یکی از شبهاتی که پیرامون موضوع زن همواره مطرح می‌شود، مضمون روایتی در نهج‌البلاغه ‌است که در آن از زنها به بدی یاد کرده و فرموده است: )معاشر الناس، انّ النّساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول، فأمّا نقصان ایمانهنّ، ‌فقعودهنّ عن الصلاة والصّیام فی أیام حیضهنّ، وأمّا نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتین کشهادة الرجل ‌الواحد، وأمّا نقصان حظوظهنّ فمواریثهنّ علی الأنصاف من مواریث الرجال ...)(1)‌ زن، ایمانش ناقص است، زیرا در ایام عادت از نماز و روزه محروم است، عقلش کم است، زیرا ‌شهادت دو زن معادل یک مرد است، و حظّ مالی او نیز نصف سهمیه مرد است. مشابه این مضمون ‌از رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز رسیده است.(2)‌ برای پاسخ به این شبهه لازم است مقدمه‌ای در مورد زمینه ستایش‌ها و نکوهش‌هایی که در ‌بعضی از آیات و روایات آمده است ذکر شود. گاهی حادثه و یا موضوعی، در اثر یک سلسله عوامل تاریخی، زمان، مکان، افراد، شرایط و علل و ‌اسباب آن، ستایش یا نکوهش می‌شود، معنای ستایش یا نکوهش بعضی حوادث و یا امور جنبی ‌یک حادثه، این نیست که اصل طبیعت آن شی‌ء، قابل ستایش و یا مستحق نکوهش می‌باشد، بلکه ‌احتمال دارد زمینه خاصی سبب این ستایش یا نکوهش شده است. مثلاً اگر از قبیله‌ای ثناء و ‌ستایش به عمل آمده، احتمال دارد در اثر آن باشد که مردان خوبی در آن عصر از این قبیله ‌برخاسته‌اند، و شاید در فاصله‌ای کم ورق برگردد، افراد دیگری از آن قبیله برخیزند که مورد نکوهش ‌واقع شوند. و گاهی به عکس، در یک سرزمین افرادی مورد نکوهش قرار می‌گیرند، بعد طولی ‌نمی‌کشد که افراد شایان ستایشی از آن سرزمین برمی‌خیزند.‌ در همین ایران شهرهایی بوده که درباره آنها مذمت‌های فراوانی وارد شده است لیکن وقتی به ‌برکت اهل بیت علیهم السلام شهروندان عوض شده، شهرها و بلاد نیز جزو بلاد نمونه و برجسته ‌این کشور شده‌اند و افرادی از آن سرزمین برخاسته‌اند که از نظر فضائل اخلاقی و علمی و نبوغ، ‌ممتاز شده‌اند. در نتیجه، مذمت‌ها و نکوهش‌ها تا ابد لازمه آن آب و خاک نبوده، بلکه مقطعی است. ‌و دلیلش آن است که با یک تحوّل فکری و اعتقادی، ممکن است نظر سابق برگردد.‌ بخشی از نکوهش‌های نهج‌البلاغه راجع به زن، ظاهراً به جریان جنگ جمل برمی‌گردد، همان ‌گونه که از بصره و کوفه نیز در این زمینه نکوهش شده است با این که بصره، رجال علمی فراوانی ‌تربیت کرده و کوفه مردان مبارز و کم‌نظیری را تقدیم اسلام نموده و بسیاری از کسانی که به ‌خونخواهی سالار شهیدان - صلوات اللَّه وسلامه علیه - برخاستند از کوفه نشأت گرفتند، و ‌هم‌اکنون نیز کوفه جایی است که به انتظار ظهور حضرت مهدی علیه السلام در آنجا نماز ‌می‌خوانند، مسجدی دارد که مقامات بسیاری از صالحین و صدیقین در آن واقع شده است و ‌نمی‌توان گفت که چون مثلاً از کوفه یا از بصره نکوهش شده است، آن دو شهر برای همیشه و ذاتاً ‌بد و سزاوار نکوهش می‌باشند. قضایای تاریخی در یک مقطع حساس زمینه ستایش یا نکوهش را ‌فراهم می‌کند و سپس با گذشت آن مقطع زمینه مدح و ذم نیز منتفی می‌شود.‌ این تحلیل در اصل موضوع زن و بویژه در این مورد خاص قابل دقت است. اصولاً اصراری که قرآن ‌کریم درباره زنان پیامبر صلی الله علیه وآله دارد نشانه پیش‌بینی وحی از یک حادثه تلخ تاریخی ‌است. این که قرآن با اصرار، به زنان پیامبر می‌فرماید:‌ ) وقرن فی بیوتکنّ ولا تبرّجن تبرّج الجاهلیّة الأُولی)(3)‌ و در خانه‌هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت‌های خود را آشکار نکنید. نشانه آن است که صحنه‌ای را ذات اقدس اله پیش‌بینی می‌کرده است. خداوند عالِم غیب و ‌شهادت از آینده‌ای باخبر بوده و زنان پیامبر را از ثمرات تلخ آن قیام بی‌جا، برحذر می‌داشت، لذا ‌فرمود در خانه‌ها بنشینید و خود را نشان ندهید، تبرّج نکنید و... ، که علی‌رغم این هشدارها، جنگ ‌جمل پیش آمد و رو در روی ولی‌اللَّه مطلق حضرت علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین - علیه افضل ‌صلوات المصلین - ، به مبارزه برخاستند. آن مقطع، یک سلسله نکوهش‌هایی را در پی داشت و یک ‌سلسله ستایش‌هایی را به همراه داشت. از سرزمینی، یا از مردمی ستایش شده که در آن ‌صحنه، خوب عمل نموده و از گروهی و سرزمینی، نکوهش شده است چون در این رُخداد، بد عمل ‌کرده‌اند. بنابراین نباید این نکوهش‌ها و ستایش‌ها، به حساب گوهر شی‌ء گذاشته شود. اگر طلحه ‌و زبیر در برابر ولی‌اللَّه مطلق ایستادند و مورد نکوهش قرار گرفتند، طبیعی است عایشه هم که در ‌مقابل حضرت قرار گرفت و افراد دیگری هم که به این سانحه سنگین کمک کردند، مورد نکوهش قرار ‌گیرند. بنابراین نباید این گونه از نکوهش‌ها یا ستایش‌ها به گوهر ذات برگردد، البته تأثیر مقطعی آن ‌محفوظ است.‌ روایتی که در نهج‌البلاغه وارد شده است، به عنوان یک قضیه حقیقیّه نیست، تقریباً نظیر قضیه ‌شخصیه یا قضیه خارجیه است، اصل قضیه این است که عایشه، این جنگ را به راه انداخت. اهل ‌سنت هم معتقدند جنگ جمل را او به‌پا نموده و سبب و محرک، او بوده است. چه این که ابن ‌ابی‌الحدید معتزلی از بزرگان اهل سنّت قبول کرده است که: (قد أخطأتْ) منتها توهّم او و امثال او ‌این است که (تابت و ماتت تائبةً) ولی دیگران می‌گویند (لم تمت تائبة). به هر صورت بعد از این که ‌در جریان جنگ جمل، عایشه سوار شتر شد و طلحه و زبیر را هم تحریک کرد و خونهای فراوانی ‌ریخته شد و سرانجام شکست خورد، امیرالمؤمنین - علیه افضل صلوات المصلین - این سخنان را ‌بیان فرمود. همان گونه که درباره همین جریان جنگ جمل و مردم بصره، خطبه‌ای با عنوان (فی ذمّ أهل ‌البصرة بعد وقعة الجمل) در نهج‌البلاغه آمده است که: )کنتم جند المرأة وأتباع البهیمة)(4)‌ شما سپاه زن بودید - فرماندهی شما را عایشه به عهده داشت - ، و دنباله‌رو حیوان چهارپایی ‌شدید، یعنی آن شتر که عایشه را می‌بُرد، جلو حرکت می‌کرد و شما هم به دنبال آن ناآگاهانه ‌حرکت می‌کردید. می‌فرماید: شما ناآزموده این کار را انجام دادید و به کار نپخته‌ای اقدام کردید.‌ در خطبه 14 نیز که همین گروه را مذمت می‌کند، سرزمین بصره را مورد نکوهش قرار می‌دهد و ‌می‌فرماید: موقعیت جغرافیایی سرزمین شما بد است، از آسمان دور و به آب نزدیک است و... . پیروان شتر را مذمت کردن و نزدیک به آب بودن نه برای آن است که شتر بد است و یا در ساحل ‌دریا قرار گرفتن بد است، بلکه برای آن است که راکب و ساکن آن، در این صحنه، بد رفتار نموده ‌است. وگرنه وجود مبارک پیغمبر صلی الله علیه وآله نیز شتر سوار شد و در جریان مهاجرت، از مکه ‌به مدینه آمد و هنگامی که وارد مدینه شد فرمود: )خلّوا سبیلها فاِنّها مأمورة)(5)‌ اهل مدینه از روی علاقه و اشتیاق شتر پیامبر را به سوی منطقه و خانه خود هدایت می‌کردند، ‌و پیامبر صلی الله علیه وآله برای آن که هیچ کس آزرده نشود فرمود: کاری به شتر نداشته باشید، ‌این شتر مأموریت خدایی دارد هر جا که خود این شتر ایستاد و زانو زد و خوابید من همانجا پیاده ‌می‌شوم و شتر آمد در منزل ابوایوب که در ردیف مستمندترین مردم مدینه بود ایستاد.‌ پس به دنبال شتر رفتن یا سوار شتر شدن یا بر اساس حرکت شتر کار کردن، به خودی خود ‌مذمتی ندارد، باید توجه کرد راکبش چه کسی و در چه قضیه و قصه‌ای است؟ آیا اگر خود حضرت ‌امیر - سلام‌اللَّه علیه - یا حضرت صدیقه طاهره - سلام‌اللَّه علیها - سوار شتر یا اسب یا بغله شوند ‌و عده‌ای به دنبال ایشان حرکت کنند می‌توان گفت که پیروان شتر مذمومند یا پیروان اسب و بغله ‌مذمومند؟ ‌ ‌(1) نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 80.‌ ‌(2) بحارالانوار، ج103، ص259.‌ ‌(3) سوره احزاب، آیه 33.‌ ‌(4) نهج البلاغه، خطبه 13 و14.‌ ‌(5) بحارالانوار، ج19، ص108.‌ ‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 367 372.)‌
یکی از شبهاتی که پیرامون موضوع زن همواره مطرح میشود، مضمون روایتی در نهجالبلاغه است که در آن از زنها به بدی یاد کرده و فرموده است:
)معاشر الناس، انّ النّساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول، فأمّا نقصان ایمانهنّ، فقعودهنّ عن الصلاة والصّیام فی أیام حیضهنّ، وأمّا نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتین کشهادة الرجل الواحد، وأمّا نقصان حظوظهنّ فمواریثهنّ علی الأنصاف من مواریث الرجال ...)(1)
زن، ایمانش ناقص است، زیرا در ایام عادت از نماز و روزه محروم است، عقلش کم است، زیرا شهادت دو زن معادل یک مرد است، و حظّ مالی او نیز نصف سهمیه مرد است. مشابه این مضمون از رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز رسیده است.(2)
برای پاسخ به این شبهه لازم است مقدمهای در مورد زمینه ستایشها و نکوهشهایی که در بعضی از آیات و روایات آمده است ذکر شود.
گاهی حادثه و یا موضوعی، در اثر یک سلسله عوامل تاریخی، زمان، مکان، افراد، شرایط و علل و اسباب آن، ستایش یا نکوهش میشود، معنای ستایش یا نکوهش بعضی حوادث و یا امور جنبی یک حادثه، این نیست که اصل طبیعت آن شیء، قابل ستایش و یا مستحق نکوهش میباشد، بلکه احتمال دارد زمینه خاصی سبب این ستایش یا نکوهش شده است. مثلاً اگر از قبیلهای ثناء و ستایش به عمل آمده، احتمال دارد در اثر آن باشد که مردان خوبی در آن عصر از این قبیله برخاستهاند، و شاید در فاصلهای کم ورق برگردد، افراد دیگری از آن قبیله برخیزند که مورد نکوهش واقع شوند. و گاهی به عکس، در یک سرزمین افرادی مورد نکوهش قرار میگیرند، بعد طولی نمیکشد که افراد شایان ستایشی از آن سرزمین برمیخیزند.
در همین ایران شهرهایی بوده که درباره آنها مذمتهای فراوانی وارد شده است لیکن وقتی به برکت اهل بیت علیهم السلام شهروندان عوض شده، شهرها و بلاد نیز جزو بلاد نمونه و برجسته این کشور شدهاند و افرادی از آن سرزمین برخاستهاند که از نظر فضائل اخلاقی و علمی و نبوغ، ممتاز شدهاند. در نتیجه، مذمتها و نکوهشها تا ابد لازمه آن آب و خاک نبوده، بلکه مقطعی است. و دلیلش آن است که با یک تحوّل فکری و اعتقادی، ممکن است نظر سابق برگردد.
بخشی از نکوهشهای نهجالبلاغه راجع به زن، ظاهراً به جریان جنگ جمل برمیگردد، همان گونه که از بصره و کوفه نیز در این زمینه نکوهش شده است با این که بصره، رجال علمی فراوانی تربیت کرده و کوفه مردان مبارز و کمنظیری را تقدیم اسلام نموده و بسیاری از کسانی که به خونخواهی سالار شهیدان - صلوات اللَّه وسلامه علیه - برخاستند از کوفه نشأت گرفتند، و هماکنون نیز کوفه جایی است که به انتظار ظهور حضرت مهدی علیه السلام در آنجا نماز میخوانند، مسجدی دارد که مقامات بسیاری از صالحین و صدیقین در آن واقع شده است و نمیتوان گفت که چون مثلاً از کوفه یا از بصره نکوهش شده است، آن دو شهر برای همیشه و ذاتاً بد و سزاوار نکوهش میباشند. قضایای تاریخی در یک مقطع حساس زمینه ستایش یا نکوهش را فراهم میکند و سپس با گذشت آن مقطع زمینه مدح و ذم نیز منتفی میشود.
این تحلیل در اصل موضوع زن و بویژه در این مورد خاص قابل دقت است. اصولاً اصراری که قرآن کریم درباره زنان پیامبر صلی الله علیه وآله دارد نشانه پیشبینی وحی از یک حادثه تلخ تاریخی است. این که قرآن با اصرار، به زنان پیامبر میفرماید:
) وقرن فی بیوتکنّ ولا تبرّجن تبرّج الجاهلیّة الأُولی)(3)
و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار نکنید.
نشانه آن است که صحنهای را ذات اقدس اله پیشبینی میکرده است. خداوند عالِم غیب و شهادت از آیندهای باخبر بوده و زنان پیامبر را از ثمرات تلخ آن قیام بیجا، برحذر میداشت، لذا فرمود در خانهها بنشینید و خود را نشان ندهید، تبرّج نکنید و... ، که علیرغم این هشدارها، جنگ جمل پیش آمد و رو در روی ولیاللَّه مطلق حضرت علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین - علیه افضل صلوات المصلین - ، به مبارزه برخاستند. آن مقطع، یک سلسله نکوهشهایی را در پی داشت و یک سلسله ستایشهایی را به همراه داشت. از سرزمینی، یا از مردمی ستایش شده که در آن صحنه، خوب عمل نموده و از گروهی و سرزمینی، نکوهش شده است چون در این رُخداد، بد عمل کردهاند. بنابراین نباید این نکوهشها و ستایشها، به حساب گوهر شیء گذاشته شود. اگر طلحه و زبیر در برابر ولیاللَّه مطلق ایستادند و مورد نکوهش قرار گرفتند، طبیعی است عایشه هم که در مقابل حضرت قرار گرفت و افراد دیگری هم که به این سانحه سنگین کمک کردند، مورد نکوهش قرار گیرند. بنابراین نباید این گونه از نکوهشها یا ستایشها به گوهر ذات برگردد، البته تأثیر مقطعی آن محفوظ است.
روایتی که در نهجالبلاغه وارد شده است، به عنوان یک قضیه حقیقیّه نیست، تقریباً نظیر قضیه شخصیه یا قضیه خارجیه است، اصل قضیه این است که عایشه، این جنگ را به راه انداخت. اهل سنت هم معتقدند جنگ جمل را او بهپا نموده و سبب و محرک، او بوده است. چه این که ابن ابیالحدید معتزلی از بزرگان اهل سنّت قبول کرده است که: (قد أخطأتْ) منتها توهّم او و امثال او این است که (تابت و ماتت تائبةً) ولی دیگران میگویند (لم تمت تائبة). به هر صورت بعد از این که در جریان جنگ جمل، عایشه سوار شتر شد و طلحه و زبیر را هم تحریک کرد و خونهای فراوانی ریخته شد و سرانجام شکست خورد، امیرالمؤمنین - علیه افضل صلوات المصلین - این سخنان را بیان فرمود.
همان گونه که درباره همین جریان جنگ جمل و مردم بصره، خطبهای با عنوان (فی ذمّ أهل البصرة بعد وقعة الجمل) در نهجالبلاغه آمده است که:
)کنتم جند المرأة وأتباع البهیمة)(4)
شما سپاه زن بودید - فرماندهی شما را عایشه به عهده داشت - ، و دنبالهرو حیوان چهارپایی شدید، یعنی آن شتر که عایشه را میبُرد، جلو حرکت میکرد و شما هم به دنبال آن ناآگاهانه حرکت میکردید. میفرماید: شما ناآزموده این کار را انجام دادید و به کار نپختهای اقدام کردید.
در خطبه 14 نیز که همین گروه را مذمت میکند، سرزمین بصره را مورد نکوهش قرار میدهد و میفرماید: موقعیت جغرافیایی سرزمین شما بد است، از آسمان دور و به آب نزدیک است و... .
پیروان شتر را مذمت کردن و نزدیک به آب بودن نه برای آن است که شتر بد است و یا در ساحل دریا قرار گرفتن بد است، بلکه برای آن است که راکب و ساکن آن، در این صحنه، بد رفتار نموده است. وگرنه وجود مبارک پیغمبر صلی الله علیه وآله نیز شتر سوار شد و در جریان مهاجرت، از مکه به مدینه آمد و هنگامی که وارد مدینه شد فرمود:
)خلّوا سبیلها فاِنّها مأمورة)(5)
اهل مدینه از روی علاقه و اشتیاق شتر پیامبر را به سوی منطقه و خانه خود هدایت میکردند، و پیامبر صلی الله علیه وآله برای آن که هیچ کس آزرده نشود فرمود: کاری به شتر نداشته باشید، این شتر مأموریت خدایی دارد هر جا که خود این شتر ایستاد و زانو زد و خوابید من همانجا پیاده میشوم و شتر آمد در منزل ابوایوب که در ردیف مستمندترین مردم مدینه بود ایستاد.
پس به دنبال شتر رفتن یا سوار شتر شدن یا بر اساس حرکت شتر کار کردن، به خودی خود مذمتی ندارد، باید توجه کرد راکبش چه کسی و در چه قضیه و قصهای است؟ آیا اگر خود حضرت امیر - سلاماللَّه علیه - یا حضرت صدیقه طاهره - سلاماللَّه علیها - سوار شتر یا اسب یا بغله شوند و عدهای به دنبال ایشان حرکت کنند میتوان گفت که پیروان شتر مذمومند یا پیروان اسب و بغله مذمومند؟
(1) نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 80.
(2) بحارالانوار، ج103، ص259.
(3) سوره احزاب، آیه 33.
(4) نهج البلاغه، خطبه 13 و14.
(5) بحارالانوار، ج19، ص108.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 367 372.)
- [سایر] با توجه به سخن امام علی (ع) در نهج البلاغه که زنان از نظر ایمان و عقل و بخت ناقص اند، آیا نماز و روزه به تنهایی می توانند معیاری برای سنجش ایمان باشند، در حالی که بسیاری از مردان نیز این دو را به جا نمی آورند! و اساسا ایمان، از نظر امام علی (ع) در این سخن یعنی چه؟ چرا که زنان قضای روزه های خود به جا می آورند و نخواندن نماز در مدت حیض دستور خداوند است. تعریف عقل در اسلام چیست و آیا شهادت دادن می تواند به تنهایی معیاری برای سنجش عقل زن و یک انسان باشد؟ و اگر منظور، احساسات زن باشد، آیا این مورد در باره قضاوت بر میزان عقل او منطقی است؟ در متن عربی این خطبه، کلمه نقص به کار رفته است. معانی مختلف و کاربردهای آن را ذکر کنید؟ اگر امام علی (ع) این سخن را به خاطر عایشه فرمودند؛ چرا در آن به همه زنان اشاره کرده اند؟
- [سایر] آیا عقل زن ناقص است؟
- [سایر] آیا این درست است که عقل ما ناقص است؟
- [سایر] چرا دین بر پایه وحی است؟ چرا عقل را ناقص معرفی می کنید؟
- [سایر] چرا حضرت علی(ع) زنان را ناقص العقل می خواند؟
- [سایر] چرا حضرت علی ع زنان را ناقص الخلقه می داند؟
- [سایر] در مورد تفاوت عقل (حسابگر) و دل (و ایمان و عشق) توضیح دهید.
- [سایر] شبهه: نظریه ایمانگرایی مانع ورود عقل در حوزه ایمان دینی می شود.
- [سایر] شبهه: نظریه ایمانگرایی مانع ورود عقل در حوزه ایمان دینی می شود.
- [سایر] در مورد تفاوت عقل "حسابگر" و دل (و ایمان و عشق) توضیح دهید.
- [آیت الله نوری همدانی] همة شرائطی که در امام جماعت لازم است باید در امام جمعه هم باشد مانند عقل ، ایمان حلال زادگی و عدالت . ولی امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نیست اگر چه در نمازهای دیگر برای خودشان جائز است .
- [آیت الله مظاهری] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند شیعه و مؤمن و دارای عقل و عفّت و صورت نیکو باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در روایات آمده است دایه ای را باید برای طفل انتخاب کرد که دارای عقل و ایمان و عفت و صورت نیکو باشد و از گرفتن دایه کم عقل یا غیرمؤمنه یا بدصورت و کج خلق یا زنازاده خودداری شود و همچنین از انتخاب دایه ای که بچه او از زنا به دنیا آمده و شیرش شیر زنازاده است پرهیز شود.
- [آیت الله سیستانی] آشامیدن شراب ، حرام است ، و در بعضی از اخبار از بزرگترین گناهان شمرده شده است ، از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : شراب ، ریشه بدیها و منشأ گناهان است ، و کسی که شراب میخورد عقل خود را از دست میدهد ، و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد ، و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد ، و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند ، و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند ، و اگر جرعهای از آن بنوشد خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنان او را لعنت کنند ، و اگر تا حدّ مستی بنوشد روح ایمان و خدا شناسی از او بیرون میرود ، و روح ناقص خبیثی بجای آن قرار میگیرد ، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود .
- [آیت الله بروجردی] هفت چیز وضو را باطل میکند:اوّل:بول.دوم:غائط.سوم:باد معده و روده که از مخرج غائط خارج شود.چهارم:خوابی که به واسطهی آن چشم نبیند و گوش نشنود، ولی اگر چشم نبیند و گوش بشنود وضو باطل نمیشود.پنجم:چیزهایی که عقل را از بین میبرد، مانند دیوانگی و مَستی و بیهوشی.ششم:استحاضهی زنان که بعداً گفته میشود.هفتم:کاری که برای آن باید غسل کرد مانند جنابت.
- [آیت الله علوی گرگانی] هفت چیز وضو را باطل میکند: اوّل بول، دوم غائط، سوم باد معده، چهارم خوابی که به واسطه آن چشم نبیند وگوش نشنود ولی اگر چشم نبیند وگوش بشنود وضو باطل نمیشود، پنجم چیزهائی که عقل را از بین میبرد مانند: دیوانگی ومستی وبیهوشی، ششم استحاضه زنان که بعداً گفته میشود، هفتم کاریکه برای آن باید غسل کرد مانند جنابت.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله اردبیلی] (معروف) یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است و (منکر) یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبیح و حرام یا مکروه است و از این نظر فرقی میان امور فردی و اجتماعی نیست. بنابر این امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است و حکومتها و افراد مردم، همه در برابر یکدیگر مسئولیت دارند و باید به این وظیفه عمل نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] تعیین مقدار مهر بستگی به رضایت زن و شوهر دارد، ولی بهتر است مهر زنان مؤمن مطابق (مَهر السُّنّة) باشد، یعنی مهری که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای هر یک از زنان و دختران خود از جمله حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام قرار دادند و آن پانصد درهم نقره سکّهدار است که وزن هر درهم (6/12) نخود میباشد و جمعا (5/262) مثقال معمولی نقره سکّهدار میشود و قیمت آن تابع نرخ روز است.
- [آیت الله علوی گرگانی] )معروف( یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است، و)منکر( یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبیح وحرام یا مکروه است; واز این نظر فرقی میان امور فردی واجتماعی نیست. بنابراین امر به معروف ونهی از منکر یک وظیفه عمومی است وحکومتها وافراد مردم همه در برابر یکدیگر مسئولیت دارند وباید به این وظیفه عمل نمایند.