تفسیر آیه 79 سوره توبه چیست؟
مسخره‌کردن خدا بدان معنا می‌تواند باشد که خدا پاسخ تمسخر مسخره‌کنندگان را خواهد داد و یا آنکه موقعیتی برای چنین مسخره‌کنندگانی پیش خواهد آورد که آنان مورد تمسخر دیگران قرار گیرند. در همین راستا به بررسی یکی از آیات ناظر به تمسخر خدا می‌پردازیم. از آن‌جا که منافقان به خدا و ارزش‌های الهی ایمان واقعی نداشتند، نمی‌توانستند از ایمان مؤمنان واقعی و فداکاری‌هاشان در راه خدا، تصور درستی داشته باشند؛ لذا تلاش و فداکاری آنان را به تمسخر می‌گرفتند. قرآن کریم در آیه 79 سوره توبه به این صفت زشت منافقان در برخورد با مؤمنان اشاره می‌کند، و می‌فرماید: «الَّذینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم»؛ آنهایی که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیب‌جویی می‌کنند، و کسانی را که(برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار(ناچیز) توانایی خود دست‌رسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آنها را مسخره می‌کند(و کیفر استهزا‌کنندگان را به آنها می‌دهد) و برای آنها عذاب دردناکی است. «یلمزون» از ماده «لمز» به معنای عیب‌جویی است.[1] کلمه «تطوع» به معنای انجام عملی است که نفس آدمی از آن کراهت نداشته باشد و آن‌را دشوار نداند و داوطلبانه انجامش دهد؛ به همین جهت بیشتر در مستحبات استعمال می‌شود.[2] شأن نزول نقل می‌کنند؛ هنگامی که آیه صدقه نازل شد،[3] «عبد الرحمن بن عوف» یک کیسه درهم نزد رسول خدا(ص) آورد، و درهم‌ها به اندازه‌‏ای بود که مشت را پر می‌کرد. «عقبة بن زید حارثی» یک صاع(سه کیلو) خرما آورد و گفت: ای رسول خدا من به اندازه دو صاع خرما کار کردم، یک صاع آن‌را برای زن و بچه‌‏ام گذاشتم و یک صاع دیگر را به پروردگار خود وام دادم. و «زید بن اسلم» نیز چیز مختصری آورد. در این‌جا بود که «معتب بن قشیر» و «عبد اللَّه بن نبتل»(دو تن از منافقان) گفتند: عبد الرحمن مردی ریاکار است که تظاهر را دوست دارد و خوش دارد نامش بر سر زبان‌ها بیفتد! خداوند از یک صاع خرما بی‌نیاز است! خلاصه این‌که آنها از کسانی که به مقدار زیادتری صدقه می‌دادند به نام ریاکاری عیب‌جویی می‌کردند، و از آنها که کمتر داشتند به همان عنوان کمی و ناچیزی، زبان به عیب‌جویی آنها باز می‌کردند.[4] همچنین در شأن نزول آیه ذکر شده است که امام علی(ع) یک روز کار کرد و مزدش را خدمت رسول خدا(ص) آورد، و منافقان این کار او را به تمسخر گرفتند.[5] این‌که در آیه، «داوطلبان پرداخت صدقه» در مقابل کسانی قرار گرفته که «بیش از توانایی خود صدقه نمی‌دهند»، خود قرینه است بر این‌که منظور از داوطلبان، کسانی هستند که چون ثروت‌مند و مال‌دارند صدقه می‌دهند؛ یعنی به دلیل داشتن مال و سرمایه با میل و رغبت خود می‌پردازند، بدون این‌که احساس کمترین ناراحتی کنند. بر خلاف دسته دوم که نمی‌دهند، مگر به قدر توانشان، و یا ناراحت‌اند از این‌که چرا نمی‌توانند بیشتر از آن بپردازند.[6] بنابر این خدای متعال این عیب‌جویی منافقان را تقبیح کرده است. منافقانی که هر کار مثبتی را، با وصله‌‏های نامناسبی تحقیر کرده، و بد جلوه می‌دهند. تا هم مردم را در انجام کارهای نیک دلسرد سازند، و هم تخم بدبینی و سوء ظن را در افکار عمومی بپاشند، تا به این وسیله مؤمنان را از تعاون و فعالیت‌های مفید و سازنده اجتماعی بازدارند. وقتی که مؤمنان از روی صداقت و عقیده صدقه‌‏ای می‌دادند آنان را به ریاکاری متهم می‌کردند و بر فقرا نیز فقر و پاک‌دامنی‌شان عیب می‌گرفتند. قرآن کریم قاطعانه این برخورد غیر انسانی آنها را نکوهش می‌کند، و مسلمانان را از آن آگاه می‌سازد، تا تحت تأثیر این‌گونه القائات سوء قرار نگیرند. و منافقان نیز بدانند که با این نوع برخوردها ره به جایی نخواهند برد. در ادامه آیه، قرآن می‌فرماید: «سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ» (خداوند آنها را مسخره می‌کند). مسخره کردن خداوند به این معنا نیست که خداوند اعمالی همانند آنان انجام می‌دهد، بلکه همان‌گونه که مفسران گفته‏‌اند: منظور این است که مجازات استهزا کنندگان را به آنها خواهد داد؛[7] چرا که توهین به مؤمن برای ایمانش در حقیقت، توهین به خدا است؛ زیرا ایمان همان رابطه و پیوند محکمی است که بین مؤمن و خدای تعالی استوار گردیده، این‌جا است که دشمنی با او به جهت ایمان و عملش، دشمنی با خدا محسوب می‌شود.[8] به بیان دیگر؛ خدا آنان را مسخره خواهد کرد، به این معنا است که خدا کیفر مسخره کردن آنان را خواهد داد و در قیامت موقعیتی پیش خواهد آورد که این منافقان مورد مسخره مسلمانان باشند و مؤمنان آنان را مسخره کنند و بر آنان بخندند.[9]   [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 747، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق. [2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏9، ص 35، قم، دفتر انتشارت اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [3] . «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ». توبه، 60. [4] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏5، ص 84 تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [5] . فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، ج ‏2، ص 362، تهران، الصدر، 1415ق. [6] . همان. [7] . مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏8، ص 60، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش. [8] . بانو امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏6، ص 80، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش. [9] . ‏جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏4، ص 542، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
عنوان سوال:

تفسیر آیه 79 سوره توبه چیست؟


پاسخ:

مسخره‌کردن خدا بدان معنا می‌تواند باشد که خدا پاسخ تمسخر مسخره‌کنندگان را خواهد داد و یا آنکه موقعیتی برای چنین مسخره‌کنندگانی پیش خواهد آورد که آنان مورد تمسخر دیگران قرار گیرند.
در همین راستا به بررسی یکی از آیات ناظر به تمسخر خدا می‌پردازیم.
از آن‌جا که منافقان به خدا و ارزش‌های الهی ایمان واقعی نداشتند، نمی‌توانستند از ایمان مؤمنان واقعی و فداکاری‌هاشان در راه خدا، تصور درستی داشته باشند؛ لذا تلاش و فداکاری آنان را به تمسخر می‌گرفتند.
قرآن کریم در آیه 79 سوره توبه به این صفت زشت منافقان در برخورد با مؤمنان اشاره می‌کند، و می‌فرماید: «الَّذینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم»؛ آنهایی که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیب‌جویی می‌کنند، و کسانی را که(برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار(ناچیز) توانایی خود دست‌رسی ندارند، مسخره می‌نمایند، خدا آنها را مسخره می‌کند(و کیفر استهزا‌کنندگان را به آنها می‌دهد) و برای آنها عذاب دردناکی است.
«یلمزون» از ماده «لمز» به معنای عیب‌جویی است.[1]
کلمه «تطوع» به معنای انجام عملی است که نفس آدمی از آن کراهت نداشته باشد و آن‌را دشوار نداند و داوطلبانه انجامش دهد؛ به همین جهت بیشتر در مستحبات استعمال می‌شود.[2]
شأن نزول
نقل می‌کنند؛ هنگامی که آیه صدقه نازل شد،[3] «عبد الرحمن بن عوف» یک کیسه درهم نزد رسول خدا(ص) آورد، و درهم‌ها به اندازه‌‏ای بود که مشت را پر می‌کرد. «عقبة بن زید حارثی» یک صاع(سه کیلو) خرما آورد و گفت: ای رسول خدا من به اندازه دو صاع خرما کار کردم، یک صاع آن‌را برای زن و بچه‌‏ام گذاشتم و یک صاع دیگر را به پروردگار خود وام دادم. و «زید بن اسلم» نیز چیز مختصری آورد. در این‌جا بود که «معتب بن قشیر» و «عبد اللَّه بن نبتل»(دو تن از منافقان) گفتند: عبد الرحمن مردی ریاکار است که تظاهر را دوست دارد و خوش دارد نامش بر سر زبان‌ها بیفتد! خداوند از یک صاع خرما بی‌نیاز است!
خلاصه این‌که آنها از کسانی که به مقدار زیادتری صدقه می‌دادند به نام ریاکاری عیب‌جویی می‌کردند، و از آنها که کمتر داشتند به همان عنوان کمی و ناچیزی، زبان به عیب‌جویی آنها باز می‌کردند.[4]
همچنین در شأن نزول آیه ذکر شده است که امام علی(ع) یک روز کار کرد و مزدش را خدمت رسول خدا(ص) آورد، و منافقان این کار او را به تمسخر گرفتند.[5]
این‌که در آیه، «داوطلبان پرداخت صدقه» در مقابل کسانی قرار گرفته که «بیش از توانایی خود صدقه نمی‌دهند»، خود قرینه است بر این‌که منظور از داوطلبان، کسانی هستند که چون ثروت‌مند و مال‌دارند صدقه می‌دهند؛ یعنی به دلیل داشتن مال و سرمایه با میل و رغبت خود می‌پردازند، بدون این‌که احساس کمترین ناراحتی کنند. بر خلاف دسته دوم که نمی‌دهند، مگر به قدر توانشان، و یا ناراحت‌اند از این‌که چرا نمی‌توانند بیشتر از آن بپردازند.[6]
بنابر این خدای متعال این عیب‌جویی منافقان را تقبیح کرده است. منافقانی که هر کار مثبتی را، با وصله‌‏های نامناسبی تحقیر کرده، و بد جلوه می‌دهند. تا هم مردم را در انجام کارهای نیک دلسرد سازند، و هم تخم بدبینی و سوء ظن را در افکار عمومی بپاشند، تا به این وسیله مؤمنان را از تعاون و فعالیت‌های مفید و سازنده اجتماعی بازدارند. وقتی که مؤمنان از روی صداقت و عقیده صدقه‌‏ای می‌دادند آنان را به ریاکاری متهم می‌کردند و بر فقرا نیز فقر و پاک‌دامنی‌شان عیب می‌گرفتند.
قرآن کریم قاطعانه این برخورد غیر انسانی آنها را نکوهش می‌کند، و مسلمانان را از آن آگاه می‌سازد، تا تحت تأثیر این‌گونه القائات سوء قرار نگیرند. و منافقان نیز بدانند که با این نوع برخوردها ره به جایی نخواهند برد.
در ادامه آیه، قرآن می‌فرماید: «سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ» (خداوند آنها را مسخره می‌کند). مسخره کردن خداوند به این معنا نیست که خداوند اعمالی همانند آنان انجام می‌دهد، بلکه همان‌گونه که مفسران گفته‏‌اند: منظور این است که مجازات استهزا کنندگان را به آنها خواهد داد؛[7] چرا که توهین به مؤمن برای ایمانش در حقیقت، توهین به خدا است؛ زیرا ایمان همان رابطه و پیوند محکمی است که بین مؤمن و خدای تعالی استوار گردیده، این‌جا است که دشمنی با او به جهت ایمان و عملش، دشمنی با خدا محسوب می‌شود.[8]
به بیان دیگر؛ خدا آنان را مسخره خواهد کرد، به این معنا است که خدا کیفر مسخره کردن آنان را خواهد داد و در قیامت موقعیتی پیش خواهد آورد که این منافقان مورد مسخره مسلمانان باشند و مؤمنان آنان را مسخره کنند و بر آنان بخندند.[9]   [1] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 747، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق. [2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏9، ص 35، قم، دفتر انتشارت اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [3] . «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ وَ الْغارِمینَ وَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبیلِ فَریضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ». توبه، 60. [4] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏5، ص 84 تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [5] . فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، ج ‏2، ص 362، تهران، الصدر، 1415ق. [6] . همان. [7] . مکارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏8، ص 60، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش. [8] . بانو امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏6، ص 80، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش. [9] . ‏جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏4، ص 542، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین