ولایت فقیه؛ ولایت بر شریعت یا مجری شریعت؟ برخی به گونهای سخن میگویند که گویا شرع مقدس نیز تحت ولایت فقیه است و او همان گونه که بر مردم و اموال آنان ولایت دارد، بر احکام شرعی نیز ولایت دارد و میتواند آن را تغییر دهد یا هر وقت که خواست، آن را تعطیل نماید. این سخن مبالغهای بیش نیست و ولیّ فقیه مجری شریعت است و ولایت او در چهارچوب احکام شرع مقدس است. او یا هیچکس دیگر، حتی رسول گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله نمیتواند حکمی از احکام اسلام را تغییر دهد.4 اصولاً حکومت در اسلام مطلوبیت ذاتی ندارد و وسیلهای برای اجرای احکام اسلام است.5 به همین دلیل، حضرت علی علیهالسلام حکومت و فرماندهی بر مسلمانان را از کفش وصلهدار خود بیارزشتر میداند، مگر آنکه از طریق آن بتواند حقی را برقرار و باطلی را بردارد.6 در همین بحث باید به مسأله تزاحم احکام شرعی در مقام اجرا اشاره کنم. هر گاه اجرای همزمان دو یا چند دستور دینی امکان پذیر نباشد و اجرای هر کدام، سبب ترک حکم دیگر گردد، چارهای جز ترجیح و تقدیم حکم اهمّ بر حکم مهم نیست. قاعده (تقدیم اهمّ بر مهم) یک قاعده عقلی مورد تأیید شرع مقدس است.7 رفع تزاحم از احکام اسلامی بر عهده ولیّ فقیه است. او وقتی که دستورهای اسلام را در سطح جامعه پیاده میکند، به طور طبیعی ممکن است با مواردی مواجه شود که لازم باشد بعضی از قوانین، موقتاً اجرا نشوند و به جای آن، قوانین مهمتری اجرا گردد. این مسأله مقتضای اصل تزاحم است و به تغییر یا تعطیل احکام اسلامی ارتباطی ندارد.8 پی نوشت: 4. در آیات 47 تا 44 سوره مبارکه الحاقّة آمده است: (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ * فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزینَ) و نیز در آیه 15 سوره مبارکه انعام آمده است: (قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ. 5. امام خمینی، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ هشتم، تهران، 1378، ص44. 6. (فَقَالَ علیهالسلام وَ اللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً)؛ نهجالبلاغة، خطبه 33. 7. عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه (مرکز نشر اسراء، چاپ اول، قم، 1378)، ص245. 8. همان. نویسنده: فرجالله هدایتنیا عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی/پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب (khamenei.ir)
ولایت فقیه؛ ولایت بر شریعت یا مجری شریعت؟
برخی به گونهای سخن میگویند که گویا شرع مقدس نیز تحت ولایت فقیه است و او همان گونه که بر مردم و اموال آنان ولایت دارد، بر احکام شرعی نیز ولایت دارد و میتواند آن را تغییر دهد یا هر وقت که خواست، آن را تعطیل نماید. این سخن مبالغهای بیش نیست و ولیّ فقیه مجری شریعت است و ولایت او در چهارچوب احکام شرع مقدس است. او یا هیچکس دیگر، حتی رسول گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآله نمیتواند حکمی از احکام اسلام را تغییر دهد.4 اصولاً حکومت در اسلام مطلوبیت ذاتی ندارد و وسیلهای برای اجرای احکام اسلام است.5 به همین دلیل، حضرت علی علیهالسلام حکومت و فرماندهی بر مسلمانان را از کفش وصلهدار خود بیارزشتر میداند، مگر آنکه از طریق آن بتواند حقی را برقرار و باطلی را بردارد.6
در همین بحث باید به مسأله تزاحم احکام شرعی در مقام اجرا اشاره کنم. هر گاه اجرای همزمان دو یا چند دستور دینی امکان پذیر نباشد و اجرای هر کدام، سبب ترک حکم دیگر گردد، چارهای جز ترجیح و تقدیم حکم اهمّ بر حکم مهم نیست. قاعده (تقدیم اهمّ بر مهم) یک قاعده عقلی مورد تأیید شرع مقدس است.7 رفع تزاحم از احکام اسلامی بر عهده ولیّ فقیه است. او وقتی که دستورهای اسلام را در سطح جامعه پیاده میکند، به طور طبیعی ممکن است با مواردی مواجه شود که لازم باشد بعضی از قوانین، موقتاً اجرا نشوند و به جای آن، قوانین مهمتری اجرا گردد. این مسأله مقتضای اصل تزاحم است و به تغییر یا تعطیل احکام اسلامی ارتباطی ندارد.8
پی نوشت:
4. در آیات 47 تا 44 سوره مبارکه الحاقّة آمده است: (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاویلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتینَ * فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزینَ) و نیز در آیه 15 سوره مبارکه انعام آمده است: (قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ.
5. امام خمینی، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ هشتم، تهران، 1378، ص44.
6. (فَقَالَ علیهالسلام وَ اللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً)؛ نهجالبلاغة، خطبه 33.
7. عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه (مرکز نشر اسراء، چاپ اول، قم، 1378)، ص245.
8. همان.
نویسنده: فرجالله هدایتنیا
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی/پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب (khamenei.ir)
- [سایر] آیاآخوند خراسانی ولایت فقیه را قبول داشند؟ ولایت مطلقه فقیه؟
- [سایر] شبهه: ولایت مطلق مختص خداوند است، چرا امروزه به ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه می گویند؟
- [سایر] ولایت فقیه درست است یا وکالت فقیه؟ اگر ولایت فقیه مطلق یا مقید؟
- [سایر] ولایت فقیه؛ فقیه عادل یا فقیه معصوم؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه یعنی چه و فرق آن با ولایت فقیه چیست؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه می شود؟ و آیابه استبداد و دیکتاتوری نمی انجامد؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه یعنی چه و فرق آن با ولایت فقیه چیست؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه میشود؟ و آیابه استبداد و دیکتاتوری نمیانجامد؟
- [سایر] یکی دیگر ازشبهاتی که بسیار مهم است مسئله ولایت فقیه است چراوقتی امام زمان وجود دارد ولایت فقیه پابرجاست اصلا ولایت فقیه چگونه به وجود آمده؟
- [سایر] ولایت فقیه رو امام خمینی(ره) طرح ریزی کردند یا کس دیگری؟ فرق بین ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه چیست؟
- [سایر] مشروعیت اجرایی ولایت فقیه چگونه تبیین می شود و آیا ولایت فقیه منصوب خداست یا مردم؟
- [سایر] ولایت فقیه از نظر اهل سنت چگونه است؟ آیا آنها به ولایت فقیه معتقدند؟
- [آیت الله خوئی] روزهداری که محتلم شده، میتواند بول کند اگرچه به واسط بول کردن باقیمانده منی از مجری بیرون میآید.
- [آیت الله سیستانی] روزهداری که محتلم شده، میتواند بول کند، اگرچه بداند به واسطه بول کردن باقیمانده منی از مجری بیرون میآید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] گفته شد، استبراء نماید اگر چه بداند به واسطه بول یا استبراءکردن باقیمانده منی از مجری بیرون میآید.
- [آیت الله وحید خراسانی] روزه داری که محتلم شده می تواند بول کند و استبراء نماید اگر چه بداند به واسطه بول یا استبراء کردن باقی مانده منی از مجری بیرون می اید
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] روزه داری که محتلم شده؛ می تواند بول کند اگرچه بداند به واسطه بول کردن باقی مانده منی از مجری بیرون می آید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمیتواند از مجتهد دیگر تقلید کند، مگر آنکه مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اول شده باشد که لازم است به فتوای مجتهد دیگر عدول کند.
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست، مگر این که مجتهد دوم اعلم باشد که در این صورت عدول واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.