نزول قرآن به زبان عربی، با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر که عرب زبانند، جریانی طبیعی است. و هر سخنوری مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان میکند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیامهای خویش همین روش را به کار گرفته است.1 در این مسأله، توجّه به نکات زیر ضرورت دارد: 1. قرآن کریم برای تنزل در این عالم به زبان خاص نیاز دارد و آن عربی فصیح و مبین است، ولی زبان و فرهنگ آن، (زبان فطرت) است، به شکلی که همگان آن را میفهمند و تنها در این صورت میتواند جهانی باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ نژاد و گروه خاص بود، هیچگاه نمیتوانست جهانی باشد.2 ازاینرو، قرآن کریم کتابی ساده و معمولی نیست تا انسان بتواند، بر اثر آشنایی با قواعد عربی و مانند آن، به همه معارفش دست یابد. کتابی است که در اوج آسمان و مقام (لدن) ریشه دارد؛ از علم خداوند سرچشمه گرفته است و درک معارف بیانتهای آن بدون تقوا و ارتباط با خدا امکانپذیر نیست. 2. همانطور که ایجاد حقیقت وحی به ذات خداوند متعال اختصاص دارد، تنزل آن حقیقت به لباس عربی مبین و الفاظ اعتباری نیز کار خدای متعال است نه آن که فقط معنای کلام و وحی الاهی در قلب پیامبر(ص) تنزل یافته باشد و آن حضرت؛ به انتخاب خود، الفاظی را لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن کریم نیز از سوی خداوند تعیین شده است و بدین سبب جنبه اعجازی دارد. آیاتی که نشان میدهد، علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارات عربی قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر(ص) وحی شده، عبارت است از: (ابراهیم/4، مریم/97، دخان/58، اعلی/18 و 32ù22ù17، قمر/40، احقاف/12، فصلت/2 و 3، رعد/37 و...).3 3. ارتباط الفاظ و معانی، قراردادی است نه تکوینی و حقیقی؛ یعنی لفظی معین با قرارداد ویژه نشانه معنای خاصی میگردد. به همین دلیل، برای یک معنا، در اقوام مختلف، الفاظ گوناگون وجود دارد؛ و نیز به همین دلیل یک حقیقت تکوینی همچون وحی گاه به صورت عربی مبین ظهور میکند، گاه به صورت عبری و زمانی به زبان سریانی. با توجه به این نکته، این پرسش رخ مینماید: چگونه وحی الاهی از مقام قدسی خداوند، که جز تکوین صرف نیست، به کسوت الفاظ و کلمات اعتباری که قرارداد محض است، درمیآید؟ در پاسخ باید گفت: تنزل حقیقت تکوینی قرآن باید مسیری داشته باشد تا در آن مسیر تنزل یابد و با اعتبار پیوند خورد. این مسیر همان نفس مبارک رسول خدا(ص) است که میتواند بهترین جایگاه پیوند امر تکوینی و قراردادی باشد؛ مانند انسانهای دیگر که همواره حقایق معقول را از بلندای عقل به مرحله تصور تنزل میدهند و از آنجا به صورت فعل یا قول در گستره طبیعت پیاده میکند.4 بنابراین، آنچه قرآن را آیین جهان شمول ساخته، (زبان فطری) آن است که در گویش (زبان عربی) رسا و گویا جلوهگر شده است. زبانی که الفاظش برای نمایش معانی گسترده و پردامنه ظرفیت دارد. ازاینرو، آشنایی با زبان عربی و تلاوت قرآن به زبان عربی، در نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بینظیر است. پی نوشت: 1. ابراهیم(14): 4. (ر. ک: قرآنشناسی، محمد تقی مصباح یزدی، ص 98.) 2. تفسیر موضوعی قرآن کریم، آیتاللهجوادی آملی، ج 1، ص 353 - 355. 3. ر. ک: المیزان، علامه طباطبایی، ج 17، ص 359. 4. تفسیر موضوعی قرآن کریم، ص 45 و 46. راز نزول قرآن به (زبان عربی) اولاً یک جریان و امر طبیعی است؛ زیرا هر سخنور و دانشمندی، مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان میکند و مینویسد. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیامهای خویش، همین رویه را تأیید کرده و به کار گرفته است: (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم فیضل الله من یشاء و یهدی من یشاء و هو العزیز الحکیم)؛ (و ما هیچ فرستادهای را جز با زبان مردمش نفرستادیم تا [بتواند حقایق را] برای آنان به روشنی بیانکند. پس خداوند هرکس را که بخواهد گمراه و هرکس را که بخواهد هدایت میکند و او شکستناپذیر و فرزانهاست). ابراهیم (14)، آیه 4. بر این اساس، اگر قرآن به زبانی، جز زبان عربی نازل میشد، جای آن داشت که از حکمت نزول قرآن به آن زبان سؤال شود و گفته شود: با آن که مخاطبان نخستین این پیام، عرب زبان هستند، چرا این پیام به زبان عربی نازل نشده است؟ علاوه بر آن که تحدی و طلب همانند آوری این کتاب، ضرورت نزول آن را به زبان عربی دو چندان میکند. در صورتی که قرآن عربی نباشد، چگونه میشود از مخاطبانی که جز با زبان عربی آشنا نیستند و یا تسلّط کافی بر زبانهای دیگر ندارند؛ درخواست شود که برای روشن شدن حقانیّت یا نادرستی مدعای پیامبر(ص)، سخنی همانند قرآن بیاورند؟ در این صورت به آسانی خواهند گفت: ما عرب زبانها، محتوای پیام تو را نمیفهمیم؛ پس چگونه همانند آن را بیاوریم. پس تحدّی به قرآن نیز اقتضا میکند که این پیام به زبانی باشد که مخاطبان اولیهاش، آن را درک کنند و بتوانند درباره درستی یا نادرستی مدعای پیامبر(ص)، خود را بیازمایند و حقیقت برایشان روشن شود. نگا: قرآنشناسی، صص 98 - 103. در این جا بیان چند نکته ضروری است: الف) خواندن قرآن به زبان عربی، به جز در موارد خاص (مانند نذر و...) واجب نیست؛ ب) خواندن قرآن با صوت، لحن و آواز مخصوص واجب نیست؛ ج) نماز باید به زبان عربی با قرائت صحیح خوانده شود؛ امّا واجب نیست با صوت و آواز مخصوص خوانده شود. خواندن نماز به عربی، یکی از نشانههای (جهانی بودن) دین اسلام و رمز (وحدت و یگانگی) مسلمانان است. عربی خواندن، آن را از تحریف و آمیختگی به خرافات و مطالب بی اساس - هنگام ترجمه آن به زبانهای دیگر - نگاه میدارد و بدین وسیله روح این عبادت اسلامی، محفوظ میماند. گفتنی است توحید و یگانگی - در تمام اصول و فروع اسلام - یک زیربنای اساسی محسوب میگردد و نماز به سوی قبله واحد، در اوقات معین و به یک زبان مشخص، نمونهای از این وحدت است. در ضمن یاد گرفتن ترجمه نماز، بسیار ساده و آسان است. ر.ک: توضیح المسائل مراجع تقلید، مباحث قرائت؛ آیتالله مکارم، ج 3، صص 58-56. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100116184)
نزول قرآن به زبان عربی، با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر که عرب زبانند، جریانی طبیعی است. و هر سخنوری مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان میکند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیامهای خویش همین روش را به کار گرفته است.1 در این مسأله، توجّه به نکات زیر ضرورت دارد: 1. قرآن کریم برای تنزل در این عالم به زبان خاص نیاز دارد و آن عربی فصیح و مبین است، ولی زبان و فرهنگ آن، (زبان فطرت) است، به شکلی که همگان آن را میفهمند و تنها در این صورت میتواند جهانی باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ نژاد و گروه خاص بود، هیچگاه نمیتوانست جهانی باشد.2 ازاینرو، قرآن کریم کتابی ساده و معمولی نیست تا انسان بتواند، بر اثر آشنایی با قواعد عربی و مانند آن، به همه معارفش دست یابد. کتابی است که در اوج آسمان و مقام (لدن) ریشه دارد؛ از علم خداوند سرچشمه گرفته است و درک معارف بیانتهای آن بدون تقوا و ارتباط با خدا امکانپذیر نیست. 2. همانطور که ایجاد حقیقت وحی به ذات خداوند متعال اختصاص دارد، تنزل آن حقیقت به لباس عربی مبین و الفاظ اعتباری نیز کار خدای متعال است نه آن که فقط معنای کلام و وحی الاهی در قلب پیامبر(ص) تنزل یافته باشد و آن حضرت؛ به انتخاب خود، الفاظی را لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن کریم نیز از سوی خداوند تعیین شده است و بدین سبب جنبه اعجازی دارد. آیاتی که نشان میدهد، علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارات عربی قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر(ص) وحی شده، عبارت است از: (ابراهیم/4، مریم/97، دخان/58، اعلی/18 و 32ù22ù17، قمر/40، احقاف/12، فصلت/2 و 3، رعد/37 و...).3 3. ارتباط الفاظ و معانی، قراردادی است نه تکوینی و حقیقی؛ یعنی لفظی معین با قرارداد ویژه نشانه معنای خاصی میگردد. به همین دلیل، برای یک معنا، در اقوام مختلف، الفاظ گوناگون وجود دارد؛ و نیز به همین دلیل یک حقیقت تکوینی همچون وحی گاه به صورت عربی مبین ظهور میکند، گاه به صورت عبری و زمانی به زبان سریانی. با توجه به این نکته، این پرسش رخ مینماید: چگونه وحی الاهی از مقام قدسی خداوند، که جز تکوین صرف نیست، به کسوت الفاظ و کلمات اعتباری که قرارداد محض است، درمیآید؟ در پاسخ باید گفت: تنزل حقیقت تکوینی قرآن باید مسیری داشته باشد تا در آن مسیر تنزل یابد و با اعتبار پیوند خورد. این مسیر همان نفس مبارک رسول خدا(ص) است که میتواند بهترین جایگاه پیوند امر تکوینی و قراردادی باشد؛ مانند انسانهای دیگر که همواره حقایق معقول را از بلندای عقل به مرحله تصور تنزل میدهند و از آنجا به صورت فعل یا قول در گستره طبیعت پیاده میکند.4 بنابراین، آنچه قرآن را آیین جهان شمول ساخته، (زبان فطری) آن است که در گویش (زبان عربی) رسا و گویا جلوهگر شده است. زبانی که الفاظش برای نمایش معانی گسترده و پردامنه ظرفیت دارد. ازاینرو، آشنایی با زبان عربی و تلاوت قرآن به زبان عربی، در نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بینظیر است. پی نوشت: 1. ابراهیم(14): 4. (ر. ک: قرآنشناسی، محمد تقی مصباح یزدی، ص 98.) 2. تفسیر موضوعی قرآن کریم، آیتاللهجوادی آملی، ج 1، ص 353 - 355. 3. ر. ک: المیزان، علامه طباطبایی، ج 17، ص 359. 4. تفسیر موضوعی قرآن کریم، ص 45 و 46.
راز نزول قرآن به (زبان عربی) اولاً یک جریان و امر طبیعی است؛ زیرا هر سخنور و دانشمندی، مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان میکند و مینویسد. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیامهای خویش، همین رویه را تأیید کرده و به کار گرفته است: (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم فیضل الله من یشاء و یهدی من یشاء و هو العزیز الحکیم)؛ (و ما هیچ فرستادهای را جز با زبان مردمش نفرستادیم تا [بتواند حقایق را] برای آنان به روشنی بیانکند. پس خداوند هرکس را که بخواهد گمراه و هرکس را که بخواهد هدایت میکند و او شکستناپذیر و فرزانهاست). ابراهیم (14)، آیه 4. بر این اساس، اگر قرآن به زبانی، جز زبان عربی نازل میشد، جای آن داشت که از حکمت نزول قرآن به آن زبان سؤال شود و گفته شود: با آن که مخاطبان نخستین این پیام، عرب زبان هستند، چرا این پیام به زبان عربی نازل نشده است؟ علاوه بر آن که تحدی و طلب همانند آوری این کتاب، ضرورت نزول آن را به زبان عربی دو چندان میکند. در صورتی که قرآن عربی نباشد، چگونه میشود از مخاطبانی که جز با زبان عربی آشنا نیستند و یا تسلّط کافی بر زبانهای دیگر ندارند؛ درخواست شود که برای روشن شدن حقانیّت یا نادرستی مدعای پیامبر(ص)، سخنی همانند قرآن بیاورند؟ در این صورت به آسانی خواهند گفت: ما عرب زبانها، محتوای پیام تو را نمیفهمیم؛ پس چگونه همانند آن را بیاوریم. پس تحدّی به قرآن نیز اقتضا میکند که این پیام به زبانی باشد که مخاطبان اولیهاش، آن را درک کنند و بتوانند درباره درستی یا نادرستی مدعای پیامبر(ص)، خود را بیازمایند و حقیقت برایشان روشن شود. نگا: قرآنشناسی، صص 98 - 103. در این جا بیان چند نکته ضروری است: الف) خواندن قرآن به زبان عربی، به جز در موارد خاص (مانند نذر و...) واجب نیست؛ ب) خواندن قرآن با صوت، لحن و آواز مخصوص واجب نیست؛ ج) نماز باید به زبان عربی با قرائت صحیح خوانده شود؛ امّا واجب نیست با صوت و آواز مخصوص خوانده شود. خواندن نماز به عربی، یکی از نشانههای (جهانی بودن) دین اسلام و رمز (وحدت و یگانگی) مسلمانان است. عربی خواندن، آن را از تحریف و آمیختگی به خرافات و مطالب بی اساس - هنگام ترجمه آن به زبانهای دیگر - نگاه میدارد و بدین وسیله روح این عبادت اسلامی، محفوظ میماند. گفتنی است توحید و یگانگی - در تمام اصول و فروع اسلام - یک زیربنای اساسی محسوب میگردد و نماز به سوی قبله واحد، در اوقات معین و به یک زبان مشخص، نمونهای از این وحدت است. در ضمن یاد گرفتن ترجمه نماز، بسیار ساده و آسان است. ر.ک: توضیح المسائل مراجع تقلید، مباحث قرائت؛ آیتالله مکارم، ج 3، صص 58-56. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100116184)
- [سایر] چرا قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] علت خواندن عربی قرآن چیست؟
- [سایر] چرا زبان قرآن عربی است؟
- [سایر] نماز و قرآن، عربی یا غیرعربی؟
- [سایر] چرا زبان نزول قرآن عربی است؟
- [سایر] چرا قرآن عربی نازل شده است؟
- [سایر] چرا قرآن به عربی نازل شده است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سوره ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ولی احتیاط واجب این است که به عربی باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] لازم نیست آنچه را علمای تجوید برای بهتر خوانی قرآن ذکر کرده اند رعایت کند، بلکه لازم است طوری بخواند که بگویند عربی صحیح است هرچند رعایت دستورات تجوید بهتر است.
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر، ترجمه صیغه عقد به فارسی یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربی کافی است، و احتیاط مستحب عربی بودن صیغه است، و برای کسی که آشنا به معنای عربی صیغه نیست و فقط میداند که صیغه عقد، به این لفظ جاری میشود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربی و هم ترجمهاش را بخواند، و اکتفا کردن او به عربی خالی از تأمل نیست، و اگر نمیتوانند صیغه عربی را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سورهای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد3 و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط واجب آن است که در نمازهای واجب دعای غیر عربی نخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] خواندن قران به قصد قرانیت نه قصد جزییت در نماز به غیر از چهار ایه ای که سجده واجب دارد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد ولی احتیاط مستحب ان است که به غیر عربی دعا نکند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خواندن قرآن در نماز؛ غیر از چهار آیه ای که سجده واجب دارد و در احکام جنابت گفته شد و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد؛ ولی احتیاط مستحب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله بروجردی] خواندن قرآن در نماز، غیر از چهار سورهای که سجده واجب دارد (و در احکام جنابت مسأله 361 گفته شد) و نیز دعا کردن در نماز اشکال ندارد، ولی احتیاط واجب آن است که به غیر عربی دعا نکند.
- [آیت الله مظاهری] اذان و اقامه باید به عربی صحیح گفته شود، پس اگر به عربی غلط مغیّر معنی بگوید یا ترجمه آنها را بگوید، صحیح نیست.
- [آیت الله مظاهری] واجبات نماز باید به عربی صحیح گفته شود پس اگر طوری به عربی غلط بگوید که معنی عوض شود یا ترجمه آنها را بگوید صحیح نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان و اقامه باید به عربی صحیح, نه به غیر آن مانند فارسی، ترکی و... و نه به عربی غیر صحیح گفته شود.