جهان شمولی قرآن و برای همه زمان‌ها یعنی چه؟
قطعا قرآن برای عصر خاصی نیست آیات بسیاری از قرآن به صراحت این موضوع را تبیین کرده که قرآن هدایت برای تمامی انسانها و نه برای عصر وزمان خاصی وبنا به تعبیر روایات قرآن همچون ماه وخورشید جریان دارد وتوقف در ان معنی ندارد . لکن از آنجا که برداشت های نو از قرآن و معارف دینی و عرضه آنها بر اساس خواست زمان، همان (به روز شدن) تفسیر قرآن است، بجاست که ابتدا معنای تقاضای زمان و خواست روز، روشن شود تا بتوان برای تفسیر عصری و عرضه مفاهیم قرآنی مطابق مقتضیات زمان، معیار درستی به دست داد. شهید مطهری برای تقاضای زمان، سه تفسیر بیان می‌کند که در اینجا به چکیده آن اشاره می‌شود. 1 - هرچه در یک زمان به وجود آمد، همین به وجود آمدنش تقاضاست، و باید خود را با این تقاضا، یعنی با پدیده هایی که در زمان پیدا شده، تطبیق داد و آنها را پذیرفت. 2 - مقصود از اقتضای زمان و یا تقاضای آن، تقاضای مردم زمان است، یعنی مردم پسند و مطابق ذوق و سلیقه مردم بودن، باید دید که پسند اکثریت مردم چیست؟ ذوق عمومی چیست؟ از پسند عمومی پیروی کند و با مقتضای زمان هماهنگ کند. 3 - تقاضای زمان به این معناست که: احتیاجات واقعی در طول زمان تغییر می‌کند، یعنی احتیاج بشر در هر زمان یک نوع تقاضایی دارد. وی سپس با ردّ تفسیر اول و دوّم، تفسیر سوم را می‌پذیرد و به شرح و بسط آن می‌پردازد. بدیهی است در موضوع مورد بحث نیز اگر گفته می‌شود: باید به مقتضای زمان عمل کرد و یا سخن گفت و یا قرآن را تفسیر کرد و آن را عصری کرد، تنها معنای سوم مراد است؛ چرا که محور فعالیت بشر احتیاج اوست. بدین معنا که انسان در این دنیا یک سلسله احتیاجات واقعی دارد؛ از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و علم و فکر و عقیده و... که توأم با آن آفریده شده وبناچار به دنبال آن حرکت می‌کند. در این میان یک سلسله احتیاجات نیز ثابت و لایتغیرند؛ مثل پاسخ به ندای فطرت توحیدی و عبودیت و پرستش، تأمین نیازهای فکری و عقیدتی و ارزشهای اخلاقی و... مجموعه‌ای از نیازهای دیگر نیز وجود دارد که در حال تغییر و تحوّلند و در هر دو صورت برای تأمین آن به ابزار و وسائلی نیاز است که ما آن را نیازهای ثانوی می‌نامیم این ابزار و وسائل در هر عصری ممکن است تفاوت کند و با پیشرفت و تکامل خود، راه وصول را نزدیکتر و ساده‌تر و گاهی نیز دقیقتر و پیچیده‌تر کند. در هر حال لازم است که به تقاضای آن پاسخ مثبت داد. از آنجا که امروز نیازهای فکری بشر بیشتر شده و مطالب و استدلالات گذشته را کافی نمی‌داند و یا عرضه آنها را به شکل قدیمی و کهنه، مطلوب و مؤثر نمی‌داند، لازم است در نحوه عمل و عرضه افکار و آراء تجدید نظر کرده، هرچند در تفسیر قرآن باشد. شباهت کتاب تشریع با کتاب تکوین بی شک کتاب تشریع شباهتی تمام با کتاب تکوین دارد، چرا که هردو مجموعه‌ای از آیات الهی و مظهر تجلی اویند و هردو مجمع حقایق و مخزن اسرار خلقتند. پس آنگونه که هر روزه از عجایب آسمان و زمین و ستارگان و کوه و دریا و دیگر آیات کتاب تکوین پرده برداری می‌شود و شگفتی های آن آشکاتر می‌شود، کتاب تشریع نیز چنین است و طبعا هرچه زمان به پیش می‌رود، حقایقش آشکارتر و معارف بلندش روشنتر و تجلی اش بیشتر می‌شود. از این روست که در روایات نیز تعابیری چون: بحره، نجومه، عجائبه و غرائبه و... درباره قرآن وارد شده است. در روایتی از رسول خدا(ص) می‌خوانیم که فرمود: (... له ظهر و بطن، فظاهره، حکمة و باطنه علم، ظاهره انیق و باطنه عمیق، له نجوم و علی نجومه نجوم، لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه، فیه مصابیح الهدی و و منازل الحکمة...؛ قرآن ظهر و بطنی دارد، ظاهرش حکمت و باطنش علم است؛ ظاهرش نیکو و باطنش عمیق است. برای قرآن ستارگانی است و بر آن ستارگان ستارگانی دیگر، عجائبش نامحدود، و غرائبش کهنه ناشدنی است؛ در قرآن چراغ‌های هدایت و علائم حکمت است)، (بحارالانوار، ج 89، ص 17، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت). اگر قرآن کتابی است که در طول قرون و اعصار جریان مستمری دارد، و در هر زمان بسان خورشید و ماه طلوع مجددی دارد، قطعا برداشت‌ها و استفاده از آن نیز مستمر است و بدیهی است که استفاده از قرآن نیز در هر زمان به موازات پیشرفت و ترقی علوم متفاوت خواهد بود. قانون کلی: نتیجه‌ای که از مجموع این ادلّه به دست می‌آید، این است که زمان و مکان اجمالاً در فهم قرآن تأثیر دارند و می‌توان آن را به عنوان یک قانون کلی بدین صورت بیان کرد: ملاک کلی در برداشت نواز قرآن کریم در هر زمان و مکان، کشف قرینه‌ای جدید است که مسیر فهم و دریافت معنی را عوض می‌کند. این قرینه گاه به وسیله دانش بشری کشف می‌شود وگاه با برخورد و تضارب آراء، گاهی نیز این قرینه با دقت و تعمق بیشتر در آیه و یا روایت مربوطه به آن مکشوف می‌گردد، که خود قرینه‌ای منفصل است.
عنوان سوال:

جهان شمولی قرآن و برای همه زمان‌ها یعنی چه؟


پاسخ:

قطعا قرآن برای عصر خاصی نیست آیات بسیاری از قرآن به صراحت این موضوع را تبیین کرده که قرآن هدایت برای تمامی انسانها و نه برای عصر وزمان خاصی وبنا به تعبیر روایات قرآن همچون ماه وخورشید جریان دارد وتوقف در ان معنی ندارد .
لکن از آنجا که برداشت های نو از قرآن و معارف دینی و عرضه آنها بر اساس خواست زمان، همان (به روز شدن) تفسیر قرآن است، بجاست که ابتدا معنای تقاضای زمان و خواست روز، روشن شود تا بتوان برای تفسیر عصری و عرضه مفاهیم قرآنی مطابق مقتضیات زمان، معیار درستی به دست داد. شهید مطهری برای تقاضای زمان، سه تفسیر بیان می‌کند که در اینجا به چکیده آن اشاره می‌شود. 1 - هرچه در یک زمان به وجود آمد، همین به وجود آمدنش تقاضاست، و باید خود را با این تقاضا، یعنی با پدیده هایی که در زمان پیدا شده، تطبیق داد و آنها را پذیرفت. 2 - مقصود از اقتضای زمان و یا تقاضای آن، تقاضای مردم زمان است، یعنی مردم پسند و مطابق ذوق و سلیقه مردم بودن، باید دید که پسند اکثریت مردم چیست؟ ذوق عمومی چیست؟ از پسند عمومی پیروی کند و با مقتضای زمان هماهنگ کند. 3 - تقاضای زمان به این معناست که: احتیاجات واقعی در طول زمان تغییر می‌کند، یعنی احتیاج بشر در هر زمان یک نوع تقاضایی دارد. وی سپس با ردّ تفسیر اول و دوّم، تفسیر سوم را می‌پذیرد و به شرح و بسط آن می‌پردازد. بدیهی است در موضوع مورد بحث نیز اگر گفته می‌شود: باید به مقتضای زمان عمل کرد و یا سخن گفت و یا قرآن را تفسیر کرد و آن را عصری کرد، تنها معنای سوم مراد است؛ چرا که محور فعالیت بشر احتیاج اوست. بدین معنا که انسان در این دنیا یک سلسله احتیاجات واقعی دارد؛ از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و علم و فکر و عقیده و... که توأم با آن آفریده شده وبناچار به دنبال آن حرکت می‌کند. در این میان یک سلسله احتیاجات نیز ثابت و لایتغیرند؛ مثل پاسخ به ندای فطرت توحیدی و عبودیت و پرستش، تأمین نیازهای فکری و عقیدتی و ارزشهای اخلاقی و... مجموعه‌ای از نیازهای دیگر نیز وجود دارد که در حال تغییر و تحوّلند و در هر دو صورت برای تأمین آن به ابزار و وسائلی نیاز است که ما آن را نیازهای ثانوی می‌نامیم این ابزار و وسائل در هر عصری ممکن است تفاوت کند و با پیشرفت و تکامل خود، راه وصول را نزدیکتر و ساده‌تر و گاهی نیز دقیقتر و پیچیده‌تر کند. در هر حال لازم است که به تقاضای آن پاسخ مثبت داد. از آنجا که امروز نیازهای فکری بشر بیشتر شده و مطالب و استدلالات گذشته را کافی نمی‌داند و یا عرضه آنها را به شکل قدیمی و کهنه، مطلوب و مؤثر نمی‌داند، لازم است در نحوه عمل و عرضه افکار و آراء تجدید نظر کرده، هرچند در تفسیر قرآن باشد. شباهت کتاب تشریع با کتاب تکوین بی شک کتاب تشریع شباهتی تمام با کتاب تکوین دارد، چرا که هردو مجموعه‌ای از آیات الهی و مظهر تجلی اویند و هردو مجمع حقایق و مخزن اسرار خلقتند. پس آنگونه که هر روزه از عجایب آسمان و زمین و ستارگان و کوه و دریا و دیگر آیات کتاب تکوین پرده برداری می‌شود و شگفتی های آن آشکاتر می‌شود، کتاب تشریع نیز چنین است و طبعا هرچه زمان به پیش می‌رود، حقایقش آشکارتر و معارف بلندش روشنتر و تجلی اش بیشتر می‌شود. از این روست که در روایات نیز تعابیری چون: بحره، نجومه، عجائبه و غرائبه و... درباره قرآن وارد شده است. در روایتی از رسول خدا(ص) می‌خوانیم که فرمود: (... له ظهر و بطن، فظاهره، حکمة و باطنه علم، ظاهره انیق و باطنه عمیق، له نجوم و علی نجومه نجوم، لا تحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه، فیه مصابیح الهدی و و منازل الحکمة...؛ قرآن ظهر و بطنی دارد، ظاهرش حکمت و باطنش علم است؛ ظاهرش نیکو و باطنش عمیق است. برای قرآن ستارگانی است و بر آن ستارگان ستارگانی دیگر، عجائبش نامحدود، و غرائبش کهنه ناشدنی است؛ در قرآن چراغ‌های هدایت و علائم حکمت است)، (بحارالانوار، ج 89، ص 17، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت). اگر قرآن کتابی است که در طول قرون و اعصار جریان مستمری دارد، و در هر زمان بسان خورشید و ماه طلوع مجددی دارد، قطعا برداشت‌ها و استفاده از آن نیز مستمر است و بدیهی است که استفاده از قرآن نیز در هر زمان به موازات پیشرفت و ترقی علوم متفاوت خواهد بود. قانون کلی: نتیجه‌ای که از مجموع این ادلّه به دست می‌آید، این است که زمان و مکان اجمالاً در فهم قرآن تأثیر دارند و می‌توان آن را به عنوان یک قانون کلی بدین صورت بیان کرد: ملاک کلی در برداشت نواز قرآن کریم در هر زمان و مکان، کشف قرینه‌ای جدید است که مسیر فهم و دریافت معنی را عوض می‌کند. این قرینه گاه به وسیله دانش بشری کشف می‌شود وگاه با برخورد و تضارب آراء، گاهی نیز این قرینه با دقت و تعمق بیشتر در آیه و یا روایت مربوطه به آن مکشوف می‌گردد، که خود قرینه‌ای منفصل است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین