مثلث شخصیتی حضرت علی (ع ) چگونه می باشد؟ از نظر روان شناسان , شخصیت هر فردی متشکل از سه عامل مهم است که هر یک در انعقاد و تکون شخصیت تأثیربه سزایی دارد و گویی روحیات و صفات و طرز تفکر انسان همچون مثلثی است که از پیوستن این سه ضلع به یکدیگرپدید می آید. این سه عامل عبارتنداز: 1 وراثت 2 آموزش و پرورش 3 محیط زندگی صفات خوب و بد آدمی و روحیات عالی و پست او به وسیلهء این سه عامل پی ریزی می شود و رشد و نمو می کند. دربارهء عامل وراثت سخن کوتاه اینکه : فرزندان ما نه تنها صفات ظاهری را, مانند شکل و قیافه , از ما به ارث می برند,بلکه روحیات و صفات باطنی پدر و مادر نیز از طریق وراثت به آنان منتقل می شود. آموزش و پرورش و محیط, که دو ضلع دیگر شخصیت انسان را تشکیل می دهند, در پرورش سجایای عالی که دست آفرینش در نهاد آدمی به ودیعت نهاده و یا تربیت صفاتی که کودک از پدر و مادر به وراثت برده است نقش مهمی دارند. یک آموزگار می تواند سرنوشت کودکی و یا کلاسی را تغییر دهد. و بسا که محیط, افراد آلوده را پاک و یا افراد پاک را آلوده می سازد. قدرت این دو عامل در شکل دادن به شخصیت آدمی چنان مسلم و روشن است که خود را ازتوضیح دربارهء آن بی نیاز می دانیم . البته نباید فراموش کرد که در ورای این امور سه گانه و مشرف و مسلط بر آن ها اراده وخواست انسان قرار گرفته است . شخصیت موروثی حضرت علی (ع ) امیرمؤمنان از صلب پدری چون ابوطالب دیده به جهان گشود. ابوطالب بزرگ بطحاء (مکه ) و رئیس بنی هاشم بود.سراسر وجود او, کانونی از سماحت و بخشش , عطوفت و مهر, جانبازی و فداکاری در راه آیین توحید بود. در همان روزی که عبدالمطلب جد پیامبر در گذشت , آن حضرت هشت سال تمام داشت . از آن روز تا چهل و دوسال بعد, ابوطالب حراست و حفاظت پیامبر را, در سفر و حضر, برعهده گرفت و با عشق و علاقهء بی نظیری در راه هدف مقدس پیامبر که گسترش آیین یکتا پرستی بود جانبازی و فداکاری کرد. این حقیقت در بسیاری از اشعار مضبوط در دیوان ابوطالب منعکس شده است ; همچون : لیعلم خیار الناس ان محمداً نبی کموسی و المسیح بن مریم (1) افراد پاک و خوش طینت باید بدانند که محمد (ص ) پیامبری است همچون موسی و عیسی (ع ). الم تعلموا انا وجدنا محمداًرسولا کموسی خط فی اول الکتب (2) آیا نمی دانید که محمد (ص ) همچون موسی (پیامبری آسمانی ) است و پیامبری او در سرلوحهء کتاب های آسمانی نوشته شده است ؟ یک چنین فداکاری , که به زندانی شدن تمام بنی هاشم در میان دره ای خشک و سوزان منجر شد, نمی تواندانگیزه ای جز عشق به هدف و علاقهء عمیق به معنویت داشته باشد, و علایق خویشاوندی و سایر عوامل مادی نمی تواند یک چنین روح ایثاری در انسان پدید آورد. دلایل ایمان ابوطالب به آیین برادر زادهء خود به قدری زیاد است که توجه قاطبهء محققان بی نظر را به خود جلب کرده است . متأسفانه گروهی , از روی تعصبات بیجا, در مرز توقف دربارهء ابوطالب باقی مانده اند و گروه دیگر جسارت را بالاتر برده , او را یک فرد غیر مؤمن معرفی کرده اند. حال آن که اگر جزئی از دلایلی که دربارهء اسلام ابوطالب درکتاب های تاریخ و حدیث موجود است دربارهء شخص دیگری وجود می داشت , در ایمان و اسلام او برای احدی جای تردید و شک باقی نمی ماند, اما انسان نمی داند که چار این همه دلایل نتوانسته است قلوب بعضی را روشن سازد! شخصیت مادر حضرت علی (ع ) مادر وی , فاطمه , دختر اسد فرزند هاشم است . وی از نخستین زنانی است که به پیامبر ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (ع ) پیروی می کرد. او همان زن پاکدامنی است که به هنگام شدت یافتن درد زایمان راه مسجد الحرام راپیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : خداوندا, به تو و پیامبران و کتاب هایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازندهء این خانه ایمان راسخ دارم , پروردگارا! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است , تولد این کودک را بر من آسان فرما. لحظه ای نگذشت که فاطمه به صورت اعجازآمیزی وارد خانهء خدا شد و در آنجا وضع حمل کرد.(1) این فضیلت بزرگ را قاطبهء محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب در کتابهای خود نقل کرده اند. در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادی به این حقیقت تصریح کرده , آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند.(2) حاکم نیشابوری می گوید: ولادت علی در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است .(3) آلوسی بغدادی صاحب تفسیر معروف می نویسد: تولد علی در کعبه در میان ملل جهان مشهور و معروف است و تاکنون کسی به این فضیلت دست نیافته است .(4) در آغوش پیامبر (ص ) هر گاه مجموع عمر امام (ع ) را به پنج بخش قسمت کنیم , نخستین بخش آن را زندگی امام پیش از بعثت پیامبرتشکیل می دهد. عمر امام در این بخش از ده سال تجاوز نمی کند, زیرا لحظه ای که حضرت علی (ع ) دیده به جهان گشود بیش از سی سال از عمر پیامبر (ص ) نگذشته بود; و پیامبر در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شد.(5) حساسترین حوادث زندگی امام در این بخش همان شکل گیری شخصیت حضرت علی (ع) و تحقق ضلع دوم ازمثلث شخصیت وی به وسیلهء پیامبر است . این بخش از عمر, برای هر انسانی , از لحظه های حساس و ارزندهء زندگی اوشمرده می شود. شخصیت کودک در این سن , همچون برگ سفیدی , آمادهء پذیرش هر شکلی است که بر آن نقش می شود; و این فصل از عمر, برای مربیان و آموزگاران , بهترین فرصت است که روحیات پاک و فضایل اخلاق کودک راکه دست آفرینش در نهاد او به ودیعت نهاده است پرورش دهند و او را با اصول انسانی و ارزشهای اخلاقی و راه و رسم زندگی سعادتمندانه آشنا سازند. پیامبر عالیقدر اسلام , به همین هدف عالی , تربیت حضرت علی (ع ) را پس از تولد او به عهده گرفت . هنگامی که مادر حضرت علی (ع ) نوزاد را خدمت پیامبر آورد با علاقهء شدید آن حضرت نسبت به کودک روبرو شد. پیامبر از وی خواست که گهوارهء حضرت علی را در کنار رختخواب او قرار دهد از این جهت , زندگانی امام از روزهای نخست بالطف خاص پیامبر توأم شد. نه تنها پیامبر گهوارهء حضرت علی را در موقع خواب حرکت می داد, بلکه در مواقعی ازروز بدن او را می شست و شیر در کام او می ریخت , و در موقع بیداری با او با کمال ملاطفت سخن می گفت . گاهی او رابه سینه می فشرد و میگفت : این کودک برادر من است و در آینده ولی و یاور و وصی و همسر دختر من خواهد بود. به سبب علاقه ای که به حضرت علی داشت هیچ گاه از او جدا نمی شد و هر موقع از مکه برای عبادت به خارج شهر می رفت حضرت علی (ع ) را همچون برادر کوچک یا فرزند دلبندی همراه خود می برد. (6) هدف از این مراقبت ها این بود که دومین ضلع مثلث شخصیت حضرت علی (ع ) که همان تربیت است , به وسیلهء اوشکل گیرد و هیچ کس جز پیامبر در این شکل گیری مؤثر نباشد. امیر مؤمنان در سخنان خود خدمات ارزندهء پیامبر (ص ) را یاد کرده , می فرماید: و قد عملمتم موضعی من رسول الله (ص ) بالقرابة القربیة و المنزلة الخصیصة, وضعنی فی حجره و انا ولد یضمنی الی صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسد و یشمنی عرفه و کان یمضغ ثم یلقمنیه .(7) شما ای یاران پیامبر, از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا و مقام (احترام ) مخصوصی که نزد آن حضرت داشتم کاملاًآگاه هستید و می دانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شده ام ; هنگامی که نوزاد بودم مرا به سینهء خود می گرفت ودر کنار بستر خود از من حمایت می کرد و دست بر بدن من می مالید, و من بوی خوش او را استشمام می کردم , و او غذادر دهان من می گذاشت . پیامبر اکرم (ص ) حضرت علی (ع ) را به خانهء خود می برد از آنجا که خدا می خواهد ولی بزرگ دین او در خانهء پیامبر بزرگ می شود و تحت تربیت رسول خدا قرار گیرد, توجه پیامبر را به این کار معطوف می دارد. مورخان اسلامی می نویسند: خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد. ابوطالب , عمومی پیامبر, با عایله و هزینهء سنگینی روبرو بود. پیامبر با عموی دیگر خود, عباس , که ثروت و مکنت مالی او بیش از ابوطالب بود به گفتگو پرداخت و هر دو توافق کردند که هر کدام یکی از فرزندان ابوطالب را به خانهء خود ببرد تا در روزهای قحطی گشایشی در کار ابوطالب پدید آید. از این جهت عباس , جعفر را و پیامبر اکرم (ص ) حضرت علی را به خانهء خود بردند .(8) این بار که امیر مؤمنان به طور کامل در اختیار پیامبر قرار گرفت از خرمن اخلاق و فضایل انسانی او بهره های بسیاربرد و موفق شد تحت رهبری پیامبر به عالیترین مدارج کمال خود برسد. امام (ع ) در سخنان خود به چنین ایام و];ؤمراقبت های خاص پیامبر اشاره کرده , می فرماید: و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر أمه یرفع لی کل یوم من اخلاقه علما و یا مرنی بالاقتداء به .(9) من به سان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود می رود در پی پیامبر می رفتم ; هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم می کرد و دستور می داد که از آن پیروی کنم . حضرت علی (ع ) در غار حرا پیامبر اسلام (ص ) پیش از آنکه مبعوث به رسالت شود, همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت می پرداخت و در پایان ماه از کوه سرازیر می شد و یکسره به مسجدالحرام می رفت و هفت بار خانهء خدا را طواف می کرد و سپس به منزل خود باز می گشت . دراینجا این سؤال پیش می آید که با عنایت شدیدی که پیامبر نسبت به حضرت علی داشت آیا او را همراه خود به آن محل عجیب عبادت و نیایش می برد یا او را در این مدت ترک می گفت ؟ قراین نشان می دهد از هنگامی که پیامبر اکرم (ص ) حضرت علی (ع ) را به خانهء خود برد هرگز روزی او را ترک نگفت . مورخان می نویسند: علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را همراه خودمی برد.(10) ابن ابی الحدید می گوید: احادیث صحیح حاکی است که وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخرساخت علی در کنار حضرتش بود. آناز از روزهای همان ماه بود که پیامبر برای عبادت به کوه حرا رفته بود امیر مؤمنان , خود در این باره می فرماید: و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فأراه ولایراه غیری(11) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت می پرداخت و جز من کسی او را نمی دید. (12)ین جمله اگر چه می تواند ناظر به مجاورت پیامبر در حرا در دوران پس از رسالت باشد ولی قراین گذشته و اینکه مجاورت پیامبر در حرا غالباً قبل از رسالت بوده است تأیید می کند که این جمله ناظر به دوران قبل از رسالت است . طهارت نفسانی حضرت علی (ع ) و پرورش پیگیر پیامبر از او سبب شد که در همان دوران کودکی , با قلب حساس ودیدهء نافذ و گوش شنوا خود, چیزهایی را ببیند و اصواتی را بشنود که برای مردم عادی دیده و شنیدن آن ها ممکن نیست ; چنانکه امام , خود در این زمینه می فرماید:(13) أری نور الوحی و الرسالة و أشم ریح النبوة(14) من در همان دوران کودکی , به هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم , نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر سرازیربود می دیدم و بوی پاک نبوت را از او استشمام می کردم . امام صادق (ع ) می فرماید: امیر مؤمنان پیش از بعثت پیامبر اسلام نور رسالت و صدای فرشتهء وحی را می شنید. در لحظهء بزرگ و شگفت تلقی وحی پیامبر به حضرت علی فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگی مقام نبوت را داشتی , ولی تو وصی و وراث من هستی , تو سروراوصیا و پیشوای متقیانی .(15) امیر مؤمنان دربارهء شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می فرماید: هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای ناله ای به گوش من رسید; به رسول خدا عرض کردم این نالهء چیست ؟ فرمود: این نالهء شیطان است و علت ناله اش این است که پس از بعثت من از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود نومید شد. سپس پیامبر رو به حضرت علی کرد و گفت : انک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلا أنک لست بنبی و لکنک لوزیر(16) --------------------------------------------- 1و 2- مجمع البیان , ج 4 ص 37 3- کشف الغمة, ج 1 ص 90 4- مانند مروج الذهب , ج 2 ص 349الشفاء, ج 1 ص 151و... 5- مستدرک حاکم , ج 3 ص 483 6- شرح قصیده عبدالباقی افندی , ص 15 7- برخی مانند ابن خشاب در کتاب موالید الائمة مجموع عمر علی (ع ) را شصت و پنج و مقدار عمر آن حضرت را پیش ازبعثت دوازده سال دانسته است . به کتاب کشف الغمة نگارش مورخ معروف علی بن عیسی اربلی (متوفای سال 693ه ق ) ج 1ص 65مراجعه شود. 8- کشف الغمة, ج 1 ص 90 9- نهج البلاغهء عبده , ج 2 ص 182 خطبهء قاصعه . 10- سیرهء ابن هشام , ج 1 ص 236 11- نهج البلاغهء عبده , ج 2 ص 182 12- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید, ج 13 ص 208 13- نهج البلاغه , خطبهء 187(قاصعه ). 14- پیش از آنکه پیامبر اسلام از طرف خد به مقام رسالت برسد وحی و صداهای غیبی را به صورت مرموزی , که در روایات بیان شده است , درک می کرد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید, ج 13 ص 197 15- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید, ج 13 ص 310 16- نهج البلاغه , خطبهء قاصعه
مثلث شخصیتی حضرت علی (ع ) چگونه می باشد؟
از نظر روان شناسان , شخصیت هر فردی متشکل از سه عامل مهم است که هر یک در انعقاد و تکون شخصیت تأثیربه سزایی دارد و گویی روحیات و صفات و طرز تفکر انسان همچون مثلثی است که از پیوستن این سه ضلع به یکدیگرپدید می آید. این سه عامل عبارتنداز:
1 وراثت
2 آموزش و پرورش
3 محیط زندگی
صفات خوب و بد آدمی و روحیات عالی و پست او به وسیلهء این سه عامل پی ریزی می شود و رشد و نمو می کند.
دربارهء عامل وراثت سخن کوتاه اینکه : فرزندان ما نه تنها صفات ظاهری را, مانند شکل و قیافه , از ما به ارث می برند,بلکه روحیات و صفات باطنی پدر و مادر نیز از طریق وراثت به آنان منتقل می شود.
آموزش و پرورش و محیط, که دو ضلع دیگر شخصیت انسان را تشکیل می دهند, در پرورش سجایای عالی که دست آفرینش در نهاد آدمی به ودیعت نهاده و یا تربیت صفاتی که کودک از پدر و مادر به وراثت برده است نقش مهمی دارند. یک آموزگار می تواند سرنوشت کودکی و یا کلاسی را تغییر دهد. و بسا که محیط, افراد آلوده را پاک و یا افراد پاک را آلوده می سازد. قدرت این دو عامل در شکل دادن به شخصیت آدمی چنان مسلم و روشن است که خود را ازتوضیح دربارهء آن بی نیاز می دانیم . البته نباید فراموش کرد که در ورای این امور سه گانه و مشرف و مسلط بر آن ها اراده وخواست انسان قرار گرفته است .
شخصیت موروثی حضرت علی (ع )
امیرمؤمنان از صلب پدری چون ابوطالب دیده به جهان گشود. ابوطالب بزرگ بطحاء (مکه ) و رئیس بنی هاشم بود.سراسر وجود او, کانونی از سماحت و بخشش , عطوفت و مهر, جانبازی و فداکاری در راه آیین توحید بود.
در همان روزی که عبدالمطلب جد پیامبر در گذشت , آن حضرت هشت سال تمام داشت . از آن روز تا چهل و دوسال بعد, ابوطالب حراست و حفاظت پیامبر را, در سفر و حضر, برعهده گرفت و با عشق و علاقهء بی نظیری در راه هدف مقدس پیامبر که گسترش آیین یکتا پرستی بود جانبازی و فداکاری کرد. این حقیقت در بسیاری از اشعار مضبوط در دیوان ابوطالب منعکس شده است ; همچون :
لیعلم خیار الناس ان محمداً نبی کموسی و المسیح بن مریم (1)
افراد پاک و خوش طینت باید بدانند که محمد (ص ) پیامبری است همچون موسی و عیسی (ع ).
الم تعلموا انا وجدنا محمداًرسولا کموسی خط فی اول الکتب (2)
آیا نمی دانید که محمد (ص ) همچون موسی (پیامبری آسمانی ) است و پیامبری او در سرلوحهء کتاب های آسمانی نوشته شده است ؟
یک چنین فداکاری , که به زندانی شدن تمام بنی هاشم در میان دره ای خشک و سوزان منجر شد, نمی تواندانگیزه ای جز عشق به هدف و علاقهء عمیق به معنویت داشته باشد, و علایق خویشاوندی و سایر عوامل مادی نمی تواند یک چنین روح ایثاری در انسان پدید آورد.
دلایل ایمان ابوطالب به آیین برادر زادهء خود به قدری زیاد است که توجه قاطبهء محققان بی نظر را به خود جلب کرده است . متأسفانه گروهی , از روی تعصبات بیجا, در مرز توقف دربارهء ابوطالب باقی مانده اند و گروه دیگر جسارت را بالاتر برده , او را یک فرد غیر مؤمن معرفی کرده اند. حال آن که اگر جزئی از دلایلی که دربارهء اسلام ابوطالب درکتاب های تاریخ و حدیث موجود است دربارهء شخص دیگری وجود می داشت , در ایمان و اسلام او برای احدی جای تردید و شک باقی نمی ماند, اما انسان نمی داند که چار این همه دلایل نتوانسته است قلوب بعضی را روشن سازد!
شخصیت مادر حضرت علی (ع )
مادر وی , فاطمه , دختر اسد فرزند هاشم است . وی از نخستین زنانی است که به پیامبر ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (ع ) پیروی می کرد. او همان زن پاکدامنی است که به هنگام شدت یافتن درد زایمان راه مسجد الحرام راپیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت :
خداوندا, به تو و پیامبران و کتاب هایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازندهء این خانه ایمان راسخ دارم , پروردگارا! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است , تولد این کودک را بر من آسان فرما.
لحظه ای نگذشت که فاطمه به صورت اعجازآمیزی وارد خانهء خدا شد و در آنجا وضع حمل کرد.(1)
این فضیلت بزرگ را قاطبهء محدثان و مورخان شیعه و دانشمندان علم انساب در کتابهای خود نقل کرده اند. در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادی به این حقیقت تصریح کرده , آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند.(2)
حاکم نیشابوری می گوید:
ولادت علی در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است .(3)
آلوسی بغدادی صاحب تفسیر معروف می نویسد:
تولد علی در کعبه در میان ملل جهان مشهور و معروف است و تاکنون کسی به این فضیلت دست نیافته است .(4)
در آغوش پیامبر (ص )
هر گاه مجموع عمر امام (ع ) را به پنج بخش قسمت کنیم , نخستین بخش آن را زندگی امام پیش از بعثت پیامبرتشکیل می دهد. عمر امام در این بخش از ده سال تجاوز نمی کند, زیرا لحظه ای که حضرت علی (ع ) دیده به جهان گشود بیش از سی سال از عمر پیامبر (ص ) نگذشته بود; و پیامبر در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شد.(5)
حساسترین حوادث زندگی امام در این بخش همان شکل گیری شخصیت حضرت علی (ع) و تحقق ضلع دوم ازمثلث شخصیت وی به وسیلهء پیامبر است . این بخش از عمر, برای هر انسانی , از لحظه های حساس و ارزندهء زندگی اوشمرده می شود. شخصیت کودک در این سن , همچون برگ سفیدی , آمادهء پذیرش هر شکلی است که بر آن نقش می شود; و این فصل از عمر, برای مربیان و آموزگاران , بهترین فرصت است که روحیات پاک و فضایل اخلاق کودک راکه دست آفرینش در نهاد او به ودیعت نهاده است پرورش دهند و او را با اصول انسانی و ارزشهای اخلاقی و راه و رسم زندگی سعادتمندانه آشنا سازند.
پیامبر عالیقدر اسلام , به همین هدف عالی , تربیت حضرت علی (ع ) را پس از تولد او به عهده گرفت . هنگامی که مادر حضرت علی (ع ) نوزاد را خدمت پیامبر آورد با علاقهء شدید آن حضرت نسبت به کودک روبرو شد. پیامبر از وی خواست که گهوارهء حضرت علی را در کنار رختخواب او قرار دهد از این جهت , زندگانی امام از روزهای نخست بالطف خاص پیامبر توأم شد. نه تنها پیامبر گهوارهء حضرت علی را در موقع خواب حرکت می داد, بلکه در مواقعی ازروز بدن او را می شست و شیر در کام او می ریخت , و در موقع بیداری با او با کمال ملاطفت سخن می گفت . گاهی او رابه سینه می فشرد و میگفت :
این کودک برادر من است و در آینده ولی و یاور و وصی و همسر دختر من خواهد بود.
به سبب علاقه ای که به حضرت علی داشت هیچ گاه از او جدا نمی شد و هر موقع از مکه برای عبادت به خارج شهر می رفت حضرت علی (ع ) را همچون برادر کوچک یا فرزند دلبندی همراه خود می برد. (6)
هدف از این مراقبت ها این بود که دومین ضلع مثلث شخصیت حضرت علی (ع ) که همان تربیت است , به وسیلهء اوشکل گیرد و هیچ کس جز پیامبر در این شکل گیری مؤثر نباشد.
امیر مؤمنان در سخنان خود خدمات ارزندهء پیامبر (ص ) را یاد کرده , می فرماید:
و قد عملمتم موضعی من رسول الله (ص ) بالقرابة القربیة و المنزلة الخصیصة, وضعنی فی حجره و انا ولد یضمنی الی صدره و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسد و یشمنی عرفه و کان یمضغ ثم یلقمنیه .(7)
شما ای یاران پیامبر, از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا و مقام (احترام ) مخصوصی که نزد آن حضرت داشتم کاملاًآگاه هستید و می دانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شده ام ; هنگامی که نوزاد بودم مرا به سینهء خود می گرفت ودر کنار بستر خود از من حمایت می کرد و دست بر بدن من می مالید, و من بوی خوش او را استشمام می کردم , و او غذادر دهان من می گذاشت .
پیامبر اکرم (ص ) حضرت علی (ع ) را به خانهء خود می برد
از آنجا که خدا می خواهد ولی بزرگ دین او در خانهء پیامبر بزرگ می شود و تحت تربیت رسول خدا قرار گیرد, توجه پیامبر را به این کار معطوف می دارد. مورخان اسلامی می نویسند:
خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد. ابوطالب , عمومی پیامبر, با عایله و هزینهء سنگینی روبرو بود. پیامبر با عموی دیگر خود, عباس , که ثروت و مکنت مالی او بیش از ابوطالب بود به گفتگو پرداخت و هر دو توافق کردند که هر کدام یکی از فرزندان ابوطالب را به خانهء خود ببرد تا در روزهای قحطی گشایشی در کار ابوطالب پدید آید. از این جهت عباس , جعفر را و پیامبر اکرم (ص ) حضرت علی را به خانهء خود بردند .(8)
این بار که امیر مؤمنان به طور کامل در اختیار پیامبر قرار گرفت از خرمن اخلاق و فضایل انسانی او بهره های بسیاربرد و موفق شد تحت رهبری پیامبر به عالیترین مدارج کمال خود برسد. امام (ع ) در سخنان خود به چنین ایام و];ؤمراقبت های خاص پیامبر اشاره کرده , می فرماید:
و لقد کنت اتبعه اتباع الفصیل اثر أمه یرفع لی کل یوم من اخلاقه علما و یا مرنی بالاقتداء به .(9)
من به سان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود می رود در پی پیامبر می رفتم ; هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم می کرد و دستور می داد که از آن پیروی کنم .
حضرت علی (ع ) در غار حرا
پیامبر اسلام (ص ) پیش از آنکه مبعوث به رسالت شود, همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت می پرداخت و در پایان ماه از کوه سرازیر می شد و یکسره به مسجدالحرام می رفت و هفت بار خانهء خدا را طواف می کرد و سپس به منزل خود باز می گشت .
دراینجا این سؤال پیش می آید که با عنایت شدیدی که پیامبر نسبت به حضرت علی داشت آیا او را همراه خود به آن محل عجیب عبادت و نیایش می برد یا او را در این مدت ترک می گفت ؟
قراین نشان می دهد از هنگامی که پیامبر اکرم (ص ) حضرت علی (ع ) را به خانهء خود برد هرگز روزی او را ترک نگفت . مورخان می نویسند:
علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر از شهر خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را همراه خودمی برد.(10)
ابن ابی الحدید می گوید:
احادیث صحیح حاکی است که وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخرساخت علی در کنار حضرتش بود. آناز از روزهای همان ماه بود که پیامبر برای عبادت به کوه حرا رفته بود
امیر مؤمنان , خود در این باره می فرماید:
و لقد کان یجاور فی کل سنة بحراء فأراه ولایراه غیری(11)
پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت می پرداخت و جز من کسی او را نمی دید.
(12)ین جمله اگر چه می تواند ناظر به مجاورت پیامبر در حرا در دوران پس از رسالت باشد ولی قراین گذشته و اینکه مجاورت پیامبر در حرا غالباً قبل از رسالت بوده است تأیید می کند که این جمله ناظر به دوران قبل از رسالت است .
طهارت نفسانی حضرت علی (ع ) و پرورش پیگیر پیامبر از او سبب شد که در همان دوران کودکی , با قلب حساس ودیدهء نافذ و گوش شنوا خود, چیزهایی را ببیند و اصواتی را بشنود که برای مردم عادی دیده و شنیدن آن ها ممکن نیست ; چنانکه امام , خود در این زمینه می فرماید:(13)
أری نور الوحی و الرسالة و أشم ریح النبوة(14)
من در همان دوران کودکی , به هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم , نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر سرازیربود می دیدم و بوی پاک نبوت را از او استشمام می کردم .
امام صادق (ع ) می فرماید:
امیر مؤمنان پیش از بعثت پیامبر اسلام نور رسالت و صدای فرشتهء وحی را می شنید.
در لحظهء بزرگ و شگفت تلقی وحی پیامبر به حضرت علی فرمود:
اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگی مقام نبوت را داشتی , ولی تو وصی و وراث من هستی , تو سروراوصیا و پیشوای متقیانی .(15)
امیر مؤمنان دربارهء شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می فرماید: هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای ناله ای به گوش من رسید; به رسول خدا عرض کردم این نالهء چیست ؟ فرمود: این نالهء شیطان است و علت ناله اش این است که پس از بعثت من از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود نومید شد. سپس پیامبر رو به حضرت علی کرد و گفت :
انک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلا أنک لست بنبی و لکنک لوزیر(16)
---------------------------------------------
1و 2- مجمع البیان , ج 4 ص 37
3- کشف الغمة, ج 1 ص 90
4- مانند مروج الذهب , ج 2 ص 349الشفاء, ج 1 ص 151و...
5- مستدرک حاکم , ج 3 ص 483
6- شرح قصیده عبدالباقی افندی , ص 15
7- برخی مانند ابن خشاب در کتاب موالید الائمة مجموع عمر علی (ع ) را شصت و پنج و مقدار عمر آن حضرت را پیش ازبعثت دوازده سال دانسته است . به کتاب کشف الغمة نگارش مورخ معروف علی بن عیسی اربلی (متوفای سال 693ه ق ) ج 1ص 65مراجعه شود.
8- کشف الغمة, ج 1 ص 90
9- نهج البلاغهء عبده , ج 2 ص 182 خطبهء قاصعه .
10- سیرهء ابن هشام , ج 1 ص 236
11- نهج البلاغهء عبده , ج 2 ص 182
12- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید, ج 13 ص 208
13- نهج البلاغه , خطبهء 187(قاصعه ).
14- پیش از آنکه پیامبر اسلام از طرف خد به مقام رسالت برسد وحی و صداهای غیبی را به صورت مرموزی , که در روایات بیان شده است , درک می کرد. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید, ج 13 ص 197
15- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید, ج 13 ص 310
16- نهج البلاغه , خطبهء قاصعه
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] چرا حدود صد سال قبر امیرالمومنین علی(ع) مخفی بود؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] متن روی بازوی امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر امامان(ع)، هنگام تولد چه بود؟
- [سایر] چرا لقب امام علی(ع) امیرالمومنین نامیده شد؟
- [سایر] نشانه های دوستان و دشمنان امیرالمومنین علی(ع)چیست؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] قصیده ای از یکی از شاعران شنیدم که در آن ابیاتی به این مضمون آمده است: "کوه ها علی است. زمین علی است. آسمان علی است، ملائکه علی است. بهشت علی است، حشر، حساب، صراط، آدم، نوح و..... محمد، فاطمه، علی(ع) است و.... این شاعر همه اینها را علی (ع) قرار داد است؛ یعنی علی (ع) همه اینها است! نظر شرعی شما در این باره چیست؟
- [سایر] سلام؛ لقب امام علی(ع) که حیدر کرار است، به چه معنا است؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.