آیا در تاریخ صدر اسلام برای شیوه انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان رهبری نمونه‌ای یافت می‌شود؟
آیا در تاریخ صدر اسلام برای شیوه انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان رهبری نمونه‌ای یافت می‌شود؟ در زمان صدر اسلام هرچند یک تشکیلات رسمی به نام مجلس خبرگان وجود نداشت اما نمونه کارکرد چنین مجلسی در تعیین رهبر جامعه اسلامی دارای سابقه تاریخی می‌باشد. توضیح آن که، در مورد زعامت سیاسی و رهبری جامعه اسلامی، مسلمانان معتقدند که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از طرف خداوند متعال برای مقام امامت، ولایت و رهبری جامعه اسلامی، منصوب شده است و بر این اساس در مورد تعیین حاکم جامعه اسلامی در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیازی به وجود تشکیلاتی نظیر مجلس خبرگان و کار ویژه آن در تعیین رهبر نبود. اما در مورد جانشینان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، میان مسلمانان دو عقیده مختلف به وجود آمد: 1. شیعه با استناد به آیات متعدد قرآن نظیر آیات: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا)، (مائده (5)، آیه 55) ؛ (النَّبِیُّ أَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) (احزاب(33)، آیه 6) و (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)، (نساء (4)، آیه 59). و دلایل قطعی عقیده داردمنشأ و سرچشمه ولایت، خداوند است، او پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه معصومین را به این مقام منصوب کرده است. حضرت علی(علیه‌السلام) نیز از سوی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خداوند متعال براساس آیه مبارکه (یا اَیُّهَا الرَّسوُلُ بَلِّغ مَا اُنزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّک وَ اِن لَّمْ تَفْعَل فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)؛ مائده (5)، آیه 67.، در روز عید غدیر به مقام‌امامت و ولایت جامعه منصوب گردید. در احادیث زیادی وارد شده است که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) امامان بعد از خود را یکی بعد از دیگری مشخص نموده و علاوه بر آن، هر امامی نیز از امامت امام بعد از خود خبر داده است. و هر کدام از این بزرگواران نیز در زمان حکومت خود و با توجه به فراهم بودن شرایط و نیاز جامعه اسلامی، برخی اشخاص معیّن - نظیر مالک اشتر از سوی امام علی(علیه‌السلام) - را برای اداره برخی شهرها یا ایالت‌ها منصوب کردند. بنابراین در صدر اسلام و دوران حضور امامان معصوم(علیه‌السلام) با توجه به نصب خاص و تعیین دقیق شخص رهبر و حاکم جامعه اسلامی، ضرورت وجود تشکیلاتی مانند مجلس خبرگان و یا کارویژه آن در انتخاب حاکم، منتفی بود. 2. اهل سنت برای رهبری جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، نظریات و راهکارهای متعددی همچون اجماع امت، تعیین اهل حل و عقد، نصب از جانب خلیفه قبل، و حتی غلبه و زور، مطرح کردند ر. ک: آیةاللَّه محمد تقی مصباح یزدی، جمهوریت در نظام سیاسی اسلام، هفته نامه پرتو سخن، 4 و 11 و 18/9/79.. و به صورت کلی‌با انکار نصِّ خاصی از سوی پیامبر اسلام در این زمینه، معتقد بودند که: (امت، صاحب حق شرعی در نصب خلیفه می‌باشد) ر. ک: توفیق الواعی، الدوله الاسلامیه بین التراث و المعاصره، بیروت: دار ابن‌حزم، 1416ه.ق، ص‌223.. اهل حل و عقد از این منظر (اهل حل و عقد) در تعیین رهبر و خلیفه، کارویژهایی نظیر عملکرد مجلس‌خبرگان را بر عهده دارند؛ و به گروهی اطلاق می‌شود که به علم، عدالت، امانت، صداقت، صاحب نظر و خبره بودن در میان مردم اشتهار دارند ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، تهران: امیر کبیر، 1377، ج 2، ص 206. و امر اختیار امام و رئیس دولت اسلامی به عهده آنان بوده و کسی را که صلاحیت دارد، به منصب رئیس دولت منصوب می‌کنند خلیل فوزی، دوراهل العقد فی النموذج الاسلامی لنظام الحکم، قاهره: المعهد العامی للفکرالاسلامی، 1996، ص 67.. چنانکه برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند: (امام از طرف شورای مسلمین، متشکل از خبرگان و اهل حل و عقد انتخاب می‌شود و قبول آن بر سایر مسلمین واجب و ضروری است) جمال بادروزه، خلافت و امامت از دیدگاه اهل سنت، انتشارات کردستان، 1381، ص 75.. نمونه بارز چنین موضوعی، انتخاب عثمان به عنوان خلیفه جامعه اسلامی می‌باشد. بدیهی است این شباهت‌تنها در (شیوه شناسایی و انتخاب رهبر) صحیح بوده اما در (مشروعیت دهی به رهبر) باید میان دو نظریه انتصاب - که مشروعیت ولی‌فقیه را الهی می‌داند - با نظریه انتخاب - که مشروعیت ولی‌فقیه را مردمی می‌داند - تفاوت قائل شد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/500023)
عنوان سوال:

آیا در تاریخ صدر اسلام برای شیوه انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان رهبری نمونه‌ای یافت می‌شود؟


پاسخ:

آیا در تاریخ صدر اسلام برای شیوه انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان رهبری نمونه‌ای یافت می‌شود؟

در زمان صدر اسلام هرچند یک تشکیلات رسمی به نام مجلس خبرگان وجود نداشت اما نمونه کارکرد چنین مجلسی در تعیین رهبر جامعه اسلامی دارای سابقه تاریخی می‌باشد. توضیح آن که، در مورد زعامت سیاسی و رهبری جامعه اسلامی، مسلمانان معتقدند که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از طرف خداوند متعال برای مقام امامت، ولایت و رهبری جامعه اسلامی، منصوب شده است و بر این اساس در مورد تعیین حاکم جامعه اسلامی در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیازی به وجود تشکیلاتی نظیر مجلس خبرگان و کار ویژه آن در تعیین رهبر نبود. اما در مورد جانشینان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، میان مسلمانان دو عقیده مختلف به وجود آمد:
1. شیعه با استناد به آیات متعدد قرآن نظیر آیات: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا)، (مائده (5)، آیه 55) ؛ (النَّبِیُّ أَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) (احزاب(33)، آیه 6) و (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)، (نساء (4)، آیه 59). و دلایل قطعی عقیده داردمنشأ و سرچشمه ولایت، خداوند است، او پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه معصومین را به این مقام منصوب کرده است. حضرت علی(علیه‌السلام) نیز از سوی پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خداوند متعال براساس آیه مبارکه (یا اَیُّهَا الرَّسوُلُ بَلِّغ مَا اُنزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّک وَ اِن لَّمْ تَفْعَل فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)؛ مائده (5)، آیه 67.، در روز عید غدیر به مقام‌امامت و ولایت جامعه منصوب گردید. در احادیث زیادی وارد شده است که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) امامان بعد از خود را یکی بعد از دیگری مشخص نموده و علاوه بر آن، هر امامی نیز از امامت امام بعد از خود خبر داده است. و هر کدام از این بزرگواران نیز در زمان حکومت خود و با توجه به فراهم بودن شرایط و نیاز جامعه اسلامی، برخی اشخاص معیّن - نظیر مالک اشتر از سوی امام علی(علیه‌السلام) - را برای اداره برخی شهرها یا ایالت‌ها منصوب کردند. بنابراین در صدر اسلام و دوران حضور امامان معصوم(علیه‌السلام) با توجه به نصب خاص و تعیین دقیق شخص رهبر و حاکم جامعه اسلامی، ضرورت وجود تشکیلاتی مانند مجلس خبرگان و یا کارویژه آن در انتخاب حاکم، منتفی بود.
2. اهل سنت برای رهبری جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، نظریات و راهکارهای متعددی همچون اجماع امت، تعیین اهل حل و عقد، نصب از جانب خلیفه قبل، و حتی غلبه و زور، مطرح کردند ر. ک: آیةاللَّه محمد تقی مصباح یزدی، جمهوریت در نظام سیاسی اسلام، هفته نامه پرتو سخن، 4 و 11 و 18/9/79.. و به صورت کلی‌با انکار نصِّ خاصی از سوی پیامبر اسلام در این زمینه، معتقد بودند که: (امت، صاحب حق شرعی در نصب خلیفه می‌باشد) ر. ک: توفیق الواعی، الدوله الاسلامیه بین التراث و المعاصره، بیروت: دار ابن‌حزم، 1416ه.ق، ص‌223..
اهل حل و عقد
از این منظر (اهل حل و عقد) در تعیین رهبر و خلیفه، کارویژهایی نظیر عملکرد مجلس‌خبرگان را بر عهده دارند؛ و به گروهی اطلاق می‌شود که به علم، عدالت، امانت، صداقت، صاحب نظر و خبره بودن در میان مردم اشتهار دارند ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، تهران: امیر کبیر، 1377، ج 2، ص 206. و امر اختیار امام و رئیس دولت اسلامی به عهده آنان بوده و کسی را که صلاحیت دارد، به منصب رئیس دولت منصوب می‌کنند خلیل فوزی، دوراهل العقد فی النموذج الاسلامی لنظام الحکم، قاهره: المعهد العامی للفکرالاسلامی، 1996، ص 67.. چنانکه برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند: (امام از طرف شورای مسلمین، متشکل از خبرگان و اهل حل و عقد انتخاب می‌شود و قبول آن بر سایر مسلمین واجب و ضروری است) جمال بادروزه، خلافت و امامت از دیدگاه اهل سنت، انتشارات کردستان، 1381، ص 75.. نمونه بارز چنین موضوعی، انتخاب عثمان به عنوان خلیفه جامعه اسلامی می‌باشد. بدیهی است این شباهت‌تنها در (شیوه شناسایی و انتخاب رهبر) صحیح بوده اما در (مشروعیت دهی به رهبر) باید میان دو نظریه انتصاب - که مشروعیت ولی‌فقیه را الهی می‌داند - با نظریه انتخاب - که مشروعیت ولی‌فقیه را مردمی می‌داند - تفاوت قائل شد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/500023)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین