اخبار مقام معظم رهبری در رسانه های خارجی چه انعکاسی دارد؟
جمعه 29 خرداد 88 ، نه تنها یک روز تاریخی و مهم برای ایرانیان علاقمند به سرنوشت کشورشان به‌شمار می‌رود، بلکه می‌توان آن را در تاریخ رسانه‌های جمعی غرب یک روز مهم تلقی نمود.19 Jun  2009شاید برای اولین‌بار بود که مخاطبان‌ پرشمار جهانی، شاهد پخش زنده‌ی همه یا بخش‌‌های مهم خطبه‌های نماز جمعه تهران به امامت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی ایران توسط رسانه‌های جمعی غرب بودند. گشتی در آرشیو خبرگزاری‌ها و رسانه‌های غربی به‌خوبی نشان می‌دهد که پوشش گسترده رسانه‌ای در قالب خبری- تحلیلی سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه کاملاً بی‌سابقه است. علاوه بر این در طول یک‌سال گذشته- از 29 خرداد 1388 تاکنون- حجم خبررسانی و پردازش اطلاعات و ارائه تحلیل‌ها درباره شخصیت، گفتار و رفتار رهبر جمهوری اسلامی افزایش چشم‌گیری داشته است. از آن‌جا که دسترسی به آرشیو بیشتر این رسانه‌ها در اینترنت امکان‌پذیر است، جست‌وجو در پرکاربرترین پایگاه‌های اطلاع‌رسانی خبری درباره این موضوع در اینترنت، می‌تواند نتایج جالب توجهی به‌دست دهد. بر اساس رتبه‌بندی آلکسا (www.alexa.com) سه سایت پربیننده در میان 100 سایت اول جهان به ترتیب عبارتند از: www.bbc.co.uk (رتبه در آلکسا: 41)  www.cnn.com (رتبه در آلکسا: 55)  www.nytimes.com (رتبه در آلکسا: 90) که با جست‌وجوی کلیدواژه Khamenei در آن‌ها به این نتایج می‌رسیم: در بی‌بی‌سی 81 مطلب با این کلیدواژه ثبت شده که 37 مورد آن به یک‌سال گذشته برمی‌گردد. در سی‌ان‌ان، 362 نتیجه به دست می‌آید که 168 مورد آن مرتبط با رویدادهای ‌سال گذشته در ایران است؛ از چهار گزارش ویدئویی که مربوط به رویدادهای ‌سال 88 و سه مورد آن مستقیماً مرتبط با خطبه‌های نماز جمعه رهبر انقلاب است: پخش مستقیم، خبررسانی و تحلیل آن. در نیویورک‌تایمز نیز کل نتایج 1851 مورد است که در یک‌سال گذشته 1360 مورد را شامل می‌شود. در این مطالب منتشره، گزارش مصور مفصلی نیز از نماز جمعه 29 خرداد دیده می‌شود. با در نظر گرفتن این نتایج آشکار می‌شود که گرچه خطبه‌های نماز جمعه تهران به امامت آیت‌الله خامنه‌ای همچون نقطه‌ی عطفی در پوشش رسانه‌ای غرب پیرامون رهبر انقلاب ایران است اما این تغییر رویکرد محدود به این مورد نبوده و در یک‌سال گذشته حجم خبرها و تحلیل‌ها و برنامه‌سازی‌ها درباره رهبر ایران رشد قابل توجهی یافته است؛ به‌گونه‌ای که در برخی موارد معادل حجم پوشش رسانه‌ای تمام بیست‌سال گذشته رهبری ایشان یا بیش از آن است. از این رو پرسش‌های مهمی به ذهن می‌رسد:آیا رهبر انقلاب اسلامی ایران پیش از برگزاری انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در بایکوت خبری رسانه‌های غربی بوده‌اند؟ آیا پس از نماز جمعه تاریخی تهران به امامت ایشان این بایکوت شکسته شده است؟ پیامدهای این رویداد چه خواهد بود و در برابر آن چه باید کرد؟ پیش از آیت‌الله خامنه‌ای و در زمان رهبری امام خمینی(ره) رسانه‌های غربی چه رویکردی در پوشش خبری ایشان داشتند؟ درباره‌ی این پدیده و چرایی و چگونگی آن، تحریریه دیگران دیدگاه‌ چند تن از کارشناسان رسانه و تبلیغات را جویا شده و پیشینه و پیامدهای این مسأله را بررسی نموده‌ است. آن‌چه در پی می‌آید، برگزیده‌ای از این دیدگاه‌ها و گفت‌وگوهاست. این یک بغض است نادر طالب‌زاده، کارگردان و مستندساز، بایکوت رهبر انقلاب در رسانه‌های غربی پیش از خطبه‌های نماز جمعه خرداد 88 را امری مسلم می‌داند: (از وقتی ایشان رهبر شدند، تقریباً از ایشان چیزی در رسانه‌های خارجی پخش نشد تا صدای ایشان شنیده نشود یا حتی زیرنویس کلام ایشان دیده نشود. حتی در حد بیست ثانیه! در رسانه‌های اصلی غرب که همه‌شان توسط یک گروه کنترل می‌شود، هیچ‌وقت چنین چیزی پخش نشده است، تا می‌رسیم به انتخابات که در 29 خرداد کل نماز جمعه را چهار شبکه‌ی غربی پخش کردند، آن‌هم به‌طور زنده و با ترجمه‌ی هم‌زمان! این اتفاق بسیار نادری بود.) وی که بخشی از سال‌های زندگی خود را برای تحصیل و کار در غرب گذرانده برای نشان دادن رویکرد منفی رسانه‌های بیگانه به رهبر انقلاب، به یک مستند تلویزیونی اشاره می‌کند که پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری ساخته و پخش شده است: (چندی پیش CNN برنامه‌ی مهمی از یک بسیجی پخش کرد که چهره‌اش نشان داده نمی‌شد ولی مدعی بود که شاهد خیلی جنایت‌ها بوده و اکنون پناهنده شده است. البته هیچ‌کس دیگری هم شاهد جنایت‌ها نبوده و هیچ‌کسی هم شکایتی نکرده است! این شبکه فقط سایه‌ی‌ تصویر را پخش کرد. صدایش را هم عوض کردند. چند ماه پیش، شبکه‌ی چهار انگلیس هم آن را پخش کرده بود. بلافاصله بعد از اعترافات او، این برنامه بخشی از اجلاس ژنو را نشان داد که دکتر جواد لاریجانی از وضعیت حقوق بشر ایران دفاع می‌کرد. بعد هم قسمتی از سخنرانی آقا در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) که همه‌اش فلو (تصویر غیرشفاف و کدر) بود! یعنی آن‌ها حتی یک تصویر صاف نداشتند که مثلاً از پرس‌تی‌وی بگیرند و پخش کنند!؟ در همه‌ی قسمت‌های این مستند، تصاویر‌ شارپ (واضح و تمیز) است اما به تصویر رهبری که می‌رسد، هم چهره‌ی ایشان و هم مخاطبان، کدر است. مشخص است که عمداً تصویر را فلو کرده‌اند. مثل  VHSهای قدیمی بیست و پنج سال پیش است! این یک بغض است. غیر از این، چیز دیگری نمی‌تواند باشد.) طالب‌زاده این موضوع را حتی ایده و سوژه مناسبی برای مستندسازی می‌داند و این پرسش را مطرح می‌کند که: (همین که تا پیش از انتخابات اخیر هیچ چیز قابل اعتنایی از ایشان در غرب پخش نشده... چرا؟ این خودش یک درام است. از چه می‌ترسند؟ چرا پخش نمی‌کنند؟ تنها چیزی هم که بعد از بیست‌سال پخش شد، همان سخنرانی نماز جمعه‌ی بعد از انتخابات بود. این‌جا هم می‌شود پرسید که چرا و با چه انگیزه‌ای؟ به چه امید داشتند و دل بسته بودند که آن را پخش کردند؟ چه اتفاقی می‌خواست بیفتد؟ می‌شود با چنین رویکردهایی برنامه‌ ساخت. به نظرم موقعش که برسد کارهایی خواهد شد.) این مستندساز، در برابر این پرسش که چرا چنین وضعیتی پیش آمده پاسخ می‌دهد: (سخنرانی‌های ایشان در اینترنت هست و اگر کسانی بخواهند، می‌توانند ببینند. کافی است بروند در اینترنت پیدا کنند. امروز اگر کسی علاقه داشته باشد می‌تواند، یعنی در دسترس هست. این خودش یک حُسن اینترنت است. ولی در رسانه‌های رسمی غربی، نه. نمی‌خواهند به این نیاز دامن بزنند. برای چه باید تصویر دشمنشان را در یک فیلم نشان دهند؟ ایشان که قهرمان آن‌ها نیست. آن‌ها از این خشنود نیستند و ایشان را رأس دشمنانشان می‌دانند. از همه بیشتر از ایشان می‌ترسند.) او نکته‌ی جالبی را نیز درباره پیشینه این بایکوت در ذهن دارد: (حتی قبل از رهبری ایشان هم همین بود. در زمان ریاست‌جمهوری هم روی شخصیت ایشان حساسیت بود. یک ترسی از ایشان دارند. وقتی ایشان برای سخنرانی در اجلاس عمومی به سازمان ملل رفتند، وسط جنگ بود. آمریکایی‌ها آن زمان در خلیج فارس خیلی مانور می‌دادند. کشتی‌ها و نفت‌کش‌های ما که می‌خواستند بروند و بیایند، در محدودیت بودند اما آمریکایی‌ها نفت‌کش‌های کویتی را اسکورت می‌کردند! و حضورشان در آن‌جا چشم‌گیر بود. درست وسط سفر ایشان به نیویورک، با هلی‌کوپترهای آپاچی به کشتی ایران‌ حمله و عده‌ای را زخمی کردند. بعد هم ادعا کردند که این کشتی منطقه را دارد مین‌گذاری می‌کند! این ماجرا را تمام رسانه‌ها، روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌های آمریکا و جهان پوشش دادند تا سخنرانی ایشان را کسی نشنود. اصلاً دیده نشد، کاملاً پوشانده شد. من آن زمان هفته‌نامه‌ی تایمز را دیده بودم. روی جلدش نوشته بود: (دستگیر شده با دستان خونین!) یعنی ایران دارد آن‌جا مین‌گذاری می‌کند. به هر حال آن‌ها موفق شدند اخبار سخنرانی ایشان را بایکوت کنند. یعنی توجه جهان و داخل آمریکا را از ایشان برگرداندند. قبل از آن، هیچ‌وقت برخوردی به این شکل و شدت با هیچ‌کسی نکرده بودند. این اتفاقات هر روز در خلیج فارس می‌افتاد ولی برای آن روز یک طراحی رسانه‌ای شده بود.این نشان می‌دهد قبل از رهبری روی شخص ایشان حساس بوده‌اند. چرا این کار را برای دیگران نکردند؟ نمی‌دانم. دیگران هم به نمایندگی از امام سفر رفتند، ولی این اتفاق برایشان نیفتاد. چه حساسیتی هست که در مورد آقا آن کار را کردند، کسی نمی‌داند. این سندی است که ثابت می‌کند ماجرای بایکوت، به قبل از فوت امام و آغاز رهبری ایشان برمی‌گردد. آن موقعیت، تنها موردی بود که آقا در یک پهنه‌ی تبلیغاتی حساس جهانی ظاهر می‌شدند. خیلی خوب بود که همه سکوت کنند، نگاه کنند، ببینند ایشان چه می‌خواهد بگوید. سخنرانی نیم‌ساعته‌ی ایشان با آن تُن صدای متفاوت و روش سخنرانی خاص ایشان که به فارسی هم بود، آن‌قدر جذاب بود که همه نگاه کنند. اما آن‌ها نمی‌خواستند. ما این را در همان دوران متوجه شدیم. من از آن‌جا حساس شدم. برای خودم یک درس رسانه‌ای بود که چرا این حادثه را برای الآن تنظیم کرده‌اند!؟) جایی در زیرزمین رسانه دکتر حسن خجسته رئیس پیشین صدای جمهوری اسلامی نیز اصل بایکوت رسانه‌ای خارجی رهبر انقلاب در بیست‌سال گذشته را می‌پذیرد و موارد اندکی مانند اجلاس سران کشورهای اسلامی در سال 1377 و پوشش مستقیم و خبری- تحلیلی آن از برخی رسانه‌های غربی را همچون یک استثنا توضیح می‌دهد. از نگاه او بایکوت یا پوشش رسانه‌ای رهبر انقلاب در رسانه‌های غربی منطق خاصی دارد: (به نظر من آقا اصلاً در رسانه‌های آن‌ها مطرح نیست و می‌توان گفت بایکوت است. گاهی که مطرح می‌شود به خاطر ناگزیری آن‌ها از عدم پوشش است! مثلاً وقتی که ایشان موضع مهمی درباره آمریکا یا در موضوع اتمی می‌گیرند که تأثیرگذار است و نمی‌توان آن را مطرح نکرد. این منطق از دید آن‌ها درست هم هست. چون نباید ایشان به ‌عنوان الگوی جهانی مطرح شود. تا جایی که ممکن است باید آن را در زیرزمین رسانه نگه داشت. فقط گاهی که ناچارند، به آن سر می‌زنند.) این کارشناس رسانه و ارتباطات معتقد است که تجربه غرب در مورد پوشش رسانه‌ای گفتار و رفتار امام خمینی(ره) و تأثیر مثبت آن در افکار عمومی دنیا باعث در پیش گرفتن رویکرد بایکوت یا سانسور در رابطه با رهبر انقلاب شده است: (اوائل انقلاب مسائل مربوط به امام را خیلی پوشش می‌دادند. چون امام انقلاب کرده بود و در اوج انقلاب در فرانسه تشریف داشت، رسانه‌ای‌تر شد؛ البته باز هم رسانه‌های غرب، چاره‌ای نداشتند. بعد هم پشیمان شدند و در همان زمانِ حضرت امام شروع کردند به برنامه‌سازی علیه ایشان. مثلاً فیلم دلتافورس را ساختند و در آن، عده‌ای که کاپشن و ریش دارند، هواپیمایی را می‌دزدند و شهروندان آمریکایی را اذیت می‌کنند اما در کنار عکس امام نشان داده می‌شوند! یعنی از همان زمان شروع به تخریب وجهه امام کردند.) دکتر خجسته معتقد است رسانه‌های غربی هیچ‌گاه کسی را که حرف جدی و جدیدی علیه نظام جهانی استکباری می‌زند، مطرح نمی‌کنند و گاهی هم اگر طرح می‌کنند (... در شبکه‌های داخلی‌شان نیست. سی‌ان‌ان داخلی غیر از سی‌ان‌ان بین‌المللی است. برای همین است که شاید در آمریکا خیلی‌ها ایران را نشناسند. من در شوروی- مسکو- دیدم که تصور آن‌ها از ایران چیزی مثل افغانستان است. چرا؟ چون روس‌ها خبرهایشان را از غرب می‌گیرند و غرب هم خبرهایی که درباره ایران دارد، همین‌طور چیزهای منفی و سیاه‌نمایی است. بنابراین اگر گاهی امام یا آقا را مطرح می‌کنند، در چنین زمینه‌ای است: ایران یک کشور بدبخت است و رهبرش ایشان است! در واقع ایشان را بی‌غرض و بی‌طرفانه مطرح نمی‌کنند.) در مورد امام هم اشتباه کردند! حجت‌الإسلام میراحمدرضا حاجتی نویسنده کتاب پر‌مخاطب (عصر امام خمینی(ره)) این نکته که تجربه رسانه‌ای غرب درباره امام خمینی(ره) در اتخاذ رویکرد بایکوت و سانسور نسبت به گفتار و رفتار رهبر انقلاب مؤثر بوده را کاملاً تأیید می‌کند: (باید به نکته مهمی اشاره کنم که در برخی اسناد تاریخی به ثبت رسیده است. مسؤول بخش خاورمیانه یکی از تلویزیون‌های معروف آمریکا وقتی در اواخر دهه هفتاد به ایران آمده بود، در دیدار با یکی از مدیران مسئول روزنامه‌های کثیرالانتشار ما می‌گوید: ما از دوران امام درسی گرفتیم و آن این بود که غربی‌ها فکر می‌کردند وقتی آیت‌الله خمینی و افکارش را از طریق رسانه‌های‌شان به مردم معرفی کنند، یک نوع وازدگی بوجود می‌آید و امام و افکارش و انقلاب و ولایت فقیه در گوشه انزوا قرار می‌گیرد. اما به یک‌باره دیدند که این پیام در چهارگوشه دنیا، میان مسیحی‌ها و یهودی‌ها و حتی عدالت‌خواهان عالم که شعارهای غیردینی برای مبارزات‌شان در نظر گرفته بودند، طرفدار پیدا کرده است. لذا غربی‌ها دیگر نمی‌خواهند این بلا سرشان بیاید و الآن که دیگر افکار امام نهادینه شده است، نمی‌خواهند جانشین امام و افکار و نظریات و دیدگاه‌هایش را به جهان منتقل کنند تا از این جهت متضرر شوند.) این پژوهشگر و نویسنده حوزوی در تحلیل شیوه برخورد رسانه‌های بیگانه با مسائل ایران، بر سابقه تقابل آن‌ها با اندیشه ولایت فقیه انگشت می‌گذارد و به‌طور ویژه دورانی را مورد توجه قرار می‌دهد که برخی مطبوعات در ایران، به پایگاه دشمن* تبدیل شده و نقش مکمل رسانه‌های بیگانه را یافتند. از دید وی رسانه‌های مذکور، علاوه بر اصل ولایت فقیه، به مصداق ولایت فقیه هم پرداختند و برای مقابله با شخص رهبری نیز به‌طور دقیق و حساب‌‌شده‌ای وارد شده و هجوم رسانه‌ای را آغاز کردند: (شخص رهبر معظم انقلاب و اخبار مرتبط به ایشان را در رسانه‌های بیگانه و جریان رسانه‌های داخلی وابسته به شدت تحت سانسور قرار دادند. این جریان تا جایی پیش رفت که مثلاً نماینده مرکز اسلامی لندن، سال هفتاد و شش یا هفتاد و هفت در خصوص انتشار پیام آقا به مناسبت سفر جج و مراسم برائت از مشرکین به مجله گاردین مراجعه می‌کند و پس از پیگیری‌های مداوم با سختی و با پرداخت پول زیاد در نهایت موفق به چاپ پیام می‌شود. اما بعد از چاپ، آن‌ها را به دادگاه می‌کشانند و از آن‌ها تعهد می‌گیرند که دیگر از این‌گونه کارها انجام ندهند!) یک جلسه نهار کوچک دکتر فؤاد ایزدی عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان، به یک چارچوب نظری برای درک رفتار رسانه‌های غربی اشاره می‌کند و می‌کوشد بایکوت یا سانسور اخبار مربوط به رهبری را با آن توضیح دهد: (در ارتباطات، بحثی به نام (دروازه‌بانی خبر) داریم که در هر مجموعه‌ی رسانه‌ای مانند رادیو، تلویزیون و خبرگزاری‌ها، توسط سردبیر انجام می‌شود. کاری که دروازه‌بان خبر می‌کند، انتخاب اخباری است که قرار است منتشر شود و این مسأله‌ای نیست که مختص غرب باشد؛ بلکه در همه‌جای دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد و در کتاب‌های ارتباطات هم بر این موضوع تأکید شده است. با توجه به نوعی از دموکراسی که در غرب وجود دارد و شبیه حکومت‌های دیکتاتوری خالص نیست، حکومت‌های غربی بیش از دیگران نیازمند اقناع و مهار افکار عمومی هستند. آن‌ها این‌طور وانمود می‌کنند که رسانه‌ها آزادند. با این‌که در کتاب‌های درسی بحث دروازه‌بانی خبر وجود دارد، نخبگان سیاسی دولتی معمولاً به آن اذعان ندارند؛ گرچه در عمل بیش از حکومت‌های دیکتاتوری احتیاج به اقناع افکار عمومی دارند و بسیار بیشتر از دیگر سیستم‌های حکومتی روی بحث دروازه‌بانی خبر توجه و تمرکز دارند.) این کارشناس رسانه و ارتباطات نیز که سال‌هایی را برای تحصیل در رشته‌های مرتبط در غرب گذرانده، با حجت‌الإسلام حاجتی و دکتر خجسته درباره پیشینه بایکوت یا سانسور اخبار رهبری هم‌افق است: (اشتباهی که غربی‌ها در خصوص انقلاب اسلامی مرتکب شدند این بود که درباره شخصیت و زندگی حضرت امام خمینی، پوشش خبری عادی یا منفی دادند. با توجه به این‌که فکر نمی‌کردند ایشان انقلاب را به پیروزی برساند، پوشش خبری وسیعی از ایشان ارائه می‌شد که بیشتر منفی بود. البته این کار در جامعه‌ی غربی که مسلمان نبود یا توجهی به مسائل بین‌المللی نداشت، تا اندازه‌ای نسبت به حضرت امام(ره) دید منفی در بین مردم ایجاد کرد اما همین کار در نهایت باعث شد که مسلمانان و افراد آزادی‌خواه دنیا توجه خاصی به حضرت امام کنند؛ چون می‌دانستند حرف‌هایی که امام بیان می‌کنند، حرف‌های خودشان است. بنابراین هدفی که رسانه‌های غربی داشتند در مورد اکثریت مردم جهان نتیجه‌ی عکس داد. از این رو بعد از فوت امام شاهد بودیم که رسانه‌های غربی آن پوشش خبری را که نسبت به حضرت امام داشتند، دیگر در مورد رهبر معظم انقلاب اجرا نکردند و اگر می‌خواستند از بالاترین مقام در ایران نام ببرند، از رئیس‌جمهور نام می‌برند. در واقع رسانه‌های غربی در پی این بوده‌اند که اخبار مربوط به رهبری را پوشش ندهند. چرا که اگر این پوشش منفی هم باشد، موجب محبوبیت ایشان بین مسلمانان و آزادی‌خواهان می‌شود و این به ضرر آمریکاست. در نتیجه اطلاعات مردم جهان از حضرت امام، بیشتر از اطلاعات ایشان درباره رهبر معظم انقلاب است.) دکتر ایزدی البته این رفتار رسانه‌ای را لزوماً نیازمند یک موافقت‌نامه و پروتکل رسمی نمی‌بیند، زیرا: (علی‌رغم تعدد رسانه‌های غربی در ظاهر، اگر مالکان آن‌ها را نگاه کنید، به چند کمپانی محدود می‌رسید. یعنی لازم به امضای توافقنامه نیست؛ کافی است در یک جلسه‌ی نهار کوچک، تصمیمی گرفته شود؛ دیگر نیاز به رسمی کردن تصمیم نیست.) او نیز پوشش خبری رسانه‌های غربی از نمازجمعه 29 خرداد 88 را یک استثنا می‌داند؛ چرا که (مسأله‌ی انتخابات مطرح بود و آن‌ها نمی‌توانستند بایکوت کنند. نکته‌ی قابل ذکر این است که باز هم شما تصویر آقا را در رسانه‌های دیداری غربی کم‌تر می‌بینید و بیشتر پوشش خبری در سطح سایت‌هاست؛ آن‌هم بیشتر برای اطلاع مسؤولان و رهبران فکری.) این استاد دانشگاه تهران، پیشنهادی برای برون‌رفت از فضای موجود ارائه می‌کند که همانند درخواست طالب‌زاده برای پیش‌قدم شدن در ارائه‌ی تصویر رسانه‌ای مطلوب از رهبر انقلاب در جهان، به‌وسیله برنامه‌سازان خودی است: (کاری که باید بکنیم این است که با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی، از این ابزارها استفاده‌ی بهینه‌ای کنیم. ما دیگر احتیاجی به رسانه‌های غربی نداریم که رهبر انقلاب را پوشش خبری دهند. اتفاقاً اگر آن‌ها پوشش خبری ندهند، از یک جهت بهتر است؛ چراکه پوشش خبری آن‌ها مسلماً با قصد منفی خواهد بود. اگر خودمان خوب کار کنیم، راحت‌تر می‌توانیم ایشان را معرفی کنیم.) * تعبیر از رهبر انقلاب اسلامی است؛ در دیدار با جوانان در مصلای امام خمینی (تهران/ اول اردیبهشت 1379): (متأسّفانه امروز می‌بینم همان دشمنی که به‌وسیله‌ی تبلیغات خود، همّتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجّه کند، به‌جای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاه‌های دشمنند؛ همان کاری را می‌کنند که رادیو و تلویزیون‌های بی‌بی‌سی و امریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند بکنند! من نه با آزادی مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر به‌جای بیست عنوان روزنامه، دویست عنوان روزنامه در این کشور در بیاید، بنده خوشحال‌تر هم خواهم بود و از این‌که روزنامه‌های کشور زیاد شوند، هیچ احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات، آن‌طوری که در قانون اساسی هست، مایه‌ی روشنگری باشند، مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتی پیدا می‌شوند که همه‌ی همّتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان‌ روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت می‌شوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ می‌کنند و تیترهایی می‌زنند که هرکس این تیترها را می‌بیند، خیال می‌کند که همه چیز در کشور از دست رفته است! این‌ها امید را در جوانان می‌میرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف می‌کنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار می‌دهند! من نمی‌دانم مدل این‌ها کجاست و کیست!؟ مطبوعات غربی هم این‌طور نیستند! این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است که امروز بعضی از مطبوعات در پیش گرفته‌اند!) ( منبع : بررسی انعکاس اخبار رهبر انقلاب در رسانه‌های خارجی ، مصطفی غفاری ، http://farsi.khamenei.ir )
عنوان سوال:

اخبار مقام معظم رهبری در رسانه های خارجی چه انعکاسی دارد؟


پاسخ:

جمعه 29 خرداد 88 ، نه تنها یک روز تاریخی و مهم برای ایرانیان علاقمند به سرنوشت کشورشان به‌شمار می‌رود، بلکه می‌توان آن را در تاریخ رسانه‌های جمعی غرب یک روز مهم تلقی نمود.19 Jun  2009شاید برای اولین‌بار بود که مخاطبان‌ پرشمار جهانی، شاهد پخش زنده‌ی همه یا بخش‌‌های مهم خطبه‌های نماز جمعه تهران به امامت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی ایران توسط رسانه‌های جمعی غرب بودند.
گشتی در آرشیو خبرگزاری‌ها و رسانه‌های غربی به‌خوبی نشان می‌دهد که پوشش گسترده رسانه‌ای در قالب خبری- تحلیلی سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه کاملاً بی‌سابقه است. علاوه بر این در طول یک‌سال گذشته- از 29 خرداد 1388 تاکنون- حجم خبررسانی و پردازش اطلاعات و ارائه تحلیل‌ها درباره شخصیت، گفتار و رفتار رهبر جمهوری اسلامی افزایش چشم‌گیری داشته است.
از آن‌جا که دسترسی به آرشیو بیشتر این رسانه‌ها در اینترنت امکان‌پذیر است، جست‌وجو در پرکاربرترین پایگاه‌های اطلاع‌رسانی خبری درباره این موضوع در اینترنت، می‌تواند نتایج جالب توجهی به‌دست دهد.
بر اساس رتبه‌بندی آلکسا (www.alexa.com) سه سایت پربیننده در میان 100 سایت اول جهان به ترتیب عبارتند از:
www.bbc.co.uk (رتبه در آلکسا: 41)
 www.cnn.com (رتبه در آلکسا: 55)
 www.nytimes.com (رتبه در آلکسا: 90)
که با جست‌وجوی کلیدواژه Khamenei در آن‌ها به این نتایج می‌رسیم:
در بی‌بی‌سی 81 مطلب با این کلیدواژه ثبت شده که 37 مورد آن به یک‌سال گذشته برمی‌گردد. در سی‌ان‌ان، 362 نتیجه به دست می‌آید که 168 مورد آن مرتبط با رویدادهای ‌سال گذشته در ایران است؛ از چهار گزارش ویدئویی که مربوط به رویدادهای ‌سال 88 و سه مورد آن مستقیماً مرتبط با خطبه‌های نماز جمعه رهبر انقلاب است: پخش مستقیم، خبررسانی و تحلیل آن. در نیویورک‌تایمز نیز کل نتایج 1851 مورد است که در یک‌سال گذشته 1360 مورد را شامل می‌شود. در این مطالب منتشره، گزارش مصور مفصلی نیز از نماز جمعه 29 خرداد دیده می‌شود.
با در نظر گرفتن این نتایج آشکار می‌شود که گرچه خطبه‌های نماز جمعه تهران به امامت آیت‌الله خامنه‌ای همچون نقطه‌ی عطفی در پوشش رسانه‌ای غرب پیرامون رهبر انقلاب ایران است اما این تغییر رویکرد محدود به این مورد نبوده و در یک‌سال گذشته حجم خبرها و تحلیل‌ها و برنامه‌سازی‌ها درباره رهبر ایران رشد قابل توجهی یافته است؛ به‌گونه‌ای که در برخی موارد معادل حجم پوشش رسانه‌ای تمام بیست‌سال گذشته رهبری ایشان یا بیش از آن است.

از این رو پرسش‌های مهمی به ذهن می‌رسد:آیا رهبر انقلاب اسلامی ایران پیش از برگزاری انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در بایکوت خبری رسانه‌های غربی بوده‌اند؟ آیا پس از نماز جمعه تاریخی تهران به امامت ایشان این بایکوت شکسته شده است؟ پیامدهای این رویداد چه خواهد بود و در برابر آن چه باید کرد؟ پیش از آیت‌الله خامنه‌ای و در زمان رهبری امام خمینی(ره) رسانه‌های غربی چه رویکردی در پوشش خبری ایشان داشتند؟
درباره‌ی این پدیده و چرایی و چگونگی آن، تحریریه دیگران دیدگاه‌ چند تن از کارشناسان رسانه و تبلیغات را جویا شده و پیشینه و پیامدهای این مسأله را بررسی نموده‌ است. آن‌چه در پی می‌آید، برگزیده‌ای از این دیدگاه‌ها و گفت‌وگوهاست.

این یک بغض است
نادر طالب‌زاده، کارگردان و مستندساز، بایکوت رهبر انقلاب در رسانه‌های غربی پیش از خطبه‌های نماز جمعه خرداد 88 را امری مسلم می‌داند: (از وقتی ایشان رهبر شدند، تقریباً از ایشان چیزی در رسانه‌های خارجی پخش نشد تا صدای ایشان شنیده نشود یا حتی زیرنویس کلام ایشان دیده نشود. حتی در حد بیست ثانیه! در رسانه‌های اصلی غرب که همه‌شان توسط یک گروه کنترل می‌شود، هیچ‌وقت چنین چیزی پخش نشده است، تا می‌رسیم به انتخابات که در 29 خرداد کل نماز جمعه را چهار شبکه‌ی غربی پخش کردند، آن‌هم به‌طور زنده و با ترجمه‌ی هم‌زمان! این اتفاق بسیار نادری بود.)
وی که بخشی از سال‌های زندگی خود را برای تحصیل و کار در غرب گذرانده برای نشان دادن رویکرد منفی رسانه‌های بیگانه به رهبر انقلاب، به یک مستند تلویزیونی اشاره می‌کند که پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری ساخته و پخش شده است: (چندی پیش CNN برنامه‌ی مهمی از یک بسیجی پخش کرد که چهره‌اش نشان داده نمی‌شد ولی مدعی بود که شاهد خیلی جنایت‌ها بوده و اکنون پناهنده شده است. البته هیچ‌کس دیگری هم شاهد جنایت‌ها نبوده و هیچ‌کسی هم شکایتی نکرده است! این شبکه فقط سایه‌ی‌ تصویر را پخش کرد. صدایش را هم عوض کردند. چند ماه پیش، شبکه‌ی چهار انگلیس هم آن را پخش کرده بود. بلافاصله بعد از اعترافات او، این برنامه بخشی از اجلاس ژنو را نشان داد که دکتر جواد لاریجانی از وضعیت حقوق بشر ایران دفاع می‌کرد. بعد هم قسمتی از سخنرانی آقا در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) که همه‌اش فلو (تصویر غیرشفاف و کدر) بود! یعنی آن‌ها حتی یک تصویر صاف نداشتند که مثلاً از پرس‌تی‌وی بگیرند و پخش کنند!؟

در همه‌ی قسمت‌های این مستند، تصاویر‌ شارپ (واضح و تمیز) است اما به تصویر رهبری که می‌رسد، هم چهره‌ی ایشان و هم مخاطبان، کدر است. مشخص است که عمداً تصویر را فلو کرده‌اند. مثل  VHSهای قدیمی بیست و پنج سال پیش است! این یک بغض است. غیر از این، چیز دیگری نمی‌تواند باشد.) طالب‌زاده این موضوع را حتی ایده و سوژه مناسبی برای مستندسازی می‌داند و این پرسش را مطرح می‌کند که: (همین که تا پیش از انتخابات اخیر هیچ چیز قابل اعتنایی از ایشان در غرب پخش نشده... چرا؟ این خودش یک درام است. از چه می‌ترسند؟ چرا پخش نمی‌کنند؟ تنها چیزی هم که بعد از بیست‌سال پخش شد، همان سخنرانی نماز جمعه‌ی بعد از انتخابات بود. این‌جا هم می‌شود پرسید که چرا و با چه انگیزه‌ای؟ به چه امید داشتند و دل بسته بودند که آن را پخش کردند؟ چه اتفاقی می‌خواست بیفتد؟ می‌شود با چنین رویکردهایی برنامه‌ ساخت. به نظرم موقعش که برسد کارهایی خواهد شد.)

این مستندساز، در برابر این پرسش که چرا چنین وضعیتی پیش آمده پاسخ می‌دهد: (سخنرانی‌های ایشان در اینترنت هست و اگر کسانی بخواهند، می‌توانند ببینند. کافی است بروند در اینترنت پیدا کنند. امروز اگر کسی علاقه داشته باشد می‌تواند، یعنی در دسترس هست. این خودش یک حُسن اینترنت است. ولی در رسانه‌های رسمی غربی، نه. نمی‌خواهند به این نیاز دامن بزنند. برای چه باید تصویر دشمنشان را در یک فیلم نشان دهند؟ ایشان که قهرمان آن‌ها نیست. آن‌ها از این خشنود نیستند و ایشان را رأس دشمنانشان می‌دانند. از همه بیشتر از ایشان می‌ترسند.)

او نکته‌ی جالبی را نیز درباره پیشینه این بایکوت در ذهن دارد: (حتی قبل از رهبری ایشان هم همین بود. در زمان ریاست‌جمهوری هم روی شخصیت ایشان حساسیت بود. یک ترسی از ایشان دارند. وقتی ایشان برای سخنرانی در اجلاس عمومی به سازمان ملل رفتند، وسط جنگ بود. آمریکایی‌ها آن زمان در خلیج فارس خیلی مانور می‌دادند. کشتی‌ها و نفت‌کش‌های ما که می‌خواستند بروند و بیایند، در محدودیت بودند اما آمریکایی‌ها نفت‌کش‌های کویتی را اسکورت می‌کردند! و حضورشان در آن‌جا چشم‌گیر بود. درست وسط سفر ایشان به نیویورک، با هلی‌کوپترهای آپاچی به کشتی ایران‌ حمله و عده‌ای را زخمی کردند. بعد هم ادعا کردند که این کشتی منطقه را دارد مین‌گذاری می‌کند! این ماجرا را تمام رسانه‌ها، روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌های آمریکا و جهان پوشش دادند تا سخنرانی ایشان را کسی نشنود. اصلاً دیده نشد، کاملاً پوشانده شد. من آن زمان هفته‌نامه‌ی تایمز را دیده بودم. روی جلدش نوشته بود: (دستگیر شده با دستان خونین!) یعنی ایران دارد آن‌جا مین‌گذاری می‌کند. به هر حال آن‌ها موفق شدند اخبار سخنرانی ایشان را بایکوت کنند. یعنی توجه جهان و داخل آمریکا را از ایشان برگرداندند. قبل از آن، هیچ‌وقت برخوردی به این شکل و شدت با هیچ‌کسی نکرده بودند.
این اتفاقات هر روز در خلیج فارس می‌افتاد ولی برای آن روز یک طراحی رسانه‌ای شده بود.این نشان می‌دهد قبل از رهبری روی شخص ایشان حساس بوده‌اند. چرا این کار را برای دیگران نکردند؟ نمی‌دانم. دیگران هم به نمایندگی از امام سفر رفتند، ولی این اتفاق برایشان نیفتاد. چه حساسیتی هست که در مورد آقا آن کار را کردند، کسی نمی‌داند. این سندی است که ثابت می‌کند ماجرای بایکوت، به قبل از فوت امام و آغاز رهبری ایشان برمی‌گردد. آن موقعیت، تنها موردی بود که آقا در یک پهنه‌ی تبلیغاتی حساس جهانی ظاهر می‌شدند. خیلی خوب بود که همه سکوت کنند، نگاه کنند، ببینند ایشان چه می‌خواهد بگوید. سخنرانی نیم‌ساعته‌ی ایشان با آن تُن صدای متفاوت و روش سخنرانی خاص ایشان که به فارسی هم بود، آن‌قدر جذاب بود که همه نگاه کنند. اما آن‌ها نمی‌خواستند. ما این را در همان دوران متوجه شدیم. من از آن‌جا حساس شدم. برای خودم یک درس رسانه‌ای بود که چرا این حادثه را برای الآن تنظیم کرده‌اند!؟)

جایی در زیرزمین رسانه
دکتر حسن خجسته رئیس پیشین صدای جمهوری اسلامی نیز اصل بایکوت رسانه‌ای خارجی رهبر انقلاب در بیست‌سال گذشته را می‌پذیرد و موارد اندکی مانند اجلاس سران کشورهای اسلامی در سال 1377 و پوشش مستقیم و خبری- تحلیلی آن از برخی رسانه‌های غربی را همچون یک استثنا توضیح می‌دهد. از نگاه او بایکوت یا پوشش رسانه‌ای رهبر انقلاب در رسانه‌های غربی منطق خاصی دارد: (به نظر من آقا اصلاً در رسانه‌های آن‌ها مطرح نیست و می‌توان گفت بایکوت است. گاهی که مطرح می‌شود به خاطر ناگزیری آن‌ها از عدم پوشش است! مثلاً وقتی که ایشان موضع مهمی درباره آمریکا یا در موضوع اتمی می‌گیرند که تأثیرگذار است و نمی‌توان آن را مطرح نکرد. این منطق از دید آن‌ها درست هم هست. چون نباید ایشان به ‌عنوان الگوی جهانی مطرح شود. تا جایی که ممکن است باید آن را در زیرزمین رسانه نگه داشت. فقط گاهی که ناچارند، به آن سر می‌زنند.)

این کارشناس رسانه و ارتباطات معتقد است که تجربه غرب در مورد پوشش رسانه‌ای گفتار و رفتار امام خمینی(ره) و تأثیر مثبت آن در افکار عمومی دنیا باعث در پیش گرفتن رویکرد بایکوت یا سانسور در رابطه با رهبر انقلاب شده است: (اوائل انقلاب مسائل مربوط به امام را خیلی پوشش می‌دادند. چون امام انقلاب کرده بود و در اوج انقلاب در فرانسه تشریف داشت، رسانه‌ای‌تر شد؛ البته باز هم رسانه‌های غرب، چاره‌ای نداشتند. بعد هم پشیمان شدند و در همان زمانِ حضرت امام شروع کردند به برنامه‌سازی علیه ایشان. مثلاً فیلم دلتافورس را ساختند و در آن، عده‌ای که کاپشن و ریش دارند، هواپیمایی را می‌دزدند و شهروندان آمریکایی را اذیت می‌کنند اما در کنار عکس امام نشان داده می‌شوند! یعنی از همان زمان شروع به تخریب وجهه امام کردند.)

دکتر خجسته معتقد است رسانه‌های غربی هیچ‌گاه کسی را که حرف جدی و جدیدی علیه نظام جهانی استکباری می‌زند، مطرح نمی‌کنند و گاهی هم اگر طرح می‌کنند (... در شبکه‌های داخلی‌شان نیست. سی‌ان‌ان داخلی غیر از سی‌ان‌ان بین‌المللی است. برای همین است که شاید در آمریکا خیلی‌ها ایران را نشناسند. من در شوروی- مسکو- دیدم که تصور آن‌ها از ایران چیزی مثل افغانستان است. چرا؟ چون روس‌ها خبرهایشان را از غرب می‌گیرند و غرب هم خبرهایی که درباره ایران دارد، همین‌طور چیزهای منفی و سیاه‌نمایی است. بنابراین اگر گاهی امام یا آقا را مطرح می‌کنند، در چنین زمینه‌ای است: ایران یک کشور بدبخت است و رهبرش ایشان است! در واقع ایشان را بی‌غرض و بی‌طرفانه مطرح نمی‌کنند.)

در مورد امام هم اشتباه کردند!
حجت‌الإسلام میراحمدرضا حاجتی نویسنده کتاب پر‌مخاطب (عصر امام خمینی(ره)) این نکته که تجربه رسانه‌ای غرب درباره امام خمینی(ره) در اتخاذ رویکرد بایکوت و سانسور نسبت به گفتار و رفتار رهبر انقلاب مؤثر بوده را کاملاً تأیید می‌کند: (باید به نکته مهمی اشاره کنم که در برخی اسناد تاریخی به ثبت رسیده است. مسؤول بخش خاورمیانه یکی از تلویزیون‌های معروف آمریکا وقتی در اواخر دهه هفتاد به ایران آمده بود، در دیدار با یکی از مدیران مسئول روزنامه‌های کثیرالانتشار ما می‌گوید: ما از دوران امام درسی گرفتیم و آن این بود که غربی‌ها فکر می‌کردند وقتی آیت‌الله خمینی و افکارش را از طریق رسانه‌های‌شان به مردم معرفی کنند، یک نوع وازدگی بوجود می‌آید و امام و افکارش و انقلاب و ولایت فقیه در گوشه انزوا قرار می‌گیرد. اما به یک‌باره دیدند که این پیام در چهارگوشه دنیا، میان مسیحی‌ها و یهودی‌ها و حتی عدالت‌خواهان عالم که شعارهای غیردینی برای مبارزات‌شان در نظر گرفته بودند، طرفدار پیدا کرده است. لذا غربی‌ها دیگر نمی‌خواهند این بلا سرشان بیاید و الآن که دیگر افکار امام نهادینه شده است، نمی‌خواهند جانشین امام و افکار و نظریات و دیدگاه‌هایش را به جهان منتقل کنند تا از این جهت متضرر شوند.)

این پژوهشگر و نویسنده حوزوی در تحلیل شیوه برخورد رسانه‌های بیگانه با مسائل ایران، بر سابقه تقابل آن‌ها با اندیشه ولایت فقیه انگشت می‌گذارد و به‌طور ویژه دورانی را مورد توجه قرار می‌دهد که برخی مطبوعات در ایران، به پایگاه دشمن* تبدیل شده و نقش مکمل رسانه‌های بیگانه را یافتند. از دید وی رسانه‌های مذکور، علاوه بر اصل ولایت فقیه، به مصداق ولایت فقیه هم پرداختند و برای مقابله با شخص رهبری نیز به‌طور دقیق و حساب‌‌شده‌ای وارد شده و هجوم رسانه‌ای را آغاز کردند: (شخص رهبر معظم انقلاب و اخبار مرتبط به ایشان را در رسانه‌های بیگانه و جریان رسانه‌های داخلی وابسته به شدت تحت سانسور قرار دادند. این جریان تا جایی پیش رفت که مثلاً نماینده مرکز اسلامی لندن، سال هفتاد و شش یا هفتاد و هفت در خصوص انتشار پیام آقا به مناسبت سفر جج و مراسم برائت از مشرکین به مجله گاردین مراجعه می‌کند و پس از پیگیری‌های مداوم با سختی و با پرداخت پول زیاد در نهایت موفق به چاپ پیام می‌شود. اما بعد از چاپ، آن‌ها را به دادگاه می‌کشانند و از آن‌ها تعهد می‌گیرند که دیگر از این‌گونه کارها انجام ندهند!)

یک جلسه نهار کوچک
دکتر فؤاد ایزدی عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان، به یک چارچوب نظری برای درک رفتار رسانه‌های غربی اشاره می‌کند و می‌کوشد بایکوت یا سانسور اخبار مربوط به رهبری را با آن توضیح دهد: (در ارتباطات، بحثی به نام (دروازه‌بانی خبر) داریم که در هر مجموعه‌ی رسانه‌ای مانند رادیو، تلویزیون و خبرگزاری‌ها، توسط سردبیر انجام می‌شود. کاری که دروازه‌بان خبر می‌کند، انتخاب اخباری است که قرار است منتشر شود و این مسأله‌ای نیست که مختص غرب باشد؛ بلکه در همه‌جای دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد و در کتاب‌های ارتباطات هم بر این موضوع تأکید شده است. با توجه به نوعی از دموکراسی که در غرب وجود دارد و شبیه حکومت‌های دیکتاتوری خالص نیست، حکومت‌های غربی بیش از دیگران نیازمند اقناع و مهار افکار عمومی هستند. آن‌ها این‌طور وانمود می‌کنند که رسانه‌ها آزادند. با این‌که در کتاب‌های درسی بحث دروازه‌بانی خبر وجود دارد، نخبگان سیاسی دولتی معمولاً به آن اذعان ندارند؛ گرچه در عمل بیش از حکومت‌های دیکتاتوری احتیاج به اقناع افکار عمومی دارند و بسیار بیشتر از دیگر سیستم‌های حکومتی روی بحث دروازه‌بانی خبر توجه و تمرکز دارند.)

این کارشناس رسانه و ارتباطات نیز که سال‌هایی را برای تحصیل در رشته‌های مرتبط در غرب گذرانده، با حجت‌الإسلام حاجتی و دکتر خجسته درباره پیشینه بایکوت یا سانسور اخبار رهبری هم‌افق است: (اشتباهی که غربی‌ها در خصوص انقلاب اسلامی مرتکب شدند این بود که درباره شخصیت و زندگی حضرت امام خمینی، پوشش خبری عادی یا منفی دادند. با توجه به این‌که فکر نمی‌کردند ایشان انقلاب را به پیروزی برساند، پوشش خبری وسیعی از ایشان ارائه می‌شد که بیشتر منفی بود. البته این کار در جامعه‌ی غربی که مسلمان نبود یا توجهی به مسائل بین‌المللی نداشت، تا اندازه‌ای نسبت به حضرت امام(ره) دید منفی در بین مردم ایجاد کرد اما همین کار در نهایت باعث شد که مسلمانان و افراد آزادی‌خواه دنیا توجه خاصی به حضرت امام کنند؛ چون می‌دانستند حرف‌هایی که امام بیان می‌کنند، حرف‌های خودشان است.
بنابراین هدفی که رسانه‌های غربی داشتند در مورد اکثریت مردم جهان نتیجه‌ی عکس داد. از این رو بعد از فوت امام شاهد بودیم که رسانه‌های غربی آن پوشش خبری را که نسبت به حضرت امام داشتند، دیگر در مورد رهبر معظم انقلاب اجرا نکردند و اگر می‌خواستند از بالاترین مقام در ایران نام ببرند، از رئیس‌جمهور نام می‌برند. در واقع رسانه‌های غربی در پی این بوده‌اند که اخبار مربوط به رهبری را پوشش ندهند. چرا که اگر این پوشش منفی هم باشد، موجب محبوبیت ایشان بین مسلمانان و آزادی‌خواهان می‌شود و این به ضرر آمریکاست. در نتیجه اطلاعات مردم جهان از حضرت امام، بیشتر از اطلاعات ایشان درباره رهبر معظم انقلاب است.)

دکتر ایزدی البته این رفتار رسانه‌ای را لزوماً نیازمند یک موافقت‌نامه و پروتکل رسمی نمی‌بیند، زیرا: (علی‌رغم تعدد رسانه‌های غربی در ظاهر، اگر مالکان آن‌ها را نگاه کنید، به چند کمپانی محدود می‌رسید. یعنی لازم به امضای توافقنامه نیست؛ کافی است در یک جلسه‌ی نهار کوچک، تصمیمی گرفته شود؛ دیگر نیاز به رسمی کردن تصمیم نیست.)

او نیز پوشش خبری رسانه‌های غربی از نمازجمعه 29 خرداد 88 را یک استثنا می‌داند؛ چرا که (مسأله‌ی انتخابات مطرح بود و آن‌ها نمی‌توانستند بایکوت کنند. نکته‌ی قابل ذکر این است که باز هم شما تصویر آقا را در رسانه‌های دیداری غربی کم‌تر می‌بینید و بیشتر پوشش خبری در سطح سایت‌هاست؛ آن‌هم بیشتر برای اطلاع مسؤولان و رهبران فکری.) این استاد دانشگاه تهران، پیشنهادی برای برون‌رفت از فضای موجود ارائه می‌کند که همانند درخواست طالب‌زاده برای پیش‌قدم شدن در ارائه‌ی تصویر رسانه‌ای مطلوب از رهبر انقلاب در جهان، به‌وسیله برنامه‌سازان خودی است: (کاری که باید بکنیم این است که با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی، از این ابزارها استفاده‌ی بهینه‌ای کنیم. ما دیگر احتیاجی به رسانه‌های غربی نداریم که رهبر انقلاب را پوشش خبری دهند. اتفاقاً اگر آن‌ها پوشش خبری ندهند، از یک جهت بهتر است؛ چراکه پوشش خبری آن‌ها مسلماً با قصد منفی خواهد بود. اگر خودمان خوب کار کنیم، راحت‌تر می‌توانیم ایشان را معرفی کنیم.)

* تعبیر از رهبر انقلاب اسلامی است؛ در دیدار با جوانان در مصلای امام خمینی (تهران/ اول اردیبهشت 1379): (متأسّفانه امروز می‌بینم همان دشمنی که به‌وسیله‌ی تبلیغات خود، همّتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجّه کند، به‌جای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاه‌های دشمنند؛ همان کاری را می‌کنند که رادیو و تلویزیون‌های بی‌بی‌سی و امریکا و رژیم صهیونیستی می‌خواهند بکنند! من نه با آزادی مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر به‌جای بیست عنوان روزنامه، دویست عنوان روزنامه در این کشور در بیاید، بنده خوشحال‌تر هم خواهم بود و از این‌که روزنامه‌های کشور زیاد شوند، هیچ احساس بدی ندارم. اگر مطبوعات، آن‌طوری که در قانون اساسی هست، مایه‌ی روشنگری باشند، مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتی پیدا می‌شوند که همه‌ی همّتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان‌ روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت می‌شوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ می‌کنند و تیترهایی می‌زنند که هرکس این تیترها را می‌بیند، خیال می‌کند که همه چیز در کشور از دست رفته است! این‌ها امید را در جوانان می‌میرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف می‌کنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار می‌دهند! من نمی‌دانم مدل این‌ها کجاست و کیست!؟ مطبوعات غربی هم این‌طور نیستند! این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است که امروز بعضی از مطبوعات در پیش گرفته‌اند!)

( منبع : بررسی انعکاس اخبار رهبر انقلاب در رسانه‌های خارجی ، مصطفی غفاری ، http://farsi.khamenei.ir )





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین