برای روشن شدن جواب، باید به این مطالب توجه کرد: حکم پوشش اسلامی با نزول این آیه از قرآن اعلام گردید: ( وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[نور/31] و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!) در این آیه با جمله (وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ) پوشش اسلامی بیان شده است. این جمله می گوید: زنان مؤمن روسری خودشان را طوری کنند که گریبانشان با این روسری پوشانده شود و در نتیجه گوشها، گوشواره ها، گردن و سینه پوشانده شود. در شأن نزول این آیه در روایت حضرت امام باقر(ع) آمده است: یکی از جوانان مدینه با یکی از زنان مدینه روبرو شد. در آن زمان زنان روسری خود را به پشت گردن می انداختند. وقتی که آن زن از کنار این جوان گذشت، به آن زن خیره شد و از پشت سر به او نگاه می کرد. این جوان در پی او راه افتاد و داخل کوچه ای شد و در حال راه رفتن، استخوان یا شی ای که از دیوار بیرون زده بود، به او اصابت کرد و زخمی شد. او پیش خود گفت: باید خدمت پیامبر اسلام(ص) برسم و داستان را برای او بگویم. آن جوان نزد پیامبر آمد و پیامبر فرمود: چه شده است؟! در این حال جبرئیل نازل شد و این آیه را برای پیامبر آورد.[1] از این آیه و حدیث، وضع پوشش زنان عرب جاهلی به دست می آید. زنان جاهلی، پیراهنی می پوشیدند که سینه اش باز می ماند، روسری آنها تنها سر را می پوشانید و ادامه روسری از پشت گوشها به پشت گردن انداخته می شد و در نتیجه گاهی برخی زینتهای آنها دیده می شد. آیه شریفه نازل شد و دستور داد که روسری خود را طوری بپوشند که گوش، گردن، سینه و زینتهای آنها دیده نشود و مسلمانان پس از نزول آیه، به آن عمل کردند.[2] زنان عرب جاهلی یک روسری دیگری هم داشتند که بزرگتر از روسری معمولی بود. این روسری از چادر کوچکتر و از روسری معمولی بزرگتر بود. روسری بزرگ مخصوص بیرون بود. استفاده از روسری بزرگ در آن زمان، دو جور بوده است. برخی از آن به عنوان لباس تشریفاتی استفاده می کردند ولی برخی از زنان به عنوان پوشش استفاده می کردند همانطوری که در عصر ما در ایران چادر به دو صورت به کار می رود. برخی آن را به عنوان پوشش کاملتر به کار می برند و برخی فقط به عنوان تشریفات به کار می برند و هیچگونه پوششی به حساب نمی آید. آیه 59 سوره احزاب نازل شد و به زنان مؤمن دستور داد که روسری بزرگ را به عنوان پوشش کاملتر به کار ببرند و مسلمانان از آن زمان به بعد چنین کردند. در آیه 59 سوره احزاب آمده است: (... یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ ...) جلابیب، جمع جلباب و به معنای لباسی است که از روسری معلمولی بزرگتر و از چادر و عبا کوچکتر است،[3] این آیه در صدد بیان حکم دیگری در مورد پوشش نیست بلکه این آیه تأکید است بر عمل کردن به آیه سوره نور که حکم پوشش اسلامی را بیان می کند[4] بنابراین زنان عربی، لباس خاصی داشتند و با نزول حکم اسلامی پوشش، خود را بر اساس پوشش اسلامی پوشاندند و زنان مؤمن این حکم را خوب مراعات می کردند و خود را در برابر مردان نامحرم می پوشاندند. در روایتی از عایشه آمده است: ( ما رایت نساء الانصار، لما نزلت هذه الایه قامت کل واحده الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعۀً، فاختمرن، فأصبحن کان علی رؤسهن الغربان[5] من برتر از زنان انصار ندیدم، همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانندسابق بیرون بیاید، سر خود را با روسریهای مشکی می پوشیدند گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است.) توجه داشته باشید که هدف اساسی این است که مردان و زنان طوری عمل کنند که فساد آور نباشد و آنانکه به حقیقت، دین اسلام را پذیرفتند، آنگونه عمل می کردند که دین دستور داده بود. اگر زن یا مرد، پوششی به خود بگیرد که زبان حال آن پوشش، دعوت به فساد باشد، این پوشش، اسلامی نیست حتی اگر به صورت ظاهر هم اسلامی باشد همان طوری که اگر کسی نماز بخواند و هدفش ریا باشد، آن نماز نماز نیست گرچه بصورت ظاهر هم نماز باشد. بر این اساس هم مردان و هم زنان باید در پیاده کردن پوشش اسلامی به هدف اساسی دین اسلام توجه کنند. البته به این مطلب توجه بکنیم که شکل لباس، در عصر ها و زمانهای مختلف، متحول می شود ولی آن هدف اساسی همواره ثابت است. اگر لباس، لباس باشد که دعوت به فساد نکند و آن مواضعی که باید پوشانده شود، پوشانده شود، در این صورت، آن لباس اشکالی نخواهد داشت و چنین نیست که در همه کشورها و همه شهرها لباس همه مردم یکسان باشد. سلیقه ها، عادتها، فرهنگها و شرائط جغرافیائی متفاوت است و به خاطر همین، لباس ها هم متفاوت است. تردیدی نیست که حجاب یکی از ضروریات دین اسلام و بی حجابی جزء منکرات شمرده می شود و آیات و روایات فراوانی که در زمینه فریضه امر به معروف و نهی از منکر آمده، بر این تأکید دارند که باید با تظاهر گناه و فساد با شرائطش مبارزه شود. یکی از آن ها پدیده بی حجابی است. و این دستور به صورت یک قضیه حقیقی و قانون ملی الهی بیان شده و همگان را در گستره خود قرار می دهد، پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز از این قانون مستثنی نیستند. لذا آن چه مهم است رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر و چگونگی اجرای آن می باشد که در زمان پیامبر(ص) و بعد از آن در میان دینداران معمول بوده است به طوری که مردم به طور زبانی تذکر می دادند و با بیان آیات و روایات هشدار می دادند. آنچه مسلم است چه در عصر نبی اکرم(ص) و چه در عصر حضرت علی(ع)، مسأله امر به معروف ونهی از منکر اجرا میگشته و در حد امکان جلوی بیحجابی و بدحجابی گرفته میشد. اینکه تا چه حد ممکن بوده، بستگی به میزان قدرت اجرایی آن بزرگواران داشته است. [1]. وسائل الشیعه7 ج 14، ص 138، باب 104، ح 4، مقدمات نکاح، تفسیر صافی، ج 2، ص 165، چاپ دو مجلدی، تفسیر برهان، ج 3، ص 129، چاپ رحلی، المیزان، ج 15، چاپ بیروت، عربی، طبع دوم، ص 116 و تفسیر نمونه، ج 14، ص 435. [2]. مسأْله حجاب، چاپ 52، 1379، ص 139، تفسیر نمونه، ج 14، ص 440، المیزان، ج 15، ص 116، تفسیر کشاف، ج 3، ص 231. [3]. مسأله حجاب، ص 174، چاپ 38 و تفسیر نمونه، ج 17، ص 426 به بعد. [4]. مسأله حجاب، ص 178، چاپ 38 و تفسیر نمونه، ج 17، ص 426 به بعد. [5]. کشاف، ج3،ص 231، حجاب از دیدگاه قران و سنت، ص 18.
برای روشن شدن جواب، باید به این مطالب توجه کرد:
حکم پوشش اسلامی با نزول این آیه از قرآن اعلام گردید: ( وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[نور/31] و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را - جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!)
در این آیه با جمله (وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوبِهِنَّ) پوشش اسلامی بیان شده است. این جمله می گوید: زنان مؤمن روسری خودشان را طوری کنند که گریبانشان با این روسری پوشانده شود و در نتیجه گوشها، گوشواره ها، گردن و سینه پوشانده شود.
در شأن نزول این آیه در روایت حضرت امام باقر(ع) آمده است: یکی از جوانان مدینه با یکی از زنان مدینه روبرو شد. در آن زمان زنان روسری خود را به پشت گردن می انداختند. وقتی که آن زن از کنار این جوان گذشت، به آن زن خیره شد و از پشت سر به او نگاه می کرد. این جوان در پی او راه افتاد و داخل کوچه ای شد و در حال راه رفتن، استخوان یا شی ای که از دیوار بیرون زده بود، به او اصابت کرد و زخمی شد. او پیش خود گفت: باید خدمت پیامبر اسلام(ص) برسم و داستان را برای او بگویم. آن جوان نزد پیامبر آمد و پیامبر فرمود: چه شده است؟! در این حال جبرئیل نازل شد و این آیه را برای پیامبر آورد.[1]
از این آیه و حدیث، وضع پوشش زنان عرب جاهلی به دست می آید. زنان جاهلی، پیراهنی می پوشیدند که سینه اش باز می ماند، روسری آنها تنها سر را می پوشانید و ادامه روسری از پشت گوشها به پشت گردن انداخته می شد و در نتیجه گاهی برخی زینتهای آنها دیده می شد. آیه شریفه نازل شد و دستور داد که روسری خود را طوری بپوشند که گوش، گردن، سینه و زینتهای آنها دیده نشود و مسلمانان پس از نزول آیه، به آن عمل کردند.[2]
زنان عرب جاهلی یک روسری دیگری هم داشتند که بزرگتر از روسری معمولی بود. این روسری از چادر کوچکتر و از روسری معمولی بزرگتر بود. روسری بزرگ مخصوص بیرون بود. استفاده از روسری بزرگ در آن زمان، دو جور بوده است. برخی از آن به عنوان لباس تشریفاتی استفاده می کردند ولی برخی از زنان به عنوان پوشش استفاده می کردند همانطوری که در عصر ما در ایران چادر به دو صورت به کار می رود. برخی آن را به عنوان پوشش کاملتر به کار می برند و برخی فقط به عنوان تشریفات به کار می برند و هیچگونه پوششی به حساب نمی آید. آیه 59 سوره احزاب نازل شد و به زنان مؤمن دستور داد که روسری بزرگ را به عنوان پوشش کاملتر به کار ببرند و مسلمانان از آن زمان به بعد چنین کردند. در آیه 59 سوره احزاب آمده است: (... یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَبِیبِهِنَّ ...) جلابیب، جمع جلباب و به معنای لباسی است که از روسری معلمولی بزرگتر و از چادر و عبا کوچکتر است،[3]
این آیه در صدد بیان حکم دیگری در مورد پوشش نیست بلکه این آیه تأکید است بر عمل کردن به آیه سوره نور که حکم پوشش اسلامی را بیان می کند[4] بنابراین زنان عربی، لباس خاصی داشتند و با نزول حکم اسلامی پوشش، خود را بر اساس پوشش اسلامی پوشاندند و زنان مؤمن این حکم را خوب مراعات می کردند و خود را در برابر مردان نامحرم می پوشاندند.
در روایتی از عایشه آمده است:
( ما رایت نساء الانصار، لما نزلت هذه الایه قامت کل واحده الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعۀً، فاختمرن، فأصبحن کان علی رؤسهن الغربان[5] من برتر از زنان انصار ندیدم، همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانندسابق بیرون بیاید، سر خود را با روسریهای مشکی می پوشیدند گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است.)
توجه داشته باشید که هدف اساسی این است که مردان و زنان طوری عمل کنند که فساد آور نباشد و آنانکه به حقیقت، دین اسلام را پذیرفتند، آنگونه عمل می کردند که دین دستور داده بود. اگر زن یا مرد، پوششی به خود بگیرد که زبان حال آن پوشش، دعوت به فساد باشد، این پوشش، اسلامی نیست حتی اگر به صورت ظاهر هم اسلامی باشد همان طوری که اگر کسی نماز بخواند و هدفش ریا باشد، آن نماز نماز نیست گرچه بصورت ظاهر هم نماز باشد. بر این اساس هم مردان و هم زنان باید در پیاده کردن پوشش اسلامی به هدف اساسی دین اسلام توجه کنند. البته به این مطلب توجه بکنیم که شکل لباس، در عصر ها و زمانهای مختلف، متحول می شود ولی آن هدف اساسی همواره ثابت است. اگر لباس، لباس باشد که دعوت به فساد نکند و آن مواضعی که باید پوشانده شود، پوشانده شود، در این صورت، آن لباس اشکالی نخواهد داشت و چنین نیست که در همه کشورها و همه شهرها لباس همه مردم یکسان باشد. سلیقه ها، عادتها، فرهنگها و شرائط جغرافیائی متفاوت است و به خاطر همین، لباس ها هم متفاوت است.
تردیدی نیست که حجاب یکی از ضروریات دین اسلام و بی حجابی جزء منکرات شمرده می شود و آیات و روایات فراوانی که در زمینه فریضه امر به معروف و نهی از منکر آمده، بر این تأکید دارند که باید با تظاهر گناه و فساد با شرائطش مبارزه شود. یکی از آن ها پدیده بی حجابی است. و این دستور به صورت یک قضیه حقیقی و قانون ملی الهی بیان شده و همگان را در گستره خود قرار می دهد، پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز از این قانون مستثنی نیستند.
لذا آن چه مهم است رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر و چگونگی اجرای آن می باشد که در زمان پیامبر(ص) و بعد از آن در میان دینداران معمول بوده است به طوری که مردم به طور زبانی تذکر می دادند و با بیان آیات و روایات هشدار می دادند.
آنچه مسلم است چه در عصر نبی اکرم(ص) و چه در عصر حضرت علی(ع)، مسأله امر به معروف ونهی از منکر اجرا میگشته و در حد امکان جلوی بیحجابی و بدحجابی گرفته میشد. اینکه تا چه حد ممکن بوده، بستگی به میزان قدرت اجرایی آن بزرگواران داشته است.
[1]. وسائل الشیعه7 ج 14، ص 138، باب 104، ح 4، مقدمات نکاح، تفسیر صافی، ج 2، ص 165، چاپ دو مجلدی، تفسیر برهان، ج 3، ص 129، چاپ رحلی، المیزان، ج 15، چاپ بیروت، عربی، طبع دوم، ص 116 و تفسیر نمونه، ج 14، ص 435.
[2]. مسأْله حجاب، چاپ 52، 1379، ص 139، تفسیر نمونه، ج 14، ص 440، المیزان، ج 15، ص 116، تفسیر کشاف، ج 3، ص 231.
[3]. مسأله حجاب، ص 174، چاپ 38 و تفسیر نمونه، ج 17، ص 426 به بعد.
[4]. مسأله حجاب، ص 178، چاپ 38 و تفسیر نمونه، ج 17، ص 426 به بعد.
[5]. کشاف، ج3،ص 231، حجاب از دیدگاه قران و سنت، ص 18.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا حجاب در زمان پیغمبر (ص) اجباری بوده؟ مثل حکومت جمهوری اسلامی
- [سایر] چرا شیعیان علی (ع) را وصی پیامبر (ص) میدانند؟
- [سایر] حضرت علی(ع) در نزد پیامبر اکرم(ص) چه جایگاهی داشت و پیامبر(ص) چقدر وقت برای حضرت علی(ع) می گذاشت؟
- [سایر] چرا امام خمینی(ره) با یک هوشیاری بالا حکومت اسلامی را با دمکراسی غربی پیوند داد تا زبان طرفداران دمکراسی غربی بسته شود ( انتخابات مجلس و رییس جمهور و ... که در سنت پیامبر(ص) و علی (ع) نبود.)
- [سایر] اگر حضرت علی ع جانشین پیامبر ص میشد، وضعیت امت اسلام پس از پیامبر (ص) چگونه رقم می خورد؟
- [سایر] شما چقدر حکومت جمهوری اسلامی را به حکومت علی(ع) یا حکومت مهدوی مشابه می دانید؟ توجه کنید که در حکومت علی زندانی و جرم سیاسی وجود نداشت ولی در حکومت ما وجود دارد؛ و ...
- [سایر] چرا حکومت حضرت علی(ع) بسیار کوتاه بود در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران دوام بسیاری داشته است؟
- [سایر] در دوران 25 سال بعد از پیامبر(ص) بر امام علی(ع) چگونه گذشت؟
- [سایر] چرا پیامبر (ص) از جبرئیل خواست که درمعرفی امام علی (ع) او را معاف دارد؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را اعلام نکرد؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.