موانع معرفت به خدا اهمیت و جایگاه اندیشیدن دانستیم ایمان، که بنیان ارزشهای اخلاقی است، متوقف بر معرفت است بنابراین، انسان سعادتجو، باید برای تحصیل معرفت صحیح تلاش کرده، قوای ادراکی خویش را به کار اندازد و به اندیشه و تأمل پردازد. اندیشیدن یک عمل اختیاری است که برای اقدام به آن، آدمی باید دست به انتخاب زند و با اراده خویش آن را برگزیند؛ زیرا یک فعالیت درونی و عقلانی است، نه یک انفعال و تأثر صرف از عوامل بیرونی.اما برای اندیشیدن، به ویژه درباره موضوعهای غیبی و دور از دسترس حس، باید از بسیاری لذتهای مادی چشم برگرفت و بسیاری کام گیریها را کنار نهاد.عادتها و خلق و خوهایی که به انجام رفتارهای خاص، مانند شنیدن موسیقی، فرا میخواند، در بسیاری موارد مانع اندیشیدن بوده مجالی برای آن باقی نمیگذارد.پس آدمی در این مرحله باید دست به گزینش زند و از میان دیگر کارهایی که امیال گوناگون به سوی آنها میخواند، اندیشیدن را برگزیند .این گزینش به نوبه خود نیاز به اندیشه دارد: اندیشه درباره فواید بیپایان اندیشیدن، پیامدهای وحشتناک بیفکری و بیخیالی.توجه به آثار عظیم تأمل و اندیشه درباره آینده خود و این که برای آینده چه باید کرد تا سعادتمند شد، زمینه گزینش فکر کردن برای آینده و صرف نظر نمودن از لذتهای مادی مزاحم را میگسترد. در این جا نیز عقل است که میگوید باید درباره آینده اندیشید و نباید به لذتهای گذرای مادی دل خوش بود؛ زیرا پرداختن به آنها، آدمی را از سعادت جاودان محروم میسازد.تفاوت میان انسان آیندهنگر و انسان هوسباز در همین جا است: اولی به آینده میاندیشد و برای آن برنامهای دقیق میریزد، تا به لذتهای برتر و ماندنیتر دست یابد؛ دومی اساسا نمیاندیشد و چون غرق در شهوت است، راه به جایی نمیبرد.حال اگر انسان اندیشیدن را برگزید، باید دست به انتخاب دیگری زند: درباره چه چیز بیندیشیم؟ آیا درباره این که چگونه به ثروتی عظیم دست یابیم؟ یا موقعیت اجتماعی خوبی به دست آوریم؟ یا دارای قدرت سیاسی مهمی شویم؟ و یا آن که درباره خدا و قیامت تأمل کنیم و این که از چه راهی میتوان شاهد سعادت را در آغوش گرفت و در جوار رحمت حق آرمید؟ این جا است که باز هم باید انتخاب کرد و از میان موضوعهای گوناگون، یکی را برای اندیشیدن برگزید. در این مرحله برخی عوامل روانی، مانند علاقه شدید به مال، مقام و قدرت، ممکن است انسان را مقهور خویش سازد و او را از اتخاذ تصمیم صحیح باز دارد.انسان برای آن که آماده اندیشیدن درباره اموری چون خدا، جهان پس از مرگ، بهشت و دوزخ شود، باید نخست با هوای نفس مبارزه کند و این نبردی است میان انگیزههای مادی و معنوی؛ تا کدام یک پیروز گردند.اما برای پیروزی انگیزههای معنوی در این مبارزه نیز نیازمند اندیشهایم: اندیشه درباره رهاوردها و پیامدهای هر یک از اندیشههایمان.از این جا است که میتوان گفت: مرتبهای از تهذیب نفس حتی بر تحصیل علم پیشی دارد؛ زیرا آدمی تا این قدرت روانی را به دست نیاورده باشد که بتواند بعضی از خواستهای خویش را سرکوب کند، اساسا قادر نخواهد بود خود را به اندیشیدن صحیح وادارد.شاید به همین دلیل است که در برخی آیات قرآن کریم، تزکیه پیش از تعلیم ذکر شده است. (1)موانع اندیشیدن ما به عنوان فردی که میخواهد راه تکامل را بپیماید، باید نخست با آن چه مزاحم اصل اندیشیدن است و سپس با آنچه مانع درست اندیشیدن یا اندیشیدن درباره امور شایسته و ارزشمند است، مبارزه کنیم و با اختیار و انتخاب خود زمانی را به اندیشیدن درست دربارهآنچه شایسته اندیشیدن است، اختصاص دهیم.با توجه به آیات قرآن، موانع اندیشه و تحصیل معرفت صحیح را میتوان در دو دسته قرار داد: الف.شناختهایی که مانع رویش یا قوت معرفت صحیح و یا باعث ضعف آن میگردند. (موانع شناختی) ب.گرایشهایی که چنین تأثیری میگذارند. (موانع گرایشی) در این جا به اختصار به این دو گونه موانع اشاره میکنیم. الف.موانع شناختی:1.حس گرایی: انس فراوان با امور حسی موجب میگردد انسان دانستههای خود را بیشتر از راه حس به دست آورد و یا حتی آنها را در امور حسی منحصر سازد.هر چند به وسیله عقل میتواند به حقایقی بیرون از قلمرو حس دست یابد، انس با طبیعت و مدرکات حسی و تماس سهل و آسان با آنها سبب میگردد که در امور نامحسوس نیز از حس بهره گیرد و در پی امور حسی برود .از همین رو است که اهل حکمت گفتهاند: (وهم آدمی، او را از تعقل صحیح باز میدارد) .همین نکته موجب گشته است که بسیاری از مردمان در برابر دعوت پیامبران به ایمان آوردن به غیب که بیرون از قلمرو حس است مقاومت کنند.قرآن کریم نمونههایی از این نوع سرکشیها را گزارش کرده است. (2) 2.تقلید: آنان که اندیشهای سست دارند، به جای آن که خود بیندیشند، به دانستههای دیگران اعتماد کرده، باورهای خود را از آنان میگیرند.نمونه رایج آن، تقلید یک نسل از نسل پیش از خود است.به گزارش قرآن کریم، گروهی در برابر دعوت پیامبران به این بهانه که پیرو آیین پدرانخود هستند، مقاومت ورزیده و میگفتند: (آنان جز این باور داشتند که اکنون شما میگویید) . (3)قرآن کریم با نکوهش منطق تقلید از گذشتگان، روح برهان گروی و دلیل جویی را زنده میسازد و قدرت عقلی را در انسان برمیانگیزد و آن را جایگزین تقلید میسازد (4).انسان مسؤول سرنوشت خویش است و خود باید در این باره بیندیشد و تصمیم بگیرد و خداوند این قدرت را به آدمی داده و خوب و بد را به وی شناسانده است. (5)ناگفته پیداست که نکوهش تقلید به معنای منع هر گونه بهرهوری فکری از دیگران نیست.بینیاز ساختن خود از آنچه کاروان اندیشه بشری بدان رسیده است، نه تنها خرد پسند نیست که خرد ستیز است.آنچه از نظر قرآن نکوهیده است، آن است که با تقلید کورکورانه مانع رشد مادی، معنوی، فکری و عقلانی خود شویم و به بهانه آن، خود را از هدایتهای برکت خیز وحی، معارف بلند آسمانی، سیر درست اندیشه، راهنماییهای استوار عقلانی، دادههای گسترده و عظیم تجربههای صحیح دانشمندان و جوامع بشری و ارزشهای والای انسانی محروم سازیم. 3.تکیه بر گمان: قرآن کریم عادت بر تکیه کردن بر گمان را از دیگر موانع معرفت میشمارد (6). مقصود از تکیه بر گمان، دو چیز است: الف.تکیه بر باور باطل و خلاف واقع؛ هر چند باوری جز میباشد.ب.تکیه بر باور غیر جزمی؛ هر چند مطابق با واقع باشد. در مورد نخست، آدمی به حقیقت نرسیده است و در دومی شیوهای نا استوار، که تضمینیبرای درستی آن نیست، اختیار کرده است. موانع گرایشی 1.هوسهای لحظهای: برخی از مردم چنان در پی کامجویی و کسب لذتهای مادیاند که هیچ اندیشه و برنامهای برای آینده، حتی آینده مادی خود ندارند و تنها بر اساس غرایز و میلهای حیوانی خود حرکت میکنند.اینان به گفته قرآن کریم، غفلت زدگانی هستند که همانند حیوانها میخورند و کامجویی میکنند؛ (7) بلکه از حیوانها نیز فروترند. (8)روشن است که این گونه حاکمیت امیال حیوانی بر رفتارهای آدمی، مجالی برای درست اندیشیدن و کسب معرفت صحیح باقی نمیگذارد. 2.اندیشه افراطی درباره آینده مادی: کسانی هستند که اندیشه خویش را به کار میگیرند؛ اما فقط برای رسیدن به اهداف دنیوی.اندیشه این دسته، بر خلاف گروه پیشین، نمرده است، اما در اسارت گرایشهای مای قرار دارد و مجالی نمییابد تا معرفت درست درباره حقایق غیبی و معنوی به دست آورد.افزون طلبی، اینان را به خود مشغول میدارد، تا آنگاه که مرگشان فرا رسد. (9)اینان را باید به حال خود گذارد تا بخورند و از لذتهای مادی بر خوردار گردند و آرزوها سرگرمیشان سازد، که به زودی خطای خود را خواهند دانست. (10)آری، اینان تنها خواستار نعمتهای دنیا هستند و بهرهای از آخرت ندارند. (11)خداوند نیز پاداش کارهای ایشان را در دنیا به آنان میدهد و چیزی از مزد کارشان نمیکاهد، اما در آخرت جز آتش در انتظارشان نیست و کارهایشان در دنیا سودی به حال آخرت آنان نخواهد داشت. (12) دشمنی با خدا، پیامبر و دین: دستهای از انسانها، تحت تأثیر گرایشهای مادی یا غیر آن، نسبت به خدا و خدا پرستان نفرت و دشمنی دارند.اینان تنها در اندیشه تکذیب آیات خدا و ستیز با مؤمناناند.این گونه عناد، مانع بزرگی برای اندیشیدن درباره حق و حقیقت خواهد بود. (13) موانع گرایشی معرفت و ایمان به خدا، منحصر به امور یاد شده نیست.گرایش به رفاه و آسایش، وابستگی به موقعیت اجتماعی و ترس از دست دادن آن، گرایش به استکبار و خود بزرگ بینی که ممکن است آن اندازه شدت یابد که شخص، تواضع در برابر موجود دیگر را ننگ انگارد و حتی نتواند در برابر خدای متعال سر فرود آورد و تواضع نشان دهد و عجب و خودپسندی نیز از موانع معرفت و ایمان به خدا است. پینوشتها:1. ر.ک: سوره آل عمران، آیه 164 و سوره جمعه آیه .2.2. نگاه کنید به: سوره بقره، آیه 55؛ سوره فرقان، آیه 21، 33 و 34 و سوره مؤمنون، آیات 47 45. این نکته شایان توجه است که قرآن کریم هرگز ادراک حسی را به طور کلی تخطئه نمیکند .چه، ادراک حسی اگر در جایگاه اصلی خویش قرار گیرد، خود جزء مقدمات لازم برای دستیابی به بسیاری از معارف صحیح است و اگر کسی فاقد ادراک حسی باشد، از درک بسیاری از معارف اعتقادی و ادراکهای عقلانی نیز ناتوان خواهد بود.پس اگر حس گرایی را از موانع معرفت میشماریم، مقصودمان از حسگرایی دو چیز است: 1.گرایش فکری افراطی به ادراکهای حسی و این که منشأ اصلی همه ادراکهای بشری تنها حس و ادراکهای حسی دانسته شود.2.گرایش عملی افراطی به ادراکهای حسی که به جای بهرهبرداری ابزاری از دانستههای حسی و وسیله قرار دادن آن برای دستیابی به مراحل بالای اندیشه و معرفت، چنان در خود آنها غرق گردیم که از اندیشیدن و نتیجه گیری باز مانیم.3. بل( قالوا انا وجدنا آبائنا علی أمة و انا علی آثارهم مهتدون و کذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة الا قال مترفوها و انا وجدنا آبائنا علی امة و انا علی آثارهم مقتدون )؛ بلکه آنان گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و ما هم با پیگیری از آنان، راه یافتگانیم.و بدین گونه در هیچ شهری پیش از تو هشدار دهندهای نفرستادیم مگر آن که خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آیینی [و راهی] یافتیم و ما از پی ایشان راهسپریم) . (سوره زخرف، آیه 22 و 23) ر.ک: سوره انبیاء، آیات 54 51 و سوره شعراء، آیات 74 .69-5- منابع مقاله: (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100104896)
موانع معرفت به خدا
اهمیت و جایگاه اندیشیدن دانستیم ایمان، که بنیان ارزشهای اخلاقی است، متوقف بر معرفت است بنابراین، انسان سعادتجو، باید برای تحصیل معرفت صحیح تلاش کرده، قوای ادراکی خویش را به کار اندازد و به اندیشه و تأمل پردازد.
اندیشیدن یک عمل اختیاری است که برای اقدام به آن، آدمی باید دست به انتخاب زند و با اراده خویش آن را برگزیند؛ زیرا یک فعالیت درونی و عقلانی است، نه یک انفعال و تأثر صرف از عوامل بیرونی.اما برای اندیشیدن، به ویژه درباره موضوعهای غیبی و دور از دسترس حس، باید از بسیاری لذتهای مادی چشم برگرفت و بسیاری کام گیریها را کنار نهاد.عادتها و خلق و خوهایی که به انجام رفتارهای خاص، مانند شنیدن موسیقی، فرا میخواند، در بسیاری موارد مانع اندیشیدن بوده مجالی برای آن باقی نمیگذارد.پس آدمی در این مرحله باید دست به گزینش زند و از میان دیگر کارهایی که امیال گوناگون به سوی آنها میخواند، اندیشیدن را برگزیند .این گزینش به نوبه خود نیاز به اندیشه دارد: اندیشه درباره فواید بیپایان اندیشیدن، پیامدهای وحشتناک بیفکری و بیخیالی.توجه به آثار عظیم تأمل و اندیشه درباره آینده خود و این که برای آینده چه باید کرد تا سعادتمند شد، زمینه گزینش فکر کردن برای آینده و صرف نظر نمودن از لذتهای مادی مزاحم را میگسترد.
در این جا نیز عقل است که میگوید باید درباره آینده اندیشید و نباید به لذتهای گذرای مادی دل خوش بود؛ زیرا پرداختن به آنها، آدمی را از سعادت جاودان محروم میسازد.تفاوت میان انسان آیندهنگر و انسان هوسباز در همین جا است: اولی به آینده میاندیشد و برای آن برنامهای دقیق میریزد، تا به لذتهای برتر و ماندنیتر دست یابد؛ دومی اساسا نمیاندیشد و چون غرق در شهوت است، راه به جایی نمیبرد.حال اگر انسان اندیشیدن را برگزید، باید دست به انتخاب دیگری زند: درباره چه چیز بیندیشیم؟ آیا درباره این که چگونه به ثروتی عظیم دست یابیم؟ یا موقعیت اجتماعی خوبی به دست آوریم؟ یا دارای قدرت سیاسی مهمی شویم؟ و یا آن که درباره خدا و قیامت تأمل کنیم و این که از چه راهی میتوان شاهد سعادت را در آغوش گرفت و در جوار رحمت حق آرمید؟ این جا است که باز هم باید انتخاب کرد و از میان موضوعهای گوناگون، یکی را برای اندیشیدن برگزید.
در این مرحله برخی عوامل روانی، مانند علاقه شدید به مال، مقام و قدرت، ممکن است انسان را مقهور خویش سازد و او را از اتخاذ تصمیم صحیح باز دارد.انسان برای آن که آماده اندیشیدن درباره اموری چون خدا، جهان پس از مرگ، بهشت و دوزخ شود، باید نخست با هوای نفس مبارزه کند و این نبردی است میان انگیزههای مادی و معنوی؛ تا کدام یک پیروز گردند.اما برای پیروزی انگیزههای معنوی در این مبارزه نیز نیازمند اندیشهایم: اندیشه درباره رهاوردها و پیامدهای هر یک از اندیشههایمان.از این جا است که میتوان گفت: مرتبهای از تهذیب نفس حتی بر تحصیل علم پیشی دارد؛ زیرا آدمی تا این قدرت روانی را به دست نیاورده باشد که بتواند بعضی از خواستهای خویش را سرکوب کند، اساسا قادر نخواهد بود خود را به اندیشیدن صحیح وادارد.شاید به همین دلیل است که در برخی آیات قرآن کریم، تزکیه پیش از تعلیم ذکر شده است. (1)موانع اندیشیدن
ما به عنوان فردی که میخواهد راه تکامل را بپیماید، باید نخست با آن چه مزاحم اصل اندیشیدن است و سپس با آنچه مانع درست اندیشیدن یا اندیشیدن درباره امور شایسته و ارزشمند است، مبارزه کنیم و با اختیار و انتخاب خود زمانی را به اندیشیدن درست دربارهآنچه شایسته اندیشیدن است، اختصاص دهیم.با توجه به آیات قرآن، موانع اندیشه و تحصیل معرفت صحیح را میتوان در دو دسته قرار داد:
الف.شناختهایی که مانع رویش یا قوت معرفت صحیح و یا باعث ضعف آن میگردند. (موانع شناختی) ب.گرایشهایی که چنین تأثیری میگذارند. (موانع گرایشی) در این جا به اختصار به این دو گونه موانع اشاره میکنیم.
الف.موانع شناختی:1.حس گرایی: انس فراوان با امور حسی موجب میگردد انسان دانستههای خود را بیشتر از راه حس به دست آورد و یا حتی آنها را در امور حسی منحصر سازد.هر چند به وسیله عقل میتواند به حقایقی بیرون از قلمرو حس دست یابد، انس با طبیعت و مدرکات حسی و تماس سهل و آسان با آنها سبب میگردد که در امور نامحسوس نیز از حس بهره گیرد و در پی امور حسی برود .از همین رو است که اهل حکمت گفتهاند: (وهم آدمی، او را از تعقل صحیح باز میدارد) .همین نکته موجب گشته است که بسیاری از مردمان در برابر دعوت پیامبران به ایمان آوردن به غیب که بیرون از قلمرو حس است مقاومت کنند.قرآن کریم نمونههایی از این نوع سرکشیها را گزارش کرده است. (2)
2.تقلید: آنان که اندیشهای سست دارند، به جای آن که خود بیندیشند، به دانستههای دیگران اعتماد کرده، باورهای خود را از آنان میگیرند.نمونه رایج آن، تقلید یک نسل از نسل پیش از خود است.به گزارش قرآن کریم، گروهی در برابر دعوت پیامبران به این بهانه که پیرو آیین پدرانخود هستند، مقاومت ورزیده و میگفتند: (آنان جز این باور داشتند که اکنون شما میگویید) . (3)قرآن کریم با نکوهش منطق تقلید از گذشتگان، روح برهان گروی و دلیل جویی را زنده میسازد و قدرت عقلی را در انسان برمیانگیزد و آن را جایگزین تقلید میسازد (4).انسان مسؤول سرنوشت خویش است و خود باید در این باره بیندیشد و تصمیم بگیرد و خداوند این قدرت را به آدمی داده و خوب و بد را به وی شناسانده است. (5)ناگفته پیداست که نکوهش تقلید به معنای منع هر گونه بهرهوری فکری از دیگران نیست.بینیاز ساختن خود از آنچه کاروان اندیشه بشری بدان رسیده است، نه تنها خرد پسند نیست که خرد ستیز است.آنچه از نظر قرآن نکوهیده است، آن است که با تقلید کورکورانه مانع رشد مادی، معنوی، فکری و عقلانی خود شویم و به بهانه آن، خود را از هدایتهای برکت خیز وحی، معارف بلند آسمانی، سیر درست اندیشه، راهنماییهای استوار عقلانی، دادههای گسترده و عظیم تجربههای صحیح دانشمندان و جوامع بشری و ارزشهای والای انسانی محروم سازیم.
3.تکیه بر گمان: قرآن کریم عادت بر تکیه کردن بر گمان را از دیگر موانع معرفت میشمارد (6). مقصود از تکیه بر گمان، دو چیز است:
الف.تکیه بر باور باطل و خلاف واقع؛ هر چند باوری جز میباشد.ب.تکیه بر باور غیر جزمی؛ هر چند مطابق با واقع باشد.
در مورد نخست، آدمی به حقیقت نرسیده است و در دومی شیوهای نا استوار، که تضمینیبرای درستی آن نیست، اختیار کرده است.
موانع گرایشی
1.هوسهای لحظهای: برخی از مردم چنان در پی کامجویی و کسب لذتهای مادیاند که هیچ اندیشه و برنامهای برای آینده، حتی آینده مادی خود ندارند و تنها بر اساس غرایز و میلهای حیوانی خود حرکت میکنند.اینان به گفته قرآن کریم، غفلت زدگانی هستند که همانند حیوانها میخورند و کامجویی میکنند؛ (7) بلکه از حیوانها نیز فروترند. (8)روشن است که این گونه حاکمیت امیال حیوانی بر رفتارهای آدمی، مجالی برای درست اندیشیدن و کسب معرفت صحیح باقی نمیگذارد.
2.اندیشه افراطی درباره آینده مادی: کسانی هستند که اندیشه خویش را به کار میگیرند؛ اما فقط برای رسیدن به اهداف دنیوی.اندیشه این دسته، بر خلاف گروه پیشین، نمرده است، اما در اسارت گرایشهای مای قرار دارد و مجالی نمییابد تا معرفت درست درباره حقایق غیبی و معنوی به دست آورد.افزون طلبی، اینان را به خود مشغول میدارد، تا آنگاه که مرگشان فرا رسد. (9)اینان را باید به حال خود گذارد تا بخورند و از لذتهای مادی بر خوردار گردند و آرزوها سرگرمیشان سازد، که به زودی خطای خود را خواهند دانست. (10)آری، اینان تنها خواستار نعمتهای دنیا هستند و بهرهای از آخرت ندارند. (11)خداوند نیز پاداش کارهای ایشان را در دنیا به آنان میدهد و چیزی از مزد کارشان نمیکاهد، اما در آخرت جز آتش در انتظارشان نیست و کارهایشان در دنیا سودی به حال آخرت آنان نخواهد داشت. (12) دشمنی با خدا، پیامبر و دین: دستهای از انسانها، تحت تأثیر گرایشهای مادی یا غیر آن، نسبت به خدا و خدا پرستان نفرت و دشمنی دارند.اینان تنها در اندیشه تکذیب آیات خدا و ستیز با مؤمناناند.این گونه عناد، مانع بزرگی برای اندیشیدن درباره حق و حقیقت خواهد بود. (13)
موانع گرایشی معرفت و ایمان به خدا، منحصر به امور یاد شده نیست.گرایش به رفاه و آسایش، وابستگی به موقعیت اجتماعی و ترس از دست دادن آن، گرایش به استکبار و خود بزرگ بینی که ممکن است آن اندازه شدت یابد که شخص، تواضع در برابر موجود دیگر را ننگ انگارد و حتی نتواند در برابر خدای متعال سر فرود آورد و تواضع نشان دهد و عجب و خودپسندی نیز از موانع معرفت و ایمان به خدا است.
پینوشتها:1. ر.ک: سوره آل عمران، آیه 164 و سوره جمعه آیه .2.2. نگاه کنید به: سوره بقره، آیه 55؛ سوره فرقان، آیه 21، 33 و 34 و سوره مؤمنون، آیات 47 45.
این نکته شایان توجه است که قرآن کریم هرگز ادراک حسی را به طور کلی تخطئه نمیکند .چه، ادراک حسی اگر در جایگاه اصلی خویش قرار گیرد، خود جزء مقدمات لازم برای دستیابی به بسیاری از معارف صحیح است و اگر کسی فاقد ادراک حسی باشد، از درک بسیاری از معارف اعتقادی و ادراکهای عقلانی نیز ناتوان خواهد بود.پس اگر حس گرایی را از موانع معرفت میشماریم، مقصودمان از حسگرایی دو چیز است:
1.گرایش فکری افراطی به ادراکهای حسی و این که منشأ اصلی همه ادراکهای بشری تنها حس و ادراکهای حسی دانسته شود.2.گرایش عملی افراطی به ادراکهای حسی که به جای بهرهبرداری ابزاری از دانستههای حسی و وسیله قرار دادن آن برای دستیابی به مراحل بالای اندیشه و معرفت، چنان در خود آنها غرق گردیم که از اندیشیدن و نتیجه گیری باز مانیم.3. بل( قالوا انا وجدنا آبائنا علی أمة و انا علی آثارهم مهتدون و کذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة الا قال مترفوها و انا وجدنا آبائنا علی امة و انا علی آثارهم مقتدون )؛ بلکه آنان گفتند: ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و ما هم با پیگیری از آنان، راه یافتگانیم.و بدین گونه در هیچ شهری پیش از تو هشدار دهندهای نفرستادیم مگر آن که خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آیینی [و راهی] یافتیم و ما از پی ایشان راهسپریم) . (سوره زخرف، آیه 22 و 23)
ر.ک: سوره انبیاء، آیات 54 51 و سوره شعراء، آیات 74 .69-5-
منابع مقاله: (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100104896)
- [سایر] موانع خداشناسی و عوامل بیتوجّهی به معرفت فطری چیست؟
- [سایر] معرفت خدا از راه معرفت نفس پیدا می شود، منظور از معرفت نفس چیست و چگونه به دست می آید؟
- [سایر] بهترین راه رسیدن به معرفت خدا چیست؟
- [سایر] چرا در برخی روایات معرفت خداوند به معرفت امام زمان (عج) در هر عصری تفسیر شده است؟
- [سایر] چه رابطه ای بین معرفت خدا و خلاقیت وجود دارد؟
- [سایر] از آنجا که معرفت خدا از راه معرفت نفس پیدا می شود، خواستم بدانم منظور از «معرفت نفس» یا خود شناسی چیست و چطور می توان به آن دست پیدا کرد؟
- [سایر] ضمن توضیح این که معرفت فرستنده مقدم است یا معرفت فرستاده (رسول)، بفرمایید که آیا انبیا برای معرفی خداوند به انسان ها آمده اند؟
- [سایر] چه کنیم که معرفت ما نسبت به خداوند و ائمه معصومین(ع) بیشتر شود؟
- [سایر] راه رسیدن به معرفت النفس و معرفت الله چیست؟
- [سایر] موانع استجابت دعا کداماند؟
- [آیت الله سیستانی] اگر بواسطه مانع شخصی مانند نابینایی یا در زندان بودن نتواند در اول وقتِ نماز به داخل شدنِ وقت یقین کند ، باید نماز را به تأخیر بیندازد تا یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است . و همچنین است بنابر احتیاط لازم اگر مانع از یقین به داخل شدن وقت از موانع عمومی از قبیل ابر و غبار و مانند اینها باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] باید برای تیمم، موانع را از اعضای تیمم برطرف کند و اگر انگشتری در دست دارد بیرون آورد، همچنین اگر موی پیش سر روی پیشانی افتاده آن را باید کنار زند، حتی اگر احتمال قابل توجهی می دهد که مانعی در کار باشد باید جستجو نماید.
- [آیت الله اردبیلی] بازگشت حقّ حضانت منحصر به موردی که در مسأله قبل گفته شد، نمیباشد؛ بلکه چنانچه حقّ حضانت به سبب سوء اخلاق، عدم توانایی جسمی به سبب مریضی و مانند آن، از کسی سلب شود، پس از آن که این موانع برطرف شد، مثلاً دارای اخلاق نیک گردید یا توانایی حضانت طفل را پیدا نمود، حقّ حضانت به وی باز میگردد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر لباسهای کوچک نمازگزار مثل عرقچین و جوراب که نمی شود با انها عورت را پوشانید نجس باشد چنانچه سایر موانع لباس نمازگزار در ان نباشد مثل این که از مردار یا نجس العین یا حیوان حرام گوشت باشد نماز با ان صحیح است و نیز اگر با انگشتری نجس نماز بخواند اشکال ندارد
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر زن نماز را از اول وقت تاخیر بیندازد و به اندازه خواندن یک نماز واجد شرایط و فاقد موانع صحت به حسب حال خودش بگذرد و حایض شود قضای ان نماز بر او واجب است و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر به مقدار نماز با طهارت از حدث هر چند با تیمم وقت داشته باشد اگر چه متمکن از داشتن بعضی از شرایط مانند ساتر و طهارت از خبث نباشد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنان می توانند در نماز جمعه شرکت کنند و نمازشان صحیح است و مجزی از نماز ظهر است اما به تنهایی (بدون شرکت مردان) نمی توانند نماز جمعه تشکیل دهند چنانکه نمی توانند مکمل عدد لازم 5 نفر هم باشند، زیرا نماز جمعه با شرکت مردان منعقد می شود. _______ 1 پیرامون شرائط، موانع، مبطلات، خلل، شک، سهو و غیره به فصل مربوط به نماز جماعت مراجعه شود. _______
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که تصمیم دارد ده روز در محلی بماند به طوری که برای ایجاد شرایط ماندن و رفع موانع آن اقدام میکند؛ هر چند احتمال عقلائی بدهد که نتواند بماند، باید نماز را تمام بخواند؛ بلی اگر تصمیم دارد چنانچه مقدّمات اقامت فراهم شد ده روز بماند و برای ایجاد مقدّمات اقدام نمیکند، چنانچه اطمینان داشته باشد که مقدّمات فراهم میشود و عملاً ده روز میماند، نمازش تمام است، وگرنه باید نماز را شکسته بخواند.
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یک وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول کرده و با آن یکی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.