چرا قبل از انقلاب ولی فقیه به عنوان یک اصل مطرح نبود؛ در حالی که اکنون آن را به عنوان یک اصل بعد از غیبت میدانیم؟ هر چند نظریهپردازی اساسی و مدوّن در مورد اصل ولایت فقیه و نیز تحقق عملی آن به شکل گسترده و فراگیر در قالب جمهوری اسلامی ایران، به چند قرن اخیر -خصوصاً زمان انقلاب اسلامی باز میگردد؛ اما بررسیهای اسلامی و تاریخی به روشنی بیانگر این واقعیت است که اصل ولایت فقیه -چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی دارای پیشینه تاریخی زیادی، حتی در دوران پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) میباشد و فقهای بیشماری در حد مقتضیات زمان و مکان، اقدام به اعمال ولایت خویش کردهاند. پیشینه نظری ولایت فقیه را میتوان در منابع مختلف بررسی کرد: یک. ولایت فقیه در قرآن اگر چه کلمه ولایت فقیه -که یک اصطلاح فقهی است در قرآن به کار نرفته است؛ ولی مفهوم و معنای آن، از مجموعه آیات قرآن کریم، به روشنی به دست میآید. مروری بر آیات کلام الله مجید نشان میدهد که لااقل حدود 200 آیه شریفه از قرآن کریم -مستقیم و غیرمستقیم خطوط کلی حکومت و ولایت در جامعه را نشان میدهد. نتیجهای که از بررسی و دقت در این آیات به دست میآید، این است که: مسلمانان، تنها باید از انسانهای دانشمند و عالم به احکام دین -که علاوه بر همه تواناییها و شرایط عقلی و عرفی حکومت، دارای حد نصاب تقوا و عدالت هم باشند پیروی و اطاعت کنند. بنابراین از نظر اسلام فاقد چنین شرایط و ویژگیهایی حق حاکمیت و صلاحیت قرار گرفتن در منصب حکومت را ندارد و این همان روح و محتوای اساسی (ولایت فقیه) است.جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: ذوعلم، علی، نگاهی به مبانی قرآنی ولایت فقیه. دو. ولایت فقیه در سیره پیامبر(ص) بررسی سیره عملی و نظری پیامبر اکرم(ص) مبیّن این واقعیت است که یکی از مهمترین کارهای آن حضرت، استحکام تداوم رهبری به وسیله (نخبگان دینی) بر اساس دستورات الهی بود. بر اساس تعالیم پیامبر اکرم(ص)، ولایت (عالمِ به احادیث و روایات) -که حضرتشان آنان را (فقیه) مینامید باید بر جامعه تحقّق یابد. به همین سبب میفرمود: (ای مردم! جانشینان من کسانیاند که پس از من احادیث و سنت مرا بیان میکنند).من لا یحضر الفقیه، ص 591. و نیز فرمود: (الفقهاء امناء الرسل)؛ (فقیهان امانت داران پیامبرانند)کافی، ج1، ص39. و (انّ العلماء ورثه الانبیاء...)؛ (عالمان وارثان انبیا هستند...)همان، ص 34. و.... پیامبر اکرم(ص) در مرحله نخست، برترین فقیهان و نخبگان؛ یعنی، معصومان(ع) را جانشینان خاص و در مرتبه دوم، فقیهان غیر معصوم را جانشینان عام خود معرفی فرمود. بنابراین نخستین بار پیامبر اکرم(ص) (ولایت) و (ولایت فقیه) را از جهت نظری و عملی پایه گذاشت و فرمود: (اگر زمام امر ملّتی به شخصی واگذار شود که در بین آن ملّت، عالمتر از او وجود داشته باشد، وضع آن ملّت همیشه رو به انحطاط و سقوط میرود تا زمانی که مردم، از آن راهِ رفته باز گردند و زمام امر را به دست داناترین خود بسپارند).مجلسی، علامه محمدباقر، بحارالانوار، ج 10، ص 143. پیامبر اکرم(ص) نخبه بودن و صلاحیت رهبری را در علم و عالم بودن به کتاب و سنت الهی میداند و این شرط حتی در انتخاب کارگزاران، فرمانداران و مقامات پایینتر نیز باید مراعات شود. در غیر این صورت به اسلام و مسلمین خیانت شده است.الغدیر، ج 8، ص 291. پیامبر(ص) اگر چه میتوانست دانشمندان دیگری را -که علم تاریخ، حقوق و سیاست، طبّ، اقتصاد، صنعت، و... دارند جانشین خود و حاکم بر مردم کند؛ ولی به شناخت شریعت اسلامی تکیه کرد و فرمود: (من استعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیّه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین)؛همان. (کسی که کاری از مسلمانان را به عهده گیرد، در صورتی که میداند فرد مناسبتری برای آن موضوع وجود دارد که به کتاب خدا و سنّت پیامبر داناتر است، به درستی که به خدا و رسول او و همه مسلمانان خیانت کرده است). بعد از پیامبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) نیز به مسأله ولایت فقیه اهمیت ویژهای دادند و بر نقش فقه و فقاهت در اداره و رهبری جامعه اسلامی تأکید کردند. امام علی(ع) میفرماید: (ایها الناس اِنّ احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه)؛طبرسی، الاحتجاج، ص 182. (ای مردم! به درستی که شایستهترین مردم به این امر (حکومت)، قویترین مردم و عالمترین آنان به دستورات خداوند در امر حکومت است). علاوه بر این روایات متعدد دیگری نیز از امامان معصوم(ع) در زمینه ولایت فقیه وجود دارد که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری میشود.برای آگاهی بیشتر درباره ادله روایی ولایت فقیه ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه،صص48-114. سه. ولایت فقیه و اندیشمندان اسلامی از ابتدای عصر غیبت، فقیهان و اندیشمندان اسلامی، به دلیل احساس نیاز بیشتر در مورد رهبری جامعه اسلامی، با استناد به قرآن و روایات معصومین(ع) به مسأله (ولایت فقیه) اهمیت داده و در آثار مختلف خود، به این موضوع پرداختهاند. بررسی این آرا و نظریات به خوبی نشان میدهد که فقیهان و اندیشمندان اسلامی، از ابتدا در مورد اصل ولایت فقیه اتفاق نظر داشتهاند. مرحوم نراقی (م 1245 ه) مینویسد: (ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان اجماعی است و هیچ یک از فقها فی الجمله در ولایت فقیه اشکال نکرده است).نراقی، احمد، عوائد الایام، ص 186. ابن ادریس (از فقهای قرن ششم هجری) مینویسد: (ائمه همه اختیارات خود را به فقهای شیعه واگذار کردهاند).ابن ادریس، سرائر، ج 2، ص 25. صاحب جواهر (م 1266 ه) میگوید: (کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین(ع) را نفهمیده است).جواهر الکلام، ج 2، ص 398. امام خمینی(ره) نیز در این زمینه میفرماید: (موضوع ولایت فقیه، چیز تازهای نیست که ما آورده باشیم؛ بلکه این مسأله از اول مورد بحث بوده است. حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو، چون حکم حکومتی بود ... همه علما تبعیت کردند... مرحوم کاشف الغطاء بسیاری از این مطالب را فرمودهاند... مرحوم نراقی همه شئون رسول الله را برای فقها ثابت میدانند. آقای نائینی نیز میفرمایند: این مطلب از مقبوله عمر بن حنظله استفاده میشود... این مسأله تازگی ندارد...).امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، صص 113 - 112. پارهای از منابع فقهی اندیشه ولایت فقیه از ابتدای غیبت کبری عبارت است از: - شیخ مفید (333 - 413): المقنعه، ص 810؛ - ابوالصلاح حلبی (م. 447ه): الکافی فی الفقه، ص 422؛ - ابن ادریس حلی (م. 598ه): السرائر، ص 537؛ - محقق کرکی (م. 940ه): رسائل، رساله صلاه الجمعه، ج 1، ص 141؛ - محقق حلی (م. 676ه): مسالک الافهام (شرح شهید ثانی بر کتاب محقق حلی)، ج 1، ص 53؛ - مقدس اردبیلی (م. 990ه): مجمعالفوائد والبرهان، ج 4، ص 205؛ - حسینی عاملی (م. 1226ه): مفتاح الکرامه (کتاب القضاء)، ج 10، ص21؛ - ملا احمد نراقی (م. 1245 ه): عوائد الایام، ص 187؛ - میرفتاح مراغی (م. 1266ه): عناوین، ص 345؛ - شیخ محمد حسن نجفی (م. 1266ه): جواهر الکلام، ج 16، ص 178 - شیخ مرتضی انصاری (م. 1281ه): المکاسب، ص 154 و القضاء و الشهادات، ص 243؛ - حاج آقا رضا همدانی (م. 1322ه): مصباح الفقیه، کتاب الخمس، ص160؛ - سید بحرالعلوم (م. 1326ه): بلغه الفقیه، ج 3، ص 221؛ - آیتاللهبروجردی (م. 1382ه): البدر الزاهر (تقریرات درس خارج)، ص52؛ - شیخ مرتضی حائری (م. 1362ه): صلوه الجمعه، ص 144؛ - امام خمینی (م. 1368ه): کتاب البیع، ج 2، ص 488 و... نتیجه آنکه مسأله لایت فقیه از جهت نظری، عمری به درازای اصل اسلام و بویژه فقه شیعه دارد و به هیچ روی، نمیتوان آن را نظریهای جدید به حساب آورد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 28/500015)
چرا قبل از انقلاب ولی فقیه به عنوان یک اصل مطرح نبود؛ در حالی که اکنون آن را به عنوان یک اصل بعد از غیبت میدانیم؟
چرا قبل از انقلاب ولی فقیه به عنوان یک اصل مطرح نبود؛ در حالی که اکنون آن را به عنوان یک اصل بعد از غیبت میدانیم؟
هر چند نظریهپردازی اساسی و مدوّن در مورد اصل ولایت فقیه و نیز تحقق عملی آن به شکل گسترده و فراگیر در قالب جمهوری اسلامی ایران، به چند قرن اخیر -خصوصاً زمان انقلاب اسلامی باز میگردد؛ اما بررسیهای اسلامی و تاریخی به روشنی بیانگر این واقعیت است که اصل ولایت فقیه -چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی دارای پیشینه تاریخی زیادی، حتی در دوران پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) میباشد و فقهای بیشماری در حد مقتضیات زمان و مکان، اقدام به اعمال ولایت خویش کردهاند.
پیشینه نظری ولایت فقیه را میتوان در منابع مختلف بررسی کرد:
یک. ولایت فقیه در قرآن
اگر چه کلمه ولایت فقیه -که یک اصطلاح فقهی است در قرآن به کار نرفته است؛ ولی مفهوم و معنای آن، از مجموعه آیات قرآن کریم، به روشنی به دست میآید. مروری بر آیات کلام الله مجید نشان میدهد که لااقل حدود 200 آیه شریفه از قرآن کریم -مستقیم و غیرمستقیم خطوط کلی حکومت و ولایت در جامعه را نشان میدهد. نتیجهای که از بررسی و دقت در این آیات به دست میآید، این است که: مسلمانان، تنها باید از انسانهای دانشمند و عالم به احکام دین -که علاوه بر همه تواناییها و شرایط عقلی و عرفی حکومت، دارای حد نصاب تقوا و عدالت هم باشند پیروی و اطاعت کنند. بنابراین از نظر اسلام فاقد چنین شرایط و ویژگیهایی حق حاکمیت و صلاحیت قرار گرفتن در منصب حکومت را ندارد و این همان روح و محتوای اساسی (ولایت فقیه) است.جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: ذوعلم، علی، نگاهی به مبانی قرآنی ولایت فقیه. دو. ولایت فقیه در سیره پیامبر(ص)
بررسی سیره عملی و نظری پیامبر اکرم(ص) مبیّن این واقعیت است که یکی از مهمترین کارهای آن حضرت، استحکام تداوم رهبری به وسیله (نخبگان دینی) بر اساس دستورات الهی بود. بر اساس تعالیم پیامبر اکرم(ص)، ولایت (عالمِ به احادیث و روایات) -که حضرتشان آنان را (فقیه) مینامید باید بر جامعه تحقّق یابد. به همین سبب میفرمود: (ای مردم! جانشینان من کسانیاند که پس از من احادیث و سنت مرا بیان میکنند).من لا یحضر الفقیه، ص 591.
و نیز فرمود: (الفقهاء امناء الرسل)؛ (فقیهان امانت داران پیامبرانند)کافی، ج1، ص39. و (انّ العلماء ورثه الانبیاء...)؛ (عالمان وارثان انبیا هستند...)همان، ص 34. و....
پیامبر اکرم(ص) در مرحله نخست، برترین فقیهان و نخبگان؛ یعنی، معصومان(ع) را جانشینان خاص و در مرتبه دوم، فقیهان غیر معصوم را جانشینان عام خود معرفی فرمود.
بنابراین نخستین بار پیامبر اکرم(ص) (ولایت) و (ولایت فقیه) را از جهت نظری و عملی پایه گذاشت و فرمود: (اگر زمام امر ملّتی به شخصی واگذار شود که در بین آن ملّت، عالمتر از او وجود داشته باشد، وضع آن ملّت همیشه رو به انحطاط و سقوط میرود تا زمانی که مردم، از آن راهِ رفته باز گردند و زمام امر را به دست داناترین خود بسپارند).مجلسی، علامه محمدباقر، بحارالانوار، ج 10، ص 143.
پیامبر اکرم(ص) نخبه بودن و صلاحیت رهبری را در علم و عالم بودن به کتاب و سنت الهی میداند و این شرط حتی در انتخاب کارگزاران، فرمانداران و مقامات پایینتر نیز باید مراعات شود. در غیر این صورت به اسلام و مسلمین خیانت شده است.الغدیر، ج 8، ص 291. پیامبر(ص) اگر چه میتوانست دانشمندان دیگری را -که علم تاریخ، حقوق و سیاست، طبّ، اقتصاد، صنعت، و... دارند جانشین خود و حاکم بر مردم کند؛ ولی به شناخت شریعت اسلامی تکیه کرد و فرمود: (من استعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنه نبیّه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین)؛همان. (کسی که کاری از مسلمانان را به عهده گیرد، در صورتی که میداند فرد مناسبتری برای آن موضوع وجود دارد که به کتاب خدا و سنّت پیامبر داناتر است، به درستی که به خدا و رسول او و همه مسلمانان خیانت کرده است).
بعد از پیامبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) نیز به مسأله ولایت فقیه اهمیت ویژهای دادند و بر نقش فقه و فقاهت در اداره و رهبری جامعه اسلامی تأکید کردند. امام علی(ع) میفرماید: (ایها الناس اِنّ احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامر الله فیه)؛طبرسی، الاحتجاج، ص 182. (ای مردم! به درستی که شایستهترین مردم به این امر (حکومت)، قویترین مردم و عالمترین آنان به دستورات خداوند در امر حکومت است).
علاوه بر این روایات متعدد دیگری نیز از امامان معصوم(ع) در زمینه ولایت فقیه وجود دارد که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری میشود.برای آگاهی بیشتر درباره ادله روایی ولایت فقیه ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه،صص48-114. سه. ولایت فقیه و اندیشمندان اسلامی
از ابتدای عصر غیبت، فقیهان و اندیشمندان اسلامی، به دلیل احساس نیاز بیشتر در مورد رهبری جامعه اسلامی، با استناد به قرآن و روایات معصومین(ع) به مسأله (ولایت فقیه) اهمیت داده و در آثار مختلف خود، به این موضوع پرداختهاند. بررسی این آرا و نظریات به خوبی نشان میدهد که فقیهان و اندیشمندان اسلامی، از ابتدا در مورد اصل ولایت فقیه اتفاق نظر داشتهاند.
مرحوم نراقی (م 1245 ه) مینویسد: (ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان اجماعی است و هیچ یک از فقها فی الجمله در ولایت فقیه اشکال نکرده است).نراقی، احمد، عوائد الایام، ص 186.
ابن ادریس (از فقهای قرن ششم هجری) مینویسد: (ائمه همه اختیارات خود را به فقهای شیعه واگذار کردهاند).ابن ادریس، سرائر، ج 2، ص 25.
صاحب جواهر (م 1266 ه) میگوید: (کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند، طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین(ع) را نفهمیده است).جواهر الکلام، ج 2، ص 398.
امام خمینی(ره) نیز در این زمینه میفرماید: (موضوع ولایت فقیه، چیز تازهای نیست که ما آورده باشیم؛ بلکه این مسأله از اول مورد بحث بوده است. حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو، چون حکم حکومتی بود ... همه علما تبعیت کردند... مرحوم کاشف الغطاء بسیاری از این مطالب را فرمودهاند... مرحوم نراقی همه شئون رسول الله را برای فقها ثابت میدانند. آقای نائینی نیز میفرمایند: این مطلب از مقبوله عمر بن حنظله استفاده میشود... این مسأله تازگی ندارد...).امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، صص 113 - 112.
پارهای از منابع فقهی اندیشه ولایت فقیه از ابتدای غیبت کبری عبارت است از:
- شیخ مفید (333 - 413): المقنعه، ص 810؛
- ابوالصلاح حلبی (م. 447ه): الکافی فی الفقه، ص 422؛
- ابن ادریس حلی (م. 598ه): السرائر، ص 537؛
- محقق کرکی (م. 940ه): رسائل، رساله صلاه الجمعه، ج 1، ص 141؛
- محقق حلی (م. 676ه): مسالک الافهام (شرح شهید ثانی بر کتاب محقق حلی)، ج 1، ص 53؛
- مقدس اردبیلی (م. 990ه): مجمعالفوائد والبرهان، ج 4، ص 205؛
- حسینی عاملی (م. 1226ه): مفتاح الکرامه (کتاب القضاء)، ج 10، ص21؛
- ملا احمد نراقی (م. 1245 ه): عوائد الایام، ص 187؛
- میرفتاح مراغی (م. 1266ه): عناوین، ص 345؛
- شیخ محمد حسن نجفی (م. 1266ه): جواهر الکلام، ج 16، ص 178
- شیخ مرتضی انصاری (م. 1281ه): المکاسب، ص 154 و القضاء و الشهادات، ص 243؛
- حاج آقا رضا همدانی (م. 1322ه): مصباح الفقیه، کتاب الخمس، ص160؛
- سید بحرالعلوم (م. 1326ه): بلغه الفقیه، ج 3، ص 221؛
- آیتاللهبروجردی (م. 1382ه): البدر الزاهر (تقریرات درس خارج)، ص52؛
- شیخ مرتضی حائری (م. 1362ه): صلوه الجمعه، ص 144؛
- امام خمینی (م. 1368ه): کتاب البیع، ج 2، ص 488 و...
نتیجه آنکه مسأله لایت فقیه از جهت نظری، عمری به درازای اصل اسلام و بویژه فقه شیعه دارد و به هیچ روی، نمیتوان آن را نظریهای جدید به حساب آورد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 28/500015)
- [سایر] لطفا چند مورد از حکمهای حکومتی و خاص ولی فقیه که در طول انقلاب اسلامی مطرح شده را نام ببرید؟
- [سایر] آیا عصمت یکی از شرایط واجب اصل ولایت و امامت است؟ یا ولی فقیه هم میتواند معصوم باشد؟
- [سایر] چگونه ولایت فقیه را در امتداد ولایت ائمه(ع) میدانیم؛ در حالی که برخی از علمای بزرگ اعتقاد به چنین ولایتی نداشتند؟
- [سایر] آیا غیبت امام زمان(عج) تنها با ولایت مطرح در تصوف توجیه دارد؟
- [سایر] با توجه به اینکه قبول ولایت فقیه و اطاعت از ولی فقیه در زمانه ما واجب است؛ حکم کسانی که این اصل را قبول نکنند، چیست؟
- [سایر] معتقدیم حکومت ولی فقیه انشعاب حکومت رسول الله است. در حالی که پیامبر معصوم بود و ولی فقیه نه. آیا نظر رهبری در برخی مسایل مثل همکاری بیشتر مجلس در انتخاب وزیران و ... دخالت در امور کشور و استبداد نیست
- [سایر] آیا نظریه ولایت فقیه با پیروزی انقلاب پدید آمد؟ یا در اصل اسلام بوده است؟
- [سایر] چگونه سال 1358 اصل ولایت فقیه به قانون اساسی راه یافت؟ چه مسائلی پیش و پس از انقلاب اسلامی باعث شد تا ولایت فقیه وارد قانون اساسی شود و موافق و مخالفان این اصل در آن دوره چه کسانی بودند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا ولیّ فقیه در زمان غیبت امام معصوم ولایت مطلقه دارد و اگر چنین باشد کسانی که ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند آیا به مسلمان بودنشان خللی وارد نمیشود؟
- [سایر] آیا قبل از انقلاب اسلامی در دوران شاهنشاهی ولی فقیه بوده؟ اگر بوده این مقام را چه کسی دارا بوده است
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مسجد خراب هم شود نمی توانند آن را بفروشند ، یا داخل ملک و جاده نمایند . مگر اینکه ولی فقیه بر اساس مصالح مهمتری اجازه بدهد .
- [آیت الله جوادی آملی] .معادنی که در اعماق هزاران متری زمین وجود دارد مانند معادن نفت، گاز و مواد معدنی دیگر جزء انفال است و استخراج آنها منوط به اذن امام معصوم(ع) یا ولیّ فقیه است.
- [امام خمینی] نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام علیه السلام واجب است و بایدبه ماعت خوانده شود، و در زمان ما که امام علیه السلام غایب است مستحب می باشد. و احتیاط واجب آن است که آن را به جماعت نخوانند، ولی به قصد رجاء مانع ندارد. و چنانچه ولی فقیه یا ماذون از طرف او اقامه جماعت نماید،اشکال ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در شکم ماهیِ خریداری شده از حوضچه های پرورشی و بخش خصوصی, اشیای قیمتی مانند انگشتر و غیره به دست آید، باید به مالکش معرفی شود ; چنانچه ادعای ملکیت کرد , مال اوست و اگر اظهار بیاطلاعی کرد، حکم مجهول المالک را دارد و باید به حاکم شرع و ولیّ فقیه مراجعه شود. خمس گنج پس از کسر هزینه ها
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کافر ذمّ ی، یک پنجم زمینی را که از مسلمان خریده بود، به ولیّ خمس (ولی فقیه یا حاکم شرع ) به عنوان خمس تحویل دهد ; سپس همان مقدار زمینی را که خمس بوده, دوباره بخرد، باز هم باید خمس این مقدار زمینی را که دوباره خریده است بپردازد. خمس زمین مبادله شده در فرض اسلام ذمّی
- [آیت الله بهجت] اگر کسی با مال دیگری بدون اذن یا وکالت یا ولایت مضاربه نماید، مضاربه فضولی است و با اجازه مالک اصل مضاربه صحیح است، و در صورتی که خسارتی پیدا شود به عهده مالک است، ولی سود حاصله بر طبق قرارداد، بین مالک و عامل تقسیم میشود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله جوادی آملی] .منافقان و ک سانی که در زمان غیبت امام معصوم (ع)،با حکومت اسلامیِ مبتنی بر ولایت فقیه مبارزه و جنگ می کنند، خونشان هدر است و اگ ر در حال مبارزه فرار کنند و پس از مدتی , بدون اینکه توبه کرده باشند دستگیر شوند، اعدام می شوند؛ ولی اموال آنان حکم غنائم جنگی را ندارد و باید به آنها یا ورثه آنان برگردانده شود. حکم مال انتقالی غیر معتقد به خمس
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام ظلم است و عقلًا و شرعاً گناهی بزرگتر از ظلم نداریم، و از نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) ظلم اقسامی دارد: الف) ظلم به خداوند متعال، و کفر و شرک و کفران نعمت از مصادیق بارز این قسم است، چنانکه مخالفت با خدای متعال و ظلم به بندگان او از مصادیق خفیّه این قسم است. ب) ظلم به بندگان خدای متعال بلکه به مخلوقات او، و از مصادیق بارز آن تجاوز به جان و مال دیگران است که به آن حقّالنّاس گفته میشود و پروردگار عالم از ذرّهای از آن نخواهد گذشت. ج) ظلم به بندگان در جهت آبروی آنها، و از مصادیق بارز آن غیبت، تهمت، استهزا و سرزنش است و در روایات آن را از رباخواری بدتر دانسته است، در حالی که رباخواری در اسلام جنگ با خداست. د) ظلم به دیگران در جهت عرض و ناموس آنها، و در اسلام و نزد متشرّعه بلکه نزد همه مردم، این قسم قبیحتر از اقسام گذشته است.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.