مسائل مربوط به تعلیم و تربیت کودک، یکی از امور مهم اجتماع کنونی بشر است که فکر دانشمندان را به خود متوجه ساخته، و از این راه فصل تازه ای در علوم تربیتی و پرورشی، باز گشوده و افکار تازه و سودمندی در این باره به مراکز و محافل تربیتی عرضه شده است و سازمانهائی برای رفع نیازمندیهای علمی و تربیتی کودک بوجود آورده و این قسمت به صورت رشته تخصصی در آمده است. دانشمندان به خوبی در یافتهاند که زیربنای زندگی در دوران کودکی پی ریزی میشود، و بخشی از سعادت و شقاوت ادوار مختلف زندگی یعنی دورانهای جوانی و پیری، در گرو طرز تربیت دوران کودکی است. با این که شخصیت انسان به عوامل گوناگون بستگی دارد که هر کدام از آنها در سرنوشت انسان تأثیر بسزائی داشته و کاملا موثر میباشد مع الوصف تربیت های دوران کودکی در نظر دانشمندان، حائز اهمیت خاصی است وآن را (زیربنای زندگی) مینامند. قلب و روان کودک بسان صفحه کاغذ سفیدی است که در دست نقاش چیره دست قرار گیرد، هر نقشی که روی آن ترسیم شود، تا آخر عمر صفحه، باقی میماند. فرض کنید قطعه سنگ مرمری در دست استادکار، هنرمندی قرار گیرد، از آنجا که او یک سنگتراش توانا، یک صنعتگر ماهر، یا یک مجسمه ساز قوی پنجه است، دهها فکر و خیال درباره آن کرده و نقشههائی میریزد، ولی اگر دست به پیکر آن (مرمر) زد و آن را به صورت مجسمه یکی از نوابغ جهان یا یکی از اشیاء ظریفه در آورد، همه گونه امکانات و استعدادهائی که قبلا در این قطعه مرمر وجود داشت، از میان میرود و تا سنگ باقی است صورت نابغه نیز همراه آن باقی خواهد بود. روح و روان حساس کودک در آغاز زندگی، از جهات بسیاری مانند همین ماده خامیاست که برای همه گونه فعالیتها و صورتها، برای همه رقم تربیتها و پرورش ها، آمادگی دارد. و اگر اولیاء کودک حسن ابتکار به خرج دهند و فطرت پاک و احساسات ارزنده او را، با شیوههای پسندیده رهبری نمایند، سرنوشت او را از این طریق روشن میکند و اگر در این راه سهل انگاری نمایند و با روشهای غلط و پرورش غلط و پرورشهای ناستوده فطرت او را آلوده سازند، حتماً مقدمات بدبختی کودک را فراهم ساختهاند به طوری که اگر دیگر عوامل شخصیت ساز، از قبیل محیط زندگی، و یا فرهنگ به داد او نرسد، آثار این گونه تربیت های غلط زود یا دیر در زندگی او نمایان خواهد شد. علی (ع) میفرماید: (اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْاَرضِ الْخالِیَة ما اُلقِیَ فیها مِنْ شَیْئٍ قَبِلَتْهُ (نهج البلاغه/ نامه 31/46 /ط عبده) ؛ دل جوان نورس همچون زمین کشت نشده و بکر است، هر بذری در آن بپاشند میپذیرد). بنابراین جا دارد بگوییم که مغز کودک مانند فیلم عکاسی است از آنچه میبیند و مشاهده میکند عکس بر میدارد. برخی از پدران تصور میکنند که مسئولیت آنان فقط منحصر به تأمین نیازمندیهای جسمانی کودک است و دیگر وظیفهای ندارند در صورتی که پرورشهای اخلاقی و ایمانی بزرگترین مسئولیتی است که بر دوش آنها گذارده شده است و انجام این مسئولیت ارزنده تر از تأمین حوائج مادی آنها است. دومین شخصیت جهان اسلام ، امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: (ما نَحَلَ والِدٌ نَحَلاً اَفْضَلَ مِنْ اَدَبٍ حَسَنٍ (مستدرک الوسائل 2/625) ؛ بهترین هدیه ای که پدر میتواند به فرزند خود بدهد همان تربیت پسندیده است). مسئولیت پدران در این باره به قدری سنگین و قابل توجه است که امام سجاد (ع) در انجام وظیفه خطیر خود از خداوند استمداد میکند. و در ضمن راز و نیاز خود چنین عرض میکند: (وَاَعِنّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَتَاْ دیبِهِمْ وَ برِّهِمْ (صحیفه سجادیه دعای بیست و هفتم) ؛ بارالها مرا در تربیت و تادیب فرزندان و نیکی به آنها یاری بفرما). اگر پدران حق اطاعت در گردن فرزندان دارند، فرزندان نیز حق بزرگتری در عهده پدران دارند و آن حق تربیت است یعنی آموختن راه و رسم زندگی از طریق صحیح و پرورش دادن سجایای انسانی است که در فطرت او تعبیه شده است. اگر دانشمندان امروز به اهمیت تربیت کودکان و راهنمایی رجال آینده کشور پی بردهاند و با تشکیل جلسات و نوشتن کتابها و جزوهها و نشان دادن فیلمهای اخلاقی و علمی، گامهای بلندی در این راه برداشتهاند رهبران عالیقدر اسلام و پیشوایان مذهبی ما از 14 قرن بیش با دادن دستورات لازم و ارشاد و راهنمائیهای سودمند، و با پرورش کودکان و فرزندان نمونه، قدم موثری در این راه برداشتهاند. اگر دانشمندان و روانشناسان، استادان آموزش و پرورش، برنامههای تربیتی خود را از دورانی شروع میکنند که کودک چشم و گوش خود را باز کرده و در آستانه چیز فهمیقرار میگیرد، ولی اسلام برنامه تربیتی وسیع خود را برای تحقق یافتن سعادت کودک، پیش از انعقاد نطفه او آغاز مینماید. اسلام درباره پیوند زناشوئی دستورات لازم و کافی دارد و در این باره به تمام جوانب توجه نموده و در انتخاب همسر به ریشه خانوادگی و شرافت موروثی اهمیت فوق العاده ای داده است. رسول اکرم(ص) فرمود: از(خَضْراءُ الدَمِن) (گیاهانی که در نقاط آلوده میرویند) بپرهیزید.عرض کردند : منظور چیست؟ فرمود: زن زیبایی که در خاندان بد و پلید بوجود آمده باشد : (المراة الحسناء فی منبت سوء) . اسلام برای حالت آمیزش، آداب و وظایفی معین فرموده که مراقبت هرکدام در سعادت و خوشبختی کودک تأثیر بسزائی دارد و بالاخص از آمیزش در حالت مستی به شدت جلوگیری کرده است زیرا کودکانی که در این حال، نطفه آنها بسته میشود از عوارض عصبی درمان ناپذیر بی نصیب نیستند. اسلام تنها به این قسمت اکتفا نکرده در ایام بارداری و پس از وضع حمل با موشکافی شگفت آوری، تمام شئون پرورش کودک را مد نظر قرار داده است تا آنجا که به پدران دستور داده است که برای فرزندان نام نیکی انتخاب نمایند، زیرا نام، خصوصاً نامیکه حاکی از بندگی کودک نسبت به خدای یکتا باشد نشانه شخصیت و از نظر روانی اثر نیکی در روح کودک دارد. اسلام دستور میدهد که کودک را پس از تولد با آب پاک و تمیزی شستشو دهند، و در گوشهای او اذان و اقامه بگویند تا گوش های او از روز نخستین با جملههائی که حاکی از یگانگی خدا و رسالت رسول و نبی اکرم و دعوت به کارهای نیک است آشنا گردد. اگر مردم آن روز، اسرار این تعالیم عالی را در نمییافتند امروز پیشرفت دانش، پرده از روی این مطلب برداشته است. دستورات اسلام درباره تربیت کودک بقدری زیاد است که نقل یک صدم آنها برای ما مقدور نیست ولی خوشبختانه امروز این مسئله زنده و ارزنده مورد توجه دانشمندان است و نویسندگان و گویندگان ما با طرز جالبی نظر اسلام را درباره نحوه تربیت کودک بیان می کنند. ر. ک : ا- آیة الله جعفر سبحانی،مربی نمونه 2- تربیت کودک ، دکتر علی قائمی امام علی و تربیت فرزند مقوله تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوهای از آن است. انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که بهعنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف وآرمانهای خود دست یازیده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح مینماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی که گردنبند مروارید دانه دین و بندگی خالق متعال رابر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید، از سویی دیگر چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصبالعین قراردادن دیدگاههاو سیره عملی آنان ، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصد نایل آید، از این رو معصومین علیهمالسلام که از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند. بهترین و مطمئنترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاههاو کشف و عرضه سیره تربیتی آنان یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاه ها و سیره تربیتی امام علی علیهالسلام که خود اَب الائمه و سرسلسله جانشینان بهحق نبوی و سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین علیهمالسلام و نخستین تشکیل دهنده حکومت اسلامی علوی است. بر ضرورت این کار میافزاید. مبحث اول: اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدف نهایی از آن: الف) اهمیت تربیت فرزندان: تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل میآید . بزرگ مربی اسلام، علی علیهالسلام در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بیتوجهی به آن را بیان داشتهاند. امّا پیش از بیان دیدگاههای حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم. بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته میشود، امام علی علیهالسلام به فرزند بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیهای الهی بر شمردهاند که در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر میآید. در نهجالبلاغه آمده است که: در حضور امام علی علیهالسلام مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت:گوارایت باد رزمجویی سوارکار! آن حضرت از نوع تبریک گفتن او نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود: امید که بخشندهاش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکی و خیرش بهرهمند شوی.(1) پس از آن که از نگرش علی علیهالسلام نسبت به فرزند آگاه شدیم، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره میکنیم؛ آن حضرت درسخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادبآموزی را میراثی بی مانند تلقی نمودهاند. معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران، بزرگ و مهم جلوه مینماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی علیهالسلام ، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود نداردلامیراث کالادب(2) و هرگز املاک و داراییهای باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست. واز این روست که در سخنی دیگر، آنحضرت فرمود:گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث میگذارند، ادب است.(3) علی علیهالسلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بیتوجهی به امر خطیر تربیت را رشد یافتن فرزند ناصالح برشمرده و برای هریک از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نمودهاند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا میفرماید: انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد.(4) همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی مینماید: الولد الصالح احد الذِکرین مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر غررالحکم و دررالکلم ذیل این حدیث میگوید: فرزند صالح نیکوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دوتاست: یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاست یا اینکه فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب نیکوتر است(5) از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مورد توجه قرار داده و همه رهروان صدیق خود را از بیتوجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است. ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی مینماید.(6) و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کنندهپیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد میکنند.(7) همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته(8) و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفی نمودهاند(9). فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست میدهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیهالسلام درباره زبیر فرمود: پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهمالسلام بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد ( و او را از ما جدا کرد.(10) ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی علیهالسلام : برای موجوداتی که در طریق تغییر، تحول، رشد و تکامل هستند معمولاً موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسبترین رشد خود میرسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی مییابد، گلها در موسم بهار میرویند، چشمه ها در فصل زمستان جاری میشوند. ابرها در زمستان بارور می گردند و قطرات بارانش میهمان زمین میگردند و ... تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که در آن بهتر و آسانتر به بار مینشیند. موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره کودکی، نوجوانی و عنفوان جوانی است، آنگاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بیآلایش دارد، آنگاه که هنوز هواهای نفسانی و خواهشهای غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده ، آنگاه که هنوز پلیدیها و زنگارها میهمان ناخواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است. از سوی دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز همیشه فرصت و حوصله تربیت که امری ظریف و در عین حال پیچیده است. را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روزهای آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظهشان چونان جسمشان به ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایی مفید رانداشته و از ایفای نقش مربیگری برای فرزندان عاجز میگردند. علی علیهالسلام مربی بزرگ بشریت در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی علیهالسلام در به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گرانسنگی ارائه نموده است؛ آن حضرت فرمودهاند: فرزند دلبندم! چون دیدم سالیانی راپشت سر نهاده و به سستی در افتادهام، بدین وصیت برای تو مبادرت نمودهام و خصلتهایی رادر آن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشهام همچون تنم نقصان بهم رساند یا پیش از نصیحت من پارهای خواهشهای نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگیهای دنیا تو را بفریبد و همچون شتری گریزان و نافرمان باشی. و بهدرستی که دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه درآن افکنند، بپذیرد. پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خِرَدت هوایی دیگر گیرد...(11) و در قسمت دیگر آن، میفرماید:... چون به کار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم،چناندیدم که این عنایت در عنفوان جوانیات به کار رود و در بهار زندگانی کهنیتی پاک داری و نفسی صاف و بیآلایش...(12) ج) هدف نهایی از تربیت فرزند: در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از کلیدیترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن، امکان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیتهای تربیتی به آسانی ممکن نیست. در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی، داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین کننده است. اکنون سؤال این است که در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت چه باید باشد؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است؟ و یا اینکه علاوه بر اینها، اهداف مهمتر و مقدستری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام، علی علیهالسلام هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست؟ بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی علیهالسلام آشکار میشود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد. امیرمؤمنان علی علیهالسلام درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را بهطور غیر مستقیم بیان نموده و بهراستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نمودهاند. مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل میکند که فرمود:من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از پروردگارم خواستهام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند. پروردگارم خواستهام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند.(13) مبحث دوم: ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی علیهالسلام : انسان موجودی است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبع آن تربیت نیز ابعادی دارد که خود به اقسامی تقسیم میگردد: تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تربیت جسمانی، تربیت اجتماعی و... درسیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواع تربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی کامل و مفصّل هر یک از این ابعاد و انواع، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل وبلکه یک کتاب است ولی از آنجا که موضوع این مقاله، عام بوده وامکان بررسی مفصل هرکدام دراین مقاله وجود ندارد، بهناچار بصورت اشاره واگذرا بدان نظر میافکنیم. تربیت دینی: مراد ما از تربیت دینی محدوده خاصی است، هر چند تربیت دینی بهیک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودی انسان میگردد امّا در اینجا، مراد از تربیت دینی، مقابل تربیت اخلاقی، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتاً حوزه مربوط به عقاید و احکام عبادی از دین را شامل میگردد. تربیت دینی به این معنا در سیره تربیتی امامعلی علیهالسلام از اهمیت خاصی برخوردار است و در ذیل به نمونههایی از آن اشاره میکنیم: 1 - نماز: یکی از بارزترین مصادیق تربیت دینی و بلکه مهمترین نمود آن در حوزه احکام و عبادات، نماز است. نماز بزرگترین فریضهالهی وپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. علی علیهالسلام در طول عمر با برکتشان زیباترین جلوهها را در نماز بهنمایش گذاشتند، او در حالت جنگ و صلح، بیماری و سلامت،در خانه و مزرعه، برمسند حکومت و خانهنشینی 25 ساله و در همه حالات و شرائط، نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود رابدان سفارش مینمود. در وصیتی به امام حسن علیهالسلام و تمامی خانواده و فرزندانش آنها رابه نماز سفارش کرده میفرماید: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کارهاو ستون دین شماست (14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت میدادند که همه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعی در تشویق آنان به مدوامت بر آن، فرا خواندهاند. آن حضرت فرمود: علّموا صیسانکم الصلوة و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم در کودکی به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام بلوغ، آنان را به نماز وا دارید.(15) فریضهنماز درتربیت دینی چنان مهم است که حتی در پیش از بلوغ، تنبیه مختصر فرزند بهخاطر ترک آن، روا دانسته شده است. علی علیهالسلام خطاب به یکی از اصحاب فرمود: کودکان اهل خانهات را با زبان به نماز و طهارت تأدیت نما و وقتی به سن ده سالگی رسیدند، آنان را بر ترک آن، تنبیه بدنی نما ولی از سه بار بیشتر تجاوز نکند.(16) نکته قابل توجهی که در این دو حدیث وجود دارد، توجه حضرت به مراحل تربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است، زیرا در مورد نماز بین دوره کودکی و بلوغ فرق گذاشتهاند، در دوره کودکی تاقبل از ده سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نماز نمودهاند و تنها به اقدام زبانی و سفارش کلامی اکتفا نمودهاند، در این مرحله تأکید بر آمادگی و زمینه سازی برای اقامه نماز شده است. اما در سن ده سالگی هر چند هنوز بهحّد بلوغ نرسیده امّا بعلت رشد مناسب کودک در این سن و تا حدودی رسیدن به سن تمییز و تشخیص، تأکید عملی بر اقامه نماز است و آنگاه که به سن بلوغ رسیدند تأکید بر واداشتن آنها به نماز و ترک نکردن آن است. 2 آموزش قرآن: قرآن کتاب آسمانی و مهمترین منبع اسلامی است، قرآن سرچشمه معارف الهی است و در تربیت دینی جایگاهی بس عظیم دارد. علی علیهالسلام در نامه تربیتی خود به فرزندش امامحسن علیهالسلام بعد از آنکه براهمیت تربیت و تسریع در آن تأکید مینمایند، نخستین اقدام خود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال وحرام آن بیان میکند:... واَنْ ابتدئک بتعلیم کتاباللّه و تأویله وشرایع الاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالک بک الی غیره...،نخست تو را کتاب خدا بیاموزم وتأویل آن رابهتو تعلیم دهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم و (درآغاز) به چیزی غیر از قرآن نپردازم.(17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن حنیفه، فرمود: ...برتو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است و اینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهی آن پایبند باشی. همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجّد برخود لازم بدانی چرا که قرآن عهدنامهایاست از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد.(18) 3 تعلیم دعا: در تربیت دینی، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژهای دارد. دعا ابزاری است که بنده را به خالق پیوند میدهد و از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میان میگذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل میآید. علی علیهالسلام در سیره تربیتی خویش به عنصر دعا اهمیت زیادی قائل شدهاند. آن حضرت هم دعاهایی را به فرزندان خود تعلیم میدادند و هم آنان قرآن عهدنامهایاست از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد. را بر مداومت بر آن توصیه مینمودند. امام حسین علیهالسلام میفرماید: پدرم مرا به خواندن دعای جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را بر کفنشان بنویسم و آن را به خانوادهام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیزانم.(19) هر چند در روایات برای دعا اوقات خاصی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و برخی دعاهای خاص در اوقات خاص وارد شده، امّا علی علیهالسلام در سیره تربیتی خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و به تعلیم دعا به فرزندانش پرداخته، برای نمونه در هنگام غذا خوردن فرزندش امام مجتبی علیهالسلام را به دعایی همیشگی سفارش نموده و در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتی جسمانی برای انجام عبادات و نیز وسیله بودن غذا برای توان عبادت بیشتر، اشاره مینماید؛ آن حضرت فرمود: فرزندم! هیچ لقمه سرد یا گرمی را مخور و هیچ شربت یا جرعه آبی را منوش الاّ اینکه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا را بخوانی اللّهمّ انّی اسئلک فی اکلی و شربی السلامة من وعکه والقوّة به علی طاعتک و ذکرک و شکرک فیما بقیته فی بدنی و اَنْ تشجعنی بقوّته علی عبادتک و ان تلهمنی حسن التحرز من معصیتک..(20) امام علی علیهالسلام به دلیل اهمیت دعا و نقش آن در تربیت دینی، نه تنها در طول زندگی خویش به فرزندان خود تعلیم دعا مینمودند بلکه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگام احتضار نیز از این امر غافل نبودند، چنانکه در همان حالت حساس احتضار به فرزند خویش امامحسن علیهالسلام دعایی راتعلیم نمودهاند(21). 4 - آشنایی با علوم اهل بیت علیهمالسلام آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت علیهمالسلام و سخنان و عقاید مربوط به آنان، از جمله عناصر مهم تربیت دینی در فرهنگ شیعی و علوی است. بر والدین ضروری است که ضمن آشنا نمودن اجمالی آنان با مذاهب اسلامی عقاید حقّه شیعه را به آنان تعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت علیهمالسلام را در دلهای آنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی، متقن و روشنگر اهلبیت علیهمالسلام آشنا نمایند. تعلیم معارف و محاسن دانش ناب اهلبیت علیهمالسلام به فرزندان آنها را در حریم امن عقیده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشههای ناپاک مصون میدارد. مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهارصدگانه از علی علیهالسلام نقل کرده است که حضرت فرمود:علّموا صبیانکم من علمنا ماینفعهم اللّه به لاتغلب علیهم المرجئة برأیها،به کودکان خود آن مقدار از دانش ما که بهحال آنان مفید است، تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه(22) برآنان غالب نگردد.(23)5 رعایت آداب و سنن اسلامی در هنگام تولد فرزند: در سیره تربیتی معصومین علیهمالسلام از لحظه تولد نوزاد، فعالیتهای تربیتی آغاز میگردد و با اینکه نوزاد توان بالفعل درک اشیاء و اعمال را ندارد امّا در عین حال انجام برخی آداب و مراسم برای تربیت صحیح او درآینده مؤثر است، از این رو علی علیهالسلام در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به اصحابش، آنان را به انجام این آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نمودهاند:...در روز هفتم برای فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزن موهای سر فرزندتان نقره صدقه دهید. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نسبت به حسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود.(24) و در قسمت دیگر حدیث میفرماید: فرزندان خود را روز هفتم ختنه کنید و گرما و سرما شما را از این کار بازندارد که این باعث پاکیزگی بدن نوزاد است...(25) پی نوشت ها: 1 نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902. 2 خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353. 3 همان، ج3، ص438. (خیرماورث الآباء الأبناءالادب). 4 همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجةالموافقه والولدالصالح و الاخ الموافق). 5 همان، ص23. 6 همان، ج6، ص222 (ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف). 7 همان، (ولدالسوء یعرُّ السلف و یفسد الخلف). 8 همان، ج6، ص224 ( ولدعقوقٌ محنة و شوءمٌ). 9 همان، ج2، ص392 (اشدُّ المصائب سوء الخلف). 10 نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره453 (قال علیهالسلام : مازال الزبیر رجلاًمنّا اهل البیت حتی نشاءَابنه المشؤوم عبدالله). این حدیث در برخی از نسخ موجود نهج البلاغه مثل شرح ابن ابی الحدید و شرح نهجالبلاغه علامه خویی و ما آن را از معجمالمفهرس نهجالبلاغه اثر محمد دشتی، ص124 نقل کردهایم که تحت شماره453 در قصارالحکم آمده است. 11 نهجالبلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهجالبلاغه اثر دکتر سید جعفر شهیدی، ص297. 12 نهجالبلاغه، همان با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، ص298. 13 مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98. 14 رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهمالسلام با ترحمه فارسی ، ص184. 15 خوانساری،محمد، شرح غررالحکم و دررالکم، ج4ص353. 16 محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1،ص75 به نقل از تنبیهالخواطر و نزهةالناظر، ص390. 17 نهجالبلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، ص298. 18 راجی قمی، محمد،پندهای پدران به فرزندان، ص162 و 163. 19 مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرک الوسائل، ج2، ص232. 20 طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، ص74. 21 ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج92 ص179. 22 المرجئة فی مقابلة الشیعة، من الارجاء بمعنی التأخیر لتأخیرهم علیا علیهالسلام عن مرتبته و قد یطلق فی مقابلة الوعیدیة (ر.ک: الکافی، ج6، ص47 ) و نیز ر.ک: طریحی، مجمع البحرین ج1، ذیل ماده رجاء. 23 حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 بهنقل از خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانّی، تحفالعقول، ص68. 24 صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری، ص751. 25 همان، ص776 و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153. منابع: 1.خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353، . 2.خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353، . 3.خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353، . 4.نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902. 5.نهجالبلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهجالبلاغه اثر دکتر سید جعفر شهیدی، ص297. 6.مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98. 7.رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهم السلام با ترحمه فارسی ، ص184. 8.محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1،ص75 به نقل از تنبیهالخواطر و نزهةالناظر، ص390. 9.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرک الوسائل، ج2، ص232. 10.طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، ص74. 11.حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 12.خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانّی، تحفالعقول، ص68. 13.صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری، ص751. 14.حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153. منبع:نشریه فرهنگ کوثر ، شماره 34 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 14/100106798)
مسائل مربوط به تعلیم و تربیت کودک، یکی از امور مهم اجتماع کنونی بشر است که فکر دانشمندان را به خود متوجه ساخته، و از این راه فصل تازه ای در علوم تربیتی و پرورشی، باز گشوده و افکار تازه و سودمندی در این باره به مراکز و محافل تربیتی عرضه شده است و سازمانهائی برای رفع نیازمندیهای علمی و تربیتی کودک بوجود آورده و این قسمت به صورت رشته تخصصی در آمده است. دانشمندان به خوبی در یافتهاند که زیربنای زندگی در دوران کودکی پی ریزی میشود، و بخشی از سعادت و شقاوت ادوار مختلف زندگی یعنی دورانهای جوانی و پیری، در گرو طرز تربیت دوران کودکی است. با این که شخصیت انسان به عوامل گوناگون بستگی دارد که هر کدام از آنها در سرنوشت انسان تأثیر بسزائی داشته و کاملا موثر میباشد مع الوصف تربیت های دوران کودکی در نظر دانشمندان، حائز اهمیت خاصی است وآن را (زیربنای زندگی) مینامند. قلب و روان کودک بسان صفحه کاغذ سفیدی است که در دست نقاش چیره دست قرار گیرد، هر نقشی که روی آن ترسیم شود، تا آخر عمر صفحه، باقی میماند. فرض کنید قطعه سنگ مرمری در دست استادکار، هنرمندی قرار گیرد، از آنجا که او یک سنگتراش توانا، یک صنعتگر ماهر، یا یک مجسمه ساز قوی پنجه است، دهها فکر و خیال درباره آن کرده و نقشههائی میریزد، ولی اگر دست به پیکر آن (مرمر) زد و آن را به صورت مجسمه یکی از نوابغ جهان یا یکی از اشیاء ظریفه در آورد، همه گونه امکانات و استعدادهائی که قبلا در این قطعه مرمر وجود داشت، از میان میرود و تا سنگ باقی است صورت نابغه نیز همراه آن باقی خواهد بود. روح و روان حساس کودک در آغاز زندگی، از جهات بسیاری مانند همین ماده خامیاست که برای همه گونه فعالیتها و صورتها، برای همه رقم تربیتها و پرورش ها، آمادگی دارد. و اگر اولیاء کودک حسن ابتکار به خرج دهند و فطرت پاک و احساسات ارزنده او را، با شیوههای پسندیده رهبری نمایند، سرنوشت او را از این طریق روشن میکند و اگر در این راه سهل انگاری نمایند و با روشهای غلط و پرورش غلط و پرورشهای ناستوده فطرت او را آلوده سازند، حتماً مقدمات بدبختی کودک را فراهم ساختهاند به طوری که اگر دیگر عوامل شخصیت ساز، از قبیل محیط زندگی، و یا فرهنگ به داد او نرسد، آثار این گونه تربیت های غلط زود یا دیر در زندگی او نمایان خواهد شد. علی (ع) میفرماید: (اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْاَرضِ الْخالِیَة ما اُلقِیَ فیها مِنْ شَیْئٍ قَبِلَتْهُ (نهج البلاغه/ نامه 31/46 /ط عبده) ؛ دل جوان نورس همچون زمین کشت نشده و بکر است، هر بذری در آن بپاشند میپذیرد). بنابراین جا دارد بگوییم که مغز کودک مانند فیلم عکاسی است از آنچه میبیند و مشاهده میکند عکس بر میدارد. برخی از پدران تصور میکنند که مسئولیت آنان فقط منحصر به تأمین نیازمندیهای جسمانی کودک است و دیگر وظیفهای ندارند در صورتی که پرورشهای اخلاقی و ایمانی بزرگترین مسئولیتی است که بر دوش آنها گذارده شده است و انجام این مسئولیت ارزنده تر از تأمین حوائج مادی آنها است. دومین شخصیت جهان اسلام ، امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: (ما نَحَلَ والِدٌ نَحَلاً اَفْضَلَ مِنْ اَدَبٍ حَسَنٍ (مستدرک الوسائل 2/625) ؛ بهترین هدیه ای که پدر میتواند به فرزند خود بدهد همان تربیت پسندیده است). مسئولیت پدران در این باره به قدری سنگین و قابل توجه است که امام سجاد (ع) در انجام وظیفه خطیر خود از خداوند استمداد میکند. و در ضمن راز و نیاز خود چنین عرض میکند: (وَاَعِنّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَتَاْ دیبِهِمْ وَ برِّهِمْ (صحیفه سجادیه دعای بیست و هفتم) ؛ بارالها مرا در تربیت و تادیب فرزندان و نیکی به آنها یاری بفرما). اگر پدران حق اطاعت در گردن فرزندان دارند، فرزندان نیز حق بزرگتری در عهده پدران دارند و آن حق تربیت است یعنی آموختن راه و رسم زندگی از طریق صحیح و پرورش دادن سجایای انسانی است که در فطرت او تعبیه شده است. اگر دانشمندان امروز به اهمیت تربیت کودکان و راهنمایی رجال آینده کشور پی بردهاند و با تشکیل جلسات و نوشتن کتابها و جزوهها و نشان دادن فیلمهای اخلاقی و علمی، گامهای بلندی در این راه برداشتهاند رهبران عالیقدر اسلام و پیشوایان مذهبی ما از 14 قرن بیش با دادن دستورات لازم و ارشاد و راهنمائیهای سودمند، و با پرورش کودکان و فرزندان نمونه، قدم موثری در این راه برداشتهاند. اگر دانشمندان و روانشناسان، استادان آموزش و پرورش، برنامههای تربیتی خود را از دورانی شروع میکنند که کودک چشم و گوش خود را باز کرده و در آستانه چیز فهمیقرار میگیرد، ولی اسلام برنامه تربیتی وسیع خود را برای تحقق یافتن سعادت کودک، پیش از انعقاد نطفه او آغاز مینماید. اسلام درباره پیوند زناشوئی دستورات لازم و کافی دارد و در این باره به تمام جوانب توجه نموده و در انتخاب همسر به ریشه خانوادگی و شرافت موروثی اهمیت فوق العاده ای داده است. رسول اکرم(ص) فرمود: از(خَضْراءُ الدَمِن) (گیاهانی که در نقاط آلوده میرویند) بپرهیزید.عرض کردند : منظور چیست؟ فرمود: زن زیبایی که در خاندان بد و پلید بوجود آمده باشد : (المراة الحسناء فی منبت سوء) . اسلام برای حالت آمیزش، آداب و وظایفی معین فرموده که مراقبت هرکدام در سعادت و خوشبختی کودک تأثیر بسزائی دارد و بالاخص از آمیزش در حالت مستی به شدت جلوگیری کرده است زیرا کودکانی که در این حال، نطفه آنها بسته میشود از عوارض عصبی درمان ناپذیر بی نصیب نیستند. اسلام تنها به این قسمت اکتفا نکرده در ایام بارداری و پس از وضع حمل با موشکافی شگفت آوری، تمام شئون پرورش کودک را مد نظر قرار داده است تا آنجا که به پدران دستور داده است که برای فرزندان نام نیکی انتخاب نمایند، زیرا نام، خصوصاً نامیکه حاکی از بندگی کودک نسبت به خدای یکتا باشد نشانه شخصیت و از نظر روانی اثر نیکی در روح کودک دارد. اسلام دستور میدهد که کودک را پس از تولد با آب پاک و تمیزی شستشو دهند، و در گوشهای او اذان و اقامه بگویند تا گوش های او از روز نخستین با جملههائی که حاکی از یگانگی خدا و رسالت رسول و نبی اکرم و دعوت به کارهای نیک است آشنا گردد. اگر مردم آن روز، اسرار این تعالیم عالی را در نمییافتند امروز پیشرفت دانش، پرده از روی این مطلب برداشته است. دستورات اسلام درباره تربیت کودک بقدری زیاد است که نقل یک صدم آنها برای ما مقدور نیست ولی خوشبختانه امروز این مسئله زنده و ارزنده مورد توجه دانشمندان است و نویسندگان و گویندگان ما با طرز جالبی نظر اسلام را درباره نحوه تربیت کودک بیان می کنند.
ر. ک :
ا- آیة الله جعفر سبحانی،مربی نمونه
2- تربیت کودک ، دکتر علی قائمی
امام علی و تربیت فرزند
مقوله تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوهای از آن است. انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که بهعنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف وآرمانهای خود دست یازیده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح مینماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی که گردنبند مروارید دانه دین و بندگی خالق متعال رابر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید، از سویی دیگر چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصبالعین قراردادن دیدگاههاو سیره عملی آنان ، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصد نایل آید، از این رو معصومین علیهمالسلام که از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند. بهترین و مطمئنترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاههاو کشف و عرضه سیره تربیتی آنان یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاه ها و سیره تربیتی امام علی علیهالسلام که خود اَب الائمه و سرسلسله جانشینان بهحق نبوی و سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین علیهمالسلام و نخستین تشکیل دهنده حکومت اسلامی علوی است. بر ضرورت این کار میافزاید.
مبحث اول: اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدف نهایی از آن:
الف) اهمیت تربیت فرزندان:
تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل میآید . بزرگ مربی اسلام، علی علیهالسلام در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بیتوجهی به آن را بیان داشتهاند. امّا پیش از بیان دیدگاههای حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم. بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته میشود، امام علی علیهالسلام به فرزند بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیهای الهی بر شمردهاند که در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر میآید. در نهجالبلاغه آمده است که: در حضور امام علی علیهالسلام مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت:گوارایت باد رزمجویی سوارکار! آن حضرت از نوع تبریک گفتن او نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود: امید که بخشندهاش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکی و خیرش بهرهمند شوی.(1) پس از آن که از نگرش علی علیهالسلام نسبت به فرزند آگاه شدیم، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره میکنیم؛ آن حضرت درسخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادبآموزی را میراثی بی مانند تلقی نمودهاند. معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران، بزرگ و مهم جلوه مینماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی علیهالسلام ، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود نداردلامیراث کالادب(2) و هرگز املاک و داراییهای باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست. واز این روست که در سخنی دیگر، آنحضرت فرمود:گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث میگذارند، ادب است.(3)
علی علیهالسلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بیتوجهی به امر خطیر تربیت را رشد یافتن فرزند ناصالح برشمرده و برای هریک از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نمودهاند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا میفرماید: انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد.(4) همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی مینماید: الولد الصالح احد الذِکرین مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر غررالحکم و دررالکلم ذیل این حدیث میگوید: فرزند صالح نیکوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دوتاست: یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاست یا اینکه فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب نیکوتر است(5)
از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مورد توجه قرار داده و همه رهروان
صدیق خود را از بیتوجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است. ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی مینماید.(6) و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کنندهپیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد
میکنند.(7) همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته(8) و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفی نمودهاند(9). فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست میدهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیهالسلام درباره زبیر فرمود: پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهمالسلام بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد ( و او را از ما جدا کرد.(10)
ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی علیهالسلام :
برای موجوداتی که در طریق تغییر، تحول، رشد و تکامل هستند معمولاً موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسبترین رشد خود میرسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی مییابد، گلها در موسم بهار میرویند، چشمه ها در فصل زمستان جاری میشوند. ابرها در زمستان بارور می گردند و قطرات بارانش میهمان زمین میگردند و ... تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که در آن بهتر و آسانتر به بار مینشیند. موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره کودکی، نوجوانی و عنفوان جوانی است، آنگاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بیآلایش دارد، آنگاه که هنوز هواهای نفسانی و خواهشهای غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده ، آنگاه که هنوز پلیدیها و زنگارها میهمان ناخواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است. از سوی دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز همیشه فرصت و حوصله تربیت که امری ظریف و در عین حال پیچیده است. را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روزهای آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظهشان چونان جسمشان به ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایی مفید رانداشته و از ایفای نقش مربیگری برای فرزندان عاجز میگردند. علی علیهالسلام مربی بزرگ بشریت در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی علیهالسلام در به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گرانسنگی ارائه نموده است؛ آن حضرت فرمودهاند: فرزند دلبندم! چون دیدم سالیانی راپشت سر نهاده و به سستی در افتادهام، بدین وصیت برای تو مبادرت نمودهام و خصلتهایی رادر آن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشهام همچون تنم نقصان بهم رساند یا پیش از نصیحت من پارهای خواهشهای نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگیهای دنیا تو را بفریبد و همچون شتری گریزان و نافرمان باشی. و بهدرستی که دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه درآن افکنند، بپذیرد. پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خِرَدت هوایی دیگر گیرد...(11) و در قسمت دیگر آن، میفرماید:... چون به کار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم،چناندیدم که این عنایت در عنفوان جوانیات به کار رود و در بهار زندگانی کهنیتی پاک داری و نفسی صاف و بیآلایش...(12)
ج) هدف نهایی از تربیت فرزند:
در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از کلیدیترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن، امکان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیتهای تربیتی به آسانی ممکن نیست. در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی، داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین کننده است.
اکنون سؤال این است که در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت چه باید باشد؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است؟ و یا اینکه علاوه بر اینها، اهداف مهمتر و مقدستری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام، علی علیهالسلام هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست؟
بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی علیهالسلام آشکار میشود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد. امیرمؤمنان علی علیهالسلام درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را بهطور غیر مستقیم بیان نموده و بهراستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نمودهاند. مرحوم ابنشهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل میکند که فرمود:من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از
من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننمودهام، بلکه از پروردگارم خواستهام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند.
پروردگارم خواستهام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند.(13)
مبحث دوم: ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی علیهالسلام :
انسان موجودی است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبع آن تربیت نیز ابعادی دارد که خود به اقسامی تقسیم میگردد: تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تربیت جسمانی، تربیت اجتماعی و... درسیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواع تربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی کامل و مفصّل هر یک از این ابعاد و انواع، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل وبلکه یک کتاب است ولی از آنجا که موضوع این مقاله، عام بوده وامکان بررسی مفصل هرکدام دراین مقاله وجود ندارد، بهناچار بصورت اشاره واگذرا بدان نظر میافکنیم.
تربیت دینی:
مراد ما از تربیت دینی محدوده خاصی است، هر چند تربیت دینی بهیک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودی انسان میگردد امّا در اینجا، مراد از تربیت دینی، مقابل تربیت اخلاقی، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتاً حوزه مربوط به عقاید و احکام عبادی از دین را شامل میگردد. تربیت دینی به این معنا در سیره تربیتی امامعلی علیهالسلام از اهمیت خاصی برخوردار است و در ذیل به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:
1 - نماز:
یکی از بارزترین مصادیق تربیت دینی و بلکه مهمترین نمود آن در حوزه احکام و عبادات، نماز است. نماز بزرگترین فریضهالهی وپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. علی علیهالسلام در طول عمر با برکتشان زیباترین جلوهها را در نماز بهنمایش گذاشتند، او در حالت جنگ و صلح، بیماری و سلامت،در خانه و مزرعه، برمسند حکومت و خانهنشینی 25 ساله و در همه حالات و شرائط، نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود رابدان سفارش مینمود. در وصیتی به امام حسن علیهالسلام و تمامی خانواده و فرزندانش آنها رابه نماز سفارش کرده میفرماید: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کارهاو ستون دین شماست (14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت میدادند که همه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعی در تشویق آنان به مدوامت بر آن، فرا خواندهاند. آن حضرت فرمود: علّموا صیسانکم الصلوة و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم در کودکی به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام بلوغ، آنان را به نماز وا دارید.(15) فریضهنماز درتربیت دینی چنان مهم است که حتی در پیش از بلوغ، تنبیه مختصر فرزند بهخاطر ترک آن، روا دانسته شده است. علی علیهالسلام خطاب به یکی از اصحاب فرمود: کودکان اهل خانهات را با زبان به نماز و طهارت تأدیت نما و وقتی به سن ده سالگی رسیدند، آنان را بر ترک آن، تنبیه بدنی نما ولی از سه بار بیشتر تجاوز نکند.(16) نکته قابل توجهی که در این دو حدیث وجود دارد، توجه حضرت به مراحل تربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است، زیرا در مورد نماز بین دوره کودکی و بلوغ فرق گذاشتهاند، در دوره کودکی تاقبل از ده سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نماز نمودهاند و تنها به اقدام زبانی و سفارش کلامی اکتفا نمودهاند، در این مرحله تأکید بر آمادگی و زمینه سازی برای اقامه نماز شده است. اما در سن ده سالگی هر چند هنوز بهحّد بلوغ نرسیده امّا بعلت رشد مناسب کودک در این سن و تا حدودی رسیدن به سن تمییز و تشخیص، تأکید عملی بر اقامه نماز است و آنگاه که به سن بلوغ رسیدند تأکید بر واداشتن آنها به نماز و ترک نکردن آن است.
2 آموزش قرآن:
قرآن کتاب آسمانی و مهمترین منبع اسلامی است، قرآن سرچشمه معارف الهی است و در تربیت دینی جایگاهی بس عظیم دارد. علی علیهالسلام در نامه تربیتی خود به فرزندش امامحسن علیهالسلام بعد از آنکه براهمیت تربیت و تسریع در آن تأکید مینمایند، نخستین اقدام خود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال وحرام آن بیان میکند:... واَنْ ابتدئک بتعلیم کتاباللّه و تأویله وشرایع الاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالک بک الی غیره...،نخست تو را کتاب خدا بیاموزم وتأویل آن رابهتو تعلیم دهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم و (درآغاز) به چیزی غیر از قرآن نپردازم.(17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن حنیفه، فرمود: ...برتو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است و اینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهی آن پایبند باشی. همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجّد برخود لازم بدانی چرا که قرآن عهدنامهایاست از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد.(18)
3 تعلیم دعا:
در تربیت دینی، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژهای دارد. دعا ابزاری است که بنده را به خالق پیوند میدهد و از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میان میگذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل میآید. علی علیهالسلام در سیره تربیتی خویش به عنصر دعا اهمیت زیادی قائل شدهاند. آن حضرت هم دعاهایی را به فرزندان خود تعلیم میدادند و هم آنان
قرآن عهدنامهایاست از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد.
را بر مداومت بر آن توصیه مینمودند. امام حسین علیهالسلام میفرماید: پدرم مرا به خواندن دعای جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را بر کفنشان بنویسم و آن را به خانوادهام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیزانم.(19)
هر چند در روایات برای دعا اوقات خاصی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و برخی دعاهای خاص در اوقات خاص وارد شده، امّا علی علیهالسلام در سیره تربیتی خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و به تعلیم دعا به فرزندانش پرداخته، برای نمونه در هنگام غذا خوردن فرزندش امام مجتبی علیهالسلام را به دعایی همیشگی سفارش نموده و در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتی جسمانی برای انجام عبادات و نیز وسیله بودن غذا برای توان عبادت بیشتر، اشاره مینماید؛ آن حضرت فرمود: فرزندم! هیچ لقمه سرد یا گرمی را مخور و هیچ شربت یا جرعه آبی را منوش الاّ اینکه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا را بخوانی اللّهمّ انّی اسئلک فی اکلی و شربی السلامة من وعکه والقوّة به علی طاعتک و ذکرک و شکرک فیما بقیته فی بدنی و اَنْ تشجعنی بقوّته علی عبادتک و ان تلهمنی حسن التحرز من معصیتک..(20) امام علی علیهالسلام به دلیل اهمیت دعا و نقش آن در تربیت دینی، نه تنها در طول زندگی خویش به فرزندان خود تعلیم دعا مینمودند بلکه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگام احتضار نیز از این امر غافل نبودند، چنانکه در همان حالت حساس احتضار به فرزند خویش امامحسن علیهالسلام دعایی راتعلیم نمودهاند(21).
4 - آشنایی با علوم اهل بیت علیهمالسلام
آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت علیهمالسلام و سخنان و عقاید مربوط به آنان، از جمله عناصر مهم تربیت دینی در فرهنگ شیعی و علوی است. بر والدین ضروری است که ضمن آشنا نمودن اجمالی آنان با مذاهب اسلامی عقاید حقّه شیعه را به آنان تعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت علیهمالسلام را در دلهای آنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی، متقن و روشنگر اهلبیت علیهمالسلام آشنا نمایند. تعلیم معارف و محاسن دانش ناب اهلبیت علیهمالسلام به فرزندان آنها را در حریم امن عقیده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشههای ناپاک مصون میدارد. مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهارصدگانه از علی علیهالسلام نقل کرده است که حضرت فرمود:علّموا صبیانکم من علمنا ماینفعهم اللّه به لاتغلب علیهم المرجئة برأیها،به کودکان خود آن مقدار از دانش ما که بهحال آنان مفید است، تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه(22) برآنان غالب نگردد.(23)5 رعایت آداب و سنن اسلامی در هنگام تولد فرزند:
در سیره تربیتی معصومین علیهمالسلام از لحظه تولد نوزاد، فعالیتهای تربیتی آغاز میگردد و با اینکه نوزاد توان بالفعل درک اشیاء و اعمال را ندارد امّا در عین حال انجام برخی آداب و مراسم برای تربیت صحیح او درآینده مؤثر است، از این رو علی علیهالسلام در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به اصحابش، آنان را به انجام این آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نمودهاند:...در روز هفتم برای فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزن موهای سر فرزندتان نقره صدقه دهید. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نسبت به حسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود.(24) و در قسمت دیگر حدیث میفرماید: فرزندان خود را روز هفتم ختنه کنید و گرما و سرما شما را از این کار بازندارد که این باعث پاکیزگی بدن نوزاد است...(25)
پی نوشت ها:
1 نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
2 خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353.
3 همان، ج3، ص438. (خیرماورث الآباء الأبناءالادب).
4 همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجةالموافقه والولدالصالح و الاخ الموافق).
5 همان، ص23.
6 همان، ج6، ص222 (ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف).
7 همان، (ولدالسوء یعرُّ السلف و یفسد الخلف).
8 همان، ج6، ص224 ( ولدعقوقٌ محنة و شوءمٌ).
9 همان، ج2، ص392 (اشدُّ المصائب سوء الخلف).
10 نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره453 (قال علیهالسلام : مازال الزبیر رجلاًمنّا اهل البیت حتی نشاءَابنه المشؤوم عبدالله). این حدیث در برخی از نسخ موجود نهج البلاغه مثل شرح ابن ابی الحدید و شرح نهجالبلاغه علامه خویی و ما آن را از معجمالمفهرس نهجالبلاغه اثر محمد دشتی، ص124 نقل کردهایم که تحت شماره453 در قصارالحکم آمده است.
11 نهجالبلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهجالبلاغه اثر دکتر سید جعفر شهیدی، ص297.
12 نهجالبلاغه، همان با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، ص298.
13 مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98.
14 رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهمالسلام با ترحمه فارسی ، ص184.
15 خوانساری،محمد، شرح غررالحکم و دررالکم، ج4ص353.
16 محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1،ص75 به نقل از تنبیهالخواطر و نزهةالناظر، ص390.
17 نهجالبلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، ص298.
18 راجی قمی، محمد،پندهای پدران به فرزندان، ص162 و 163.
19 مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرک الوسائل، ج2، ص232.
20 طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، ص74.
21 ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج92 ص179.
22 المرجئة فی مقابلة الشیعة، من الارجاء بمعنی التأخیر لتأخیرهم علیا علیهالسلام عن مرتبته و قد یطلق فی مقابلة الوعیدیة (ر.ک: الکافی، ج6، ص47 ) و نیز ر.ک: طریحی، مجمع البحرین ج1، ذیل ماده رجاء.
23 حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 بهنقل از خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانّی، تحفالعقول، ص68.
24 صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری، ص751.
25 همان، ص776 و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153.
منابع:
1.خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353، .
2.خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353، .
3.خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353، .
4.نهجالبلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
5.نهجالبلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهجالبلاغه اثر دکتر سید جعفر شهیدی، ص297.
6.مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98.
7.رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهم السلام با ترحمه فارسی ، ص184.
8.محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1،ص75 به نقل از تنبیهالخواطر و نزهةالناظر، ص390.
9.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرک الوسائل، ج2، ص232.
10.طبرسی، حسنبنفضل، مکارم الاخلاق، ص74.
11.حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197
12.خصال صدوق، ج2، ص157 و ابنشعبه حرانّی، تحفالعقول، ص68.
13.صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری، ص751.
14.حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153.
منبع:نشریه فرهنگ کوثر ، شماره 34 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 14/100106798)
- [سایر] نقش پدر در تربیت مذهبی فرزند چیست؟
- [سایر] مسئولیت پدر و مادر در تربیت فرزند چیست؟
- [سایر] تکلیف و مسئولیت والدین در تربیت فرزند را بیان کنید؟
- [سایر] چگونه می توان فرزند صالح و شایسته تربیت کرد؟
- [سایر] چه کنیم تا فرزندی صالح تربیت کنیم؟ در زمینه تربیت فرزند تقریبا هیچ نمی دانم، لطفا راهنمایی ام کنید.
- [سایر] وظایف اساسی پدر در تربیت فرزند را توضیح دهید؟
- [سایر] نقش کلیدی پدر در مراحل تربیت فرزند چیست؟
- [سایر] وظایف اساسی پدر در تربیت فرزند را توضیح دهید؟
- [سایر] لحظه های موفق والدین در تربیت فرزند چیست؟
- [سایر] هماهنگی پدر و مادر در تربیت فرزند، چقدر اهمیت دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] علاوه بر تأمین مخارج فرزند، تربیت صحیح و اِشراف بر امور وی و آموزش خواندن و نوشتن و شنا و نیز تزویج او پس از بلوغ، از حقوق فرزند بر پدر میباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تا هفت سال قمری پسر یا دختر تمام نشده، پدر نمیتواند او را از مادرش جدا کند ولی مادر باید در نحوه تربیت و اداره فرزند نظر پدر را رعایت کند، در دوران شیردهی، زن حقّ دارد فرزند خود را شیر بدهد، مگر آن که کس دیگری یافت شود که حاضر باشد مجّانی یا با مزد کمتری بچه را شیر دهد، در این صورت پدر میتواند بچه را از مادر جدا سازد، هر چند مستحبّ است که چنین کاری را نکند و فرزند را در نزد مادر خود باقی بگذارد. در این زمان هم رعایت نظر پدر در تربیت و اداره فرزند بر مادر وی لازم است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پدر یا مادر صلاحیّت نگهداری و تربیت کودک را نداشته و موجب فساد اخلاق و سوء تربیت دینی یا عدم سلامت جسمی فرزند شوند، حقّ حضانت از آنها ساقط میشود و در این صورت حقّ حضانت به ترتیب به افرادی که در مسأله 2997 گفته شد منتقل میشود.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله مظاهری] درختها در دست کسی که آنها را آبیاری و تربیت میکند امانت است و اگر تلف شود ضامن نیست، ولی اگر در تربیت و آبیاری آنها کوتاهی کند و یا به شرایطی که گفته شد عمل نکرده باشد ضامن است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند واجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد، وحاصل را بین ورثه میّت ومالک قسمت میکند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نمایند.
- [آیت الله مظاهری] دو نفری که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، ولی صاحب زمین نمیتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و فقط میتواند اجاره زمین را بگیرد.
- [امام خمینی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند، درختها را تربیت نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .اشیاء عتیقه و آثار باستانی که از زیر خاک به دست می آید، اگرچه گنج نیستند; ولی خمس دارند.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعد از قرارداد مساقات، مالک یا کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، مساقات به هم نمیخورد و به وارث منتقل میشود، ولی اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد و شرط کرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، مساقات به هم میخورد و باید سهم او را به ورثهاش بدهند و اگر حقوق دیگری هم داشته، ورثه او ارث میبرند.