وجود پاره ای اشتباهات در برخی تصمیم گیری های سیاسی امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است مرحوم امام) ره)تصریح فرمودند که در برخی از تصمیم گیری ها اشتباهاتی صورت گرفته است که عمدتاً در سپردن برخی از مناصب به بعضی از افرادبوده ،که ناشی از تظاهر و تزویر این افراد بوده است .ایشان فرمودند: (من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می کنم که بعضی تصمیمات اوّل انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمّه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود[1]) و یا در پایان وصیت نامه سیاسی الهی خویش نیز تصریح می کنند: (من در طول مدّت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلامی نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام...[2]). با این حال باید اذعان نمود که رهبری قاطعانه و در عین حال هوشمندانه آن امام عزیز قابل مقایسه با هیچ یک از سران کشورهای دنیا نیست. امروزه اگر در دنیا نام ایران با عزت و افتخار توأم است، مرهون رهبری های امام امت (ره) است. هرچند ممکن است به تعبیر خود امام در برخی از تصمیم گیری ها اشتباهاتی صورت گرفته باشد، اما حقیقت این است که این موارد ناشی از سالوسی و اسلام نمایی برخی چهره های به ظاهر انقلابی بوده است. یک اشکال که برخی از افراد به حضرت امام(ره) وارد می کنند آن است که چرا پس از فتح خرمشهر و تقاضای صلح از سوی عراق، امام(ره) با این صلح موافقت نکردند؟ هر چند پس از عملیات موفقیت آمیز بیت المقدس و فتح خرمشهر، قطعنامه 514 نیز از سوی سازمان ملل صادر شد، ولی به خواسته ها و حقوق حقه جمهوری اسلامی مبنی بر معرفی متجاوز و تعیین خسارتها و غرامت اشاره ای نشد و این قطعنامه نیز همچون قطعنامه قبلی شورای امنیت با عنوان (وضعیت ما بین ایران و عراق) صادر شده بود که حاکی از عدم توجه جدی سازمان ملل به حل مساله جنگ داشته و بیشتر حالت توصیه ای داشت تا یک الزام حقوقی و سیاسی. بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران که هدف تهاجم عراق قرار گرفته و خسارت های زیادی را متحمل شده بود، زیر بار چنین قطعنامه ها و تقاضاهای غیر منطقی و غیر عادلانه نرود و تا دستیابی به حقوق مسلم خویش و منافع کشور پا فشاری نماید، علاوه بر اینکه شواهد و قرائن حاکی از این بود که (تقاضای صلح از سوی صدام یک تاکتیک سیاسی بود و او قصد داشت، به وسیله صلح موقت با ایران جبران مافات کند و با نفسی تازه و تجهیز دوباره مجدداً به ایران حمله کند. لذا هیچ تضمینی در اجرا و عمل به این صلح نبود و چه بسا صدام دوباره به ایران حمله می کرد، در عمل هم بعدها این مدعا ثابت شد و نشان داد که عدم پذیرش صلح در آن برهه زمانی توسط امام (ره) بی دلیل نبوده است و ایشان با این صلح دروغین مخالفت کردند)[3] در مورد قبول قطعنامه 598 نیز،نه تنها ایشان اشتباهی نکردند، بلکه بر اساس همان مدیریت و تشخیص درست پی بردند که اکنون مصلحت اسلام و مسلمین در قبول این قطعنامه و پذیرش صلح است. خود ایشان در مورد حکمت این امر، تأکید می کنند: (و امّا در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع ومواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهّد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم...[4]). در حقیقت باید گفت که دفاع از دیدگاه امام (ره) به دو نوع دائمی و غیر دائمی تقسیم می شود: استراتژی (دائمی) یا (کلّی)، که حفظ اسلام و مصالح مسلمین است، و استراتژی (غیر دائمی) یا (موسمی) که اتّخاذ شیوه دفاع در جهت حفظ اسلام است، یعنی اگر دشمن با ابزارهای فرهنگی و سیاسی به میدان می آید ما هم باید با ابزار فرهنگی و شیوه های سیاسی مناسب از خود دفاع کنیم واگر با ابزار نظامی به جنگ ما می آید، لزوماً ما هم باید با ابزار و ادوات نظامی دفاع کنیم و همه این شیوه ها باید در راستای استراتژی کلّی تعیین حفظ اسلام و مصلحت جامعه باشد. از این رو دشمن ما تا زمانی که در جبهه های نظامی به ما حمله کرد، وظیفه ما دفاع نظامی بود و هنگامی که پس از صدور قطعنامة 598 استراتژی ضربه را از جبهه نظامی به جبهه سیاسی کشاند ما هم لازم بود متناسب با این جبهه، شیوه دفاعی اتّخاذ می کردیم، به همین دلیل امام راحل فرمودند: که من به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده تا چند روز قبل معتقد بودم و اکنون به دلیل حوادث پیش آمده و... یا امام امت (ره) پس از قبول قطعنامه در پیامی خطاب به ملّت ایران تصریح کردند: (قبول این مسئله قطعنامه 598 برای من از زهر کشنده تر است، ولی... برای رضایت او خدا این جرعه را نوشیدم[5]). این سخن امام، ناشی از اقرار ایشان به اشتباه در قبول قطعنامه نبود. از آن جهت قبول قطعنامه 598 برای امام راحل (ره) از زهر کشنده تر بود که پس از چند سال دفاع قهرمانانه و تقدیم صدها هزار شهید و جانباز، ملّت ایران مصمّم شد که متجاوز لجام گسیخته ای را که به بدیهی ترین اصول انسانی پایبند نبود سر جای خود بنشاند، لکن مشاهده می کند که ابرقدرت ها به ویژه آمریکا با وجود شعار (دموکراسی و حقوق بشر) با سوء استفاده از قوانین بین المللی برای نجات متجاوزی متفقاً و علناً به صحنه می آیند و با عوام فریبی و تبلیغات دروغین، شعار صلح طلبی را، با حضور ناوگان های جنگی در آب های منطقه، سر می دهند و با سلب دفاع مشروع از ملّتی مظلوم، می روند که زمینه بین المللی را برای مجازات ایران به جای ظالم فراهم کنند. فراتر از این، درد امام (ره) ناشی از سرنوشت جوامع بشری که به دست مشتی عوام فریب بی رحم و بی اعتنا به حقوق انسانی گرفتار آمده اند، و ملت مظلوم ایران را که برای صلحی عادلانه مبارزه می کند، متجاوز می خوانند. بدین ترتیب امام خمینی (ره) با تغییر شیوه دفاع، دشمنان را خلع سلاح، و تلاش چند ساله ملت شهید پرور را حفظ می کند و این؛ با توجّه به شرایط ایجاد شده برای ملّت ما نتیجه مطلوبی بوده است. از این گذشته، با توجه به شرایط خاص آن دوران، پذیرش قطعنامه 598، امری گریز ناپذیر بود. پس می توان نتیجه گرفت که در دفاع مقدس و پذیرش صلح، نه تنها امام امت (ره) اشتباهی مرتکب نشدند، بلکه بی گمان اگر رهبری های خردمندانه ایشان نبود، چه بسا تبعات منفی فراوانی متوجه ایران اسلامی می شد. از این رو در پیام تاریخی 3/12/1367 خود ،مؤکداً تصریح می کنند: (ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم[6]). زیرا به اعتقاد ایشان این جنگ نتایج و پیامدهای مثبت زیادی داشت، از جمله: (صدور انقلاب، اثبات مظلومیّت خویش و ستم متجاوزان، کنار زدن پرده از چهره تزویر جهانخواران، شناخت دوست و دشمن، ایستادن روی پای خود، شکستن ابهّت دو ابر قدرت شرق و غرب، محکم شدن ریشه های انقلاب، بارور کردن حسّ برادری و وطن دوستی در نهاد یکایک مردم، احساس ذلّت سردمداران نظام فاسد در مقابل اسلام، بیداری پاکستان، افغانستان، فلسطین و هندوستان، استمرار روح اسلام و انقلاب[7]). در کل باید گفت که ملاک عمل امام(ره) در مسائل سیاسی، ادای وظیفه، جلب رضایت الهی و رعایت مصلحت اسلام بوده است .به اعتقاد ایشان: (در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدّم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم[8]). نیز ایشان در جنگ و پذیرش صلح و موارد دیگری اشتباهی نداشتند و گذشت زمان نشان داد که تصمیم گیری های ایشان بسیار بجا و درست بوده است. بله، همانطور که خود مرحوم امام(ره) فرموند: در برخی موارد در سپردن برخی مناسب به بعضی از افراد اشتباهاتی صورت گرفته بود که این ناشی از تزویر و تظاهر این افراد بود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. بررسی حقوقی سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، اسماعیل منصوری، انتشارات تابان، ص147-189. 2. شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374. پی نوشتها: [1] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج 21، ص 285. [2] . پیشین، ص 452. [3]. رک: سفیری، مسعود، حقیقت ها و مصلحت ما (گفت و گو با هاشمی رفسنجانی)، انتشارت نی. [4] . صحیفه امام، ج 21، ص 92. [5] . صحیفه امام، ج 21، ص 95. [6] . صحیفه امام، ج 21، ص 284. [7] . پیشین، ص 283. [8] . همان، ص 335. منبع: اندیشه قم
آیا صحت دارد که حضرت امام (ره) در مواردی، مانند جنگ اشتباهاتی داشته اند و می توانستند بهتر عمل کنند؟
وجود پاره ای اشتباهات در برخی تصمیم گیری های سیاسی امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است مرحوم امام) ره)تصریح فرمودند که در برخی از تصمیم گیری ها اشتباهاتی صورت گرفته است که عمدتاً در سپردن برخی از مناصب به بعضی از افرادبوده ،که ناشی از تظاهر و تزویر این افراد بوده است .ایشان فرمودند: (من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می کنم که بعضی تصمیمات اوّل انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمّه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی رود[1]) و یا در پایان وصیت نامه سیاسی الهی خویش نیز تصریح می کنند: (من در طول مدّت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلامی نمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نموده ام که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شده ام...[2]).
با این حال باید اذعان نمود که رهبری قاطعانه و در عین حال هوشمندانه آن امام عزیز قابل مقایسه با هیچ یک از سران کشورهای دنیا نیست. امروزه اگر در دنیا نام ایران با عزت و افتخار توأم است، مرهون رهبری های امام امت (ره) است. هرچند ممکن است به تعبیر خود امام در برخی از تصمیم گیری ها اشتباهاتی صورت گرفته باشد، اما حقیقت این است که این موارد ناشی از سالوسی و اسلام نمایی برخی چهره های به ظاهر انقلابی بوده است.
یک اشکال که برخی از افراد به حضرت امام(ره) وارد می کنند آن است که چرا پس از فتح خرمشهر و تقاضای صلح از سوی عراق، امام(ره) با این صلح موافقت نکردند؟
هر چند پس از عملیات موفقیت آمیز بیت المقدس و فتح خرمشهر، قطعنامه 514 نیز از سوی سازمان ملل صادر شد، ولی به خواسته ها و حقوق حقه جمهوری اسلامی مبنی بر معرفی متجاوز و تعیین خسارتها و غرامت اشاره ای نشد و این قطعنامه نیز همچون قطعنامه قبلی شورای امنیت با عنوان (وضعیت ما بین ایران و عراق) صادر شده بود که حاکی از عدم توجه جدی سازمان ملل به حل مساله جنگ داشته و بیشتر حالت توصیه ای داشت تا یک الزام حقوقی و سیاسی. بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران که هدف تهاجم عراق قرار گرفته و خسارت های زیادی را متحمل شده بود، زیر بار چنین قطعنامه ها و تقاضاهای غیر منطقی و غیر عادلانه نرود و تا دستیابی به حقوق مسلم خویش و منافع کشور پا فشاری نماید، علاوه بر اینکه شواهد و قرائن حاکی از این بود که (تقاضای صلح از سوی صدام یک تاکتیک سیاسی بود و او قصد داشت، به وسیله صلح موقت با ایران جبران مافات کند و با نفسی تازه و تجهیز دوباره مجدداً به ایران حمله کند. لذا هیچ تضمینی در اجرا و عمل به این صلح نبود و چه بسا صدام دوباره به ایران حمله می کرد، در عمل هم بعدها این مدعا ثابت شد و نشان داد که عدم پذیرش صلح در آن برهه زمانی توسط امام (ره) بی دلیل نبوده است و ایشان با این صلح دروغین مخالفت کردند)[3]
در مورد قبول قطعنامه 598 نیز،نه تنها ایشان اشتباهی نکردند، بلکه بر اساس همان مدیریت و تشخیص درست پی بردند که اکنون مصلحت اسلام و مسلمین در قبول این قطعنامه و پذیرش صلح است. خود ایشان در مورد حکمت این امر، تأکید می کنند: (و امّا در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع ومواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهّد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم...[4]). در حقیقت باید گفت که دفاع از دیدگاه امام (ره) به دو نوع دائمی و غیر دائمی تقسیم می شود: استراتژی (دائمی) یا (کلّی)، که حفظ اسلام و مصالح مسلمین است، و استراتژی (غیر دائمی) یا (موسمی) که اتّخاذ شیوه دفاع در جهت حفظ اسلام است، یعنی اگر دشمن با ابزارهای فرهنگی و سیاسی به میدان می آید ما هم باید با ابزار فرهنگی و شیوه های سیاسی مناسب از خود دفاع کنیم واگر با ابزار نظامی به جنگ ما می آید، لزوماً ما هم باید با ابزار و ادوات نظامی دفاع کنیم و همه این شیوه ها باید در راستای استراتژی کلّی تعیین حفظ اسلام و مصلحت جامعه باشد. از این رو دشمن ما تا زمانی که در جبهه های نظامی به ما حمله کرد، وظیفه ما دفاع نظامی بود و هنگامی که پس از صدور قطعنامة 598 استراتژی ضربه را از جبهه نظامی به جبهه سیاسی کشاند ما هم لازم بود متناسب با این جبهه، شیوه دفاعی اتّخاذ می کردیم، به همین دلیل امام راحل فرمودند: که من به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده تا چند روز قبل معتقد بودم و اکنون به دلیل حوادث پیش آمده و... یا امام امت (ره) پس از قبول قطعنامه در پیامی خطاب به ملّت ایران تصریح کردند: (قبول این مسئله قطعنامه 598 برای من از زهر کشنده تر است، ولی... برای رضایت او خدا این جرعه را نوشیدم[5]). این سخن امام، ناشی از اقرار ایشان به اشتباه در قبول قطعنامه نبود. از آن جهت قبول قطعنامه 598 برای امام راحل (ره) از زهر کشنده تر بود که پس از چند سال دفاع قهرمانانه و تقدیم صدها هزار شهید و جانباز، ملّت ایران مصمّم شد که متجاوز لجام گسیخته ای را که به بدیهی ترین اصول انسانی پایبند نبود سر جای خود بنشاند، لکن مشاهده می کند که ابرقدرت ها به ویژه آمریکا با وجود شعار (دموکراسی و حقوق بشر) با سوء استفاده از قوانین بین المللی برای نجات متجاوزی متفقاً و علناً به صحنه می آیند و با عوام فریبی و تبلیغات دروغین، شعار صلح طلبی را، با حضور ناوگان های جنگی در آب های منطقه، سر می دهند و با سلب دفاع مشروع از ملّتی مظلوم، می روند که زمینه بین المللی را برای مجازات ایران به جای ظالم فراهم کنند. فراتر از این، درد امام (ره) ناشی از سرنوشت جوامع بشری که به دست مشتی عوام فریب بی رحم و بی اعتنا به حقوق انسانی گرفتار آمده اند، و ملت مظلوم ایران را که برای صلحی عادلانه مبارزه می کند، متجاوز می خوانند.
بدین ترتیب امام خمینی (ره) با تغییر شیوه دفاع، دشمنان را خلع سلاح، و تلاش چند ساله ملت شهید پرور را حفظ می کند و این؛ با توجّه به شرایط ایجاد شده برای ملّت ما نتیجه مطلوبی بوده است. از این گذشته، با توجه به شرایط خاص آن دوران، پذیرش قطعنامه 598، امری گریز ناپذیر بود.
پس می توان نتیجه گرفت که در دفاع مقدس و پذیرش صلح، نه تنها امام امت (ره) اشتباهی مرتکب نشدند، بلکه بی گمان اگر رهبری های خردمندانه ایشان نبود، چه بسا تبعات منفی فراوانی متوجه ایران اسلامی می شد. از این رو در پیام تاریخی 3/12/1367 خود ،مؤکداً تصریح می کنند: (ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم[6]). زیرا به اعتقاد ایشان این جنگ نتایج و پیامدهای مثبت زیادی داشت، از جمله: (صدور انقلاب، اثبات مظلومیّت خویش و ستم متجاوزان، کنار زدن پرده از چهره تزویر جهانخواران، شناخت دوست و دشمن، ایستادن روی پای خود، شکستن ابهّت دو ابر قدرت شرق و غرب، محکم شدن ریشه های انقلاب، بارور کردن حسّ برادری و وطن دوستی در نهاد یکایک مردم، احساس ذلّت سردمداران نظام فاسد در مقابل اسلام، بیداری پاکستان، افغانستان، فلسطین و هندوستان، استمرار روح اسلام و انقلاب[7]).
در کل باید گفت که ملاک عمل امام(ره) در مسائل سیاسی، ادای وظیفه، جلب رضایت الهی و رعایت مصلحت اسلام بوده است .به اعتقاد ایشان: (در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدّم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم[8]). نیز ایشان در جنگ و پذیرش صلح و موارد دیگری اشتباهی نداشتند و گذشت زمان نشان داد که تصمیم گیری های ایشان بسیار بجا و درست بوده است. بله، همانطور که خود مرحوم امام(ره) فرموند: در برخی موارد در سپردن برخی مناسب به بعضی از افراد اشتباهاتی صورت گرفته بود که این ناشی از تزویر و تظاهر این افراد بود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بررسی حقوقی سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، اسماعیل منصوری، انتشارات تابان، ص147-189.
2. شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1374.
پی نوشتها:
[1] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، ج 21، ص 285.
[2] . پیشین، ص 452.
[3]. رک: سفیری، مسعود، حقیقت ها و مصلحت ما (گفت و گو با هاشمی رفسنجانی)، انتشارت نی.
[4] . صحیفه امام، ج 21، ص 92.
[5] . صحیفه امام، ج 21، ص 95.
[6] . صحیفه امام، ج 21، ص 284.
[7] . پیشین، ص 283.
[8] . همان، ص 335.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] دلایل عدم پذیرش آتش بس از سوی حضرت امام(ره) در سال دوم جنگ چه بود؟
- [سایر] چرا حضرت امام (ره) در جنگ عراق علیه ایران در نهایت صلح را پذیرفتند؟
- [سایر] آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بوده؟نظر حضرت امام(ره)؟
- [سایر] رقابت سیاسی در گفتمان حضرت امام(ره)؟
- [سایر] منظور اساسی حمایت حضرت امام(ره) از مستضعفان چیست؟
- [سایر] از خاندان حضرت امام(ره) چه می دانید؟
- [سایر] آیا حضرت امام(ره) ولایت مطلقه را قبول نداشتند؟
- [سایر] آیا اندیشه حضرت امام (ره) برگرفته از صفویه است؟
- [سایر] بسیج چیست و بسیجی کیست( از دیدگاه حضرت امام (ره)؟
- [سایر] آیا بزرگداشت حضرت امام(ره) و اعلام یکسال به نام او مخالف سیرة خود امام نیست؟
- [آیت الله سیستانی] اگر مسلمانان به امر امام علیهالسلام با کفّار جنگ کنند ، و چیزهائی در جنگ بدست آورند ، به آنها غنیمت گفته میشود . که باید چیزهائی که مخصوص به امام است از غنیمت کنار بگذارند ، و خمس بقیه آن را بدهند ، و در ثبوت خمس بر غنیمت فرقی میان منقول ، و غیر منقول نیست ، ولی زمینهائی که از انفال نیست مال عموم مسلمین است ، هر چند جنگ به اذن امام علیهالسلام نباشد .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مسلمانان به امر امام ( علیه السّلام ) با کفار جنگ کنند و چیزهائی در جنگ بدست آورند به آنها غنیمت گفته می شود . و مخارجی را که برای غنیمت کرده اند ، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام ( علیه السّلام ) صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهائی که مخصوص به امام است ، باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیّة آن را بدهند . 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد:
- [آیت الله سبحانی] اگر مسلمانان به امر امام(علیه السلام) با کفّار جنگ کنند و چیزهائی در جنگ به دست آورند. به آنها غنیمت گفته می شود و مخارجی را که برای غنیمت کرده اند، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام(علیه السلام)صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهائی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند 7 زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد
- [آیت الله بروجردی] اگر مسلمانان به امر امام عَلَیْهِ السَّلَام با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود و مخارجی را که برای غنیمت [خرج] کردهاند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام عَلَیْهِ السَّلَام صلاح میداند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیة آن را بدهند.
- [امام خمینی] اگر مسلمانان به امر امام علیه السلام با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند به آنها غنیمت گفته می شود و مخارجی را که برای غنیمت کرده اند مانند مخارج نگهداری، و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام علیه السلام صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام است باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند.
- [آیت الله بهجت] اگر مسلمانان به امر امام علیهالسلام با کفّار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ بهدست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود، و باید مخارجی را که برای غنیمت کردهاند، مانند هزینه نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام علیهالسلام است، از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند.
- [آیت الله سیستانی] اگر مسلمانان بدون اجازه امام علیهالسلام با کفار جنگ کنند و از آنها غنیمت بگیرند ، تمام آنچه به غنیمت گرفتهاند مال امام علیهالسلام است ، و جنگجویان در آن حقی ندارند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مسلمین به امر امام با کفار جنگ کنند، و چیزهایی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود، و مخارجی را که برای غنیمت مصرف کردهاند، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند، و چیزهایی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند، و آنچه در عصر غیبت در جنگ با کفار به دست میآید، نیز بنابر احتیاط همین حکم را دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مسلمانان به اذن امام علیه السلام با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست اورند به انها غنیمت گفته می شود و نسبت به منقول از انها مخارجی را که برای غنیمت کرده اند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل ان و نیز مقداری را که امام علیه السلام صلاح می داند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام علیه السلام است باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه ان را بدهند و در صورتی که جنگ بدون اذن امام علیه السلام باشد و غنیمتی به دست اورند اگر در زمان حضور باشد تمام ان مال امام علیه السلام است و اگر در زمان غیبت باشد بعد از کسر مخارج بنابر احتیاط خمس انرا بدهند
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانان به امر امام معصوم علیهالسلام با کفّار جنگ کنند و چیزهایی را در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود و مخارجی را که برای غنیمت کردهاند، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند و چیزهایی را که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خُمس بقیّه آن را بدهند.