تفسیر به رأی یعنی چه؟
تفسیر به رأی قرآن این است که به جای شاگردی در مکتب قرآن، ژست معلمی را در برابر این کتاب بزرگ آسمانی به خود بگیریم، یعنی به جای استفاده از آن بکوشیم افکار خود را بر قرآن تحمیل کنیم و پیش داوری هایی که مولود محیط، تخصص علمی، مذهب خاص و سلیقه شخصی ماست به نام قرآن و به شکل قرآن عرضه کنیم و در حقیقت، قرآن برای ما امام و پیشوا و رهبر نباشد بلکه وسیله ای برای به کرسی نشاندن حرف ها و موجه جلوه دادن افکار و سلیقه های شخصی ما باشد. این طرز بهره برداری از قرآن تفسیر نیست، به داوری طلبیدن قرآن نیست بلکه داوری کردن است؛ هدایت نیست، ضلالت است و سرانجام دگرگون ساختن همه چیز و تفسیر به رأی است که در روایات فراوانی به شدت نکوهش و مذمت شده و بر آن وعده عذاب و آتش داده شده است. تفسیر قرآن مقدمات و مبادی فراوانی دارد که بدون آگاهی از آنها تفسیر قرآن ناممکن و تفسیر به رأی است. اختلاف تفاسیر به بحث مفصل و طولانی نیاز دارد ولی به طور خلاصه می گوییم: تفاوت اهل لغت در بیان معانی کلمات قرآن و مبانی خاص مفسرین در بحث لغت و نیز مبانی خاص اصولی و فقهی و نیز اعتبار دادن به شأن نزول آیات و یا کم اعتبار شدن آنها، توجه به روایاتی که در تفسیر آیات وارد شده و یا کم توجهی و ضعیف شمردن آنها و داشتن مبانی مختلف در عام و خاص و مطلق و مقید و ناسخ و منسوخ و آشنایی با جو و فضای تاریخی و جغرافیایی نزول قرآن و توجه به سیاق آیات و قرائن لفظی و غیر لفظی موجود در هر آیه و داشتن این مبنا که اتصال و ارتباط آیات قرآن به چه صورت و در چه حد است و نیز ظاهر بودن (نه نص بودن) اکثر آیات قرآنی که موجب برداشت های متفاوت از آن آیه می گردد و نیز مسائل متعدد دیگری موجب ایجاد تفسیرهای مختلف گردیده است که البته این تفاوت ها با تفسیر به رأی که سلیقه ای و بدون تکیه بر هیچ اصل و قرنیه و قاعده و مبنائی قرآن را تفسیر کردن است، از نظر ماهیت کاملا متفاوت است و هر کدام تفسیر قرآن و پرده برداشتن از مراد و منظور آیات قرآن محسوب می گردد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/106614)
عنوان سوال:

تفسیر به رأی یعنی چه؟


پاسخ:

تفسیر به رأی قرآن این است که به جای شاگردی در مکتب قرآن، ژست معلمی را در برابر این کتاب بزرگ آسمانی به خود بگیریم، یعنی به جای استفاده از آن بکوشیم افکار خود را بر قرآن تحمیل کنیم و پیش داوری هایی که مولود محیط، تخصص علمی، مذهب خاص و سلیقه شخصی ماست به نام قرآن و به شکل قرآن عرضه کنیم و در حقیقت، قرآن برای ما امام و پیشوا و رهبر نباشد بلکه وسیله ای برای به کرسی نشاندن حرف ها و موجه جلوه دادن افکار و سلیقه های شخصی ما باشد. این طرز بهره برداری از قرآن تفسیر نیست، به داوری طلبیدن قرآن نیست بلکه داوری کردن است؛ هدایت نیست، ضلالت است و سرانجام دگرگون ساختن همه چیز و تفسیر به رأی است که در روایات فراوانی به شدت نکوهش و مذمت شده و بر آن وعده عذاب و آتش داده شده است. تفسیر قرآن مقدمات و مبادی فراوانی دارد که بدون آگاهی از آنها تفسیر قرآن ناممکن و تفسیر به رأی است. اختلاف تفاسیر به بحث مفصل و طولانی نیاز دارد ولی به طور خلاصه می گوییم: تفاوت اهل لغت در بیان معانی کلمات قرآن و مبانی خاص مفسرین در بحث لغت و نیز مبانی خاص اصولی و فقهی و نیز اعتبار دادن به شأن نزول آیات و یا کم اعتبار شدن آنها، توجه به روایاتی که در تفسیر آیات وارد شده و یا کم توجهی و ضعیف شمردن آنها و داشتن مبانی مختلف در عام و خاص و مطلق و مقید و ناسخ و منسوخ و آشنایی با جو و فضای تاریخی و جغرافیایی نزول قرآن و توجه به سیاق آیات و قرائن لفظی و غیر لفظی موجود در هر آیه و داشتن این مبنا که اتصال و ارتباط آیات قرآن به چه صورت و در چه حد است و نیز ظاهر بودن (نه نص بودن) اکثر آیات قرآنی که موجب برداشت های متفاوت از آن آیه می گردد و نیز مسائل متعدد دیگری موجب ایجاد تفسیرهای مختلف گردیده است که البته این تفاوت ها با تفسیر به رأی که سلیقه ای و بدون تکیه بر هیچ اصل و قرنیه و قاعده و مبنائی قرآن را تفسیر کردن است، از نظر ماهیت کاملا متفاوت است و هر کدام تفسیر قرآن و پرده برداشتن از مراد و منظور آیات قرآن محسوب می گردد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/106614)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین