بهترین راه رسیدن به معرفت خدا چیست؟
خداشناسی : گاه ممکن است خداشناسی به معنای (شناخت ذات خداوند گرفته شود) آیا خداشناسی به این معنا امکان دارد؟ پاسخ به این مطلب در نظر متکلمان و حکمای الهی منفی است و دلایل عقلی و نقلی فراوانی وجود دارد که شناسائی ذات خداوند نه تنها برای انسان بلکه برای هیچ مخلوقی امکان پذیر نیست و خلاصة دلیل عقلی بر این مدعا آن است که ذات خداوند نامتناهی و مطلق است و سایر موجودات محدود و متناهی‌اند از طرفی شناسائی و علم و ادراک، یک نوع احاطه بر معلوم است و موجود محدود نمی‌تواند بر موجود نامحدود احاطه یابد. ممکن نیست مخلوقات خداوند بر ذات او آگاهی یابند. بنابراین، نه تنها کنه ذات الهی برای ما ناشناخته است بلکه اساساً چنین شناختی ممتنع به شمار می‌آید. شناخت موجود بودن خدا : مرحله دیگر خداشناسی این است که بدانیم خدا هست و این شناخت سبب می‌شود که انسان از صف ملحدان و شکاکان جدا شود و در صف خداشناسان و متألهان قرار گیرد و این نوع شناخت نه تنها برای ما امکان دارد بلکه پایه و اساس سطوحِ دیگرِ خداشناسی است. شناخت اوصاف و افعال الهی : مرحله دیگر خداشناسی آگاهی از اوصاف و افعال خداوند است پس از آنکه انسان اصل وجود خداوند را پذیرفت درصدد شناخت تفصیلی اوصاف و افعال او بر می‌آید . (1) راههای خدایابی و خداشناسی : اگر به راههایی که آدمیان برای شناسائی خداوند در پیش می‌گیرند، نظر کنیم، باید گفت که هر انسانی راه مخصوص به خود دارد و هر کس به گونه ای او را می‌یابد و می‌شناسد از این دیدگاه، راههای شناخت خدا، بی‌شمارند و از همین رو گفته شده است که (الطرق الی الله بعدد نفوس (انفاس) الخلائق)(2) راههای به سوی خدا به تعداد جانها (یا نفسها)ی مخلوقات است. به طور کلی آن راهها را به دو دسته می‌توان دسته بندی کرد: 1. استدلالی و نظری 2. شهودی و عملی. راه استدلالی و نظری آن است که انسان با استفاده از مقدمات و اصول عقلی، ادّله‌ای را بر اثبات وجود خداوند و بر صفات و افعال او طراحی کند. و در راه دوّم که راه شهود است انسان از طریق تهذیب نفس و تصفیه باطن و از رهگذر سیر و سلوک به جایی می‌رسد که خدای خویش را با چشم دل مشاهده می‌کند و اوصاف جمال و جلال او را می‌یابد.(3) در تقسیم بندی دیگر، عمده‌ترین راههای شناخت خدا سه راه است: 1. راه عقل 2. راه تجربه 3. راه دل. 1. راه عقل: راهی است که در آن انسان با مددگیری از مقدمات، اصول و روشهای کاملاً عقلی، اصل وجود خدا و اتصاف او را به اوصاف خاص ثابت می‌کند و دربارة چند و چون افعال الهی به داوری می‌نشیند. 2. راه تجربه: گاهی انسان به جای بهره‌گیری از اصول و قواعد عقلی صِرف، نظری به جهان پیرامون خود می‌افکند و با مشاهده دقیق و اندیشه‌ورزی در اوصاف و روابط پدیده‌های موجود در جهان به وجود خداوند و اوصاف او مانند علم، حکمت، قدرت و... رهنمون می‌گردد. این را از آنجا که بر مشاهدة جهان طبیعت استوار است راه تجربی می نامند. گفتنی است که در این راه، برای رسیدن به سر منزل مقصود بدون به کارگیری برخی روشها و اصول عقلی ممکن نیست و در نتیجه، نمی‌توان راه تجربی را از عقل کاملاً مستقل دانست. برهان یا دلیل نظم به عنوان یک راه تجربی شناخته می‌شود.(4) 3. راه دل: گاه نیز آدمی با مراجعه در دل خویش و بی‌نیازی از هر گونه استدلال عقلی یا مشاهدة تجربی، خدای خویش را می‌یابد و از راه دل به کوی یار می‌رسد. خدایابی و خداشناسی فطری (در صورتی که مبنای استدلال عقلی برای اثبات وجود خدا قرار نگیرد) در این گروه جای می‌گیرد و همچنین می‌توان کشف و شهود عرفانی و مشاهده قلبی خداوند و اوصاف جمال و جلالش را گونة دیگری برای خداشناسی از طریق دل به شمار آورد.(5) راههای خداشناسی در قرآن: در قرآن راههای زیادی برای خداشناسی معرفی شده است و یک راه که بیش از هر راه دیگر روی آن تکیه شده است و این راه از ویژگی قرآن است این است که بشر را به آیات آفاقی و انفسی که آن هم از مختصات قرآن است تشویق می‌کند. یعنی موجودات و مخلوقات را آیت (نشانه) می‌نامد، آئینه می‌خواند و مرتب مردم را دعوت به مطالعه در آنها می‌کند. مطالعه در هر مخلوقی از نظر قرآن مطالعه در آئینه‌ای است که با آن خدا را می‌توان شناخت و در این موضوع آیات زیادی در قرآن هست که به عنوان مثال یک آیه اینجا بیان می‌گردد (سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ)(6) پس از این آیاتِ خودمان را در آفاق (در افقها) و در نفوس (روانها) ارائه خواهیم کرد. زیرا آیات انفسی ما را به مطلبی می‌رساند و آیات آفاقی به مطلب دیگری زیرا آنچه که انسان از آیات آفاقی می‌آموزد با آنچه از آیات انفسی می‌آموزد از نظر خداشناسی متفاوت است قرآن می‌گوید شما آیات آفاقی و انفسی را مطالعه کنید زیرا قرآن کأنه می‌گوید: بشر هنوز طبیعت را نمی‌شناسد هنوز آفاق و انفس را آنطور که باید و شاید نمی‌شناسد. ما بعد از این آیات خودمان را چه آیات آفاقی و چه آیات انفسی به مردم ارائه خواهیم داد تا کاملاً مطلب آشکار بشود و حق مطلق اوست.(7) قرآن در آیه دیگر راههای دیگر خداشناسی را بیان می‌کند. (أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ)(8) اصلاً آیا ذات پروردگار برای ارائه ذاتش کافی نیست که نیازی باشد که از راههای ارائه آفاق و انفس او را بشناسند یعنی او را از خودش هم می‌شود شناخت. آیا اینکه پروردگار تو بر همه چیز احاطه دارد و حضور دارد کافی نیست برای شناختن او؟ (أَلا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُحِیطٌ) (9) اینها در تردیدند که پروردگار خودشان را یک روزی ملاقات خواهند کرد ولی بدانید که او بر همه چیز احاطه دارد. از این آیه اینطور استفاده شده که خدا را به دو گونه می‌توان شناخت، یکی اینکه خدا را از آئینه مخلوقات بشناسیم که سنریهم آیاتنا... و دیگر اینکه خدا را از خود خدا بشناسیم. اگر انسان کمی تأمل کند در این مطلب که اصلاً خود هستی، آن که حقیقت هستی است نیستی و محدودیت، اینجا بودن و آنجا بودن، این زمان بودن آن زمان بودن بر نمی‌دارد، اینها همه دربارة موجودی است که مقهور است و الا ذات هستی که مقهور چیزی نیست وقتی مقهور چیزی نباشد حدی ،نهایتی، محدودیتی برای او نیست، اگر شما در هستی تأمل کنید اوّل چیزی که پیدا می‌کنید خود خدا است.(10) آیات آفاقی همچون آفرینش خورشید و ماه و ستارگان با نظام دقیقی که بر آنها حاکم است، و آفرینش انواع جانداران گیاهان کوهها و دریاها با عجائب و شگفتیهای بی‌شمارش و موجودات گوناگون که هر زمان اسرار تازه ای از خلقت آنها کشف می‌شود، و هر یک آیه و نشانه است بر حقانیت ذات پاک او و آیات انفسی همچون آفرینش دستگاههای مختلف جسم انسان و نظامی که بر ساختمان حیرت انگیز مغز و حرکات منظم قلب و عروق و بافتها و استخوانها، و انعقاد نطفه و پرورش جنین در رحم مادران و از آن بالاتر اسرار و شگفتیهای روح انسان می‌باشد که هر گوشه ای از آن کتابی است از معرفت پروردگار و خالق جهان. درست است که این آیات قبلاً به اندازه کافی از سوی پروردگار ارائه شده، امّا با توجه به جمله سنریهم که فعل مضارع و دلیل بر استمرار است، این ارائه به طور مستمر ادامه دارد، و اگر انسان صدها هزار سال نیز عمر کند هر زمان کشف تازه و ارائه جدیدی از آیات الهی خواهد داشت چرا که اسرار این جهان پایان پذیر نیست. تمام کتابهای علوم طبیعی و انسان شناسی در تمام ابعادش (علم تشریح، فیزیولوژی، روان‌شناسی، روانکاوی) و علوم مربوط به شناخت گیاهان و حیوانات، و مواد آلی طبیعت و هیئت و غیر آن، در حقیقت همه کتب توحید و معرفت الله هستند، چرا که عموماً پرده از روی اسرار شگفت انگیز بر می‌‌دارند که بیانگر علم و حکمت و قدرت بی‌پایان آفریننده اصلی این جهان است.(11) بنابراین با توجه به مطالبی که بیان گردید روشن شد که راههای خداشناسی مختلف و متعدد است و هر کسی از راهی خدا را می‌شناسد چنانکه از پیرزنی سؤال کردند که خدا را چگونه می‌شناسی از پشمی که می‌ریست دست کشید گفت از این راه یعنی اگر من این را به حرکت نیاورم نمی‌چرخد این عالم نیز گرداننده دارد که این عالم را روی نظم برقرار و استوار نموده و آن را می‌چرخاند. و فیلسوفان هم از راه استدلال و برهان عقلی و منطقی و عارفان از راه کشف و شهود و بعضی هم از راه فطرت و دل خلاصه هر کس به نحوی به خداشناسی می‌رسد و خدا را درک می‌کند. معرفی کتاب جهت مطالعه: 1.مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، انتشارات سازمان تبلیغات. 2. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، انتشارات سازمان تبلیغات، ج 2، ص 355 به بعد. 3. غرویان، محسن، آموش عقاید، انتشارات دارالعلم، ج 1، ص 30 به بعد. پی نوشتها: (1) . سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، مؤسسه فرهنگی طه، چ 1، 1377، ج 1، ص 23 25. (2) . مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بیروت،ج 64، ص 137. (3) . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، انتشارت سازمان تبلیغات اسلامی، چ چهارم، 1370، ج 2، ص 357 360. (4) . مصباح یزدی، آموزش عقاید، انتشارت سازمان تبلیغات اسلامی، چ اوّل، 1365، ج 1، ص 66. (5) . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 18، ص 350. (6) . سوره فصلت، آیه 53. (7) . مطهری، مرتضی، نبوت، انتشارات صدرا، ص 268 269. (8). سورة فصلت، آیه 54. (9) . سورة فصلت، آیه 54. (10). طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، النشر الاسلامی، قم، ج 17، ص 405؛ ر.ک: مجمع البیان، ج 9، ص 30. (11) . تفسیر نمونه، ج 20، ص 330 331. www.morsalat.com
عنوان سوال:

بهترین راه رسیدن به معرفت خدا چیست؟


پاسخ:

خداشناسی :
گاه ممکن است خداشناسی به معنای (شناخت ذات خداوند گرفته شود) آیا خداشناسی به این معنا امکان دارد؟ پاسخ به این مطلب در نظر متکلمان و حکمای الهی منفی است و دلایل عقلی و نقلی فراوانی وجود دارد که شناسائی ذات خداوند نه تنها برای انسان بلکه برای هیچ مخلوقی امکان پذیر نیست و خلاصة دلیل عقلی بر این مدعا آن است که ذات خداوند نامتناهی و مطلق است و سایر موجودات محدود و متناهی‌اند از طرفی شناسائی و علم و ادراک، یک نوع احاطه بر معلوم است و موجود محدود نمی‌تواند بر موجود نامحدود احاطه یابد. ممکن نیست مخلوقات خداوند بر ذات او آگاهی یابند. بنابراین، نه تنها کنه ذات الهی برای ما ناشناخته است بلکه اساساً چنین شناختی ممتنع به شمار می‌آید.
شناخت موجود بودن خدا :
مرحله دیگر خداشناسی این است که بدانیم خدا هست و این شناخت سبب می‌شود که انسان از صف ملحدان و شکاکان جدا شود و در صف خداشناسان و متألهان قرار گیرد و این نوع شناخت نه تنها برای ما امکان دارد بلکه پایه و اساس سطوحِ دیگرِ خداشناسی است.
شناخت اوصاف و افعال الهی :
مرحله دیگر خداشناسی آگاهی از اوصاف و افعال خداوند است پس از آنکه انسان اصل وجود خداوند را پذیرفت درصدد شناخت تفصیلی اوصاف و افعال او بر می‌آید . (1)
راههای خدایابی و خداشناسی :
اگر به راههایی که آدمیان برای شناسائی خداوند در پیش می‌گیرند، نظر کنیم، باید گفت که هر انسانی راه مخصوص به خود دارد و هر کس به گونه ای او را می‌یابد و می‌شناسد از این دیدگاه، راههای شناخت خدا، بی‌شمارند و از همین رو گفته شده است که (الطرق الی الله بعدد نفوس (انفاس) الخلائق)(2) راههای به سوی خدا به تعداد جانها (یا نفسها)ی مخلوقات است. به طور کلی آن راهها را به دو دسته می‌توان دسته بندی کرد: 1. استدلالی و نظری 2. شهودی و عملی.
راه استدلالی و نظری آن است که انسان با استفاده از مقدمات و اصول عقلی، ادّله‌ای را بر اثبات وجود خداوند و بر صفات و افعال او طراحی کند. و در راه دوّم که راه شهود است انسان از طریق تهذیب نفس و تصفیه باطن و از رهگذر سیر و سلوک به جایی می‌رسد که خدای خویش را با چشم دل مشاهده می‌کند و اوصاف جمال و جلال او را می‌یابد.(3)
در تقسیم بندی دیگر، عمده‌ترین راههای شناخت خدا سه راه است: 1. راه عقل 2. راه تجربه 3. راه دل.
1. راه عقل: راهی است که در آن انسان با مددگیری از مقدمات، اصول و روشهای کاملاً عقلی، اصل وجود خدا و اتصاف او را به اوصاف خاص ثابت می‌کند و دربارة چند و چون افعال الهی به داوری می‌نشیند.
2. راه تجربه: گاهی انسان به جای بهره‌گیری از اصول و قواعد عقلی صِرف، نظری به جهان پیرامون خود می‌افکند و با مشاهده دقیق و اندیشه‌ورزی در اوصاف و روابط پدیده‌های موجود در جهان به وجود خداوند و اوصاف او مانند علم، حکمت، قدرت و... رهنمون می‌گردد. این را از آنجا که بر مشاهدة جهان طبیعت استوار است راه تجربی می نامند. گفتنی است که در این راه، برای رسیدن به سر منزل مقصود بدون به کارگیری برخی روشها و اصول عقلی ممکن نیست و در نتیجه، نمی‌توان راه تجربی را از عقل کاملاً مستقل دانست. برهان یا دلیل نظم به عنوان یک راه تجربی شناخته می‌شود.(4)
3. راه دل: گاه نیز آدمی با مراجعه در دل خویش و بی‌نیازی از هر گونه استدلال عقلی یا مشاهدة تجربی، خدای خویش را می‌یابد و از راه دل به کوی یار می‌رسد. خدایابی و خداشناسی فطری (در صورتی که مبنای استدلال عقلی برای اثبات وجود خدا قرار نگیرد) در این گروه جای می‌گیرد و همچنین می‌توان کشف و شهود عرفانی و مشاهده قلبی خداوند و اوصاف جمال و جلالش را گونة دیگری برای خداشناسی از طریق دل به شمار آورد.(5)
راههای خداشناسی در قرآن:
در قرآن راههای زیادی برای خداشناسی معرفی شده است و یک راه که بیش از هر راه دیگر روی آن تکیه شده است و این راه از ویژگی قرآن است این است که بشر را به آیات آفاقی و انفسی که آن هم از مختصات قرآن است تشویق می‌کند. یعنی موجودات و مخلوقات را آیت (نشانه) می‌نامد، آئینه می‌خواند و مرتب مردم را دعوت به مطالعه در آنها می‌کند. مطالعه در هر مخلوقی از نظر قرآن مطالعه در آئینه‌ای است که با آن خدا را می‌توان شناخت و در این موضوع آیات زیادی در قرآن هست که به عنوان مثال یک آیه اینجا بیان می‌گردد (سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ)(6) پس از این آیاتِ خودمان را در آفاق (در افقها) و در نفوس (روانها) ارائه خواهیم کرد.
زیرا آیات انفسی ما را به مطلبی می‌رساند و آیات آفاقی به مطلب دیگری زیرا آنچه که انسان از آیات آفاقی می‌آموزد با آنچه از آیات انفسی می‌آموزد از نظر خداشناسی متفاوت است قرآن می‌گوید شما آیات آفاقی و انفسی را مطالعه کنید زیرا قرآن کأنه می‌گوید: بشر هنوز طبیعت را نمی‌شناسد هنوز آفاق و انفس را آنطور که باید و شاید نمی‌شناسد. ما بعد از این آیات خودمان را چه آیات آفاقی و چه آیات انفسی به مردم ارائه خواهیم داد تا کاملاً مطلب آشکار بشود و حق مطلق اوست.(7)
قرآن در آیه دیگر راههای دیگر خداشناسی را بیان می‌کند. (أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ)(8) اصلاً آیا ذات پروردگار برای ارائه ذاتش کافی نیست که نیازی باشد که از راههای ارائه آفاق و انفس او را بشناسند یعنی او را از خودش هم می‌شود شناخت. آیا اینکه پروردگار تو بر همه چیز احاطه دارد و حضور دارد کافی نیست برای شناختن او؟ (أَلا إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ مُحِیطٌ) (9) اینها در تردیدند که پروردگار خودشان را یک روزی ملاقات خواهند کرد ولی بدانید که او بر همه چیز احاطه دارد. از این آیه اینطور استفاده شده که خدا را به دو گونه می‌توان شناخت، یکی اینکه خدا را از آئینه مخلوقات بشناسیم که سنریهم آیاتنا... و دیگر اینکه خدا را از خود خدا بشناسیم. اگر انسان کمی تأمل کند در این مطلب که اصلاً خود هستی، آن که حقیقت هستی است نیستی و محدودیت، اینجا بودن و آنجا بودن، این زمان بودن آن زمان بودن بر نمی‌دارد، اینها همه دربارة موجودی است که مقهور است و الا ذات هستی که مقهور چیزی نیست وقتی مقهور چیزی نباشد حدی ،نهایتی، محدودیتی برای او نیست، اگر شما در هستی تأمل کنید اوّل چیزی که پیدا می‌کنید خود خدا است.(10)
آیات آفاقی همچون آفرینش خورشید و ماه و ستارگان با نظام دقیقی که بر آنها حاکم است، و آفرینش انواع جانداران گیاهان کوهها و دریاها با عجائب و شگفتیهای بی‌شمارش و موجودات گوناگون که هر زمان اسرار تازه ای از خلقت آنها کشف می‌شود، و هر یک آیه و نشانه است بر حقانیت ذات پاک او و آیات انفسی همچون آفرینش دستگاههای مختلف جسم انسان و نظامی که بر ساختمان حیرت انگیز مغز و حرکات منظم قلب و عروق و بافتها و استخوانها، و انعقاد نطفه و پرورش جنین در رحم مادران و از آن بالاتر اسرار و شگفتیهای روح انسان می‌باشد که هر گوشه ای از آن کتابی است از معرفت پروردگار و خالق جهان. درست است که این آیات قبلاً به اندازه کافی از سوی پروردگار ارائه شده، امّا با توجه به جمله سنریهم که فعل مضارع و دلیل بر استمرار است، این ارائه به طور مستمر ادامه دارد، و اگر انسان صدها هزار سال نیز عمر کند هر زمان کشف تازه و ارائه جدیدی از آیات الهی خواهد داشت چرا که اسرار این جهان پایان پذیر نیست. تمام کتابهای علوم طبیعی و انسان شناسی در تمام ابعادش (علم تشریح، فیزیولوژی، روان‌شناسی، روانکاوی) و علوم مربوط به شناخت گیاهان و حیوانات، و مواد آلی طبیعت و هیئت و غیر آن، در حقیقت همه کتب توحید و معرفت الله هستند، چرا که عموماً پرده از روی اسرار شگفت انگیز بر می‌‌دارند که بیانگر علم و حکمت و قدرت بی‌پایان آفریننده اصلی این جهان است.(11)
بنابراین با توجه به مطالبی که بیان گردید روشن شد که راههای خداشناسی مختلف و متعدد است و هر کسی از راهی خدا را می‌شناسد چنانکه از پیرزنی سؤال کردند که خدا را چگونه می‌شناسی از پشمی که می‌ریست دست کشید گفت از این راه یعنی اگر من این را به حرکت نیاورم نمی‌چرخد این عالم نیز گرداننده دارد که این عالم را روی نظم برقرار و استوار نموده و آن را می‌چرخاند. و فیلسوفان هم از راه استدلال و برهان عقلی و منطقی و عارفان از راه کشف و شهود و بعضی هم از راه فطرت و دل خلاصه هر کس به نحوی به خداشناسی می‌رسد و خدا را درک می‌کند.
معرفی کتاب جهت مطالعه:
1.مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، انتشارات سازمان تبلیغات.
2. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، انتشارات سازمان تبلیغات، ج 2، ص 355 به بعد.
3. غرویان، محسن، آموش عقاید، انتشارات دارالعلم، ج 1، ص 30 به بعد.
پی نوشتها:
(1) . سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، مؤسسه فرهنگی طه، چ 1، 1377، ج 1، ص 23 25.
(2) . مجلسی، محمد تقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بیروت،ج 64، ص 137.
(3) . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، انتشارت سازمان تبلیغات اسلامی، چ چهارم، 1370، ج 2، ص 357 360.
(4) . مصباح یزدی، آموزش عقاید، انتشارت سازمان تبلیغات اسلامی، چ اوّل، 1365، ج 1، ص 66.
(5) . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 18، ص 350.
(6) . سوره فصلت، آیه 53.
(7) . مطهری، مرتضی، نبوت، انتشارات صدرا، ص 268 269.
(8). سورة فصلت، آیه 54.
(9) . سورة فصلت، آیه 54.
(10). طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، النشر الاسلامی، قم، ج 17، ص 405؛ ر.ک: مجمع البیان، ج 9، ص 30.
(11) . تفسیر نمونه، ج 20، ص 330 331.
www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین