آیا دین می‌تواند در تمام زمان‌ها پاسخگو باشد؟
این پرسش به دو سؤال کوچک‌تر تفکیک می‌شود. 1. با توجه به اینکه زندگی انسان در حال تحول است و در هر زمان و مکانی تغییر می‌کند، آیا باز دین اسلام برای همه این زمان‌ها و مکان‌ها و حتی برای دنیای مدرن امروز است؟ رمز توانایی اسلام در این گستره چیست؟ 2. آیا تعالیم اسلام همه نیازهای علمی انسان را تأمین می‌کند؟ جایگاه علوم بشری در این زمینه است؟ برای پاسخ به پرسش نخست، توجه به چند مطلب لازم است: یک. اسلام، دین خاتم است‌ این مسأله علاوه بر اینکه مورد اتفاق همه مسلمانان باشد، با قرآن و سنت نیز ثابت شده است. خداوند متعال می‌فرماید: (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین)؛ انبیا (21)، آیه 107 و (ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول‌اللّه و خاتم النبیین) احزاب (23)، آیه 40.. در روایتی نیز آمده است: (لانّ اللّه تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه)؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130. (خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم خاصی نفرستاد. پس قرآن تا روز قیامت در هر زمانی جدید و برای هر قومی تازه است). در روایت دیگری آمده است: (حکم الهی و تکالیف خداوند در حق اولین و آخرین یکسان است؛ مگر اینکه علت یا پدیده‌ای پیش آید که باعث دگرگونی حکم شود و نیز همگان نسبت به تغییر حکم، هنگام پیش آمدن حوادث هماننداند و واجبات بر همه یکسان است. از همان‌ها که پیشینیان سؤال می‌شوند، آیندگان نیز سؤال می‌شوند و مورد محاسبه قرار می‌گیرند). کلینی، فروع کافی، ج 5، ص 18، کتاب الجهاد، باب 13. و نیز فرمود: (حلال محمد حلال ابداً الی یوم القیامه و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة لا یکون غیره و لا یجی‌ء غیره)؛ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 58، ح 19؛ بحارالانوار، ج 89، ص 148، باب 1. امام خمینی نیز فرمود: (احکام اسلام محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازم‌الاجرا است)، امام خمینی، ولایت فقیه، ص 8. دو. لوازم خاتمیّت اسلام‌ خاتمیت اسلام لوازمی دارد؛ از جمله: 1. تحریف نشود. یکی از مهم‌ترین علل تجدد نبوت، تحریف ادیان پیشین از سوی پیروان آن بود؛ به گونه‌ای که دستیابی به آن دین ناب، از طریق عادی برای انسان غیر ممکن می‌نمود. دین خاتم باید از سازو کاری بهره‌مند باشد که آن را از تحریف حفظ کند. 2. جاودان و همگانی باشد. طبق ادله لزوم بعثت، بشر همواره نیازمند هدایت الهی است و انسان در هیچ دوره‌ای، نباید محروم از هدایت الهی (دین) باشد. اگر دین الهی ختم شود و آن دین خاتم، مخصوص زمان و یا مکان خود باشد، باعث محرومیت انسان‌ها و نسل‌های دیگر، از دین می‌گردد. این با اصل دلیل لزوم بعثت، منافات دارد. پس دینی می‌تواند دعوای خاتمیت داشته باشد که همگانی و جاودان باشد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: لازمه جاودان و همگانی بودن دین خاتم، آن است که در هر دوره‌ای و با هر زمانه و زمینه‌ای، بتواند رسالت خود را در هدایت انسان‌ها انجام دهد و در تأمین نیازهای بشر - که او را محتاج به دین کرده است - کارا باشد. از آنجا که زندگی انسان، همواره دستخوش تغییر و تحول است، باید ساز و کار مناسبی در دین خاتم موجود باشد که بتواند در شرایط مختلف، قابل اجرا بوده و اهداف اصیل خود را تأمین کند. این ساز و کار در واقع رمز جاودانگی دین خاتم و توانایی او در هدایت بشر در هرزمان و مکان است. سه. رمز جاودانگی اسلام‌ خداوند متعال درباره ختم دین خود می‌فرماید: (... الیوم یئس الذین کفرا من دینکم فلا تخشوهم واخشونِ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا) ؛ مائده (5)، آیه 3. (امروز کافران از اینکه به دین شما اختلالی رسانند، طمع بریزند. پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من نترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم. بهترین دین را که اسلام است برایتان برگزیدم). آن روز، روزی است که کافران از نابودی اسلام مأیوس می‌شوند؛ یعنی، عنصری در دین تعبیه شد که حافظ دین است و از آنجا که مراد (الیوم) روز غدیر است، آن عنصر (امامت) می‌باشد. در تفاسیر شیعی این مسأله مسلم است. در منابع اهل سنت نیز به آن اشاره شده است؛ از جمله: 1. ابن عساکر شافعی (571 ه)، به نقل از الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، انتشارات محمدامین دمج، بیروت، ج 2، ص 289؛ 2. جلال الدین سیوطی شافعی (991 ه)، الدر المنثور، ج 2، ص 259؛ 3. السید شهاب الدین آلوسی شافعی (1270 ه)، روح المعانی، دار احیاء التراث العربی، ج 6، ص 193؛ 4. شیخ محمد عبده (1323 ه)، المنار، دارالفکر، ج 6، ص 463؛ 5. ابی‌بکر احمدبن علی الخطیب (463 ه)، تاریخ بغداد، دارالکتب العربی، ج 8، ص 290؛ 6. ابی عساکر شافعی، تاریخ دمشق، دارالفکر، ج 42، ص 233؛ 7. ابن کثیر (571 ه)، البدایة و النهایة، دارالکتب العلمیه، ج 7، ص 342؛ امامت و تبیین دین‌ امامان معصوم(ع) برای محفوظ ماندن اسلام در طول تاریخ حضور خود، سه کار را انجام دادند: یکم. در کنار تأیید آیات قرآن، سنت نبوی را عیناً نقل کردند و نگذاشتند حوادث پس از رحلت (حدود یک قرن منع کتابت حدیث) سنت نبوی را نابود سازد و با این کار منابع دین را حفظ کردند. ر.ک: الف. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 82، و 595؛ ب. عسگری، علامه مرتضی، معالم المدرستین، ج 2، ص 44؛ پ. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 118؛ ت. فتح الباری، ج 1، ص 194؛ ث. ناینی، جلال، توضیح الملل، ترجمه الملل و النحل، ج 1، ص 35؛ ج. الجامع الصحیح، ج 1، ص 57، ح 114؛ ص 52، ح 100؛ ج 2، ص 373، ح 3053؛ ج 3، ص 181، ح 4431، ج 3، ص 182، ح 4432؛ ج 4، ص 29، ح 5669؛ ج 4، ص 375، ح 7366؛ ح. مسند احمد، ج 1، ص 355. دوم. روش فهم قرآن و سنت و روش استنباط احکام اسلام را آموزش دادند که تا ابد و در طول تاریخ، انسان‌ها بتوانند رأی اسلام در هر زمینه را، از منابع آن استخراج و استنباط کنند. این روش - که اجتهاد مصطلح شیعی بر پایه آن بنا شده است - راهی است که در صورت پیموده شدن،می‌تواند رأی اسلام را در همه زمان‌ها درباره هر موضوعی از منابع دین به دست آورد. سوم. کسانی را که شایستگی لازم برای به کارگیری این روش دارند، به مردم معرفی کردند. امام عسکری(ع) از امام صادق(ع) نقل می‌کند: (و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه)؛ (هرکس از فقهای امت من که نفس خود را مواظبت کند و از دینش پاسداری نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند، سزاوار است که غیر فقها از او تقلیدکنند). نتیجه اینکه امامان معصوم(ع) در دوران حضور خود، منابع دین و روش استخراج احکام آن و نیز ویژگی‌های لازم را برای شخصی که می‌تواند آنها را استخراج کند، آموزش دادند تا دین الهی همواره از تحریف مصون بماند. حال باید دید فقهی که از مدرسه اهل‌بیت پیامبر(ص) استخراج می‌شود، چگونه می‌تواند دنیای متغیر و متجدد را ادا کند. برای این منظور باید نخست دانست که همه نیازهای انسان متغیر و متحول نیست. همان گونه که جسم انسان‌ها و نیازهای آن، از صدر اسلام تغییر نکرده و بعدها نیز تغییری نخواهد کرد؛ روان و فطرت انسان و احساسات و تمایلات او نیز تغییر نکرده است. انسان همواره خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، حس نوع‌دوستی، زیبایی‌گرایی و... از نیازهای خود شمرده است؛ هرچند که شکل آنها در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، متفاوت بوده و روابط اجتماعی انسان‌ها پیچیده و گسترده شده است. پس بخشی از حیات انسان، ثابت و بخش دیگر آن در حال تغییر و تحول است. جاودانگی اسلام برای تأمین نیازهای ثابت انسان، هیچ مشکلی ندارد و مشکل یاد شده فقط تأمین نیازهای متغیر به وسیله دین ثابت است. دین و اداره دنیا سازوکارهایی که دین ثابت، برای این نیازهای متغیر پیش‌بینی کرده، قواعد و اصول ثابتی است که در درون خود امکان تطبیق باشرایط مختلف زمانی و مکانی را دارد. در اسلام قواعد کلی و عامی وجود دارد که به مجتهد، این توانایی را می‌دهد که هرگاه مسأله جدیدی به دلیل تحولات زندگی بشر پدید آمد، بتواند در رابطه با این مسأله نظر بدهد. در این رابطه چند نکته را باید در نظر گرفت: الف. دین خداوند در طول تاریخ متناسب با رشد علمی اجتماعی فکری و مقتضیات عصری روند تکاملی داشته است تا آنجا که بشریت به حدی از بلوغ برسد که بتواند برنامه تکاملی مربوط به تمام ادوار تاریخی را یک جادریافت دارد و قرآن - که اساسنامه و مرامنامه تکامل نهایی بشر برای همه اعصار و امصار است - بر پیامبر اکرم(ص)نازل گردید و به عنوان سندی جاودان و زنده برای بشریت باقی ماند. ب. اینکه (قرآن برای فهم مردمی بدوی و عرب زبان نازل شده است)، سخنی نادرست است؛ زیرا قرآن (در میان مردمی بدوی و عرب زبان) نازل شده و فرق است بین اینکه چیزی در میان قومی خاص ظهور یابد با این سخن که (مخصوص آنها پدید آمده باشد). جالب این است که قرآن هیچ گاه مخاطب خود را اعراب قرار نداده و همواره روی خود را با (ناس)، یعنی، متوجه جمیع مردم یا مؤمنان کرده است که هر انسان خداجوی در هر عصر و وابسته به هر نسلی راشامل می‌شود. از نظر فهم پذیری نیز آیات قرآن چند دسته‌اند: 1. بعضی از آیات قرآن، هم برای اعراب بدوی آن زمان فهم پذیر بود و در عین بساطت و سادگی بیان دارای چنان استواری علمی و منطقی است که برای دانشمندان برجسته امروزی نیز جالب توجه و درخور دقت است. 2. برخی از آیات چه در زمان نزول و چه در زمان ما، جز با تعمق و ژرف کاوی‌های دقیق و روش‌مند قابل درک نیست. 3. بسیاری از حقایق علمی و فلسفی و مباحث اجتماعی قرآن تنها در پرتو دانش کنونی یا آینده بشریت قابل درک است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر . ک: بوکای، موریس، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم. 4. بسیاری از آیات قرآن نیز تاحد زیادی فراتر از عقول و افهام عادی بشر بوده و تنها در سایه پرتوافشانی‌هایپیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) فهم پذیر است و تفاسیر مأثوره از آنان گنجینه‌های ارزشمندی است که حقایق والایقرآن را به نیکوترین وجهی در اختیار بشریت قرار می‌دهد. این نکته چیزی نیست که تنها شیعه بدان معترف باشد. بلکه اهل سنت نیز در بسیاری از تفاسیر خود به احادیث مأثوره تمسک می‌جویند. 5. اینکه قرآن به وقایع زمان خود اشاره نموده است، قرآن را منحصر به آن عصر نمی‌سازد؛ زیرا: الف. قرآن منحصربه ذکر چند حادثه و نکته تاریخی گذرا نیست؛ بلکه مشتمل بر معارفی جاودان در باب خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، راه‌شناسی، راهنماشناسی و مجموعه گسترده‌ای از احکام اخلاق و ... است که همه زمان‌ها راپوشش می‌دهد و هدایت بشریت به سوی سعادت را در هر مقطع تاریخی تأمین می‌کند. ب. وقایع تاریخی نیز که در قرآن اشاره شده، هر چند مربوط به گذشته است، ولی کار کرد آنها در آینده است. به عبارت دیگر هر یک از آنها به نحو استلزام بیانگر نوعی سنت لا یتغیر تاریخی یا حکم و قانونی است که دارایکلیت و شمول است، مثلا وقتی قرآن درباره بنی‌اسرائیل می‌گوید: (آنان پس از رهایی از چنگال فرعون اظهارنارضایتی از غذای واحد نموده و خواست‌های مادی متعددی نمودند و لاجرم گرفتار غضب الهی گردیدند)، نشان می‌دهد که رفاه طلبی افزون خواهی و نافرمانی در برابر فرستاده خداوند سرانجام به تباهی و تیره‌بختی خواهد انجامیدو این درس بزرگی برای همه کسانی است که پس از رهایی از بند حکومت‌های استبدادی و ظالمانه در برابر اندک دشواری صبوری نمی‌ورزند و در جست‌وجوی خواست‌های مادی بی‌تابی می‌کنند.
عنوان سوال:

آیا دین می‌تواند در تمام زمان‌ها پاسخگو باشد؟


پاسخ:

این پرسش به دو سؤال کوچک‌تر تفکیک می‌شود.
1. با توجه به اینکه زندگی انسان در حال تحول است و در هر زمان و مکانی تغییر می‌کند، آیا باز دین اسلام برای همه این زمان‌ها و مکان‌ها و حتی برای دنیای مدرن امروز است؟ رمز توانایی اسلام در این گستره چیست؟
2. آیا تعالیم اسلام همه نیازهای علمی انسان را تأمین می‌کند؟ جایگاه علوم بشری در این زمینه است؟
برای پاسخ به پرسش نخست، توجه به چند مطلب لازم است:
یک. اسلام، دین خاتم است‌ این مسأله علاوه بر اینکه مورد اتفاق همه مسلمانان باشد، با قرآن و سنت نیز ثابت شده است. خداوند متعال می‌فرماید: (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین)؛ انبیا (21)، آیه 107 و (ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول‌اللّه و خاتم النبیین) احزاب (23)، آیه 40.. در روایتی نیز آمده است: (لانّ اللّه تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه)؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130. (خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم خاصی نفرستاد. پس قرآن تا روز قیامت در هر زمانی جدید و برای هر قومی تازه است). در روایت دیگری آمده است: (حکم الهی و تکالیف خداوند در حق اولین و آخرین یکسان است؛ مگر اینکه علت یا پدیده‌ای پیش آید که باعث دگرگونی حکم شود و نیز همگان نسبت به تغییر حکم، هنگام پیش آمدن حوادث هماننداند و واجبات بر همه یکسان است. از همان‌ها که پیشینیان سؤال می‌شوند، آیندگان نیز سؤال می‌شوند و مورد محاسبه قرار می‌گیرند). کلینی، فروع کافی، ج 5، ص 18، کتاب الجهاد، باب 13. و نیز فرمود: (حلال محمد حلال ابداً الی یوم القیامه و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة لا یکون غیره و لا یجی‌ء غیره)؛ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 58، ح 19؛ بحارالانوار، ج 89، ص 148، باب 1. امام خمینی نیز فرمود: (احکام اسلام محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازم‌الاجرا است)، امام خمینی، ولایت فقیه، ص 8. دو. لوازم خاتمیّت اسلام‌
خاتمیت اسلام لوازمی دارد؛ از جمله:
1. تحریف نشود. یکی از مهم‌ترین علل تجدد نبوت، تحریف ادیان پیشین از سوی پیروان آن بود؛ به گونه‌ای که دستیابی به آن دین ناب، از طریق عادی برای انسان غیر ممکن می‌نمود. دین خاتم باید از سازو کاری بهره‌مند باشد که آن را از تحریف حفظ کند.
2. جاودان و همگانی باشد. طبق ادله لزوم بعثت، بشر همواره نیازمند هدایت الهی است و انسان در هیچ دوره‌ای، نباید محروم از هدایت الهی (دین) باشد.
اگر دین الهی ختم شود و آن دین خاتم، مخصوص زمان و یا مکان خود باشد، باعث محرومیت انسان‌ها و نسل‌های دیگر، از دین می‌گردد. این با اصل دلیل لزوم بعثت، منافات دارد. پس دینی می‌تواند دعوای خاتمیت داشته باشد که همگانی و جاودان باشد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: لازمه جاودان و همگانی بودن دین خاتم، آن است که در هر دوره‌ای و با هر زمانه و زمینه‌ای، بتواند رسالت خود را در هدایت انسان‌ها انجام دهد و در تأمین نیازهای بشر - که او را محتاج به دین کرده است - کارا باشد. از آنجا که زندگی انسان، همواره دستخوش تغییر و تحول است، باید ساز و کار مناسبی در دین خاتم موجود باشد که بتواند در شرایط مختلف، قابل اجرا بوده و اهداف اصیل خود را تأمین کند. این ساز و کار در واقع رمز جاودانگی دین خاتم و توانایی او در هدایت بشر در هرزمان و مکان است. سه. رمز جاودانگی اسلام‌ خداوند متعال درباره ختم دین خود می‌فرماید: (... الیوم یئس الذین کفرا من دینکم فلا تخشوهم واخشونِ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا) ؛ مائده (5)، آیه 3. (امروز کافران از اینکه به دین شما اختلالی رسانند، طمع بریزند. پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من نترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم. بهترین دین را که اسلام است برایتان برگزیدم). آن روز، روزی است که کافران از نابودی اسلام مأیوس می‌شوند؛
یعنی، عنصری در دین تعبیه شد که حافظ دین است و از آنجا که مراد (الیوم) روز غدیر است، آن عنصر (امامت) می‌باشد. در تفاسیر شیعی این مسأله مسلم است. در منابع اهل سنت نیز به آن اشاره شده است؛ از جمله:
1. ابن عساکر شافعی (571 ه)، به نقل از الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، انتشارات محمدامین دمج، بیروت، ج 2، ص 289؛
2. جلال الدین سیوطی شافعی (991 ه)، الدر المنثور، ج 2، ص 259؛
3. السید شهاب الدین آلوسی شافعی (1270 ه)، روح المعانی، دار احیاء التراث العربی، ج 6، ص 193؛
4. شیخ محمد عبده (1323 ه)، المنار، دارالفکر، ج 6، ص 463؛ 5. ابی‌بکر احمدبن علی الخطیب (463 ه)، تاریخ بغداد، دارالکتب العربی، ج 8، ص 290؛ 6. ابی عساکر شافعی، تاریخ دمشق، دارالفکر، ج 42، ص 233؛ 7. ابن کثیر (571 ه)، البدایة و النهایة، دارالکتب العلمیه، ج 7، ص 342؛
امامت و تبیین دین‌
امامان معصوم(ع) برای محفوظ ماندن اسلام در طول تاریخ حضور خود، سه کار را انجام دادند: یکم. در کنار تأیید آیات قرآن، سنت نبوی را عیناً نقل کردند و نگذاشتند حوادث پس از رحلت (حدود یک قرن منع کتابت حدیث) سنت نبوی را نابود سازد و با این کار منابع دین را حفظ کردند. ر.ک: الف. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 82، و 595؛ ب. عسگری، علامه مرتضی، معالم المدرستین، ج 2، ص 44؛ پ. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 118؛ ت. فتح الباری، ج 1، ص 194؛ ث. ناینی، جلال، توضیح الملل، ترجمه الملل و النحل، ج 1، ص 35؛ ج. الجامع الصحیح، ج 1، ص 57، ح 114؛ ص 52، ح 100؛ ج 2، ص 373، ح 3053؛ ج 3، ص 181، ح 4431، ج 3، ص 182، ح 4432؛ ج 4، ص 29، ح 5669؛ ج 4، ص 375، ح 7366؛ ح. مسند احمد، ج 1، ص 355.
دوم. روش فهم قرآن و سنت و روش استنباط احکام اسلام را آموزش دادند که تا ابد و در طول تاریخ، انسان‌ها بتوانند رأی اسلام در هر زمینه را، از منابع آن استخراج و استنباط کنند. این روش - که اجتهاد مصطلح شیعی بر پایه آن بنا شده است - راهی است که در صورت پیموده شدن،می‌تواند رأی اسلام را در همه زمان‌ها درباره هر موضوعی از منابع دین به دست آورد.
سوم. کسانی را که شایستگی لازم برای به کارگیری این روش دارند، به مردم معرفی کردند. امام عسکری(ع) از امام صادق(ع) نقل می‌کند: (و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه)؛ (هرکس از فقهای امت من که نفس خود را مواظبت کند و از دینش پاسداری نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند، سزاوار است که غیر فقها از او تقلیدکنند). نتیجه اینکه امامان معصوم(ع) در دوران حضور خود، منابع دین و روش استخراج احکام آن و نیز ویژگی‌های لازم را برای شخصی که می‌تواند آنها را استخراج کند، آموزش دادند تا دین الهی همواره از تحریف مصون بماند. حال باید دید فقهی که از مدرسه اهل‌بیت پیامبر(ص) استخراج می‌شود، چگونه می‌تواند دنیای متغیر و متجدد را ادا کند. برای این منظور باید نخست دانست که همه نیازهای انسان متغیر و متحول نیست. همان گونه که جسم انسان‌ها و نیازهای آن، از صدر اسلام تغییر نکرده و بعدها نیز تغییری نخواهد کرد؛ روان و فطرت انسان و احساسات و تمایلات او نیز تغییر نکرده است. انسان همواره خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، حس نوع‌دوستی، زیبایی‌گرایی و... از نیازهای خود شمرده است؛ هرچند که شکل آنها در زمان‌ها و مکان‌های مختلف، متفاوت بوده و روابط اجتماعی انسان‌ها پیچیده و گسترده شده است. پس بخشی از حیات انسان، ثابت و بخش دیگر آن در حال تغییر و تحول است. جاودانگی اسلام برای تأمین نیازهای ثابت انسان، هیچ مشکلی ندارد و مشکل یاد شده فقط تأمین نیازهای متغیر به وسیله دین ثابت است.
دین و اداره دنیا
سازوکارهایی که دین ثابت، برای این نیازهای متغیر پیش‌بینی کرده، قواعد و اصول ثابتی است که در درون خود امکان تطبیق باشرایط مختلف زمانی و مکانی را دارد. در اسلام قواعد کلی و عامی وجود دارد که به مجتهد، این توانایی را می‌دهد که هرگاه مسأله جدیدی به دلیل تحولات زندگی بشر پدید آمد، بتواند در رابطه با این مسأله نظر بدهد. در این رابطه چند نکته را باید در نظر گرفت: الف. دین خداوند در طول تاریخ متناسب با رشد علمی اجتماعی فکری و مقتضیات عصری روند تکاملی داشته است تا آنجا که بشریت به حدی از بلوغ برسد که بتواند برنامه تکاملی مربوط به تمام ادوار تاریخی را یک جادریافت دارد و قرآن - که اساسنامه و مرامنامه تکامل نهایی بشر برای همه اعصار و امصار است - بر پیامبر اکرم(ص)نازل گردید و به عنوان سندی جاودان و زنده برای بشریت باقی ماند. ب. اینکه (قرآن برای فهم مردمی بدوی و عرب زبان نازل شده است)، سخنی نادرست است؛ زیرا قرآن (در میان مردمی بدوی و عرب زبان) نازل شده و فرق است بین اینکه چیزی در میان قومی خاص ظهور یابد با این سخن که (مخصوص آنها پدید آمده باشد). جالب این است که قرآن هیچ گاه مخاطب خود را اعراب قرار نداده و همواره روی خود را با (ناس)، یعنی، متوجه جمیع مردم یا مؤمنان کرده است که هر انسان خداجوی در هر عصر و وابسته به هر نسلی راشامل می‌شود.
از نظر فهم پذیری نیز آیات قرآن چند دسته‌اند:
1. بعضی از آیات قرآن، هم برای اعراب بدوی آن زمان فهم پذیر بود و در عین بساطت و سادگی بیان دارای چنان استواری علمی و منطقی است که برای دانشمندان برجسته امروزی نیز جالب توجه و درخور دقت است.
2. برخی از آیات چه در زمان نزول و چه در زمان ما، جز با تعمق و ژرف کاوی‌های دقیق و روش‌مند قابل درک نیست.
3. بسیاری از حقایق علمی و فلسفی و مباحث اجتماعی قرآن تنها در پرتو دانش کنونی یا آینده بشریت قابل درک است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر . ک: بوکای، موریس، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم. 4. بسیاری از آیات قرآن نیز تاحد زیادی فراتر از عقول و افهام عادی بشر بوده و تنها در سایه پرتوافشانی‌هایپیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) فهم پذیر است و تفاسیر مأثوره از آنان گنجینه‌های ارزشمندی است که حقایق والایقرآن را به نیکوترین وجهی در اختیار بشریت قرار می‌دهد. این نکته چیزی نیست که تنها شیعه بدان معترف باشد. بلکه اهل سنت نیز در بسیاری از تفاسیر خود به احادیث مأثوره تمسک می‌جویند.
5. اینکه قرآن به وقایع زمان خود اشاره نموده است، قرآن را منحصر به آن عصر نمی‌سازد؛ زیرا:
الف. قرآن منحصربه ذکر چند حادثه و نکته تاریخی گذرا نیست؛ بلکه مشتمل بر معارفی جاودان در باب خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، راه‌شناسی، راهنماشناسی و مجموعه گسترده‌ای از احکام اخلاق و ... است که همه زمان‌ها راپوشش می‌دهد و هدایت بشریت به سوی سعادت را در هر مقطع تاریخی تأمین می‌کند.
ب. وقایع تاریخی نیز که در قرآن اشاره شده، هر چند مربوط به گذشته است، ولی کار کرد آنها در آینده است. به عبارت دیگر هر یک از آنها به نحو استلزام بیانگر نوعی سنت لا یتغیر تاریخی یا حکم و قانونی است که دارایکلیت و شمول است، مثلا وقتی قرآن درباره بنی‌اسرائیل می‌گوید: (آنان پس از رهایی از چنگال فرعون اظهارنارضایتی از غذای واحد نموده و خواست‌های مادی متعددی نمودند و لاجرم گرفتار غضب الهی گردیدند)، نشان می‌دهد که رفاه طلبی افزون خواهی و نافرمانی در برابر فرستاده خداوند سرانجام به تباهی و تیره‌بختی خواهد انجامیدو این درس بزرگی برای همه کسانی است که پس از رهایی از بند حکومت‌های استبدادی و ظالمانه در برابر اندک دشواری صبوری نمی‌ورزند و در جست‌وجوی خواست‌های مادی بی‌تابی می‌کنند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین