تاریخچه کتابت و تدوین قرآن را بیان کنید؟
قرآن کریم در مدت 23 سال نازل شد و هرگاه فرود می آمد پیغمبر صلی اللّه علیه وآله و سلم آن را بر مومنین قراءت می فرمود و همان وسیله دعوت مردم باسلام بود وهرگز آنرا در زوایا و خبایا پنهان نمی کرد و چون مردم تعلیم میگرفتند و می نوشتندیا از بر می کردند هر جا بدعوت بت پرستان قبائل می رفتند چند سوره از قرآن با خودمی بردند . وقتی مسلمانان بحبشه رفتند از آن سوره ها که تا آن وقت نازل شده بود با خودبردند و سوره مریم را برای نجاشی پادشاه حبشه خواندند . بدین ترتیب سور قرآن در عهد پیغمبر (ص ) در جزیره العرب منتشر شده و اسلام درهمان عهد همه عربستان را فراگرفته بود و قرآن در همه جا رفته بود . هر مسلمان باید سوره فاتحه الکتاب را با یک سوره دیگر در نماز بخواند و از برباشد ; و پیغمبر (ص ) فرموده بود :آنکه قرآن بیشتر دانددر هر قوم او امام باشد . و بدین جهت مردم را بحفظ قرآن ترغیب می فرمود . پس هر یک از این سوره ها را عده ای غیر محصور از مسلمانان در همه عربستان از برداشتند یا نوشته بودند مثلا سوره یس را ده هزار نفر , و سوره الرحمن رابیست هزار نفر , و سوره حمد را چند میلیون نفر و سوره های بزرگتر مانند بقره راکمتر و هیچ سوره ای نبود که مردم بسیار از بر نداشته باشند , مردم هم مختلف بودند گروهی مثلا ده سوره از بر داشتند , گروهی پنجاه سوره و چند تن بودند که هرچه قرآن نازل شده بود یا از بر داشتند یا نوشته بودند و به همه قرآن عالم بودند مانند عبداللّه ابن مسعود , و ابی بن کعب , و امیرالمومنین علیه السلام . ترکیب سوره های قرآن از آیات و اینکه هر یک دارای چند آیه است و کدام آیه ازکدام سوره است , همه را پیغمبر (ص ) از جانب خدا معین فرمود و هر سوره نام مخصوص داشت در زمان پیغمبر معروف چنانکه وقتی آن حضرت می فرمود سوره طه یا سوره مریم یا سوره هود , مردم می دانستند کدام سوره مقصود است مثلا پیغمبر (ص ) فرمود شیبتنی سوره هود یعنی سوره هود مرا پیر کرد . همه مردم دانستند کدام سوره را فرمود چون هزاران نفر آن سوره را از بر داشتند و نوشته بودند . اینها همه بتواتر معلوم است و شکی در آن نیست . مردم عهد پیغمبر (ص ) وقتی قرآن را از بر می کردند مسامحه در الفاظ آن جائزنمی شمردند , همچنانکه ما حمد و سوره از بر می کنیم و دقت می کنیم یک حرف آن راغلط و به تغییر نخوانیم , مردم آن عهد هم آیات قرآن را بهمین دقت از بر می کردند مثلا بجای (اقتربت) لفظ مرادف آن (دنت) را نمی آوردند و در قرن اول هجری علم نحو برای ضبط حرکات قرآن پدید آمد و این دقت که اصحاب و تابعین و قراء سبعه در ادای کلمات داشتند خلق الساعه نبود بلکه دنبال همان دقت عهد پیغمبر (ص ) بود در ضبط حروف , و دلیل بزرگ این مطلب حروف مقطعه اول سوره ها است , مثلا چند جا الر است و یک جا المر و جائی المص و جائی طس و جائی طسم و چند جا حم و یک جا حمعسق . پس بحروف عنایت تام داشتند و تغییر حروف و تقدیم وتاخیر را جایز نمی شمردند . نیز در اول همه سوره (بسم اللّه) نوشتند غیر از سوره توبه این هم دلیل تعبد آنها بود و اگر در ترتیب سور و آیات مختار بودند یا تصرف در آن را جایز می شمردند (بسم اللّه) در اول سوره توبه هم می نوشتند . و اینکه بعضی گویند بسم اللّه کلمه رحمت است و براءه کلمه عذاب از این جهت (بسم اللّه) ننوشتند . صحیح نیست چون سوری که ابتدا به عذاب شود بسیار است و در همه (بسم اللّه) نوشتند و ننوشتن (بسم اللّه) در اول سوره توبه محض برای متابعت رسولخدا بود و بس , وگرنه در اول سوره هل اتیک حدیث الغاشیه هم نباید (بسم اللّه) بنویسند . پس از رحلت خاتم انبیاء (ص ) بعهد ابوبکر یک مصحف رسمی نوشتند مطابق آنچه در دست همه مردم بود و نگاه داشتند و آن قرآن نزد حفصه امانت بود تا اگر زمان بسیار بگذرد مسلمانان متفرق در شهرها که سینه به سینه یا نسخه به نسخه سوره های قرآن را از هم فرا میگرفتند در نقل آن سهو خطائی کنند و حافظان طبقه اول قرآن از میان بروند آن قرآن رسمی قدیم مرجع آنها باشد و به عهد خلافت عثمان از روی آن مصحف قدیم چند نسخه نوشتند و بشهرها فرستادند و در مساجد بزرگ نهادند تانویسندگان و قراء از آنها سهو و خطای نسخه ها را اصلاح کنند و بدقت تمام قرآن کریم را حرف بحرف و کلمه بکلمه حفظ کردند تا بعهد ما , و خداوند بر خود حتم کرده بود ان علینا جمعه و قرءانه و این وعده خدا بانجام رسید . مسلمانان چنان در ضبط قرآن دقت داشتند که اگر در قرآنهای صدر اول و رسم الخط قدیم کلمه ای بر خلاف قواعد معمولی خط نوشته بود آنرا بهمان صورت در قرآن های متاخر حفظ کردند و تغییر آنرا جائز نشمردند مثلا : بعد از واو جمع باید الف نوشته شود و در قرآن های عصر صحابه نیز این قاعده را مراعات می کردند مگر در کلمه (جاو و فاو و باو و سعو فی آیاتنا در سوره سبا , و عتوعتوا در فرقان , و الذین تبوء الدار در حشر) که در آن قرآن ها الف ننوشته بودند متاخرین هم ترک کردند و نوشتن آن را جائر ندانستند تا ما بدانیم به امانت و دقت قرآن را ضبط کردند و تحریف در آن نشد و چند جا الف را واو نوشتند مثل (بلوا مبین در سوره دخان و علموا بنی اسرائیل در شعراء). همچنین تاء در آخر کلمه به صورتها نوشته می شود مانند سنه و رحمه اما درقرآن های عهد صحابه چند تاء کشیده نوشته بودند آن را تغییر ندادند مثل کلمه (رحمت بتاء کشیده در سوره بقره و اعراف و هود و مریم و روم و زخرف) و نیز (نعمت در بقره و آل عمران و مائده و ابراهیم و نحل و لقمان و فاطر و طور) و (سنت در انفال و فاطر و غافر) و در سایر جاها بهاء مدور نوشتند و نیز کلمات (ربک الحسنی و فنجعل لعنت اللّه و الخامسه ان لعنت اللّه و ان شجرت الزقوم و قرت عین و جنت نعیم و بقیت اللّه خیرا و امرات - هر جا با زوج استعمال شود - مانند امرات فرعون و معصیت در قد سمع) همه را به تاء کشیده نوشتند و نیز کلمه (شی ء) را همه جا بشین پس از آن یاء نوشتند مگر در سوره کهف (ولاتقولن لشایء) که یک الف میان شین و یاء نوشته بود و آن را به همین نحو حفظ کردند و نیز پس از کلمه (لا) در (لا اذبحنه و لا اوضعوا و لا الی الجحیم الفی) نوشتند بدون احتیاج به آن برای متابعت . و در کلمه (نباء المرسلین) یاء زائد نوشتند و نیز در (اناء اللیل) در طه و (تلقای نفسی) در سوره یونس و (من وراء حجاب) در شوری و (ایتاء ذی القربی) در نحل و (بلقاء ربهم و لقاء الاخره) در سوره روم که در نظائر آن ننوشتند و عجب اینست که در کلمه (بایکم المفتون و بنیناها) باید بجای یک مرکز یاء دو مرکز نوشته بودند آن را هم حفظ کردند و از این قبیل در قرآن بسیاراست و بسیار جای تاسف است که در قرآن های طبع ایران از جهل و مسامحه مراعات این نکات را نمی نمایند و مسلمانان ممالک دیگر آن را حمل بر عمد و عناد می کنند- نعوذ باللّه - . همین ضبط و دقت که در نوشتن بود در ادای حروف و حرکات هم بود مثلا حفص در یک موضع یخلد فیه مهانا در سوره فرقان باشباع فیهی خواند و در نظائر آن بی اشباع , و ابن کثیر در همه آنها باشباع خواند و در دو جا علیه اللّه و انسانیه در سوره فتح و کهف بضم هاء ضمیر خواند و در نظائر آن بکسرخواند , و در علم قراءت امثال این بسیار است که دلالت دارد بر عنایت مردم اززمان پیغمبر (ص ) تاکنون و محال است کسی احتمال دهد که در آن تغییر یا تحریف یازیاده و نقصانی راه یافته است . و در این مسئله خزعبلات و اباطیل در ذهن فارسی زبانان بسیار فرورفته است و مردم معاند آنرا دستاویز فساد کرده اند و چگونه عاقل تصور می کند در قرآن با دقت و حفظ تغییر یا نقصان راه یافت اما در حدیث که یک نفر نقل کرد تحریف راه نیافت ملیونها مردم سوره حمد را بهمین نحو که در مصاحف است قراءت کردند سهو کردند اماآن یکنفر که عبارت حمد را طور دیگر نقل کرد سهو نکرد . کتب یهود و نصاری هیچیک مانند قرآن نیست بلکه همه آنها نظیر تواریخ و اخبار مااست و مردم از کلام آنها فراهم کرده و کتاب ساختند و کتاب تورات و انجیل مانند تاریخ طبری و سیره ابن هشام و تاریخ روضه الصفا است و اینکه گویند کتاب موسی (ع ) یعنی کتابی که در شرح حال حضرت موسی نوشتند نه آنکه موسی علیه السلام نوشت و کتاب یوشع یعنی کتابی که در شرح حال یوشع نوشتند نه کتابی که یوشع (ع ) نوشت و همچنین انجیل کتاب حضرت مسیح (ع ) است یعنی شرح زندگی او است نه تالیف او , مثل اینکه ما می گوئیم مختارنامه یعنی کتابی که دیگری در شرح حال مختارنوشت با این همه احادیث ما از تورات و انجیل که آنرا کتاب آسمانی می دانند معتبرتر است چون در احادیث ما متواتر بسیار است. اثبات نبوت، شعرانی - میرزا ابوالحسن به نقل از سایت تبیان قرآن کریم در زمان پیامبر(ص)جمع آوری شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جای هر آیه در هر سوره بدستور ایشان,زیرا همانگونه که میدانیم آیاتی که نازل می شد توسط کاتبان وحی نوشته می شد در لوح های مختلف ,لکن اینکه بصورت یک کتاب واحد در آید توسط حضرت امیر المومنین(ع)این کار تحقق پیدا کرد,لکن بتدریج ودر طول زمان قرائتهای مختلف سبب اختلاف میان شهرها گردید عثمان لجنه ای تشکیل دادوقرآن را بر قرائت واحدی ترتیب دادقرائتی که مشهور ومتواتر بود واز مشورت علی (ع)نیز بهره مند می شدند واین قرائت مورد تایید امامان(ع)می باشد.بنا بر این کار عثمان ,جمع آوری قرآن نبوده بلکه یکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است. درباره زمان جمع آوری و تدوین قرآن میان محققان علوم قرآنی سه دیدگاه به چشم می‌خورد: دیدگاه اول: تدوین قرآن به بعد از رحلت رسول الله(ص) بر می‌گردد. دلیل‌های پیروان این دیدگاه چنین است: الف) امکان تدوین قرآن به لحاظ پراکندگی نزول وحی وجود نداشت. ب) روایاتی هم این نظر را تأیید می‌کند. مثل: رسول الله(ص) در حالی رحلت کرد که قرآن در چیزی نگاشته نشده بود. ( بحارالانوار، ج‌92، ص‌97). دیدگاه دوم: تدوین قرآن به همین صورت فعلی(ترتیب آیه‌ها و سوره‌ها) در عهد رسول الله(ص) انجام گرفته است. این گروه نیز برای مدعای خودادله ذیل را اقامه می‌کنند: الف) مصونیت قرآن از خطر تحریف بدون تدوین در زمان آن حضرت امکان‌پذیر نیست؛ چون غیر از حضرت کسی به طول کامل از خصوصیات قرآن آگاهی ندارد. ب) تحدی از جانب قرآن، اقتضا می‌کند آیه‌ها و سوره‌ها تنظیم و به شکل خاصی درآیند. ج) روایاتی چنان دلالت دارد که عده‌ای در زمان رسول الله(ص) مشغول این کار بودند. از شعبی نقل شده است که: شش نفر از انصار، قرآن را در عهده رسول الله(ص) جمع کردند: ابی بن کعب، زیدبن ثابت، معاذبن جبل، ابودرداء، سعید بن عبید، و ابوزید. دیدگاه سوم: معتقد است که برای قرآن سه مرحله جمع‌آوری شکل گرفته است: مرحله اول: نظم و چینش آیه‌ها در کنار یکدیگر که شکل‌گیری را در پی دارد. این کار در زمان پیامبر(ص) صورت گرفت. مرحله دوم: جمع کردن مصحف‌های پراکنده در یک جا و تهیه جلد برای آن‌ها که در زمان ابوبکر انجام شد. مرحله سوم: جمع آوری تمام قرآن‌های نویسندگان وحی برای نگارش یک قرآن به عنوان الگو و ایجاد وحدت قرائت در آن. این مرحله در زمان عثمان صورت گرفت. طرفداران دیدگان سوم برای مدعای خود ادله‌ای ذکر کرده‌اند که در کتاب مربوط به علوم قرآنی به تفصیل آمده است. به هر حال، آن چه گذشت نشان می‌دهد همه علمای اسلام تدوین قرآن در غیر زمان رسول الله(ص) را نپذیرفته‌اند. عده‌ای از آنان به تدوین و جمع آوری در زمان رسول الله معتقدند و سه مرحله‌ای بودن و یا تدوین در زمان خلفا، را به طور کلی رد می‌کنند؛ از جمله آیت الله خویی در ترجمه البیان، ج‌1، ص‌346 و آیت الله حسن زاده در فصل الخطاب، ص‌46 و دکتر صبحی صالح در مباحث فی علوم القرآن، ص‌73. مرحوم آیت الله خوئی در توجیه دیدگاه خود امور ذیل را مطرح فرموده است: 1 .احادیث دلالت کننده بر جمع قرآن در غیر زمان پیامبر(ص) متناقض می‌نماید. در برخی نام ابوبکر و در برخی دیگر عمر و در برخی هم عثمان ذکر شده است. 2. این احادیث با احادیث دلالت کننده بر جمع قرآن در زمان پیامبر تعارض دارد. 3. احادیث فوق با حکم عقل به وجوب اهتمام پیامبر در امر جمع و ضبط قرآن مخالف است. 4. روایات فوق بااجماع مسلمانان مبنی بر ثبوت قرآن با تواتر نیز مخالفت دارد. 5. جمع متأخر، طبعاً نمی‌تواند شبهه تحریف قرآن را به طور کامل از بین ببرد. در مقابل آن‌هایی که تدوین را به عهد رسول الله(ص) منسوب نمی‌دانند، به سؤالات مرحوم آیت الله خوئی پاسخ گفته، بر این باورند که قضیه جمع آوری قرآن حادثه‌ای تاریخی است نه مسأله‌ای عقلانی. پس باید در این باره به نصوص تاریخی مستند مراجعه کرد. این گروه در مقابل این سؤال که چرا تدوین در زمان رسول(ص) صورت نگرفت. می‌گویند: اهتمام پیامبر به ترتیب وجمع آیه‌ها مربوط می‌شد. اما جمع و ترتیب سوره‌ها همانند مصحف واحد، کاری است که بعد از رحلت صورت گرفت؛ علتش هم این بود که همچنان در زمان پیامبر(ص) نزول قرآن انتظار می‌رفت و با عدم انتقطاع وحی، چگونه جمع آوری قرآن بین دو جلد همانند کتاب امکان‌پذیر بود. از این رو، هنگامی که پیامبر آثار وفات را مشاهده فرمود و به انقطاع وحی یقین پیدا کرد، حضرت علی(ع) را به جمع آوری قرآن وصیت فرمود. بنابراین دیدگاه، پس از درگذشت پیامبر(ص) بزرگان صحابه با توجه به دانش و کفایت خود به جمع آوری آیات و مرتب کردن سوره‌های قرآن دست زدند و هر یک آن را در مصحف خاص خود گرد آوردند. به این ترتیب و با گسترش قلمرو حکومت اسلام، تعداد مصحف‌ها رو به فزونی گذاشت. برخی از این مصحف‌ها به تبع موقعیت و پایگاه جمع کننده‌اش، در جهان اسلام آن روز مقام والایی کسب کرد؛ مثلاً مصحف عبدالله بن مسعود در کوفه و مصحف ابوموسی اشعری در بصره و مصحف مقداد بن اسود در دمشق مورد توجه مردم بود. جمع کنندگان مصحف‌ها متعدد بود و ارتباطی با یکدگر نداشتند و از نظر کفایت و استعداد و توانایی انجام کار یکسان نبودند. بنابراین، نسخه هر کدام از نظر روش، ترتیب، قرائت و... با دیگری تفاوت داشت. این تفاوت به اختلاف بین مردم انجامید. دامنه اختلاف به آن جا رسیده بود که حتی در مرکز خلافت یعنی مدینه، معلمان قرآن شاگردان خود را به صورت‌های مختلف تعلیم می‌دادند. بدین ترتیب، زمینه اقدام عثمان را برای یکی کردن مصاحف به وجود آمد. او گروهی متشکل از چهار نفر به نام‌های زید بن ثابت، سعیدبن عاص، عبدالله بن زبیر وعبدالرحمان بن حارث بن هشام را مأمور این کار کرد. آنان با همکاری هشت نفر دیگر ابتدا مصاحف را از اطراف و اکناف کشور اسلامی جمع آوری کردند و قرآن را که به نام مصحف امام یا عثمانی مشهور شد، از بین آن‌ها فراهم آوردند. همه مصاحف دیگر به دستور عثمان، خلیفه سوم، سوزانده یا در آب جوش انداخته شد. مصاحف عثمانی به قولی به تعداد چهار عدد استنساخ شد و هر کدام از آن‌ها همراه فردی آگاه به مراکز مهم اسلامی آن زمان ارسال گردید تا همگان طبق آن نسخه‌ها به تکثیر و تعلیم قرآن اقدام کنند. امامان(ع) قرآن موجود را تأیید و تلاوت آن را سفارش کردند. علامه طباطبائی در این باره می‌فرماید: (حضرت علی(ع) با این که خودش پیش از آن قرآن مجید را به ترتیب نزول جمع آوری کرده و به جماعت نشان داده و مورد پذیرش واقع نشده بود و در هیچ یک از جمع اول و دوم او را شرکت نداده بودند، با این حال هیچ گونه مخالفتی و مقاومتی از خود نشان نداد و مصحف دایر را پذیرفت و تا زنده بود حتی در زمان خلافت خود مخالفت نکرد، همچنین ائمه و اهل بیت(ع) که جانشینان و فرزندان آن حضرتند، هرگز در اعتبار قرآن مجید، حتی به خواص خود، سخنی نگفته ‌اند ؛ بلکه پیوسته در بیانات خود استناد به آن جسته و شیعیان خود را امر کرده‌اند که از قرائات مردم پیروی کنند...) برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1. علوم قرآنی، آیت الله محمد هادی معرفت، ص‌119. 2. پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، سید محمدباقر حجتی، ص‌235. 3. تاریخ قرآن، آیت الله، معرفت، ص‌96. 4. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته. 5. تاریخ قرآن، دکتر محمد رامیار، ص‌407. به نظر قرآن‌پژوهان، علامت‌های وقف، وصل، مد، قصر و سکون که امروزه روی کلمات و حروف قرآن مشاهده می‌کنیم، مربوط به زمان پیغمبر(ص) نمی‌شود و از زمان‌های بعد به مناسبت احتیاج مردم غیر عرب وضع و ثبت شده است هم چنانکه نقطه و اعراب در قرآن نیز چنین است. البته این علامت گذاریها بر مبنای تعلیم پیامبر(ص) و عمل صحابه انجام گرفته است. از این رو، قرآن‌پژوهان گفته‌اند: پس از زمان رحلت پیامبر(ص)، معلمان قرآن دریافتند که اگر برای مواضع وقف و وصل و مد و قصر و امثال آن علامت‌هایی وضع نکنند، به مرور زمان آداب و رسوم قرائت دقیق و با ضابطه قرآن به دست فراموشی سپرده می‌شود، و قاریان قرآن که به طور غالب عرب زبان نیستند از روش صحیح قرائت قرآن که منطبق با مفاهیم قرآن است، منحرف خواهند شد. به هر حال به نظر می‌رسد که تاریخ وضع این علامات به قرن دوم و سوم هجری بازگردد. در این زمینه ر.ک: 1 عزت دروزه، محمد، تاریخ قرآن، ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی، ص 140، انتشارات مرکز نشر انقلاب، چاپ دوم. 2 کروی، محمدطاهر، تاریخ قرآن، ترجمه محمد صالح سعیدی، ص 16، انتشارات مسعود. قرآن و عثمان: قرآن کریم در زمان پیامبر(ص)جمع آوری شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جای هر آیه در هر سوره بدستور ایشان,زیرا همانگونه که میدانیم آیاتی که نازل می شد توسط کاتبان وحی نوشته می شد در لوح های مختلف ,لکن اینکه بصورت یک کتاب واحد در آید توسط حضرت امیر المومنین(ع)این کار تحقق پیدا کرد,لکن بتدریج ودر طول زمان قرائتهای مختلف سبب اختلاف میان شهرها گردید عثمان لجنه ای تشکیل دادوقرآن را بر قرائت واحدی ترتیب دادقرائتی که مشهور ومتواتر بود و از مشورت علی (ع)نیز بهره مند می شدند واین قرائت مورد تایید امامان(ع)می باشد.بنا بر این کار عثمان ,جمع آوری قرآن نبوده بلکه یکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 10/100114120)
عنوان سوال:

تاریخچه کتابت و تدوین قرآن را بیان کنید؟


پاسخ:

قرآن کریم در مدت 23 سال نازل شد و هرگاه فرود می آمد پیغمبر صلی اللّه علیه وآله و سلم آن را بر مومنین قراءت می فرمود و همان وسیله دعوت مردم باسلام بود وهرگز آنرا در زوایا و خبایا پنهان نمی کرد و چون مردم تعلیم میگرفتند و می نوشتندیا از بر می کردند هر جا بدعوت بت پرستان قبائل می رفتند چند سوره از قرآن با خودمی بردند .
وقتی مسلمانان بحبشه رفتند از آن سوره ها که تا آن وقت نازل شده بود با خودبردند و سوره مریم را برای نجاشی پادشاه حبشه خواندند . بدین ترتیب سور قرآن در عهد پیغمبر (ص ) در جزیره العرب منتشر شده و اسلام درهمان عهد همه عربستان را فراگرفته بود و قرآن در همه جا رفته بود . هر مسلمان باید سوره فاتحه الکتاب را با یک سوره دیگر در نماز بخواند و از برباشد ; و پیغمبر (ص ) فرموده بود :آنکه قرآن بیشتر دانددر هر قوم او امام باشد . و بدین جهت مردم را بحفظ قرآن ترغیب می فرمود .
پس هر یک از این سوره ها را عده ای غیر محصور از مسلمانان در همه عربستان از برداشتند یا نوشته بودند مثلا سوره یس را ده هزار نفر , و سوره الرحمن رابیست هزار نفر , و سوره حمد را چند میلیون نفر و سوره های بزرگتر مانند بقره راکمتر و هیچ سوره ای نبود که مردم بسیار از بر نداشته باشند , مردم هم مختلف بودند گروهی مثلا ده سوره از بر داشتند , گروهی پنجاه سوره و چند تن بودند که هرچه قرآن نازل شده بود یا از بر داشتند یا نوشته بودند و به همه قرآن عالم بودند مانند عبداللّه ابن مسعود , و ابی بن کعب , و امیرالمومنین علیه السلام . ترکیب سوره های قرآن از آیات و اینکه هر یک دارای چند آیه است و کدام آیه ازکدام سوره است , همه را پیغمبر (ص ) از جانب خدا معین فرمود و هر سوره نام مخصوص داشت در زمان پیغمبر معروف چنانکه وقتی آن حضرت می فرمود سوره طه یا سوره مریم یا سوره هود , مردم می دانستند کدام سوره مقصود است مثلا پیغمبر (ص ) فرمود شیبتنی سوره هود یعنی سوره هود مرا پیر کرد . همه مردم دانستند کدام سوره را فرمود چون هزاران نفر آن سوره را از بر داشتند و نوشته بودند . اینها همه بتواتر معلوم است و شکی در آن نیست .
مردم عهد پیغمبر (ص ) وقتی قرآن را از بر می کردند مسامحه در الفاظ آن جائزنمی شمردند , همچنانکه ما حمد و سوره از بر می کنیم و دقت می کنیم یک حرف آن راغلط و به تغییر نخوانیم , مردم آن عهد هم آیات قرآن را بهمین دقت از بر می کردند مثلا بجای (اقتربت) لفظ مرادف آن (دنت) را نمی آوردند و در قرن اول هجری علم نحو برای ضبط حرکات قرآن پدید آمد و این دقت که اصحاب و تابعین و قراء سبعه در ادای کلمات داشتند خلق الساعه نبود بلکه دنبال همان دقت عهد پیغمبر (ص ) بود در ضبط حروف , و دلیل بزرگ این مطلب حروف مقطعه اول سوره ها است , مثلا چند جا الر است و یک جا المر و جائی المص و جائی طس و جائی طسم و چند جا حم و یک جا حمعسق . پس بحروف عنایت تام داشتند و تغییر حروف و تقدیم وتاخیر را جایز نمی شمردند . نیز در اول همه سوره (بسم اللّه) نوشتند غیر از سوره توبه این هم دلیل تعبد آنها بود و اگر در ترتیب سور و آیات مختار بودند یا تصرف در آن را جایز می شمردند (بسم اللّه) در اول سوره توبه هم می نوشتند . و اینکه بعضی گویند بسم اللّه کلمه رحمت است و براءه کلمه عذاب از این جهت (بسم اللّه) ننوشتند . صحیح نیست چون سوری که ابتدا به عذاب شود بسیار است و در همه (بسم اللّه) نوشتند و ننوشتن (بسم اللّه) در اول سوره توبه محض برای متابعت رسولخدا بود و بس , وگرنه در اول سوره هل اتیک حدیث الغاشیه هم نباید (بسم اللّه) بنویسند . پس از رحلت خاتم انبیاء (ص ) بعهد ابوبکر یک مصحف رسمی نوشتند مطابق آنچه در دست همه مردم بود و نگاه داشتند و آن قرآن نزد حفصه امانت بود تا اگر زمان بسیار بگذرد مسلمانان متفرق در شهرها که سینه به سینه یا نسخه به نسخه سوره های قرآن را از هم فرا میگرفتند در نقل آن سهو خطائی کنند و حافظان طبقه اول قرآن از میان بروند آن قرآن رسمی قدیم مرجع آنها باشد و به عهد خلافت عثمان از روی آن مصحف قدیم چند نسخه نوشتند و بشهرها فرستادند و در مساجد بزرگ نهادند تانویسندگان و قراء از آنها سهو و خطای نسخه ها را اصلاح کنند و بدقت تمام قرآن کریم را حرف بحرف و کلمه بکلمه حفظ کردند تا بعهد ما , و خداوند بر خود حتم کرده بود ان علینا جمعه و قرءانه و این وعده خدا بانجام رسید .
مسلمانان چنان در ضبط قرآن دقت داشتند که اگر در قرآنهای صدر اول و رسم الخط قدیم کلمه ای بر خلاف قواعد معمولی خط نوشته بود آنرا بهمان صورت در قرآن های متاخر حفظ کردند و تغییر آنرا جائز نشمردند مثلا : بعد از واو جمع باید الف نوشته شود و در قرآن های عصر صحابه نیز این قاعده را مراعات می کردند مگر در کلمه (جاو و فاو و باو و سعو فی آیاتنا در سوره سبا , و عتوعتوا در فرقان , و الذین تبوء الدار در حشر) که در آن قرآن ها الف ننوشته بودند متاخرین هم ترک کردند و نوشتن آن را جائر ندانستند تا ما بدانیم به امانت و دقت قرآن را ضبط کردند و تحریف در آن نشد و چند جا الف را واو نوشتند مثل (بلوا مبین در سوره دخان و علموا بنی اسرائیل در شعراء). همچنین تاء در آخر کلمه به صورتها نوشته می شود مانند سنه و رحمه اما درقرآن های عهد صحابه چند تاء کشیده نوشته بودند آن را تغییر ندادند مثل کلمه (رحمت بتاء کشیده در سوره بقره و اعراف و هود و مریم و روم و زخرف) و نیز (نعمت در بقره و آل عمران و مائده و ابراهیم و نحل و لقمان و فاطر و طور) و (سنت در انفال و فاطر و غافر) و در سایر جاها بهاء مدور نوشتند و نیز کلمات (ربک الحسنی و فنجعل لعنت اللّه و الخامسه ان لعنت اللّه و ان شجرت الزقوم و قرت عین و جنت نعیم و بقیت اللّه خیرا و امرات - هر جا با زوج استعمال شود - مانند امرات فرعون و معصیت در قد سمع) همه را به تاء کشیده نوشتند و نیز کلمه (شی ء) را همه جا بشین پس از آن یاء نوشتند مگر در سوره کهف (ولاتقولن لشایء) که یک الف میان شین و یاء نوشته بود و آن را به همین نحو حفظ کردند و نیز پس از کلمه (لا) در (لا اذبحنه و لا اوضعوا و لا الی الجحیم الفی) نوشتند بدون احتیاج به آن برای متابعت . و در کلمه (نباء المرسلین) یاء زائد نوشتند و نیز در (اناء اللیل) در طه و (تلقای نفسی) در سوره یونس و (من وراء حجاب) در شوری و (ایتاء ذی القربی) در نحل و (بلقاء ربهم و لقاء الاخره) در سوره روم که در نظائر آن ننوشتند و عجب اینست که در کلمه (بایکم المفتون و بنیناها) باید بجای یک مرکز یاء دو مرکز نوشته بودند آن را هم حفظ کردند و از این قبیل در قرآن بسیاراست و بسیار جای تاسف است که در قرآن های طبع ایران از جهل و مسامحه مراعات این نکات را نمی نمایند و مسلمانان ممالک دیگر آن را حمل بر عمد و عناد می کنند- نعوذ باللّه - . همین ضبط و دقت که در نوشتن بود در ادای حروف و حرکات هم بود مثلا حفص در یک موضع یخلد فیه مهانا در سوره فرقان باشباع فیهی خواند و در نظائر آن بی اشباع , و ابن کثیر در همه آنها باشباع خواند و در دو جا علیه اللّه و انسانیه در سوره فتح و کهف بضم هاء ضمیر خواند و در نظائر آن بکسرخواند , و در علم قراءت امثال این بسیار است که دلالت دارد بر عنایت مردم اززمان پیغمبر (ص ) تاکنون و محال است کسی احتمال دهد که در آن تغییر یا تحریف یازیاده و نقصانی راه یافته است . و در این مسئله خزعبلات و اباطیل در ذهن فارسی زبانان بسیار فرورفته است و مردم معاند آنرا دستاویز فساد کرده اند و چگونه عاقل تصور می کند در قرآن با دقت و حفظ تغییر یا نقصان راه یافت اما در حدیث که یک نفر نقل کرد تحریف راه نیافت ملیونها مردم سوره حمد را بهمین نحو که در مصاحف است قراءت کردند سهو کردند اماآن یکنفر که عبارت حمد را طور دیگر نقل کرد سهو نکرد . کتب یهود و نصاری هیچیک مانند قرآن نیست بلکه همه آنها نظیر تواریخ و اخبار مااست و مردم از کلام آنها فراهم کرده و کتاب ساختند و کتاب تورات و انجیل مانند تاریخ طبری و سیره ابن هشام و تاریخ روضه الصفا است و اینکه گویند کتاب موسی (ع ) یعنی کتابی که در شرح حال حضرت موسی نوشتند نه آنکه موسی علیه السلام نوشت و کتاب یوشع یعنی کتابی که در شرح حال یوشع نوشتند نه کتابی که یوشع (ع ) نوشت و همچنین انجیل کتاب حضرت مسیح (ع ) است یعنی شرح زندگی او است نه تالیف او , مثل اینکه ما می گوئیم مختارنامه یعنی کتابی که دیگری در شرح حال مختارنوشت با این همه احادیث ما از تورات و انجیل که آنرا کتاب آسمانی می دانند معتبرتر است چون در احادیث ما متواتر بسیار است. اثبات نبوت، شعرانی - میرزا ابوالحسن به نقل از سایت تبیان
قرآن کریم در زمان پیامبر(ص)جمع آوری شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جای هر آیه در هر سوره بدستور ایشان,زیرا همانگونه که میدانیم آیاتی که نازل می شد توسط کاتبان وحی نوشته می شد در لوح های مختلف ,لکن اینکه بصورت یک کتاب واحد در آید توسط حضرت امیر المومنین(ع)این کار تحقق پیدا کرد,لکن بتدریج ودر طول زمان قرائتهای مختلف سبب اختلاف میان شهرها گردید عثمان لجنه ای تشکیل دادوقرآن را بر قرائت واحدی ترتیب دادقرائتی که مشهور ومتواتر بود واز مشورت علی (ع)نیز بهره مند می شدند واین قرائت مورد تایید امامان(ع)می باشد.بنا بر این کار عثمان ,جمع آوری قرآن نبوده بلکه یکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است.
درباره زمان جمع آوری و تدوین قرآن میان محققان علوم قرآنی سه دیدگاه به چشم می‌خورد:
دیدگاه اول: تدوین قرآن به بعد از رحلت رسول الله(ص) بر می‌گردد. دلیل‌های پیروان این دیدگاه چنین است:
الف) امکان تدوین قرآن به لحاظ پراکندگی نزول وحی وجود نداشت.
ب) روایاتی هم این نظر را تأیید می‌کند. مثل: رسول الله(ص) در حالی رحلت کرد که قرآن در چیزی نگاشته نشده بود. ( بحارالانوار، ج‌92، ص‌97).
دیدگاه دوم: تدوین قرآن به همین صورت فعلی(ترتیب آیه‌ها و سوره‌ها) در عهد رسول الله(ص) انجام گرفته است. این گروه نیز برای مدعای خودادله ذیل را اقامه می‌کنند:
الف) مصونیت قرآن از خطر تحریف بدون تدوین در زمان آن حضرت امکان‌پذیر نیست؛ چون غیر از حضرت کسی به طول کامل از خصوصیات قرآن آگاهی ندارد.
ب) تحدی از جانب قرآن، اقتضا می‌کند آیه‌ها و سوره‌ها تنظیم و به شکل خاصی درآیند.
ج) روایاتی چنان دلالت دارد که عده‌ای در زمان رسول الله(ص) مشغول این کار بودند. از شعبی نقل شده است که: شش نفر از انصار، قرآن را در عهده رسول الله(ص) جمع کردند: ابی بن کعب، زیدبن ثابت، معاذبن جبل، ابودرداء، سعید بن عبید، و ابوزید.
دیدگاه سوم: معتقد است که برای قرآن سه مرحله جمع‌آوری شکل گرفته است:
مرحله اول: نظم و چینش آیه‌ها در کنار یکدیگر که شکل‌گیری را در پی دارد. این کار در زمان پیامبر(ص) صورت گرفت. مرحله دوم: جمع کردن مصحف‌های پراکنده در یک جا و تهیه جلد برای آن‌ها که در زمان ابوبکر انجام شد.
مرحله سوم: جمع آوری تمام قرآن‌های نویسندگان وحی برای نگارش یک قرآن به عنوان الگو و ایجاد وحدت قرائت در آن. این مرحله در زمان عثمان صورت گرفت. طرفداران دیدگان سوم برای مدعای خود ادله‌ای ذکر کرده‌اند که در کتاب مربوط به علوم قرآنی به تفصیل آمده است.
به هر حال، آن چه گذشت نشان می‌دهد همه علمای اسلام تدوین قرآن در غیر زمان رسول الله(ص) را نپذیرفته‌اند. عده‌ای از آنان به تدوین و جمع آوری در زمان رسول الله معتقدند و سه مرحله‌ای بودن و یا تدوین در زمان خلفا، را به طور کلی رد می‌کنند؛ از جمله آیت الله خویی در ترجمه البیان، ج‌1، ص‌346 و آیت الله حسن زاده در فصل الخطاب، ص‌46 و دکتر صبحی صالح در مباحث فی علوم القرآن، ص‌73. مرحوم آیت الله خوئی در توجیه دیدگاه خود امور ذیل را مطرح فرموده است:
1 .احادیث دلالت کننده بر جمع قرآن در غیر زمان پیامبر(ص) متناقض می‌نماید. در برخی نام ابوبکر و در برخی دیگر عمر و در برخی هم عثمان ذکر شده است.
2. این احادیث با احادیث دلالت کننده بر جمع قرآن در زمان پیامبر تعارض دارد.
3. احادیث فوق با حکم عقل به وجوب اهتمام پیامبر در امر جمع و ضبط قرآن مخالف است.
4. روایات فوق بااجماع مسلمانان مبنی بر ثبوت قرآن با تواتر نیز مخالفت دارد.
5. جمع متأخر، طبعاً نمی‌تواند شبهه تحریف قرآن را به طور کامل از بین ببرد.
در مقابل آن‌هایی که تدوین را به عهد رسول الله(ص) منسوب نمی‌دانند، به سؤالات مرحوم آیت الله خوئی پاسخ گفته، بر این باورند که قضیه جمع آوری قرآن حادثه‌ای تاریخی است نه مسأله‌ای عقلانی. پس باید در این باره به نصوص تاریخی مستند مراجعه کرد. این گروه در مقابل این سؤال که چرا تدوین در زمان رسول(ص) صورت نگرفت. می‌گویند: اهتمام پیامبر به ترتیب وجمع آیه‌ها مربوط می‌شد. اما جمع و ترتیب سوره‌ها همانند مصحف واحد، کاری است که بعد از رحلت صورت گرفت؛ علتش هم این بود که همچنان در زمان پیامبر(ص) نزول قرآن انتظار می‌رفت و با عدم انتقطاع وحی، چگونه جمع آوری قرآن بین دو جلد همانند کتاب امکان‌پذیر بود. از این رو، هنگامی که پیامبر آثار وفات را مشاهده فرمود و به انقطاع وحی یقین پیدا کرد، حضرت علی(ع) را به جمع آوری قرآن وصیت فرمود. بنابراین دیدگاه، پس از درگذشت پیامبر(ص) بزرگان صحابه با توجه به دانش و کفایت خود به جمع آوری آیات و مرتب کردن سوره‌های قرآن دست زدند و هر یک آن را در مصحف خاص خود گرد آوردند. به این ترتیب و با گسترش قلمرو حکومت اسلام، تعداد مصحف‌ها رو به فزونی گذاشت.
برخی از این مصحف‌ها به تبع موقعیت و پایگاه جمع کننده‌اش، در جهان اسلام آن روز مقام والایی کسب کرد؛ مثلاً مصحف عبدالله بن مسعود در کوفه و مصحف ابوموسی اشعری در بصره و مصحف مقداد بن اسود در دمشق مورد توجه مردم بود. جمع کنندگان مصحف‌ها متعدد بود و ارتباطی با یکدگر نداشتند و از نظر کفایت و استعداد و توانایی انجام کار یکسان نبودند. بنابراین، نسخه هر کدام از نظر روش، ترتیب، قرائت و... با دیگری تفاوت داشت.
این تفاوت به اختلاف بین مردم انجامید. دامنه اختلاف به آن جا رسیده بود که حتی در مرکز خلافت یعنی مدینه، معلمان قرآن شاگردان خود را به صورت‌های مختلف تعلیم می‌دادند. بدین ترتیب، زمینه اقدام عثمان را برای یکی کردن مصاحف به وجود آمد. او گروهی متشکل از چهار نفر به نام‌های زید بن ثابت، سعیدبن عاص، عبدالله بن زبیر وعبدالرحمان بن حارث بن هشام را مأمور این کار کرد. آنان با همکاری هشت نفر دیگر ابتدا مصاحف را از اطراف و اکناف کشور اسلامی جمع آوری کردند و قرآن را که به نام مصحف امام یا عثمانی مشهور شد، از بین آن‌ها فراهم آوردند. همه مصاحف دیگر به دستور عثمان، خلیفه سوم، سوزانده یا در آب جوش انداخته شد. مصاحف عثمانی به قولی به تعداد چهار عدد استنساخ شد و هر کدام از آن‌ها همراه فردی آگاه به مراکز مهم اسلامی آن زمان ارسال گردید تا همگان طبق آن نسخه‌ها به تکثیر و تعلیم قرآن اقدام کنند.
امامان(ع) قرآن موجود را تأیید و تلاوت آن را سفارش کردند. علامه طباطبائی در این باره می‌فرماید: (حضرت علی(ع) با این که خودش پیش از آن قرآن مجید را به ترتیب نزول جمع آوری کرده و به جماعت نشان داده و مورد پذیرش واقع نشده بود و در هیچ یک از جمع اول و دوم او را شرکت نداده بودند، با این حال هیچ گونه مخالفتی و مقاومتی از خود نشان نداد و مصحف دایر را پذیرفت و تا زنده بود حتی در زمان خلافت خود مخالفت نکرد، همچنین ائمه و اهل بیت(ع) که جانشینان و فرزندان آن حضرتند، هرگز در اعتبار قرآن مجید، حتی به خواص خود، سخنی نگفته ‌اند ؛ بلکه پیوسته در بیانات خود استناد به آن جسته و شیعیان خود را امر کرده‌اند که از قرائات مردم پیروی کنند...)
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
1. علوم قرآنی، آیت الله محمد هادی معرفت، ص‌119.
2. پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، سید محمدباقر حجتی، ص‌235.
3. تاریخ قرآن، آیت الله، معرفت، ص‌96.
4. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته.
5. تاریخ قرآن، دکتر محمد رامیار، ص‌407.
به نظر قرآن‌پژوهان، علامت‌های وقف، وصل، مد، قصر و سکون که امروزه روی کلمات و حروف قرآن مشاهده می‌کنیم، مربوط به زمان پیغمبر(ص) نمی‌شود و از زمان‌های بعد به مناسبت احتیاج مردم غیر عرب وضع و ثبت شده است هم چنانکه نقطه و اعراب در قرآن نیز چنین است. البته این علامت گذاریها بر مبنای تعلیم پیامبر(ص) و عمل صحابه انجام گرفته است. از این رو، قرآن‌پژوهان گفته‌اند: پس از زمان رحلت پیامبر(ص)، معلمان قرآن دریافتند که اگر برای مواضع وقف و وصل و مد و قصر و امثال آن علامت‌هایی وضع نکنند، به مرور زمان آداب و رسوم قرائت دقیق و با ضابطه قرآن به دست فراموشی سپرده می‌شود، و قاریان قرآن که به طور غالب عرب زبان نیستند از روش صحیح قرائت قرآن که منطبق با مفاهیم قرآن است، منحرف خواهند شد. به هر حال به نظر می‌رسد که تاریخ وضع این علامات به قرن دوم و سوم هجری بازگردد.
در این زمینه ر.ک:
1 عزت دروزه، محمد، تاریخ قرآن، ترجمه محمدعلی لسانی فشارکی، ص 140، انتشارات مرکز نشر انقلاب، چاپ دوم.
2 کروی، محمدطاهر، تاریخ قرآن، ترجمه محمد صالح سعیدی، ص 16، انتشارات مسعود.
قرآن و عثمان:
قرآن کریم در زمان پیامبر(ص)جمع آوری شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جای هر آیه در هر سوره بدستور ایشان,زیرا همانگونه که میدانیم آیاتی که نازل می شد توسط کاتبان وحی نوشته می شد در لوح های مختلف ,لکن اینکه بصورت یک کتاب واحد در آید توسط حضرت امیر المومنین(ع)این کار تحقق پیدا کرد,لکن بتدریج ودر طول زمان قرائتهای مختلف سبب اختلاف میان شهرها گردید عثمان لجنه ای تشکیل دادوقرآن را بر قرائت واحدی ترتیب دادقرائتی که مشهور ومتواتر بود و از مشورت علی (ع)نیز بهره مند می شدند واین قرائت مورد تایید امامان(ع)می باشد.بنا بر این کار عثمان ,جمع آوری قرآن نبوده بلکه یکنواخت کردن قرائتها ومصاحف بوده است.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 10/100114120)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین