آیا روایاتی داریم که دلالت بر تحریف قرآن کنند؟
عده‌ای از محدثان شیعه و حشویه و جماعتی از محدثان اهل سنت درباره تحریف قرآن به اخباری که در کتاب‌های معتبر شیعه و در صحاح نقل شده، استدلال کرده‌اند؛ اما به موجب دلایل و براهین متقن، هیچ کدام از آن اخبار بر تحریف قرآن دلالت نمی‌کند؛ زیرا: 1. بعضی از روایات که آیه‌ای از قرآن همراه با عبارتی افزون بر اصل آن آیه آمده است، در صدد تفسیر و بیان تفصیلی آن آیه است و دلالتی بر الحاق آن عبارت به آیه قرآنی ندارد. برای مثال امام صادق‌علیه السلام در تفسیر آیه (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا)؛ نساء (4)، آیه 135. فرموده است: (وَ إِنْ تَلْوُوا (الامر) أَوْ تُعْرِضُوا (عما امرتهم به)) که جملات بین پرانتز آن، تفسیر آیه است، نه جزء آیه. و همین طور است عبارت (فی علی) در آخر آیه (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ (فی علی))؛ در این روایت نمی‌خواهد بگوید: آن کلمه جزء قرآن است؛ بلکه می‌خواهد بگوید: آیه در حق آن حضرت نازل شده است. آنچه موجب اشتباه شده، این است که گاهی این پرانتزها مشخص نشده است. 2. در روایاتی که در مقام تفسیر آیه‌ای است، ذکر و یا دعایی به آن اضافه می‌شده تا مردم هنگام تلاوت، ادب آن آیه را رعایت بکنند؛ مانند روایتی که در آن عبارت (کذلک‌اللَّه ربی) در آخر سوره‌ی توحید از زبان مبارک امام رضاعلیه السلام نقل شده است. 3. اختلافاتی که در باب نوع الفاظ آیات در روایات مشاهده می‌شود، قرینه بر این است که مراد تفسیر آیه به معنا است؛ مثل روایات مربوط به آیه (وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ) که در بعضی (انتم ضعفاء) آمده و در برخی (انتم قلیل) ذکر شده است. 4. گاهی در میان برخی از روایات، تعارض و تنافی مشاهده می‌شود که براساس قاعده کلی (تساقط)، باید آنها را به کنار نهاد؛ مانند روایات وارده از طرق خاصه و عامه در مورد اینکه آیه‌ای در قرآن برای حکم سنگسار بوده و افتاده است. در یکی آمده است: (اذا زنی الشیخ و الشیخه فارجموهما البتة فانهما قضیا الشهوة) و در دیگری: (الشیخ و الشیخه اذا زنیا فارجموهما البتة...) و در بعضی: (و بما قضیا من اللذة) و در برخی: (نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیِمٌ حَکِیمٌ) و در بعضی هم آخر آیه آمده است: (نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ). افزون بر آنچه گذشت، این روایات با حدیث شریف (ثقلین) - که استحکام سندی و دلالتی آن بر مصون ماندن قرآن، بر کسی پوشیده نیست تنافی دارند و از طرفی با مفاد روایاتی که امر به عرضه آنها بر قرآن نموده و محوریت را قرآن معرفی می‌کنند، سازگاری ندارندبرای آگاهی بیشتر ر.ک:. به طور یقین این روایات در دلالت بر تحریف عاجز و ناتوانند؛ زیرا - با قطع نظر از سند این گونه روایات اینها نوعاً در صدد بیان شأن نزول و تطبیق و تفسیر آیات‌اند؛ نه چیز دیگر. (قرآن شناسی، صالح قنادی با همکاری جمعی از محققان، کد: 26/500005)
عنوان سوال:

آیا روایاتی داریم که دلالت بر تحریف قرآن کنند؟


پاسخ:

عده‌ای از محدثان شیعه و حشویه و جماعتی از محدثان اهل سنت درباره تحریف قرآن به اخباری که در کتاب‌های معتبر شیعه و در صحاح نقل شده، استدلال کرده‌اند؛ اما به موجب دلایل و براهین متقن، هیچ کدام از آن اخبار بر تحریف قرآن دلالت نمی‌کند؛ زیرا:
1. بعضی از روایات که آیه‌ای از قرآن همراه با عبارتی افزون بر اصل آن آیه آمده است، در صدد تفسیر و بیان تفصیلی آن آیه است و دلالتی بر الحاق آن عبارت به آیه قرآنی ندارد. برای مثال امام صادق‌علیه السلام در تفسیر آیه (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا)؛ نساء (4)، آیه 135. فرموده است: (وَ إِنْ تَلْوُوا (الامر) أَوْ تُعْرِضُوا (عما امرتهم به)) که جملات بین پرانتز آن، تفسیر آیه
است، نه جزء آیه. و همین طور است عبارت (فی علی) در آخر آیه (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ (فی علی))؛ در این روایت نمی‌خواهد بگوید: آن کلمه جزء قرآن است؛ بلکه می‌خواهد بگوید: آیه در حق آن حضرت نازل شده است. آنچه موجب اشتباه شده، این است که گاهی این پرانتزها مشخص نشده است.
2. در روایاتی که در مقام تفسیر آیه‌ای است، ذکر و یا دعایی به آن اضافه می‌شده تا مردم هنگام تلاوت، ادب آن آیه را رعایت بکنند؛ مانند روایتی که در آن عبارت (کذلک‌اللَّه ربی) در آخر سوره‌ی توحید از زبان مبارک امام رضاعلیه السلام نقل شده است.
3. اختلافاتی که در باب نوع الفاظ آیات در روایات مشاهده می‌شود، قرینه بر این است که مراد تفسیر آیه به معنا است؛ مثل روایات مربوط به آیه (وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ) که در بعضی (انتم ضعفاء) آمده و در برخی (انتم قلیل) ذکر شده است.
4. گاهی در میان برخی از روایات، تعارض و تنافی مشاهده می‌شود که براساس قاعده کلی (تساقط)، باید آنها را به کنار نهاد؛ مانند روایات وارده از طرق خاصه و عامه در مورد اینکه آیه‌ای در قرآن برای حکم سنگسار بوده و افتاده است. در یکی آمده است: (اذا زنی الشیخ و الشیخه فارجموهما البتة فانهما قضیا الشهوة) و در دیگری: (الشیخ و الشیخه اذا زنیا فارجموهما البتة...)
و در بعضی: (و بما قضیا من اللذة) و در برخی: (نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیِمٌ حَکِیمٌ) و در بعضی هم آخر آیه آمده است: (نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ).
افزون بر آنچه گذشت، این روایات با حدیث شریف (ثقلین) - که استحکام سندی و دلالتی آن بر مصون ماندن قرآن، بر کسی پوشیده نیست تنافی دارند و از طرفی با مفاد روایاتی که امر به عرضه آنها بر قرآن نموده و محوریت را قرآن معرفی می‌کنند، سازگاری ندارندبرای آگاهی بیشتر ر.ک:.
به طور یقین این روایات در دلالت بر تحریف عاجز و ناتوانند؛ زیرا - با قطع نظر از سند این گونه روایات اینها نوعاً در صدد بیان شأن نزول و تطبیق و تفسیر آیات‌اند؛ نه چیز دیگر. (قرآن شناسی، صالح قنادی با همکاری جمعی از محققان، کد: 26/500005)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین