چرا امروزه مردم نمی توانند به خانه رهبر بروند و با ایشان صحبت کنند در حالی که در انقلاب مردم خیلی راحت به خانه امام می رفتند و با رهبر خود گفت و گو می کردند و یا چرا الان نمی توانند علیه رهبر انتقاد ک ضمن قدردانی از طرح دغدغه های فکری خویش با این مرکز ، در پاسخ به پرسش گفتنی است : الف - ارتباط مردم با رهبری ؛ نیم نگاهی به دیدارهای متعدد -عمومی و خصوصی -اقشار مختلف جامعه با ایشان که در مناسبتهای مختلف مذهبی و ملی ، در حسینیه امام خمینی (ره) - که در محل سکونت مقام معظم رهبری قرار داشته و اساساً به منظور دیدارهای گسترده مردمی با مقام معظم رهبری تهیه شده ، و همانند حسینیه جماران در زمان حضرت امام ( ره) همواره پذیرای خیل عظیم عاشقان ولایت و ملاقات کنندگان با رهبری است - برگزار می شود - و همچنین دیدارهای استانی ، دانشگاهی و .... ایشان به خوبی مبین اهتمام مقام معظم رهبری به لزوم ارتباط مردم با ایشان است . نکته ای که در این زمینه لازم به یادآوری است اینکه حتی در زمان حضرت امام (ره) این چنین نبود که ( مردم خیلی راحت به خانه امام می رفتند و با رهبر خود گفت و گو می کردند ) زیرا اصولاً از یکسو به دلیل کثرت جمعیت و زمان بسیار زیادی که این موضوع می طلبید و از سوی دیگر مسائلی نظیر وظایف بسیار مهم حضرت امام (ره) در رهبری نظام نوپای اسلامی، دیدار با مسئولین و بررسی مسائل مختلف کشور از جنگ گرفته تا سایر مسائل داخلی و خارجی ، به صورت طبیعی چنین امری را غیر ممکن می ساخت . از این رو حضرت امام (ره) ابتدا در مدرسه علوی و سپس در حسینیه جماران ، و در دیدارهای مختلف و همچنین از طریق مکانیسم های مختلف از قبیل دفاتر مختلف ایشان ، همواره بر پیوند و ارتباط با مردم تأکید داشتند . در زمان کنونی نیز مقام معظم رهبری همانند حضرت امام (ره) از راهکارهای مذکور در زمینه پیوند و ارتباط با مردم استفاده می نمایند و به خوبی در جریان امور و مسائل اساسی جامعه و وضعیت مردم می باشند . ایشان در پاسخ این پرسش که (شما از چه کانالهایی و چگونه در جریان امور و مسائل جامعه قرار میگیرید؟ آیا همه چیز را به شما میگویند؟ ) چنین می فرماید : (من از طرق رسمی و غیر رسمی سعی میکنم با واقعیات در تماس باشم. گزارشهایی که به من داده میشود، بسیار متنوع است؛ هم گزارشهای دستگاههای مختلف اطلاعاتی است - چه اطلاعات مربوط به وزارت اطلاعات، چه آنچه که مربوط به اطلاعات نیروهای مسلح است، چه آنچه که مربوط به بعضی از دستگاههای خبر رسانیِ دستگاههای دولتی است - هم بخشی از دفتر ما کارش اطلاع رسانی است؛ مثل دفتر ارتباط مردمی و دفتر بازرسی، که اینها از طریق نامه و تلفن مرتباً با مردم در تماسند؛ با اشخاص و تیپهای مختلف اجتماعی هم ملاقاتهای فراوانی دارم و نامه هم زیاد دریافت میکنم. بههرحال گوش من، گوش فعالی است؛ اما در عین حال مدعی نیستم که همه چیز را میدانم، ممکن هم نیست که همه چیز را بدانم؛ البته ممکن است چیزهایی را بدانم و چیزهایی را هم ندانم. معتقدم که برای یک مسؤول در دستگاه حکومتی - اعم از مسؤولیتی که بنده دارم یا مسؤولیتی که دیگر مسؤولان دارند - انقطاع از واقعیات و دوری از مردم، عامل انحطاط است؛ معتقدم که یک مسؤول نباید اجازه بدهد که از واقعیات جامعه و از خبرهایی که در جامعه جاری است، دور بماند. البته انقطاع از مردم - که در تعبیر امیرالمؤمنین احتجاب از مردم است؛ یعنی حجاب داشتن و با مردم هیچ مواجه نشدن - چیز خیلی خطرناکی است. حضرت به مالک اشتر فرمودهاند: (قلّة علم بالأمور)؛ به خاطر احتجاب از مردم، آگاهی انسان از همه چیز کم میشود. البته من به خانههای اشخاص هم میروم. یکی از کارهایی که بحمداللَّه من از اوایل ریاست جمهوری تا حالا انجام دادهام - البته گاهی بیشتر است، گاهی کمتر - این است که به منازل اشخاصی از آحاد و تودههای مردم میروم، روی فرششان مینشینم، با آنها حرف میزنم و زندگیشان را از نزدیک لمس میکنم. البته به شما عرض بکنم، اطلاع از مردم، یک بخش از اطلاع است؛ بخش دیگرش اطلاع از دشمن است. کسی از من نپرسید که شما از دشمن هم اطلاعی دارید یا نه. ولی من خودم عرض میکنم؛ بله، بنده از دشمنها هم بیاطلاع نیستم. خیلی ها خیال میکنند که ما گاهی تیر به تاریکی میاندازیم و از دشمن صحبت میکنیم؛ نه، تیر به تاریکی انداختن نیست؛ میدانیم و حس میکنیم که دشمن حضور دارد. اتفاقاً همین چند روز قبل بعضی از مطبوعات امریکا خبر از اظهارات رئیس سازمان سیا دادند که در بعضی از روزنامههای ما هم منعکس شد. او گفته بود ما در فلان تعداد کشور - از جمله ایران را هم اسم آورده بود - مأموران سازمان خودمان را فعال کردهایم که زبان مادریشان، زبان آن کشورهاست. بعد به خصوص اسم ایران را آورده بود و گفته بود ما مأمورانی داریم که زبان مادریشان فارسی است و متوسط سنیشان هم سی سال است. ممکن است برای بعضی این سؤال پیدا بشود که چرا این حرفها را میگویند. وقتی اطلاعاتی زیاد و سرریز میشود، برای صاحب آن اطلاعات اهمیتش کم میشود؛ لذا از گوشه و کنارِ حرفها خیلی چیزها میشود فهمید. بله، ندیدنِ دشمن هنر نیست. در زمان حافظ چهار امیر پشت سر هم بر شیراز حکومت کردند که یکی از آنها شاه شیخ ابواسحاق است - البته اسمش شیخ است، اما شیخ نبوده - حافظ هم در چند جا اسم او را آورده؛ چون به او خیلی علاقهمند بوده است. شاه شیخ ابواسحاق، هم جوان، هم زیبا و هم بسیار عیاش بوده است. امیر مبارزالدین - که یکی از پادشاهان آن منطقه بود - از کرمان حرکت کرد و به طرف شیراز آمد و قصد داشت این شهر را بگیرد. برای حمله به شیراز، آرام میآمد تا شیرازیها نفهمند و او ناگهان شیراز را محاصره کند و فرصت دفاع به آنها ندهد. بعضی از مردم از ماجرا آگاه شدند، مأموران حکومت هم قضیه را فهمیدند؛ اما کسی اصلاً جرأت نمیکرد موضوع را به شاه شیخ ابواسحاق خبر دهد. دشمن نزدیک شیراز رسید و تمام منطقهی جلوی حصار شیراز را اردو زد. وزیر شاه شیخ ابواسحاق بالاخره دید اینطوری نمیشود؛ فردا دشمن به شهر حمله میکند و پادشاه خبر ندارد که دشمن پشت شهر است. آیا این برای یک مسؤول هنر است که نداند دشمن کجاست؟! وزیر پیش شاه شیخ ابواسحاق آمد، اما دید جرأت نمیکند مستقیم به او بگوید؛ لذا از راهش وارد شد؛ گفت هوا خیلی خوب و بهاری است و صحرا سبزهزار است؛ آیا میل ندارید بالای پشت بام قصر بروید و بیرون را تماشا بکنید؟ به این بهانه پادشاه را از داخل قصر بیرون کشید و بالای قصر برد. وقتی پادشاه روی پشت بام رفت و نگاه کرد، دید کسانی در بیابان اردو زدهاند؛ گفت این اردو مربوط به کیست؟ گفت متعلق به امیر مبارزالدین است. گفت چه موقع آمدهاند؟ گفت - مثلاً - ده روز است. این پادشاه بیغیرت و بیعرضه به جای این که بلافاصله بیاید و لباس جنگ بپوشد - البته بعد هم جنگ کرد و ابتدا اسیر و سپس کشته شد - گفت اینها حیفشان نیامد در این هوای خوشِ بهاری به جنگ آمدند! این طوری نمیشود انسان مسؤولیتهای مهم جامعه را بر عهده بگیرد. ) ب . انتقاد از رهبری ؛ در این زمینه گفتنی است : یکم . انتقاد از رهبری بر اساس شرع مقدس اسلام در آموزه ای اسلامی تاکید زیادی بر آزادی بیان و انتقاد و انتقاد پذیری از سوی مردم و حاکمان اسلامی شده و تحقق صحیح آن را موجب اصلاح , رشد و تکامل مادی و معنوی فرد , جامعه و نظام سیاسی می داند . چنانکه امام باقر(ع) در باب انتقادپذیری تاکید می نماید: (اتبع من یبکیک و هو لک ناصح...؛ از کسی که از روی خیرخواهی با یادآوری عیبهایت تو را به گریه درآورد پیروی کن و از کسی که از روی ناخالصی تو را به خنده وا میدارد، متابعت مکن...)(الکافی، ج 2، ص 638). و همچنین امام علی(ع) نیز در این زمینه از مردم میخواهد که حرف حق را در هر حال به او یادآوری کنند: (فلا تکفّوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل، فانی لست فی نفسی بقول ان اخطیء ولا آمن ذلک من فعلی الا ان یکفی الله من نفسی ما هو املک به منّی)(نهجالبلاغه، خطبه 216). براساس اعتقادات دینی ما، فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع) معصوماند. ازاینرو هیچکس ادعا نمیکند که احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولیفقیه نیست. احتمال خطا و اشتباه در مورد ولی فقیه وجود دارد و ممکن است دیگران به خطای او پی ببرند. ازاینرو میتوان از ولیفقیه انتقاد کرد. در نگرش دینی نه تنها انتقاد از ولیفقیه با شرایط آن جایز است؛ بلکه یکی از حقوق رهبر بر مردم، لزوم دلسوزی و خیرخواهی برای او است. این حق تحت عنوان (النصیحه لائمه المسلمین) و امر به معروف و نهی از منکر تبیین شده است. نصیحت به معنای خیرخواهی برای رهبران اسلامی است که یکی از ساز و کارهای تحقق آن اندرزدهی است. بنابراین نه تنها انتقاد از ولیفقیه جایز است؛ بلکه در جای خود واجب شرعی است و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام دادن آن شود. دوم . انتقاد از رهبری بر اساس قانون اساسی در کنار حق عمومی نظارت و انتقاد از مسئولین ، مطابق اصل یکصد و یازدهم مجلس خبرگان رهبری به صورت رسمی عهده دار این موضع بوده و البته سایر راهکارهای نظارتی و کنترلی عمومی نظیر نظارت مستمر حوزه های علمیه و مراجع عظام تقلید ، احزاب و تشکل های اسلامی و...همواره وجود دارد . در توضیح بیشتر اینکه در موارد نادری که احتمال اشتباه می رود یا مواردی که ابهام وجود دارد، کمیسیونی به نام (هیأت تحقیق) متشکل از اعضای مجلس خبرگان، با مقام معظم رهبری دیدار و توضیحات لازم را خواستار شده و در صورت نیاز با کارشناسان و صاحب نظران مربوط مشورت و تبادل نظر می نمایند. (محسن، ملک افضلی اردکانی، نظارت و نهادهای نظارتی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1382، ص 122) توضیح اینکه ؛ این مجلس به منظور انجام وظایف خود، بررسیهای کارشناسی و تهیه گزارش، جهت طرح در جلسات رسمی، کمیسیونهایی دائمی، مرکّب از اعضای خبرگان ماده 17 آییننامه داخلی مجلس خبرگان،تشکیل داده است؛ که یکی از این کمیسیون ها ( کمیسیون تحقیق) می باشد ؛ این کمیسیون، موظف است هر گونه اطلاع لازم را درباره اصل یکصدویازدهم، در محدوده قوانین و موازین شرعی، به دست آورد. همچنین درباره صحت و سقم گزارشهای رسیده، دراینباره، تحقیق و بررسی کند و اگر لازم بداند، با مقام معظم رهبری، در این زمینه، ملاقات کند (ماده 33 آییننامه داخلی مجلس خبرگان.) کمیسیون تحقیق موظف است پس از بررسی و تحقیق درباره مسائلی که درباره اصل یکصدویازدهم پیش آمده است و آنها را کافی برای تشکیل اجلاس خبرگان به این منظور نمیداند، نتیجه اقدامات انجام شده را به هیئترئیسه گزارش کند . (ماده 35 آییننامه داخلی مجلس خبرگان) البته در عین حال باید توجه داشت گفتار ولی فقیه به سه بخش تقسیم میشود: 1. فتوا، 2. توصیهها و بیانات ارشادی، 3. احکام حکومتی که یا مستقیماً خود صادر میکند و یا از مجاری قانونی (مانند مجلس شورای اسلامی) صادر میشود. بخش اول، برای مقلدان او لازمالاجرا است و انتقاد در آن به معنای مناظره علمی و فقهی است که جایز و مطلوب میباشد؛ ولی نیازمند قدرت اجتهاد است. بخش دوم، الزامی نمیآورد و نقش عمده آن آگاهی بخشی، روشنگری و هدایت است. انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتی اگر شخصی، نظری مخالف با رهبری داشت، اطاعت از این گونه توصیههای رهبری -تا جایی که با قانونی مخالفت نکند الزامی نیست. در این موارد او میتواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آرای خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آرای خود را در سطح جامعه، نباید به گونهای تبلیغ کند که باعث بیحرمتی و تضعیف رهبر و حکومت اسلامی شود. بخش سوم، اطاعت از دستورات و احکام ولایی یا قوانین مدون جمهوری اسلامی -که به یک اعتبار احکام ولی فقیهاند برای همگان (حتی غیر مقلدان او) لازم و واجب است و تخلّف از آن به هیچ وجه جایز نیست (حتی اگر شخصی آن قانون را خلاف مصلحت بداند)؛ زیرا روشن است در هر قانون و کشوری، اگر رعایت قوانین و دستورات الزامی، تابع سلیقههای متنوع شود، آن کشور با هرج و مرج مواجه شده و قوانین آن ضمانت اجرایی نخواهد داشت. البته در همین موارد هم -به ویژه قبل از صدور حکم تحقیق و بحث علمی، میتواند به عنوان مشورت برای حکومت اسلامی ارائه شود. در نهایت مرجع تصمیمگیری، شخص ولیفقیه یا مجاری قانونی منصوب از ناحیه او است. و بعد از صدور حکم نیز انتقادات سازنده که جنبه مخالفت عملی با ولایت فقیه و ایجاد اخلال و هرج و مرج در جامعه نداشته باشد ، پذیرفتنی است .یکی از اعضای برجسته خبرگان معتقد است که : (انتقاد از رهبری باید هوشمندانه طراحی شودتا موجب سوء استفاده دشمنان نگردد. مجلس خبرگان کمیسیونی برای نظارت بر فعالیتهای رهبری دارد که عملکرد ایشان را مورد بررسی قرار میدهد و در موارد لازم نتیجه آن را به اطلاع ایشان میرساند. این هیأت تحقیق به پیشنهاد خود مقام معظم رهبری در مجلس خبرگان تشکیل شد. بهترین شیوه انتقاد، نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان موارد لازم است ) و (انتقاد از دیگر مسؤولان نظام و مجلس، قوه مجریه و قوه قضاییه در اصل 90 قانون اساسی مطرح شده است؛ یعنی هر کس شکایتی از طرز کار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضاییه داشته باشد، میتواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس موظف به رسیدگی و پاسخ است. ) ؛ ( ملاحظه میشود که مراجعه به مجلس، راهکاری مناسب برای شکایت است. شکایت نوعی انتقاد است (و نوعی نظارت). این عمل موجب حفظ حرمت نهادهای مذکور خواهد بود) (آیت الله مصباح یزدی، جزوه پرسشها و پاسخها، تهیه و تدوین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیرحمة الله، ص70) در پایان گفتنی است که انتقاد کننده، نباید انتظار داشته باشد که ولی فقیه یا دیگر مسؤولان، به هر انتقادی، جامه عمل بپوشند. چه بسا مسؤولان دلایل محکمی برای افعال خود دارند که انتقاد کننده از آنها بیخبر است و حتی گاهی ممکن است نظرات و انتقادهای گوناگون و متناقضی ارائه شود که امکان عمل به همه آنها برای مسؤولان ممکن نباشد. آنچه وظیفه حکومت اسلامی است و از مسؤولان انتظار میرود، گوش دادن به انتقادات و فراهم آوردن بستری است که مردم بتوانند دیدگاههای خود را از عملکرد مسؤولان و... از طریق مجاری و ساز و کارهای معین -بدون هیچنگرانی و ترس به سمع و نظر آنان برسانند و آنان با انتقادهای مردم، برخوردی منطقی داشته باشند؛ یعنی، در صورت درست بودن بپذیرند و یا مردم را آگاه کنند. جهت دیدار با دفتر ارتباطات مردمی مقام معظم رهبری به آدرس تهران - خیابان جمهوری - انتهای دانشگاه جنوبی - کوچه عطارد ساختمان 110 (تلفن 64411 - 64412030) و یا دفتر مقام معظم رهبری به آدرس تهران - خیابان پاستور ص پ 161/13165 و یا تلفن 6441354 - 021 تماس بگیرید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100114984)
چرا امروزه مردم نمی توانند به خانه رهبر بروند و با ایشان صحبت کنند در حالی که در انقلاب مردم خیلی راحت به خانه امام می رفتند و با رهبر خود گفت و گو می کردند و یا چرا الان نمی توانند علیه رهبر انتقاد ک
چرا امروزه مردم نمی توانند به خانه رهبر بروند و با ایشان صحبت کنند در حالی که در انقلاب مردم خیلی راحت به خانه امام می رفتند و با رهبر خود گفت و گو می کردند و یا چرا الان نمی توانند علیه رهبر انتقاد ک
ضمن قدردانی از طرح دغدغه های فکری خویش با این مرکز ، در پاسخ به پرسش گفتنی است : الف - ارتباط مردم با رهبری ؛ نیم نگاهی به دیدارهای متعدد -عمومی و خصوصی -اقشار مختلف جامعه با ایشان که در مناسبتهای مختلف مذهبی و ملی ، در حسینیه امام خمینی (ره) - که در محل سکونت مقام معظم رهبری قرار داشته و اساساً به منظور دیدارهای گسترده مردمی با مقام معظم رهبری تهیه شده ، و همانند حسینیه جماران در زمان حضرت امام ( ره) همواره پذیرای خیل عظیم عاشقان ولایت و ملاقات کنندگان با رهبری است - برگزار می شود - و همچنین دیدارهای استانی ، دانشگاهی و .... ایشان به خوبی مبین اهتمام مقام معظم رهبری به لزوم ارتباط مردم با ایشان است . نکته ای که در این زمینه لازم به یادآوری است اینکه حتی در زمان حضرت امام (ره) این چنین نبود که ( مردم خیلی راحت به خانه امام می رفتند و با رهبر خود گفت و گو می کردند ) زیرا اصولاً از یکسو به دلیل کثرت جمعیت و زمان بسیار زیادی که این موضوع می طلبید و از سوی دیگر مسائلی نظیر وظایف بسیار مهم حضرت امام (ره) در رهبری نظام نوپای اسلامی، دیدار با مسئولین و بررسی مسائل مختلف کشور از جنگ گرفته تا سایر مسائل داخلی و خارجی ، به صورت طبیعی چنین امری را غیر ممکن می ساخت . از این رو حضرت امام (ره) ابتدا در مدرسه علوی و سپس در حسینیه جماران ، و در دیدارهای مختلف و همچنین از طریق مکانیسم های مختلف از قبیل دفاتر مختلف ایشان ، همواره بر پیوند و ارتباط با مردم تأکید داشتند . در زمان کنونی نیز مقام معظم رهبری همانند حضرت امام (ره) از راهکارهای مذکور در زمینه پیوند و ارتباط با مردم استفاده می نمایند و به خوبی در جریان امور و مسائل اساسی جامعه و وضعیت مردم می باشند . ایشان در پاسخ این پرسش که (شما از چه کانالهایی و چگونه در جریان امور و مسائل جامعه قرار میگیرید؟ آیا همه چیز را به شما میگویند؟ ) چنین می فرماید : (من از طرق رسمی و غیر رسمی سعی میکنم با واقعیات در تماس باشم. گزارشهایی که به من داده میشود، بسیار متنوع است؛ هم گزارشهای دستگاههای مختلف اطلاعاتی است - چه اطلاعات مربوط به وزارت اطلاعات، چه آنچه که مربوط به اطلاعات نیروهای مسلح است، چه آنچه که مربوط به بعضی از دستگاههای خبر رسانیِ دستگاههای دولتی است - هم بخشی از دفتر ما کارش اطلاع رسانی است؛ مثل دفتر ارتباط مردمی و دفتر بازرسی، که اینها از طریق نامه و تلفن مرتباً با مردم در تماسند؛ با اشخاص و تیپهای مختلف اجتماعی هم ملاقاتهای فراوانی دارم و نامه هم زیاد دریافت میکنم. بههرحال گوش من، گوش فعالی است؛ اما در عین حال مدعی نیستم که همه چیز را میدانم، ممکن هم نیست که همه چیز را بدانم؛ البته ممکن است چیزهایی را بدانم و چیزهایی را هم ندانم. معتقدم که برای یک مسؤول در دستگاه حکومتی - اعم از مسؤولیتی که بنده دارم یا مسؤولیتی که دیگر مسؤولان دارند - انقطاع از واقعیات و دوری از مردم، عامل انحطاط است؛ معتقدم که یک مسؤول نباید اجازه بدهد که از واقعیات جامعه و از خبرهایی که در جامعه جاری است، دور بماند. البته انقطاع از مردم - که در تعبیر امیرالمؤمنین احتجاب از مردم است؛ یعنی حجاب داشتن و با مردم هیچ مواجه نشدن - چیز خیلی خطرناکی است. حضرت به مالک اشتر فرمودهاند: (قلّة علم بالأمور)؛ به خاطر احتجاب از مردم، آگاهی انسان از همه چیز کم میشود. البته من به خانههای اشخاص هم میروم. یکی از کارهایی که بحمداللَّه من از اوایل ریاست جمهوری تا حالا انجام دادهام - البته گاهی بیشتر است، گاهی کمتر - این است که به منازل اشخاصی از آحاد و تودههای مردم میروم، روی فرششان مینشینم، با آنها حرف میزنم و زندگیشان را از نزدیک لمس میکنم. البته به شما عرض بکنم، اطلاع از مردم، یک بخش از اطلاع است؛ بخش دیگرش اطلاع از دشمن است. کسی از من نپرسید که شما از دشمن هم اطلاعی دارید یا نه. ولی من خودم عرض میکنم؛ بله، بنده از دشمنها هم بیاطلاع نیستم. خیلی ها خیال میکنند که ما گاهی تیر به تاریکی میاندازیم و از دشمن صحبت میکنیم؛ نه، تیر به تاریکی انداختن نیست؛ میدانیم و حس میکنیم که دشمن حضور دارد. اتفاقاً همین چند روز قبل بعضی از مطبوعات امریکا خبر از اظهارات رئیس سازمان سیا دادند که در بعضی از روزنامههای ما هم منعکس شد. او گفته بود ما در فلان تعداد کشور - از جمله ایران را هم اسم آورده بود - مأموران سازمان خودمان را فعال کردهایم که زبان مادریشان، زبان آن کشورهاست. بعد به خصوص اسم ایران را آورده بود و گفته بود ما مأمورانی داریم که زبان مادریشان فارسی است و متوسط سنیشان هم سی سال است. ممکن است برای بعضی این سؤال پیدا بشود که چرا این حرفها را میگویند. وقتی اطلاعاتی زیاد و سرریز میشود، برای صاحب آن اطلاعات اهمیتش کم میشود؛ لذا از گوشه و کنارِ حرفها خیلی چیزها میشود فهمید. بله، ندیدنِ دشمن هنر نیست. در زمان حافظ چهار امیر پشت سر هم بر شیراز حکومت کردند که یکی از آنها شاه شیخ ابواسحاق است - البته اسمش شیخ است، اما شیخ نبوده - حافظ هم در چند جا اسم او را آورده؛ چون به او خیلی علاقهمند بوده است. شاه شیخ ابواسحاق، هم جوان، هم زیبا و هم بسیار عیاش بوده است. امیر مبارزالدین - که یکی از پادشاهان آن منطقه بود - از کرمان حرکت کرد و به طرف شیراز آمد و قصد داشت این شهر را بگیرد. برای حمله به شیراز، آرام میآمد تا شیرازیها نفهمند و او ناگهان شیراز را محاصره کند و فرصت دفاع به آنها ندهد. بعضی از مردم از ماجرا آگاه شدند، مأموران حکومت هم قضیه را فهمیدند؛ اما کسی اصلاً جرأت نمیکرد موضوع را به شاه شیخ ابواسحاق خبر دهد. دشمن نزدیک شیراز رسید و تمام منطقهی جلوی حصار شیراز را اردو زد. وزیر شاه شیخ ابواسحاق بالاخره دید اینطوری نمیشود؛ فردا دشمن به شهر حمله میکند و پادشاه خبر ندارد که دشمن پشت شهر است. آیا این برای یک مسؤول هنر است که نداند دشمن کجاست؟! وزیر پیش شاه شیخ ابواسحاق آمد، اما دید جرأت نمیکند مستقیم به او بگوید؛ لذا از راهش وارد شد؛ گفت هوا خیلی خوب و بهاری است و صحرا سبزهزار است؛ آیا میل ندارید بالای پشت بام قصر بروید و بیرون را تماشا بکنید؟ به این بهانه پادشاه را از داخل قصر بیرون کشید و بالای قصر برد. وقتی پادشاه روی پشت بام رفت و نگاه کرد، دید کسانی در بیابان اردو زدهاند؛ گفت این اردو مربوط به کیست؟ گفت متعلق به امیر مبارزالدین است. گفت چه موقع آمدهاند؟ گفت - مثلاً - ده روز است. این پادشاه بیغیرت و بیعرضه به جای این که بلافاصله بیاید و لباس جنگ بپوشد - البته بعد هم جنگ کرد و ابتدا اسیر و سپس کشته شد - گفت اینها حیفشان نیامد در این هوای خوشِ بهاری به جنگ آمدند! این طوری نمیشود انسان مسؤولیتهای مهم جامعه را بر عهده بگیرد. )
ب . انتقاد از رهبری ؛ در این زمینه گفتنی است : یکم . انتقاد از رهبری بر اساس شرع مقدس اسلام در آموزه ای اسلامی تاکید زیادی بر آزادی بیان و انتقاد و انتقاد پذیری از سوی مردم و حاکمان اسلامی شده و تحقق صحیح آن را موجب اصلاح , رشد و تکامل مادی و معنوی فرد , جامعه و نظام سیاسی می داند . چنانکه امام باقر(ع) در باب انتقادپذیری تاکید می نماید: (اتبع من یبکیک و هو لک ناصح...؛ از کسی که از روی خیرخواهی با یادآوری عیبهایت تو را به گریه درآورد پیروی کن و از کسی که از روی ناخالصی تو را به خنده وا میدارد، متابعت مکن...)(الکافی، ج 2، ص 638). و همچنین امام علی(ع) نیز در این زمینه از مردم میخواهد که حرف حق را در هر حال به او یادآوری کنند: (فلا تکفّوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل، فانی لست فی نفسی بقول ان اخطیء ولا آمن ذلک من فعلی الا ان یکفی الله من نفسی ما هو املک به منّی)(نهجالبلاغه، خطبه 216). براساس اعتقادات دینی ما، فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع) معصوماند. ازاینرو هیچکس ادعا نمیکند که احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولیفقیه نیست. احتمال خطا و اشتباه در مورد ولی فقیه وجود دارد و ممکن است دیگران به خطای او پی ببرند. ازاینرو میتوان از ولیفقیه انتقاد کرد. در نگرش دینی نه تنها انتقاد از ولیفقیه با شرایط آن جایز است؛ بلکه یکی از حقوق رهبر بر مردم، لزوم دلسوزی و خیرخواهی برای او است. این حق تحت عنوان (النصیحه لائمه المسلمین) و امر به معروف و نهی از منکر تبیین شده است. نصیحت به معنای خیرخواهی برای رهبران اسلامی است که یکی از ساز و کارهای تحقق آن اندرزدهی است. بنابراین نه تنها انتقاد از ولیفقیه جایز است؛ بلکه در جای خود واجب شرعی است و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام دادن آن شود. دوم . انتقاد از رهبری بر اساس قانون اساسی در کنار حق عمومی نظارت و انتقاد از مسئولین ، مطابق اصل یکصد و یازدهم مجلس خبرگان رهبری به صورت رسمی عهده دار این موضع بوده و البته سایر راهکارهای نظارتی و کنترلی عمومی نظیر نظارت مستمر حوزه های علمیه و مراجع عظام تقلید ، احزاب و تشکل های اسلامی و...همواره وجود دارد . در توضیح بیشتر اینکه در موارد نادری که احتمال اشتباه می رود یا مواردی که ابهام وجود دارد، کمیسیونی به نام (هیأت تحقیق) متشکل از اعضای مجلس خبرگان، با مقام معظم رهبری دیدار و توضیحات لازم را خواستار شده و در صورت نیاز با کارشناسان و صاحب نظران مربوط مشورت و تبادل نظر می نمایند. (محسن، ملک افضلی اردکانی، نظارت و نهادهای نظارتی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1382، ص 122) توضیح اینکه ؛ این مجلس به منظور انجام وظایف خود، بررسیهای کارشناسی و تهیه گزارش، جهت طرح در جلسات رسمی، کمیسیونهایی دائمی، مرکّب از اعضای خبرگان ماده 17 آییننامه داخلی مجلس خبرگان،تشکیل داده است؛ که یکی از این کمیسیون ها ( کمیسیون تحقیق) می باشد ؛ این کمیسیون، موظف است هر گونه اطلاع لازم را درباره اصل یکصدویازدهم، در محدوده قوانین و موازین شرعی، به دست آورد. همچنین درباره صحت و سقم گزارشهای رسیده، دراینباره، تحقیق و بررسی کند و اگر لازم بداند، با مقام معظم رهبری، در این زمینه، ملاقات کند (ماده 33 آییننامه داخلی مجلس خبرگان.) کمیسیون تحقیق موظف است پس از بررسی و تحقیق درباره مسائلی که درباره اصل یکصدویازدهم پیش آمده است و آنها را کافی برای تشکیل اجلاس خبرگان به این منظور نمیداند، نتیجه اقدامات انجام شده را به هیئترئیسه گزارش کند . (ماده 35 آییننامه داخلی مجلس خبرگان) البته در عین حال باید توجه داشت گفتار ولی فقیه به سه بخش تقسیم میشود: 1. فتوا، 2. توصیهها و بیانات ارشادی، 3. احکام حکومتی که یا مستقیماً خود صادر میکند و یا از مجاری قانونی (مانند مجلس شورای اسلامی) صادر میشود. بخش اول، برای مقلدان او لازمالاجرا است و انتقاد در آن به معنای مناظره علمی و فقهی است که جایز و مطلوب میباشد؛ ولی نیازمند قدرت اجتهاد است. بخش دوم، الزامی نمیآورد و نقش عمده آن آگاهی بخشی، روشنگری و هدایت است. انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتی اگر شخصی، نظری مخالف با رهبری داشت، اطاعت از این گونه توصیههای رهبری -تا جایی که با قانونی مخالفت نکند الزامی نیست. در این موارد او میتواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آرای خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آرای خود را در سطح جامعه، نباید به گونهای تبلیغ کند که باعث بیحرمتی و تضعیف رهبر و حکومت اسلامی شود. بخش سوم، اطاعت از دستورات و احکام ولایی یا قوانین مدون جمهوری اسلامی -که به یک اعتبار احکام ولی فقیهاند برای همگان (حتی غیر مقلدان او) لازم و واجب است و تخلّف از آن به هیچ وجه جایز نیست (حتی اگر شخصی آن قانون را خلاف مصلحت بداند)؛ زیرا روشن است در هر قانون و کشوری، اگر رعایت قوانین و دستورات الزامی، تابع سلیقههای متنوع شود، آن کشور با هرج و مرج مواجه شده و قوانین آن ضمانت اجرایی نخواهد داشت. البته در همین موارد هم -به ویژه قبل از صدور حکم تحقیق و بحث علمی، میتواند به عنوان مشورت برای حکومت اسلامی ارائه شود. در نهایت مرجع تصمیمگیری، شخص ولیفقیه یا مجاری قانونی منصوب از ناحیه او است. و بعد از صدور حکم نیز انتقادات سازنده که جنبه مخالفت عملی با ولایت فقیه و ایجاد اخلال و هرج و مرج در جامعه نداشته باشد ، پذیرفتنی است .یکی از اعضای برجسته خبرگان معتقد است که : (انتقاد از رهبری باید هوشمندانه طراحی شودتا موجب سوء استفاده دشمنان نگردد. مجلس خبرگان کمیسیونی برای نظارت بر فعالیتهای رهبری دارد که عملکرد ایشان را مورد بررسی قرار میدهد و در موارد لازم نتیجه آن را به اطلاع ایشان میرساند. این هیأت تحقیق به پیشنهاد خود مقام معظم رهبری در مجلس خبرگان تشکیل شد. بهترین شیوه انتقاد، نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان موارد لازم است ) و (انتقاد از دیگر مسؤولان نظام و مجلس، قوه مجریه و قوه قضاییه در اصل 90 قانون اساسی مطرح شده است؛ یعنی هر کس شکایتی از طرز کار مجلس یا قوه مجریه یا قوه قضاییه داشته باشد، میتواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس موظف به رسیدگی و پاسخ است. ) ؛ ( ملاحظه میشود که مراجعه به مجلس، راهکاری مناسب برای شکایت است. شکایت نوعی انتقاد است (و نوعی نظارت). این عمل موجب حفظ حرمت نهادهای مذکور خواهد بود) (آیت الله مصباح یزدی، جزوه پرسشها و پاسخها، تهیه و تدوین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیرحمة الله، ص70) در پایان گفتنی است که انتقاد کننده، نباید انتظار داشته باشد که ولی فقیه یا دیگر مسؤولان، به هر انتقادی، جامه عمل بپوشند. چه بسا مسؤولان دلایل محکمی برای افعال خود دارند که انتقاد کننده از آنها بیخبر است و حتی گاهی ممکن است نظرات و انتقادهای گوناگون و متناقضی ارائه شود که امکان عمل به همه آنها برای مسؤولان ممکن نباشد. آنچه وظیفه حکومت اسلامی است و از مسؤولان انتظار میرود، گوش دادن به انتقادات و فراهم آوردن بستری است که مردم بتوانند دیدگاههای خود را از عملکرد مسؤولان و... از طریق مجاری و ساز و کارهای معین -بدون هیچنگرانی و ترس به سمع و نظر آنان برسانند و آنان با انتقادهای مردم، برخوردی منطقی داشته باشند؛ یعنی، در صورت درست بودن بپذیرند و یا مردم را آگاه کنند. جهت دیدار با دفتر ارتباطات مردمی مقام معظم رهبری به آدرس تهران - خیابان جمهوری - انتهای دانشگاه جنوبی - کوچه عطارد ساختمان 110 (تلفن 64411 - 64412030) و یا دفتر مقام معظم رهبری به آدرس تهران - خیابان پاستور ص پ 161/13165 و یا تلفن 6441354 - 021 تماس بگیرید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100114984)
- [سایر] در پاسخ به کسانی که از اطلاق عبارت (امام خامنه ای) به رهبر معظم انقلاب انتقاد و با آن مخالفت می کنند، چه جوابی ارائه می دهید؟
- [سایر] چرا قرائت معتبر امام مهم است؟ علت تحریف خط امام از سوی برخی افراد و جریانات چیست؟ چرا رهبر معظم انقلاب اکثر وقت سخنرانی را به مسألهی تبیین (اصول امام) و هشدار نسبت به (تحریف شخصیت امام) اختصاص دادند؟
- [سایر] رهبر معظم انقلاب در 14 خرداد 83 ولی فقیه را به عنوان ناظر معرفی نمودند آیا این نظریه برخلاف نظریه حضرت امام است؟
- [سایر] یکی از اهداف حضرت امام(ره) در نوشتن نامه به گورباچف عملی کردن ولایت در خارج از کشور ما بود. رهبر معظم انقلاب چه مصلحتی می بینند که این کار را انجام نمی دهند؟
- [سایر] بعضی ها می گویند که قبل از انقلاب خانه های فساد وجود داشت که اگر الان هم این خانه ها بودند افراد به انجا می رفتند و ما انقدر شاهد این مسائل در جامعه نبودیم چه جوابی این افراد می توان داد؟
- [سایر] فیلم های صدا و سیما زیر نظر ضرغامی هست و ضرغامی هم زیر نظر آقا (رهبر معظم انقلاب) چرا آقا جلوی این فیلم ها را نمی گیرد و موضع گیری نمی کند در حالی که برخی از مراجع همیشه به این فیلمها اعتراض می کنند.
- [سایر] با سلام خدمت شما. - لطفا احادیثی رو در مورد ظهور بفرمایید که چگونه با حال این زمان مطابقت دارد؟ - آیا مرگ ملک عبدالله ارتباطی با حدیث امام صادق دارد که در آن مرگ عبدالله تضمین کننده ظهور منجی است؟ - لطفا ویژگی های سید خراسانی را طبق احادیث معتبر بیان کنید و بفرمایید آیا میتوان رهبر انقلاب را سید خراسانی نامید؟ اگر نه چرا به نظر شما رهبر عزیزمان اعتراضی به این این مسائل نمیکنند؟در حالی که در کنار خودشون تو یک همخوانی ایشون رو یار خراسانی مینامند در کلیپی! - نظر خود جنابعالی در این مورد چیست؟آیا وقت ظهور خیلی نزدیک است؟یا اینا همش نقشهو طرحی برای نشانه رفتن اعتقادات مردم هست؟
- [سایر] سلام، بعضی ها نظرشان این است که: سفر چهارمی که ملاصدرا مطرح می کند در واقع به انقلاب برمی گردد، یا تئوری ولایت فقیه برآمده از یک نگرش صدرایی است، در حالی که در اسفار اربعه، سفر چهارم که آخرین سفر است سفر از خلق به حق نیست، بلکه سفر در خلق به حق(بالحق، فی الخلق) است. در واقع او که کوله باری از معرفت به حق از سفر دوم آورده است، نیازی نمی بیند همه مردم در بند را برهاند و به حق ببرد، بلکه حق را به میان آنها آورده است. در واقع در سفر چهارم صدرایی، مهدویت و ظهور دیده نمیشود. اگر سفر چهارم، سفر با خلق به حق بود، می شد مدعی مهدویت در آن گردید و انقلاب اسلامی را سفر چهارم صدرایی خواند، اما این پارادایم مخدوش است و عنصر امامت و ولایت در آن مغفول و محذوف است. شخص سفر کرده، متعهد به رهبری دیگران نیست و تنها شهروند مسئولی است که حق مدارانه به خلق بازگشته و در میان آنهاست. چهارچوب تصوری ناب اسلامی، بر چهار مفهوم هبوط و عروج، و نبوت و امامت استوار است. حذف یا غفلت از عنصر امامت در سفر چهارم صدرایی، انطباق پارادایم او را با چهارچوب تصوری قرآنی دشوار می سازد. از این رو نمی توان اسفار اربعه صدرایی را نقشه راه امام خمینی در انقلاب اسلامی دانست...آیا واقعا تئوری ولایت فقیه برآمده از یک نگرش صدرایی است؟ آیا سفر چهارمی که ملاصدرا مطرح می کند در واقع به انقلاب برمی گردد؟
- [سایر] باسلام و عرض ادب و احترام . سوالات که به دور از هر تکلفی به شرح زیر به حضورتان عرضه می دارم 1- بنا به اصل چهارم قانون اساسی تمامی قوانین باید منطبق با اصول اسلامی باشند و مرجع تشخیص مطابقت نیز شش فقیه شورای نگهبان که منتخب رهبر می باشند هستند ؛حال پرسش اینجاست که این شش فقیه که منتخب رهبر هستند و بالاتر از مجلس شورای اسلامی و نه مجلس که بالاتر از رای اگثریت مردم در رفراندوم ها هستند چطور می توانند حافظ جمهوریت نظام باشند ؟ ایا به گفته و اعتراف اقای جنتی که در مصاحبه برنامه شناسنامه گفت دلیل باقی ماندن من در این پست از اول انقلاب تاکنون بخاطر این بوده که منویات رهبری در زمان امام و اقای خامنه ای را براورده نمودم
- [آیت الله سیستانی] اینجانب مدتی است که با همسرم اختلاف دارم و ایشان قبل از اینکه به خانه بنده بیایند از طریق دادگاه مطالبه مهر و نفقه نموده اند ، این در حالی است که قرار بود خانواده ایشان زمان عروسی را به ما اطلاع بدهند و این مدت را ایشان در خانه پدرشان باشند عرف حاکم در بین اقوام ما این است که در این مدت مرد نفقه نمی دهد ولی من در این مدت با اعطای هدایایی سعی کردم دینی بر عهده ام نباشد همینطور با ایشان در رابطه با پرداخت مهریه در اینده به صورت اقساط صحبت کرده بودم . از طرفی مدتی قبل ایشان در بین تعدادی (بیش از هشت نفر) از بزرگان فامیل اظهار داشتند قصد مراجعت به منزل اینجانب را ندارند و طلاق می خواهند و این موضوع را به کرات (بیش از سه مرتبه) عنوان نموده اند . (البته بنده حاضر به طلاق نیستم مگر به خواست ایشان باشد و با پاره ای توافقات) همچنین مقداری نیز جواهرات به صورت امانت نزد ایشان است ( بنده نزد وجدان خود اسوده ام که کوتاهی از اینجانب نبوده است) . سوالم اینست : وضعیت امانات شرعا چگونه خواهد بود ؟