دلایل عدم پذیرش آتش بس از سوی حضرت امام(ره) در سال دوم جنگ چه بود؟
دلایل عدم پذیرش آتش بس از سوی حضرت امام(ره) در سال دوم جنگ چه بود؟ قبل از پاسخگویی به این پرسش لازم است مقدمه ای بیان گردد: جمهوری اسلامی ایران از آغاز تجاوز رژیم عراق، خواهان صلح بوده است اما صلحی حقیقی و شرافتمندانه. بدیهی است صلح از نظر حقوق بین الملل باید حاوی مقدمات زیر باشد: 1. دفع آتش تجاوز 2. شناسایی متجاوز 3. تعیین خسارات و تنبیه متجاوز 4. تضمین صلح و بقای آن به کشور مورد تجاوز با توجه به این مقدمات در کلیه نظرها و بیانیه های شخصیت ها و رؤسای دولت ها و مجامع بین المللی که هیاهوی صلح و آتش بس بعد از فتح خرمشهر به راه انداختند تماما فاقد موارد فوق بودند. شورای امنیت سازمان ملل که بر اساس منشور سازمان در این رابطه مسئول بوده است در قطعنامه 514 و قطعنامه های بعدی به جای فلظ (منازعه) بین ایران و عراق از کلمه (وضعیت) استفاده می کرد، این دو واژه از نظر حقوق بین الملل تعریف خاص خود را دارند. در اعلان (وضعیت) هیچ مسئولیتی متوجه شورای امنیت سازمان نمی شود ولی اعلان (منازعه) برای شورای امنیت مسئولیت می شد، به همین دلیل از کاربرد واژه (منازعه) در صدور قطعنامه ها خودداری می کرد. بنابراین شورایی که دفع مخاصمه بین کشورها را به عهده دارد تا این اندازه از مسئولیتش طفره می رود. ایران به امید کدام مرجع دیگری دست از دفاع مقدس خود می کشید؟ آیا شعار صلح را بدون توجه به مقدمات و راهکاری عملی آن با آب و تاب مطرح نمودن، خیانت به واژه مقدس (صلح) نیست؟ آیا با این وجود، عدم پذیرش صلح فریبان مدعی از سوی ایران کار خردمندانه ای نبوده است؟ با ذکر این مقدمه؛ اکنون به این موضوع می پردازیم که ایا اصلا حضرت امام خمینی(ره) پس از فتح خرمشهر خواهان خاتمه دادن به جنگ بود یا خیر؟ در کل باید گفت که امام(ره) همواره خواهان پایان دادن به جنگ بود اما پایانی که متضمن حقوق ملت مظلوم ایران باشد، اما از این که پس از فتح خرمشهر مصرا خواهان پایان بخشیدن به جنگ بود یا خیر، هیچ مدرک و سندی در دست نیست. وانگهی امام راحل(ره) در هر کاری به نظر کارشناسان و متخصصان بسیار اهمیت می داد، تحقیقا اگر نظر فرماندهان و کارشناسان جنگ مبتنی بر ادامه دفاع مقدس بود، امام هان نظر را می پذیرفتند، و از همه مهم تر لحن سخنان و محتوای رهنمودهای امام خمینی(ره) به ویژه پس از فتح خرمشهر، گویای صلحی عادلانه بود ه از ارکان حقوقی صلح حکایت می کرد. برای مثال معظم له طی سخنانی در جمع گروهی از دانشجویان دانشکده افسری ارتش و مسئولین این دانشکده فرمودند: (از اول هم صلح طلب بودیم و صلح یکی از اموری است که ما به تبع از اسلام قبول کردیم. صلح اسلامی، صلحی که برادر می شوند بعد از صلح و ما طالب این هستیم. اما صلحی که اصلا اعتنا نکنند به این که جنایت کردند در این جا و اعتنا نکنند به این که غراماتی وارد شده است و باید جبران بکنند، خساراتی وارد شده است و باید جبران بکنند این اسمش صلح نیست، این اسمش را می توانی بگذاریم صلح صدامی.)روزنامه جمهوری اسلامی، 61/7/12 امام راحل؛ همین منطق را تا پایان جنگ دنبال نمودند و حی مفاد قطعنامه 598 را که پذیرفتند متضمن صلح واقعی و عادلانه ندانستند، از این جهت پذیرش آن را چون نوشیدن جام زهر دانستند، بنابراین می توان در یک کلام گفت که امام امت، بر اساس حفظ مصلحت اسلام و مسلمین تصمیم گیری می کرد. کما این که پذیرش قطعنامه 598 نیز بر اساس همین مسئله صورت پذیرفت. این مسئله در پیام تاریخی ایشان پس از قبول قطعنامه، به چشم می خورد: (و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ معتقد بودم و مصلح نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی ... با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت کردم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم.) برای مطالعه بیشتر ر.ک: - تاریخ دفاع مقدس، دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی، بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس، 1380. - تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، دکتر علی اکبر ولایتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376. - مجموعه مصاحبه روزنامه کیهان با آقای هاشمی رفسنجانی، بهمن 1382. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/102760)
عنوان سوال:

دلایل عدم پذیرش آتش بس از سوی حضرت امام(ره) در سال دوم جنگ چه بود؟


پاسخ:

دلایل عدم پذیرش آتش بس از سوی حضرت امام(ره) در سال دوم جنگ چه بود؟

قبل از پاسخگویی به این پرسش لازم است مقدمه ای بیان گردد:
جمهوری اسلامی ایران از آغاز تجاوز رژیم عراق، خواهان صلح بوده است اما صلحی حقیقی و شرافتمندانه. بدیهی است صلح از نظر حقوق بین الملل باید حاوی مقدمات زیر باشد:
1. دفع آتش تجاوز
2. شناسایی متجاوز
3. تعیین خسارات و تنبیه متجاوز
4. تضمین صلح و بقای آن به کشور مورد تجاوز
با توجه به این مقدمات در کلیه نظرها و بیانیه های شخصیت ها و رؤسای دولت ها و مجامع بین المللی که هیاهوی صلح و آتش بس بعد از فتح خرمشهر به راه انداختند تماما فاقد موارد فوق بودند. شورای امنیت سازمان ملل که بر اساس منشور سازمان در این رابطه مسئول بوده است در قطعنامه 514 و قطعنامه های بعدی به جای فلظ (منازعه) بین ایران و عراق از کلمه (وضعیت) استفاده می کرد، این دو واژه از نظر حقوق بین الملل تعریف خاص خود را دارند. در اعلان (وضعیت) هیچ مسئولیتی متوجه شورای امنیت سازمان نمی شود ولی اعلان (منازعه) برای شورای امنیت مسئولیت می شد، به همین دلیل از کاربرد واژه (منازعه) در صدور قطعنامه ها خودداری می کرد. بنابراین شورایی که دفع مخاصمه بین کشورها را به عهده دارد تا این اندازه از مسئولیتش طفره می رود. ایران به امید کدام مرجع دیگری دست از دفاع مقدس خود می کشید؟ آیا شعار صلح را بدون توجه به مقدمات و راهکاری عملی آن با آب و تاب مطرح نمودن، خیانت به واژه مقدس (صلح) نیست؟ آیا با این وجود، عدم پذیرش صلح فریبان مدعی از سوی ایران کار خردمندانه ای نبوده است؟
با ذکر این مقدمه؛ اکنون به این موضوع می پردازیم که ایا اصلا حضرت امام خمینی(ره) پس از فتح خرمشهر خواهان خاتمه دادن به جنگ بود یا خیر؟
در کل باید گفت که امام(ره) همواره خواهان پایان دادن به جنگ بود اما پایانی که متضمن حقوق ملت مظلوم ایران باشد، اما از این که پس از فتح خرمشهر مصرا خواهان پایان بخشیدن به جنگ بود یا خیر، هیچ مدرک و سندی در دست نیست. وانگهی امام راحل(ره) در هر کاری به نظر کارشناسان و متخصصان بسیار اهمیت می داد، تحقیقا اگر نظر فرماندهان و کارشناسان جنگ مبتنی بر ادامه دفاع مقدس بود، امام هان نظر را می پذیرفتند، و از همه مهم تر لحن سخنان و محتوای رهنمودهای امام خمینی(ره) به ویژه پس از فتح خرمشهر، گویای صلحی عادلانه بود ه از ارکان حقوقی صلح حکایت می کرد. برای مثال معظم له طی سخنانی در جمع گروهی از دانشجویان دانشکده افسری ارتش و مسئولین این دانشکده فرمودند: (از اول هم صلح طلب بودیم و صلح یکی از اموری است که ما به تبع از اسلام قبول کردیم. صلح اسلامی، صلحی که برادر می شوند بعد از صلح و ما طالب این هستیم. اما صلحی که اصلا اعتنا نکنند به این که جنایت کردند در این جا و اعتنا نکنند به این که غراماتی وارد شده است و باید جبران بکنند، خساراتی وارد شده است و باید جبران بکنند این اسمش صلح نیست، این اسمش را می توانی بگذاریم صلح صدامی.)روزنامه جمهوری اسلامی، 61/7/12
امام راحل؛ همین منطق را تا پایان جنگ دنبال نمودند و حی مفاد قطعنامه 598 را که پذیرفتند متضمن صلح واقعی و عادلانه ندانستند، از این جهت پذیرش آن را چون نوشیدن جام زهر دانستند، بنابراین می توان در یک کلام گفت که امام امت، بر اساس حفظ مصلحت اسلام و مسلمین تصمیم گیری می کرد. کما این که پذیرش قطعنامه 598 نیز بر اساس همین مسئله صورت پذیرفت. این مسئله در پیام تاریخی ایشان پس از قبول قطعنامه، به چشم می خورد: (و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ معتقد بودم و مصلح نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی ... با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت کردم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم.)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
- تاریخ دفاع مقدس، دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی، بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس، 1380.
- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، دکتر علی اکبر ولایتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
- مجموعه مصاحبه روزنامه کیهان با آقای هاشمی رفسنجانی، بهمن 1382. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/102760)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین