در سایتهااین شبهه زیاد مطرح می شود که جمهوری اسلامی در برخورد با مخالفانش بسیار شدید برخورد می کند در حالی که مثلا خوارج در زمان امام علی(ع) تا زمانی که فقط فحش می دادند هیچ برخوردی با آنان صورت نگرفت با سلام دانشجوی گرامی تلاش شما برای مواجهه علمی و مستند با این قبیل شبهات قابل تقدیر است. در بررسی موضوع فوق گفتنی است ؛ برخورد حضرت با خوارج و مماشات با آنها به دلیل ناآگاهی و کج اندیشی و غفلت بسیاری از آنان بر پایه مماشات ومسالمت و برخورد همراه با محبت با آنان به منظور آگاهی بخشیدن به آنها و زدودن پرده های جهل و نادانی آنان بود حضرت با این اقدام تلاش نمودند تا زمینه های انحراف آنها و کسانی که به دلیل ناآگاهی و بیخبری تحت تاثیر افکار آنها قرار گرفته اند را از بین ببرند از این رو حضرت تا زمانی که خوارج دست به سلاح نبردند با کمال بزرگواری با آنان برخورد کرد و نه تنها حقوقشان راقطع نکرد، بلکه اجازه اظهار نظر و برپایی اجتماعات نیز به آنان داد.حضرت در مورد خوارج فرمود:(الا ان لکم عندی ثلاث خلال ما کنتم معنا; آگاه باشید تا با ماهستید (نه بر ما و مخالف مسلحانه) شما را از سه حق ممنوع نخواهم کرد: (ان نمنعکم مساجد الله ان یذکر فیها اسمه و لانمنعکم فیئا ما کانت ایدیکم معنا و لا نقاتلکم حتی تقاتلوا( ابن اثیر , الکامل فی التاریخ , ج2, ص 398); 1- شما را از حضور در مسجد برای یاد خدا ممنوع نخواهیم کرد 2- حقوقتان را مادامی که با ما هستید قطع نخواهیم ساخت 3- تا وقتی که دست به سلاح نشدید با شما نخواهیم جنگید. ثم اخذ فی خطبته... سپس حضرت خطبه خود را ادامه داد در سخنی دیگر آمده است که حضرت فرمود: (ان سکتوا ترکناهم و ان تکلموا حاججناهم و ان افسدواقاتلناهم اگر سکوت کنند، آنان را به حال خودشان واخواهیم گذاشت و اگرحاضر به گفت و گو باشند با آن ها گفت و گو و محاجه خواهیم کردو اگر افساد کنند با آنان خواهیم جنگید.) آنچه در این جا گفتنی است آن است این حق (انتقاد) و مبارزه سیاسی تا وقتی است که بوی توطئه از آن به مشام نرسد.و دلیل آن تاکیداتی است که مولا در این زمینه دارد: (ما کنتم معنا); تا وقتی با ما هستید; یعنی توطئه علیه اساس نظام ندارید. (ان افسدوا قاتلناهم; اگر ایجاد افساد کنند با آنان می جنگیم ). از این دوجمله و از سیره عملی (ع) برمی آید که حد آزادی بیان، توطئه، مقاتله و افساد است. و در ازاء هر کدام از اینها چنانچه مشخص است محدودیتی خاص اعمال می گردد. حضرت در جمله اولی به خوارج می فرمایند مادامی که دستتان در دست ما باشد حقوقتان را از بیت المال قطع نمی کنیم.این سطحی از برخورد است.به عبارتی اگر مسجل بشود که دست شما در دست بیگانه است حقوقتان را از بیت المال قطع می کنیم چراکه حق ندارید با استفاده از امکانات حکومتی به دشمن خدمت نمایید.اما در سطح دیگر تاکید می کنند چنانچه به مرحله عمل برسد یعنی اینکه بجنگند یا فساد ایجاد کنند با آنها مقاتله می کنند.مقاتله به معنای جنگیدن معنای روشنی دارد.اما افساد در لغت به معنای تباه کردن و از بین بردن آمده است. این معنا را میتوان در کتب لغت دید، بهگونهای که همگی آنها همین معنا را برای افساد آوردهاند. اما گاه افساد را مقابل اصلاح میدانند و بعضی هم (خروجالشیء عنالاعتدال) (خارج شدن از حد اعتدال) را فساد میدانند که در این صورت، کسی که بخواهد امری را از حد اعتدال خارج کند مفسد است. مثلاً بر هم زننده نظم و اعتدال جامعه را میتوان مفسد دانست، چنانکه در فقه راهزنان مفسد فیالارض دانسته شدهاند. بنابر این مماشات حضرت با خوارج تا مادامی بود که از حالت انتقاد خارج نشده بودند و به معارضه و به مقابله با نظام اسلامی بر نخواستند . در این راستا در سیره پیامبر اکرم (ص) و سیره حضرت علی علیه السلام شاهد نمونه هایی از برخورد با مطالب و حرکات توطئه آمیز تحت پوشش آزادی هستیم به عنوان نمونه می توان به دستور پیامبر اکرم به تخریب مسجد ضرار که به کانونی جهت توطئه بر علیه اسلام تبدیل شده بود اشاره نمود همچنینی در سیره حضرت علی نیز مواردی از برخورد شدید حضرت با برخی سخنان که پا را انتقاد بیرون گذاشته و در وادی توطئه و معارضه وارد شده است می باشیم که به دو نمونه اشاره می کنیم ؛ روزی آنحضرت بالای منبر صحبت میکرد، اشعث بن قیس گفت یا امیر المؤمنین این گفتار بر علیه شماست نه بر له شما، حضرت بر وی فریاد کشید و فرمود: مَا یُدْرِیکَ مَا عَلَیَّ مِمَّا لِی عَلَیْکَ لَعْنَةُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِینَ حَائِکٌ اِبْنُ حَائِکٍ مُنَافِقٌ اِبْنُ کَافِرٍ وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَسَرَکَ اَلْکُفْرُ مَرَّةً وَ اَلْإِسْلاَمُ أُخْرَی فَمَا فَدَاکَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُکَ وَ لاَ حَسَبُکَ وَ إِنَّ اِمْرَأً دَلَّ عَلَی قَوْمِهِ اَلسَّیْفَ وَ سَاقَ إِلَیْهِمُ اَلْحَتْفَ لَحَرِیٌّ أَنْ یَمْقُتَهُ اَلْأَقْرَبُ وَ لاَ یَأْمَنَهُ اَلْأَبْعَدُ قال السید الشریف یرید ع أنه أسر فی الکفر مرة و فی الإسلام مرة و أما قوله ع دل علی قومه السیف فأراد به حدیثا کان للأشعث مع خالد بن الولید بالیمامة غر فیه قومه و مکر بهم حتی أوقع بهم خالد و کان قومه بعد ذلک یسمونه عرف النار و هو اسم للغادر عندهم(نهج البلاغه، خطبه 19) تو چه دانی ، که چه چیز به سود من است و چه چیز به زیان من . لعنت خدا بر تو باد و لعنت لعنتکنندگان . ای که خود و پدرت همواره دروغی چند به هم میبافتهاید . ای منافق فرزند کافر . به خدا سوگند ، که یک بار در زمان کافریت به اسارت افتادهای و یک بار در زمان مسلمانیت ، و در هر بار نه توانگریت تو را از بند اسارت رهانید و نه جاه و منزلتت . مردی که شمشیرهای کین را بر قوم خود رهنمون شود و مرگ را بر سر آنان راند ، سزاوار است ، که خویشاوندانش دشمن دارند و بیگانگان از شر او ایمن ننشینند . همچنین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به برج بن مُسهر طائی، آن هنگام که او صدا به (لا حکم إلّا لله) بلند کرد، چنین گفت: اُسْکُتْ! قَبَّحَک الله یا أثرم! فوالله! لقد ظهر الحقُّ فَکنتَ فیه ضَئیلاً شَخْصُک خفیّاً صوتُک، حتّی إذا نَعَرَ الباطلُ نَجَمْتَ نجومَ القرن الماعز(همان، خطبه 184) ای کسی که در خرد، به قدری زشتی که گوییا دندانهای پیشت افتاده است، خاموش شو!! خدا تو را زشت گرداند! به خدا سوگند! تو، وقتی که حق به میدان آمد و ظاهر شد، شخصی فرومایه و ضعیف بودی و صدایت پنهان بود، همین که باطل سر برکشید و فریاد کرد، مانند شاخ بز، آشکار شدی. این نمونه ها و برخوردها حاکی از آن است که آزادی در نظام اسلامی بدون حد و مرز نبوده و باید حریم و حدود الهی را رعایت نماید در مجموع حدود و شرایط آزادی در نظام اسلامی را می توان حقوق الهی و ضوابط عقلی و مصالح و منافع عمومی بر شمرد .( ر. کبه آزادی در فلسفه سیاسی اسلام ، منصور میر احمدی ، دفتر تبلیغات حوزه علمیه ، قم ، 1381، ص 182-202) بر این اساس در نظام جمهوری اسلامی نیز انتقاد از سوی گروهها و جریانهای مخالف نظام تا زمانی که در چارچوب مبانی و اصول نظام بوده و از چارچوب انتقاد خارج نشده باشد , پذیرفته است و آزادی نشریات و سایت های مختلف در طرح دیدگاههای گوناگون شاهدی بر این مساله است اما زمانی که این انتقادات بدون رعایت هیچ حریمی , مبانی و اصول اسلام و انقلاب را نشانه رفته و ازحریم انتقاد خارج شده و در وادی معارضه و توطئه بر علیه نظام وارد شدند , اینجا جای برخورد مسالمت آمیز نبوده و حکومت اسلامی همانطور که مسئولیت امنیت جسمی نظام اسلامی را برعهده دارد , مسئولیت امنیت فکری و روحی نظام را نیز بر عهده دارد و باید از افکاری که فضای جامعه را آلوده می کنند و اذهان عموم افراد به ویژه جوانان را منحرف می سازند جلوگیری به عمل آورد. بدیهی است توطئه بر علیه نظام اسلامی تنها در توطئه نظامی خلاصه نشده و توطئه فرهنگی و جنگ نرم به مراتب خطرناک تربوده و برخورد با آن هوشیاری و دقت بیشتری را می طلبد از این رو نمی توان انتظار داشت که رسانه های خارجی و داخلی و سایت ها و روزنامه های مختلف بدون رعایت هیچ معیار و ملاکی به مخالفت و زیر سوال بردن مبانی نظام به پردازند و به بهانه آزادی , تمامی باورهای اسلامی و انقلابی جامعه را به تمسخربگیرند کدام نظام سیاسی اجازه می دهد که برخی افراد و گروهها بدون در نظر گرفتن مبانی و اصول حاکم بر آن کشور, اصول و مبانی آن جامعه را زیر سوال ببرند؟! نظام اسلامی هیچگاه با طرح دیدگاههای مختلف مخالف نبوده و طرح دیدگاههای گوناگون را موجب پویایی و بالندگی نظام می داند ولی اگر این دیدگاهها با هدف تخریب باورهای دینی مردم و با شیوه ای غیر علمی و منطقی همراه با توهین و اهانت به ارزشها و اصول اسلام و انقلاب باشد با آن برخورد می نماید و برخورد با برخی از سایت ها در این راستا صورت گرفته و می گیرد . تلاش برای ایجاد کرسیهای آزاد اندیشی در دانشگاهها و طرح آزاد اندیشه و افکار در محیط های علمی گویای توجه نظام به آرا و اندیشه های مختلف است اما در صورتی که این افکار و اندیشه ها با جنجال و هیاهو و خارج از فضای گفتگو و منطق بخواهند پایه های فکری نظام را زیر سوال ببرند و باورهای اسلامی و انقلابی مردم را تضعیف نمایند اجازه چنین کاری را نخواهد داد .( جهت آگاهی بیشتر به دانشنامه امام علی هلیه السلام , پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی , قم, 1380, ج6, امام علی و مخالفان , ی 193-253و مجله حکومت اسلامی , امام علی علیه السلام و اصول برخورد با دشمنان , سید محمد علی داعی نژاد ,شماره 18,ص 387-399وجاذبه و دافعه علی علیه السلام , شهید مطهری , انتشارات صدرا , تهران , 1374مراجعه شود.) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100127844)
در سایتهااین شبهه زیاد مطرح می شود که جمهوری اسلامی در برخورد با مخالفانش بسیار شدید برخورد می کند در حالی که مثلا خوارج در زمان امام علی(ع) تا زمانی که فقط فحش می دادند هیچ برخوردی با آنان صورت نگرفت
در سایتهااین شبهه زیاد مطرح می شود که جمهوری اسلامی در برخورد با مخالفانش بسیار شدید برخورد می کند در حالی که مثلا خوارج در زمان امام علی(ع) تا زمانی که فقط فحش می دادند هیچ برخوردی با آنان صورت نگرفت
با سلام دانشجوی گرامی تلاش شما برای مواجهه علمی و مستند با این قبیل شبهات قابل تقدیر است. در بررسی موضوع فوق گفتنی است ؛
برخورد حضرت با خوارج و مماشات با آنها به دلیل ناآگاهی و کج اندیشی و غفلت بسیاری از آنان بر پایه مماشات ومسالمت و برخورد همراه با محبت با آنان به منظور آگاهی بخشیدن به آنها و زدودن پرده های جهل و نادانی آنان بود حضرت با این اقدام تلاش نمودند تا زمینه های انحراف آنها و کسانی که به دلیل ناآگاهی و بیخبری تحت تاثیر افکار آنها قرار گرفته اند را از بین ببرند از این رو حضرت تا زمانی که خوارج دست به سلاح نبردند با کمال بزرگواری با آنان برخورد کرد و نه تنها حقوقشان راقطع نکرد، بلکه اجازه اظهار نظر و برپایی اجتماعات نیز به آنان داد.حضرت در مورد خوارج فرمود:(الا ان لکم عندی ثلاث خلال ما کنتم معنا; آگاه باشید تا با ماهستید (نه بر ما و مخالف مسلحانه) شما را از سه حق ممنوع نخواهم کرد: (ان نمنعکم مساجد الله ان یذکر فیها اسمه و لانمنعکم فیئا ما کانت ایدیکم معنا و لا نقاتلکم حتی تقاتلوا( ابن اثیر , الکامل فی التاریخ , ج2, ص 398); 1- شما را از حضور در مسجد برای یاد خدا ممنوع نخواهیم کرد 2- حقوقتان را مادامی که با ما هستید قطع نخواهیم ساخت 3- تا وقتی که دست به سلاح نشدید با شما نخواهیم جنگید. ثم اخذ فی خطبته... سپس حضرت خطبه خود را ادامه داد
در سخنی دیگر آمده است که حضرت فرمود: (ان سکتوا ترکناهم و ان تکلموا حاججناهم و ان افسدواقاتلناهم اگر سکوت کنند، آنان را به حال خودشان واخواهیم گذاشت و اگرحاضر به گفت و گو باشند با آن ها گفت و گو و محاجه خواهیم کردو اگر افساد کنند با آنان خواهیم جنگید.) آنچه در این جا گفتنی است آن است این حق (انتقاد) و مبارزه سیاسی تا وقتی است که بوی توطئه از آن به مشام نرسد.و دلیل آن تاکیداتی است که مولا در این زمینه دارد: (ما کنتم معنا); تا وقتی با ما هستید; یعنی توطئه علیه اساس نظام ندارید. (ان افسدوا قاتلناهم; اگر ایجاد افساد کنند با آنان می جنگیم ). از این دوجمله و از سیره عملی (ع) برمی آید که حد آزادی بیان، توطئه، مقاتله و افساد است. و در ازاء هر کدام از اینها چنانچه مشخص است محدودیتی خاص اعمال می گردد. حضرت در جمله اولی به خوارج می فرمایند مادامی که دستتان در دست ما باشد حقوقتان را از بیت المال قطع نمی کنیم.این سطحی از برخورد است.به عبارتی اگر مسجل بشود که دست شما در دست بیگانه است حقوقتان را از بیت المال قطع می کنیم چراکه حق ندارید با استفاده از امکانات حکومتی به دشمن خدمت نمایید.اما در سطح دیگر تاکید می کنند چنانچه به مرحله عمل برسد یعنی اینکه بجنگند یا فساد ایجاد کنند با آنها مقاتله می کنند.مقاتله به معنای جنگیدن معنای روشنی دارد.اما افساد در لغت به معنای تباه کردن و از بین بردن آمده است. این معنا را میتوان در کتب لغت دید، بهگونهای که همگی آنها همین معنا را برای افساد آوردهاند. اما گاه افساد را مقابل اصلاح میدانند و بعضی هم (خروجالشیء عنالاعتدال) (خارج شدن از حد اعتدال) را فساد میدانند که در این صورت، کسی که بخواهد امری را از حد اعتدال خارج کند مفسد است. مثلاً بر هم زننده نظم و اعتدال جامعه را میتوان مفسد دانست، چنانکه در فقه راهزنان مفسد فیالارض دانسته شدهاند. بنابر این مماشات حضرت با خوارج تا مادامی بود که از حالت انتقاد خارج نشده بودند و به معارضه و به مقابله با نظام اسلامی بر نخواستند . در این راستا در سیره پیامبر اکرم (ص) و سیره حضرت علی علیه السلام شاهد نمونه هایی از برخورد با مطالب و حرکات توطئه آمیز تحت پوشش آزادی هستیم به عنوان نمونه می توان به دستور پیامبر اکرم به تخریب مسجد ضرار که به کانونی جهت توطئه بر علیه اسلام تبدیل شده بود اشاره نمود همچنینی در سیره حضرت علی نیز مواردی از برخورد شدید حضرت با برخی سخنان که پا را انتقاد بیرون گذاشته و در وادی توطئه و معارضه وارد شده است می باشیم که به دو نمونه اشاره می کنیم ؛ روزی آنحضرت بالای منبر صحبت میکرد، اشعث بن قیس گفت یا امیر المؤمنین این گفتار بر علیه شماست نه بر له شما، حضرت بر وی فریاد کشید و فرمود:
مَا یُدْرِیکَ مَا عَلَیَّ مِمَّا لِی عَلَیْکَ لَعْنَةُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِینَ حَائِکٌ اِبْنُ حَائِکٍ مُنَافِقٌ اِبْنُ کَافِرٍ وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَسَرَکَ اَلْکُفْرُ مَرَّةً وَ اَلْإِسْلاَمُ أُخْرَی فَمَا فَدَاکَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُکَ وَ لاَ حَسَبُکَ وَ إِنَّ اِمْرَأً دَلَّ عَلَی قَوْمِهِ اَلسَّیْفَ وَ سَاقَ إِلَیْهِمُ اَلْحَتْفَ لَحَرِیٌّ أَنْ یَمْقُتَهُ اَلْأَقْرَبُ وَ لاَ یَأْمَنَهُ اَلْأَبْعَدُ قال السید الشریف یرید ع أنه أسر فی الکفر مرة و فی الإسلام مرة و أما قوله ع دل علی قومه السیف فأراد به حدیثا کان للأشعث مع خالد بن الولید بالیمامة غر فیه قومه و مکر بهم حتی أوقع بهم خالد و کان قومه بعد ذلک یسمونه عرف النار و هو اسم للغادر عندهم(نهج البلاغه، خطبه 19)
تو چه دانی ، که چه چیز به سود من است و چه چیز به زیان من . لعنت خدا بر تو باد و لعنت لعنتکنندگان . ای که خود و پدرت همواره دروغی چند به هم میبافتهاید . ای منافق فرزند کافر . به خدا سوگند ، که یک بار در زمان کافریت به اسارت افتادهای و یک بار در زمان مسلمانیت ، و در هر بار نه توانگریت تو را از بند اسارت رهانید و نه جاه و منزلتت . مردی که شمشیرهای کین را بر قوم خود رهنمون شود و مرگ را بر سر آنان راند ، سزاوار است ، که خویشاوندانش دشمن دارند و بیگانگان از شر او ایمن ننشینند . همچنین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به برج بن مُسهر طائی، آن هنگام که او صدا به (لا حکم إلّا لله) بلند کرد، چنین گفت:
اُسْکُتْ! قَبَّحَک الله یا أثرم! فوالله! لقد ظهر الحقُّ فَکنتَ فیه ضَئیلاً شَخْصُک خفیّاً صوتُک، حتّی إذا نَعَرَ الباطلُ نَجَمْتَ نجومَ القرن الماعز(همان، خطبه 184)
ای کسی که در خرد، به قدری زشتی که گوییا دندانهای پیشت افتاده است، خاموش شو!! خدا تو را زشت گرداند! به خدا سوگند! تو، وقتی که حق به میدان آمد و ظاهر شد، شخصی فرومایه و ضعیف بودی و صدایت پنهان بود، همین که باطل سر برکشید و فریاد کرد، مانند شاخ بز، آشکار شدی. این نمونه ها و برخوردها حاکی از آن است که آزادی در نظام اسلامی بدون حد و مرز نبوده و باید حریم و حدود الهی را رعایت نماید در مجموع حدود و شرایط آزادی در نظام اسلامی را می توان حقوق الهی و ضوابط عقلی و مصالح و منافع عمومی بر شمرد .( ر. کبه آزادی در فلسفه سیاسی اسلام ، منصور میر احمدی ، دفتر تبلیغات حوزه علمیه ، قم ، 1381، ص 182-202) بر این اساس در نظام جمهوری اسلامی نیز انتقاد از سوی گروهها و جریانهای مخالف نظام تا زمانی که در چارچوب مبانی و اصول نظام بوده و از چارچوب انتقاد خارج نشده باشد , پذیرفته است و آزادی نشریات و سایت های مختلف در طرح دیدگاههای گوناگون شاهدی بر این مساله است اما زمانی که این انتقادات بدون رعایت هیچ حریمی , مبانی و اصول اسلام و انقلاب را نشانه رفته و ازحریم انتقاد خارج شده و در وادی معارضه و توطئه بر علیه نظام وارد شدند , اینجا جای برخورد مسالمت آمیز نبوده و حکومت اسلامی همانطور که مسئولیت امنیت جسمی نظام اسلامی را برعهده دارد , مسئولیت امنیت فکری و روحی نظام را نیز بر عهده دارد و باید از افکاری که فضای جامعه را آلوده می کنند و اذهان عموم افراد به ویژه جوانان را منحرف می سازند جلوگیری به عمل آورد. بدیهی است توطئه بر علیه نظام اسلامی تنها در توطئه نظامی خلاصه نشده و توطئه فرهنگی و جنگ نرم به مراتب خطرناک تربوده و برخورد با آن هوشیاری و دقت بیشتری را می طلبد از این رو نمی توان انتظار داشت که رسانه های خارجی و داخلی و سایت ها و روزنامه های مختلف بدون رعایت هیچ معیار و ملاکی به مخالفت و زیر سوال بردن مبانی نظام به پردازند و به بهانه آزادی , تمامی باورهای اسلامی و انقلابی جامعه را به تمسخربگیرند کدام نظام سیاسی اجازه می دهد که برخی افراد و گروهها بدون در نظر گرفتن مبانی و اصول حاکم بر آن کشور, اصول و مبانی آن جامعه را زیر سوال ببرند؟! نظام اسلامی هیچگاه با طرح دیدگاههای مختلف مخالف نبوده و طرح دیدگاههای گوناگون را موجب پویایی و بالندگی نظام می داند ولی اگر این دیدگاهها با هدف تخریب باورهای دینی مردم و با شیوه ای غیر علمی و منطقی همراه با توهین و اهانت به ارزشها و اصول اسلام و انقلاب باشد با آن برخورد می نماید و برخورد با برخی از سایت ها در این راستا صورت گرفته و می گیرد . تلاش برای ایجاد کرسیهای آزاد اندیشی در دانشگاهها و طرح آزاد اندیشه و افکار در محیط های علمی گویای توجه نظام به آرا و اندیشه های مختلف است اما در صورتی که این افکار و اندیشه ها با جنجال و هیاهو و خارج از فضای گفتگو و منطق بخواهند پایه های فکری نظام را زیر سوال ببرند و باورهای اسلامی و انقلابی مردم را تضعیف نمایند اجازه چنین کاری را نخواهد داد .( جهت آگاهی بیشتر به دانشنامه امام علی هلیه السلام , پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی , قم, 1380, ج6, امام علی و مخالفان , ی 193-253و مجله حکومت اسلامی , امام علی علیه السلام و اصول برخورد با دشمنان , سید محمد علی داعی نژاد ,شماره 18,ص 387-399وجاذبه و دافعه علی علیه السلام , شهید مطهری , انتشارات صدرا , تهران , 1374مراجعه شود.)
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100127844)
- [سایر] چرا حکومت حضرت علی(ع) بسیار کوتاه بود در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران دوام بسیاری داشته است؟
- [سایر] شیوه تبلیغی و برخورد امام علی(ع) در برخورد با فتنه خوارج چگونه بود؟ با ذکر منبع.
- [سایر] آیا گرفتن حق واجب نیست! پس چرا امیر المؤمنین علی (ع) حق خود را نگرفت؟
- [سایر] آیا گرفتن حق واجب نیست! پس چرا امیر المؤمنین علی (ع) حق خود را نگرفت؟
- [سایر] آیا در زمان حکومت اسلامی پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)، حجاب اجباری بوده و برخوردی می شد؟
- [سایر] آیا دلیل امام علی-ع از پذیرفتن حکمیت اجبار خوارج و تهدید جان امام توسط خوارج بود یا چیز دیگر؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) در زمان خلافتشان فدک را پس نگرفت ؟
- [سایر] پاسخ امام رضا(ع) به علی بن جهم در مورد شبهه حضرت داود وگناه آدم چیست؟
- [سایر] دیدگاه امام علی(ع) در برخورد با اهل ذمه چیست؟
- [سایر] شما چقدر حکومت جمهوری اسلامی را به حکومت علی(ع) یا حکومت مهدوی مشابه می دانید؟ توجه کنید که در حکومت علی زندانی و جرم سیاسی وجود نداشت ولی در حکومت ما وجود دارد؛ و ...
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله سبحانی] بعد از تشهّد رکعت آخر نماز; مستحب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید: اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ و بعد از آن باید بگوید: اَلْسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ یا بگوید اَلسَّلامُ عَلَیْنَا وَ عَلی عِبَادِ اللهِ الصَّالِحینَ.
- [آیت الله نوری همدانی] بعد از تشهد رکعت آخر نماز ، مستحب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید : السلامُ علیکَ ایُها النبیّ و رحمهُ اللِه و برکاتهُ و بعد از آن باید بگوید : السلامُ علیکُم و بنابر احتیاط واجب اضافه کند و رَحمهُ الِله و برکاتهُ یا بگوید : السلامُ علینَا و عَلی عبادالِله الصالحینَ .
- [امام خمینی] بعد از تشهد رکعت آخر نماز مستحب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید: (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته ) و بعد از آن باید بگوید: (السلام علیکم ) و احوط استحبابی آن است که (و رحمة الله و برکاته ) را اضافه نماید یا بگوید: (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین ).
- [آیت الله وحید خراسانی] بعد از تشهد رکعت اخر نماز مستحب است در حالی که نشسته و بدن ارام است بگوید السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته و بعد از ان باید بگوید السلام علینا و علی عباد الله الصالحین یا بگوید السلام علیکم و مستحب است که به جمله السلام علیکم جمله و رحمه الله و برکاته را اضافه نماید و در صورتی که السلام علینا و علی عباد الله الصالحین را اول بگوید مستحب است که بعد از ان السلام علیکم و رحمه الله و برکاته را هم بگوید
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] بعد از تشهد رکعت آخر نماز؛ مستحب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید: السلام علیک ایها النبی و رحمه اللّه و برکاته و بعد از آن باید بگوید: السلام علینا و علی عباد اللّه الصالحین و یا بگوید: السلام علیکم و مستحب است که به جمله السلام علیکم جمله و رحمه اللّه و برکاته را اضافه نماید و هر دو صیغه را بگوید.
- [آیت الله بروجردی] بعد از تشهّد رکعت آخر نماز مستحّب است در حالی که نشسته و بدن آرام است بگوید:(اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیها النَّبِی وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ) و بعد از آن باید بگوید:(اَلسَّلامُ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ)یا بگوید:(اَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلَی عِبادِ اللهِ الصَّالِحینَ)؛ولی اگر این سلام را بگوید، احتیاط واجب آن است که بعد از آن (اَلسَّلامُ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ) را هم بگوید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کافر؛ یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبد اللَّه صلی الله علیه و آله را قبول ندارد نجس است و انکار چه به قلب باشد و چه به زبان سبب کفر میگردد و همچنین غلات (یعنی کسانی که یکی از معصومین علیهمالسلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی کسانی که دشمنی اهل بیت علیهمالسلام را دین خود قرار دهند) نجسند و لکن اهل کتاب (یعنی یهودیان و مسیحیان) و زردشتیان بنا بر احتیاط نجس میباشند. و کسی که یکی از ضروریات دین مانند نماز و روزه را که تمام مسلمانان آنها را جزء دین اسلام میدانند انکار کند، شرعاً کافر به شمار میآید، مگر در دو صورت: اوّل: بدانیم که انکار وی از روی شبهه است، مثلاً تازه مسلمانیست که از احکام اسلامی آگاهی چندانی ندارد؛ دوم: بدانیم که انکارکننده به خدا و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان قلبی دارد، در این دو صورت اگر انکارکننده شهادتین را بر زبان جاری ساخته، مسلمان میباشد.