سخنان مقام معظم رهبری در مورد ضرورت داشتن بصیرت را بنویسد. ضمن آرزوی موفقیت برای شما , در این زمینه مطلبی تحت عنوان ؛ (اگر بصیرت نداشته باشیم... ، 56 نکته از سخنان رهبر معظم انقلاب درباره حوادث پس از انتخابات، جنگ نرم و بصیرت ، گردآوری و تنظیم: محمد شکراللهی ، ویژه نامه نشریه پرسمان ، شماره 83 - آذر 1388 ) ارائه می گردد : 1. معارضه دستگاه استکبار با جمهوری اسلامی، تمام شدنی نیست دشمنان برای حمله به جمهوری اسلامی، استدلال دارند. به نظر من، استدلالشان از دیدگاه آنها، استدلال تامّی است. در یک نقطه بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیایی، یعنی این نقطه خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه - این حوزه عظیمی است دیگر - مجموعه امت اسلامی واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبی حساسِ حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است؛ تنگه هرمز، کانال سوئز و بابالمندب. اینها گذرگاههای مهمی است که تجارت جهانی، متوقف به اینهاست. شما نقشه جهان را بردارید جلوی رویتان نگاه کنید؛ خواهید دید که این چند تا مرکز، چقدر برای ارتباط تجاری و اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقه حساسی است. حالا در این منطقه بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روز به روز، خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت، با همه خواستههای استکباری و دستگاههای کمپانیها و شبکههای عظیم اقتصادی مفسد فیالارض، مخالف است؛ با نظام سلطه، مخالف است؛ با سلطهگری، مخالف است؛ با ظلم، مخالف است. خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار، فقط ایالات متحده آمریکا یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپایی نیست؛ دستگاه استکبار، یک شبکه عظیمتری است که شامل اینهاست. شبکه صهیونیستی هست؛ شبکه تجار اساسی بینالمللی هست؛ مراکز پولی عظیم دنیا هست. اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند. دولتها را اینها میآورند؛ اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپایی هستند؛ خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقه خودمان هستند؛ با یک چنین قدرتِ رو به رشد و رو به اعتلای در حال قدکشی، به شدت مخالفند. بنابراین، هرچه بتوانند، در مقابله او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند؛ هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی و از لحاظ امنیتی، به نقطهای برسانید که امکان آسیبپذیریاش، نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت، کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرمافزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها، این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان، علم است. 2. دشمن، همیشه بیدار است معارضه با نظام، یک سابقه سی ساله در این انقلاب دارد؛ چیز جدیدی نیست. اَشکال معارضه، گوناگون بوده است؛ اما همیشه بوده است؛ شدتاً، ضعفاً، متناسب با وضعیت ما در داخل بوده. هر جا احساس کردند و هر وقت احساس کردند میتوانند حضور قویتری پیدا کنند، ضربهای را که میتوانستند - به خیال خود - وارد کردند. انقلاب هم در طول این سی سال، در مقابل این ضربات، ایستاده است؛ نه فقط ضعیف نشده، بلکه روز به روز، بحمداللَّه کشور و نظام جمهوری اسلامی، قویتر هم شده، منتها یک نکته وجود دارد و آن این است که هر چه ما در نظام جمهوری اسلامی، توانستیم ریشه خودمان را عمیقتر کنیم و پیشتر برویم و کارهایمان را پیچیدهتر بکنیم، توطئه دشمن هم پیچیدهتر شده است؛ این را باید توجه داشت. درست است که ما تجربه غلبه بر چالشهای تحمیل شده را داریم - نه فقط در یک مورد و دو مورد، در تمام این سی سال، تجربه نظام جمهوری اسلامی، تجربه غلبه بر چالشها و بر معارضهها و دشمنیهاست - ولی بایستی توجه کرد که (من نام لم یُنَم عنه)؛ دشمن، بیدار است؛ خبرهایی که از مراکز حساس سیاسی و امنیتی دنیا به دست ما میرسد، نشان میدهد که دستگاههای عظیمی، گستردهای، با بودجههای کلانی، به طور دائم، متوجه به نظام جمهوری اسلامی هستند؛ با انگیزههایی که دارند که گفته شده است و معلوم است برای ما و شما. دارند کار میکنند؛ هر روز طرحی را به میدان میآورند و هر روز عرصه جدیدی را در مقابل جمهوری اسلامی میآرایند و این، ادامه هم پیدا خواهد کرد؛ تا وقتی که مأیوس بشوند؛ آن وقتی که نظام جمهوری اسلامی، به نصابهای مشخصی در زمینههای سیاسی، در زمینههای اقتصادی، در زمینههای امنیتی، در زمینههای علمی، در زمینههای اخلاقی برسد. تا جمهوری اسلامی به این نصابهای معین نرسیده است، اینها ادامه پیدا خواهد کرد؛ به آن جا که رسیدیم، دشمن، طبعاً مأیوس خواهد شد و واقعیت را به طور کامل، خواهد پذیرفت. 3. توطئه علیه نظام، توهم نیست؛ واقعیت است توطئه، توهم نیست؛ ای کاش مجال بود تا گفته میشد تا آن وقت انسان میتوانست آن برگهای بر روی هم گذاشته کتاب حرف را باز کند؛ تا خیلی از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد. این جور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف، دارد توطئه میشود. ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئهها، در داخل کشور، محور حرکت قرار میگیرد، خودش اصلاً نفهمد. فهمیدن این هم ذکاوت میخواهد. بعضیها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به سازکی میرقصند؛ ولی این، واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئهها، وجود دارد. در عین حال، این کشور و این نظام، نه فقط سست نمیشود، ضعیف[هم] نمیشود. جامعه علمیاش، جامعه پیشرفتهاش - که همین شما جوانها باشید - امروزش از ده سال قبلش، به صورت آشکاری جلوتر میرود. این، معنایش چیست؟ این، معنایش حقانیت است. این، معنایش اصالت است. این، معنایش ریشهدار بودن است؛ (الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمه طیّبه کشجره طیّبه). اعتقاد ما، این است. ما با اعتقاد، با دل کار، میکنیم. 4. چه بدانیم، چه ندانیم، دشمن، دشمنی خود را میکند یک ملت زنده و ملتی که اهل پیشرفت است، از جمله کارهایی که در کنار سازندگی، در کنار پیشرفت علمی و در کنار کارهای بزرگ، حتماً باید از آن غفلت نکند، شناخت هدفهای دشمن در هر مرحله است. این خاصیت زنده بودن است. نمیشود ملتی را فرض کرد که آرمانهای بزرگی داشته باشد و بخواهد کارهای بزرگی بکند، اما دشمن نداشته باشد. بله، ملتهایی هستند که به گوشهای خزیدهاند، کاری به کار سرنوشتشان ندارند، بیگانگان هم بر آنها مسلّطند، آنها هم مثل گوسفند میچرند و بیگانگان مثل چوپانهای خائن، هرچه میخواهند، از آنها استفاده میکنند؛ البته آنها اگر بخواهند همانطور زندگی کنند، هیچ لزومی ندارد که به این فکرها باشند؛ چون آیندهای برایشان وجود ندارد. البته امروز در دنیا چنین ملتهایی را خیلی کم میشود سراغ داد. اگر وجود داشته باشند، خیلی کم هستند. بالاخره ملتها بیدار شدهاند. به هر حال، ملتی مثل ملت ایران که علیه دخالت بیگانگان قیام کرد و دست بیگانگان را کوتاه نمود و به مداخله بیگانگان در کشور خود پایان داد - اینها کارهای کوچکی نیست - دشمن دارد. ملت ایران، به غارت بیگانگان از منابع نفتی و منابع گوناگون مادی خود خاتمه داد و دستگاه حکومتی را که به نفع بیگانگان کار میکرد، ریشهکن کرد و از بیخ و بن برانداخت. این ملت با این خصوصیات، بالاخره دشمن دارد و بدون دشمن نخواهد بود. امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگویی و تحمیل و تبعیض، مخالف است. همه کسانی که اهل ظلمند، همه کسانی که اهل تبعیضند، همه کسانی که اهل زورگویی هستند و همه کسانی که اهل چپاولگریاند، طبعاً با این ملت، میانه خوبی ندارند. البته بعضیها میگویند و ترویج میکنند که ما توهم میکنیم که علیهمان توطئه هست و دشمنی وجود دارد! خیلی خوب؛ کسانی که دلشان میخواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند انشاءاللَّه گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمیشود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمیرود. اگر دشمن، کمین گرفته، منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم، اگر به فرض، خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنی خودش را میکند؛ چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنی خود دست برنمیدارد. افرادی مایلند اثبات کنند که نخیر، ملت ایران هیچ دشمنی ندارد! کنار خانه خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید؛ خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن و امان است! نه، این حرفها واقعیت ندارد. یک ملت زنده، نمیتواند اینگونه فکر کند. 5. حرکت بینظیر مردم در انتخابات 22 خرداد بنده دوست ندارم در سخنرانیها و خطابهها، نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم یا تملق آنها را بگویم؛ اما در این قضیه انتخابات، خطاب به شما مردم عزیز عرض میکنم که هر چه با مبالغه صحبت بکنم، زیاد نیست؛ حتی اگر بوی تملق هم بدهد، ایرادی ندارد. کار بزرگی کردید. انتخابات 22 خرداد، نمایش عظیمی بود از احساس مسئولیت ملت ما برای سرنوشت کشور؛ نمایش عظیمی بود از روح مشارکتجوی مردم در اداره کشورشان؛ نمایش عظیمی بود از دلبستگی مردم به نظامشان. حقیقتاً مشابه این حرکتی که در کشور انجام گرفت، من امروز در دنیا و در این دموکراسیهای گوناگون - چه دموکراسیهای ظاهری و دروغین و چه دموکراسیهایی که واقعاً به آرای مردم مراجعه میکنند - نظیرش را سراغ ندارم. در جمهوری اسلامی هم جز در همهپرسی سال 58 - فروردین 58 - هیچ نظیری دیگر برای این انتخاباتی که در جمعه گذشته شما انجام دادید، وجود ندارد؛ مشارکت حدود 85 درصد؛ چهل میلیون تقریباً جمعیت. انسان دست مبارک ولیعصر (عج) را پشت سر حوادثی با این عظمت میبیند. این نشانه توجه خداست. لازم میدانم از اعماق دل، نسبت به شما مردم عزیز در سراسر کشور، ابراز ادب و ابراز تواضع کنم که واقعاً جا دارد. نسل جوان ما به خصوص نشان داد که همان شور سیاسی، همان شعور سیاسی، همان تعهد سیاسی را که ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتیم، دارد؛ با این تفاوت که در دوران انقلاب، کوره داغ انقلاب، دلها را به هیجان میآورد؛ بعد هم در دوره جنگ، به نحو دیگری؛ اما امروز اینها هم نیست، در عین حال این تعهد، این احساس مسئولیت، این شور و شعور در نسل کنونی ما وجود دارد؛ اینها چیز کمی نیست. البته بین مردم، اختلاف سلیقه هست؛ اختلاف رأی هست؛ عدهای کسی را قبول دارند، حرفی را قبول دارند؛ عده دیگری، کس دیگری را قبول دارند، حرف دیگری را قبول دارند؛ اینها هست؛ طبیعی هم هست؛ لیکن یک تعهد جمعی را انسان در بین همه این آحاد، با اختلاف آرائشان، احساس میکند؛ یک تعهد جمعی برای حفظ کشورشان، برای حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهای بزرگ، در شهرهای کوچک، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پیر، جوان، همه وارد این میدان شدند؛ همه در این حرکت عظیم شرکت کردند. 6. 22 خرداد یک حماسه بود عزیزان من! ملت ایران! 22 خرداد، یک حماسه بود. این حماسه، تاریخی و جهانی شد. اگرچه بعضی از دشمنان ما در اطراف دنیا خواستند این پیروزی مطلق نظام را، این پیروزی حتمی را، به یک پیروزی مشکوک و قابل تردید تبدیل کنند؛ حتی بعضی خواستند این را به یک شکست ملی تبدیل کنند! خواستند کام شما را تلخ کنند و نگذارند بالاترین نصاب مشارکت جهانی را دنیا به نام شما ثبت کند. خواستند این کارها را بکنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نمیشود آن را دستکاری کرد. 7. انتخابات 22 خرداد، زلزله سیاسی برای دشمنان عزیزان من! این انتخابات، برای دشمنان شما، یک زلزله سیاسی بود؛ برای دوستان شما در اکناف عالم، یک جشن واقعی بود؛ یک جشن تاریخی بود. در سی سالگی انقلاب، این جور مردم بیایند نسبت به این نظام و این انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداری کنند! این یک جنبش عمومی و مردمی بود برای تجدید پیمان با امام و با شهدا و برای نظام جمهوری اسلامی، یک نَفَس تازه کردن، یک حرکت از نو، یک فرصت بزرگ. این انتخابات، مردمسالاری دینی را به رخ همه مردم عالم کشید. همه کسانی که بدخواه نظام جمهوری اسلامی هستند، دیدند مردمسالاری دینی یعنی چه. این یک راه سوم است در مقابل دیکتاتوریها و نظامهای مستبد از یک طرف و دموکراسیهای دور از معنویت و دین از طرف دیگر. این، مردمسالاری دینی است؛ این است که دلهای مردم را مجذوب میکند و آنها را به وسط صحنه میکشاند. 8. انتخابات 22 خرداد، نماد اعتماد و امید مردم انتخابات 22 خرداد نشان داد که مردم، با اعتماد و با امید و با شادابی ملی، در این کشور زندگی میکنند. این جواب خیلی از حرفهایی است که دشمنان شما در تبلیغات مغرضانه خودشان بر زبان میآورند. اگر مردم کشور به آینده امیدوار نباشند، در انتخابات شرکت نمیکنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شرکت نمیکنند؛ اگر احساس آزادی نکنند، به انتخابات روی خوش نشان نمیدهند. اعتماد به نظام جمهوری اسلامی، در این انتخابات، آشکار شد. دشمنان، همین اعتماد مردم را هدف گرفتهاند؛ دشمنان ملت ایران میخواهند همین اعتماد را در هم بشکنند. این اعتماد، بزرگترین سرمایه جمهوری اسلامی است و میخواهند این را از جمهوری اسلامی بگیرند. میخواهند ایجاد شک کنند؛ ایجاد تردید کنند درباره این انتخابات و این اعتمادی را که مردم کردند، تا این اعتماد را متزلزل کنند. دشمنان ملت ایران میدانند که وقتی اعتماد وجود نداشت، مشارکت، ضعیف خواهد شد؛ وقتی مشارکت و حضور در صحنه ضعیف شد، مشروعیت نظام، دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها این را میخواهند؛ هدف دشمن، این است. میخواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند؛ تا مشروعیت را از جمهوری اسلامی بگیرند. این، ضررش به مراتب از آتش زدن بانک و سوزاندن اتوبوس، بیشتر است. این، آن چیزی است که با هیچ خسارت دیگری قابل مقایسه نیست. مردم بیایند در یک چنین حرکت عظیمی، این جور مشتاقانه حضور پیدا کنند، بعد به مردم گفته بشود که شما اشتباه کردید به نظام اعتماد کردید؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن این را میخواهد. این خط را از پیش از انتخابات هم شروع کردند؛ از دو سه ماه پیش از این. من اول فروردین در مشهد گفتم هی دارند به گوشها میخوانند و تکرار میکنند که بناست در انتخابات تقلب بشود. میخواستند زمینه را آماده کنند. من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم این حرفی را که دشمن میخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگویید. نظام جمهوری اسلامی، مورد اعتماد مردم است. این اعتماد، آسان به دست نیامده؛ سی سال است که نظام جمهوری اسلامی، با مسئولانش، با عملکردش، با تلاشهای فراوانش، توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند. دشمن میخواهد این اعتماد را بگیرد و مردم را دچار تزلزل کند. 9. نتیجه عمل نکردن به قانون، تلخ است بنده مخالفم که مردم کشورمان را، مردم عزیزمان را به دو بخش تقسیم کنیم؛ یک عدهای را مقابل یک عده دیگر قرار بدهیم. قضیه این جوری نیست. در خیلی از مسائل، مردم سلیقههایشان، نگاههایشان، نظرهایشان یکی نیست؛ اما این به معنای اصطکاک و تزاحم و تعارض و دست به یقه شدن نیست. ما نباید مردممان را وادار کنیم که با هم دست به یقه بشوند. من به هر دو طرف نصحیت میکنم؛ احساسات جوانها را تحریک نکنند و مردم را مقابل هم قرار ندهند. ملت یکپارچهای است؛ ایمان واحدی دارد؛ قلباً هم با نظام خود روابط حسنهای دارد؛ نشانه این روابط حسنه، همین حضور در پای صندوقهاست. اگر امیدوار نبودند، اگر حسن ظن نداشتند، اگر اعتماد نداشتند، نمیآمدند پای صندوقها. پس این ملت با نظام خود هیچ مشکلی ندارد. نباید این ملت یکپارچه را دو شقه کرد؛ تقسیم کرد؛ یک گروه را علیه آن گروه دیگر، آن گروه را علیه این گروه دیگر تحریک کرد. در همین جا هم برای حل و فصل قضایا، معیار قانونی وجود دارد. اگر قانون حاکم نشد، آن چیزی که از بیقانونی بر سر همه خواهد آمد، بسیار تلختر است از آنچه که اجرای قانون ممکن است در کام بعضی، تلخی به وجود بیاورد؛ (و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق). عدل، همان رعایت قانون است. اگر ما از رعایت قانون احساس ضیق کردیم، نخواستیم به قانون تن بدهیم، آنچه که بر سر ما از بیقانونی خواهد آمد، به مراتب از این تلخی تحمل قانون، سختتر است. این را باید همه توجه کنند. 10. حوادث بعد از انتخابات، دور از انتظار نبود همه ملاحظه کردید؛ کشور در برههای از زمان، در معرض یک آزمون سیاسی بسیار تعیین کنندهای قرار گرفت و همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند، هاضمه نظام و کشور، توانست حوادث را در درون خودش هضم کند و فائق بیاید. من قبلاً هم گفتم؛ بروز چنین حوادثی، برای ما هیچ خلاف انتظار نیست؛ یعنی حالا اگر تعبیر دقیقتری بخواهم بکنم، (چندان) [خلاف انتظار نیست] نگوییم (هیچ) خلاف انتظار نیست؛ یعنی تا حدود زیادی، انتظار حوادثی از این قبیل هست؛ به دلایل گوناگون؛ رسالتی که برای نظام قائلیم؛ رسالتی که برای اسلام قائلیم، معنایی که برای جمهوری اسلامی در ذهنمان داریم؛ تعریفی که جمهوری اسلامی از خودش برای ما در طول این سی سال کرده، هوشمندی مردممان و جوانانمان که به تجربه رسیده، وجود آزادی ناگزیر که به حکم اسلام، باید این آزادی در کشور باشد و ما به آن اعتقاد داریم، اعتقاد ما به آزادی، یک مسئله تاکتیکی نیست؛ یک مسئله واقعی است؛ آزادی به همان معنایی که جمهوری اسلامی تعریف میکند؛ نه به معنایی که غربیها تعریف میکنند که آن، به نظر ما، انحراف است؛ آن جایی که باید آزادی باشد، نیست؛ آن جایی که باید محدودیت باشد، قیدها گسسته است و آزادی هست! آن را ما مطلقاً قبول نداریم؛ توی رودربایستی با غرب هم گیر نمیکنیم. ما آزادی را با همان مفهوم اسلامی خودش قبول داریم که البته در آن آزادی، بیان هست؛ آزادی رفتار هست؛ آزادی فکر هست. [بنابراین] این حوادث، چندان خلاف انتظار نیست. آن چه که مهم است، این است که یک انسان باشرف، مؤمن، معتقد به اهداف والای جمهوری اسلامی، بداند که در این جور حوادث، چه کار باید بکند. این، مهم است. این، آن چیزی است که مخاطبه من با شما دانشگاهیان را در این مسئله خاص، الزامی میکند. 11. جریان حوادث اخیر، جریانی از پیش طراحی شده بود این مطلبی که عرض میکنم، تحلیل است؛ خبر نیست. به اعتقاد من و با تحلیل من، این مسئله، از بعد از انتخابات یا از روزهای حول و حوش انتخابات، شروع نشده، این از قبل شروع شده، این از قبل طراحی و برنامهریزی شده است. من افرادی را که دستاندرکار بودند، متهم نمیکنم که اینها دستنشانده بیگانههایند یا انگلیسند یا آمریکایند. این را من ادعا نمیکنم؛ چون برای من، این قضیه ثابت نیست. چیزی که ثابت نیست، نمیتوانم بگویم؛ اما آنی که میتوانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحیشده و تصادفی نبود. همه نشانهها نشان میدهد که این جریان، طراحیشده و حسابشده بود؛ البته آنهایی که طراحی کرده بودند، یقین نداشتند که خواهد گرفت. بعد از انتخابات که تحرکاتی از طرف بعضیها شروع شد، یک تجاوب نسبی هم از سوی جمعی از مردم تهران صورت گرفت، آنها امیدوار شدند؛ فکر کردند آن چه که تصور میکردند، انجام شد و گرفت و امیدوار شدند؛ لذا دیدید که این دستگاهها و وسائل رسانهای و صوتی و الکترونیکی و ماهوارهای و غیره، حضورشان در صحنه را چطور تشدید کردند؛ صریح وارد میدان شدند. قبلاً امیدوار نبودند که این کار بگیرد؛ بعد دیدند نه، گرفت؛ لذا سریع وارد میدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل همیشه که مسائل ایران را بد میفهمند و ملت ایران را نمیشناسند، این دفعه هم نشناختند. اینها تودهنی خوردند؛ سیلی خوردند؛ ولی هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم: دانشجوهای عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودی هم زمین نمیگذارند. اینها صحنهگردانهایی دارند؛ صحنهگردانهایی هم پیدا خواهند کرد. قطعاً این بلواهای بعد از انتخابات، به نظر آدمهای خبره و آگاه، برنامهریزی شده بود؛ یعنی انسان با هر کسی از انسانهای فهیم که با مسائل کشور و با مسائل جهانی آشنا هستند، در میان میگذارد، میفهمد. همه این را میفهمند که این کار، برنامهریزی شده بود و یک کار دفعی نبود که بخواهیم بگوییم یک چیزی پیش آمده، مثلاً دفعتاً کسی بلند شد حرفی زد؛ نه، این کار، برنامهریزی شده بود و از یک مرکزی هدایت میشد. خوب، شکست خوردند دیگر؛ انشاءاللَّه این شکستشان ادامه هم پیدا خواهد کرد؛ منتها دائم دارند توطئه میکنند. 12. مسائل اصلی و فرعی در حوادث پس از انتخابات در این مسائل اخیر، مسائل را باید اصلی و فرعی کرد؛ مسئله اصلی چیست؛ یک سلسله مسائل فرعی هم پیرامون اوست؛ نه این که آن مسائل فرعی، کماهمیت است؛ اما مسئله اصلی، اهمیتش بیشترش از آنهاست. مسئله اصلی در این قضایای اخیر، اصل انتخابات بود. زیر سؤال بردن اصل انتخابات، بزرگترین جرمی بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم، چشمتان را میبندید؟ این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکت به این عظمت، یک نصابشکنی، یک رکودشکنی در دنیا در مردمسالاری، در دمکراسیای که این قدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند، بدون استدلال، بدون دلیل، همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات، دروغ است! این، کار کوچکی است؟ این، جرم کمی است؟ یک قدری باید منصف بود. توی این قضایا. دشمن هم حداکثر استفاده را از این کرد. یک عده هم هستند در داخل کشور؛ از اول با نظام جمهوری اسلامی موافق نبودند - مال امروز و دیروز نیست؛ سی سال است که موافق نیستند - از این فرصت استفاده کردند؛ دیدند عناصری وابسته به خود نظام، از خود نظام، دارند این جور میدانداری میکنند؛ اینها هم وقت را مغتنم شمردند و آمدند داخل میدان. من روز اول این را پیغام دادم به همین حضراتی که صحنهگردان این قضایا هستند؛ آن ساعات اول من به آنها پیغام خصوصی دادم. من اگر یک وقتی توی نماز جمعه یک حرفی میزنم، این، ابتدا به ساکن نیست؛ حرف خصوصی، پیغام خصوصی و نصیحت لازم انجام میگیرد. وقتی انسان ناچار میشود، یک حرفی را میآورد در علن بیان میکند. من پیغام دادم؛ گفتم: این را شما دارید شروع میکنید؛ اما نمیتوانید تا آخر کنترل کنید؛ دیگران میآیند سوءاستفاده میکنند؛ حالا دیدید؛ آمدند سوءاستفاده کردند! مرگ بر اسرائیل را خط زدند! مرگ بر آمریکا را خط زدند! معنای این کار، چیست؟ آنی که وارد عرصه سیاست میشود، باید مثل یک شطرنجباز ماهر، هر حرکتی را که میکند، تا سه چهار تا حرکت بعد از آن را هم پیشبینی کند. شما این حرکت را میکنی، رقیبت در مقابل آن، حرکت دیگر را خواهد کرد؛ باید فکرش باشی که تو، چه حرکتی خواهی کرد. اگر دیدی در آن حرکت دوم، تو درمیمانی، الان این حرکت را نکن؛ اگر کردی، ناشی هستی - حالا تعبیر بهترش این است - توی این کار، توی این بازی، توی این حرکت، ناشی هستی؛ ناواردی. اینها نمیفهمند چه کار میکنند؛ یک حرکتی را شروع میکنند؛ ملتفت نیستند که در حرکات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد. اینها را باید محاسبه میکردند. مطلب اصلی، این بود؛ زیر سؤال رفتن انتخابات؛ مواجه کردن مجموعهای از مردم - آنها هیچ نیت سویی هم ندارند؛ وارد میدان انتخابات شدند؛ طبق عقیدهشان عمل کردند؛ خیلی هم خوب - با نظام؛ با کشور؛ با حرکت عمومی کشور. اینها، کارهای کوچکی نیست. اگر شما منصفید، آن حرکتهای جانبی را، آن قضایای جانبی را ببینید و اهمیتش را هم در نظر داشته باشید؛ اما مهمتر بودن این را هم در نظر داشته باشید. 13. متن و حاشیه قضایای اخیر این فتنههایی که دشمن برپا کرده بود و امید بسته بود که شاید بتواند از این آب گلآلود ماهی بگیرد، بحمداللَّه این فتنهها تمام شد. هر فتنهای، در مقابل حق و در مقابل ملت هوشیار، از بین خواهد رفت؛ گرد و غبار، فرو خواهد نشست. همیشه همین جور است. حواشی ایجاد شده به وسیله یک عده دشمن و یک عده غافل، از بین میروند و متن قضیه باقی میماند. متن قضیه این است که در یک انتخابات پرشکوه، تقریباً چهل میلیون نفر از ملت ایران شرکت کردهاند. این، متن قضیه است؛ این، حقیقت قضیه است. چهل میلیون، بعد از گذشت سی سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام و امیدواری خود را به آینده با این حضورشان نشان دادند. این، میماند. متن قضیه این است که رئیس جمهوری با بیش از بیست و چهار میلیون رأی مردم انتخاب شده است؛ اینها متن قضیه است. حواشی، گرد و غبارها، پیرایهها، کارها و حرفهای دشمنشادکن، تمام خواهد شد؛ اما این حقیقت میماند. (فأمّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض) . 14. از بین بردن پشتوانه مردمی نظام، هدف دشمن در حوادث اخیر همه این بلواهایی که شما مشاهده کردید، در دوره بعد از انتخابات پیش آمد و پیش آوردند و آنها حمایت کردند؛ برای همین بود که شاید بتوانند پشتوانه مردمی انقلاب را ضربه بزنند و از انقلاب بگیرند. بنده عرض کردم: نشانه اعتماد مردم به این نظام، حضور چهل میلیونی در انتخابات بود. حالا در رادیوهای بیگانه و متأسفانه بعضی هم در داخل، همنوای با آنها، هی اصرار و تکرار که بله، اعتماد مردم از نظام، سلب شده! این، جواب آن حرف است. آن جا ما گفتیم: اینی که هشتاد و پنج درصد مردم میآیند رأی میدهند، چهل میلیون پای صندوقها میآیند، به هر کسی که رأی میدهند، خود آمدن پای صندوق، نشانه اعتماد مردم به نظام است - که حقیقت قضیه هم همین است - اینها برای این که این حرف را دروغ از آب در بیاورند، مکرر در مکرر، تبلیغات کردند که اعتماد مردم از دست رفته، چه کار کنیم؟ حالا بعضی در لباس دلسوزی گفتند: چه کار کنیم که اعتماد برگردد؟ مردم، به نظام، اعتماد دارند؛ نظام هم به مردم اعتماد دارد. انشاءاللَّه خواهید دید در انتخابات آینده - که حالا دو سه سال دیگر است - همین مردم با وجود همین بازیگریای که مخالفان و دشمنان و غافلان و بیخبران داخلی کردند، یک حضور مستحکمِ قوی، در انتخابات خواهند داشت. 15. در این حوادث، ضعفهای خود را شناختیم در امتحانهایی از قبیل همین حوادثی که حول و حوش انتخابات پیش آمد - بعد از انتخابات و قبل از انتخابات - دیدیم که در همین زمینهها، ضعفها و مشکلاتی داریم. این حوادث، برای ما، نعمت بزرگی است؛ از این جهت که ضعفهای خودمان را بشناسیم؛ مثل رزمایشهایی که نیروهای مسلح راه میاندازند. رزمایش، اصلاً برای همین است که این یگان نظامی یا این سازمان نظامی، نقاط ضعفش را پیدا کند. هدفی را میدهند؛ فرمان صادر میشود که به سمت آن هدف، حرکت بکنند؛ بعد چشمهای بصیر و بینایی میایستند و از بالای صحنه، صحنه را نگاه میکنند؛ میبینند که بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد یا بعضاً ناتوانیهای مزمن وجود دارد. این، برای ما یک رزمایش شد؛ البته به اختیار خود ما پیش نیامد؛ بر ما تحمیل شد؛ اما خوب شد؛ ضعفهای خودمان را فهمیدیم. بنابراین، این آرمانها، بالای سر ماست و باید به سمت این آرمانها حرکت کنیم؛ آن وقت، این ضعفها برطرف خواهد شد. 16. این حوادث، برای ملت ما تجربه شد در حوادث این روزها - ما در این سی سال، روزی نبود که تجربهای نیندوزیم و مطلبی یاد نگیریم - خیلی چیزها یاد گرفتیم و خیلی چیزها فهمیدیم؛ برای ملت ما، تجربه شد. همه فهمیدند که در آن وقتی که ملت، در عین استقرار و آرامش و ثبات، یک حرکت بزرگ را انجام میدهد، نباید از دشمنی دشمنانی که دارند برایش نقشه میکشند، غافل بماند. همه گفتند: یک انتخابات چهل میلیونی؛ یک عظمت بینظیر از اول انقلاب تا حالا؛ حضور مردم در صحنه بعد از سی سال؛ قدرت جذب مردم و به صحنه آوردن مردم برای نظام. این، یک عظمت بود؛ نباید غفلت کنند. همه فهمیدند که در چنین وضعیتی، نباید غفلت کنند که دشمن، کمین گرفته و مراقب است. 17. در حوادث اخیر، نظام، ضدضربه شد در این حوادث سیاسی اخیر و در مجموع حوادث این سی سال، کشور به تدریج، به مجموعه مصونیتدار، ضد ضربه و ضد بمب، تبدیل شده، یعنی نظام جمهوری اسلامی. شوخی نیست. شما قدرت امنیتی و جاسوسی و تبلیغاتی این سرویسهای گوناگون امنیتی و تبلیغاتی دنیا را دست کم نگیرید. همه این را احساس میکنند - حالا شاید کسانی که کمتر توی مقولههای گوناگون، تبحر داشتند، کمتر ببینند - هالیوود را شما دست کم نگیرید. قدرت اثرگذاری هنری در غرب و چینش بسیار دقیق حروف تبلیغات در دنیای غرب را دست کم نگیرید. همه این نیروی عظیم، به اضافه ثروت بیپایان، به اضافه دستگاههای عظیم سیاسی و تبلیغاتی، افتادند به جان جمهوری اسلامی. امروز هیچ کشور دیگری در دنیا پیدا نمیکنید که این جور آماج حملات باشد و جمهوری اسلامی، دارد مقاومت میکند. این، شوخی است؟ این موجود هفتجوش مستحکم مصونیتیافته، دارد مقاومت میکند. این، کم چیزی نیست. 18. یاد خدا، حفظ کننده دلها در شرایط طوفانی قال الحکیم فی کتابه: (هو الّذی انزل السّکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم و للَّه جنود السّموات و الأرض و کان اللَّه علیماً حکیما). این آیهای که من تلاوت کردم، به مؤمنان بشارت میدهد و نزول سکینه الهی را یادآوری میکند. سکینه یعنی آرامش در مقابل تلاطمهای گوناگون روحی و اجتماعی. این آیه، مربوط به حدیبیه است. در ماجرای حرکت پیامبر اکرم (ص) از مدینه به سمت مکه با چند صد نفر از یاران و اصحاب خود به قصد عمره - در سال ششم از هجرت - حوادثی پیش آمد که از چند جهت، موجب طوفانی شدن دلهای مؤمنان بود. از یک طرف، دشمنان با نیروی مجهزی، آنها را محاصره کرده بودند؛ اینها از مدینه دور بودند - حدیبیه نزدیک مکه است - نیروهای دشمن، متکی به عقبه مکه بودند، نیرو داشتند، سلاح داشتند، جمعیت زیاد داشتند؛ این، یک طرف قضیه بود که موجب اضطراب و موجب تشویش برای بسیاری از مؤمنین میشد؛ از طرف دیگر، پیغمبر اکرم (ص) بر طبق آن سیاست عظیم مکتوم الهی - که بعد برای همه آشکار شد - در مقابل کفاری که آمده بودند در مقابل او، در مواردی کوتاه آمد؛ گفتند اسم (رحمان و رحیم) را، (بسم اللَّه) را از این نوشته حذف کنید و پیغمبر قبول کرد و چند مسئله از این قبیل پیش آمد. این هم دلهایی را مشوش و مضطرب کرد و به تردید انداخت. در یک چنین مواردی که این اضطرابهای گوناگون - چه به لحاظ مسائل شخصی، چه به لحاظ مسائل اجتماعی - برای مؤمنینِ به اسلام پیش میآید، این جا باید منتظر سکینه الهی بود؛ آن وقت میفرماید: (هو الّذی انزل السّکینه فی قلوب المؤمنین)؛ خدا دلها را قرص کرد؛ آرامش به آنها داد؛ آنها را از تلاطمهای روحی، برحذر و برکنار داشت و مسلمانها از لحاظ روانی، به خاطر این آرامشی که خدا به آنها داد، آسوده شدند. آن وقت نتیجه این سکینه الهی و آرامش روحی، این میشود که: (لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم)؛ آن وقت بذر ایمان در دل آنها عمیقتر میروید؛ نور ایمان، دل آنها را بیشتر روشن میکند؛ ایمان آنها عمیقتر میشود. این است که برای یک مجموعه مسلمان و مؤمن، مهم است که به خدا حسن ظن داشته باشد؛ بداند که خدا کمککار اوست؛ بداند که خدا پشت سر رهپویان راه حق است. وقتی دلها قرص شد، گامها هم محکم میشود؛ وقتی گامها استوار شد، راه به آسانی طی میشود و به هدف نزدیک میشود. همیشه دشمنان اسلام خواستهاند دل مسلمانان را مشوش و مضطرب کنند. در طول تاریخ اسلام، موارد زیادی پیش آمده است. قبل از اسلام هم در مورد حرکتهای عظیم جهادی پیامبران قبل از نبی مکرم، مؤمنینی که توانستند ایمان خودشان را استوار نگه دارند، آرامش روحی پیدا کردند. این آرامش روحی، حرکات آنها را در اختیار جهت ایمانی قرار داد؛ مشوش نشدند؛ مضطرب نشدند؛ راه را گم نکردند؛ چون در حال تشویش و اضطراب، پیدا کردن راه درست، دشوار میشود. انسانی که از آرامش روحی برخوردار است، درست فکر میکند؛ درست تصمیم میگیرد و درست حرکت میکند. اینها نشانههای رحمت الهی است. امروز جامعه انقلابی ما، مردم مؤمن ما، نیاز به این دارند که این آرامش را، این سکینه را، این طمأنینه و وقار را در خودشان هرچه بیشتر به وجود بیاورند. (الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب). یاد خداست که دلها را در ماجراهای طوفانی دنیا و زندگی، حفظ میکند. 19. جنگ امروز ما، جنگ نرم است امروز توطئه دشمن، توطئه پیچیدهای است. ما باید جوانب این توطئه را به روشنی بشناسیم و بشناسانیم؛ وظیفه ما این است. امروز جنگ نظامی با ما، خیلی محتمل نیست - نمیگوییم به کلی منتفی است؛ اما خیلی محتمل نیست - لکن جنگی که وجود دارد، اگر خطرش از جنگ نظامی بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمیخواهد. در جنگ نظامی، دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما میآید و سعی میکند مراکز مرزی ما را منهدم کند؛ تا بتواند در مرز، نفوذ کند؛ در جنگ روانی و آن چه که امروز به آن جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور میآید. دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم کند و نقاط قوت را در تبلیغات خود، به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این، کارهایی است که دارند میکنند. در این کار، تجربه هم دارند؛ تلاش هم زیاد دارند میکنند؛ ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی را بدانیم؛ تا بتوانیم بر او فائق بیاییم؛ البته ما مدد الهی و کمک غیبی داریم؛ بدون شک. این را انسان دارد مشاهده میکند؛ لکن ما، مادامی که هوشیارانه و آگاهانه در میدان نباشیم و تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهی به سراغ ما نخواهد آمد. این حرکت عظیم انقلاب اسلامی، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشه از لشکر آن، من و شماییم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب میشویم؛ (و للَّه جنود السّموات و الارض)؛ لشکر او، زمین و آسمان نمیشناسد؛ (و کان اللَّه عزیزاً حکیما)؛ خدا عزیز است – عزیز، یعنی غالبِ لایُغلب؛ یعنی بینیاز از همه - من و شما هم حالا یک گوشهای از کار را در دست میگیریم. این حرکت، عظیمی که با انقلاب اسلامی شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست؛ آن حرکت ادامه دارد. همینی که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه، میگویند جنگ نرم، راست است، این، یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است؛ البته این حرف را من امروز نمیزنم؛ من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را میبینم؛ چه بکنم اگر کسی نمیبیند؟ چه کار کند انسان؟ من دارم میبینم صحنه را؛ میبینم تجهیز را؛ میبینم صفآراییها را؛ میبینم دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده را علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه این آرمانها و علیه همه آن کسانی که به این حرکت دل بستهاند. اینها را انسان دارد میبیند. خب، چه کار کند؟ این، تمام نشده، چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. 20. جنگ نرم چیست؟ همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجهه استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجهه دهه اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند، شکست خوردند. مواجهه سخت بود؛ ایجاد جنگ بود؛ کودتا بود. در اول انقلاب، کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت؛ یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هوشیاری نسبت به همه جوانب باشد؛ اما این، اولویت استکبار در مواجهه با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیله دروغ، به وسیله شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود و امروز گسترش پیدا کرده است. جنگ نرم، یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم. یکی از ابزارها در جنگ نرم، این است که مردم را در یک جامعه، نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند؛ یک بهانهای پیدا کنند، با این بهانه، بین مردم ایجاد اختلاف کنند؛ مثل همین قضایای بعد از انتخابات امسال که دیدید یک بهانهای درست کردند و بین مردم، ایجاد اختلافی کردند. خوشبختانه مردم ما بابصیرتند. این جور کاری در کشورهای دیگر، اوضاع کشور را به کلی عوض کرد؛ در جاهای دیگر، تردیدافکنی در دلهای مردم نسبت به یکدیگر؛ یک بهانهای مثل بهانه انتخابات را پیش بکشند، ایجاد تردید کنند، دلها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دستآموزِ مغرضِ معاند را به کارهای خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کی بود، چی بود و چه شد. این جزء طرحهای اساسی است. این جور کاری را دنبال میکنند. 21. اهداف دشمن در این مرحله در جبهه، یک فرمانده خوب، آن کسی است که بتواند بفهمد دشمن از کجا میخواهد حمله کند و این را به نیروهای خودش تفهیم نماید. در دوران جنگ تحمیلی، جوانانی که آن روز در میدان جنگ بودند، این نکته را خیلی خوب میدانند. اگر در هر نقطهای که شما هستید، بتوانید بفهمید دشمن در فکر چیست، یقیناً مبالغ زیادی از حمله دشمن را پیشگیری خواهید کرد و خودتان را مصونیت خواهید بخشید و کارهایی را که باید انجام دهید، انجام خواهید داد. البته ما نمیخواهیم حالا دشمن معرفی کنیم. غالباً ملت ایران، دشمنان بینالمللی و جهانی خودش را میشناسد؛ اما هدفهای دشمن در این مرحله چیست؟ اگر از من سؤال کنند، من میتوانم دو سه هدف را بهعنوان هدفهای مرحلهای دشمن در این مقطع زمانی، برای کشور و ملتمان نام ببرم. دشمن سه هدفِ مرحلهای و مقطعی را تعقیب میکند. اول عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریب ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقبافتاده توسریخور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمیکرد و این ملت پیش نمیرفت. دشمن میخواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومتبخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم (اصلاح) میگذارند! من کاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحث من بر سر دشمن است که سلسلهجنبان این حرکت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی که اساس کار، دست آنهاست، جزء دشمنانند؛ مثل جبهه قاسطین که من در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام عرض کردم. 22. خطوط اصلی فعالیت دشمن در جنگ نرم دشمنان ما، دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی، چند خط را دارند دنبال میکنند که این در تبلیغاتشان و در کاری که انجام میدهند، واضح هم هست. اینها چیزهای پوشیده و پنهانی نیست و باید در ذهن خودمان اینها را جمعبندی کنیم: 1. از بین بردن امید در دل مردم یکی این است که نشانههای امید را مخدوش کنند و مورد خدشه قرار بدهند که از جمله، همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، یک چیز امیدبخش و مهمی است؛ همان طور که عرض کردیم، سی سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمده از این انقلاب، یک چنین آرای وسیعی را تقدیم بکنند، این جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معنای دیگری ندارد و این اتفاق افتاد یا رئیس جمهوری را با این رأی بالا انتخاب بکنند؛ این، یک چیز بیسابقه است. این، اتفاق افتاد و این کار در کشور شد. این، خیلی نقطه قوت مهمی است. سعی شد این نقطه قوت را تبدیل کنند به نقطه ضعف؛ این مایه امید را تبدیل کنند به مایه تردید؛ مایه یأس. این، کار خصمانهای است. در کشور، مایههای امید فراوان است؛ زیرساختهای کشور، امروز، زیرساختهای بسیار مستحکمی است؛ کارهای مهمی در طول این سالها انجام گرفته و امروز کشور آماده یک حرکت جهشوار به جلوست. پیشرفتهای علمی، امروز خیلی چشمنواز و چشمگیر است؛ به طوری که دیگران - دانشمندان کشورهای دیگر، آنهایی که انگیزه سیاسی ندارند - اعتراف میکنند. در مورد همین سلولهای بنیادی، اعتراف کردند که باور نمیکردند در ایران این حدِ پیشرفت وجود داشته باشد. میگوید: من پارسال هم در این کنفرانس علمی شرکت کردم، امسال هم شرکت کردم؛ امسال تا پارسال؛ تفاوت زیادی به وجود آمده، پیشرفت زیادی شده! این، یک نمونهاش است. دهها نمونه از این قبیل داریم که اینها پیشرفتهای علمی است؛ مایههای امید است. خودِ تجربه سی ساله - سی سال تجربه پشت سر ماست؛ در اختیار ماست - نسل جوانِ پر انرژی و تحصیل کردهای در وسط میدان است. اینها همه مایههای امید و نقاط قوت است. نسل جوانی که هم تحصیل کرده است، هم اعتماد به نفس دارد؛ هم احساس میکند که میتواند کشور خودش را پیش ببرد. ما یک سند چشمانداز داریم که تا سال 1404، مشخص کرده که خط ما از لحاظ پیشرفتهای کشوری و مادی کجاست؛ خیلی چیز مهمی است. معلوم کردیم که به کجا باید برسیم و از چه طریقی، باید حرکت بکنیم. اینها عوامل امید است. اینها نقطههای قوت است. میخواهند اینها را به موجبات یأس تبدیل کنند. راجع به سند چشمانداز صحبت بشود، میگویند: آقا به این سند توجهی نشده؛ راجع به پیشرفتهای علمی بحث بشود، میگویند: اینها خیلی اهمیتی ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، این شبههها و خدشهها را پیش میآورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره میکنند به تخلف چند تا جوان در یک طرفی! یعنی همه این نقاط مثبت، این قلههای برجستهای که همهاش امیدافزا هست، اینها را سعی میکنند در چشمها کمرنگ کنند؛ متقابلاً نقاط ضعف کوچکی را که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را - نمیگوییم هم کوچک،
سخنان مقام معظم رهبری در مورد ضرورت داشتن بصیرت را بنویسد.
ضمن آرزوی موفقیت برای شما , در این زمینه مطلبی تحت عنوان ؛ (اگر بصیرت نداشته باشیم... ، 56 نکته از سخنان رهبر معظم انقلاب درباره حوادث پس از انتخابات، جنگ نرم و بصیرت ، گردآوری و تنظیم: محمد شکراللهی ، ویژه نامه نشریه پرسمان ، شماره 83 - آذر 1388 ) ارائه می گردد : 1. معارضه دستگاه استکبار با جمهوری اسلامی، تمام شدنی نیست دشمنان برای حمله به جمهوری اسلامی، استدلال دارند. به نظر من، استدلالشان از دیدگاه آنها، استدلال تامّی است. در یک نقطه بسیار حساس جهان از لحاظ جغرافیایی، یعنی این نقطه خاورمیانه، خلیج فارس، دریای سرخ، شمال آفریقا، بخشی از مدیترانه - این حوزه عظیمی است دیگر - مجموعه امت اسلامی واقع شده. الان شما ببینید از این پنج تا، شش تا گذرگاه آبی حساسِ حیاتی که در دنیا وجود دارد، سه تایش توی این منطقه است؛ تنگه هرمز، کانال سوئز و بابالمندب. اینها گذرگاههای مهمی است که تجارت جهانی، متوقف به اینهاست. شما نقشه جهان را بردارید جلوی رویتان نگاه کنید؛ خواهید دید که این چند تا مرکز، چقدر برای ارتباط تجاری و اقتصادی دنیا مهم است. بنابراین، این منطقه، منطقه حساسی است. حالا در این منطقه بسیار حساس، یک قدرتی دارد قد میکشد و روز به روز، خودش را بیشتر نشان میدهد. این قدرت، با همه خواستههای استکباری و دستگاههای کمپانیها و شبکههای عظیم اقتصادی مفسد فیالارض، مخالف است؛ با نظام سلطه، مخالف است؛ با سلطهگری، مخالف است؛ با ظلم، مخالف است. خوب، این خیلی برای دستگاه استکبار مهم است. دستگاه استکبار، فقط ایالات متحده آمریکا یا فلان رئیس جمهور و فلان دولت آمریکا یا فلان کشور اروپایی نیست؛ دستگاه استکبار، یک شبکه عظیمتری است که شامل اینهاست. شبکه صهیونیستی هست؛ شبکه تجار اساسی بینالمللی هست؛ مراکز پولی عظیم دنیا هست. اینها هستند که مسائل سیاسی دنیا را دارند طراحی میکنند. دولتها را اینها میآورند؛ اینها میبرند. این مجموعه که تویش دولت ایالات متحده هست، دولتهای اروپایی هستند؛ خیلی از این نفتخوارهای ثروتمند منطقه خودمان هستند؛ با یک چنین قدرتِ رو به رشد و رو به اعتلای در حال قدکشی، به شدت مخالفند. بنابراین، هرچه بتوانند، در مقابله او کار میکنند. توی این سی سال هم بیکار نماندند؛ هرچه بگذرد هم باز بیکار نمیمانند؛ مگر آن وقتی که شماها همت کنید؛ شما جوانها کشور را از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی و از لحاظ امنیتی، به نقطهای برسانید که امکان آسیبپذیریاش، نزدیک به صفر باشد؛ آن وقت، کنار میکشند و توطئهها تمام خواهد شد. اینی که من توی این چند سال به دانشگاهها مرتب راجع به مسائل علم و تحقیق و پژوهش و نوآوری و جنبش نرمافزاری و ارتباط صنعت و دانشگاه و اینها، این همه تأکید کردم، برای خاطر این است که یک رکن امنیت بلندمدت کشور و ملتتان، علم است. 2. دشمن، همیشه بیدار است معارضه با نظام، یک سابقه سی ساله در این انقلاب دارد؛ چیز جدیدی نیست. اَشکال معارضه، گوناگون بوده است؛ اما همیشه بوده است؛ شدتاً، ضعفاً، متناسب با وضعیت ما در داخل بوده. هر جا احساس کردند و هر وقت احساس کردند میتوانند حضور قویتری پیدا کنند، ضربهای را که میتوانستند - به خیال خود - وارد کردند. انقلاب هم در طول این سی سال، در مقابل این ضربات، ایستاده است؛ نه فقط ضعیف نشده، بلکه روز به روز، بحمداللَّه کشور و نظام جمهوری اسلامی، قویتر هم شده، منتها یک نکته وجود دارد و آن این است که هر چه ما در نظام جمهوری اسلامی، توانستیم ریشه خودمان را عمیقتر کنیم و پیشتر برویم و کارهایمان را پیچیدهتر بکنیم، توطئه دشمن هم پیچیدهتر شده است؛ این را باید توجه داشت. درست است که ما تجربه غلبه بر چالشهای تحمیل شده را داریم - نه فقط در یک مورد و دو مورد، در تمام این سی سال، تجربه نظام جمهوری اسلامی، تجربه غلبه بر چالشها و بر معارضهها و دشمنیهاست - ولی بایستی توجه کرد که (من نام لم یُنَم عنه)؛ دشمن، بیدار است؛ خبرهایی که از مراکز حساس سیاسی و امنیتی دنیا به دست ما میرسد، نشان میدهد که دستگاههای عظیمی، گستردهای، با بودجههای کلانی، به طور دائم، متوجه به نظام جمهوری اسلامی هستند؛ با انگیزههایی که دارند که گفته شده است و معلوم است برای ما و شما. دارند کار میکنند؛ هر روز طرحی را به میدان میآورند و هر روز عرصه جدیدی را در مقابل جمهوری اسلامی میآرایند و این، ادامه هم پیدا خواهد کرد؛ تا وقتی که مأیوس بشوند؛ آن وقتی که نظام جمهوری اسلامی، به نصابهای مشخصی در زمینههای سیاسی، در زمینههای اقتصادی، در زمینههای امنیتی، در زمینههای علمی، در زمینههای اخلاقی برسد. تا جمهوری اسلامی به این نصابهای معین نرسیده است، اینها ادامه پیدا خواهد کرد؛ به آن جا که رسیدیم، دشمن، طبعاً مأیوس خواهد شد و واقعیت را به طور کامل، خواهد پذیرفت. 3. توطئه علیه نظام، توهم نیست؛ واقعیت است توطئه، توهم نیست؛ ای کاش مجال بود تا گفته میشد تا آن وقت انسان میتوانست آن برگهای بر روی هم گذاشته کتاب حرف را باز کند؛ تا خیلی از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد. این جور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف، دارد توطئه میشود. ممکن است آن کسی که در جهت آن توطئهها، در داخل کشور، محور حرکت قرار میگیرد، خودش اصلاً نفهمد. فهمیدن این هم ذکاوت میخواهد. بعضیها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به سازکی میرقصند؛ ولی این، واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئهها، وجود دارد. در عین حال، این کشور و این نظام، نه فقط سست نمیشود، ضعیف[هم] نمیشود. جامعه علمیاش، جامعه پیشرفتهاش - که همین شما جوانها باشید - امروزش از ده سال قبلش، به صورت آشکاری جلوتر میرود. این، معنایش چیست؟ این، معنایش حقانیت است. این، معنایش اصالت است. این، معنایش ریشهدار بودن است؛ (الم تر کیف ضرب اللَّه مثلاً کلمه طیّبه کشجره طیّبه). اعتقاد ما، این است. ما با اعتقاد، با دل کار، میکنیم. 4. چه بدانیم، چه ندانیم، دشمن، دشمنی خود را میکند یک ملت زنده و ملتی که اهل پیشرفت است، از جمله کارهایی که در کنار سازندگی، در کنار پیشرفت علمی و در کنار کارهای بزرگ، حتماً باید از آن غفلت نکند، شناخت هدفهای دشمن در هر مرحله است. این خاصیت زنده بودن است. نمیشود ملتی را فرض کرد که آرمانهای بزرگی داشته باشد و بخواهد کارهای بزرگی بکند، اما دشمن نداشته باشد. بله، ملتهایی هستند که به گوشهای خزیدهاند، کاری به کار سرنوشتشان ندارند، بیگانگان هم بر آنها مسلّطند، آنها هم مثل گوسفند میچرند و بیگانگان مثل چوپانهای خائن، هرچه میخواهند، از آنها استفاده میکنند؛ البته آنها اگر بخواهند همانطور زندگی کنند، هیچ لزومی ندارد که به این فکرها باشند؛ چون آیندهای برایشان وجود ندارد. البته امروز در دنیا چنین ملتهایی را خیلی کم میشود سراغ داد. اگر وجود داشته باشند، خیلی کم هستند. بالاخره ملتها بیدار شدهاند. به هر حال، ملتی مثل ملت ایران که علیه دخالت بیگانگان قیام کرد و دست بیگانگان را کوتاه نمود و به مداخله بیگانگان در کشور خود پایان داد - اینها کارهای کوچکی نیست - دشمن دارد. ملت ایران، به غارت بیگانگان از منابع نفتی و منابع گوناگون مادی خود خاتمه داد و دستگاه حکومتی را که به نفع بیگانگان کار میکرد، ریشهکن کرد و از بیخ و بن برانداخت. این ملت با این خصوصیات، بالاخره دشمن دارد و بدون دشمن نخواهد بود. امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگویی و تحمیل و تبعیض، مخالف است. همه کسانی که اهل ظلمند، همه کسانی که اهل تبعیضند، همه کسانی که اهل زورگویی هستند و همه کسانی که اهل چپاولگریاند، طبعاً با این ملت، میانه خوبی ندارند. البته بعضیها میگویند و ترویج میکنند که ما توهم میکنیم که علیهمان توطئه هست و دشمنی وجود دارد! خیلی خوب؛ کسانی که دلشان میخواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند انشاءاللَّه گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمیشود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمیرود. اگر دشمن، کمین گرفته، منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم، اگر به فرض، خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنی خودش را میکند؛ چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنی خود دست برنمیدارد. افرادی مایلند اثبات کنند که نخیر، ملت ایران هیچ دشمنی ندارد! کنار خانه خودتان بنشینید و به کار خودتان سرگرم باشید؛ خاطرتان هم جمع باشد که همه جا امن و امان است! نه، این حرفها واقعیت ندارد. یک ملت زنده، نمیتواند اینگونه فکر کند. 5. حرکت بینظیر مردم در انتخابات 22 خرداد بنده دوست ندارم در سخنرانیها و خطابهها، نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم یا تملق آنها را بگویم؛ اما در این قضیه انتخابات، خطاب به شما مردم عزیز عرض میکنم که هر چه با مبالغه صحبت بکنم، زیاد نیست؛ حتی اگر بوی تملق هم بدهد، ایرادی ندارد. کار بزرگی کردید. انتخابات 22 خرداد، نمایش عظیمی بود از احساس مسئولیت ملت ما برای سرنوشت کشور؛ نمایش عظیمی بود از روح مشارکتجوی مردم در اداره کشورشان؛ نمایش عظیمی بود از دلبستگی مردم به نظامشان. حقیقتاً مشابه این حرکتی که در کشور انجام گرفت، من امروز در دنیا و در این دموکراسیهای گوناگون - چه دموکراسیهای ظاهری و دروغین و چه دموکراسیهایی که واقعاً به آرای مردم مراجعه میکنند - نظیرش را سراغ ندارم. در جمهوری اسلامی هم جز در همهپرسی سال 58 - فروردین 58 - هیچ نظیری دیگر برای این انتخاباتی که در جمعه گذشته شما انجام دادید، وجود ندارد؛ مشارکت حدود 85 درصد؛ چهل میلیون تقریباً جمعیت. انسان دست مبارک ولیعصر (عج) را پشت سر حوادثی با این عظمت میبیند. این نشانه توجه خداست. لازم میدانم از اعماق دل، نسبت به شما مردم عزیز در سراسر کشور، ابراز ادب و ابراز تواضع کنم که واقعاً جا دارد. نسل جوان ما به خصوص نشان داد که همان شور سیاسی، همان شعور سیاسی، همان تعهد سیاسی را که ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتیم، دارد؛ با این تفاوت که در دوران انقلاب، کوره داغ انقلاب، دلها را به هیجان میآورد؛ بعد هم در دوره جنگ، به نحو دیگری؛ اما امروز اینها هم نیست، در عین حال این تعهد، این احساس مسئولیت، این شور و شعور در نسل کنونی ما وجود دارد؛ اینها چیز کمی نیست. البته بین مردم، اختلاف سلیقه هست؛ اختلاف رأی هست؛ عدهای کسی را قبول دارند، حرفی را قبول دارند؛ عده دیگری، کس دیگری را قبول دارند، حرف دیگری را قبول دارند؛ اینها هست؛ طبیعی هم هست؛ لیکن یک تعهد جمعی را انسان در بین همه این آحاد، با اختلاف آرائشان، احساس میکند؛ یک تعهد جمعی برای حفظ کشورشان، برای حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهای بزرگ، در شهرهای کوچک، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پیر، جوان، همه وارد این میدان شدند؛ همه در این حرکت عظیم شرکت کردند. 6. 22 خرداد یک حماسه بود عزیزان من! ملت ایران! 22 خرداد، یک حماسه بود. این حماسه، تاریخی و جهانی شد. اگرچه بعضی از دشمنان ما در اطراف دنیا خواستند این پیروزی مطلق نظام را، این پیروزی حتمی را، به یک پیروزی مشکوک و قابل تردید تبدیل کنند؛ حتی بعضی خواستند این را به یک شکست ملی تبدیل کنند! خواستند کام شما را تلخ کنند و نگذارند بالاترین نصاب مشارکت جهانی را دنیا به نام شما ثبت کند. خواستند این کارها را بکنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نمیشود آن را دستکاری کرد. 7. انتخابات 22 خرداد، زلزله سیاسی برای دشمنان عزیزان من! این انتخابات، برای دشمنان شما، یک زلزله سیاسی بود؛ برای دوستان شما در اکناف عالم، یک جشن واقعی بود؛ یک جشن تاریخی بود. در سی سالگی انقلاب، این جور مردم بیایند نسبت به این نظام و این انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداری کنند! این یک جنبش عمومی و مردمی بود برای تجدید پیمان با امام و با شهدا و برای نظام جمهوری اسلامی، یک نَفَس تازه کردن، یک حرکت از نو، یک فرصت بزرگ. این انتخابات، مردمسالاری دینی را به رخ همه مردم عالم کشید. همه کسانی که بدخواه نظام جمهوری اسلامی هستند، دیدند مردمسالاری دینی یعنی چه. این یک راه سوم است در مقابل دیکتاتوریها و نظامهای مستبد از یک طرف و دموکراسیهای دور از معنویت و دین از طرف دیگر. این، مردمسالاری دینی است؛ این است که دلهای مردم را مجذوب میکند و آنها را به وسط صحنه میکشاند. 8. انتخابات 22 خرداد، نماد اعتماد و امید مردم انتخابات 22 خرداد نشان داد که مردم، با اعتماد و با امید و با شادابی ملی، در این کشور زندگی میکنند. این جواب خیلی از حرفهایی است که دشمنان شما در تبلیغات مغرضانه خودشان بر زبان میآورند. اگر مردم کشور به آینده امیدوار نباشند، در انتخابات شرکت نمیکنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شرکت نمیکنند؛ اگر احساس آزادی نکنند، به انتخابات روی خوش نشان نمیدهند. اعتماد به نظام جمهوری اسلامی، در این انتخابات، آشکار شد. دشمنان، همین اعتماد مردم را هدف گرفتهاند؛ دشمنان ملت ایران میخواهند همین اعتماد را در هم بشکنند. این اعتماد، بزرگترین سرمایه جمهوری اسلامی است و میخواهند این را از جمهوری اسلامی بگیرند. میخواهند ایجاد شک کنند؛ ایجاد تردید کنند درباره این انتخابات و این اعتمادی را که مردم کردند، تا این اعتماد را متزلزل کنند. دشمنان ملت ایران میدانند که وقتی اعتماد وجود نداشت، مشارکت، ضعیف خواهد شد؛ وقتی مشارکت و حضور در صحنه ضعیف شد، مشروعیت نظام، دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها این را میخواهند؛ هدف دشمن، این است. میخواهند اعتماد را بگیرند تا مشارکت را بگیرند؛ تا مشروعیت را از جمهوری اسلامی بگیرند. این، ضررش به مراتب از آتش زدن بانک و سوزاندن اتوبوس، بیشتر است. این، آن چیزی است که با هیچ خسارت دیگری قابل مقایسه نیست. مردم بیایند در یک چنین حرکت عظیمی، این جور مشتاقانه حضور پیدا کنند، بعد به مردم گفته بشود که شما اشتباه کردید به نظام اعتماد کردید؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن این را میخواهد. این خط را از پیش از انتخابات هم شروع کردند؛ از دو سه ماه پیش از این. من اول فروردین در مشهد گفتم هی دارند به گوشها میخوانند و تکرار میکنند که بناست در انتخابات تقلب بشود. میخواستند زمینه را آماده کنند. من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم این حرفی را که دشمن میخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگویید. نظام جمهوری اسلامی، مورد اعتماد مردم است. این اعتماد، آسان به دست نیامده؛ سی سال است که نظام جمهوری اسلامی، با مسئولانش، با عملکردش، با تلاشهای فراوانش، توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند. دشمن میخواهد این اعتماد را بگیرد و مردم را دچار تزلزل کند. 9. نتیجه عمل نکردن به قانون، تلخ است بنده مخالفم که مردم کشورمان را، مردم عزیزمان را به دو بخش تقسیم کنیم؛ یک عدهای را مقابل یک عده دیگر قرار بدهیم. قضیه این جوری نیست. در خیلی از مسائل، مردم سلیقههایشان، نگاههایشان، نظرهایشان یکی نیست؛ اما این به معنای اصطکاک و تزاحم و تعارض و دست به یقه شدن نیست. ما نباید مردممان را وادار کنیم که با هم دست به یقه بشوند. من به هر دو طرف نصحیت میکنم؛ احساسات جوانها را تحریک نکنند و مردم را مقابل هم قرار ندهند. ملت یکپارچهای است؛ ایمان واحدی دارد؛ قلباً هم با نظام خود روابط حسنهای دارد؛ نشانه این روابط حسنه، همین حضور در پای صندوقهاست. اگر امیدوار نبودند، اگر حسن ظن نداشتند، اگر اعتماد نداشتند، نمیآمدند پای صندوقها. پس این ملت با نظام خود هیچ مشکلی ندارد. نباید این ملت یکپارچه را دو شقه کرد؛ تقسیم کرد؛ یک گروه را علیه آن گروه دیگر، آن گروه را علیه این گروه دیگر تحریک کرد. در همین جا هم برای حل و فصل قضایا، معیار قانونی وجود دارد. اگر قانون حاکم نشد، آن چیزی که از بیقانونی بر سر همه خواهد آمد، بسیار تلختر است از آنچه که اجرای قانون ممکن است در کام بعضی، تلخی به وجود بیاورد؛ (و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق). عدل، همان رعایت قانون است. اگر ما از رعایت قانون احساس ضیق کردیم، نخواستیم به قانون تن بدهیم، آنچه که بر سر ما از بیقانونی خواهد آمد، به مراتب از این تلخی تحمل قانون، سختتر است. این را باید همه توجه کنند. 10. حوادث بعد از انتخابات، دور از انتظار نبود همه ملاحظه کردید؛ کشور در برههای از زمان، در معرض یک آزمون سیاسی بسیار تعیین کنندهای قرار گرفت و همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند، هاضمه نظام و کشور، توانست حوادث را در درون خودش هضم کند و فائق بیاید. من قبلاً هم گفتم؛ بروز چنین حوادثی، برای ما هیچ خلاف انتظار نیست؛ یعنی حالا اگر تعبیر دقیقتری بخواهم بکنم، (چندان) [خلاف انتظار نیست] نگوییم (هیچ) خلاف انتظار نیست؛ یعنی تا حدود زیادی، انتظار حوادثی از این قبیل هست؛ به دلایل گوناگون؛ رسالتی که برای نظام قائلیم؛ رسالتی که برای اسلام قائلیم، معنایی که برای جمهوری اسلامی در ذهنمان داریم؛ تعریفی که جمهوری اسلامی از خودش برای ما در طول این سی سال کرده، هوشمندی مردممان و جوانانمان که به تجربه رسیده، وجود آزادی ناگزیر که به حکم اسلام، باید این آزادی در کشور باشد و ما به آن اعتقاد داریم، اعتقاد ما به آزادی، یک مسئله تاکتیکی نیست؛ یک مسئله واقعی است؛ آزادی به همان معنایی که جمهوری اسلامی تعریف میکند؛ نه به معنایی که غربیها تعریف میکنند که آن، به نظر ما، انحراف است؛ آن جایی که باید آزادی باشد، نیست؛ آن جایی که باید محدودیت باشد، قیدها گسسته است و آزادی هست! آن را ما مطلقاً قبول نداریم؛ توی رودربایستی با غرب هم گیر نمیکنیم. ما آزادی را با همان مفهوم اسلامی خودش قبول داریم که البته در آن آزادی، بیان هست؛ آزادی رفتار هست؛ آزادی فکر هست. [بنابراین] این حوادث، چندان خلاف انتظار نیست. آن چه که مهم است، این است که یک انسان باشرف، مؤمن، معتقد به اهداف والای جمهوری اسلامی، بداند که در این جور حوادث، چه کار باید بکند. این، مهم است. این، آن چیزی است که مخاطبه من با شما دانشگاهیان را در این مسئله خاص، الزامی میکند. 11. جریان حوادث اخیر، جریانی از پیش طراحی شده بود این مطلبی که عرض میکنم، تحلیل است؛ خبر نیست. به اعتقاد من و با تحلیل من، این مسئله، از بعد از انتخابات یا از روزهای حول و حوش انتخابات، شروع نشده، این از قبل شروع شده، این از قبل طراحی و برنامهریزی شده است. من افرادی را که دستاندرکار بودند، متهم نمیکنم که اینها دستنشانده بیگانههایند یا انگلیسند یا آمریکایند. این را من ادعا نمیکنم؛ چون برای من، این قضیه ثابت نیست. چیزی که ثابت نیست، نمیتوانم بگویم؛ اما آنی که میتوانم بگویم، این است که این جریان، چه پیشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، یک جریانی بود طراحیشده و تصادفی نبود. همه نشانهها نشان میدهد که این جریان، طراحیشده و حسابشده بود؛ البته آنهایی که طراحی کرده بودند، یقین نداشتند که خواهد گرفت. بعد از انتخابات که تحرکاتی از طرف بعضیها شروع شد، یک تجاوب نسبی هم از سوی جمعی از مردم تهران صورت گرفت، آنها امیدوار شدند؛ فکر کردند آن چه که تصور میکردند، انجام شد و گرفت و امیدوار شدند؛ لذا دیدید که این دستگاهها و وسائل رسانهای و صوتی و الکترونیکی و ماهوارهای و غیره، حضورشان در صحنه را چطور تشدید کردند؛ صریح وارد میدان شدند. قبلاً امیدوار نبودند که این کار بگیرد؛ بعد دیدند نه، گرفت؛ لذا سریع وارد میدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل همیشه که مسائل ایران را بد میفهمند و ملت ایران را نمیشناسند، این دفعه هم نشناختند. اینها تودهنی خوردند؛ سیلی خوردند؛ ولی هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم: دانشجوهای عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودی هم زمین نمیگذارند. اینها صحنهگردانهایی دارند؛ صحنهگردانهایی هم پیدا خواهند کرد. قطعاً این بلواهای بعد از انتخابات، به نظر آدمهای خبره و آگاه، برنامهریزی شده بود؛ یعنی انسان با هر کسی از انسانهای فهیم که با مسائل کشور و با مسائل جهانی آشنا هستند، در میان میگذارد، میفهمد. همه این را میفهمند که این کار، برنامهریزی شده بود و یک کار دفعی نبود که بخواهیم بگوییم یک چیزی پیش آمده، مثلاً دفعتاً کسی بلند شد حرفی زد؛ نه، این کار، برنامهریزی شده بود و از یک مرکزی هدایت میشد. خوب، شکست خوردند دیگر؛ انشاءاللَّه این شکستشان ادامه هم پیدا خواهد کرد؛ منتها دائم دارند توطئه میکنند. 12. مسائل اصلی و فرعی در حوادث پس از انتخابات در این مسائل اخیر، مسائل را باید اصلی و فرعی کرد؛ مسئله اصلی چیست؛ یک سلسله مسائل فرعی هم پیرامون اوست؛ نه این که آن مسائل فرعی، کماهمیت است؛ اما مسئله اصلی، اهمیتش بیشترش از آنهاست. مسئله اصلی در این قضایای اخیر، اصل انتخابات بود. زیر سؤال بردن اصل انتخابات، بزرگترین جرمی بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم، چشمتان را میبندید؟ این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکت به این عظمت، یک نصابشکنی، یک رکودشکنی در دنیا در مردمسالاری، در دمکراسیای که این قدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند، بدون استدلال، بدون دلیل، همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات، دروغ است! این، کار کوچکی است؟ این، جرم کمی است؟ یک قدری باید منصف بود. توی این قضایا. دشمن هم حداکثر استفاده را از این کرد. یک عده هم هستند در داخل کشور؛ از اول با نظام جمهوری اسلامی موافق نبودند - مال امروز و دیروز نیست؛ سی سال است که موافق نیستند - از این فرصت استفاده کردند؛ دیدند عناصری وابسته به خود نظام، از خود نظام، دارند این جور میدانداری میکنند؛ اینها هم وقت را مغتنم شمردند و آمدند داخل میدان. من روز اول این را پیغام دادم به همین حضراتی که صحنهگردان این قضایا هستند؛ آن ساعات اول من به آنها پیغام خصوصی دادم. من اگر یک وقتی توی نماز جمعه یک حرفی میزنم، این، ابتدا به ساکن نیست؛ حرف خصوصی، پیغام خصوصی و نصیحت لازم انجام میگیرد. وقتی انسان ناچار میشود، یک حرفی را میآورد در علن بیان میکند. من پیغام دادم؛ گفتم: این را شما دارید شروع میکنید؛ اما نمیتوانید تا آخر کنترل کنید؛ دیگران میآیند سوءاستفاده میکنند؛ حالا دیدید؛ آمدند سوءاستفاده کردند! مرگ بر اسرائیل را خط زدند! مرگ بر آمریکا را خط زدند! معنای این کار، چیست؟ آنی که وارد عرصه سیاست میشود، باید مثل یک شطرنجباز ماهر، هر حرکتی را که میکند، تا سه چهار تا حرکت بعد از آن را هم پیشبینی کند. شما این حرکت را میکنی، رقیبت در مقابل آن، حرکت دیگر را خواهد کرد؛ باید فکرش باشی که تو، چه حرکتی خواهی کرد. اگر دیدی در آن حرکت دوم، تو درمیمانی، الان این حرکت را نکن؛ اگر کردی، ناشی هستی - حالا تعبیر بهترش این است - توی این کار، توی این بازی، توی این حرکت، ناشی هستی؛ ناواردی. اینها نمیفهمند چه کار میکنند؛ یک حرکتی را شروع میکنند؛ ملتفت نیستند که در حرکات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد. اینها را باید محاسبه میکردند. مطلب اصلی، این بود؛ زیر سؤال رفتن انتخابات؛ مواجه کردن مجموعهای از مردم - آنها هیچ نیت سویی هم ندارند؛ وارد میدان انتخابات شدند؛ طبق عقیدهشان عمل کردند؛ خیلی هم خوب - با نظام؛ با کشور؛ با حرکت عمومی کشور. اینها، کارهای کوچکی نیست. اگر شما منصفید، آن حرکتهای جانبی را، آن قضایای جانبی را ببینید و اهمیتش را هم در نظر داشته باشید؛ اما مهمتر بودن این را هم در نظر داشته باشید. 13. متن و حاشیه قضایای اخیر این فتنههایی که دشمن برپا کرده بود و امید بسته بود که شاید بتواند از این آب گلآلود ماهی بگیرد، بحمداللَّه این فتنهها تمام شد. هر فتنهای، در مقابل حق و در مقابل ملت هوشیار، از بین خواهد رفت؛ گرد و غبار، فرو خواهد نشست. همیشه همین جور است. حواشی ایجاد شده به وسیله یک عده دشمن و یک عده غافل، از بین میروند و متن قضیه باقی میماند. متن قضیه این است که در یک انتخابات پرشکوه، تقریباً چهل میلیون نفر از ملت ایران شرکت کردهاند. این، متن قضیه است؛ این، حقیقت قضیه است. چهل میلیون، بعد از گذشت سی سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام و امیدواری خود را به آینده با این حضورشان نشان دادند. این، میماند. متن قضیه این است که رئیس جمهوری با بیش از بیست و چهار میلیون رأی مردم انتخاب شده است؛ اینها متن قضیه است. حواشی، گرد و غبارها، پیرایهها، کارها و حرفهای دشمنشادکن، تمام خواهد شد؛ اما این حقیقت میماند. (فأمّا الزّبد فیذهب جفاء و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض) . 14. از بین بردن پشتوانه مردمی نظام، هدف دشمن در حوادث اخیر همه این بلواهایی که شما مشاهده کردید، در دوره بعد از انتخابات پیش آمد و پیش آوردند و آنها حمایت کردند؛ برای همین بود که شاید بتوانند پشتوانه مردمی انقلاب را ضربه بزنند و از انقلاب بگیرند. بنده عرض کردم: نشانه اعتماد مردم به این نظام، حضور چهل میلیونی در انتخابات بود. حالا در رادیوهای بیگانه و متأسفانه بعضی هم در داخل، همنوای با آنها، هی اصرار و تکرار که بله، اعتماد مردم از نظام، سلب شده! این، جواب آن حرف است. آن جا ما گفتیم: اینی که هشتاد و پنج درصد مردم میآیند رأی میدهند، چهل میلیون پای صندوقها میآیند، به هر کسی که رأی میدهند، خود آمدن پای صندوق، نشانه اعتماد مردم به نظام است - که حقیقت قضیه هم همین است - اینها برای این که این حرف را دروغ از آب در بیاورند، مکرر در مکرر، تبلیغات کردند که اعتماد مردم از دست رفته، چه کار کنیم؟ حالا بعضی در لباس دلسوزی گفتند: چه کار کنیم که اعتماد برگردد؟ مردم، به نظام، اعتماد دارند؛ نظام هم به مردم اعتماد دارد. انشاءاللَّه خواهید دید در انتخابات آینده - که حالا دو سه سال دیگر است - همین مردم با وجود همین بازیگریای که مخالفان و دشمنان و غافلان و بیخبران داخلی کردند، یک حضور مستحکمِ قوی، در انتخابات خواهند داشت. 15. در این حوادث، ضعفهای خود را شناختیم در امتحانهایی از قبیل همین حوادثی که حول و حوش انتخابات پیش آمد - بعد از انتخابات و قبل از انتخابات - دیدیم که در همین زمینهها، ضعفها و مشکلاتی داریم. این حوادث، برای ما، نعمت بزرگی است؛ از این جهت که ضعفهای خودمان را بشناسیم؛ مثل رزمایشهایی که نیروهای مسلح راه میاندازند. رزمایش، اصلاً برای همین است که این یگان نظامی یا این سازمان نظامی، نقاط ضعفش را پیدا کند. هدفی را میدهند؛ فرمان صادر میشود که به سمت آن هدف، حرکت بکنند؛ بعد چشمهای بصیر و بینایی میایستند و از بالای صحنه، صحنه را نگاه میکنند؛ میبینند که بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد یا بعضاً ناتوانیهای مزمن وجود دارد. این، برای ما یک رزمایش شد؛ البته به اختیار خود ما پیش نیامد؛ بر ما تحمیل شد؛ اما خوب شد؛ ضعفهای خودمان را فهمیدیم. بنابراین، این آرمانها، بالای سر ماست و باید به سمت این آرمانها حرکت کنیم؛ آن وقت، این ضعفها برطرف خواهد شد. 16. این حوادث، برای ملت ما تجربه شد در حوادث این روزها - ما در این سی سال، روزی نبود که تجربهای نیندوزیم و مطلبی یاد نگیریم - خیلی چیزها یاد گرفتیم و خیلی چیزها فهمیدیم؛ برای ملت ما، تجربه شد. همه فهمیدند که در آن وقتی که ملت، در عین استقرار و آرامش و ثبات، یک حرکت بزرگ را انجام میدهد، نباید از دشمنی دشمنانی که دارند برایش نقشه میکشند، غافل بماند. همه گفتند: یک انتخابات چهل میلیونی؛ یک عظمت بینظیر از اول انقلاب تا حالا؛ حضور مردم در صحنه بعد از سی سال؛ قدرت جذب مردم و به صحنه آوردن مردم برای نظام. این، یک عظمت بود؛ نباید غفلت کنند. همه فهمیدند که در چنین وضعیتی، نباید غفلت کنند که دشمن، کمین گرفته و مراقب است. 17. در حوادث اخیر، نظام، ضدضربه شد در این حوادث سیاسی اخیر و در مجموع حوادث این سی سال، کشور به تدریج، به مجموعه مصونیتدار، ضد ضربه و ضد بمب، تبدیل شده، یعنی نظام جمهوری اسلامی. شوخی نیست. شما قدرت امنیتی و جاسوسی و تبلیغاتی این سرویسهای گوناگون امنیتی و تبلیغاتی دنیا را دست کم نگیرید. همه این را احساس میکنند - حالا شاید کسانی که کمتر توی مقولههای گوناگون، تبحر داشتند، کمتر ببینند - هالیوود را شما دست کم نگیرید. قدرت اثرگذاری هنری در غرب و چینش بسیار دقیق حروف تبلیغات در دنیای غرب را دست کم نگیرید. همه این نیروی عظیم، به اضافه ثروت بیپایان، به اضافه دستگاههای عظیم سیاسی و تبلیغاتی، افتادند به جان جمهوری اسلامی. امروز هیچ کشور دیگری در دنیا پیدا نمیکنید که این جور آماج حملات باشد و جمهوری اسلامی، دارد مقاومت میکند. این، شوخی است؟ این موجود هفتجوش مستحکم مصونیتیافته، دارد مقاومت میکند. این، کم چیزی نیست. 18. یاد خدا، حفظ کننده دلها در شرایط طوفانی قال الحکیم فی کتابه: (هو الّذی انزل السّکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم و للَّه جنود السّموات و الأرض و کان اللَّه علیماً حکیما). این آیهای که من تلاوت کردم، به مؤمنان بشارت میدهد و نزول سکینه الهی را یادآوری میکند. سکینه یعنی آرامش در مقابل تلاطمهای گوناگون روحی و اجتماعی. این آیه، مربوط به حدیبیه است. در ماجرای حرکت پیامبر اکرم (ص) از مدینه به سمت مکه با چند صد نفر از یاران و اصحاب خود به قصد عمره - در سال ششم از هجرت - حوادثی پیش آمد که از چند جهت، موجب طوفانی شدن دلهای مؤمنان بود. از یک طرف، دشمنان با نیروی مجهزی، آنها را محاصره کرده بودند؛ اینها از مدینه دور بودند - حدیبیه نزدیک مکه است - نیروهای دشمن، متکی به عقبه مکه بودند، نیرو داشتند، سلاح داشتند، جمعیت زیاد داشتند؛ این، یک طرف قضیه بود که موجب اضطراب و موجب تشویش برای بسیاری از مؤمنین میشد؛ از طرف دیگر، پیغمبر اکرم (ص) بر طبق آن سیاست عظیم مکتوم الهی - که بعد برای همه آشکار شد - در مقابل کفاری که آمده بودند در مقابل او، در مواردی کوتاه آمد؛ گفتند اسم (رحمان و رحیم) را، (بسم اللَّه) را از این نوشته حذف کنید و پیغمبر قبول کرد و چند مسئله از این قبیل پیش آمد. این هم دلهایی را مشوش و مضطرب کرد و به تردید انداخت. در یک چنین مواردی که این اضطرابهای گوناگون - چه به لحاظ مسائل شخصی، چه به لحاظ مسائل اجتماعی - برای مؤمنینِ به اسلام پیش میآید، این جا باید منتظر سکینه الهی بود؛ آن وقت میفرماید: (هو الّذی انزل السّکینه فی قلوب المؤمنین)؛ خدا دلها را قرص کرد؛ آرامش به آنها داد؛ آنها را از تلاطمهای روحی، برحذر و برکنار داشت و مسلمانها از لحاظ روانی، به خاطر این آرامشی که خدا به آنها داد، آسوده شدند. آن وقت نتیجه این سکینه الهی و آرامش روحی، این میشود که: (لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم)؛ آن وقت بذر ایمان در دل آنها عمیقتر میروید؛ نور ایمان، دل آنها را بیشتر روشن میکند؛ ایمان آنها عمیقتر میشود. این است که برای یک مجموعه مسلمان و مؤمن، مهم است که به خدا حسن ظن داشته باشد؛ بداند که خدا کمککار اوست؛ بداند که خدا پشت سر رهپویان راه حق است. وقتی دلها قرص شد، گامها هم محکم میشود؛ وقتی گامها استوار شد، راه به آسانی طی میشود و به هدف نزدیک میشود. همیشه دشمنان اسلام خواستهاند دل مسلمانان را مشوش و مضطرب کنند. در طول تاریخ اسلام، موارد زیادی پیش آمده است. قبل از اسلام هم در مورد حرکتهای عظیم جهادی پیامبران قبل از نبی مکرم، مؤمنینی که توانستند ایمان خودشان را استوار نگه دارند، آرامش روحی پیدا کردند. این آرامش روحی، حرکات آنها را در اختیار جهت ایمانی قرار داد؛ مشوش نشدند؛ مضطرب نشدند؛ راه را گم نکردند؛ چون در حال تشویش و اضطراب، پیدا کردن راه درست، دشوار میشود. انسانی که از آرامش روحی برخوردار است، درست فکر میکند؛ درست تصمیم میگیرد و درست حرکت میکند. اینها نشانههای رحمت الهی است. امروز جامعه انقلابی ما، مردم مؤمن ما، نیاز به این دارند که این آرامش را، این سکینه را، این طمأنینه و وقار را در خودشان هرچه بیشتر به وجود بیاورند. (الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب). یاد خداست که دلها را در ماجراهای طوفانی دنیا و زندگی، حفظ میکند. 19. جنگ امروز ما، جنگ نرم است امروز توطئه دشمن، توطئه پیچیدهای است. ما باید جوانب این توطئه را به روشنی بشناسیم و بشناسانیم؛ وظیفه ما این است. امروز جنگ نظامی با ما، خیلی محتمل نیست - نمیگوییم به کلی منتفی است؛ اما خیلی محتمل نیست - لکن جنگی که وجود دارد، اگر خطرش از جنگ نظامی بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمیخواهد. در جنگ نظامی، دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما میآید و سعی میکند مراکز مرزی ما را منهدم کند؛ تا بتواند در مرز، نفوذ کند؛ در جنگ روانی و آن چه که امروز به آن جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور میآید. دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم کند و نقاط قوت را در تبلیغات خود، به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این، کارهایی است که دارند میکنند. در این کار، تجربه هم دارند؛ تلاش هم زیاد دارند میکنند؛ ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی را بدانیم؛ تا بتوانیم بر او فائق بیاییم؛ البته ما مدد الهی و کمک غیبی داریم؛ بدون شک. این را انسان دارد مشاهده میکند؛ لکن ما، مادامی که هوشیارانه و آگاهانه در میدان نباشیم و تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهی به سراغ ما نخواهد آمد. این حرکت عظیم انقلاب اسلامی، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشه از لشکر آن، من و شماییم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب میشویم؛ (و للَّه جنود السّموات و الارض)؛ لشکر او، زمین و آسمان نمیشناسد؛ (و کان اللَّه عزیزاً حکیما)؛ خدا عزیز است – عزیز، یعنی غالبِ لایُغلب؛ یعنی بینیاز از همه - من و شما هم حالا یک گوشهای از کار را در دست میگیریم. این حرکت، عظیمی که با انقلاب اسلامی شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست؛ آن حرکت ادامه دارد. همینی که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه، میگویند جنگ نرم، راست است، این، یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است؛ البته این حرف را من امروز نمیزنم؛ من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را میبینم؛ چه بکنم اگر کسی نمیبیند؟ چه کار کند انسان؟ من دارم میبینم صحنه را؛ میبینم تجهیز را؛ میبینم صفآراییها را؛ میبینم دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده را علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه این آرمانها و علیه همه آن کسانی که به این حرکت دل بستهاند. اینها را انسان دارد میبیند. خب، چه کار کند؟ این، تمام نشده، چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. 20. جنگ نرم چیست؟ همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجهه استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجهه دهه اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند، شکست خوردند. مواجهه سخت بود؛ ایجاد جنگ بود؛ کودتا بود. در اول انقلاب، کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت؛ یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هوشیاری نسبت به همه جوانب باشد؛ اما این، اولویت استکبار در مواجهه با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیله دروغ، به وسیله شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود و امروز گسترش پیدا کرده است. جنگ نرم، یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم. یکی از ابزارها در جنگ نرم، این است که مردم را در یک جامعه، نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند؛ یک بهانهای پیدا کنند، با این بهانه، بین مردم ایجاد اختلاف کنند؛ مثل همین قضایای بعد از انتخابات امسال که دیدید یک بهانهای درست کردند و بین مردم، ایجاد اختلافی کردند. خوشبختانه مردم ما بابصیرتند. این جور کاری در کشورهای دیگر، اوضاع کشور را به کلی عوض کرد؛ در جاهای دیگر، تردیدافکنی در دلهای مردم نسبت به یکدیگر؛ یک بهانهای مثل بهانه انتخابات را پیش بکشند، ایجاد تردید کنند، دلها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دستآموزِ مغرضِ معاند را به کارهای خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کی بود، چی بود و چه شد. این جزء طرحهای اساسی است. این جور کاری را دنبال میکنند. 21. اهداف دشمن در این مرحله در جبهه، یک فرمانده خوب، آن کسی است که بتواند بفهمد دشمن از کجا میخواهد حمله کند و این را به نیروهای خودش تفهیم نماید. در دوران جنگ تحمیلی، جوانانی که آن روز در میدان جنگ بودند، این نکته را خیلی خوب میدانند. اگر در هر نقطهای که شما هستید، بتوانید بفهمید دشمن در فکر چیست، یقیناً مبالغ زیادی از حمله دشمن را پیشگیری خواهید کرد و خودتان را مصونیت خواهید بخشید و کارهایی را که باید انجام دهید، انجام خواهید داد. البته ما نمیخواهیم حالا دشمن معرفی کنیم. غالباً ملت ایران، دشمنان بینالمللی و جهانی خودش را میشناسد؛ اما هدفهای دشمن در این مرحله چیست؟ اگر از من سؤال کنند، من میتوانم دو سه هدف را بهعنوان هدفهای مرحلهای دشمن در این مقطع زمانی، برای کشور و ملتمان نام ببرم. دشمن سه هدفِ مرحلهای و مقطعی را تعقیب میکند. اول عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریب ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقبافتاده توسریخور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، بپردازند. این حرکت، با اعتقادات و باورهایی انجام گرفت؛ بدون این باورها که انسان حرکت نمیکرد و این ملت پیش نمیرفت. دشمن میخواهد این باورها را در ذهن ملت ما تخریب کند. سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. پس، سه تخریب، مورد نظرِ دشمن است: تخریب وحدت ملی، تخریب باورهای کارساز و مقاومتبخش، و تخریب روح امید. اسم این تخریبها را هم (اصلاح) میگذارند! من کاری به این دوستان و خودیهای غافل ندارم؛ بحث من بر سر دشمن است که سلسلهجنبان این حرکت، به بیرون از این مرزها مربوط است. در داخل مرزها هم کسانی که اساس کار، دست آنهاست، جزء دشمنانند؛ مثل جبهه قاسطین که من در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام عرض کردم. 22. خطوط اصلی فعالیت دشمن در جنگ نرم دشمنان ما، دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی، چند خط را دارند دنبال میکنند که این در تبلیغاتشان و در کاری که انجام میدهند، واضح هم هست. اینها چیزهای پوشیده و پنهانی نیست و باید در ذهن خودمان اینها را جمعبندی کنیم: 1. از بین بردن امید در دل مردم یکی این است که نشانههای امید را مخدوش کنند و مورد خدشه قرار بدهند که از جمله، همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، یک چیز امیدبخش و مهمی است؛ همان طور که عرض کردیم، سی سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمده از این انقلاب، یک چنین آرای وسیعی را تقدیم بکنند، این جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معنای دیگری ندارد و این اتفاق افتاد یا رئیس جمهوری را با این رأی بالا انتخاب بکنند؛ این، یک چیز بیسابقه است. این، اتفاق افتاد و این کار در کشور شد. این، خیلی نقطه قوت مهمی است. سعی شد این نقطه قوت را تبدیل کنند به نقطه ضعف؛ این مایه امید را تبدیل کنند به مایه تردید؛ مایه یأس. این، کار خصمانهای است. در کشور، مایههای امید فراوان است؛ زیرساختهای کشور، امروز، زیرساختهای بسیار مستحکمی است؛ کارهای مهمی در طول این سالها انجام گرفته و امروز کشور آماده یک حرکت جهشوار به جلوست. پیشرفتهای علمی، امروز خیلی چشمنواز و چشمگیر است؛ به طوری که دیگران - دانشمندان کشورهای دیگر، آنهایی که انگیزه سیاسی ندارند - اعتراف میکنند. در مورد همین سلولهای بنیادی، اعتراف کردند که باور نمیکردند در ایران این حدِ پیشرفت وجود داشته باشد. میگوید: من پارسال هم در این کنفرانس علمی شرکت کردم، امسال هم شرکت کردم؛ امسال تا پارسال؛ تفاوت زیادی به وجود آمده، پیشرفت زیادی شده! این، یک نمونهاش است. دهها نمونه از این قبیل داریم که اینها پیشرفتهای علمی است؛ مایههای امید است. خودِ تجربه سی ساله - سی سال تجربه پشت سر ماست؛ در اختیار ماست - نسل جوانِ پر انرژی و تحصیل کردهای در وسط میدان است. اینها همه مایههای امید و نقاط قوت است. نسل جوانی که هم تحصیل کرده است، هم اعتماد به نفس دارد؛ هم احساس میکند که میتواند کشور خودش را پیش ببرد. ما یک سند چشمانداز داریم که تا سال 1404، مشخص کرده که خط ما از لحاظ پیشرفتهای کشوری و مادی کجاست؛ خیلی چیز مهمی است. معلوم کردیم که به کجا باید برسیم و از چه طریقی، باید حرکت بکنیم. اینها عوامل امید است. اینها نقطههای قوت است. میخواهند اینها را به موجبات یأس تبدیل کنند. راجع به سند چشمانداز صحبت بشود، میگویند: آقا به این سند توجهی نشده؛ راجع به پیشرفتهای علمی بحث بشود، میگویند: اینها خیلی اهمیتی ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، این شبههها و خدشهها را پیش میآورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره میکنند به تخلف چند تا جوان در یک طرفی! یعنی همه این نقاط مثبت، این قلههای برجستهای که همهاش امیدافزا هست، اینها را سعی میکنند در چشمها کمرنگ کنند؛ متقابلاً نقاط ضعف کوچکی را که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را - نمیگوییم هم کوچک،
- [سایر] مبانی فقهی جهاد ابتدایی از دیدگاه مقام معظم رهبری چیست؟
- [سایر] مؤلفه های فرهنگ سیاسی در دیدگاه مقام معظم رهبری؟
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری راه سلوک چیست؟
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری ویژگی های مهم امام خمینی(ره) چیست؟
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری سحر و معجزه چه تفاوتی دارند؟
- [سایر] دیدگاه مقام معظم رهبری انقلاب اسلامی بر چه ارکانی استوار است؟
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری مقابله با عرفان های کاذب چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری معنویت در خانواده چه نقشی دارد؟
- [سایر] دیدگاه غرب درباره ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری را بیان کنید و برایم چند مثال از دیدگاه این متفکرین غربی بگوید.
- [سایر] مقام معظم رهبری کی به مقام مرجعیت رسیدند؟
- [آیت الله مظاهری] استفاده جنسی زن از شوهرش و شوهر از زنش به هر نحوی که باشد جایز است، ولی استفادههای غیر متعارف باید با اجازه و رضایت یکدیگر باشد، بلکه سزاوار است که اگر ضرورتی نباشد، از استفادههای غیر متعارف پرهیز کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد ولی مکروه است هر چند برای فرار از روزه نباشد مگر این که سفر به جهت ضرورتی باشد و یا به مقتضای بعضی از روایات برای حج یا عمره باشد
- [آیت الله سیستانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد ، ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است . و همچنین است مطلق سفر در ماه رمضان مگر اینکه برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد؛ ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است و همچنین است سفر قبل از روز بیست و چهارم در ماه رمضان مگر اینکه سفر برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد.
- [آیت الله خوئی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است و همچنین است مطلق سفر قبل از روز بیست و چهارم ماه رمضان مگر سفر برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن ماهی های کوچک زنده اشکال دارد، مگر برای درمان در مقام ضرورت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سبْحان ربی الاْعْلی و بحمْده: پاک و منزه است خداوند بلند مقام من و او را سپاس می گویم.
- [آیت الله مظاهری] قضاوت قابل تفویض، نیابت و توکیل نیست بنابراین کسی را که دارای شرایط قضاوت نیست نمیتوان برای قضاوت نصب نمود مگر ضرورتی در کار باشد که در این صورت حکومت اسلامی میتواند کسانی را که بعضی از شرایط را ندارند منصوب به قضاوت نماید.
- [آیت الله مظاهری] دروغ گفتن مرد به زنش و یا دروغ گفتن زن به شوهر جایز نیست، مگر ضرورتی باشد که آن ضرورت موجب جواز دروغ شود، نظیر اینکه اگر دروغ نگوید نزاع خانوادگی بهوجود میآید که در این صورت، به اندازه ضرورت و جلوگیری از آن نزاع و مفسده، دروغ جایز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .تأخیر عمدی نماز , به گونه ای که فقط یک رکعت آن در وقت واقع شود، حرام است و نمی تواند نیّت ادا بکند و چنانچه بر اثر ضرورتی مانند سهو و اشتباه , فقط یک رکعت آن در وقت و بقیهّ آن در خارج وقت واقع میشود، نماز او صحیح و اداست و باید آن را به همین وضع بخواند.