ضد ولایت فقیه کیست؟
ضد ولایت فقیه کیست؟ شاید یکی از ممتازترین مولفه های شکل گیری نظام سیاسی جمهوری اسلامی، قرار گرفتن اسلام شناسی عادل و مدیر در رأس قدرت باشد که از آن با عنوان (ولی فقیه) در متون دینی و قانون اساسی یاد شده است. عملکرد جمهوری اسلامی با محوریت ولی فقیه در بیش از سه دهه گذشته کافی بود تا دشمنان جمهوری اسلامی بیش از پیش به اهمیت وجود چنین جایگاهی در رأس نظام سیاسی پی ببرند و برای تضعیف و ناکارآمدسازی آن توطئه چینی کنند.یکی از سطوح هجمه به این رکن اساسی نظام اسلامی، ایجاد شبهه نسبت به جایگاه ولایت فقیه و مردم و نخبگان بود. دشمنان چنین القا کردند که ولایت مطلقه فقیه، نظریه ای توتالیتر و استبدادی است که اجازه هرگونه مخالفت و مغایرت با رهبری را سلب کرده و به نخبگان و کارشناسان که احیاناً نظری مخالف نظر ولی فقیه داشته باشند، اجازه انتقاد و طرح نظر و رأی نمی دهد و کار کارشناسی در این مجموعه تا آنجایی معنا دارد که در مخالفت با رهبری نباشد!شبهاتی با مضامینی چنین، در طول این سال ها از رسانه های مختلف ضدانقلاب انتشار یافته و در سال های اخیر با رشد و گسترش فضای مجازی به اوج خود رسیده است. این در حالی است که حکیم فرزانه انقلاب اسلامی بارها در اظهارات خود به این شبهات پاسخ داده و به تبیین (ضدیت با ولایت فقیه) پرداخته اند. آخرین بیانات ایشان در این زمینه به دیدار دانشجویان با معظم له در مورخه (17/5/91) باز می گردد که چنین فرمودند:(گفته شد که بعضی ها نظرات کارشناسی می دهند، با نظر رهبری مخالف است، می گویند آقا این ضدولایت است. من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسی ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح تر؟! نظر کارشناسی، نظر کارشناسی است. کار کارشناسی، کار علمی، کار دقیق به هر نتیجه ای که برسد، آن نتیجه برای کسی که آن کار علمی را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست. به هر حال هیچ گاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدایی از رهبری و ولایت و این حرف ها به حساب نمی آید و نباید بیاید.) بیانات فوق به خوبی سعه صدر و نگاه موسع معظم له را آشکار ساخته و یاوه گویی های دشمنان را رسوا می سازد و حکایت از این نگاه دقیق و راهبردی رهبری دارد که نباید دایره دوستداران انقلاب و نظام و ولایت را به بهانه های واهی تنگ نمود و افراد را از این دایره خارج کرد.این مواضع البته مطالب جدیدی نیست که امروز برای اولین بار رهبری بر آن تأکید داشته باشد، بلکه در طول 23 سال گذشته معظم له در فرصت های مختلف به این مسئله تأکید داشته اند. به عنوان نمونه بیش از 20 سال پیش در دیدار با اعضای هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی (4/12/70) فرمودند: (رمی به (ضدیت با ولایت فقیه) چیز آسانی نیست که ما تا اندک چیزی از کسی دیدیم، فوراً این مهر را به پیشانی او بزنیم؛ ضدیت با ولایت فقیه، شواهد و ضوابطی دارد.) به واقع ضدیت با ولایت فقیه را نه در داشتن نظری کارشناسی در مخالفت با رهبری، بلکه در عدم تبعیت عملی از دستورات ایشان باید جست وجو کرد. رهبری طبق قانون اساسی دارای مسئولیت ها و اختیاراتی است که به پشتوانه آن تصمیماتی را اتخاذ کرده و دستوراتی را ابلاغ می کند. در این مرحله است که معنای تبعیت و عدم تبعیت از ایشان مطرح می شود. جلوه دیگر مخالفت و ضدیت با ولایت فقیه آنجایی است که برخی قلم به دستان و دارندگان رسانه و تریبون در مقام زیرسوال بردن جایگاه رهبری و ولایت و ایجاد انحراف در افکار عمومی تلاش می کنند، بدون آنکه حاضر باشند برای نظرات و انتقادات خود ادله ای اقامه کنند. گاه نداشتن استدلال و دلیلی متقن آنان را تا مرحله توهین و تمسخر و هجوگویی پیش می برد که تکلیف این افراد نیز مشخص است و جایی برای شک و شبهه در مورد (ضدولایت فقیه) بودن این افراد وجود نخواهد داشت. سخن آخر آنکه حتی در موارد مذکور نیز قصد و نیت و تکرار و پافشاری لازم است. به واقع فرد با یک خطا و اشتباه و یا بدون قصد و نیت نیز از جرگه هواداران نظام اسلامی و ولایت فقیه خارج نشده و (ضدولایت فقیه) نخواهد شد! به همین دلیل است که معظم له تأکید دارند که نمی شود هر کسی را به مجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر می کنیم، زد، بگوییم آقا این ضدولایت فقیه است. در تشخیص ها خیلی باید مراقبت کنید.)(4/9/88) (ضدولایت فقیه کیست!/مهدی سعیدی،پایگاه بصیرت،91/05/22 )
عنوان سوال:

ضد ولایت فقیه کیست؟


پاسخ:

ضد ولایت فقیه کیست؟

شاید یکی از ممتازترین مولفه های شکل گیری نظام سیاسی جمهوری اسلامی، قرار گرفتن اسلام شناسی عادل و مدیر در رأس قدرت باشد که از آن با عنوان (ولی فقیه) در متون دینی و قانون اساسی یاد شده است. عملکرد جمهوری اسلامی با محوریت ولی فقیه در بیش از سه دهه گذشته کافی بود تا دشمنان جمهوری اسلامی بیش از پیش به اهمیت وجود چنین جایگاهی در رأس نظام سیاسی پی ببرند و برای تضعیف و ناکارآمدسازی آن توطئه چینی کنند.یکی از سطوح هجمه به این رکن اساسی نظام اسلامی، ایجاد شبهه نسبت به جایگاه ولایت فقیه و مردم و نخبگان بود. دشمنان چنین القا کردند که ولایت مطلقه فقیه، نظریه ای توتالیتر و استبدادی است که اجازه هرگونه مخالفت و مغایرت با رهبری را سلب کرده و به نخبگان و کارشناسان که احیاناً نظری مخالف نظر ولی فقیه داشته باشند، اجازه انتقاد و طرح نظر و رأی نمی دهد و کار کارشناسی در این مجموعه تا آنجایی معنا دارد که در مخالفت با رهبری نباشد!شبهاتی با مضامینی چنین، در طول این سال ها از رسانه های مختلف ضدانقلاب انتشار یافته و در سال های اخیر با رشد و گسترش فضای مجازی به اوج خود رسیده است. این در حالی است که حکیم فرزانه انقلاب اسلامی بارها در اظهارات خود به این شبهات پاسخ داده و به تبیین (ضدیت با ولایت فقیه) پرداخته اند. آخرین بیانات ایشان در این زمینه به دیدار دانشجویان با معظم له در مورخه (17/5/91) باز می گردد که چنین فرمودند:(گفته شد که بعضی ها نظرات کارشناسی می دهند، با نظر رهبری مخالف است، می گویند آقا این ضدولایت است. من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسی ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح تر؟! نظر کارشناسی، نظر کارشناسی است. کار کارشناسی، کار علمی، کار دقیق به هر نتیجه ای که برسد، آن نتیجه برای کسی که آن کار علمی را قبول دارد، معتبر است؛ به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست. به هر حال هیچ گاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدایی از رهبری و ولایت و این حرف ها به حساب نمی آید و نباید بیاید.)

بیانات فوق به خوبی سعه صدر و نگاه موسع معظم له را آشکار ساخته و یاوه گویی های دشمنان را رسوا می سازد و حکایت از این نگاه دقیق و راهبردی رهبری دارد که نباید دایره دوستداران انقلاب و نظام و ولایت را به بهانه های واهی تنگ نمود و افراد را از این دایره خارج کرد.این مواضع البته مطالب جدیدی نیست که امروز برای اولین بار رهبری بر آن تأکید داشته باشد، بلکه در طول 23 سال گذشته معظم له در فرصت های مختلف به این مسئله تأکید داشته اند. به عنوان نمونه بیش از 20 سال پیش در دیدار با اعضای هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی (4/12/70) فرمودند: (رمی به (ضدیت با ولایت فقیه) چیز آسانی نیست که ما تا اندک چیزی از کسی دیدیم، فوراً این مهر را به پیشانی او بزنیم؛ ضدیت با ولایت فقیه، شواهد و ضوابطی دارد.)

به واقع ضدیت با ولایت فقیه را نه در داشتن نظری کارشناسی در مخالفت با رهبری، بلکه در عدم تبعیت عملی از دستورات ایشان باید جست وجو کرد. رهبری طبق قانون اساسی دارای مسئولیت ها و اختیاراتی است که به پشتوانه آن تصمیماتی را اتخاذ کرده و دستوراتی را ابلاغ می کند. در این مرحله است که معنای تبعیت و عدم تبعیت از ایشان مطرح می شود. جلوه دیگر مخالفت و ضدیت با ولایت فقیه آنجایی است که برخی قلم به دستان و دارندگان رسانه و تریبون در مقام زیرسوال بردن جایگاه رهبری و ولایت و ایجاد انحراف در افکار عمومی تلاش می کنند، بدون آنکه حاضر باشند برای نظرات و انتقادات خود ادله ای اقامه کنند. گاه نداشتن استدلال و دلیلی متقن آنان را تا مرحله توهین و تمسخر و هجوگویی پیش می برد که تکلیف این افراد نیز مشخص است و جایی برای شک و شبهه در مورد (ضدولایت فقیه) بودن این افراد وجود نخواهد داشت.

سخن آخر آنکه حتی در موارد مذکور نیز قصد و نیت و تکرار و پافشاری لازم است. به واقع فرد با یک خطا و اشتباه و یا بدون قصد و نیت نیز از جرگه هواداران نظام اسلامی و ولایت فقیه خارج نشده و (ضدولایت فقیه) نخواهد شد! به همین دلیل است که معظم له تأکید دارند که نمی شود هر کسی را به مجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر می کنیم، زد، بگوییم آقا این ضدولایت فقیه است. در تشخیص ها خیلی باید مراقبت کنید.)(4/9/88)
(ضدولایت فقیه کیست!/مهدی سعیدی،پایگاه بصیرت،91/05/22 )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین