علت و فلسفه آفرینش انسان، مثل فلسفه عمومی خلقت است. این دو ماهیتی جدای از هم ندارند. باید دید که هدف خداوند از آفرینش همه موجودات چیست تا آن گاه فلسفه آفرینش انسان و هدف اصلی آن برای ما روشن گردد. تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود یا رفع یک نیاز است؛ زیرا ما انسان ها موجوداتی محدود و ناقص هستیم و همواره اعمال ما به یکی از این دو امر برمی گردد؛ اما خداوند، هیچ نقصی ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد. خدا فاقد هیچ کمالی نیست تا به کمال رسیدن برای او متصور باشد؛ بلکه خدایی او اقتضای آفرینش دارد؛ خداوند در قرآن می فرماید: (مَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً؛[1] عطای پروردگارت از کسی منع نمی شود.) هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن آن باشد، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد تا موجودی که امکان وجود آن است، وجود را دریافت نکند.جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت و حکمت خداست؛ به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند. هر (بود)ی، (نمود)ی دارد. نمی شود خدا فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد. همان گونه که نمی تواند نور باشد. اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد. بنابراین، از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتیجه صفات خداوند است. خداوند فیض و بخشش دارد و لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد، فیض و هستی خداوند را دریافت کند. چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود، خداوند آن را آفرید. بنابراین، جهان هستی نشان دهنده و نتیجه صفات خداوند است . از این رو، خلقت جهان هستی با تمامی نظم و زیباییش، جلوه گر جمال خداست.خداوند از آن جا که "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بی نهایت دارد، جهان و انسان را آفریده است. لازمه این صفات آن است که اولا، جهان را بیافریند. ثانیا، خلقت او بهترین و کاملترین آفرینش باشد. در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند؛ و عدم خلقت آن موجود، ناشی از جهل، ضعف یا بخل است که در خدای متعال راه ندارد. پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کاملترین صورت ممکن را داشته باشد. هر چه امکان تحقق دارد، از طرف خداوند فیض وجود دریافت می کند. و در حقیقت، غایت و هدف افعال الهی همان خود اوست. خداوند چون خداست، میآفریند. آفرینش، لازمه خدایی اوست؛ او این فیض را از عالم دریغ نمی نماید؛ در عین حال، آفرینش خداوند هم بر اساس صفات حکمت و علم او در نهایت اتقان و استحکام و هدف مندی است. و برای درک حقیقت هدف خداوند تذکر این نکته ضروری است که هدف دو گونه است: یکی هدف فعل و دیگری هدف فاعل. بین این دو تفاوت وجود دارد. به این مثال توجه نمایید: صنعتگری موتوری را می سازد که قادر به حرکت با سرعت 800 کیلومتر در ساعت است. هدف این موتور که فعل صنعتگر است، رسیدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلی سازنده موتور، نشان دادن توانمندی خود یا رسیدن به شهرت و مانند آن است. با این توضیح باید گفت که فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضای ذات و صفاتش، این عالم هم مسیر و مقصدی را در پیش دارد که هدف آن به شمار می رود. این هدف، تکامل انسان و رسیدن به غایت نهایی ذات انسانی اوست. در آیات قرآن آزمایش[2] و عبادت[3] به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده است. در عین حال، آفرینش بسیاری از مظاهر خلقت مانند آنچه در زمین است، برای انسان تعریف شده است.[4] از این امر می توان نتیجه گرفت که غایت حکیمانه ای که خداوند در مسیر خلقت عالم در نظر گرفته، تکامل انسان و رسیدن او به درجات والای وجودی و در نهایت، بهره مندی او از این کمالات و رشد و پیشرفت آدمی است. [1]. اسراء (17) آیه 20. [2]. ملک (67) آیه 2. (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ) [3]. ذاریات(51) آیه 56.(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ) [4]. بقره (2) آیه 29. (هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّمَآءِ ... )
خداوند چرا انسان را آفرید؟
علت و فلسفه آفرینش انسان، مثل فلسفه عمومی خلقت است. این دو ماهیتی جدای از هم ندارند. باید دید که هدف خداوند از آفرینش همه موجودات چیست تا آن گاه فلسفه آفرینش انسان و هدف اصلی آن برای ما روشن گردد.
تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود یا رفع یک نیاز است؛ زیرا ما انسان ها موجوداتی محدود و ناقص هستیم و همواره اعمال ما به یکی از این دو امر برمی گردد؛ اما خداوند، هیچ نقصی ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد. خدا فاقد هیچ کمالی نیست تا به کمال رسیدن برای او متصور باشد؛ بلکه خدایی او اقتضای آفرینش دارد؛ خداوند در قرآن می فرماید:
(مَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً؛[1] عطای پروردگارت از کسی منع نمی شود.)
هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن آن باشد، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد تا موجودی که امکان وجود آن است، وجود را دریافت نکند.جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت و حکمت خداست؛ به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند.
هر (بود)ی، (نمود)ی دارد. نمی شود خدا فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد. همان گونه که نمی تواند نور باشد. اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد، اما بخشش نداشته باشد. بنابراین، از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان و از جمله انسان، نتیجه صفات خداوند است.
خداوند فیض و بخشش دارد و لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد، فیض و هستی خداوند را دریافت کند. چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود، خداوند آن را آفرید. بنابراین، جهان هستی نشان دهنده و نتیجه صفات خداوند است . از این رو، خلقت جهان هستی با تمامی نظم و زیباییش، جلوه گر جمال خداست.خداوند از آن جا که "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بی نهایت دارد، جهان و انسان را آفریده است.
لازمه این صفات آن است که اولا، جهان را بیافریند. ثانیا، خلقت او بهترین و کاملترین آفرینش باشد. در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند؛ و عدم خلقت آن موجود، ناشی از جهل، ضعف یا بخل است که در خدای متعال راه ندارد.
پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کاملترین صورت ممکن را داشته باشد. هر چه امکان تحقق دارد، از طرف خداوند فیض وجود دریافت می کند. و در حقیقت، غایت و هدف افعال الهی همان خود اوست. خداوند چون خداست، میآفریند. آفرینش، لازمه خدایی اوست؛ او این فیض را از عالم دریغ نمی نماید؛ در عین حال، آفرینش خداوند هم بر اساس صفات حکمت و علم او در نهایت اتقان و استحکام و هدف مندی است.
و برای درک حقیقت هدف خداوند تذکر این نکته ضروری است که هدف دو گونه است: یکی هدف فعل و دیگری هدف فاعل. بین این دو تفاوت وجود دارد. به این مثال توجه نمایید:
صنعتگری موتوری را می سازد که قادر به حرکت با سرعت 800 کیلومتر در ساعت است. هدف این موتور که فعل صنعتگر است، رسیدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلی سازنده موتور، نشان دادن توانمندی خود یا رسیدن به شهرت و مانند آن است. با این توضیح باید گفت که فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضای ذات و صفاتش، این عالم هم مسیر و مقصدی را در پیش دارد که هدف آن به شمار می رود. این هدف، تکامل انسان و رسیدن به غایت نهایی ذات انسانی اوست.
در آیات قرآن آزمایش[2] و عبادت[3] به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده است. در عین حال، آفرینش بسیاری از مظاهر خلقت مانند آنچه در زمین است، برای انسان تعریف شده است.[4] از این امر می توان نتیجه گرفت که غایت حکیمانه ای که خداوند در مسیر خلقت عالم در نظر گرفته، تکامل انسان و رسیدن او به درجات والای وجودی و در نهایت، بهره مندی او از این کمالات و رشد و پیشرفت آدمی است.
[1]. اسراء (17) آیه 20.
[2]. ملک (67) آیه 2. (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ)
[3]. ذاریات(51) آیه 56.(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ )
[4]. بقره (2) آیه 29. (هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّمَآءِ ... )
- [سایر] چرا خدا انسان را آفرید؟
- [سایر] چرا خداوند انسان را آفرید؟
- [سایر] چرا خداوند برای انسان ها دشمن آشکار(شیطان) را آفرید؟
- [سایر] اگر خدا تکامل انسان ها را می خواست چرا شیطان و نفس اماره را آفرید؟
- [سایر] چرا زمانی که خداوند انسان را آفرید به خود تبریک گفت: (فتبارک الله احسن الخالقین)؟
- [سایر] چرا خداوند برخی از انسان ها را نابینا یا کر و لال آفرید؟
- [سایر] چرا خدا شیطان را از آتش خلق کرد و انسان را از خاک آفرید ؟
- [سایر] با اینکه خداوند انسان را در «احسن تقویم» آفرید؛ چرا او را پستتر از حیوانات بلکه بدتر میداند؟
- [سایر] چرا خداوند ما را آفرید؟
- [سایر] با اینکه خداوند انسان را در احسن تقویم آفرید؛ چرا او را پستتر از حیوانات بلکه بدتر میداند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد؛ یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد ، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید .
- [آیت الله بروجردی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله خوئی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بهجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان باید فقط برای انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس کسیکه ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط برای مردم باشد، یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که انجام ندادن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.