پیرامون زمینهها و چگونگی برگزاری رفراندوم جمهوریاسلامی توضیح دهید؟ هر نهضت و انقلابی در مسیر تکوین خود مراحل مختلفی را پشت سر میگذارد. در این میان تفاوتی ماهوی میان اهداف و خواستههای انقلابیون در دوران قبل و پس از پیروزی انقلاب وجود دارد. تا زمانی که انقلاب به پیروزی نایل نگردیده بود، مهمترین خواستهی مخالفین، حول محور سرنگونی نظام مستقر متمرکز میشود و تمام تلاشهای آنان در راستای تحقق همین هدف سازمان مییابد. اما مرحلهای که بیشک اهمیت آن از دوران مبارزه بیشتر بوده و در واقع به ثمر نشستن تلاشها و کوششهای انقلابیون در گرو موفقیت در این مرحله میباشد، درست از فردای روز پیروزی آغاز میگردد. نفی رژیم مستقر و براندازی آن، زمانی میتواند به صورت واقعی تحقق یابد که برنامهای مشخص برای دوران پس از پیروزی وجود داشته باشد. چه بسا نهضتها، قیامها و انقلابهایی که به دلیل فقدان برنامهای مشخص برای دوران بعد از پیروزی نابود شده و یا به انحراف گراییدهاند و چه بسیار سازمانها، گروهها و تشکلهای مخالف و مبارز که پس از مدتهای مدید تلاش و مبارزه در راه پیروزی به دلیل عدم برنامهای مدون و مشخص برای آینده متلاشی شدهاند. چنین مبارزههایی به هیچ وجه حایز پیروزی کامل نبودهاند. موفقیت و پیروزی واقعی زمانی تحقق مییابد که مبارزین و مخالفین ضمن نفی رژیم موجود و تلاش برای براندازی آن، آلترناتیو مشخصی برای جایگزینی ارایه دهند. در جریان نهضت اسلامی ایران، به واسطهی رهبری امام خمینی(ره) در حالی که مبارزهها و تلاشهای مردم برای براندازی رژیم پهلوی به بهترین نحو انجام میگرفت، برنامهای مشخص برای زمان پس از پیروزی تعیین و از این رهگذر بدیل و آلترناتیوی بیبدیل برای آیندهی حکومت ایران از سوی رهبر جنبش تعریف شده بود. امام خمینی(ره) در اوج مبارزهها و در بحبوحهی انقلاب در پاسخ پرسشگران از وضعیت آیندهی ایران و نوع نظامی سیاسی که میبایست پس از سرنگونی رژیم در ایران استقرار یابد، پاسخی آشکار ارایه کردند که نشان از دوراندیشی، آیندهنگری و دقت نظر خاص رهبری انقلاب برای آیندهی حکومت ایران داشت. امام در پاسخ به این سؤال که (در واقع عمل شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را میخواهید جانشین رژیم شاه کنید؟) فرمود: (بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیر قابل قبول است. ما پیوسته با آن مخالف بودهایم. سرنگونی آن هدف غیر قابل تغییر مبارزهی ملت ماست. به علاوه این شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است. طبیعتاً میتوان یک جمهوری اسلامی را در نظر گرفت.)[1] به طور کلی میتوان این نظرهای مختلف را در سه دسته به شرح زیر طبقهبندی کرد: 1. طرفداران نظریهی (جمهوریاسلامی) که امام در رأس آن قرار داشتند و اکثریت مردم نیز به تبعیت از ایشان، این نظریه را تأیید میکردند. 2. طرفداران نظریهی (جمهوریدموکراتیک) که عمدهترین اعضای این طیف، ملی مذهبیها بودند و مهندس بازرگان و همفکرانش در دولت موقت در رأس آن قرار داشتند. 3. گروههای سیاسی خرد و پراکندهای که طرفدار (جمهوری) مطلق یا عناوین دیگری از قبیل (جمهوریدموکراتیکخلق) بودند. از مهمترین اعضای این طیف باید از گروههای چپ و مارکسیستها یاد کرد. بنابراین دموکراتیک بودن عنوان نظام در شکل و محتوا، در زمان یاد شده با کمی تفاوت از سوی احزاب و گروههای سیاسی مختلف و حتی شخصیتهای مستقل تبلیغ میشد. در این میان اعضای جبههی ملی همزمان با سایر گروهها و البته پر سر و صداتر از دیگران با عنوان جمهوریاسلامی که از سوی امام پیشنهاد شده بود، مخالفت کردند و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک اعلام نمودند. بهطوری که (داریوش شایگان)، از اعضای قدیمی (جبههی ملی) در این زمان، خواستار دولتی مدرن و دموکراسی واقعی مانند دولت آلمان شد[4] و دبیر کل حزب (ایران) نیز جمهوری اسلامی را یک مجهول مطلق میدانست و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک ایران اعلام کرد. وی اعتقاد داشت چون که اکثر ایران مسلمان و متأثر از اسلاماند. بنابراین اسلام همیشه در تار و پود رژیم ما حضور دارد و بافت و آیین ما را تشکیل میدهد؛ بر اساس این اعتقاد، وی عنوان پیشنهادی جمهوری اسلامی را در این زمان، الگوی جمهوری مبهم دانست که مخالف دموکراسی و آزاداندیشی است.[5] پس از برخاستن زمزمههایی مبنی بر مخالفت با نظام پیشنهادی امام از سوی برخی جریانهای سیاسی، امام خمینی در بیانیهای که در تاریخ 9 اسفند ماه 1357، به هنگام ترک تهران به سوی قم منتشر گردید، اعلام نمودند که در رفراندوم آینده (من به جمهوری اسلامی رأی میدهم) و از مردم نیز خواستند تا به (جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی دهند.) ایشان در سخنان دیگری در هنگام ورود به قم، استفاده از لفظ (دموکراتیک) برای رژیم اسلامی را تقبیح نموده، تصریح داشتند: (ما فرمهای غربی را نمیپذیریم) و بار دیگر لفظهای مختلف را برای عنوان نظام رد کرده و تنها بر (جمهوریاسلامی) تأکید نمودند.[6] همچنین، امام در یک سخنرانی در تاریخ 18 اسفند57 اظهار داشتند: (... من متأسفم از این اشخاص که دعوی ملیت میکنند و با اغراض ملت مخالفت میکنند. آنها سر سپردهی اجانب هستند و میخواهند مسایل را برگردانند به حال اول، یا بکشند طرف چپ یا بکشند طرف راست ... این که میخواهند توطئه کنند، ... منحرف کنند ملت ما را، ... اختلاف بیندازند بین قشرهای ملت، اینها توطئهگر هستند و ما ساکت نمینشینیم و ما آنها را تأدیب میکنیم.)[7] اعضای جبههی ملی همزمان با سایر گروهها و البته پر سر و صداتر از بقیه با عنوان جمهوری اسلامی که از سوی امام پیشنهاد شده بود، مخالفت کردند و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک اعلام نمودند؛ به طوری که (داریوش شایگان)، از اعضای قدیمی (جبههی ملی) در این زمان خواستار دولتی مدرن و دموکراسی واقعی مانند دولت آلمان شد. امام در سخنان دیگری مواضع ملیگرا را مورد نقد قرار داد و فرمود: (اینهایی که میبینید که اجتناب از این دارند، حتماً باید اسم دیگری روی آن باشد، اسلام نباشد هر چه میخواهد باشد، اینها سرپوش میخواهند بگذارند روی مقاصد خودشان؛ آن مقاصدی که بر خلاف مسیر ماست، با اسم یک نفری که ملی است. مسیر ما مسیر نفت نیست؛ نفت پیش ما مطرح نیست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را میخواهیم، اسلام که آمد نفت هم مال خودمان میشود. مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملی کرده، اسلام را کنار بگذاریم برای او سینه بزنیم ...)[8] مواضع امام به شدت مورد حمایت اکثریت مراجع و روحانیون قرار گرفت و آنان در سخنان و اعلامیههای خود ضمن حمایت از جمهوری اسلامی به عنوان نظامی مطلوب از مردم خواستند در انتخابات پیش روی به آن رأی دهند.[9] علاوه بر امام، شخصیتهای انقلابی دیگری که در راستای آرمانهای انقلاب حرکت میکردند اعتقادی به اضافه نمودن پسوند و یا پیشوندی دال بر دموکراتیک بودن جمهوری اسلامی نداشتند. آنان بر این باور بودند که افزودن این لفظ کاملاً بیمورد است. شهید (مطهری) در این باره معتقد بود: (... در عبارت جمهوریدموکراتیکاسلامی، کلمهی دموکراتیک حشو و زاید است.)[10] این اعتقاد بعدها از سوی اشخاصی که با اصرار خواستار افزودن عباراتی به جمهوری اسلامی بودند نیز به نوعی ابراز شد. به گونهای که مهندس بازرگان اظهار داشت: (کلمهی جمهوری دموکراتیک، اختراع و ابداع وی نبوده، بلکه اصرار وی بر این مفهوم، ناشی از احترامی بوده که مادهی اول اساسنامهی شورای انقلاب داشته که در آن مفهوم دموکراتیک درج گردیده است.)[11] به هر حال، در چنین شرایطی که اوضاع بحرانی کشور به حساسیت موضوع فوقالعاده مهم تعیین نوع نظام سیاسی میافزود، شورای انقلاب که در این زمان در جایگاه مجلس قانونگذاری قرار داشت، مشغول تهیهی مقدمات برگزاری رفراندوم گردید. در همین راستا چند مصوبهی مهم در مورد چگونگی و نحوهی برگزاری همهپرسی به تصویب رسید. اولین مصوبهی شورای انقلاب راجع به رفراندوم که در تاریخ 17 اسفند ماه 1357 به تصویب رسید، مقررات دست و پاگیر موجود را لغو و زمینهای برای تسریع در انجام رفراندوم فراهم مینمود.[12] دومین مصوبه، سن رأی دهندگان را به 16 سال تقلیل میداد، این مصوبه که در تاریخ 27 اسفند ماه 1357 تصویب شد، مقرر میداشت: (به منظور مشارکت ملت رزمنده در تعیین شکل حکومت ایران، شرط سنی رأیدهندگان در رفراندوم انقلاب اسلامی ایران 16 سال (متولدین قبل از سال 1342) خواهد بود.)[13] قانون دیگری که در خصوص انجام رفراندوم به تصویب رسید، به نحوهی انجام آن مربوط میشد؛ بر اساس قانون مصوب، در هر برگ رأی، حروف رأی موافق (آری) با رنگ سبز و حروف رأی مخالف (نه) با رنگ قرمز چاپ شده بود. رأیدهندگان آرای خود را به صورت مستقیم و مخفی برای یکی از دو حالت زیر اعلام میکردند: 1. تغییر رژیم سابق به جمهوریاسلامی که قانون آن از تصویب ملت خواهد گذشت. (آری) 2. تغییر رژیم سابق به جمهوریاسلامی که قانون آن از تصویب ملت خواهد گذشت. (نه)[14] به هر تقدیر همهپرسی تعیین نوع نظام سیاسی کشور در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 برگزار گردید در حالی که اوضاع کشور به شدت بحرانی بود و حتی در مناطقی از کشور نظیر (کردستان) و (گنبد) مشکلات فراوانی در انجام رأیگیری به وجود آمد و نیز علیرغم این که بسیاری از گروهها و گروهکهای ضد انقلاب این همهپرسی را تحریم کرده بودند، مردم با رأی قاطع 98.2 درصدی به نظام جمهوری اسلامی (آری) گفتند. بدین ترتیب فصل نوینی در تاریخ معاصر ایران رقم خورد. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که به اذعان شاهدان و ناظران عینی، انتخابات در محیطی کاملا سالم و آزاد برگزار شد.(*) پینوشتها: [1]. امام خمینی، صحیفهی امام، مجموعه آثار امام خمینی ( بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها )، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول، 1378، ج 4، ص 3. [2]. همان، ج 6، ص 54. [3]. همان، صحیفهی امام، ج2، ص324. [4]. روزنامهی کیهان، 6/12/57، ص8. [5]. همان، ص5. [6]. امام خمینی، صحیفهی امام، ج 7، صص66- 265. [7]. همان، ص363. [8]. همان، صص 9 458. [9]. یحیی فوزی تویسرکانی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران؛ مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسهی چاپ و نشر عروج، تهران، 1384، ج اول،، ص241. [10]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، تهران، 1360، ص 78. [11]. مهدی بازرگان، شورای انقلاب و دولت موقت از زبان مهندس بازرگان، نهضت آزادی ایران، چاپ اول، تهران 1360،، ص 41. [12]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مجموعهی لوایح قانونی مصوب شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران، ص 38. [13]. پیشین، ص 40. [14]. روزنامهی کیهان، مورخهی سه شنبه، 7/1/1358. *عرفان کریمی؛ پژوهشگر تاریخ انقلاب/برهان/1391/1/12.
پیرامون زمینهها و چگونگی برگزاری رفراندوم جمهوریاسلامی توضیح دهید؟
پیرامون زمینهها و چگونگی برگزاری رفراندوم جمهوریاسلامی توضیح دهید؟
هر نهضت و انقلابی در مسیر تکوین خود مراحل مختلفی را پشت سر میگذارد. در این میان تفاوتی ماهوی میان اهداف و خواستههای انقلابیون در دوران قبل و پس از پیروزی انقلاب وجود دارد. تا زمانی که انقلاب به پیروزی نایل نگردیده بود، مهمترین خواستهی مخالفین، حول محور سرنگونی نظام مستقر متمرکز میشود و تمام تلاشهای آنان در راستای تحقق همین هدف سازمان مییابد. اما مرحلهای که بیشک اهمیت آن از دوران مبارزه بیشتر بوده و در واقع به ثمر نشستن تلاشها و کوششهای انقلابیون در گرو موفقیت در این مرحله میباشد، درست از فردای روز پیروزی آغاز میگردد.
نفی رژیم مستقر و براندازی آن، زمانی میتواند به صورت واقعی تحقق یابد که برنامهای مشخص برای دوران پس از پیروزی وجود داشته باشد. چه بسا نهضتها، قیامها و انقلابهایی که به دلیل فقدان برنامهای مشخص برای دوران بعد از پیروزی نابود شده و یا به انحراف گراییدهاند و چه بسیار سازمانها، گروهها و تشکلهای مخالف و مبارز که پس از مدتهای مدید تلاش و مبارزه در راه پیروزی به دلیل عدم برنامهای مدون و مشخص برای آینده متلاشی شدهاند. چنین مبارزههایی به هیچ وجه حایز پیروزی کامل نبودهاند. موفقیت و پیروزی واقعی زمانی تحقق مییابد که مبارزین و مخالفین ضمن نفی رژیم موجود و تلاش برای براندازی آن، آلترناتیو مشخصی برای جایگزینی ارایه دهند.
در جریان نهضت اسلامی ایران، به واسطهی رهبری امام خمینی(ره) در حالی که مبارزهها و تلاشهای مردم برای براندازی رژیم پهلوی به بهترین نحو انجام میگرفت، برنامهای مشخص برای زمان پس از پیروزی تعیین و از این رهگذر بدیل و آلترناتیوی بیبدیل برای آیندهی حکومت ایران از سوی رهبر جنبش تعریف شده بود. امام خمینی(ره) در اوج مبارزهها و در بحبوحهی انقلاب در پاسخ پرسشگران از وضعیت آیندهی ایران و نوع نظامی سیاسی که میبایست پس از سرنگونی رژیم در ایران استقرار یابد، پاسخی آشکار ارایه کردند که نشان از دوراندیشی، آیندهنگری و دقت نظر خاص رهبری انقلاب برای آیندهی حکومت ایران داشت. امام در پاسخ به این سؤال که (در واقع عمل شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را میخواهید جانشین رژیم شاه کنید؟) فرمود: (بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیر قابل قبول است. ما پیوسته با آن مخالف بودهایم. سرنگونی آن هدف غیر قابل تغییر مبارزهی ملت ماست. به علاوه این شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است. طبیعتاً میتوان یک جمهوری اسلامی را در نظر گرفت.)[1]
به طور کلی میتوان این نظرهای مختلف را در سه دسته به شرح زیر طبقهبندی کرد:
1. طرفداران نظریهی (جمهوریاسلامی) که امام در رأس آن قرار داشتند و اکثریت مردم نیز به تبعیت از ایشان، این نظریه را تأیید میکردند.
2. طرفداران نظریهی (جمهوریدموکراتیک) که عمدهترین اعضای این طیف، ملی مذهبیها بودند و مهندس بازرگان و همفکرانش در دولت موقت در رأس آن قرار داشتند.
3. گروههای سیاسی خرد و پراکندهای که طرفدار (جمهوری) مطلق یا عناوین دیگری از قبیل (جمهوریدموکراتیکخلق) بودند. از مهمترین اعضای این طیف باید از گروههای چپ و مارکسیستها یاد کرد.
بنابراین دموکراتیک بودن عنوان نظام در شکل و محتوا، در زمان یاد شده با کمی تفاوت از سوی احزاب و گروههای سیاسی مختلف و حتی شخصیتهای مستقل تبلیغ میشد. در این میان اعضای جبههی ملی همزمان با سایر گروهها و البته پر سر و صداتر از دیگران با عنوان جمهوریاسلامی که از سوی امام پیشنهاد شده بود، مخالفت کردند و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک اعلام نمودند. بهطوری که (داریوش شایگان)، از اعضای قدیمی (جبههی ملی) در این زمان، خواستار دولتی مدرن و دموکراسی واقعی مانند دولت آلمان شد[4] و دبیر کل حزب (ایران) نیز جمهوری اسلامی را یک مجهول مطلق میدانست و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک ایران اعلام کرد. وی اعتقاد داشت چون که اکثر ایران مسلمان و متأثر از اسلاماند. بنابراین اسلام همیشه در تار و پود رژیم ما حضور دارد و بافت و آیین ما را تشکیل میدهد؛ بر اساس این اعتقاد، وی عنوان پیشنهادی جمهوری اسلامی را در این زمان، الگوی جمهوری مبهم دانست که مخالف دموکراسی و آزاداندیشی است.[5]
پس از برخاستن زمزمههایی مبنی بر مخالفت با نظام پیشنهادی امام از سوی برخی جریانهای سیاسی، امام خمینی در بیانیهای که در تاریخ 9 اسفند ماه 1357، به هنگام ترک تهران به سوی قم منتشر گردید، اعلام نمودند که در رفراندوم آینده (من به جمهوری اسلامی رأی میدهم) و از مردم نیز خواستند تا به (جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی دهند.) ایشان در سخنان دیگری در هنگام ورود به قم، استفاده از لفظ (دموکراتیک) برای رژیم اسلامی را تقبیح نموده، تصریح داشتند: (ما فرمهای غربی را نمیپذیریم) و بار دیگر لفظهای مختلف را برای عنوان نظام رد کرده و تنها بر (جمهوریاسلامی) تأکید نمودند.[6] همچنین، امام در یک سخنرانی در تاریخ 18 اسفند57 اظهار داشتند: (... من متأسفم از این اشخاص که دعوی ملیت میکنند و با اغراض ملت مخالفت میکنند. آنها سر سپردهی اجانب هستند و میخواهند مسایل را برگردانند به حال اول، یا بکشند طرف چپ یا بکشند طرف راست ... این که میخواهند توطئه کنند، ... منحرف کنند ملت ما را، ... اختلاف بیندازند بین قشرهای ملت، اینها توطئهگر هستند و ما ساکت نمینشینیم و ما آنها را تأدیب میکنیم.)[7]
اعضای جبههی ملی همزمان با سایر گروهها و البته پر سر و صداتر از بقیه با عنوان جمهوری اسلامی که از سوی امام پیشنهاد شده بود، مخالفت کردند و حمایت خود را از جمهوری دموکراتیک اعلام نمودند؛ به طوری که (داریوش شایگان)، از اعضای قدیمی (جبههی ملی) در این زمان خواستار دولتی مدرن و دموکراسی واقعی مانند دولت آلمان شد.
امام در سخنان دیگری مواضع ملیگرا را مورد نقد قرار داد و فرمود: (اینهایی که میبینید که اجتناب از این دارند، حتماً باید اسم دیگری روی آن باشد، اسلام نباشد هر چه میخواهد باشد، اینها سرپوش میخواهند بگذارند روی مقاصد خودشان؛ آن مقاصدی که بر خلاف مسیر ماست، با اسم یک نفری که ملی است. مسیر ما مسیر نفت نیست؛ نفت پیش ما مطرح نیست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. ما اسلام را میخواهیم، اسلام که آمد نفت هم مال خودمان میشود. مقصد ما اسلام است. مقصد ما نفت نیست تا اگر یک نفر نفت را ملی کرده، اسلام را کنار بگذاریم برای او سینه بزنیم ...)[8]
مواضع امام به شدت مورد حمایت اکثریت مراجع و روحانیون قرار گرفت و آنان در سخنان و اعلامیههای خود ضمن حمایت از جمهوری اسلامی به عنوان نظامی مطلوب از مردم خواستند در انتخابات پیش روی به آن رأی دهند.[9] علاوه بر امام، شخصیتهای انقلابی دیگری که در راستای آرمانهای انقلاب حرکت میکردند اعتقادی به اضافه نمودن پسوند و یا پیشوندی دال بر دموکراتیک بودن جمهوری اسلامی نداشتند. آنان بر این باور بودند که افزودن این لفظ کاملاً بیمورد است. شهید (مطهری) در این باره معتقد بود: (... در عبارت جمهوریدموکراتیکاسلامی، کلمهی دموکراتیک حشو و زاید است.)[10]
این اعتقاد بعدها از سوی اشخاصی که با اصرار خواستار افزودن عباراتی به جمهوری اسلامی بودند نیز به نوعی ابراز شد. به گونهای که مهندس بازرگان اظهار داشت: (کلمهی جمهوری دموکراتیک، اختراع و ابداع وی نبوده، بلکه اصرار وی بر این مفهوم، ناشی از احترامی بوده که مادهی اول اساسنامهی شورای انقلاب داشته که در آن مفهوم دموکراتیک درج گردیده است.)[11]
به هر حال، در چنین شرایطی که اوضاع بحرانی کشور به حساسیت موضوع فوقالعاده مهم تعیین نوع نظام سیاسی میافزود، شورای انقلاب که در این زمان در جایگاه مجلس قانونگذاری قرار داشت، مشغول تهیهی مقدمات برگزاری رفراندوم گردید. در همین راستا چند مصوبهی مهم در مورد چگونگی و نحوهی برگزاری همهپرسی به تصویب رسید. اولین مصوبهی شورای انقلاب راجع به رفراندوم که در تاریخ 17 اسفند ماه 1357 به تصویب رسید، مقررات دست و پاگیر موجود را لغو و زمینهای برای تسریع در انجام رفراندوم فراهم مینمود.[12] دومین مصوبه، سن رأی دهندگان را به 16 سال تقلیل میداد، این مصوبه که در تاریخ 27 اسفند ماه 1357 تصویب شد، مقرر میداشت: (به منظور مشارکت ملت رزمنده در تعیین شکل حکومت ایران، شرط سنی رأیدهندگان در رفراندوم انقلاب اسلامی ایران 16 سال (متولدین قبل از سال 1342) خواهد بود.)[13] قانون دیگری که در خصوص انجام رفراندوم به تصویب رسید، به نحوهی انجام آن مربوط میشد؛ بر اساس قانون مصوب، در هر برگ رأی، حروف رأی موافق (آری) با رنگ سبز و حروف رأی مخالف (نه) با رنگ قرمز چاپ شده بود.
رأیدهندگان آرای خود را به صورت مستقیم و مخفی برای یکی از دو حالت زیر اعلام میکردند:
1. تغییر رژیم سابق به جمهوریاسلامی که قانون آن از تصویب ملت خواهد گذشت. (آری)
2. تغییر رژیم سابق به جمهوریاسلامی که قانون آن از تصویب ملت خواهد گذشت. (نه)[14]
به هر تقدیر همهپرسی تعیین نوع نظام سیاسی کشور در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 برگزار گردید در حالی که اوضاع کشور به شدت بحرانی بود و حتی در مناطقی از کشور نظیر (کردستان) و (گنبد) مشکلات فراوانی در انجام رأیگیری به وجود آمد و نیز علیرغم این که بسیاری از گروهها و گروهکهای ضد انقلاب این همهپرسی را تحریم کرده بودند، مردم با رأی قاطع 98.2 درصدی به نظام جمهوری اسلامی (آری) گفتند. بدین ترتیب فصل نوینی در تاریخ معاصر ایران رقم خورد. ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که به اذعان شاهدان و ناظران عینی، انتخابات در محیطی کاملا سالم و آزاد برگزار شد.(*)
پینوشتها:
[1]. امام خمینی، صحیفهی امام، مجموعه آثار امام خمینی ( بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها )، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام، چاپ اول، 1378، ج 4، ص 3.
[2]. همان، ج 6، ص 54.
[3]. همان، صحیفهی امام، ج2، ص324.
[4]. روزنامهی کیهان، 6/12/57، ص8.
[5]. همان، ص5.
[6]. امام خمینی، صحیفهی امام، ج 7، صص66- 265.
[7]. همان، ص363.
[8]. همان، صص 9 458.
[9]. یحیی فوزی تویسرکانی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران؛ مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسهی چاپ و نشر عروج، تهران، 1384، ج اول،، ص241.
[10]. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، تهران، 1360، ص 78.
[11]. مهدی بازرگان، شورای انقلاب و دولت موقت از زبان مهندس بازرگان، نهضت آزادی ایران، چاپ اول، تهران 1360،، ص 41.
[12]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مجموعهی لوایح قانونی مصوب شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران، ص 38.
[13]. پیشین، ص 40.
[14]. روزنامهی کیهان، مورخهی سه شنبه، 7/1/1358.
*عرفان کریمی؛ پژوهشگر تاریخ انقلاب/برهان/1391/1/12.
- [آیت الله مظاهری] نظر معظّم له پیرامون ورزش باستانی زنان و برگزاری کلاسهای مرشدی برای زنان را بیان فرمائید؟
- [سایر] زمینههای خطرساز در خانه برای خردسالان کدامند و چگونه میتوان این زمینهها را از بین برد؟
- [سایر] هیچ کتاب غیردرسی نخواندهام و احساس عقبافتادگی میکنم لطفاً در این زمینهها کتاب معرفی نمایید؟
- [سایر] رفراندوم 6 بهمن 1341 چه بود وچرا توسط امام خمینی (ره) تحریم شد؟
- [سایر] آیا با گذشت 30سال از انقلاب، برگذاری مجدد رفراندوم لازم است؟
- [سایر] زمینهها و علل تاریخی، شرایط داخلی دو کشور و بسترهای بینالمللی شامل عوامل منطقهای و فرامنطقهای حملهی عراق به ایران؟
- [سایر] آیا گسترش فساد و تباهی از جمله زمینهها و عوامل ظهور امام زمان (عج) است؟
- [سایر] موضوع اصلی رفراندوم (انقلاب سفید) چه بود و علمای اسلام در برابر آن چه واکنشی نشان دادند؟
- [سایر] ویژگی های نرمش قهرمانانه چیست؟ زمینهها و شرایط مساعد این تاکتیک از نظر رهبری کدام است؟ چه تفاوتی با چرخش در دیپلماسی دارد؟
- [سایر] نکاتی پیرامون سوره تحریم بفرمایید؟
- [آیت الله اردبیلی] برگزاری مسابقاتی که در بالا بردن شئون دینی، علمی، ادبی، هنری یا فنّی جامعه مؤثّرند، مانند مسابقات حفظ قرآن و احکام، علوم ریاضی و مقاله نویسی، بدون شرط بندی دو طرف جایز و پسندیده است و اگر فرد سوم یا مؤسّسه و یا دولت برگزار کننده، به برندگان، جوایز نقدی یا غیر نقدی اعطا کند، اشکال ندارد و برنده مالک میشود.
- [آیت الله خوئی] اگر انسان در موقعی که ضامن میشود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار چگونگی را نمیدانسته و بخواهد ضامن بودن او را به هم بزند اشکال دارد. علیالخصوص درصورتی که ضامن پیش از طلبکار ملتفت شود قدرت پیدا کرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان در موقعی که ضامن میشود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار چگونگی را نمیدانسته است و بخواهد ضامن بودن او را بهم بزند ، اشکال دارد ، بخصوص در صورتی که ضامن پیش از اینکه طلبکار ملتفت شود قدرت پیدا کرده باشد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] 42 تعزیر منحصر به شلاق زدن نیست، بلکه جریمه های مالی و زندان و حتی معرفی خطا کار در وسایل ارتباط جمعی و یا انواع مختلف توبیخ را نیز شامل می شود (البته انتخاب هر یک از این امور بسته به نظر حاکم شرع و چگونگی جرم و خصوصیات مجرم و سایر امور مربوطه است).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنان می توانند در نماز جمعه شرکت کنند و نمازشان صحیح است و مجزی از نماز ظهر است اما به تنهایی (بدون شرکت مردان) نمی توانند نماز جمعه تشکیل دهند چنانکه نمی توانند مکمل عدد لازم 5 نفر هم باشند، زیرا نماز جمعه با شرکت مردان منعقد می شود. _______ 1 پیرامون شرائط، موانع، مبطلات، خلل، شک، سهو و غیره به فصل مربوط به نماز جماعت مراجعه شود. _______
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان در موقعی که ضامن میشود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار چگونگی را نمیدانسته یا بر فرض آگاه شدن هم به ضامن شدن او رضایت میداد، ضامن شدن صحیح است و طلبکار نمیتواند آن را به هم بزند، ولی اگر طلبکار بر فرض آگاهی از ناتوانی ضامن، به ضامن شدن او رضایت نمیداد، ضامن شدن او باطل است، مگر طلبکار بعداً آن را اجازه کند که ضامن شدن وی صحیح خواهد بود و نیازی به قرارداد جدید نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که خمس یا زکات بدهکار است و کفّاره و نذر و مانند اینها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند، همه آنها را بدهد، اگر مالی که خمس یا زکات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید خمس و زکات را بدهد و اگر از بین رفته باشد، هر مقداری از اینها را که میتواند میدهد و در چگونگی ادا کردن، اختیار دارد میتواند تمامی توانایی خود را در پرداخت یکی از موارد فوق صرف کند و میتواند از هر یک از آنها، مقداری را ادا کند و بهتر است توانایی خود را در موارد فوق تقسیم کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زن نماز را به تأخیر بیندازد و از اول وقت به اندازه خواندن یک نماز بگذرد و حائض شود چنانچه میتوانسته نمازش را در وقت بخواند - هر چند به این صورت که مقدمات آن مانند: وضو گرفتن یا غسل یا تیمم کردن یا پاک بودن بدن یا لباس و یافتن جهت قبله را قبل از وقت انجام دهد، یا نماز را بدون حرج تند بخواند - قضای آن نماز بر او واجب میشود و در چگونگی نماز باید ملاحظه حال خود را بکند؛ مثلاً زنی که مسافر نیست اگر در اول ظهر نماز نخواند قضای آن در صورتی واجب است که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز از اول ظهر بگذرد و حائض شود و میتوانسته قبل از وقت، مقدمات نماز را تهیه کند و مدت زمان به قدریست که بتواند بدون حرج با تند خواندن، نماز را به جا آورد و برای کسی که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت با شرایط ذکر شده، کافیست
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است و امتیازش از نماز صبح این است که دو خطبه در پیش دارد و در این زمان باید نماز جمعه را به رجأ مطلوبیّت بخواند و واجب است که نماز ظهر و عصر هم خوانده شود. و واجب شدن آن به نحو مذکور چند شرط دارد: اوّل داخل شدن وقت: و آن عبارت از زوال آفتاب است تا گفتن اذان و خواندن دو خطبه و نماز جمعه پس اگر خواندن نماز بیش از این مقدار به تأخیر بیفتد، بنابر احتیاط واجب نمیتواند نماز حمعه را بخواند. دوم شماره افراد: و آن هفت نفر است با امام و هرگاه هفت نفر از مسلمانان جمع نشوند، نماز جمعه واجب نمیشود بلی نماز جمعه از پنج نفر که یکی از ایشان امام باشد، صحیح است. سوم بودن امام جامع الشرائط از عدالت وغیره که در امام جماعت معتبر است. وصحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد: اوّل جماعت بودن، پس فرادی صحیح نیست پس هرگاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوم نماز به امام برسد مجزی خواهد بود و در غیر این صورت محلّ اشکال است. دوم خواندن دو خطبه پیش از نماز که در خطبه اوّل حمد وثنای الهی را گفته ووصیّت به تقوی وپرهیزکاری شود ویک سوره از قرآن بخواند سپس نشسته وبرخیزد وباز هم حمد وثنای الهی را به جا آورد وبر پیغمبر اکرم و ائمّه مسلمین صلوات فرستاده و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار )طلب آمرزش( کند، و لازم است خطبه پیش از نماز باشد، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد، صحیح نخواهد بود و خواندن خطبه پیش از زوال آفتاب جائز نیست و باید کسی که خطبه را میخواند هنگام خواندن ایستاده باشد ونشسته خواندن صحیح نمیباشد، و فاصله انداختن بین دو خطبه به نشستن لازم و واجب است و باید نشستن مختصر وخفیف باشد و لازم است امام جماعت وخطیب یک نفر باشد و احوط آن است که خطبه را با طهارت بخواند، و مقدار واجب از خطبه باید عربی باشد ولی در مازاد آن معتبر نیست و اگر حاضرین زبان عربی ندانند میتواند برای آنان ترجمه نماید. سوم آن که مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، پس هرگاه نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ بر پا باشد ومقارن هم بودند هر دو باطل میشوند و اگر یکی سبقت بر دیگری داشت هر چند به تکبیرْ الاحرام باشد صحیح ودومی باطل خواهد بود. ولی هرگاه پس از برگزاری نماز جمعه کشف شود که نماز جمعه دیگری بر او سابق یا مقارن به کمتر از یک فرسخ بر پا بوده، اشکالی ندارد چه در وقت معلوم شود یا در خارج آن، ومانع بودن کمتر از یک فرسخ در صورتی است که هر دو نماز بجز این جهت صحیح باشد ومانعیّت نماز غیر صحیح، محلّ اشکال است.
- [آیت الله خوئی] نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است، و امتیازش از نماز صبح این است که دو خطبه در پیش دارد، و نماز جمعه تخییری است: به این معنی که مکلف در روز جمعه مخیر است که نماز جمعه را بخواند درصورتی که شرائطش موجود باشد، یا نماز ظهر بهجا آورد، پس اگر نماز جمعه را بهجا آورد کفایت از ظهر میکند. و واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد: (اول): داخل شدن وقت، و آن عبارت از زوال آفتاب است، و وقتش تا برابر شدن سایه شاخص است با شاخص بنابر أظهر، پس هر گاه تا برابر شدن سایه با شاخص نماز جمعه را تأخیر انداخت، وقتش خارج شده و نماز را باید بهجا آورد. (دوم) شمارة افراد، و آن هفت نفر است با امام، و هر گاه هفت نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمیشود. بلی نماز جمعه از پنج نفری که یکیشان امام باشد صحیح است. (سوم) بودن امام جامع شرائط امامت: از عدالت و غیر آن از چیزهایی که در امام جماعت معتبر است، همچنانکه در بحث نماز جماعت خواهد آمد و بدون او نماز جمعه واجب نمیشود. و صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد: (اول) جماعت بودن، پس فرادی صحیح نیست و هر گاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوم نماز جمعه به امام برسد مجزی خواهد بود، و یک رکعت دیگر به او اضافه میکند، و اگر در رکوع درک امام کند مجزی بودنش مشکل است، و احتیاط ترک نشود. (دوم) خواندن دو خطبه پیش از نماز: که در خطبه اول حمد و ثنای الهی را گفته و وصیت به تقوی و پرهیزگاری شود و یک سوره از قرآن بخواند، سپس نشسته و برخیزد، و باز هم حمد و ثنای الهی را بهجا آورده و بر پیغمبر اکرم و ائمه مسلمین صلوات فرستاده، و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار (طلب آمرزش) کند. و لازم است خطبه پیش از نماز باشد، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد صحیح نخواهد بودو خواندن خطبه پیش از زوال آفتاب جایز نیست. لازم است کسی که خطبه را میخواند هنگام خطبه ایستاده باشد پس هر گاه خطبه را نشسته بخواند صحیح نخواهد بود و فاصله انداختن بین دو خطبه به بنشستن لازم و واجب است، و لازم است نشستن مختصر و خفیف باشد، و لازم است امام جماعت و خطیب (کسی که خطبه میخواند) یک نفر باشد. واقوی این است که در خطبه طهارت شرط نیست، اگرچه اشتراط احوط است. و در مقدار واجب از خطبه عربیت (زبان عربی) معتبر است، و در مازاد بر آن معتبر نیست مگر آنکه حاضرین زبان عربی را ندانند، که احوط در این صورت در خصوص وصیت به تقوی جمع بین عربیت و زبان حاضرین است. (سوم) آنکه مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، پس هر گاه نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا باشد، و مقارن هم بودند هر دو باطل میشوند، و اگر یکی سبقت بر دیگری داشت هر چند به تکبیرة الاحرام باشد صحیح و دومی باطل خواهد بود و اگر پس از برگزاری نماز جمعه کشف شد که نماز جمعه دیگری بر او سابق یا مقارنش در مسافت کمتر از یک فرسخ بر پا شده بوده بهجا آوردن نماز ظهر واجب خواهد بود، و فرقی نیست بین این کشف در وقت یا در خارج وقت باشد و بر پا نمودن نماز جمعه درصورتی مانع از نماز جمع دیگر در مسافت مزبور میشود که خود صحیح و جامع شرائط باشد، والا در مانع بودنش اشکال است، و اقرب مانع نبودن است.