آیا بهتر نبود که رئیس جمهور هم مجتهد بود ؟ نظام سیاسی ایران در طول تاریخ معاصر، دچار تغییرات و تحولات بسیاری شده است. ایران از زمانی که چارچوبی مستقلی پیدا کرد یعنی دوره صفویه، تا امروز تغییرات عمیقی را پشت سر گذاشت. نظام سیاسی ایران در دوره صفوی نظامی پادشاهی بوده که مختصات خاص خود را دارد. این نوع نظام سیاسی تا یکصد سال پیش تنها با تغییراتی در نوع زمامداران، پابرجا بود تا اینکه نیاکان ما با ایجاد نهضتی مردمی و دینی، به مقابله با استبداد منحط قاجار و استعمار خارجی بپردازند که ثمره آن ایجاد نظام سیاسی جدید در ایران بود که از آن با نام پادشاهی مشروطه یاد میشود. این رخداد مهم باعث شد که مردم ایران در سرنوشت خود تأثیر گذار شده بتوانند استبداد شاهان قاجار را تا حدی از بین برده و نظامی مشروطه را به وجود آورند. این نوع نظام در ادامه با انحرافاتی مواجه شد و حرکتی که به دنبال نفی استعمار و استبداد بود، به نظامی به مراتب استبدادیتر و وابسته به استعمار، تبدیل شد. نظام مشروطه پس از انحراف از اصول خود به نظام وابسته پهلوی تبدیل شد. مقاومتهای مردمی و دینی بسیاری در برابر این استبداد وابسته صورت گرفت که نام آن زینتبخش صفحات تاریخ معاصر ما میباشد. این قیامها و اقدامات علیرقم سرکوبی آن توسط رژیم استبدادی پهلوی ریشهای شد برای قیام سرنوشتساز امام خمینی(ره) که دودمان پهلوی را از میان برداشته و نظامی دینی به نام جمهوری اسلامی ایران را به وجود آورد که ثمره خون بسیاری از مردمان این مرز و بوم بود. این نظام دارای چارچوبی جدید بود که در آن، نظام سلطنتی منحل و نظامی مردمسالار از نوع دینی، به جای آن پایهگذاری شد. از جمله مختصات این نظام چگونگی اداره کشور بوده است ؛ در جمهوری اسلامی که بر اساس نظریه ولایتفقیه طراحی شده است کارهای اجرایی کشور بر عهده منتخب مردم است که در قانون اساسی از رئیس جمهور به عنوان مسئول مستقیم اداره امور اجرایی کشور یاد شده است. در متن قانون اساسی و بخشهایی که مرتبط با مقام و جایگاه رئیس جمهوری است اشارهای به اینکه لازم است رئیس جمهور مجتهد باشد نشده است. اگرچه مجتهد نیز میتواند به انتخاب مردم در این جایگاه قرارگیرد اما از شرایط این منصب نیست. قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ثمره اندیشه نخبگان منتخب مردم ایران است و از آن میتوان به عنوان میثاق ملی و دینی ایرانیان نام برد. بنابراین اینکه لازم باشد رئیس جمهور مجتهد باشد در قانونی که ثمره اندیشه نخبگان فکری و علمی ایران است نیامده و حتی در مقام ارزیابی هم میتوان گفت؛ با توجه به مقام اجرایی رئیس جمهور نیازی هم به اینکه این منصب حتماً توسط مجتهد اداره شود وجود ندارد. مقام مجتهد دینی را میتوان در بخش قانونگذاری و نظارت راهبردی در نظر آورد. اگرچه این فرض ممکن است که اگر شخصی همزمان که دارای موقعیتی ممتاز در بخش اجرایی است به درجه اجتهاد هم رسیده باشد بتواند مسائل اجرایی را به صورتی بهتر اداره کند و چه بسا در مقام ارزیابی بسیار موفقتر از دیگرانی باشد که دارای مقام اجتهاد نیستند ولی این امر را نمیتوان به عنوان شرط لازم رئیس جمهور در نظر آورد. چه بسا بتوان فرض کرد که اشخاصی وجود داشته باشند که علیرقم اینکه در موقعیت اجتهاد نیستند و آشنایی ایشان با دین در حد یک انسان متدین است، ولی از نظر اجرایی بسیار موفقتر از دیگران بتوانند به انجام وظیفه بپردازند در این مورد عقل حکم میکند که باید از ظرفیت این شخص استفاده نمود چرا که چنین موقعیتی مستلزم داشتن شرط اجتهاد نیست برخلاف موقعیتهای دیگری که نیازمند داشتن این شرط است موقعیتهایی مانند ولیفقیه، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری ، قضاوت ، یا نمایندگی ولیفقیه در شهرهای مختلف و موقعیتهای از این مثل.بلی در برخی نظرات آمده است که رئیس جمهور لازم است در حد و شئون اجرایی به مبانی فقهی و دینی مسلط باشد. (نظرات آیتالله عمیدزنجانی استاد دانشگاه تهران)، ولی اینکه گفته شود مجتهد به معنای مصطلح باشد نه چنین نیست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 57/100107804)
آیا بهتر نبود که رئیس جمهور هم مجتهد بود ؟
نظام سیاسی ایران در طول تاریخ معاصر، دچار تغییرات و تحولات بسیاری شده است. ایران از زمانی که چارچوبی مستقلی پیدا کرد یعنی دوره صفویه، تا امروز تغییرات عمیقی را پشت سر گذاشت.
نظام سیاسی ایران در دوره صفوی نظامی پادشاهی بوده که مختصات خاص خود را دارد. این نوع نظام سیاسی تا یکصد سال پیش تنها با تغییراتی در نوع زمامداران، پابرجا بود تا اینکه نیاکان ما با ایجاد نهضتی مردمی و دینی، به مقابله با استبداد منحط قاجار و استعمار خارجی بپردازند که ثمره آن ایجاد نظام سیاسی جدید در ایران بود که از آن با نام پادشاهی مشروطه یاد میشود. این رخداد مهم باعث شد که مردم ایران در سرنوشت خود تأثیر گذار شده بتوانند استبداد شاهان قاجار را تا حدی از بین برده و نظامی مشروطه را به وجود آورند. این نوع نظام در ادامه با انحرافاتی مواجه شد و حرکتی که به دنبال نفی استعمار و استبداد بود، به نظامی به مراتب استبدادیتر و وابسته به استعمار، تبدیل شد.
نظام مشروطه پس از انحراف از اصول خود به نظام وابسته پهلوی تبدیل شد. مقاومتهای مردمی و دینی بسیاری در برابر این استبداد وابسته صورت گرفت که نام آن زینتبخش صفحات تاریخ معاصر ما میباشد. این قیامها و اقدامات علیرقم سرکوبی آن توسط رژیم استبدادی پهلوی ریشهای شد برای قیام سرنوشتساز امام خمینی(ره) که دودمان پهلوی را از میان برداشته و نظامی دینی به نام جمهوری اسلامی ایران را به وجود آورد که ثمره خون بسیاری از مردمان این مرز و بوم بود. این نظام دارای چارچوبی جدید بود که در آن، نظام سلطنتی منحل و نظامی مردمسالار از نوع دینی، به جای آن پایهگذاری شد. از جمله مختصات این نظام چگونگی اداره کشور بوده است ؛ در جمهوری اسلامی که بر اساس نظریه ولایتفقیه طراحی شده است کارهای اجرایی کشور بر عهده منتخب مردم است که در قانون اساسی از رئیس جمهور به عنوان مسئول مستقیم اداره امور اجرایی کشور یاد شده است. در متن قانون اساسی و بخشهایی که مرتبط با مقام و جایگاه رئیس جمهوری است اشارهای به اینکه لازم است رئیس جمهور مجتهد باشد نشده است. اگرچه مجتهد نیز میتواند به انتخاب مردم در این جایگاه قرارگیرد اما از شرایط این منصب نیست.
قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ثمره اندیشه نخبگان منتخب مردم ایران است و از آن میتوان به عنوان میثاق ملی و دینی ایرانیان نام برد. بنابراین اینکه لازم باشد رئیس جمهور مجتهد باشد در قانونی که ثمره اندیشه نخبگان فکری و علمی ایران است نیامده و حتی در مقام ارزیابی هم میتوان گفت؛ با توجه به مقام اجرایی رئیس جمهور نیازی هم به اینکه این منصب حتماً توسط مجتهد اداره شود وجود ندارد. مقام مجتهد دینی را میتوان در بخش قانونگذاری و نظارت راهبردی در نظر آورد. اگرچه این فرض ممکن است که اگر شخصی همزمان که دارای موقعیتی ممتاز در بخش اجرایی است به درجه اجتهاد هم رسیده باشد بتواند مسائل اجرایی را به صورتی بهتر اداره کند و چه بسا در مقام ارزیابی بسیار موفقتر از دیگرانی باشد که دارای مقام اجتهاد نیستند ولی این امر را نمیتوان به عنوان شرط لازم رئیس جمهور در نظر آورد. چه بسا بتوان فرض کرد که اشخاصی وجود داشته باشند که علیرقم اینکه در موقعیت اجتهاد نیستند و آشنایی ایشان با دین در حد یک انسان متدین است، ولی از نظر اجرایی بسیار موفقتر از دیگران بتوانند به انجام وظیفه بپردازند در این مورد عقل حکم میکند که باید از ظرفیت این شخص استفاده نمود چرا که چنین موقعیتی مستلزم داشتن شرط اجتهاد نیست برخلاف موقعیتهای دیگری که نیازمند داشتن این شرط است موقعیتهایی مانند ولیفقیه، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری ، قضاوت ، یا نمایندگی ولیفقیه در شهرهای مختلف و موقعیتهای از این مثل.بلی در برخی نظرات آمده است که رئیس جمهور لازم است در حد و شئون اجرایی به مبانی فقهی و دینی مسلط باشد. (نظرات آیتالله عمیدزنجانی استاد دانشگاه تهران)، ولی اینکه گفته شود مجتهد به معنای مصطلح باشد نه چنین نیست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 57/100107804)
- [سایر] وظایف رئیس جمهور و معاونان آن چیست ؟ معاونان رئیس جمهور چه شرایطی باید داشته باشند؟
- [سایر] وظایف رئیس جمهور و معاونان آن چیست ؟ معاونان رئیس جمهور چه شرایطی باید داشته باشند؟
- [سایر] با وجود رئیس جمهور و شورای نگهبان، ضرورت وجود ولایت فقیه در نظام اسلامی را چگونه توجیه میکنید؟
- [سایر] با وجود رئیس جمهور و شورای نگهبان، ضرورت وجود ولایت فقیه در نظام اسلامی را چگونه توجیه میکنید؟
- [سایر] مطالبات قانونی مردم از رئیس جمهور چیست؟
- [سایر] مطالبات قانونی مردم از رئیس جمهور چیست؟
- [سایر] صرف نظر از آنکه در قانون اساسی آمده که مردم رئیس جمهور را انتخاب میکنند، آیا خود رهبر میتواند رئیس جمهور را تعیین کند؟
- [سایر] رئیس جمهور باید چه شرایطی را دارا باشد؟
- [سایر] چرا مانند تمام کشورها رئیس جمهور بالاترین مقام کشور نباشد ؟
- [سایر] رئیس جمهور باید چه شرایطی را دارا باشد؟
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست، مگر این که مجتهد دوم اعلم باشد که در این صورت عدول واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] حقیقت تقلید در احکام، استنادعملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.
- [آیت الله مظاهری] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوّم: یک نفر عالم ثقه که میتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند. سوّم: عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که رأی مجتهد تغییر کند، مقلد نمیتواند بر رأی قبلی مجتهد باقی بماند، و اگر شک کند که رأی مجتهد تغییر کرده است یا نه، میتواند تا مشخص شدن آن بر رأی قبلی باقی بماند.
- [آیت الله علوی گرگانی] به دست آوردن فتوا یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد: اول: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند. سوم: شنیدن از کسیکه انسان به گفته او اطمینان دارد. چهارم: دیدن در رساله مجتهد، در صورتیکه انسانبه درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.
- [آیت الله سبحانی] به دست آوردن فتوای مجتهد در مسأله چهار راه دارد: اوّل شنیدن از خود مجتهد. دوم شنیدن از فرد عادل که فتوای مجتهد را نقل کند. سوم شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگوست. چهارم مراجعه به رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.