درباره فلسفه آفرینش انسان لازم است به این نکات توجه کنیم: اوّل: بر اساس آیات و روایات در زمینه حکمت و فلسفه آفرینش انسان گفته می شود که آدمی برای آزمایش خلق شده است. او به این جهان آمده که در صحنه های مختلف زندگی دنیوی و بر سر دو راهیها با اختیار خود خوبی و زیبایی را انتخاب کند و از زشتی و پلیدی دوری نماید تا نتیجه آزمایش را در سرای دیگر مشاهده کند. در سرای دیگر نیکوکاران که از عرصههای آزمون سرافراز بیرون آمدهاند در نعمتهای بهشتی اند و بدکاران در جهنم و عذاب الهی به سر می برند. پس در حقیقت انسان به دنیا آمده است که آزمایش شود و نتیجه آزمون را ببیند. دوم: انسان در دنیا برای عبادت خلق شده، یعنی آمده است که عمری عبادت خدا کند و پس از آن به سوی معشوق و معبود حقیقی سفر کند. سوم: انسان برای پیمودن سیر تکامل خویش پا به این جهان گذارده است. او آمده است که پلههای ترقی و کمال را یک به یک طی کند و خود را به کمال نهایی برساند. روشن است که راه اوّل و دوم یعنی آزمایش و عبادت بازگشت به راه سوم خواهد بود، یعنی می توان گفت انسان پس از آن که از امتحان سربلند بیرون آمد و عمری را به عبادت و بندگی خدا گذراند، کمال پیدا می کند و پلههای ترقی را پشت سر می گذارد. در قرآن کریم به فلسفه آفرینش انسان اشاره شده است. در حقیقت سه جوابی که در پاسخ گفته شد، برگرفته از مضامین آیات بود. در سوره ص می خوانیم: (ما خلقنا السّماء و الارض و ما بینهما باطلاً ذلک ظن الّذین کفروا؛ ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنها است بیهوده نیافریدیم واین گمان (که جهان را بیهوده و بی هدف آفریدهایم) گمان انسانهای کافر است).(1) این آیه صراحتاً اعلام می کند، خلقت جهان که انسان جزئی از آن است بی هدف نیست. در سوره ملک می خوانیم: (الّذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً؛ او است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارتر هستید).(2) در این آیه هدف از خلقت انسان آزمودن او دانسته شده، در سوره ذاریات آمده است: (و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون؛ و ما جن و انسان را نیافریدیم مگر برای آنکه عبادت خدا را به جای آورند).(3) از آنچه گفته شد به روشنی معلوم می شود که هدف از خلقت انسان آن است که در فرصت محدود زندگی دنیوی از سرمایه های وجودی خود بهره گیرد و بیشترین سودها را به دست آورد، زیرا انسان بیهوده آفریده نشده است. سؤال دیگر: درست است که انسان درجهان هدفی دارد و زندگی او عبث و بیهوده نیست اما خدا که هیچ احتیاجی به موجودی ندارد چرا جهان و انسان را آفریده است؟ مگر او به عبادت مخلوقات محتاج است و یا نتیجه آزمایش و امور را با علم بی نهایت خود نمی داند؟ پاسخ: خداوند از آن جا که (علم) و (قدرت) و (فضل) و (جود) بی نهایت دارد جهان و انسان را آفریده است و لازمه این سه صفت آن است که خلقت خداوند بهترین و کاملترین آفرینش باشد، یعنی در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند، زیرا عدم خلقت آن موجود، یا ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن می باشد، یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بی نهایت، باز آن زیبایی را خلق نکند ناشی از عدم (فضل) و (جود) و بخشندگی است که خدا از بخل منزه است و (جود) و رحمت و بخشندگی او بی نهایت است. پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کاملترین صورت ممکن را داشته باشد. در مجموعه خلقت باید انسان خلق می شد؛ زیرا در جهان خلقت پیش از خلق انسان، ملائک بودند که موجوداتی نورانی و پاک بودند که خدا را همواره عبادت می کردند. فرشتگان به دلیل شرایط ویژه خلقت خود بر سر دو راهی قرار نمی گرفتند که با اختیار خویش (در حالی که میل باطنی آنها به جهت دیگری تمایل داشته باشد) رضایت خداوند را انتخاب کنند. آنها همواره حضور و عظمت خدا را درک می کنند و در مقابل آن همه عظمت راهی جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستی، می توان یک نمایش زیباتر از این را هم تصویر کرد و آن این که موجودی وجود داشته باشد که از یک طرف همانند ملائک در اوج جذبه الهی و عشق و عبادت به خدا باشد و در عین حال موانعی پیش روی او برای برگرداندن وی از مسیر عشق و عبادت قرار داشته باشد. این موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بی واسطه می بیند و از سوی دیگر گرچه فطرت الهی او همواره در درونش وی را به سوی خوبیها و پاکی ها دعوت می کند ولی امیال حیوانی و شهوانی او قدرت فراوانی دارند. وی این گونه خلق شده که از یک سو با خواسته ها و تمایلات شهوانی و حیوانی رو به رو است واز سوی دیگر فطرت الهی اش و راهنمایی های پیامبران او را به سوی خوبیها فرا می خواند. او در عرصههای مختلف زندگی می تواند با ایمان به خداوند و محبّت او، بر سر دوراهیها عشق به خدا را انتخاب کند و مظاهر فریبنده دنیا را رها سازد. چنین صحنه هایی از محبّت و عشق انسان نظیر یوسف که در اوج جوانی و زیبایی در سختترین صحنه آزمایش خدا را رها نکرد، برای هر کسی در طول زندگی پیدا می شود. همواره چنین صحنه هایی در طول تاریخ حیات بشری تکرار می شود. اگر خداوند زمینه پدید آمدن چنین صحنه های زیبایی از تجلّی محبّت و عشق مخلوقات خویش را که با اختیار کامل به سوی او می آیند فراهم نمی کرد باز جهان کاملترین و زیباترین بود؟ آیا در علم و قدرت و فیض و (جود) مطلق خداوند که اقتضای آفرینش بهترین و زیباترین صورت آفرینش را دارد، تردید نمی بود؟ آیا جای این سؤال از خدا باقی نمی ماند که قدرت و علم و فیض تو مطلق بود، پس چرا زیباترین جهان را خلق نکردی؟! پس از خدا، خلقتی چنین لازم و ضروری است وگرنه خداوند نیازی به آزمون و عبادت انسانها ندارد. اگر در آیات قرآن آزمایش و عبادت به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده و کمال انسان هدف نهایی شمرده شده، این خصوصیّات و فوائد متوجه انسان است و نیازی را از خدا بر طرف نمی کند زیرا اصولاً ذات الهی بی نیاز مطلق است. پی نوشتها: 1. ص (38) آیه 27. 2. الملک (67) آیه 2. 3. الذاریات (51) آیه 56. مطالعه بیشتر: فلسفه آفرینش انسان چیست؟
چرا خداوند انسان را آفرید؟
درباره فلسفه آفرینش انسان لازم است به این نکات توجه کنیم:
اوّل: بر اساس آیات و روایات در زمینه حکمت و فلسفه آفرینش انسان گفته می شود که آدمی برای آزمایش خلق شده است. او به این جهان آمده که در صحنه های مختلف زندگی دنیوی و بر سر دو راهیها با اختیار خود خوبی و زیبایی را انتخاب کند و از زشتی و پلیدی دوری نماید تا نتیجه آزمایش را در سرای دیگر مشاهده کند. در سرای دیگر نیکوکاران که از عرصههای آزمون سرافراز بیرون آمدهاند در نعمتهای بهشتی اند و بدکاران در جهنم و عذاب الهی به سر می برند. پس در حقیقت انسان به دنیا آمده است که آزمایش شود و نتیجه آزمون را ببیند.
دوم: انسان در دنیا برای عبادت خلق شده، یعنی آمده است که عمری عبادت خدا کند و پس از آن به سوی معشوق و معبود حقیقی سفر کند.
سوم: انسان برای پیمودن سیر تکامل خویش پا به این جهان گذارده است. او آمده است که پلههای ترقی و کمال را یک به یک طی کند و خود را به کمال نهایی برساند.
روشن است که راه اوّل و دوم یعنی آزمایش و عبادت بازگشت به راه سوم خواهد بود، یعنی می توان گفت انسان پس از آن که از امتحان سربلند بیرون آمد و عمری را به عبادت و بندگی خدا گذراند، کمال پیدا می کند و پلههای ترقی را پشت سر می گذارد.
در قرآن کریم به فلسفه آفرینش انسان اشاره شده است. در حقیقت سه جوابی که در پاسخ گفته شد، برگرفته از مضامین آیات بود. در سوره ص می خوانیم: (ما خلقنا السّماء و الارض و ما بینهما باطلاً ذلک ظن الّذین کفروا؛ ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنها است بیهوده نیافریدیم واین گمان (که جهان را بیهوده و بی هدف آفریدهایم) گمان انسانهای کافر است).(1)
این آیه صراحتاً اعلام می کند، خلقت جهان که انسان جزئی از آن است بی هدف نیست. در سوره ملک می خوانیم: (الّذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً؛ او است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارتر هستید).(2) در این آیه هدف از خلقت انسان آزمودن او دانسته شده، در سوره ذاریات آمده است: (و ما خلقت الجنّ و الانس الا لیعبدون؛ و ما جن و انسان را نیافریدیم مگر برای آنکه عبادت خدا را به جای آورند).(3)
از آنچه گفته شد به روشنی معلوم می شود که هدف از خلقت انسان آن است که در فرصت محدود زندگی دنیوی از سرمایه های وجودی خود بهره گیرد و بیشترین سودها را به دست آورد، زیرا انسان بیهوده آفریده نشده است.
سؤال دیگر:
درست است که انسان درجهان هدفی دارد و زندگی او عبث و بیهوده نیست اما خدا که هیچ احتیاجی به موجودی ندارد چرا جهان و انسان را آفریده است؟ مگر او به عبادت مخلوقات محتاج است و یا نتیجه آزمایش و امور را با علم بی نهایت خود نمی داند؟
پاسخ:
خداوند از آن جا که (علم) و (قدرت) و (فضل) و (جود) بی نهایت دارد جهان و انسان را آفریده است و لازمه این سه صفت آن است که خلقت خداوند بهترین و کاملترین آفرینش باشد، یعنی در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند، زیرا عدم خلقت آن موجود، یا ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن می باشد، یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بی نهایت، باز آن زیبایی را خلق نکند ناشی از عدم (فضل) و (جود) و بخشندگی است که خدا از بخل منزه است و (جود) و رحمت و بخشندگی او بی نهایت است. پس جهانی که خدا خلق می کند، باید کاملترین صورت ممکن را داشته باشد.
در مجموعه خلقت باید انسان خلق می شد؛ زیرا در جهان خلقت پیش از خلق انسان، ملائک بودند که موجوداتی نورانی و پاک بودند که خدا را همواره عبادت می کردند. فرشتگان به دلیل شرایط ویژه خلقت خود بر سر دو راهی قرار نمی گرفتند که با اختیار خویش (در حالی که میل باطنی آنها به جهت دیگری تمایل داشته باشد) رضایت خداوند را انتخاب کنند. آنها همواره حضور و عظمت خدا را درک می کنند و در مقابل آن همه عظمت راهی جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستی، می توان یک نمایش زیباتر از این را هم تصویر کرد و آن این که موجودی وجود داشته باشد که از یک طرف همانند ملائک در اوج جذبه الهی و عشق و عبادت به خدا باشد و در عین حال موانعی پیش روی او برای برگرداندن وی از مسیر عشق و عبادت قرار داشته باشد. این موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بی واسطه می بیند و از سوی دیگر گرچه فطرت الهی او همواره در درونش وی را به سوی خوبیها و پاکی ها دعوت می کند ولی امیال حیوانی و شهوانی او قدرت فراوانی دارند. وی این گونه خلق شده که از یک سو با خواسته ها و تمایلات شهوانی و حیوانی رو به رو است واز سوی دیگر فطرت الهی اش و راهنمایی های پیامبران او را به سوی خوبیها فرا می خواند. او در عرصههای مختلف زندگی می تواند با ایمان به خداوند و محبّت او، بر سر دوراهیها عشق به خدا را انتخاب کند و مظاهر فریبنده دنیا را رها سازد. چنین صحنه هایی از محبّت و عشق انسان نظیر یوسف که در اوج جوانی و زیبایی در سختترین صحنه آزمایش خدا را رها نکرد، برای هر کسی در طول زندگی پیدا می شود. همواره چنین صحنه هایی در طول تاریخ حیات بشری تکرار می شود.
اگر خداوند زمینه پدید آمدن چنین صحنه های زیبایی از تجلّی محبّت و عشق مخلوقات خویش را که با اختیار کامل به سوی او می آیند فراهم نمی کرد باز جهان کاملترین و زیباترین بود؟ آیا در علم و قدرت و فیض و (جود) مطلق خداوند که اقتضای آفرینش بهترین و زیباترین صورت آفرینش را دارد، تردید نمی بود؟ آیا جای این سؤال از خدا باقی نمی ماند که قدرت و علم و فیض تو مطلق بود، پس چرا زیباترین جهان را خلق نکردی؟! پس از خدا، خلقتی چنین لازم و ضروری است وگرنه خداوند نیازی به آزمون و عبادت انسانها ندارد. اگر در آیات قرآن آزمایش و عبادت به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده و کمال انسان هدف نهایی شمرده شده، این خصوصیّات و فوائد متوجه انسان است و نیازی را از خدا بر طرف نمی کند زیرا اصولاً ذات الهی بی نیاز مطلق است.
پی نوشتها:
1. ص (38) آیه 27.
2. الملک (67) آیه 2.
3. الذاریات (51) آیه 56.
مطالعه بیشتر:
فلسفه آفرینش انسان چیست؟
- [سایر] چرا خدا انسان را آفرید؟
- [سایر] چرا خداوند انسان را آفرید؟
- [سایر] چرا خداوند برای انسان ها دشمن آشکار(شیطان) را آفرید؟
- [سایر] اگر خدا تکامل انسان ها را می خواست چرا شیطان و نفس اماره را آفرید؟
- [سایر] چرا زمانی که خداوند انسان را آفرید به خود تبریک گفت: (فتبارک الله احسن الخالقین)؟
- [سایر] چرا خداوند برخی از انسان ها را نابینا یا کر و لال آفرید؟
- [سایر] چرا خدا شیطان را از آتش خلق کرد و انسان را از خاک آفرید ؟
- [سایر] با اینکه خداوند انسان را در «احسن تقویم» آفرید؛ چرا او را پستتر از حیوانات بلکه بدتر میداند؟
- [سایر] چرا خداوند ما را آفرید؟
- [سایر] با اینکه خداوند انسان را در احسن تقویم آفرید؛ چرا او را پستتر از حیوانات بلکه بدتر میداند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد؛ یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد ، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید .
- [آیت الله بروجردی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله خوئی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بهجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان باید فقط برای انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس کسیکه ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط برای مردم باشد، یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که انجام ندادن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.