چرا ایران پس از فتح عراق به تصرف بقیه قسمتای عراق نپرداخت؟ومنظور امام از نوشیدن جام زهر چه بود؟
چرا ایران پس از فتح عراق به تصرف بقیه قسمتای عراق نپرداخت؟ومنظور امام از نوشیدن جام زهر چه بود؟ جنگ تحمیلی از ابعاد گوناگون قابل تحلیل و بررسی است . در مورد پذیرش قطعنامه 598 و جمله حضرت امام(ره) گفتنی است: مسلماْ حضرت امام(ره) و سایر مسئولین کشور در طول جنگ تحمیلی جملات مشابهی در مورد استقامت و ایستادگی در جنگ تا نابودی و تنبیه کامل متجاوزین ایراد می فرمودند وچنین خط و مشی ای علاوه بر ان که مورد تایید آموزه های دینی وسیره بزرگان اسلام است ؛ همواره از سوی ملت غیور ایران حمایت وتعقیب می شد.اما اینکه چرا علی رغم چنین سیاستی، پذیرش قطعنامه و آتش بس با عراق در دستور کار قرار گرفت ؛نیازمند شناخت دقیق اهداف و انتظارات نظام اسلامی و حضرت امام(ره) از دفاع مقدس در مقابل تهاجم نظامی دشمن و موضع گیری های کلان و بلند مدت ایشان درباره جنگ تحمیلی و بالاخره شرایطی که منجر به پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران شد، می باشد. از این رو به اختصار مطالبی را بیان می نماییم: الف. اهداف نظام اسلامی از دفاع مقدس الف. هر چند شروع جنگ تحمیل به هیچ وجه با خواست و ارادهء نظام اسلامی ایران نبود، اما بعد از آغاز آن وضعیتی به وجود آمد که نظام انقلابی ایران به عنوان کانون و منادی اسلام ناب محمدی(ص) و تنها سنگر پیکار در مقابل امپریالیسم و استبکار جهانی و امید بخش مستضعفان جهان و نهضت های آزادیبخش، باید مردانه و با تمام قوا در مقابل این تهاجم نظامی ایستادگی می نمود و با دادن درس سختی به متجاوزین و حامیان آنها و احقاق کامل حقوق ایران، درس ایستادگی و مقاومت تا پیروزی را به تمامی ملتهای مورد ستم و نهضت های آزادی بخش جهان، می آموخت. در واقع نظام اسلامی علاوه بر مقاصد مادی مانند بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران، محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت و ...، اهداف معنوی بسیار بالاتری از تداوم دفاع مقدس تعقیب می کرد که این اهداف برگرفته از اصول و مبانی اسلامی بود؛ از این رو دفاع مقدس نه یک جنگ معمولی بین دو دولت بلکه جنگی سرنوشت ساز بین جهان کفر با جهان اسلام بود که می بایست تا پیروزی قاطع جبهه اسلام و تسلیم استکبار جهانی و رفع فتنه تداوم می یافت. بر این اساس حضرت امام(ره) به صورت مرتب بر تداوم جنگ تا تأمین اهداف مشروع نظام اسلامی تأکید داشتند و می فرمودند: (اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما همچنان ایستاده ایم) ب. شرایط و اوضاع پذیرش قطعنامه 598 مقاومت، ایستادگی و پیروزی های مکرر ایران در جبهه های نبرد در طول سالهای جنگ به هیچ وجه خوشایند استکبار جهانی نبود از این رو در ماههای آخر جنگ، حمایت جهانی از عراق به اوج رسید و آمریکایی ها عملا و به طور مستقیم وارد صحنه شدند. سکوهای نفتی ما را بمباران می کردند و با هدایت هواپیماهای عراقی بمباران نفت کش ها را تسهیل می کردند. هواپیمای مسافربری ایران را مستقیما منهدم کردند. فرانسوی ها هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد و میراژ 2000 در اختیار آنها گذاشتند، روسها مدرنترین هواپیماهای جنگنده و دورپرداز و بلند پرواز و ... را به عراق ارسال کردند. کویت و عربستان سیل دلارهای خود را به عراق روانه ساختند. آلمانیها مواد لازم برای سلاح شیمیایی در اخیتار آنها می گذاشتند. عراق به طور وسیع مناطق مسکونی و جبهه ها را بمباران شیمیایی می کرد و مجامع بین المللی با سکوت خود این جنایات را تأیید می کردند. در نتیجه جنگ از حالت طبیعی خود خارج و به یک نسل کشی گسترده و بدون هیچ گونه ملاحظات اخلاقی، انسانی، حقوقی و ... تبدیل شده بود. (امام خمینی(ره)، دفاع مقدس، سید علی نبی لوحی، ص 408) و از سوی دیگر تحریم های همه جانبه و شدید بین المللی، فشارهای بسیار زیادی در زمینه اقتصادی، نظامی و ... بر مردم و مسؤولین ایران به وجود آورده بود. ج. پذیرش قطعنامه 598 به مثابه جام زهر در چنین شرایطی حضرت امام(ره) با مشورت مسؤولین نظام و کارشناسان، مصلحت نظام اسلامی را در پذیرش قطعنامه 598 و قبول آتش بس دیدند و لذا باید از آن همه آرمانها و اهداف کلان و بلند مدتی که از تداوم دفاع مقدس انتظار داشتند چشم پوشی می نمودند اما این موضوع گیری جدید به هیچ وجه با روحیات و انتظارات مردم ایران و خصوصا رزمندگان و خانواده های شهدا و ایثارگران هماهنگی نداشت و آنان پذیرش چنین چرخش ناگهانی را نداشتند. افزون بر این، این موضع گیری می توانست تأثیر منفی بر حرکت های انقلابی و نهضت های آزادی بخش جهان نیز داشته باشد. طبیعی است در چنین شرایطی پذیرش قطعنامه و آتش بس، به مثابه کشیدن جام زهری برای حضرت امام(ره) بود که تنها به خاطر رضای خداوند و حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی آن را با جان و دل پذیرا شدند. و لذا در پیام تاریخی خود در مورد پذیرش قطعنامه می فرمایند: (... قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم ، در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کرده ام). البته اقدام خالصانهء حضرت امام(ره) هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت شرایط را به نفع نظام اسلامی رقم زد؛ زیرا این موضوع ناگهانی که به هیچ مورد انتظار دشمنان نبود، یکباره دشمن را به موضع انفعالی کشاند و در حالیکه از (ماشین جنگی) برتر و حمایت همه جانبه بین المللی برخوردار بود، با قبول قطعنامه از سوی ایران و حضور گسترده و بی نظیر مردم در جبهه ها، پس از نبردی یک ماهه شکست را پذیرفت و به قبول قطعنامه گردن نهاد و از سوی دیگر باعث شد تا شعار صلح طلبی را از دست دشمنان بگیرد و آنان را کاملا خلع سلاح نماید. و با حمله عراق به کویت و شکل گیری ائتلاف بین المللی علیه عراق، حقانیت ایران در جنگ تحمیلی برای همگان آشکار و دولت عراق به عنوان متجاوز شناخته شد. در ادامه جهت آشنایی بیشتر با سایر موضوعات مطرح در باره جنگ تحمیلی مطالبی آورده می شود: جنگ تحمیلی زمانی شروع شد که ایران اسلامی به دلیل وقوع انقلاب، حوادث و مشکلات داخلی و بین‌المللی، به هیچ وجه آماده‌ی درگیر شدن در این هجوم گسترده نبود. در این صورت تنها راه منطقی، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه آن و حصول اطمینان از عدم تجاوز دیگر بود. این مبنای استراتژی ایران در طول جنگ تحمیلی بود و به رغم هزینه‌های زیاد جنگ، تا آخرین روز آن تعقیب می‌شود. درباره‌ی به طول انجامیدن جنگ، دو سؤال مطرح می‌شود: 1. آیا امکان نداشت جنگ تحمیلی، در مدت زمان کوتاه‌تری خاتمه یابد؟ به عبارت دیگر در بعضی از زمان‌ها که موازنه‌ی نظامی و سیاسی به نفع ایران بود، چرا دولت ایران اقدام به پایان دادن جنگ نکرد؟ 2. چه مؤلفه‌های جدیدی در پایان هشتمین سال جنگ وارد معادلات سیاسی و نظامی شد که منجر به آتش‌بس رسمی شد؟ گفتنی است که از دیدگاه کارشناسان و صاحب‌نظران، تنها مقطعی که می‌توانست جنگ به پایان برسد، بعد از فتح خرمشهر بود. اما به دلایل ذیل این امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367 (زمان پذیرش قطعنامه‌ی 598 شورای امنیت) ادامه یافت. الف. بررسی چرایی تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر اگر صلح را مجموعه‌ای از آتش‌بس، عقب‌نشینی، تعیین متجاوز، تأمین خسارت‌های وارده و... بدانیم، باید بگوییم که در آن زمان، هیچ گونه پیشنهاد صلحی ارائه نشد و شورای امنیت و دیگران، تنها آتش بس و در واقع حالت نه جنگ نه صلح را توصیه می‌کردند. در آن زمان طرحی که متضمن صلح واقعی باشد و شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت را نیز شامل شود و تضمین برای عدم تعرض مجدد داشته باشد وجود نداشت و پیشنهادهای ارائه شده، تنها در حد آتش بس و مذاکره طرفین بود. این امر با توجه به پشتیبانی یک طرفه و آشکار دولت‌های بزرگ و نهادهای بین المللی از عراق، هیچ گاه نمی‌توانست شرایط ایران را برای یک صلح واقعی و شرافت‌مندانه محقق سازد. به این ترتیب ایران، دلایل منطقی و عقلانی برای ادامه جنگ داشت. این دلایل عبارت بود از: 1. شرایط ایران برای صلح (شناسایی و تنبیه متجاوز، پرداخت غرامت از سوی عراق)؛ 2. مرزهای ایران تأمین نداشت. نقاطی در شلمچه، طلائیه، فکه و قصر شیرین در اشغال عراق بود. شهرهای سومار، نفت‌شهر و مهران عملاً در اشغال دشمن بود و امکان آزادسازی این نقاط از راه مذکور، غیرمعقول به نظر می‌رسید و راهی جز ادامه جنگ وجود نداشت. 3. در حالی که نیروهای خودی، پیروزی‌های زیادی کسب می‌کردند، توقف در جنگ و چانه‌زنی در پشت میز مذاکره، برای آزادی نقاط مرزی آزاد شده صحیح نبود. 4. شهرهای آزاد شده (همچون خرمشهر) به علت حضور دشمن در شلمچه، همچنان مورد تهدید بود. 5. توانایی کمی ارتش عراق ترمیم شده و با کمک‌های همه جانبه دول بزرگ افزایش هم یافته بود. 6. تنها چیزی که ارتش عراق از دست داده بود، روحیه بود که با توجه به روحیه فرماندهی آن (شخص صدام)، این مسأله نیز پس از مدتی قابل ترمیم بود. 7. در حالی که نیروهای جمهوری اسلامی در نوار پیروزی قرار داشتند، توقف ناپایا در فراز قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، زیان‌هایی به بار می‌آورد. اگر آن روز جنگ متوقف می‌شد و تجربه‌ای چون مذاکرات سوریه و اسرائیل، بر سر ارتفاعات جولان، فراروی ما قرار می‌گرفت و ما ناچار می‌شدیم بر سر سایر مناطق تحت اشغال، پشت میز مذاکره با عراق چانه‌زنی بی‌حاصل کنیم؛ امروز جامعه، مسؤولان وقت را شماتت می‌کرد. 8. عراق در نظر داشت با برگزاری اجلاسی سران جنبش غیر متعهد در بغداد و کسب ریاست دوره‌ای این جنبش، برای تحقق خواسته‌های نامشروع خود، به ایران فشار آورد؛ ولی ایران با حمله به داخل خاک عراق در عملیات رمضان، این امتیاز مهم و حیاتی را از عراق گرفت. 9. به همین منظور در مورخ 20 خرداد 1361 جلسه‌ای در حضور امام خمینی در جماران تشکیل گردید و موضوع به شور گذاشته شد. از نظر نظامیان شرکت کننده در آن جلسه، امکان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود نداشت، زیرا در اغلب نقاط مرزی هیچ گونه مانع طبیعی وجود نداشت و ایجاد استحکامات جدید نیز یکسال به طول می‌انجامید و طی این مدت احتمال حمله مجدد عراق جدی بود. مهم‌تر اینکه با تکیه بر اصل متعارف نظامی (تعقیب دشمن) هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیراصولی بود. به همین دلیل امام خمینی پس از تردید اولیه در مورد تداوم جنگ در خاک عراق با استماع دلایل نظامیان و نا امیدی از پذیرش شرایط ایران توسط دولت عراق، به ادامه جنگ و ورود نیروهای ایران به خاک عراق موافقت نمودند. دکتر ولایتی به عنوان وزیر امور خارجه حوادث آن زمان را این گونه توضیح می دهد: در نیمه سال 1361، شرایط خوبی در جبهه‌ها حاکم بود، پیروزی‌های نظامی ایران که از شکست حصر آبادان در مهر ماه سال قبل آن شروع شده بود، با فتح خرمشهر در سوم خرداد سال 1361 به اوج رسید و در مقایسه با قبل که عراقی‌ها مناطق زیادی را اشغال کرده و از شمال تا جنوب، مناطق گسترده‌ای را به تصرف خود درآورده بودند، تلاش چندماهه ایران برای بازپس‌گیری مناطق اشغال‌شده به دستاوردهای خوبی منجر شده و در مناطق استراتژیکی چون آبادان و خرمشهر به نتیجه رسیده بود. اما هنوز مناطق گسترده‌ای در طول نوار 1200 کیلومتری مرزی وجود داشت که تحت اشغال عراقی‌ها بود و این اشغال، حتی تا پایان جنگ و آتش‌بس هم ادامه داشت. در آن مقطع، این ایده در شورای عالی دفاع مطرح شد که اگر نقاطی را در داخل خاک تصرف تعریف کنیم، ابزار لازم برای وارد کردن فشار به عراقی‌ها برای عقب‌نشینی آنان به مرزها و محکومیت متجاوز و دریافت غرامت از عراق به دست می‌آید. از این مقطع به بعد و با طرح این ایده، تعدادی از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ و آتش‌‌بس، تلاش‌های خود را تشدید کردند، این تلاش‌ها که با محوریت سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد، سازمان ملل و تعدادی از کشورهای عربی صورت می‌گرفت، پس از فتح خرمشهر جدی‌تر شد. از سوی سازمان ملل متحد، (اولاف پالمه)، نخست‌وزیر پیشین سوئد و (یان الیاسن) قائم‌مقام وزارت خارجه این کشور و از سوی کنفرانس اسلامی، کمیته‌ای متشکل از(ضیاء الحق) رئیس‌جمهور پاکستان، (ضیاء الرحمن) رئیس‌جمهور پاکستان، (احمد سکوتوره) رئیس‌جمهور گینه، (داود جاوارا)‌ رئیس‌جمهور گامبیا، (بلند اولسو) نخست‌وزیر ترکیه و (یاسر عرفات) رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین به تهران سفر کردند. از سوی جنبش عدم تعهد هم وزرای خارجه چند کشور مأمور به رایزنی شده بودند که شامل وزرای خارجه کوبا و مالبیر، وزیر خارجه زامبیا، (ناراسیمها رائو) وزیر خارجه هند و (فاروق قدومی) وزیر خارجه فلسطین به تهران سفر می‌کردند و طی رایزنی‌های آنان هم هیچ پیشنهاد مشخصی که تأمین‌کننده خواسته‌های ما مبنی بر عقب‌نشینی به مرزها و دریافت غرامت بود، ارائه نشد. پس از فتح خرمشهر، جریانی آغاز شد که شامل ابتکار برخی از کشورها برای پایان جنگ بود. در این ابتکارها برای اولین بار، مسئله دریافت غرامت و عقب‌نشینی تا مرزها که خواسته‌های اصلی ما بود، مطرح شد. عقب‌نشینی به مرزها و پایان اشغال ایران، برای ما اولویت نخست را داشت. چراکه حتی تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598، حدود بیست هزار کیلومتر مربع از خاک ما در اشغال ارتش عراق بود و اگر ما بلافاصله پس از بازپس‌گیری خرمشهر صلح را می‌پذیرفتیم، عملا با این سؤال مهم روبه‌رو می‌شدیم که چه تضمینی وجود دارد که ما بقیه خاک ایران را پس بگیریم. این سؤال وقتی اهمیت پیدا می‌کند که توجه کنیم پس از پذیرش صلح، عملا نیروهای نظامی ما که عمدتا غیرحرفه‌ای و بسیجی بودند، به شهرها بازمی‌گشتند و مشغول زندگی عادی خود می‌شدند، اما نیروهای عراق که نظامیان حرفه‌ای و کلاسیک بودند، در مواضع خود باقی می‌ماندند. اگر ما در این مقطع، صلح را می‌پذیرفتیم، فاجعه‌ای که در جنگ‌های دوم ایران و روس اتفاق افتاد و منجر به از دست رفتن بخشی از خاک ایران شد، تکرار می‌شد. در جنگ‌های دوم ایران و روس در ابتدای تابستان 1826 میلادی، عباس میرزا با اتکا به نیروهای مردمی که به خاطر فتوای علما به جبهه آمده بودند، به نیروهای روسیه حمله کرد و نیروهای (پاپکویچ) سردار برجسته روسیه را تا تفلیس عقب نشاند اما در پاییز نیروهای داوطلب ایرانی به محل‌های زندگی خود بازگشتند و پاپکویچ با استفاده از این فرصت، حمله کرد و تا زنجان و نزدیکی قزوین پیش‌روی کرد. اگر ما پس از فتح خرمشهر، صلح را می‌پذیرفتیم، با توجه به وضعیت قطعنامه‌های سازمان ملل که طی آنها تنها از آتش‌بس صحبت شده و بر عقب‌نشینی تأکید نشده بود، عملا هیچ تضمینی حتی صوری برای عقب‌نشینی نداشتیم و طبیعتا نیروهای داوطلب جبهه را ترک می‌کردند و نظامیان حرفه‌ای ما از نظر تعداد، قابل مقایسه با ارتش عراق که سه برابر شده بود، نبود و شرایط برای از دست رفتن خاک اشغال شده و حتی تهدید برای ادامه حمله نظامی مجدد عراق به ایران وجود داشت. بنابراین تعیین شرط عقب‌نشینی و دریافت غرامت، مهم‌ترین خواسته‌های ما برای پذیرش آتش‌بس بود. اولین پیشنهاد مشخص به ما درباره آتش‌بس و دریافت غرامت از طرف حبیب شطی، دبیرکل وقت کنفرانس اسلامی داده شد. شطی به تهران آمد و به ما پیشنهاد کرد که می‌تواند با مذاکره با دولت‌های ثروتمند عربی حامی عراق در جنگ برای ما غرامت بگیرد. رقم پیشنهادی شطی ده میلیارد دلار بود که در مقابل ما گفتیم، اصل بحث را قبول داریم، اما این رقم مورد پذیرش ما نیست و باید درباره مبلغ آن مذاکره کنیم. در همین دوره آقای بندری، معاون وزیر خارجه هند هم مذاکرات مشابهی به عنوان میانجی برای تعیین غرامت داشت و غرامت مورد مذاکره با وی حدود سی تا پنجاه میلیارد دلار بود. اما نه آقای شطی به ما پاسخ مشخصی داد و نه آقای بندری در واقع هیچ مقام مسئولی به ما هیچ پیشنهاد مشخصی نداد و بحث‌ها بیشتر در حد مذاکرات اولیه باقی ماند. خود آقای شطی هم از نظر حقوقی نمی‌توانست هیچ تعهدی به ما بدهد. او گرچه دبیرکل سازمان کنفران اسلامی بود، اما نه وزیر خارجه بود، نه معاون وزیر خارجه. بنابراین نمی‌توانست از طرف دولت‌های عربی حتی همان مبلغ ناچیز ده میلیارد دلار را که یک‌دهم برآورد آقای ابوفرج کارشناس سومالیایی سازمان ملل است، تضمین کند. این کارشناس خسارت ایران در جنگ را صد میلیارد دلار برآورد کرده بود هر چند جمهوری اسلامی معتقد است این رقم نیز واقعی نیست و خسارت ایران در جنگ بالغ بر هزار میلیارد دلار است. در حقیقت هیچ مقام مسئولی از عربستان، کویت یا دولت‌های عربی که قرار بود این غرامت را به ما پرداخت کنند، با ما مذاکره جدی و متعهدانه‌ای نکرد تا ما درباره عقب‌نشینی و غرامت مذاکره کنیم و ما که تجربه خاورمیانه و جنگ‌های کشورهای عربی با اسرائیل را داشتیم، دیده بودیم پس از برقراری آتش‌بس، اسرائیل از مناطق اشغال‌شده عقب‌نشینی نمی‌کرد و با فرو نشستن حرارت کشورهای عربی، زمین‌های آنان به تملک اسرائیل درمی‌آمد. این شرایط درباره جنگ ما حادتر بود، چرا که عملا دنیا از اشغالگر حمایت می‌کرد و امکان این جدی بود که عراق متناوبا به جنگ و صلح بپردازد تا سراسر ایران را اشغال کند، بنابراین تا زمان تصویب اولین قطعنامه‌ای که دو خواسته اصلی ما یعنی عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی و تعیین متجاوز را تأمین می‌کرد، یعنی قطعنامه 598 در سال 1366، ما هیچ بستری برای آتش‌بس و صلح در اختیار نداشتیم.(مصاحبه (بازتاب) با دکتر ولایتی 2 - ناگفته‌های ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر ) در هر صورت علاوه بر مطالب فوق، توجه شما را به نکاتی در این زمینه جلب می‌نماییم. یکم: از همان آغاز که جنگ تحمیلی بر علیه ایران شروع شد تنها راه منطقی دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه متجاوز و حصول اطمینان از عدم تجاوز مجدد او بود با فتح خرمشهر ما توانستیم قسمت‌های عمده‌ای از خاک کشور عزیزمان را از دست عراق پس بگیریم، اما شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای و کشور عراق حاکی از این بود که تمام علل و عوامل که در شروع جنگ توسط عراق نقش داشتند هنوز به قدرت باقی باشند و مطرح نمودن صلح توسط عراق و فشار علیه ایران برای پذیرش آن صرفا یک نوع تاکتیک برای خروج عراق از وضعیت پیش آمده می‌باشد. عوامل شروع جنگ توسط عراق عبارت بود از: الف) سیستم بین‌الملل: در سطح ابرقدرت‌ها ایالات متحده آمریکا که بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن جریان گروگان‌گیری و شکست مفتضحانه عملیات طبس ضربات پیاپی و سختی از ایران خورده بود نه تنها از هر حرکتی که متضمن ضربه زدن به ایران می‌بود استقبال می‌کرد، بلکه خود در صدد چاره‌جویی برای انتقام و جبران شکست‌های قبلی بود. شواهد و دلایل بسیاری وجود دارد که آمریکا مشوق و ترغیب کننده رژیم عراق در آغاز جنگ بوده است. در سطح قدرت‌های بزرگ مانند فرانسه و انگلیس که روابط عمیق و منافع قابل توجهی در عراق داشتند و از وقوع انقلاب اسلامی نیز شدیدا ضرر خورده بودند. بنیه نظامی عراق را تقویت نمودند. دولت‌های منطقه خاورمیانه (دولت‌های عربی به استثناء سوریه، لیبی و الجزایر) نه تنها به نفع عراق موضع‌گیری کرده بلکه از هر نوع کمک ممکن به عراق خودداری نکردند. آنها وجود انقلاب اسلامی در ایران را خطر بزرگی برای ادامه حکومت نامشروع خود می‌دانستند. ب ) شخصیت تصمیم‌گیرنده صدام که در آغاز تجاوز به ایران دارای سه انگیزه عمده شخصی بود: 1- تلاش برای کسب رهبری جهان عرب. 2- با استفاه از سقوط شاه که براساس دکتر ین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب شده بود، بتواند با شکست ایران، خلأ سقوط شاه را پرنموده و نقش ژاندارم منطقه را در حفظ منافع غرب بازی کند. 3- جبران تحقیری بود که شخصا در امضای قرارداد 1975 الجزایر شده بود. ج ) عامل اجتماعی بافت اجتماعی و جمعیتی عراق به گونه‌ای است که همواره حکومت را دچار بی‌ثباتی و بحران نموده است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران موج جدیدی از ناآرامی‌های شیعیان را در عراق به وجود آورد که شامل اکثریت مردم عراق می‌باشند و خواستار حکومت اسلامی در عراق بودند. نگرانی‌هایی که دولت صدام از بازتاب انقلاب اسلامی به عراق داشت عامل مهمی در آغاز جنگ بود. در زمان فتح خرمشهر نه تنها این عوامل از بین نرفته بود بلکه به خاطر پیروزی‌های چشمگیر ایران در جبهه‌ها، شدت نیز بخشیده شده بود. قدرت‌های بزرگ و عراق در مقابل خود انقلاب اسلامی را شاهد بودند که توانسته بود در بدترین شرایط بحران داخلی در جبهه‌ها نیز به پیروزی برسد. دوم: بعد از فتح خرمشهر تلاش‌های زیادی بین مجامع بین‌المللی و برخی کشورهای همسایه برای متوقف نمودن پیشروی ایران به داخل خاک عراق و جلوگیری از شکست کامل ارتش متلاشی شده رژیم بعث صورت گرفت ولی همچنان که گفته شد این تلاش‌ها صرفا برای خروج از بن‌بست پیش‌آمده بود، زیرا هیچ‌گونه مکانیزم حقوقی مطمئن برای دستیابی به صلحی همه‌جانبه را ارائه ندادند. قطعنامه 514 شورای امنیت جوری طراحی شده بود که خواسته‌های مشروع ایران را در بر نداشت. به عبارت دیگر شورای امنیت نشان داد که آنها در صدد مدیریت بحران می‌باشد نه حل آن ولی در پایان جنگ مجامع بین‌المللی با مشاهده قدرت اعجازآمیز رزمندگان اسلام در گرفتن دژ تسخیرناپذیر (فاو) عزم راسخ بر اتمام جنگ نموده و به ناچار قطعنامه 598 را به نحوی تدوین کردند که دربرگیرنده برخی از خواسته‌های مشروع ایران بود. بنابراین مجاهدت‌های رزمندگان پس از فتح خرمشهر تا ورود به (فاو) تنها عامل به رسمیت شناخت حقوق ایران و صدور قطعنامه 598 است. سوم: از آنجا که بعد از فتح خرمشهر هنوز بخش‌هایی از خاک ایران دست عراق بود لازم بود ما نیز بخش‌هایی از عراق را در دست داشته باشیم تا در موقع مذاکره با دست پر حاضر باشیم. چهارم: از دلایل دیگر داخل شدن نیروهای ایران به خاک عراق، خارج ساختن شهرهای آبادان و خرمشهر از برد توپخانه عراق و فراهم کردن زمینه بازگشت مردم به این شهرها بود. پنجم: جلوگیری از استمرار استراتژی هجومی عراق در دریا و هوا، زیرا گرچه نیروی زمینی عراق در زمین متوقف و به عقب رانده شده بود ولی حملات عراق در دریا و هوا ادامه داشت. ششم: قوی بودن این احتمال که با فشار به صدام، زمینه سرنگونی او و نجات مردم عراق و ایران از این حکومت تبهکار فراهم گردد. هفتم: عدم اطمینان به حکومت بعث عراق و شخص صدام. همچنان که این موضوع در آخر جنگ هم ثابت شد زمانی که ایران آتش‌بس و قطعنامه 598 را پذیرفت عراق به دلیل قدرت گرفتن نیروهای نظامیش دوباره بخش‌هایی از سرزمین ایران را به اشغال خود درآورد. در پایان می‌توان گفت که پس از فتح خرمشهر شرایط برای اتمام جنگ مهیا نبود. بعد از بازپس‌گیری خرمشهر، منطقه با حمله اسرائیل به جنوب لبنان روبرو شد و وقفه‌ای در ادامه جنگ پیش آمد و نیروی ایران متوجه جنوب لبنان بود، اما زمانی که احساس شد فتح خرمشهر به تنهایی برای ریشه‌کن کردن تجاوز و به دست آوردن حقوق ایران کافی نیست. شعار ادامه (عملیات و دفاع) تا تنبیه متجاوز و ریشه کردن تجاوز مطرح شد. ب) بررسی علل و عوامل پایان جنگ در پایان جنگ هر چند ویژگی‌های روانی و شخصیتی صدام هنوز موجود بود، چنان که در حمله به کویت دوباره بروز کرد ولی شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای دیگر به هیچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند، بنابراین در قطع‌نامه 598 شورای امنیت بسیاری از خواسته‌های مشروع و بر حق جمهوری اسلامی ایران را لحاظ کرده و عزم خود را بر پایان یافتن جنگ نمایان ساختند. در این جا به صورت اختصار به بعضی از مهم‌ترین زمینه‌های آن اشاره می‌شود: در سال‌های پایانی جنگ، جهان از پیروزی‌های نظامی ایران احساس خطر و نگرانی می‌کرد. شرایط نظامی و سیاسی، به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده بود و اینک در کارنامه‌ی نظامی ایران، نقاط درخشانی (همچون بازپس‌گیری) خرمشهر، تصرف جزایر مجنون، فتح فاو، و نقاطی در کردستان عراق) به چشم می‌خورد. در عرصه سیاسی نیز جمهوری اسلامی ایران، تقریبا یکه و تنها موفق شده بود، دوبار تلاش عراق برای ریاست بر جنبش غیرمتعهدها را، خنثی سازد و با برنامه‌ها و اقدامات تبلیغی سیاسی خود، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جهانی را نشان دهد. از این رو ادامه‌ی جنگ و منازعه به خصوص به شکلی که در ماه‌های آخر (حمله به نفتکش‌ها و مختل شدن امنیت خلیج فارس و...) به ضرر برخی قدرت‌های بزرگ بود. از سوی دیگر پیروزی‌های نهایی ایران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمان‌های ایران در مورد عراق، نشانه‌ی شکست کامل سیاست‌های غرب در حمایت از عراق به شمار می‌آمد. کشورهای حامی عراق به وحشت افتاده بودند. و خود عراق نیز، بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شکست‌های پی در پی، دریافته بود که در آن شرایط نه تنها امکان پیروزی بر ایران را ندارد؛ بلکه باید به هر ترتیب ممکن و با تمسک به هر وسیله‌ای، از شکست خود جلوگیری کند و به جنگ اشغالگرانه پایان دهد. در چنین فضایی و پس از یأس قدرت‌های بزرگ از شکست ایران، باعث شد آنان قطعنامه‌ی 598 را که بر خلاف قطعنامه‌های پیشین تا اندازه متضمن نظریات و حقوق مسلّم ایران بود به تصویب برسانند. اما این قطعنامه به رغم نقاط مثبت خود، دارای نقاط ضعف و ابهامات زیادی بود، (ر.ک: علی‌اکبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 243). و تردیدهایی را در پذیرش این قطعنامه از سوی ایران به وجود آورده بود. لذا قدرت‌های بزرگ که مصمم بر پایان جنگ بودند فشارهای نظامی و سیاسی زیادی را برای قبول قطعنامه، به ایران وارد آوردند. این فشارها، عبارت بود از، دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تشدید حملات و حضور آمریکا در خلیج فارس، بمباران سکوهای نفتی ایران، بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و جبهه‌ها از سوی عراق و... و سرانجام بر اثر این عوامل، ایران تصمیم به پذیرش قطعنامه‌ی 598 و قبول آتش بس گرفت. البته قبول آن در چنین شرایطی، به فرموده امام(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بود. مقاومت دفاع بی‌نظیر ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، در مقابل هجوم قدرت‌های بزرگ به رغم همه‌ی مشکلات و ناملایمات انقلاب نوپای اسلامی را بیمه و بسیاری از حقوق مسلّم ایران را تأمین نمود. هم چنین استقلال و تمامیت ارضی کشور را تضمین کرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت در مقابل استکبار جهانی داد. جهت مطالعه بیشتر ر.ک: 1- جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات، ص 51 و 232 ) 2- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، ص 137، علی‌اکبر ولایتی 3- آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه 4- پس از بحران، هاشمی رفسنجانی کارنامه و خاطرات، 1361 5. علیرضا لطف الله زادگان، پاسخ به ابهامات، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379
عنوان سوال:

چرا ایران پس از فتح عراق به تصرف بقیه قسمتای عراق نپرداخت؟ومنظور امام از نوشیدن جام زهر چه بود؟


پاسخ:

چرا ایران پس از فتح عراق به تصرف بقیه قسمتای عراق نپرداخت؟ومنظور امام از نوشیدن جام زهر چه بود؟

جنگ تحمیلی از ابعاد گوناگون قابل تحلیل و بررسی است . در مورد پذیرش قطعنامه 598 و جمله حضرت امام(ره) گفتنی است:
مسلماْ حضرت امام(ره) و سایر مسئولین کشور در طول جنگ تحمیلی جملات مشابهی در مورد استقامت و ایستادگی در جنگ تا نابودی و تنبیه کامل متجاوزین ایراد می فرمودند وچنین خط و مشی ای علاوه بر ان که مورد تایید آموزه های دینی وسیره بزرگان اسلام است ؛ همواره از سوی ملت غیور ایران حمایت وتعقیب می شد.اما اینکه چرا علی رغم چنین سیاستی، پذیرش قطعنامه و آتش بس با عراق در دستور کار قرار گرفت ؛نیازمند شناخت دقیق اهداف و انتظارات نظام اسلامی و حضرت امام(ره) از دفاع مقدس در مقابل تهاجم نظامی دشمن و موضع گیری های کلان و بلند مدت ایشان درباره جنگ تحمیلی و بالاخره شرایطی که منجر به پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران شد، می باشد. از این رو به اختصار مطالبی را بیان می نماییم:
الف. اهداف نظام اسلامی از دفاع مقدس
الف. هر چند شروع جنگ تحمیل به هیچ وجه با خواست و ارادهء نظام اسلامی ایران نبود، اما بعد از آغاز آن وضعیتی به وجود آمد که نظام انقلابی ایران به عنوان کانون و منادی اسلام ناب محمدی(ص) و تنها سنگر پیکار در مقابل امپریالیسم و استبکار جهانی و امید بخش مستضعفان جهان و نهضت های آزادیبخش، باید مردانه و با تمام قوا در مقابل این تهاجم نظامی ایستادگی می نمود و با دادن درس سختی به متجاوزین و حامیان آنها و احقاق کامل حقوق ایران، درس ایستادگی و مقاومت تا پیروزی را به تمامی ملتهای مورد ستم و نهضت های آزادی بخش جهان، می آموخت.
در واقع نظام اسلامی علاوه بر مقاصد مادی مانند بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران، محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت و ...، اهداف معنوی بسیار بالاتری از تداوم دفاع مقدس تعقیب می کرد که این اهداف برگرفته از اصول و مبانی اسلامی بود؛ از این رو دفاع مقدس نه یک جنگ معمولی بین دو دولت بلکه جنگی سرنوشت ساز بین جهان کفر با جهان اسلام بود که می بایست تا پیروزی قاطع جبهه اسلام و تسلیم استکبار جهانی و رفع فتنه تداوم می یافت. بر این اساس حضرت امام(ره) به صورت مرتب بر تداوم جنگ تا تأمین اهداف مشروع نظام اسلامی تأکید داشتند و می فرمودند: (اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما همچنان ایستاده ایم)
ب. شرایط و اوضاع پذیرش قطعنامه 598
مقاومت، ایستادگی و پیروزی های مکرر ایران در جبهه های نبرد در طول سالهای جنگ به هیچ وجه خوشایند استکبار جهانی نبود از این رو در ماههای آخر جنگ، حمایت جهانی از عراق به اوج رسید و آمریکایی ها عملا و به طور مستقیم وارد صحنه شدند. سکوهای نفتی ما را بمباران می کردند و با هدایت هواپیماهای عراقی بمباران نفت کش ها را تسهیل می کردند. هواپیمای مسافربری ایران را مستقیما منهدم کردند. فرانسوی ها هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد و میراژ 2000 در اختیار آنها گذاشتند، روسها مدرنترین هواپیماهای جنگنده و دورپرداز و بلند پرواز و ... را به عراق ارسال کردند. کویت و عربستان سیل دلارهای خود را به عراق روانه ساختند. آلمانیها مواد لازم برای سلاح شیمیایی در اخیتار آنها می گذاشتند. عراق به طور وسیع مناطق مسکونی و جبهه ها را بمباران شیمیایی می کرد و مجامع بین المللی با سکوت خود این جنایات را تأیید می کردند.
در نتیجه جنگ از حالت طبیعی خود خارج و به یک نسل کشی گسترده و بدون هیچ گونه ملاحظات اخلاقی، انسانی، حقوقی و ... تبدیل شده بود. (امام خمینی(ره)، دفاع مقدس، سید علی نبی لوحی، ص 408) و از سوی دیگر تحریم های همه جانبه و شدید بین المللی، فشارهای بسیار زیادی در زمینه اقتصادی، نظامی و ... بر مردم و مسؤولین ایران به وجود آورده بود.
ج. پذیرش قطعنامه 598 به مثابه جام زهر
در چنین شرایطی حضرت امام(ره) با مشورت مسؤولین نظام و کارشناسان، مصلحت نظام اسلامی را در پذیرش قطعنامه 598 و قبول آتش بس دیدند و لذا باید از آن همه آرمانها و اهداف کلان و بلند مدتی که از تداوم دفاع مقدس انتظار داشتند چشم پوشی می نمودند اما این موضوع گیری جدید به هیچ وجه با روحیات و انتظارات مردم ایران و خصوصا رزمندگان و خانواده های شهدا و ایثارگران هماهنگی نداشت و آنان پذیرش چنین چرخش ناگهانی را نداشتند. افزون بر این، این موضع گیری می توانست تأثیر منفی بر حرکت های انقلابی و نهضت های آزادی بخش جهان نیز داشته باشد.
طبیعی است در چنین شرایطی پذیرش قطعنامه و آتش بس، به مثابه کشیدن جام زهری برای حضرت امام(ره) بود که تنها به خاطر رضای خداوند و حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی آن را با جان و دل پذیرا شدند. و لذا در پیام تاریخی خود در مورد پذیرش قطعنامه می فرمایند:
(... قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم ، در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کرده ام).
البته اقدام خالصانهء حضرت امام(ره) هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت شرایط را به نفع نظام اسلامی رقم زد؛ زیرا این موضوع ناگهانی که به هیچ مورد انتظار دشمنان نبود، یکباره دشمن را به موضع انفعالی کشاند و در حالیکه از (ماشین جنگی) برتر و حمایت همه جانبه بین المللی برخوردار بود، با قبول قطعنامه از سوی ایران و حضور گسترده و بی نظیر مردم در جبهه ها، پس از نبردی یک ماهه شکست را پذیرفت و به قبول قطعنامه گردن نهاد و از سوی دیگر باعث شد تا شعار صلح طلبی را از دست دشمنان بگیرد و آنان را کاملا خلع سلاح نماید.
و با حمله عراق به کویت و شکل گیری ائتلاف بین المللی علیه عراق، حقانیت ایران در جنگ تحمیلی برای همگان آشکار و دولت عراق به عنوان متجاوز شناخته شد.
در ادامه جهت آشنایی بیشتر با سایر موضوعات مطرح در باره جنگ تحمیلی مطالبی آورده می شود:
جنگ تحمیلی زمانی شروع شد که ایران اسلامی به دلیل وقوع انقلاب، حوادث و مشکلات داخلی و بین‌المللی، به هیچ وجه آماده‌ی درگیر شدن در این هجوم گسترده نبود. در این صورت تنها راه منطقی، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه آن و حصول اطمینان از عدم تجاوز دیگر بود. این مبنای استراتژی ایران در طول جنگ تحمیلی بود و به رغم هزینه‌های زیاد جنگ، تا آخرین روز آن تعقیب می‌شود.
درباره‌ی به طول انجامیدن جنگ، دو سؤال مطرح می‌شود:
1. آیا امکان نداشت جنگ تحمیلی، در مدت زمان کوتاه‌تری خاتمه یابد؟ به عبارت دیگر در بعضی از زمان‌ها که موازنه‌ی نظامی و سیاسی به نفع ایران بود، چرا دولت ایران اقدام به پایان دادن جنگ نکرد؟
2. چه مؤلفه‌های جدیدی در پایان هشتمین سال جنگ وارد معادلات سیاسی و نظامی شد که منجر به آتش‌بس رسمی شد؟
گفتنی است که از دیدگاه کارشناسان و صاحب‌نظران، تنها مقطعی که می‌توانست جنگ به پایان برسد، بعد از فتح خرمشهر بود. اما به دلایل ذیل این امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367 (زمان پذیرش قطعنامه‌ی 598 شورای امنیت) ادامه یافت.
الف. بررسی چرایی تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر اگر صلح را مجموعه‌ای از آتش‌بس، عقب‌نشینی، تعیین متجاوز، تأمین خسارت‌های وارده و... بدانیم، باید بگوییم که در آن زمان، هیچ گونه پیشنهاد صلحی ارائه نشد و شورای امنیت و دیگران، تنها آتش بس و در واقع حالت نه جنگ نه صلح را توصیه می‌کردند. در آن زمان طرحی که متضمن صلح واقعی باشد و شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت را نیز شامل شود و تضمین برای عدم تعرض مجدد داشته باشد وجود نداشت و پیشنهادهای ارائه شده، تنها در حد آتش بس و مذاکره طرفین بود. این امر با توجه به پشتیبانی یک طرفه و آشکار دولت‌های بزرگ و نهادهای بین المللی از عراق، هیچ گاه نمی‌توانست شرایط ایران را برای یک صلح واقعی و شرافت‌مندانه محقق سازد. به این ترتیب ایران، دلایل منطقی و عقلانی برای ادامه جنگ داشت. این دلایل عبارت بود از:
1. شرایط ایران برای صلح (شناسایی و تنبیه متجاوز، پرداخت غرامت از سوی عراق)؛
2. مرزهای ایران تأمین نداشت. نقاطی در شلمچه، طلائیه، فکه و قصر شیرین در اشغال عراق بود. شهرهای سومار، نفت‌شهر و مهران عملاً در اشغال دشمن بود و امکان آزادسازی این نقاط از راه مذکور، غیرمعقول به نظر می‌رسید و راهی جز ادامه جنگ وجود نداشت.
3. در حالی که نیروهای خودی، پیروزی‌های زیادی کسب می‌کردند، توقف در جنگ و چانه‌زنی در پشت میز مذاکره، برای آزادی نقاط مرزی آزاد شده صحیح نبود.
4. شهرهای آزاد شده (همچون خرمشهر) به علت حضور دشمن در شلمچه، همچنان مورد تهدید بود.
5. توانایی کمی ارتش عراق ترمیم شده و با کمک‌های همه جانبه دول بزرگ افزایش هم یافته بود.
6. تنها چیزی که ارتش عراق از دست داده بود، روحیه بود که با توجه به روحیه فرماندهی آن (شخص صدام)، این مسأله نیز پس از مدتی قابل ترمیم بود.
7. در حالی که نیروهای جمهوری اسلامی در نوار پیروزی قرار داشتند، توقف ناپایا در فراز قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، زیان‌هایی به بار می‌آورد. اگر آن روز جنگ متوقف می‌شد و تجربه‌ای چون مذاکرات سوریه و اسرائیل، بر سر ارتفاعات جولان، فراروی ما قرار می‌گرفت و ما ناچار می‌شدیم بر سر سایر مناطق تحت اشغال، پشت میز مذاکره با عراق چانه‌زنی بی‌حاصل کنیم؛ امروز جامعه، مسؤولان وقت را شماتت می‌کرد.
8. عراق در نظر داشت با برگزاری اجلاسی سران جنبش غیر متعهد در بغداد و کسب ریاست دوره‌ای این جنبش، برای تحقق خواسته‌های نامشروع خود، به ایران فشار آورد؛ ولی ایران با حمله به داخل خاک عراق در عملیات رمضان، این امتیاز مهم و حیاتی را از عراق گرفت.
9. به همین منظور در مورخ 20 خرداد 1361 جلسه‌ای در حضور امام خمینی در جماران تشکیل گردید و موضوع به شور گذاشته شد. از نظر نظامیان شرکت کننده در آن جلسه، امکان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود نداشت، زیرا در اغلب نقاط مرزی هیچ گونه مانع طبیعی وجود نداشت و ایجاد استحکامات جدید نیز یکسال به طول می‌انجامید و طی این مدت احتمال حمله مجدد عراق جدی بود. مهم‌تر اینکه با تکیه بر اصل متعارف نظامی (تعقیب دشمن) هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیراصولی بود. به همین دلیل امام خمینی پس از تردید اولیه در مورد تداوم جنگ در خاک عراق با استماع دلایل نظامیان و نا امیدی از پذیرش شرایط ایران توسط دولت عراق، به ادامه جنگ و ورود نیروهای ایران به خاک عراق موافقت نمودند.
دکتر ولایتی به عنوان وزیر امور خارجه حوادث آن زمان را این گونه توضیح می دهد: در نیمه سال 1361، شرایط خوبی در جبهه‌ها حاکم بود، پیروزی‌های نظامی ایران که از شکست حصر آبادان در مهر ماه سال قبل آن شروع شده بود، با فتح خرمشهر در سوم خرداد سال 1361 به اوج رسید و در مقایسه با قبل که عراقی‌ها مناطق زیادی را اشغال کرده و از شمال تا جنوب، مناطق گسترده‌ای را به تصرف خود درآورده بودند، تلاش چندماهه ایران برای بازپس‌گیری مناطق اشغال‌شده به دستاوردهای خوبی منجر شده و در مناطق استراتژیکی چون آبادان و خرمشهر به نتیجه رسیده بود. اما هنوز مناطق گسترده‌ای در طول نوار 1200 کیلومتری مرزی وجود داشت که تحت اشغال عراقی‌ها بود و این اشغال، حتی تا پایان جنگ و آتش‌بس هم ادامه داشت.
در آن مقطع، این ایده در شورای عالی دفاع مطرح شد که اگر نقاطی را در داخل خاک تصرف تعریف کنیم، ابزار لازم برای وارد کردن فشار به عراقی‌ها برای عقب‌نشینی آنان به مرزها و محکومیت متجاوز و دریافت غرامت از عراق به دست می‌آید.
از این مقطع به بعد و با طرح این ایده، تعدادی از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ و آتش‌‌بس، تلاش‌های خود را تشدید کردند، این تلاش‌ها که با محوریت سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد، سازمان ملل و تعدادی از کشورهای عربی صورت می‌گرفت، پس از فتح خرمشهر جدی‌تر شد.
از سوی سازمان ملل متحد، (اولاف پالمه)، نخست‌وزیر پیشین سوئد و (یان الیاسن) قائم‌مقام وزارت خارجه این کشور و از سوی کنفرانس اسلامی، کمیته‌ای متشکل از(ضیاء الحق) رئیس‌جمهور پاکستان، (ضیاء الرحمن) رئیس‌جمهور پاکستان، (احمد سکوتوره) رئیس‌جمهور گینه، (داود جاوارا)‌ رئیس‌جمهور گامبیا، (بلند اولسو) نخست‌وزیر ترکیه و (یاسر عرفات) رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین به تهران سفر کردند. از سوی جنبش عدم تعهد هم وزرای خارجه چند کشور مأمور به رایزنی شده بودند که شامل وزرای خارجه کوبا و مالبیر، وزیر خارجه زامبیا، (ناراسیمها رائو) وزیر خارجه هند و (فاروق قدومی) وزیر خارجه فلسطین به تهران سفر می‌کردند و طی رایزنی‌های آنان هم هیچ پیشنهاد مشخصی که تأمین‌کننده خواسته‌های ما مبنی بر عقب‌نشینی به مرزها و دریافت غرامت بود، ارائه نشد.
پس از فتح خرمشهر، جریانی آغاز شد که شامل ابتکار برخی از کشورها برای پایان جنگ بود. در این ابتکارها برای اولین بار، مسئله دریافت غرامت و عقب‌نشینی تا مرزها که خواسته‌های اصلی ما بود، مطرح شد. عقب‌نشینی به مرزها و پایان اشغال ایران، برای ما اولویت نخست را داشت. چراکه حتی تا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598، حدود بیست هزار کیلومتر مربع از خاک ما در اشغال ارتش عراق بود و اگر ما بلافاصله پس از بازپس‌گیری خرمشهر صلح را می‌پذیرفتیم، عملا با این سؤال مهم روبه‌رو می‌شدیم که چه تضمینی وجود دارد که ما بقیه خاک ایران را پس بگیریم. این سؤال وقتی اهمیت پیدا می‌کند که توجه کنیم پس از پذیرش صلح، عملا نیروهای نظامی ما که عمدتا غیرحرفه‌ای و بسیجی بودند، به شهرها بازمی‌گشتند و مشغول زندگی عادی خود می‌شدند، اما نیروهای عراق که نظامیان حرفه‌ای و کلاسیک بودند، در مواضع خود باقی می‌ماندند. اگر ما در این مقطع، صلح را می‌پذیرفتیم، فاجعه‌ای که در جنگ‌های دوم ایران و روس اتفاق افتاد و منجر به از دست رفتن بخشی از خاک ایران شد، تکرار می‌شد. در جنگ‌های دوم ایران و روس در ابتدای تابستان 1826 میلادی، عباس میرزا با اتکا به نیروهای مردمی که به خاطر فتوای علما به جبهه آمده بودند، به نیروهای روسیه حمله کرد و نیروهای (پاپکویچ) سردار برجسته روسیه را تا تفلیس عقب نشاند اما در پاییز نیروهای داوطلب ایرانی به محل‌های زندگی خود بازگشتند و پاپکویچ با استفاده از این فرصت، حمله کرد و تا زنجان و نزدیکی قزوین پیش‌روی کرد.
اگر ما پس از فتح خرمشهر، صلح را می‌پذیرفتیم، با توجه به وضعیت قطعنامه‌های سازمان ملل که طی آنها تنها از آتش‌بس صحبت شده و بر عقب‌نشینی تأکید نشده بود، عملا هیچ تضمینی حتی صوری برای عقب‌نشینی نداشتیم و طبیعتا نیروهای داوطلب جبهه را ترک می‌کردند و نظامیان حرفه‌ای ما از نظر تعداد، قابل مقایسه با ارتش عراق که سه برابر شده بود، نبود و شرایط برای از دست رفتن خاک اشغال شده و حتی تهدید برای ادامه حمله نظامی مجدد عراق به ایران وجود داشت. بنابراین تعیین شرط عقب‌نشینی و دریافت غرامت، مهم‌ترین خواسته‌های ما برای پذیرش آتش‌بس بود. اولین پیشنهاد مشخص به ما درباره آتش‌بس و دریافت غرامت از طرف حبیب شطی، دبیرکل وقت کنفرانس اسلامی داده شد.
شطی به تهران آمد و به ما پیشنهاد کرد که می‌تواند با مذاکره با دولت‌های ثروتمند عربی حامی عراق در جنگ برای ما غرامت بگیرد.
رقم پیشنهادی شطی ده میلیارد دلار بود که در مقابل ما گفتیم، اصل بحث را قبول داریم، اما این رقم مورد پذیرش ما نیست و باید درباره مبلغ آن مذاکره کنیم.
در همین دوره آقای بندری، معاون وزیر خارجه هند هم مذاکرات مشابهی به عنوان میانجی برای تعیین غرامت داشت و غرامت مورد مذاکره با وی حدود سی تا پنجاه میلیارد دلار بود. اما نه آقای شطی به ما پاسخ مشخصی داد و نه آقای بندری در واقع هیچ مقام مسئولی به ما هیچ پیشنهاد مشخصی نداد و بحث‌ها بیشتر در حد مذاکرات اولیه باقی ماند. خود آقای شطی هم از نظر حقوقی نمی‌توانست هیچ تعهدی به ما بدهد. او گرچه دبیرکل سازمان کنفران اسلامی بود، اما نه وزیر خارجه بود، نه معاون وزیر خارجه. بنابراین نمی‌توانست از طرف دولت‌های عربی حتی همان مبلغ ناچیز ده میلیارد دلار را که یک‌دهم برآورد آقای ابوفرج کارشناس سومالیایی سازمان ملل است، تضمین کند. این کارشناس خسارت ایران در جنگ را صد میلیارد دلار برآورد کرده بود هر چند جمهوری اسلامی معتقد است این رقم نیز واقعی نیست و خسارت ایران در جنگ بالغ بر هزار میلیارد دلار است.
در حقیقت هیچ مقام مسئولی از عربستان، کویت یا دولت‌های عربی که قرار بود این غرامت را به ما پرداخت کنند، با ما مذاکره جدی و متعهدانه‌ای نکرد تا ما درباره عقب‌نشینی و غرامت مذاکره کنیم و ما که تجربه خاورمیانه و جنگ‌های کشورهای عربی با اسرائیل را داشتیم، دیده بودیم پس از برقراری آتش‌بس، اسرائیل از مناطق اشغال‌شده عقب‌نشینی نمی‌کرد و با فرو نشستن حرارت کشورهای عربی، زمین‌های آنان به تملک اسرائیل درمی‌آمد. این شرایط درباره جنگ ما حادتر بود، چرا که عملا دنیا از اشغالگر حمایت می‌کرد و امکان این جدی بود که عراق متناوبا به جنگ و صلح بپردازد تا سراسر ایران را اشغال کند، بنابراین تا زمان تصویب اولین قطعنامه‌ای که دو خواسته اصلی ما یعنی عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی و تعیین متجاوز را تأمین می‌کرد، یعنی قطعنامه 598 در سال 1366، ما هیچ بستری برای آتش‌بس و صلح در اختیار نداشتیم.(مصاحبه (بازتاب) با دکتر ولایتی 2 - ناگفته‌های ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر )
در هر صورت علاوه بر مطالب فوق، توجه شما را به نکاتی در این زمینه جلب می‌نماییم.
یکم: از همان آغاز که جنگ تحمیلی بر علیه ایران شروع شد تنها راه منطقی دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه متجاوز و حصول اطمینان از عدم تجاوز مجدد او بود با فتح خرمشهر ما توانستیم قسمت‌های عمده‌ای از خاک کشور عزیزمان را از دست عراق پس بگیریم، اما شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای و کشور عراق حاکی از این بود که تمام علل و عوامل که در شروع جنگ توسط عراق نقش داشتند هنوز به قدرت باقی باشند و مطرح نمودن صلح توسط عراق و فشار علیه ایران برای پذیرش آن صرفا یک نوع تاکتیک برای خروج عراق از وضعیت پیش آمده می‌باشد. عوامل شروع جنگ توسط عراق عبارت بود از:
الف) سیستم بین‌الملل: در سطح ابرقدرت‌ها ایالات متحده آمریکا که بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن جریان گروگان‌گیری و شکست مفتضحانه عملیات طبس ضربات پیاپی و سختی از ایران خورده بود نه تنها از هر حرکتی که متضمن ضربه زدن به ایران می‌بود استقبال می‌کرد، بلکه خود در صدد چاره‌جویی برای انتقام و جبران شکست‌های قبلی بود. شواهد و دلایل بسیاری وجود دارد که آمریکا مشوق و ترغیب کننده رژیم عراق در آغاز جنگ بوده است. در سطح قدرت‌های بزرگ مانند فرانسه و انگلیس که روابط عمیق و منافع قابل توجهی در عراق داشتند و از وقوع انقلاب اسلامی نیز شدیدا ضرر خورده بودند. بنیه نظامی عراق را تقویت نمودند. دولت‌های منطقه خاورمیانه (دولت‌های عربی به استثناء سوریه، لیبی و الجزایر) نه تنها به نفع عراق موضع‌گیری کرده بلکه از هر نوع کمک ممکن به عراق خودداری نکردند. آنها وجود انقلاب اسلامی در ایران را خطر بزرگی برای ادامه حکومت نامشروع خود
می‌دانستند.
ب ) شخصیت تصمیم‌گیرنده صدام که در آغاز تجاوز به ایران دارای سه انگیزه عمده شخصی بود:
1- تلاش برای کسب رهبری جهان عرب.
2- با استفاه از سقوط شاه که براساس دکتر ین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب شده بود، بتواند با شکست ایران، خلأ سقوط شاه را پرنموده و نقش ژاندارم منطقه را در حفظ منافع غرب بازی کند.
3- جبران تحقیری بود که شخصا در امضای قرارداد 1975 الجزایر شده بود.
ج ) عامل اجتماعی بافت اجتماعی و جمعیتی عراق به گونه‌ای است که همواره حکومت را دچار بی‌ثباتی و بحران نموده است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران موج جدیدی از ناآرامی‌های شیعیان را در عراق به وجود آورد که شامل اکثریت مردم عراق می‌باشند و خواستار حکومت اسلامی در عراق بودند. نگرانی‌هایی که دولت صدام از بازتاب انقلاب اسلامی به عراق داشت عامل مهمی در آغاز جنگ بود.
در زمان فتح خرمشهر نه تنها این عوامل از بین نرفته بود بلکه به خاطر پیروزی‌های چشمگیر ایران در جبهه‌ها، شدت نیز بخشیده شده بود. قدرت‌های بزرگ و عراق در مقابل خود انقلاب اسلامی را شاهد بودند که توانسته بود در بدترین شرایط بحران داخلی در جبهه‌ها نیز به پیروزی برسد.
دوم: بعد از فتح خرمشهر تلاش‌های زیادی بین مجامع بین‌المللی و برخی کشورهای همسایه برای متوقف نمودن پیشروی ایران به داخل خاک عراق و جلوگیری از شکست کامل ارتش متلاشی شده رژیم بعث صورت گرفت ولی همچنان که گفته شد این تلاش‌ها صرفا برای خروج از بن‌بست پیش‌آمده بود، زیرا هیچ‌گونه مکانیزم حقوقی مطمئن برای دستیابی به صلحی همه‌جانبه را ارائه ندادند.
قطعنامه 514 شورای امنیت جوری طراحی شده بود که خواسته‌های مشروع ایران را در بر نداشت. به عبارت دیگر شورای امنیت نشان داد که آنها در صدد مدیریت بحران می‌باشد نه حل آن ولی در پایان جنگ مجامع بین‌المللی با مشاهده قدرت اعجازآمیز رزمندگان اسلام در گرفتن دژ تسخیرناپذیر (فاو) عزم راسخ بر اتمام جنگ نموده و به ناچار قطعنامه 598 را به نحوی تدوین کردند که دربرگیرنده برخی از خواسته‌های مشروع ایران بود. بنابراین مجاهدت‌های رزمندگان پس از فتح خرمشهر تا ورود به (فاو) تنها عامل به رسمیت شناخت حقوق ایران و صدور قطعنامه 598 است.
سوم: از آنجا که بعد از فتح خرمشهر هنوز بخش‌هایی از خاک ایران دست عراق بود لازم بود ما نیز بخش‌هایی از عراق را در دست داشته باشیم تا در موقع مذاکره با دست پر حاضر باشیم.
چهارم: از دلایل دیگر داخل شدن نیروهای ایران به خاک عراق، خارج ساختن شهرهای آبادان و خرمشهر از برد توپخانه عراق و فراهم کردن زمینه بازگشت مردم به این شهرها بود.
پنجم: جلوگیری از استمرار استراتژی هجومی عراق در دریا و هوا، زیرا گرچه نیروی زمینی عراق در زمین متوقف و به عقب رانده شده بود ولی حملات عراق در دریا و هوا ادامه داشت.
ششم: قوی بودن این احتمال که با فشار به صدام، زمینه سرنگونی او و نجات مردم عراق و ایران از این حکومت تبهکار فراهم گردد.
هفتم: عدم اطمینان به حکومت بعث عراق و شخص صدام. همچنان که این موضوع در آخر جنگ هم ثابت شد زمانی که ایران آتش‌بس و قطعنامه 598 را پذیرفت عراق به دلیل قدرت گرفتن نیروهای نظامیش دوباره بخش‌هایی از سرزمین ایران را به اشغال خود درآورد.
در پایان می‌توان گفت که پس از فتح خرمشهر شرایط برای اتمام جنگ مهیا نبود. بعد از بازپس‌گیری خرمشهر، منطقه با حمله اسرائیل به جنوب لبنان روبرو شد و وقفه‌ای در ادامه جنگ پیش آمد و نیروی ایران متوجه جنوب لبنان بود، اما زمانی که احساس شد فتح خرمشهر به تنهایی برای ریشه‌کن کردن تجاوز و به دست آوردن حقوق ایران کافی نیست. شعار ادامه (عملیات و دفاع) تا تنبیه متجاوز و ریشه کردن تجاوز مطرح شد.
ب) بررسی علل و عوامل پایان جنگ در پایان جنگ هر چند ویژگی‌های روانی و شخصیتی صدام هنوز موجود بود، چنان که در حمله به کویت دوباره بروز کرد ولی شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای دیگر به هیچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند، بنابراین در قطع‌نامه 598 شورای امنیت بسیاری از خواسته‌های مشروع و بر حق جمهوری اسلامی ایران را لحاظ کرده و عزم خود را بر پایان یافتن جنگ نمایان ساختند.
در این جا به صورت اختصار به بعضی از مهم‌ترین زمینه‌های آن اشاره می‌شود:
در سال‌های پایانی جنگ، جهان از پیروزی‌های نظامی ایران احساس خطر و نگرانی می‌کرد. شرایط نظامی و سیاسی، به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده بود و اینک در کارنامه‌ی نظامی ایران، نقاط درخشانی (همچون بازپس‌گیری) خرمشهر، تصرف جزایر مجنون، فتح فاو، و نقاطی در کردستان عراق) به چشم می‌خورد. در عرصه سیاسی نیز جمهوری اسلامی ایران، تقریبا یکه و تنها موفق شده بود، دوبار تلاش عراق برای ریاست بر جنبش غیرمتعهدها را، خنثی سازد و با برنامه‌ها و اقدامات تبلیغی سیاسی خود، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جهانی را نشان دهد. از این رو ادامه‌ی جنگ و منازعه به خصوص به شکلی که در ماه‌های آخر (حمله به نفتکش‌ها و مختل شدن امنیت خلیج فارس و...) به ضرر برخی قدرت‌های بزرگ بود. از سوی دیگر پیروزی‌های نهایی ایران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمان‌های ایران در مورد عراق، نشانه‌ی شکست کامل سیاست‌های غرب در حمایت از عراق به شمار می‌آمد. کشورهای حامی عراق به وحشت افتاده بودند. و خود عراق نیز، بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شکست‌های پی در پی، دریافته بود که در آن شرایط نه تنها امکان پیروزی بر ایران را ندارد؛ بلکه باید به هر ترتیب ممکن و با تمسک به هر وسیله‌ای، از شکست خود جلوگیری کند و به جنگ اشغالگرانه پایان دهد.
در چنین فضایی و پس از یأس قدرت‌های بزرگ از شکست ایران، باعث شد آنان قطعنامه‌ی 598 را که بر خلاف قطعنامه‌های پیشین تا اندازه متضمن نظریات و حقوق مسلّم ایران بود به تصویب برسانند. اما این قطعنامه به رغم نقاط مثبت خود، دارای نقاط ضعف و ابهامات زیادی بود، (ر.ک: علی‌اکبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 243). و تردیدهایی را در پذیرش این قطعنامه از سوی ایران به وجود آورده بود. لذا قدرت‌های بزرگ که مصمم بر پایان جنگ بودند فشارهای نظامی و سیاسی زیادی را برای قبول قطعنامه، به ایران وارد آوردند. این فشارها، عبارت بود از، دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تشدید حملات و حضور آمریکا در خلیج فارس، بمباران سکوهای نفتی ایران، بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و جبهه‌ها از سوی عراق و... و سرانجام بر اثر این عوامل، ایران تصمیم به پذیرش قطعنامه‌ی 598 و قبول آتش بس گرفت. البته قبول آن در چنین شرایطی، به فرموده امام(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بود.
مقاومت دفاع بی‌نظیر ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، در مقابل هجوم قدرت‌های بزرگ به رغم همه‌ی مشکلات و ناملایمات انقلاب نوپای اسلامی را بیمه و بسیاری از حقوق مسلّم ایران را تأمین نمود. هم چنین استقلال و تمامیت ارضی کشور را تضمین کرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت در مقابل استکبار جهانی داد. جهت مطالعه بیشتر ر.ک:
1- جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات، ص 51 و 232 )
2- تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، ص 137، علی‌اکبر ولایتی
3- آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه
4- پس از بحران، هاشمی رفسنجانی کارنامه و خاطرات، 1361
5. علیرضا لطف الله زادگان، پاسخ به ابهامات، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین