در وسایلی مانند هواپیما و کشتی، تعیین جهت حرکت مسئلهای حیاتی است و قطب نما و دستگاههای جهتیاب در این وسایل، اهمیت ویژهای دارند. قطبنما اگر هزار بار هم چرخانده شود، باز با چند لرزش، مسیر اصلی خود را پیدامیکند؛ مگر اینکه موانعی موجب گردد از حرکت بایستد و یا منحرف شود.قطبنما در نشان دادن جهت درست، نیاز به چیزی ندارد؛ بلکه کافی است مانعی در بین نباشد. فطرت انسان، قطبنمای دقیقی است که اگر مانعی بر سر راهش نباشد، خود به خود، رو به حقیقت قرار میگیرد و جهت درست هدایت و سعادت و زیباییها را به او مینمایاند. به تصریح کتاب الهی و احادیث و دعاهای معصومینعلیهم السلام، خداوند متعال با آفریدگانش است و جدای از آنها نیست: (وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ)؛ حدید(57)، آیه 4.؛ (هر جا باشید او با شماست) و (ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا)؛ مجادله(58)، آیه 7.؛ (هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمیکنند، مگر اینکه خداوند چهارمین آنان است و هرگز پنج نفر با هم آهسته سخن نمیگویند، جز اینکه خداوند ششمین ایشان است و نه تعداد کمتری و نه بیشتر از آن؛ مگر اینکه او همراه آنان است، هر جا که باشند). همچنین: (أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ)؛ فصلت(41)، آیه 53.؛ (آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!) و (أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ)؛ همان، آیه 54.؛ (آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد). دوست نزدیکتر از من به من استوین عجبتر که من از وی دورم چه کنم با که توان گفت که دوستدر کنار من و من مهجورم انسان فطرتی خدا آشنا و خداجو دارد. خداوند انسان را بر معرفت و شناخت خود آفریده است. حضرت باقرعلیه السلام در پاسخ به سؤالی در مورد معنای آیه (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها)؛ روم(30)، آیه 30. میفرماید: (فطرهم علی معرفة انه ربهم)؛ اصول کافی، ج 2، ص 10؛ المیزان، ج 16، ذیل آیه 33 سوره روم، بحث روایی.؛ (خداوند آنها را بر معرفت پروردگارشان آفریده است). در حدیث دیگری، حضرت صادقعلیه السلام در پاسخ به همین پرسش میفرماید: (التوحید)؛ همان، و نیز رجوع کنید به: بحارالانوار، ج 3، ص 277، باب 11، ح 6.؛ یعنی، خداوند آنها را بر فطرت توحید و یگانهپرستی آفریده است. اگر آینه جان و فطرت انسانها، از زنگار گناهان، غفلتها و خودبینیها پاک و صیقلی میشد، مانند پیامبران و اولیای بزرگ الهی و تربیت شدگان آنها، جمال احدیت و انوار پروردگار را آشکارا مشاهده میکردند و چهره دلربای یار را بدون هیچ حجابی، به تماشا مینشستند و میگفتند: یار بی پرده از در و دیواردر تجلّی است یا اولی الابصار خداوند با ما است و هرگز از ما جدا نیست؛ ولی گرد و غبار آلودگیها، دلبستگیها و خودبینیها، ما را از دیدن خورشید عالمتاب حقیقت، محروم ساخته و میان ما و محبوبمان فاصله انداخته است: میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیستتو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز امام سجادعلیه السلام در دعای ابوحمزه میفرماید: (و انک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک)؛ (خدایا! میدانم که تو از بندگان مخفی و پنهان نیستی و تنها اعمال ناشایست آنان است که آنها از تو پوشانده است). از حضرت کاظمعلیه السلام پرسیده شد: چرا خداوند از مردم پنهان و پوشیده است. آن حضرت میفرمود: (انّ الحجاب عن الخلق لکثرة ذنوبهم)؛ بحارالانوار، ج 3، ص 15، ج 1،؛ علی، سعادت پرور، سرالاسراء، ج 1، ص 141.؛ (در پرده بودن خداوند از مردم به سبب گناهان زیاد آنان است). مهمترین وظیفه ما، زدودن آلودگیها و کنار زدن خار و خاشاک گناهان و غفلت از چهره تابناک فطرت است و تنها با رفع این موانع و حجابها، میتوان نظارهگر تجلّیات حق از در و دیوار عالم بود و چهره دلآرای شاهد مقصود را بینقاب تماشا کرد: جمال یار ندارد نقاب و پرده ولیغبار ره بنشان تا نظر توانی کرد از جمله اهداف اساسی پیامبران، یادآوری پیمانی است که انسان در درون و فطرتش با خدای خود بسته و آن را بر اثر غرق شدن در زندگی مادی و قالب تنگ عالم دنیا، فراموش کرده است. آنان پایبندی و تعهد به آن پیمان ازلی را - که سرچشمه همه خیرات و برکات است از ما خواستهاند: (فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول)؛ نهج البلاغه، خطبه 1.؛ (خداوند پیامبرانش را در میان مردم برانگیخت و پی در پی آنها را به سوی مردم فرستاد تا از آنان بخواهد به پیمان فطرت خود وفا کنند و نعمتهای فراموش شده خداوند را به یادشان بیاورند و با رساندن پیام خداوند، عذری برای آنان باقی نگذارند و گنجینههای پنهان شده عقل را آشکار سازند). پس میان ما و خدای متعال، فاصله و جدایی نیست بلکه توهّم دوری، موجب محجوب ماندن و محروم گشتن از لقای پروردگار شده است. سختیها و دشواریهای راه بندگی، مربوط به برطرف ساختن موانع و سدهایی است که با اعمال ناشایست، عقاید نادرست، افزونطلبیها، حرصها و خودبینیها، میان خود و خدای خویش ایجاد کردهایم. انسان هنگامی سالک الی اللَّه و مسافر کوی دوست است که با پیروی از انبیا و اولیا و مجاهدت و استقامت، حجاب خود ساخته را کنار بزند و خویش را از راههای انحرافی و گمراه کننده، به راه هموار و مستقیم الهی بکشاند. روشن پیدا است که گام برداشتن در چنین راهی، سختی و دشواری به همراه ندارد و نیل به آرمان و رسیدن به مقصد، ثمره قطعی چنین سفری است. به طوری که انسان با یک (یاد)، لطف خدا را در خود مییابد و با یک (نگاه) و (آه) برخاسته از پیوستگی به خدا، میتواند نزدیکی سفر به خدا را به چشم دل مشاهده کند. از امیرمؤمنان پرسیده شد: فاصله آسمان و زمین چه مقدار است؟ فرمود:(قال مد البصر و دعوة المظلوم)؛ ابراهیم بن محمد الثقفی، الغارات، ج 1، ص 179، (تحقیق جلال الدین المحدث، دو جلدی، چاپ بهمن).؛ (طول یک نگاه و دعای یک مظلوم). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 26/500009)
در وسایلی مانند هواپیما و کشتی، تعیین جهت حرکت مسئلهای حیاتی است و قطب نما و دستگاههای جهتیاب در این وسایل، اهمیت ویژهای دارند. قطبنما اگر هزار بار هم چرخانده شود، باز با چند لرزش، مسیر اصلی خود را پیدامیکند؛ مگر اینکه موانعی موجب گردد از حرکت بایستد و یا منحرف شود.قطبنما در نشان دادن جهت درست، نیاز به چیزی ندارد؛ بلکه کافی است مانعی در بین نباشد.
فطرت انسان، قطبنمای دقیقی است که اگر مانعی بر سر راهش نباشد، خود به خود، رو به حقیقت قرار میگیرد و جهت درست هدایت و سعادت و زیباییها را به او مینمایاند.
به تصریح کتاب الهی و احادیث و دعاهای معصومینعلیهم السلام، خداوند متعال با آفریدگانش است و جدای از آنها نیست: (وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ)؛ حدید(57)، آیه 4.؛ (هر جا باشید او با شماست) و (ما یَکُونُ مِنْ نَجْوی ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنی مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا)؛ مجادله(58)، آیه 7.؛ (هیچ گاه سه نفر با هم نجوا نمیکنند، مگر اینکه خداوند چهارمین آنان است و هرگز پنج نفر با هم آهسته سخن نمیگویند، جز اینکه خداوند ششمین ایشان است و نه تعداد کمتری و نه بیشتر از آن؛ مگر اینکه او همراه آنان است، هر جا که باشند).
همچنین: (أَوَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ)؛ فصلت(41)، آیه 53.؛ (آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!) و (أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ)؛ همان، آیه 54.؛ (آگاه باشید که خداوند به همه چیز احاطه دارد).
دوست نزدیکتر از من به من استوین عجبتر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که دوستدر کنار من و من مهجورم
انسان فطرتی خدا آشنا و خداجو دارد. خداوند انسان را بر معرفت و شناخت خود آفریده است. حضرت باقرعلیه السلام در پاسخ به سؤالی در مورد معنای آیه (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها)؛ روم(30)، آیه 30. میفرماید: (فطرهم علی معرفة انه ربهم)؛ اصول کافی، ج 2، ص 10؛ المیزان، ج 16، ذیل آیه 33 سوره روم، بحث روایی.؛ (خداوند آنها را بر معرفت پروردگارشان آفریده است).
در حدیث دیگری، حضرت صادقعلیه السلام در پاسخ به همین پرسش میفرماید: (التوحید)؛ همان، و نیز رجوع کنید به: بحارالانوار، ج 3، ص 277، باب 11، ح 6.؛ یعنی، خداوند آنها را بر فطرت توحید و یگانهپرستی آفریده است. اگر آینه جان و فطرت انسانها، از زنگار گناهان، غفلتها و خودبینیها پاک و صیقلی میشد، مانند پیامبران و اولیای بزرگ الهی و تربیت شدگان آنها، جمال احدیت و انوار پروردگار را آشکارا مشاهده میکردند و چهره دلربای یار را بدون هیچ حجابی، به تماشا مینشستند و میگفتند:
یار بی پرده از در و دیواردر تجلّی است یا اولی الابصار
خداوند با ما است و هرگز از ما جدا نیست؛ ولی گرد و غبار آلودگیها، دلبستگیها و خودبینیها، ما را از دیدن خورشید عالمتاب حقیقت، محروم ساخته و میان ما و محبوبمان فاصله انداخته است:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیستتو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
امام سجادعلیه السلام در دعای ابوحمزه میفرماید: (و انک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک)؛ (خدایا! میدانم که تو از بندگان مخفی و پنهان نیستی و تنها اعمال ناشایست آنان است که آنها از تو پوشانده است).
از حضرت کاظمعلیه السلام پرسیده شد: چرا خداوند از مردم پنهان و پوشیده است. آن حضرت میفرمود: (انّ الحجاب عن الخلق لکثرة ذنوبهم)؛ بحارالانوار، ج 3، ص 15، ج 1،؛ علی، سعادت پرور، سرالاسراء، ج 1، ص 141.؛ (در پرده بودن خداوند از مردم به سبب گناهان زیاد آنان است).
مهمترین وظیفه ما، زدودن آلودگیها و کنار زدن خار و خاشاک گناهان و غفلت از چهره تابناک فطرت است و تنها با رفع این موانع و حجابها، میتوان نظارهگر تجلّیات حق از در و دیوار عالم بود و چهره دلآرای شاهد مقصود را بینقاب تماشا کرد:
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولیغبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
از جمله اهداف اساسی پیامبران، یادآوری پیمانی است که انسان در درون و فطرتش با خدای خود بسته و آن را بر اثر غرق شدن در زندگی مادی و قالب تنگ عالم دنیا، فراموش کرده است. آنان پایبندی و تعهد به آن پیمان ازلی را - که سرچشمه همه خیرات و برکات است از ما خواستهاند: (فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول)؛ نهج البلاغه، خطبه 1.؛ (خداوند پیامبرانش را در میان مردم برانگیخت و پی در پی آنها را به سوی مردم فرستاد تا از آنان بخواهد به پیمان فطرت خود وفا کنند و نعمتهای فراموش شده خداوند را به یادشان بیاورند و با رساندن پیام خداوند، عذری برای آنان باقی نگذارند و گنجینههای پنهان شده عقل را آشکار سازند).
پس میان ما و خدای متعال، فاصله و جدایی نیست بلکه توهّم دوری، موجب محجوب ماندن و محروم گشتن از لقای پروردگار شده است. سختیها و دشواریهای راه بندگی، مربوط به برطرف ساختن موانع و سدهایی است که با اعمال ناشایست، عقاید نادرست، افزونطلبیها، حرصها و خودبینیها، میان خود و خدای خویش ایجاد کردهایم. انسان هنگامی سالک الی اللَّه و مسافر کوی دوست است که با پیروی از انبیا و اولیا و مجاهدت و استقامت، حجاب خود ساخته را کنار بزند و خویش را از راههای انحرافی و گمراه کننده، به راه هموار و مستقیم الهی بکشاند. روشن پیدا است که گام برداشتن در چنین راهی، سختی و دشواری به همراه ندارد و نیل به آرمان و رسیدن به مقصد، ثمره قطعی چنین سفری است. به طوری که انسان با یک (یاد)، لطف خدا را در خود مییابد و با یک (نگاه) و (آه) برخاسته از پیوستگی به خدا، میتواند نزدیکی سفر به خدا را به چشم دل مشاهده کند.
از امیرمؤمنان پرسیده شد: فاصله آسمان و زمین چه مقدار است؟ فرمود:(قال مد البصر و دعوة المظلوم)؛ ابراهیم بن محمد الثقفی، الغارات، ج 1، ص 179، (تحقیق جلال الدین المحدث، دو جلدی، چاپ بهمن).؛ (طول یک نگاه و دعای یک مظلوم). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 26/500009)
- [سایر] خیلی خیلی فوری سلام از بچگی بدلیل عدم اطلاع والدین از مسائل تربیتی با مسائل جنسی اشنا شدم و شرایط و جو حاکم بر اقوام به نحوی بود که قبل ... تا ادامه پیام...
- [سایر] آیا قرآن با جایگاه مغز در انسان آشنا نبوده و قلب را مرکز فهم معرفی می کند؟
- [سایر] به نظر شهید مطهری، انسان در فرایند تدبّر در قرآن با دو زبان از قرآن آشنا میشود. این دو زبان چیست؟ لطفاً توضیح دهید.
- [سایر] چگونه خداوند علم به عمل انسان ها قبل از انجام آن دارد یعنی خداوند چگونه به ارادۀ انسان قبل از اینکه انسان اراده آن را کند علم دارد؟
- [سایر] چرا خدا انسان را آفرید؟
- [سایر] چرا خداوند انسان را آفرید؟
- [سایر] خداوند چرا انسان را آفرید؟
- [سایر] انسان به عنوان خلیفة الله است ، چرا باید یک انسان ، واسطه بین خدا و انسان بشود ؟
- [سایر] چرا انسان خدا را فراموش می کند؟
- [سایر] چگونه انسان میتواند محبوب خداوند واقع شود؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیّت معیّن کند که آنچه را می دهد زکات مال است، یا زکات فطره. ولی اگر مثلا زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معیّن کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو.
- [آیت الله سبحانی] انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکات مال است، یا زکات فطره. ولی اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی: برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکات مال است، یا زکات فطره ولی اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان باید زکاه را به قصد قربت (یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم) بدهد و در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکاه مال است یا زکاه فطره؛ ولی اگر مثلا زکاه گندم و جو بر او واجب باشد؛ لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکاه گندم است یا زکاه جو.
- [آیت الله خوئی] انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را میدهد زکات مال است یا زکات فطره. ولی اگر مثلًا زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که میدهد زکات گندم است یا زکات جو.
- [آیت الله بروجردی] انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را میدهد زکات مال است، یا زکات فطره، ولی اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معین کند چیزی را که میدهد زکات گندم است یا زکات جو.
- [امام خمینی] انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نیت معین کند که آنچه را می دهد زکات مال است یا زکات فطره، ولی اگر مثلا زکات گندم و جو بر او واجب باشد لازم نیست معین کند چیزی را که می دهد زکات گندم است یا زکات جو.
- [آیت الله اردبیلی] انسان باید زکات رابه قصد قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند بدهد و در نیّت و لو اجمالاً معیّن کند که آنچه که میدهد زکات است، بلکه بنابر احتیاط واجب معیّن کند آنچه که میدهد زکات مال است یا زکات فطره؛ ولی اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نیست معیّن کند چیزی را که میدهد، زکات گندم است یا زکات جو.
- [آیت الله سیستانی] انسان باید زکات را به قصد قربت یعنی برای تذلل در پیشگاه خداوند عالم بدهد و اگر بدون قصد قربت بدهد کافی است گر چه گناه کرده است ، و در نیّت معیّن کند که آنچه را میدهد زکات مال است یا زکات فطره ، بلکه اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد ، و بخواهد پولی را بعنوان قیمت زکات بدهد باید معیّن کند که زکات گندم است یا زکات جو .
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان باید زکات را به قصد قربت؛ یعنی برای خداوند عالم بدهد و در نیّت معیّن کند که آنچه را میدهد زکات مال است یا زکات فطره، بلکه اگر مثلاً زکات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم است - ولو اجمالاً - معیّن کند چیزی را که میدهد زکات گندم است یا زکات جو، ولی اگر تنها یک نوع زکات بر وی واجب باشد، مثلاً فقط زکات گندم بر وی واجب باشد، لازم نیست در نیّت خود، زکات گندم را هم قصد کند.