(وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ) بقره (2)، آیه 30.؛ (و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت، (-(فرشتگان)-) گفتند: آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد کند، و خونها بریزد و حال آن که ما با ستایش تو، (-(تو را)-) تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم. فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید). برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به چند نکته زیر اشاره میکنیم: نکته اول: خداوند از سؤال و پرسش ملائکه عصبانی نشد؛ چون خدا، خدای عقل و منطق است و هیچ وقت از پرسشگری بدش نمیآید؛ با این تفاوت که گاهی سؤال، استفهامی و برای فهم و درک مطلب است و گاهی سؤال، اعتراضی و شیطنتآمیز است. گروه اول، فرشتهگونه و رحمانی هستند و نشانه آن این است که پس از دریافت پاسخ، میپذیرند و سر به سجده میآورند. اما گروه دوم، شیطانی و لجاجت پیشه هستند و نشانه آن این است که پس از دریافت جواب، تکبر میورزند و سرپیچی میکنند. نکته دوّم: خداوند نگفت که شما ملائکه دروغ میگویید؛ بلکه حرفشان را پذیرفت. آنها گفتند: آدم، خونریزی میکند و خدا نگفت که نمیکند؛ زیرا به طور طبیعی، موجودات زمینی، به جهت تزاحم و محدودیت امکانات، چه بسا با یکدیگر درگیر شوند و فساد و خونریزی پیش آید؛ چنان که در حیوانات نیز اینگونه بوده است؛ اما از آن جا که در میان انسانها، کسانی قابلیت دارند که به مقام خلافت الهی برسند و واسطه فیض الهی شوند، خداوند فرمود: (إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یعنی حرف شما درست است؛ اما من یک چیز دیگری میدانم؛ یعنی خیر بزرگتری در آن است. حال خدا میخواهد اثبات کند که دستور سجده فرشتگان بر آدم، منطقی است. خداوند اسمایی را یاد آدم داد؛ (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها). (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ) و بعد ایشان را بر فرشتگان عرضه داشت؛ (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)؛ به ملائکه گفت: اگر راست میگویید، اسمهای اینها را برایم بگویید؟ (قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ)؛ (گفتند: منزهی تو! ما را جز آن چه (-(خود)-) به ما آموختهای، هیچ دانشی نیست؛ تویی دانای حکیم). (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ (آدم! تو فرشتگان را از اسامی آنان خبر بده). (فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ (چون آدم، فرشتگان را از اسامی آنان خبر داد). (قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)؛ ((-(خدا)-) گفت: (-(دیدید که گفتم من یک چیزی میدانم که شما نمیدانید)-) آیا به شما نگفتم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم)؟ (وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ)؛ (و هر آن چه را که آشکار میکنید و پنهان میداشتید، میدانم)؟ (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا) و در این زمان که همه فرشتگان قانع شدند، همه سجده کردند. در این جا مطلب دقیقتری وجود دارد که باید بررسی و بیان شود و آن این که این علم اسما، چه علمی بوده که وقتی خدا به آدم یاد داد و بعد آدم به فرشتهها یاد داد، ملائک راضی شدند که سجده کنند؟ این آیات، نشان میدهد که آن اسما از مقوله لفظ - مثل زید، بکر، حسن و حسین - نبوده، بلکه خداوند میخواست فرشتگان را با حقایق و موجوداتی عالی، آشنا کند که مقام نورانی آنها بر اهل آسمانها و زمین پوشیده میباشد و به همین جهت، خداوند در این آیات، نخست میفرماید: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها) که ضمیر (ها)، مؤنث است و به اسما میخورد؛ یعنی همه آن اسما را یاد آدم داد؛ سپس میفرماید: (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ) که (هُم)، ضمیر جمع مذکر و برای ذویالعقول میآید؛ یعنی ایشان را (-(خود موجودات را)-) بر فرشتگان عرضه کرد؛ یعنی اصلاً ورق برگشت و بحث از اسما و الفاظ، به حقایق و موجودات صاحب عقل و حیات، ارتباط پیدا کرد. در جمله (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ)، نیز (هؤلاء) برای جمع ذویالعقول میآید. خدا به ملائکه گفت: اسمای این حقایق و موجودات را به من خبر بدهید؛ اما چون مقام بلند این ذوات مقدسه، پوشیده از اهل آسمانها و زمین بود و از احاطه علمی فرشتگان بالاتر بود، اظهار بیاطلاعی کردند؛ پس خداوند به حضرت آدم امر کرد که آنان را از این حقیقت آگاه کند؛ (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ) و در این جا بود که حضرت آدم، فرشتگان را از حقیقت آن موجودات مقدس، آگاه کرد. (فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ وقتی آدم خبر داد ملائکه را به اسمای ایشان، خداوند گفت: من میدانم و شما نمیدانید؛ پس سجده کنید. مرحوم علامه طباطبائی میفرماید: ر.ک: تفسیر المیزان، ج 1، ص 119. آنها موجوداتی بودند که نزد خداوند وجود داشتند و ملائکه تا به حال آنان را ندیده بودند و پشت پرده غیب بودند. (انزل اللَّه سبحانه کل اسم فی العالم بخیرها و برکتها)؛ (خداوند هر اسمی را به برکت وجود آنها نازل کرده و آن چه در آسمانها و زمین است، از نور آنها برگرفته شده). چنان که در جامعه کبیره آمده است: (خلقُکم الله انواراً فجعلکم بِعَرشِهِ مُحدقین)؛ (خداوند شما را (-(نور وحقیقت شما را نه جسم شما را)-) خلقکرد؛ سپس شما را به گرد عرش خویش به طواف درآورد). (حتی مَنَّ علینا بکم فَجَعلَکُم فی بیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسمه)؛ (تا این که خداوند بر مردم منت گذاشت و شما را در همین خانههای گلی قرار داد و رخصت داد که (-(قدر و منزلت)-) شما رفعت یابد و نام شما در آن خانهها یاد شود). هر چه در عالم هست، از برکت وجود نورانی آن ذوات مقدسه است که مقامشان، نهان و پوشیده از اهل آسمانها و زمین است. وقتی فرشتگان با این حقایق آشنا شدند، فرمان سجده را به جان پذیرفتند و بر این مقامات، سجده کردند. نتیجه بحث این شد که خداوند حقایق نوری چهارده معصوم را نشان ملائکه داد و گفت که سجده شما، بر شخص آدم نیست؛ بلکه از نسل آدم، چهارده معصوم را داریم و وقتی آنها چهارده معصوم را دیدند، متوجه شدند که مقام آنها با خودشان قابل مقایسه نیست؛ (فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ. إِلاَّ إِبْلِیسَ). دلیل این که مراد از اسما، اسامی و حقیقت چهارده معصوم است، این است که با وجودی که طبق قاعده ادبیات عرب، ضمیری که به اسما باید برگردد، ضمیر مؤنث(ها) است، ولی خداوند فقط یکبار از این ضمیر استفاده کرد و در بقیه موارد از ضمیر (هُم) یا (هؤلاء) که برای جمع صاحبان عقل است، استفاده کرد (مانند: عرضهم، انبئهم بأسمائهم، انباءهم باسمائهم و انبئونی باسماء هؤلاء). بنابراین، این که برخی مفسران گفتهاند که اگرچه فرشتگان نیز توانایی یادگیری و بهرهمندی از علم الهی را داشتند، اما از این آیات به خوبی آشکار میشود که توانمندی آدم جهت یادگیری و بهرهمندی از علم الهی، بسیار گسترده است و فرشتگان دارای مقام معلوم و محدوده خاص خود میباشند و به همین جهت، با دیدن توانمندی آدم، در برابر او سجده کردند و خضوع و تواضع خود را نشان دادند ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 179. نظر صحیحی نمیباشد؛ زیرا اگر فقط خداوند اسمهایی را به آدم آموخت و آموزش آن به ملائکه هم ممکن بود، ملائکه میتوانستند بگویند: خدایا! اگر تو آن اسمها را به ما هم آموزشدهی، ما یاد خواهیم گرفت و دیگر آدم بر ما فضیلتی نخواهد داشت و از عدم سؤال آنها معلوم میشود که آنها ظرفیت آن مسئله را نداشتند (زیرا آن اسما، اشخاصی بودند که وجود جسمانی آنان از صلب آدم به وجود میآمد). علاوه بر این، اگر آن اسما و علم، از مقوله لفظ بود، با بیان آنها توسط آدم برای ملائکه، آنها نیز یاد میگرفتند و دوباره میتوانستند بگویند: ما نیز مانند آدم آن اسما را بلد هستیم؛ پس چرا بر او سجده کنیم؟ بنابراین، نتیجه میگیریم که سجده ملائکه، در واقع، بر انسان کامل بود که چهارده معصوم میباشند و آفرینش حقیقت آنان، قبل از همه موجودات بود و آنان، واسطه فیض خداوند برای همه موجودات میباشند و به همین جهت، سؤال و اعتراض ملائکه نسبت به سجده بر آدم، صحیح نبود. پرسشها و پاسخهای قرآنی- جلد36(تفسیر آیات برگزیده) - نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها - اداره مشاوره و پاسخ
(وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ) بقره (2)، آیه 30.؛ (و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت، (-(فرشتگان)-) گفتند: آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد کند، و خونها بریزد و حال آن که ما با ستایش تو، (-(تو را)-) تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم. فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید).
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به چند نکته زیر اشاره میکنیم:
نکته اول: خداوند از سؤال و پرسش ملائکه عصبانی نشد؛ چون خدا، خدای عقل و منطق است و هیچ وقت از پرسشگری بدش نمیآید؛ با این تفاوت که گاهی سؤال، استفهامی و برای فهم و درک مطلب است و گاهی سؤال، اعتراضی و شیطنتآمیز است.
گروه اول، فرشتهگونه و رحمانی هستند و نشانه آن این است که پس از دریافت پاسخ، میپذیرند و سر به سجده میآورند.
اما گروه دوم، شیطانی و لجاجت پیشه هستند و نشانه آن این است که پس از دریافت جواب، تکبر میورزند و سرپیچی میکنند.
نکته دوّم: خداوند نگفت که شما ملائکه دروغ میگویید؛ بلکه حرفشان را پذیرفت. آنها گفتند: آدم، خونریزی میکند و خدا نگفت که نمیکند؛ زیرا به طور طبیعی، موجودات زمینی، به جهت تزاحم و محدودیت امکانات، چه بسا با یکدیگر درگیر شوند و فساد و خونریزی پیش آید؛ چنان که در حیوانات نیز اینگونه بوده است؛ اما از آن جا که در میان انسانها، کسانی قابلیت دارند که به مقام خلافت الهی برسند و واسطه فیض الهی شوند، خداوند فرمود: (إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ)؛ یعنی حرف شما درست است؛ اما من یک چیز دیگری میدانم؛ یعنی خیر بزرگتری در آن است.
حال خدا میخواهد اثبات کند که دستور سجده فرشتگان بر آدم، منطقی است. خداوند اسمایی را یاد آدم داد؛ (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها). (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ) و بعد ایشان را بر فرشتگان عرضه داشت؛ (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)؛ به ملائکه گفت: اگر راست میگویید، اسمهای اینها را برایم بگویید؟
(قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ)؛ (گفتند: منزهی تو! ما را جز آن چه (-(خود)-) به ما آموختهای، هیچ دانشی نیست؛ تویی دانای حکیم).
(قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ (آدم! تو فرشتگان را از اسامی آنان خبر بده).
(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ (چون آدم، فرشتگان را از اسامی آنان خبر داد).
(قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)؛ ((-(خدا)-) گفت: (-(دیدید که گفتم من یک چیزی میدانم که شما نمیدانید)-) آیا به شما نگفتم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم)؟
(وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ)؛ (و هر آن چه را که آشکار میکنید و پنهان میداشتید، میدانم)؟
(وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا) و در این زمان که همه فرشتگان قانع شدند، همه سجده کردند.
در این جا مطلب دقیقتری وجود دارد که باید بررسی و بیان شود و آن این که این علم اسما، چه علمی بوده که وقتی خدا به آدم یاد داد و بعد آدم به فرشتهها یاد داد، ملائک راضی شدند که سجده کنند؟ این آیات، نشان میدهد که آن اسما از مقوله لفظ - مثل زید، بکر، حسن و حسین - نبوده، بلکه خداوند میخواست فرشتگان را با حقایق و موجوداتی عالی، آشنا کند که مقام نورانی آنها بر اهل آسمانها و زمین پوشیده میباشد و به همین جهت، خداوند در این آیات، نخست میفرماید: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها) که ضمیر (ها)، مؤنث است و به اسما میخورد؛ یعنی همه آن اسما را یاد آدم داد؛ سپس میفرماید: (ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ) که (هُم)، ضمیر جمع مذکر و برای ذویالعقول میآید؛ یعنی ایشان را (-(خود موجودات را)-) بر فرشتگان عرضه کرد؛ یعنی اصلاً ورق برگشت و بحث از اسما و الفاظ، به حقایق و موجودات صاحب عقل و حیات، ارتباط پیدا کرد.
در جمله (فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ)، نیز (هؤلاء) برای جمع ذویالعقول میآید. خدا به ملائکه گفت: اسمای این حقایق و موجودات را به من خبر بدهید؛ اما چون مقام بلند این ذوات مقدسه، پوشیده از اهل آسمانها و زمین بود و از احاطه علمی فرشتگان بالاتر بود، اظهار بیاطلاعی کردند؛ پس خداوند به حضرت آدم امر کرد که آنان را از این حقیقت آگاه کند؛ (قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ) و در این جا بود که حضرت آدم، فرشتگان را از حقیقت آن موجودات مقدس، آگاه کرد.
(فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ)؛ وقتی آدم خبر داد ملائکه را به اسمای ایشان، خداوند گفت: من میدانم و شما نمیدانید؛ پس سجده کنید.
مرحوم علامه طباطبائی میفرماید: ر.ک: تفسیر المیزان، ج 1، ص 119. آنها موجوداتی بودند که نزد خداوند وجود داشتند و ملائکه تا به حال آنان را ندیده بودند و پشت پرده غیب بودند. (انزل اللَّه سبحانه کل اسم فی العالم بخیرها و برکتها)؛ (خداوند هر اسمی را به برکت وجود آنها نازل کرده و آن چه در آسمانها و زمین است، از نور آنها برگرفته شده).
چنان که در جامعه کبیره آمده است:
(خلقُکم الله انواراً فجعلکم بِعَرشِهِ مُحدقین)؛ (خداوند شما را (-(نور وحقیقت شما را نه جسم شما را)-) خلقکرد؛ سپس شما را به گرد عرش خویش به طواف درآورد).
(حتی مَنَّ علینا بکم فَجَعلَکُم فی بیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسمه)؛ (تا این که خداوند بر مردم منت گذاشت و شما را در همین خانههای گلی قرار داد و رخصت داد که (-(قدر و منزلت)-) شما رفعت یابد و نام شما در آن خانهها یاد شود).
هر چه در عالم هست، از برکت وجود نورانی آن ذوات مقدسه است که مقامشان، نهان و پوشیده از اهل آسمانها و زمین است. وقتی فرشتگان با این حقایق آشنا شدند، فرمان سجده را به جان پذیرفتند و بر این مقامات، سجده کردند.
نتیجه بحث این شد که خداوند حقایق نوری چهارده معصوم را نشان ملائکه داد و گفت که سجده شما، بر شخص آدم نیست؛ بلکه از نسل آدم، چهارده معصوم را داریم و وقتی آنها چهارده معصوم را دیدند، متوجه شدند که مقام آنها با خودشان قابل مقایسه نیست؛ (فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ. إِلاَّ إِبْلِیسَ).
دلیل این که مراد از اسما، اسامی و حقیقت چهارده معصوم است، این است که با وجودی که طبق قاعده ادبیات عرب، ضمیری که به اسما باید برگردد، ضمیر مؤنث(ها) است، ولی خداوند فقط یکبار از این ضمیر استفاده کرد و در بقیه موارد از ضمیر (هُم) یا (هؤلاء) که برای جمع صاحبان عقل است، استفاده کرد (مانند: عرضهم، انبئهم بأسمائهم، انباءهم باسمائهم و انبئونی باسماء هؤلاء).
بنابراین، این که برخی مفسران گفتهاند که اگرچه فرشتگان نیز توانایی یادگیری و بهرهمندی از علم الهی را داشتند، اما از این آیات به خوبی آشکار میشود که توانمندی آدم جهت یادگیری و بهرهمندی از علم الهی، بسیار گسترده است و فرشتگان دارای مقام معلوم و محدوده خاص خود میباشند و به همین جهت، با دیدن توانمندی آدم، در برابر او سجده کردند و خضوع و تواضع خود را نشان دادند ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 179. نظر صحیحی نمیباشد؛ زیرا اگر فقط خداوند اسمهایی را به آدم آموخت و آموزش آن به ملائکه هم ممکن بود، ملائکه میتوانستند بگویند: خدایا! اگر تو آن اسمها را به ما هم آموزشدهی، ما یاد خواهیم گرفت و دیگر آدم بر ما فضیلتی نخواهد داشت و از عدم سؤال آنها معلوم میشود که آنها ظرفیت آن مسئله را نداشتند (زیرا آن اسما، اشخاصی بودند که وجود جسمانی آنان از صلب آدم به وجود میآمد).
علاوه بر این، اگر آن اسما و علم، از مقوله لفظ بود، با بیان آنها توسط آدم برای ملائکه، آنها نیز یاد میگرفتند و دوباره میتوانستند بگویند: ما نیز مانند آدم آن اسما را بلد هستیم؛ پس چرا بر او سجده کنیم؟
بنابراین، نتیجه میگیریم که سجده ملائکه، در واقع، بر انسان کامل بود که چهارده معصوم میباشند و آفرینش حقیقت آنان، قبل از همه موجودات بود و آنان، واسطه فیض خداوند برای همه موجودات میباشند و به همین جهت، سؤال و اعتراض ملائکه نسبت به سجده بر آدم، صحیح نبود.
پرسشها و پاسخهای قرآنی- جلد36(تفسیر آیات برگزیده) - نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها - اداره مشاوره و پاسخ
- [سایر] گفتگوی خداوند سبحان با دوزخیان چسیت؟
- [سایر] چرا خداوند وقتی میخواست انسان را بیافریند به ملائکه گفت: (من میخواهم انسان خلق کنم که خلیفه در روی زمین باشد) چه لزومی داشت با آنها درمیان بگذارد؟
- [سایر] آیا امر به سجده ملائکه خاص حضرت آدم علیه السلام بوده است ؟
- [سایر] آیا امر به سجده ملائکه خاص حضرت آدم علیه السلام بوده است ؟
- [سایر] از آنجا که سجده کردن جز برای خداوند روا نیست، چطور خداوند امر کرد ملایک بر انسان سجده کنند؟
- [سایر] شیطان جنّ بود یا فرشته؟ اگر جن بود چگونه در جریان سجده ملائکه بر آدم حاضر بود.
- [سایر] آقایان مذهب شیعه می گویند ملائکه از نور امامان آنها خلق شده اند. و از وظایف ملائکه گریه کردن نزد قبر حسین است و خداوند 4000 ملک را دستور فرموده تا روز قیامت بر حسین (ع) گریه کنند و ملائکه از خدا اجازه می خواهند تا به زیارت امام حسین (ع) بروند گروهی از ملائکه نازل می شوند و گروهی دیگر عروج می کنند (ر. ک. جامع الفوائد، ص 334).
- [سایر] فرق ملائکه جبروتی با ملائکه ملکوتی چیست؟
- [سایر] فرق ملائکه جبروتی با ملائکه ملکوتی چیست؟
- [سایر] علاوه بر ایمان به خداوند، معاد، رسالت پیامبران و...، آیا ایمان به ملائکه نیز جزو ضروریات است؟!
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تا نود و نه تازیانه هر قدر صلاح میداند به او میزند، و روایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند، و جهنم برای او مهیا خواهد بود، ولی اگر توبه کند، توبه او قبول میشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد؛ حاکم شرع از سی تازیانه تا نود و نه تازیانه هر قدر صلاح می داند؛ به او می زند. و روایت شده است که خداوند عالم دهانه ای از آتش به دهان او می زند و ملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت می کنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود. ولی اگر توبه کند توبه او قبول می شود.
- [آیت الله خوئی] هر گاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تازیانه تا نود و نه تازیانه هر قدر صلاح میداند، به او میزند. و روایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکة آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود. ولی اگر توبه کند توبة او قبول میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان موقعی که آیه سجده را میخواند، از دیگری هم بشنود باید دو سجده نماید.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان موقعی که آیه سجده را گوش دهد ، خودش نیز بخواند ، باید دو سجده نماید .
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده:
- [آیت الله بهجت] اگر انسان موقعی که آیه سجده را میخواند، از دیگری هم بشنود، چنانچه گوش داده دو سجده نماید و اگر به گوشش خورد، یک سجده کافی است، اگرچه احتیاط در دو سجده است. و اگر انسان چند دفعه آیه سجده را شنید و یا خود قرائت کرد اگر بعد از اولی سجده کرد، واجب است باز هم برای دفعات بعد سجده کند؛ و اگر سجده نکرد بنابر احتیاط واجب برای هر قرائت یا شنیدن آیه سجده کند.
- [آیت الله سیستانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد ، و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهمالسلام پیشانی را به زمین میگذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد ، اشکال ندارد ، و گر نه مشکل است . مستحبّات و مکروهات سجده :
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان هنگامی که آیه سجده را گوش میدهد، خودش نیز بخواند، بنا بر احتیاط واجب باید دو سجده بنماید.