منظور از اعلمیت ولایت فقیه چیست؟ مقصود از اعلم در بحث (ولایتفقیه)، اعلم در مرجعیت نیست. حضرت علی(ع) میفرماید: (ایها الناس ان احقّ الناس بهذالامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمراللَّه فیه)؛ (ای مردم! بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسی است که در این کار قویتر و به امر خداوند در حوزه رهبری جامعه آگاهتر باشد). بنابراین مقصود از اعلم تنها اعلم فقهی نیست؛ بلکه (اعلم فی هذالامر) است؛ یعنی، کسی که علاوه بر داشتن فقاهت، عدالت و تقوا، مدیر و مدبرتر باشد و به اوضاع کشور و جهان آگاهی کامل داشته باشد تا با ارائه دقیق شرایط به احکام الهی، بهتر بتواند احکام متناسب باشرایط موجود را کشف کند. دشمنان اسلام و ترفندهای آنان را بشناسد و در وقت مناسب، بتواند تصمیمگیری و به نحو شایسته اقدام کند. بنابراین مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از ولیفقیه باشد، در مسائل حکومتی همتای دیگر فقیهان است؛ چون (فقاهت) تنها یکی از شرایط رهبری جامعه اسلامی است؛ نه تمام آن.برای آگاهی بیشتر ر.ک: جوادی آملی، ولایت فقیه، صص 392-399. از همین رو حتی مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از ولی فقیه باشد، لازم در مسائل حکومتی تابع ولی فقیه باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 48/500015)
منظور از اعلمیت ولایت فقیه چیست؟
مقصود از اعلم در بحث (ولایتفقیه)، اعلم در مرجعیت نیست. حضرت علی(ع) میفرماید: (ایها الناس ان احقّ الناس بهذالامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمراللَّه فیه)؛ (ای مردم! بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسی است که در این کار قویتر و به امر خداوند در حوزه رهبری جامعه آگاهتر باشد).
بنابراین مقصود از اعلم تنها اعلم فقهی نیست؛ بلکه (اعلم فی هذالامر) است؛ یعنی، کسی که علاوه بر داشتن فقاهت، عدالت و تقوا، مدیر و مدبرتر باشد و به اوضاع کشور و جهان آگاهی کامل داشته باشد تا با ارائه دقیق شرایط به احکام الهی، بهتر بتواند احکام متناسب باشرایط موجود را کشف کند. دشمنان اسلام و ترفندهای آنان را بشناسد و در وقت مناسب، بتواند تصمیمگیری و به نحو شایسته اقدام کند. بنابراین مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از ولیفقیه باشد، در مسائل حکومتی همتای دیگر فقیهان است؛ چون (فقاهت) تنها یکی از شرایط رهبری جامعه اسلامی است؛ نه تمام آن.برای آگاهی بیشتر ر.ک: جوادی آملی، ولایت فقیه، صص 392-399. از همین رو حتی مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از ولی فقیه باشد، لازم در مسائل حکومتی تابع ولی فقیه باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 48/500015)
- [سایر] منظور از اعلمیت ولایت فقیه چیست؟
- [سایر] منظور از اینکه ولایت فقیه، ولایت فقه است ، چیست؟
- [سایر] منظور از ولایت مطلقه فقیه چیست؟
- [سایر] منظور از ولایت مطلقه فقیه چیست؟
- [سایر] آیا ولایت فقیه، مطلقه است؟ (ولایت مطلقه فقیه) به چه معناست؟ منظور از ( مطلقه) چیست؟ چه دیدگاههایی وجود دارد؟
- [سایر] منظور از لفظ مطلقه در ولایت مطلقه فقیه چیست؟ و اصولا چگونه چنین حکومتی قابل اثبات است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ملاک در اعلمیّت مجتهد متوفی نظر مقلّد است یا مجتهد زنده؟
- [آیت الله جوادی آملی] اگر کسی در اعلمیت مجتهد حی نسبت به مجتهد مِیت شک کند، و یا اینکه هر دو [مجتهد حی و میت] را در اعلمیت مساوی بداند، وظیفه اش چیست؟
- [سایر] گفته می شود در کتب فقهی ولایت فقیه به مانند ولایت پدر بر فرزند صغیر یا مانند ولایت بر افراد مجنون است که نمی توانند امور خود را اداره کنند، آیا چنین مطلبی صحت دارد؟ اگر صحت دارد، منظور چیست ؟
- [سایر] آیاآخوند خراسانی ولایت فقیه را قبول داشند؟ ولایت مطلقه فقیه؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است بر مکلف که در مسأله لزوم (تقلید از اعلم) یا (عدم لزوم) آن از یک مجتهد اعلم تقلید نماید.
- [آیت الله بهجت] شخصی که مقلد مرجعی بوده، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و یا احتمال اعلمیت میت دربین نباشد، رجوع به مجتهدزنده جایز است؛ و درصورتی که مجتهد زنده اعلم باشد یا احتمال اعلمیت او در بین باشد رجوع به او واجب است.
- [آیت الله سیستانی] مجتهد و أعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: آنکه خود انسان یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد، و بتواند مجتهد و أعلم را بشناسد. دوّم: آنکه دو نفر عالم و عادل که میتوانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند، بهشرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند. بلکه اجتهاد یا أعلمیت کسی به گفته یک نفر از اهل خبره و اطلاع که مورد وثوق انسان باشد نیز ثابت میشود. سوّم: آنکه انسان از راههای عقلائی به اجتهاد یا أعلمیت فردی اطمینان پیدا کند، مثل آنکه عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و أعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا أعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باقی ماندن بر تقلید میت جایز است در صورتیکه مجتهد میت و مجتهد حیّ مساوی در علم باشند. و چنانچه یکی از آن دو اعلم باشد تقلید از اعلم لازم است. و در باقی ماندن بر تقلید میت فرقی بین مسائلی که عمل نموده و مسائلی که عمل ننموده، وجود ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر برای غیر مجتهد مسألهای پیش آید که حکم آن را نمیداند، لازم است احتیاط کند یا از مجتهد جامع شرایط تقلید نماید و چنانچه احتمال مخالفت غیر اعلم را با اعلم بدهد و تأخیر واقعه و احتیاط ممکن نباشد یا با حرج همراه باشد و دسترسی به اعلم نداشته باشد، جایز است از غیر اعلم - با رعایت شرط اعلمیت نسبی - تقلید کند.
- [آیت الله مظاهری] در زمانی که در اعلمیّتِ مجتهدین اختلاف باشد یا مجتهدِ اعلم وجود نداشته باشد، مکلّف میتواند از هر مجتهدِ جامع الشرایطی تقلید کند. همچنین در چنین شرایطی از دو مرجع و یا بیشتر میشود تقلید کرد و رجوع از مرجعی به مرجع دیگر نیز جایز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مجتهدی که وظیفه انسان تقلید از او بوده از دنیا برود در صورتی که اعلم بودن مجتهد زنده از میت برایش ثابت شود در مسایل مورد ابتلایی که علم اگر چه اجمالا به اختلاف بین میت و حی دارد واجب است به حی رجوع کند و در صورتی که اعلمیت مجتهد میت برایش ثابت بوده مادامی که اعلم بودن مجتهد زنده برایش ثابت نشود باید به فتوای مجتهد میت عمل کند چه در زمان حیات او التزام به عمل به فتوای او داشته یا نداشته باشد و چه عمل به فتوای او کرده یا نکرده باشد و چه فتوای او را یاد گرفته یا یاد نگرفته باشد
- [آیت الله وحید خراسانی] مجتهد و اعلم را از چند راه می توان شناخت اول ان که خود انسان یقین کند مثل ان که در مرتبه ای از علم باشد که بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد دوم ان که دو نفر عالم عادل که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند به شرط ان که دو نفر عالم عادل دیگر با گفته انان مخالفت ننمایند و اقوی ثبوت اجتهاد و اعلمیت به گفته ثقه خبیر است در صورتی که ظن بر خلاف گفته او نباشد سوم ان که عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته انان اطمینان پیدا شود مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مجتهد و اعلم را از سه راه می توان شناخت: اول: آنکه خود انسان یقین کند مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم: آنکه دو نفر عالم و عادل؛ که می توانند مجتهد اعلم را تشخیص دهند؛ مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند به شرط آنکه دو نفر عالم و عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند و در صورت اختلاف؛ خبره بودن هر کدام بیشتر باشد قول او مقدم است بلکه به گفته یک نفر عالم خبره مورد وثوق نیز اجتهاد یا اعلمیت ثابت می شود. سوم: آنکه عده ای از اهل علم که می توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود؛ مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله خوئی] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: (اول): آن که خود انسان یقین کند، مثل آن که از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. (دوّم): آن که دو نفر عالم عادل، که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند. مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آن که دو نفر عالم و عادل دیگر با گفتة آنان مخالفت ننمایند و ظاهر این است که اجتهاد یا اعلمیت کسی به گفته یک نفر مورد وثوق باشد نیز ثابت میشود. (سوّم): آن که عدهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفت آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.