می خواستم بدونم آیا در تاریخ نوع چادر حضرت زهرا(س) آمده یا خیر؟ یعنی مانند چادر عربی های کشورهای عربی الان بوده؟ و دیگه اینکه در حال حاضر بهترین نوع چادر کدام هستش؟ ایرانی، عربی، قجری یا...؟ به چه علت؟ با تشکر پاسخ: در ابتدا باید بگویم که آنچه در میان مسلمانان معروف بوده (جلباب) بوده است. در تفسیر آیه 59 سوره احزاب که ترجمه آن این است: (ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به جلباب فروپوشند، این کار برای آنکه آنها [به عفت و حیا] شناخته شوند تا از تعرض آزار نکشند، بهتر است...)، برخی جلباب را به چادر معنا کردهاند و برخی هم که دیدگاه متفاوتی داشتند آن را نوعی روسری بزرگ دانستهاند، حتی برخی در توضیح نفی چادر، جلباب را فقط به زنان پیامبر نسبت دادهاند. شهید مطهّری در توصیف جلباب میگوید: (جامه گشادی است که از روسری بزرگتر و از عبا کوچکتر است و یا پیراهن و جامه گشاد و بزرگی است از ملحفه (ملافه یا روپوش). بزرگی آن همانند چادر است که زنان به وسیله آن صورت و گردن و جامههای خود را میپوشانند).[1] در مورد حجاب حضرت زهرا(س) ابن شهر آشوب و قطب راوندی روایت کرده اند که : روزی حضرت علی علیه السلام که به پول احتیاج پیدا کرد بود، به ناچار چادر حضرت فاطمه علیها السلام را که از جنس پشم بود نزد مردی یهودی به نام زید رهن گذاشت و قدری جو قرض گرفت . آن مرد یهودی چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت . به هنگام شب ، زن مرد یهودی وقتی که وارد حجره شد نوری از آن چادر مشاهده کرد که تمام حجره ر روشن کره بود. زن وقتی که آن حالت عجیب را دید نزد شوهرش رفت و آنچه دیده بود نقل کرد. شوهرش از شنیدن آن حالت تعجب کرد. (چون فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه علیها السلام در خانه اوست ) پس به سرعت داخل حجره شد و متوجه شد که نور از چادر حضرت فاطمه علیها السلام آن بانوی عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است . یهودی از مشاهده این حالت تعجبش زیادتر شد. پس آن دو به خانه خویشان و دوستان خود رفتند و هشتاد نفر از آنها را به خانه آوردند که همگی آنها از برکت شعاع (نور) چادر فاطمه علیها السلام به نور اسلام منور گردیدند.[2] همچنین از سلمان فارسی نقل کرده اند که گفت: روزی حضرت فاطمه علیهم السلام را دیدم که چادری وصله دار بر سر داشت ، در شگفتی ماندم و گفتم : عجبا دختران پادشاهان ایران و روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زر بافت به تن می کنند و این دختر رسول خداست نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا فاطمه علیه اسلام پاسخ داد: ای سلمان خداوند بزرگ ، لباسهای زینتی و تختهای طلایی را برای ما، در روز قیامت ذخیره کرده است . حضرت سپس به خدمت پدر گرامیش رفت و شگفتی سلمان را مطرح کرد و گفت : ای رسول خدا، سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود: مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.[3] اما به طور کلی و از دیدگاه فقهی باید بگویم که حجاب منحصر در چادر و حتی مانتو خاصی نیست، بلکه هر لباسی که غیر از وجه و کفین (دستها تا مچ) را بپوشاند وموجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافی است. باید توجه داشت همانطور که بقیه واجبات دارای مراتب مختلفی میباشند حجاب نیز دارای مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب میگردد. حجاب و پوشش پیش از اسلام، در میان برخی از ملّتها - از جمله ایران باستان و قوم یهود و شاید در هند - مطرح و از آنچه که در قانون اسلام آمده، سختتر بوده است[4]. اما به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدینوسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. ازاینرو هر چه پوشش زن متینتر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن میشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن و توجه به عرف جامعه نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است. اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمینکننده حقیقی فلسفه حجاب میباشد. حد مستحب آن هر شکلی است که این پوشش به سبک متینتر و سنگینتری رعایت گردد. اما در مورد نوع چادر که عربی یا قجری و .. باشد شما می توانید بر اساس عرف جامعه چادر مناسب را انتخاب کنید. به عبارت دیگر عربی، قجری و ... بودن در این مورد اهمیت ندارد بلکه آنچه مهم است نوع عرف زنان محجبه یک جامعه است. [1] عبدیائی، نرجس، چادر و تأثیرات سیاسی- اجتماعی آن در فرهنگ شیعیان ایران، بانوان شیعه ) شماره 10، ص10 [2] مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 387 ؛ الخرائج راوندی ج 2 ص 537 [3] فرهنگ سخنان فاطمه زهرا: ص 139. [4] مطهری، مرتضی، مسأله حجاب، ص 21.
می خواستم بدونم آیا در تاریخ نوع چادر حضرت زهرا(س) آمده یا خیر؟ یعنی مانند چادر عربی های کشورهای عربی الان بوده؟ و دیگه اینکه در حال حاضر بهترین نوع چادر کدام هستش؟ ایرانی، عربی، قجری یا...؟ به چه علت؟ با تشکر
می خواستم بدونم آیا در تاریخ نوع چادر حضرت زهرا(س) آمده یا خیر؟ یعنی مانند چادر عربی های کشورهای عربی الان بوده؟
و دیگه اینکه در حال حاضر بهترین نوع چادر کدام هستش؟ ایرانی، عربی، قجری یا...؟ به چه علت؟
با تشکر
پاسخ: در ابتدا باید بگویم که آنچه در میان مسلمانان معروف بوده (جلباب) بوده است. در تفسیر آیه 59 سوره احزاب که ترجمه آن این است: (ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به جلباب فروپوشند، این کار برای آنکه آنها [به عفت و حیا] شناخته شوند تا از تعرض آزار نکشند، بهتر است...)، برخی جلباب را به چادر معنا کردهاند و برخی هم که دیدگاه متفاوتی داشتند آن را نوعی روسری بزرگ دانستهاند، حتی برخی در توضیح نفی چادر، جلباب را فقط به زنان پیامبر نسبت دادهاند. شهید مطهّری در توصیف جلباب میگوید: (جامه گشادی است که از روسری بزرگتر و از عبا کوچکتر است و یا پیراهن و جامه گشاد و بزرگی است از ملحفه (ملافه یا روپوش). بزرگی آن همانند چادر است که زنان به وسیله آن صورت و گردن و جامههای خود را میپوشانند).[1]
در مورد حجاب حضرت زهرا(س) ابن شهر آشوب و قطب راوندی روایت کرده اند که :
روزی حضرت علی علیه السلام که به پول احتیاج پیدا کرد بود، به ناچار چادر حضرت فاطمه علیها السلام را که از جنس پشم بود نزد مردی یهودی به نام زید رهن گذاشت و قدری جو قرض گرفت . آن مرد یهودی چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت . به هنگام شب ، زن مرد یهودی وقتی که وارد حجره شد نوری از آن چادر مشاهده کرد که تمام حجره ر روشن کره بود. زن وقتی که آن حالت عجیب را دید نزد شوهرش رفت و آنچه دیده بود نقل کرد. شوهرش از شنیدن آن حالت تعجب کرد. (چون فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه علیها السلام در خانه اوست ) پس به سرعت داخل حجره شد و متوجه شد که نور از چادر حضرت فاطمه علیها السلام آن بانوی عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است . یهودی از مشاهده این حالت تعجبش زیادتر شد. پس آن دو به خانه خویشان و دوستان خود رفتند و هشتاد نفر از آنها را به خانه آوردند که همگی آنها از برکت شعاع (نور) چادر فاطمه علیها السلام به نور اسلام منور گردیدند.[2]
همچنین از سلمان فارسی نقل کرده اند که گفت: روزی حضرت فاطمه علیهم السلام را دیدم که چادری وصله دار بر سر داشت ، در شگفتی ماندم و گفتم : عجبا دختران پادشاهان ایران و روم بر کرسیهای طلایی می نشینند و پارچه های زر بافت به تن می کنند و این دختر رسول خداست نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا فاطمه علیه اسلام پاسخ داد: ای سلمان خداوند بزرگ ، لباسهای زینتی و تختهای طلایی را برای ما، در روز قیامت ذخیره کرده است .
حضرت سپس به خدمت پدر گرامیش رفت و شگفتی سلمان را مطرح کرد و گفت : ای رسول خدا، سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود: مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف می خورد و شبها بر روی آن می خوابیم و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.[3]
اما به طور کلی و از دیدگاه فقهی باید بگویم که حجاب منحصر در چادر و حتی مانتو خاصی نیست، بلکه هر لباسی که غیر از وجه و کفین (دستها تا مچ) را بپوشاند وموجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافی است. باید توجه داشت همانطور که بقیه واجبات دارای مراتب مختلفی میباشند حجاب نیز دارای مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب میگردد.
حجاب و پوشش پیش از اسلام، در میان برخی از ملّتها - از جمله ایران باستان و قوم یهود و شاید در هند - مطرح و از آنچه که در قانون اسلام آمده، سختتر بوده است[4]. اما به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدینوسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. ازاینرو هر چه پوشش زن متینتر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن میشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن و توجه به عرف جامعه نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است.
اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمینکننده حقیقی فلسفه حجاب میباشد. حد مستحب آن هر شکلی است که این پوشش به سبک متینتر و سنگینتری رعایت گردد. اما در مورد نوع چادر که عربی یا قجری و .. باشد شما می توانید بر اساس عرف جامعه چادر مناسب را انتخاب کنید. به عبارت دیگر عربی، قجری و ... بودن در این مورد اهمیت ندارد بلکه آنچه مهم است نوع عرف زنان محجبه یک جامعه است.
[1] عبدیائی، نرجس، چادر و تأثیرات سیاسی- اجتماعی آن در فرهنگ شیعیان ایران، بانوان شیعه ) شماره 10، ص10
[2] مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 387 ؛ الخرائج راوندی ج 2 ص 537
[3] فرهنگ سخنان فاطمه زهرا: ص 139.
[4] مطهری، مرتضی، مسأله حجاب، ص 21.
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] سلام تاریخ خواستگاری حضرت علی(ع) از فاطمه زهرا(س) چه زمانی بوده است؟ و فاصله بین خواستگاری ایشان تا ازدواج چه مدت زمانی بوده است؟ با تشکر
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا(س) دارای موقوفاتی بودند؟
- [سایر] چرا حضرت زهرا(س) دارای کنیز بودند؟
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [آیت الله بهجت] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود، و اگر خواندن به عربی صحیح ممکن نبود، با سایر زبانها بهصورت صحیح باید خوانده شود، و اگر به عربی میتواند بخواند، ولی عربی صحیح را نمیداند، احتیاط در این است که هم به عربی غیر صحیح و هم به لغت صحیحِ کسی که صیغه طلاق را میخواند خوانده شود. و باید دو مرد عادل صیغه طلاق را بشنوند، و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتِی فَاطِمَةُ طالِق)؛ یعنی: (زن من فاطمه رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوَکلّی فاطِمَةُ طالِق).
- [آیت الله وحید خراسانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل ان را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند ان وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق و در صورتی که زن معین باشد ذکر نام او لازم نیست
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد؛ باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق. و در صورتی که زن معین باشد؛ ذکر نام او لازم نیست.
- [آیت الله خوئی] طلاق باید به صیغ عربی صحیح و به کلمة طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغ طلاق را بخواند و اسم زن او مثلًا فاطمه باشد، باید بگوید: (زوجتی فاطمة طالق) یعنی زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید: (زوجة موکلی فاطمة طالق) و درصورتی که زن معین باشد ذکر نام او لازم نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنابر احتیاط واجب باید صیغه طلاق به عربی صحیح خوانده شود و واجب است دو مرد عادل آن را بشنوند، اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه است می گوید: (زوْجتی فاطمة طالقٌ) (یعنی همسرم فاطمه از همسری رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زوْجة موکلی فاطمة طالقٌ) یعنی همسر موکل من رهاست.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).