چرا مااز فلسطین که گفته می شود ناصبی هستند حمایت می کنیم؟(از نظر دینی و سیاسی و... توضیح دهید.) دانشجوی گرامی ، با توجه به اهمیت موضوع ، پاسخ را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم : یکم. مذهب مسلمانان فلسطین بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقاً، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است. در مورد شافعی بودن مردم فلسطین می توانید به این منبع رجوع کنید: (الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج 2، ص 124) جالب اینجاست که در میان فرقه های چهارگانه اهل سنت، نزدیک ترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهل بیت و احکام فقهی، همین فرقه شافعی است. در مورد شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین، شهید مطهری در سال 1349 سخنانی داشته اند که در ادامه آن را می خوانیم: (یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است، یک وقتی دیدم یک کسی میگفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که خلیفه بلا فصل را ابوبکر میداند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم میداند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است. میگوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم میداند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن میدارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمیتوانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی میآید میگوید این فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی میگوید. این به آن میگوید، او هم یک جای دیگر تکرار میکند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه یهودیها قرار میگیرند. هیچ فکر نمیکنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کردهاند. در هر جایی یک حرف جعل میکنند برای اینکه احساس همدردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. میدانند مردم ایران شیعهاند و شیعه دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل میکنند. در صورتی که ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد میدیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه هستم، این رفقایم سنیاند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان میگفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم. همین لیلا خالد(چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش در مصر گفته من شیعهام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید وظیفهتان چیست.)( شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد4، پاورقی صفحه 32) ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید وظیفهتان چیست.)(همان) در میان خبرهای منتشر شده از تهاجم رژیم صهیونیستی، خبری بود که دقت در آن نشان دهنده علاقه مندی مردم فلسطین به اهل بیت پیامبر است: بمباران مسجد علی ابن ابی طالب واقع در محله الزیتون شهر غزه توسط جنگنده های اسرائیلی در روز 10 دی 87 حال مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی می توانند هم نسبت به اهل بیت جسارت داشته باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟! همچنین در کنار مسجد امام علی ابن ابی طالب شهر غزه، مساجد دیگری نیز به نام اهل بیت وجود دارد ؛ مسجد (الامام علی ابن ابی طالب) واقع در نابلس ؛ این مسجد در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری رود اردن واقع شده است. مسجد فاطمة الزهراء(س( ؛ حداقل 2 مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. یکی در قریه ارتاح، واقع در جنوب طولکرم و دیگری درشهر نابلس. مسجد (الحسین بن علی) واقع در نوار غزه و الخلیل! حداقل 2 مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد: 1- یکی در حی الصبرةواقع در نوار غزه. 2- مسجد (حسین بن علی) دیگر، در خیابان (عین سارة) شهر الخلیل واقع شده است. نگاه شافعی درباره اهل بیت(ع) :در میان رهبران مذاهب اسلامی امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهل بیت علیهالسلام به ویژه علی علیهالسلام و حسین علیهالسلام ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین علیهالسلام ارادت ویژه دارند. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابیطالب علیهالسلام شده است. شافعی همچنان که درباره علی علیهالسلام اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد میباشد، اشعار بسیاری در فضائل اهل بیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ نکرد و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند ابا نکرد . او معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد. ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت پیامبر چنان بود که بر خی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی علیهالسلام را باید علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در دوستی علی و فاطمه و فرزندان آن دو میداند و یا ناصبیگری را در دوستی ابوبکر و عمر علیهالسلام. به اعتقاد او جریان رافضیگری و ناصبیگری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی علیهالسلام دنبال میکردند نادرست است. یعنی انسان مومن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهل بیت را آشکار کند. تقسیم بندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیم بندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم میکنند قطعاً مجرم و گناهکارند زیرا محبت علی و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است.( ر.ک : سیمای علی از منظر اهل سنت، 176) از سوی دیگر بسیاری از مردم مسلمان فلسطین شیعه می باشند که همواره ارتباط خود با لبنان به عنوان یکی از مراکز مهم شیعی را حفظ کردند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این ارتباط تنگ تر شد.جهاد اسلامی به عنوان شیعی ترین جنبش فلسطینی پیوند مستحکمی را با حزب الله و ایران برقرار کرد و به همین واسطه نقش مهمی را در گسترش شیعه در این کشور داشت.شهید فتحی شقاقی دبیر کل پیشین این جنبش و حامی جدی انقلاب اسلامی بارها اعلام کرد که از دهه هفتاد بود که با اسلام انقلابی از طریق آثار امام خمینی و آیت الله سید محمد باقر صدر آشنا شدیم.علاوه بر جهاد اسلامی، جنبش های ملی و دینی دیگری با صبغه شیعی در فلسطین شکل گرفت که بیشتر کارکرد فرهنگی و اجتماعی دارند.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکلی تحت عنوان اتحاد الشباب الاسلامی(اتحادیه جوانان اسلام) در بیت الحم پا گرفت که جمعیتی خیریه با رویکردی تبلیغی بود. این گروه اقدام به تاسیس درمانگاه خیریه الاحسان، درمانگاه السبیل، مرکز جراجی نقاءالدوحه، مدرسه النقاء و مرکز زنان کردند و مضاف بر آن دوره های آموزشی قرآن را در مساجد و موسسات براه انداختند که نقش مهمی در گسترش تشیع داشت. گروه فعال دیگر در این زمنیه الحرکه الاسلامیه الوطنی(جنبش اسلامی ملی) است که مدتی پیش با شیعه شدن محمد ابوسمره رئیس و دیگر اعضا خود به حرکت جهاد اسلامی پیوستند.جنببش مذکور موسسه ای را تحت عنوان مرکز مطالعات و تحقیقات قدس برای فعالیت تبلیغی خود راه اندازی کرده است.مرکز شیعی دیگر در بیت الحم توسط محمد الشحاده یک از یاران جنبش جهاد اسلامی اداره می شود که به سهم خود در گسترش شیعه نقش داشته است.یکی دیگر از موسسات پرکار در این زمینه جمعیت الجعفریه است که در حوالی دبوریق تاسیس شده و زیر نظر استاد اشرف امونه اداره می شود.هیات های متعددی زیر نطر این موسسه مشغول فعالیت هستند که حسینیه الرسول الاعظم، مکتب الزهرا و مجله السبیل از آن جمله هستند.( مجله الثقافی، گفتگو با صلاح نوری عبود پژوهشگر دانشگاه کربلا، ( به تازگی موسسه ای با عنوان شورا یا مجلس عالی شیعیان فلسطین تاسیس شده که سرپرستی آن را محمد غوانمه به عهده دارد. وی از اعضای سابق جنبش جهاد اسلامی بود. ( منبع : تشیع در فلسطین ، پایگاه اطلاع رسانی جهان تشیع ) دوم. بررسی دلایل حمایت از مردم مسلمان غزه : در کنار واقعیتهای مذکور توجه به سایر مسؤولیتهای دولت و نظام اسلامی لازم می باشد است، زیرا حیطه و گسترهی وظایف و مسؤولیتهای دولتها و نیازها و اهداف ملت ها فقط در درون مرزهای آن کشور محدود نمیشود، بلکه دولتها جهت دستیابی به اهداف خود در سطح داخلی و بینالمللی، از قبیل: تأمین امنیت و منافع ملی و تحقق آرمانهای ایدئولوژیک مثلاً یکی از اهداف سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، بسط و گسترش ایدئولوژی لیبرال، سرمایهداری به عنوان تنها مدل نظام سیاسی، در سطح جهان میباشد ، ناچارند تا محدودهی عملکرد و اقدامات خود را به بیرون از مرزهای بینالمللی گسترش داده ودر عرصهی معادلات و رقابتهای بینالملل شرکت فعال داشته باشند. امروزه به دلیل گسترش ارتباطات و تکنولوژی، جهانیشدن اقتصاد و... که مرزهای ملی کشورها را درنوردیده است دیگر نمیتوان حیطه عملکرد و وظایف دولتها را در محدودهی مرزهای آن کشور، تعریف نمود، بلکه برعکس دولتی از توانایی بیشتر در سامان دادن به مسائل داخلی و تأمین امنیت و رفاه در سطح جامعه و تعقیب آرمانهای ایدئولوژیک خود، بهرهمندتر است که به صورت فعال در مناسبات معادلات و رقابتهای بینالمللی حضور داشته و در چارچوب اصول سیاست خارجی خویش، نقش مؤثری را در تأثیرگذاری بر تحولات منطقهای و بینالمللی پیرامون، به خود اختصاص داده و از موقعیتها و فرصتهای بینالملل به بهترین نحو جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود استفاده نماید. عوامل متعددی در شکلگیری سیاست خارجی کشورها مؤثر میباشند که مهمترین آنها عبارتند از جهت اطلاع بیشتر ر.ک: اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، عبدالعلی قوام، انتشارات سمت، ص 135 : 1- ارزشها و اعتقادات، 2- زمینههای تاریخی و فرهنگی، 3- ساختار نظام بینالملل، 4- مشکلات و نیازهای داخلی. دولتها جهت تحقق اهداف سیاست خارجی خود، از ابزارها و تکنیکهای گوناگونی بهره میگیرند؛ ابزارهایی نظیر دیپلماسی، حربههای اقتصادی، نظامی و فرهنگی. استفاده صحیح و به موقع از این تکنیکها در میزان موفقیت واحدهای سیاسی بسیار مؤثر است همان، ص 206 . در سطح بینالملل سیاست خارجی کشور موفقتر و از توانایی بیشتری در پیشبرد اهداف بینالمللی و تأمین منافع ملی خود برخوردارتر است که از توانایی بیشتری در کاربرد تمامی این ابزارها برخوردار بوده و در موقع نیاز جهت دسترسی به اهداف خود، از آنان بهره بگیرد. به عنوان نمونه امروز، با استفاده از ابزار اقتصادی نظیر اعطای وام، مشارکت در سرمایهگذاری یا بازسازی کشور میتوان زمینههای مناسبی را جهت تأثیرگذاری در تحولات داخلی آن کشور، فراهم نمودن بازار کار و عرضهی کالاهای تولیدی در خارج و... ، به وجود آورده و در نتیجه بخشی از اهداف کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت سیاسی خارجی خویش را تحقق بخشید. براساس مطالب فوق درخصوص نحوه عملکرد جمهوری اسلامی در قبال در قبال مردم مظلوم غزه و فلسطین باید گفت که: اصول و اهداف سیاست خارجی کشور ما نیز مانند سایر کشورها براساس عوامل متعددی؛ از قبیل: ارزشها و اعتقادات، تأمین امنیت منافع ملی و نیازهای داخلی و... شکل گرفته است. مضافا این که نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل اصول و مبانی مکتبی خویش، اهمیت ویژهای برای دفاع از سایر مسلمانان و مستضعفان جهان قائل است و در سیاست خارجی خود این موضوع را نیز تعقیب مینماید( توضیح آن که: براساس اصول و آموزههای دینی، جامعه اسلامی پیکره واحدی است؛ چنان که قرآن میفرماید: (ان هذه امتکم امةً واحدةً و انا ربکم فاعبدون) (سوره مؤمنون، آیه 52) بر اساس این آیه، همبستگی عمیقی بین همه مسلمانان دنیا، صرف نظر از هرگونه مرزبندی و جغرافیایی به جهت وحدت کلمه و اعتقاد به تعالیم الهی، وجود دارد، همدردی، همدلی و همنوایی، یکی از خصایص بارز و برجسته امت اسلامی است که دلهای آنان را به یکدیگر نزدیک میکند. پیامبر گرامی اسلام در بیان این واقعیت میفرمایند: (حکایت مؤمنان در دوستی و مهربانی چون اعضای یک پیکر است؛ وقتی یکی از آنها رنجور میشود، دیگران به مراقبت و حمایت از او همداستان میشوند)، (نهجالفصاحه، ش 2712(. نظام جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به اهداف خود در سطح بینالملل براساس توانایی و امکانات خویش و اجازه شرایط بینالملل از تمامی ابزارهای سیاست خارجی نظیر دیپلماسی، تکنیکهای اقتصادی و فرهنگی و... در چارچوب اصول مکتبی و مقررات بینالمللی استفاده مینماید. به عنوان نمونه فلسطین یکی از کشورهایی است که از جهات مختلف موضوع سیاست خارجی ما قرار گرفته است: این جهات عبارتند از: 1- مسلمان بودن مردم آن کشور و وضعیت بسیار وخیم اوضاع اقتصادی و امنیتی آن کشور؛ که خود فینفسه براساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی باعث همدلی و همکاری دولت اسلامی میشود. 2- دستاوردها و ثمرات مختلفی که حمایت نظام اسلامی ایران در راستای تعقیب و تحقق ابعاد مختلف سیاست خارجی ما از تبلیغ و ترویج اسلام اصیل و ارزشهای آن به عنوان یک وظیفه اسلامی گرفته ، تا توجه به وحدت اسلامی ، تحقق منافع و امنیت ملی و مقابله با استکبار جهانی با توجه به این موضوع مهم که امروز غزه و لبنان خط اول مواجهه دنیای کفر جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل با جهان اسلام است و هرگونه غفلتی در این زمینه آثار زیانبار و غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. 3- بخشی از این کمکها (مانند مواد غذایی، دارو، پوشاک و... ) در شرایط فعلی، حیاتی بوده و از مسؤولیتهای فراملی دولت اسلامی محسوب میشود. 4- با توجه به نیازهای ضروری و حیاتی مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمکهایی محدود بوده و تأثیر منفی در روند آبادانی و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی ما بر جای نمیگذارد. به علاوه نتایج مثبتی را در کوتاه مدت و طولانی مدت، در سطح منطقهای و بینالملل، برای کشورمان به ارمغان میآورد. 5- فشارها و مشکلات جامعه هراندازه زیاد باشد دربرابر وضعیت پیش آمده برای برادران و خواهران آواره فلسطینی و... اصلا قابل قیاس نیست. 6- مسلمین امت واحده و دارای سرنوشت مشترکی هستند. استعمارگران همواره درپی جداسازی وتفرقه میان ملت های مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را بر جهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر مادست از یاری برادران مظلوم مسلمان خود برداریم درواقع به پارهسازی امت واحد اسلامی که هدف دشمنان است کمک کردهایم. 7- همان طور که درروایت است کمکهای فردی موجب افزایش نعمت و برکات الهی است کمک های اجتماعی نیز چنین است. 8- امروزه درتمام جهان سرمایههایی برای کمک به جوامع محروم اختصاص داده میشود و دراین حرکت انسان دوستانه مسلمانان و جمهوری اسلامی باید جلودار باشند. 9- انجام حمایتهای اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی در حد وسع و توان از ملتهای مسلمان دیگر خصوصا فلسطین، نه تنها با منافع ملی ما تعارض ندارد بلکه در راستای تأمین منافع ملی ایران به حساب میآید؛ زیرا: اولاً، منافع ملی یک کشور فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود. لذا دولتها به میزان هزینههایی که در کشورهای دیگر مبذول میدارند، از توان و قدرت تصمیمگیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقهای برخوردار میباشند. ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیلدهنده منافع ملی میباشد، نیازمند صرف چنین هزینهها و کمک به ملتهایی که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند میباشد. آیندهنگری و تأمین منافع بلندمدت خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی میباشد، زیرا آرمانها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی هرگز به فلسطین محدود نبوده بلکه آرزوی سیطره بر جهان اسلام و خصوصا امالقرای آن یعنی جمهوری اسلامی ایران را در سر میپروراند. 10- این اعانات یکپارچگی ما را بهتر حفظ میکند و قدرت جمعی ما را بر دشمنان افزون میسازد و برای مصونیت خود ما از خطرات دشمن مفید است. 11- ارسال این قبیل کمکها مختص ایران نیست بلکه کشورهای بزرگ جهان مانند آمریکا، علیرغم وجود بسیاری مشکلات داخلی، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود کمکهای بسیار زیادی را به اسرائیل که واقعا هیچ بهرهای برای ملت آمریکا ندارد ارسال مینمایند، حال آیا رواست که کشورهای اسلامی از انجام کمترین وظایف دینی و انسانی خود در قبال مشکلات مردم فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند؟ اما از طرف دیگر با توجه به واقعیاتی از قبیل وجود مرزبندیهای بینالملل، حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران، ارائه الگویی نمونه بر اساس اصول و ارزشهای اسلامی و ...؛ توجه به نیازهای داخلی نیز حائز اهمیت میباشد. حال اگر زمانی بین نیازهای داخل و خارج، تزاحم به وجود آمد، رعایت اصول زیر، ضروری مینماید: الف) بر اساس آیات و روایات متعدد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام اسلامی، دارای یک سری مسؤولیتهایی فراملّی، نسبت به سایر مسلمانان است. این مسؤولیتها در مورد تزاحم بین نیازهای داخلی و خارجی، حتما باید مراعات شود. مثلاً اگر در کشورهای دیگر، مسلمانانی نیازمند به ضروریترین نیازهای حیاتی (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و...) باشند؛ بدون شک نمیتوان نیازمندیهای غیرحیاتی و کماهمیتتر داخلی را اولویت داد؛ چون مسأله زندگی و حفظ جان مسلمانان در میان است. ب ) ملاک تقدم نیازهای داخل یا خارج در امور غیرمتیقن مسؤولیتهای فراملی، رعایت اصل اهم و مهم است. به بیان دیگر، حاکم اسلامی با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان رشتههای مختلف و با درک شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهای داخلی است یا نیازهای خارجی دولت اسلامی. در هر حالت، باید قدر متیقن مسؤولیتهای برون مرزی و کمکهای حیاتی را سر لوحه سیاست خارجی خود قرار دهد. در غیر آن موارد، چه بسا در مواردی، بر اساس نظرات کارشناسی و تخصصی ثابت شود که وظیفهای برون مرزی بر نیازهای داخل اولویت دارد (مانند حمایت ایران از حزبالله لبنان و مردم مسلمان غزه در مقابل رژیم غاصب اسرائیل) و در مواردی نیز ممکن است مسائل داخلی اولویت دارد مانند تقدم دفاع از مرزهای کشور در برابر حمله عراق آن هم در زمانی که برخی در اندیشه آزادسازی ارتفاعات جولان از اشغال اسرائیل بودند. مسلما اگر مردم ما با واقعیات و الزامات جهانی، روشهای پیشبرد اهداف سیاست خارجی و تأمین امنیت و منافع ملی و... آشنایی کامل داشته باشند و در جریان امور قرار بگیرند، مثبت بودن اعطاء چنین کمکها و سرمایهگذاریها را تصدیق مینمایند. نظام جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا، بیشترین سعی و توان خود را در جهت محرومیتزدایی و مبارزه با فقر و مظاهر آن داشته و سیاستهای متعددی را به منظور تأمین اجتماعی، حقوق کار و اشتغال، به کار انداختن انفال و ثروتهای عمومی، توزیع عادلانه منابع طبیعی کشور، استرداد ثروتهای نامشروع و... دنبال کرده و نتایج درخشانی گرفته است. اما به دلایل متعددی از قبیل وضعیت نابسامان ساختار اقتصادی کشور، وابستگی به نفت، رشد سریع جمعیت، وقوع جنگ تحمیلی، محاصرههای اقتصادی، کمتوجهیها به اجرای کامل عدالت اجتماعی، عدم نظارت دقیق بر مصرف بودجهها و هزینههای عمومی و سیاستزدگی و گرایشات جناحی هنوز ما در برخی موارد شاهد وجود مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی هستیم. در هر صورت وجود این قبیل مشکلات و معضلات، نمیتواند توجیه کننده کنارهگیری و بیتوجهی ایران، از وضعیت نابسامان سایر مسلمان و اهداف سیاست خارجی خود باشد. بلکه همراه با انجام وظیفه برونمرزی خود باید به حل مشکلات درون نیز بپردازیم. در ادامه جهت بررسی و تحلیل بیشتر موضوع مقاله ای تحت عنوان (مقاومت اسلامی ، وظایف ایدئولوژیک و منافع ملی ، علیرضا محمدی ) ارائه می گردد : پیشگفتار نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی از ابتدای شکل گیری خود علی رغم مشکلات داخلی و خارجی متعدد ، تاکید زیادی بر حمایت مادی و معنوی از جریان مقاومت اسلامی و نهضت های آزادی بخش داشته و در این راه هزینه هایی را نیز پرداخته است. با توجه به پیروزی های درخشان مقاومت اسلامی لبنان و غزه و نزدیک شدن به سالروز انقلاب اسلامی ، فرصت مناسبی را فراهم می نماید تا از منظری ژرف به تحلیل چرایی و مبانی فکری(وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی) در حوزه سیاست خارجی پرداخته و نحوه ارتباط آن را با (منافع ملی کشورمان) مورد ارزیابی قرار دهیم. مبانی فقهی دفاع از سرزمینهای اسلامی وجوب دفاع از سرزمینهای اسلامی از ضروریات فقه اسلام است ؛ بر اساس آیات ، روایات و ادله عقلی متعدد جامعه اسلامی پیکره واحدی است و مسلمین نمیتوانند در قبال تهاجم بیگانگان به سایر مسلمانان بیتفاوت باشند. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم با صراحت به حمایت و دفاع از ستمدیدگانی که مورد ظلم قرار گرفته و از وطن و کاشانه خویش اخراج و آواره شده اند ، فرمان می دهد: (قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین واقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنة اشدّ من القتل ولاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاءالکافرین)[1] و (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)[2] و همچنین ( وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً)[3] ؛ (چرا در راه خدا و برای رهایی مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران تضعیف شدهاند ]پیکار نمیکنید؟! همان افراد [ستمدیدهای ]که میگویند: پروردگار ما را از این شهر (مکّه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده واز جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما). پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز میفرماید: (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم)[4] و (من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم؛ هر کس فریاد استغاثه هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یاری می طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست.)[5] در صحیح بخاری نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: (همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمی کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمی کنند و به خود وا نمی گذارند). [6] در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایت شده است که: (که هر کس نزد او مؤمنی خوار شود ولی او را یاری نکند، در حالی که قادر بر نصرت او باشد، خداوند عزو جل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد نمود).[7] دستور نورانی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام)مبنی بر این که ((کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً؛ همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید)[8] نیز بر این نکته مهم دلالت دارد که در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفهای همگانی است؛همه باید یکپارچه، در برابر عوامل تهدید و ارعاب بایستند و از مظلوم دفاع کنند و خصم ظالم باشند. بر این اساس دفاع تنها بر کسانی واجب نیست که از سوی دشمن مورد هجوم قرار گرفتهاند، بلکه همه مسلمانان وظیفه دارند در مقام دفاع از مسلمانانی که در بخشی از سرزمینهای اسلامی مورد تجاوز قرار گرفتهاند، دفاع کنند و با جان و مال خود در راه خدا جهاد نموده و در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی حمایت های لازم را به عمل آورند. این موضوع مورد اتفاق فقها و اندیشمندان شیعه و سنّی می باشد: ابوالصلاح حلبی در این زمینه مینویسد: (اگراز بعضی از کافران یا محاربان بر سرزمینهای اسلامی خطری متوجه شود بر اهل هرمنطقهای جنگ با کسانی که در نزدیکی آنها هستند و دفاع از دارالایمان واجب است و برکسانی که در مناطق دوردست زندگی میکنند، واجب است به نزدیکترین مرزهای نبرد باکفار کوچ کنند البته مشروط بر اینکه مناطق درگیر با کفار نیازمند یاری آنها باشند تا بدین وسیله هر منطقهای از سرزمینهای اسلامی از وجود مجاهدان و مدافعان از حریم اسلام و مسلمین برخوردار شوند و دراین صورت کوچ بر دیگران که در مناطق دور زندگی میکنند ساقط شود.)[9] شهید ثانی نیز با صراحت اعلام میکند که (جهاد دفاعی تنها بر مسلمانانی واجب نیست که مورد هجوم دشمناند بلکه بر هر کسی که خبر از وضعیت مسلمین دارد، واجب است.)[10] وکاشف الغطاء[11] نیز آن را بر همگان واجب کفایی شمرده، یعنی مادامی که مسلمین به مقدار نیاز به دفاع برنخاسته باشند، تکلیف از هیچکس ساقط نمیشود.[12] از دیدگاه آیة اللّه شیخ محمد مهدی شمس الدین: (از مسلّمات دینی، حرمت بی مبالاتی به تجاوز کفار بر مسلمین و احساس بی تفاوتی دراین مسأله است.) [13] (دکتر صبحی محمصانی) نیز در ضمن شمارش موارد جهاد دفاعی، یکی از اقسام آن را دفع تجاوز متجاوزان و ستمگران و کسانی که مسلمانان را از خانه هایشان آواره ساخته و از وطنشان اخراج کرده اند، آن گونه که برای امت فلسطین در قرن بیستم پیش آمد، دانسته و می افزاید: (جهاد در این وضعیت نه تنها جایز و مشروع است، بلکه از واجب ترین فرایض دینی و ملّی و اجتماعی است و از مقوّمات و استوانه های کرامت واحترام وطن و ساکنان در آن است.)[14] و (عمر احمد الفرجانی) نیز چنین می نگارد :(اسلام قلمرو مکانی خاصی را برای دفاع از مظلوم معین نکرده است، هر جا که ظلمی رخ بدهد، حتی در داخل کشورهای غیر اسلامی، جهاد برای رفع ظلم از مسلمین یا غیر مسلمین، مشروع است.)[15] (شیخ ناصرالدین البانی) نیز با صحه گذاشتن بر جهاد دفاعی علیه دشمنی که به برخی از سرزمین های مسلمانان حمله نموده است، مصداق بارز آن را اسرائیل غاصب دانسته، می گوید: (تمام مسلمانان در قضیه فلسطین گناه کارند تا آن زمان که اشغالگران صهیونیست را از سرزمین فلسطین بیرون برانند.[16] استاد شهید مطهری نیز در این زمینه می فرماید: (هرگاه گروهی با ما نخواهد بجنگد ولی مرتکب یک ظلم فاحش نسبت به یک عده افراد انسان ها شده است، و ما قدرت داریم آن انسان های دیگر را که تحت تجاوز قرار گرفته اند نجات دهیم، اگر نجات ندهیم در واقع به ظلم این ظالم نسبت به آن مظلوم کمک کرده ایم. ما در جایی که هستیم، کسی به ما تجاوزی نکرده، ولی یک عده از مردم دیگر که ممکن است مسلمان باشند و ممکن است مسلمان هم نباشند، اگر مسلمان باشند مثل جریان فلسطینی ها که اسرائیلی ها آن ها را از خانه هایشان آواره کرده اند، اموالشان را برده اند، انواع ظلم ها را نسبت به آن ها مرتکب شده اند، ولی فعلاً به ما کاری ندارند، آیا برای ما جایز است که به کمک این مظلوم های مسلمان بشتابیم برای نجات دادن آن ها؟ بله، این هم جایز است، بلکه واجب است، این هم یک امر ابتدایی نیست. این هم، به کمک مظلوم شتافتن است، برای نجات دادن از دست ظلم بالخصوص که آن مظلوم مسلمان باشد.)[17] در تجاوز اسرائیل به کشورهای اسلامی حضرات آیات سید محسن حکیم، سید هادی میلانی، شهاب الدین مرعشی نجفی، سید ابوالقاسم خویی، علی موسوی بهبهانی، بهاءالدین محلاتی، سید عبدالله شیرازی،و بسیاری دیگر از علما با صدور اعلامیههایی از عموم مسلمانان خواستند تا به یاری مسلمانان مظلوم فلسطین و کشورهای مورد تجاوز بشتابند. در بخشی از اطلاعیهها آیةالله شیخ بهاءالدین محلاتی آمده است: (بر همه مسلمانان جهان واجب است که از هرگونه مساعدت مادی و معنوی نسبت به اعراب مسلمان دریغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطی که منشأ تقویت اسرائیل بشود یا در آمادگی آنها برای مبارزه و پیکار با کشورهای عربی دخالت داشته باشد، حرام و در حکم مبارزه با اسلام است.)[18] حضرت امام خمینی در نهم اسفند سال 1366 در جمع اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان فرمودند: (همه شیاطین مجتمعاند که نگذارند اسلام رشد کند و ما باید این معنا را در نظر داشته باشیم که باتمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خدا جهاد کنیم. دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد اسلامی و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصاً در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد (یا للمسلمین) سر میدهند، با تمام قدرت معنوی ومادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکیها و ددمنشیها مقاومت وپایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم و سازشکاران را شناسایی و به مردم معرفیکنیم.)[19] نمونه های متعدد فوق همگی بیانگر لزوم حمایت از جریان مقاومت اسلامی در مقابل تجاوز بیگانگان است که آن را به عنوان بخشی از وظایف مسلم دولت های اسلامی ترسیم می نماید. منافع ملی و امنیت ملی یکی از موضوعات اساسی که در بررسی نحوه تعامل و تاثیرگذاری وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی در قبال مقاومت اسلامی با منافع و امنیت ملی کشورمان ، نقش اساسی دارد ؛ شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آن در جهان کنونی است: یکم . مفهوم منافع ملی در مورد مفهوم منافع ملّی (National interest) تعاریف و نظریه های گوناگونی وجود دارد که در یک جمع بندی میتوان گفت: ( منافع ملّی هدفهای عام و ماندگاری است که یک ملّت برای دستیابی به آنها تلاش میکند)[20] طبق این تعریف، منافع ملّی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملّی و تمامیّت ارضی و اهداف صرفا مادی و منحصر درمرزهای جغرافیایی نیست بلکه حیطه وسیعی که شامل دستیابی به اهداف ایدئولوژیک ، انرژی، منابع مواد خام، فنّاوری جدید، توسعه اقتصادی، منطقه نفوذ و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها ، دفاع از هویت فرهنگی خویش و... را نیز شامل می شود.[21] دوم . جهانی شدن منافع ملی در دوران جدید و روند فزاینده جهانی شدن در ابعاد مختلف اقتصادی ، فرهنگی ، اطلاعاتی و...، ساختار نظام بین الملل، قواعد و فرآیندهای بین المللی دستخوش تحولات اساسی شده و مفهوم منافع ملی صرفا در برگیرنده مرزهای ملی نیست ، بلکه دولتها ناگزیرند جهت تامین منافع ملی خویش بیش از گذشته به محیط عملیاتی و متغیرهای مربوط به بستر جهانی شدن توجه نمایند . [22] سوم . ارزشها و منافع ملی در کشور ما به خاطر وجود نظام سیاسی خاص مبتنی بر آموزههای دینی، منافع دینی با منافع ملّی پیوندی تنگاتنگ دارند و اصولاً نمیتوان این دو را از هم تفکیک کرد. اینگونه نیست که منافع ملّی فقط منافعی مادی و دنیایی باشند و در حوزه کاری سیاستمداران بگنجد؛ منافع ملّی ما را علاوه بر مسائل سیاسی و بینالمللی، موارد معنویای چون: ارزشها، باورها و عقاید ملت را نیز، شامل می شود. تلاش برای کسب استقلال سیاسی و فرهنگی در جریان انقلاب و پس از آن را میتوان حوزه تعامل منافع ملّی و منافع دینی دانست.[23] به صورت طبیعی بسیاری از اهداف ملت ها خصوصا اهداف ایدئولوژیکی نظامهایی نظیر سوسیالیسم ، لیبرالیسم و اسلامی در مرزهای خاصی محدود نمی شود[24] و از این رو دایره منافع ملی آنان فراتر از مرزهای جغرافیایی تعریف می گردد. چهارم . منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه برخی متفکران روابط بین الملل در صورت بندی منافع ملی باید متغیر های متعددی در نظر گرفته شود : ( ویژگی ها ، شخصیت و آرمانهای تصمیم گیران ، انواع فلسفه های حاکم بر ساختارها و فرایندهای حکومتی ، آداب و رسوم و قالب های فرهنگی جوامع مختلف ، محل ژئوپلوتیک و توانائیهای کشورهای گوناگون و ...)[25] براین اساس در یک جمع بندی می توان محورهای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را این چنین بر شمرد: 1. اسلامیت نظام 2. جمهوریت نظام 3. تمامیت ارضی 4. حاکمیت ملی 5. وحدت ملی 6. معیشت ضروری مردم. 7. نظم و امنیت عمومی جامعه 8 . کیان اسلام و تشیع در جهان 9 . استقلال سیاسی 10 . پرستیژ و افتخارات ملی 11. تعمیم عدالت و رفاه 12 . صلح و امنیت بین المللی 13. حفظ محیط زیست.[26] پنجم .امنیت ملی امنیت ملی(National Security) ، ( مصونیت نسبی یا مطلق یک کشور از حمله مسلحانه یا خرابکارانه سیاسی یا اقتصادی احتمالی همراه با وارد کردن ضربه کاری و مرگبار در صورت مورد حمله قرار گرفتن.)[27] در بررسی تعاریف و نظریه های مختلفی که پیرامون امنیت ملی وجود دارد؛ میتوان نتیجه گرفت که امنیت ملی به پروسههای زیر اطلاق میشود: 1- حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، بقاء و ادامه سیستم اجتماعی و حاکمیت کشور (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی) 2- حفظ و ارتقاء منابع حیاتی کشور. 3- فقدان تهدید جدی از خارج نسبت به منافع ملی و حیاتی کشور.[28] ششم . تامین امنیت ملی نکته مهمی که در تامین و چگونگی تامین امنیت ملی در جهان کنونی نیازمند توجه جدی است اینکه در یک تقسیم بندی جنگ ها به دو دسته (جنگهای قلعهای) و (جنگهای میدانی) تقسیم می شوند؛ تمدن غرب با استفاده از عقلانیت یونانی و تجارب تاریخی درماجراهایی نظیر (افسانه هومر) و ماجرای خدعه (اسب تروا) آموخته است که استراتژی دفاعی جنگ قلعه ای ناکارآمد و بسیار آسیب پذیر می باشد ؛ شکست قلعهنشین در یک جنگ قلعهای یعنی از دست دادن همه داراییها وهتک شدن همه حرمتها در حالی که شکست در یک جنگِ میدانی ، حداکثر یعنی یک خسران مادی که قابل جبران می باشد. از این روغربیان پس از فهم تاریخی تمایز جنگ میدانی و جنگ قلعهای ، در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با همین ترفند به سمت استعمار ممالک دوردست تغییر جهت دادند؛ یعنی جنگهای میدانی، در میدانهایی هر چه دورتر. بر این اساس استعمار یعنی جابهجایی مرزهای امنیتی، اقتصادی و حکومتی از مرزهای جغرافیایی که نهایت صرفه و بهره برداری را برای استعمار گران داشت ؛ یعنی عملا جنگ را در میدانی خارج از خانه طراحی و تعقیب نمودند نه در قلعه. از چنین دیدگاهی است که امروزه آمریکا امنیت داخلی و منافع ملی خود را در خارج از مرزهای جغرافیایی خویش تعریف کرده و جنگ را از قارهای به قاره دیگر میکشاند و ویتنام ، فلسطین ، افغانستان ، عراق و لبنان را میدانی برای جنگ در راستای تامین امنیت و منافع ملی خویش میسازد . اما هیچگاه حاضر نخواهد شد با کوبا وارد درگیریِ نظامی شود و عملا قلعهاش را در معرض حمله قرار دهد.[29] اما در عوض رژیم صهیونیستی رقم هنگفتی بالغ بر سه میلیارد دلار در سال به عنوان کمک خارجی از آمریکا دریافت میکند. از این گذشته آمریکا 20 درصد از یارانه مورد نیاز ارتش رژیم صهیونیستی را نیز تأمین میکند در واقع اسرائیل در قبال تحمل بسیاری از تهدیدات علیه امریکا و انگلیس و در خطر افتادن امنیت شهروندانش به عوض شهروندان انگلیسی و امریکایی طلب مزد میکند.[30] هفتم . دستاورد مقاومت در تامین منافع و امنیت ملی اکنون با توجه به مطالب فوق که پیرامون شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آنها گذشت ؛ درباره نقش مقاومت اسلامی در تامین منافع و امنیت ملی کشورمان گفتنی است ؛ هرچند نگاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خویش در قبال مقاومت اسلامی و نهضت های آزادیبخش نگاهی کاملا انسان دوستانه و در راستای انجام وظایف ایدئولوژیکی و مکتبی است ؛ اما این موضوع هیچ گونه امتناعی از تامین امنیت و منافع ملی کشورمان و همچنین سایر کشورهای اسلامی و منطقه در قبال این حمایت ها توسط مقاوت اسلامی ندارد . به عبارت دیگر نه تنها میان وظایف ایدئولوژیکی دولت اسلامی با منافع ملی کشورمان تعارضی نیست ؛ بلکه این دو می توانند در تعامل و هماهنگی با یکدیگر عمل نمایند. ایران، از سالها پیش با یک نگاه استراتژیک، در حین جنگ عراق، به این حقیقت دست پیدا کرد که حرکت به سمت جنگ میدانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. پس در حمایت غیرقابل انکار معنوی ایران از مبارزان حزبالله جنوب لبنان و مقاومت اسلامی ، تامین منافع ملی نیز می تواند ملحوظ باشد؛ اگر ایالاتِ متحده نسبت به ایران کوچکترین تعرضی بنماید ، میدانهای دیگری در عالم، به آتش کشیده خواهند شد.[31] و این دقیقا یکی از جنبه های مهم بازدارندگی ایالات متحده آمریکا از حمله نظامی به ایران است ؛ موضوعی که بارها به صراحت توسط سیاستمداران و کارشناسان مسائل نظامی آمریکا و اسرائیل مطرح و آن را به عنوان مانع بزرگ در حمله به تاسیسات هسته ای ایران برشمرده اند. پس حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین حتا با دیدِ منفعتگرایانه نیز قابل توجیه است. بر این اساس منافع ملی و امنیت ملی یک کشور و تامین آنها، فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود. لذا دولتها به میزان هزینههایی که در کشورهای دیگر مبذول میدارند، از توان و قدرت تصمیمگیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقهای برخوردار میباشند. در واقع حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور - که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیلدهنده منافع ملی است - نیازمند صرف چنین هزینهها و کمک به ملتهایی است که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعیت آن است که مردم مظلوم و مبارز فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان، از منافع و امنیت ملی ما نیز دفاع میکنند و ما کمترین وظیفه خود (تدارکات و پشتیبانی) را انجام میدهیم. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابتکار عمل مسئولان نظام در مسائل جهانی و به ویژه مسائل منطقه ای می فرمایند:( در عرصه خارجی، کشور از موقعیتی کم نظیر و تحرک و نشاط خوبی برخورداراست و حوادث منطقه ای مانند پیروزی حزب الله و حماس نیز به لطف پروردگار و امدادهای الهی، موقعیت نظام اسلامی را تحکیم بخشیده است... مخالفان اسلام و مسلمین، هنوز مبهوت این حادثه مهم هستند و از فهم و درک دلایل آن عاجزند، اما این گونه حوادث بزرگ که در شعاع حرکت انقلاب اسلامی رخ می دهد، در عمل به تقویت موقعیت نظام منجر شده و اعتبار، نفوذ و جاذبه شعارهای انقلاب اسلامی را برای همه اثبات کرده است.)[32] و آخرین نکته ای که لازم است در پایان یادآوری نمائیم توجه به شبهات مسمومی است که در صددند با تکیه بر عقاید مذهبی ، میان فرقه های مختلف جهان اسلام تفرقه ایجاد نمایند و این در حالی است که قرآن کریم مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون)[33] و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم)[34] و امام الصادق(ع) مسلمانان را با یکدیگر برادر می داند : (المسلم اخ المسلم)[35] و در حدیث از ایشان آمده است که فرمود: (من صلّی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله)[36]، یعنی؛ کسی که پشتسر آنان نماز بخواند، مانند آن است که پشتسر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خوانده است. اساساً وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم)[37] آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند. و این در حالی است که سیره عملی پیشوایان ما نیز بر وحدت و اتحاد اسلامی تأکید دارد چنانکه حضرت امیر(ع) به خاطر باقی ماندن اصل اسلام، بیست و پنج سال سکوت کرد و حتی در بسیاری موارد برای رعایت مصلحت اسلام و جامعه اسلامی به خلفای سه گانه کمک فکری و مشورت می دهد، در نماز جماعت آنان حاضر می شود. حتی بالاتر از این امام علی (ع) در جریان حمله به شهر انبار که اموال مسلمین و غیرمسلمین غارت شده بود و خلخال از پای زن یهودی کشیده بودند،فریاد بر می آورد و میفرماید:( اگر برای این حادثه تلخ ، مسلمانی از روی تأسّف بمیرد ، ملامت نخواهد شد ، و از نظر من سزاوار است .)[38] امام صادقعلیهالسلام شخصاً با ابوحنیفه مینشست و در عقاید و احکام با وی مناظره میکرد. بر این اساس در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و از هیچ گونه جنایتی دریغ نمی ورزند ، تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند و به مقابله با اسرائیل و آمریکا و توطئه های شوم آنان برای جهان اسلام برخیزند ، پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد)[39] نتیجه حمایت مادی و معنوی از هستههای مقاومت و نهضتهای آزادی بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آنکه به عنوان وظیفه ایدئولوژیکی دولت اسلامی است ؛ نقش بسیار زیادی در تامین منافع و امنیت ملی و گسترش حوزه های نفوذ کشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای قدرت برای جمهوری اسلامی است که موجب بازدارندگی ابر قدرتها از عملی کردن نیات امپریالیستی آنان در قبال منطقه و کشورمان میگردد و کمک به این مردم مبارز، به معنای استحکام بخشیدن به سنگرهای دفاعی خود است. آیندهنگری و
چرا مااز فلسطین که گفته می شود ناصبی هستند حمایت می کنیم؟(از نظر دینی و سیاسی و... توضیح دهید.)
چرا مااز فلسطین که گفته می شود ناصبی هستند حمایت می کنیم؟(از نظر دینی و سیاسی و... توضیح دهید.)
دانشجوی گرامی ، با توجه به اهمیت موضوع ، پاسخ را در دو بخش مورد بررسی قرار می دهیم :
یکم. مذهب مسلمانان فلسطین
بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقاً، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است. در مورد شافعی بودن مردم فلسطین می توانید به این منبع رجوع کنید: (الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج 2، ص 124) جالب اینجاست که در میان فرقه های چهارگانه اهل سنت، نزدیک ترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهل بیت و احکام فقهی، همین فرقه شافعی است.
در مورد شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین، شهید مطهری در سال 1349 سخنانی داشته اند که در ادامه آن را می خوانیم:
(یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است، یک وقتی دیدم یک کسی میگفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که خلیفه بلا فصل را ابوبکر میداند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم میداند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است. میگوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم میداند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن میدارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمیتوانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی میآید میگوید این فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی میگوید. این به آن میگوید، او هم یک جای دیگر تکرار میکند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه یهودیها قرار میگیرند. هیچ فکر نمیکنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کردهاند. در هر جایی یک حرف جعل میکنند برای اینکه احساس همدردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. میدانند مردم ایران شیعهاند و شیعه دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل میکنند. در صورتی که ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد میدیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه هستم، این رفقایم سنیاند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان میگفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم. همین لیلا خالد(چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش در مصر گفته من شیعهام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید وظیفهتان چیست.)( شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد4، پاورقی صفحه 32)
ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید وظیفهتان چیست.)(همان)
در میان خبرهای منتشر شده از تهاجم رژیم صهیونیستی، خبری بود که دقت در آن نشان دهنده علاقه مندی مردم فلسطین به اهل بیت پیامبر است: بمباران مسجد علی ابن ابی طالب واقع در محله الزیتون شهر غزه توسط جنگنده های اسرائیلی در روز 10 دی 87 حال مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی می توانند هم نسبت به اهل بیت جسارت داشته باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟!
همچنین در کنار مسجد امام علی ابن ابی طالب شهر غزه، مساجد دیگری نیز به نام اهل بیت وجود دارد ؛ مسجد (الامام علی ابن ابی طالب) واقع در نابلس ؛ این مسجد در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری رود اردن واقع شده است. مسجد فاطمة الزهراء(س( ؛ حداقل 2 مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. یکی در قریه ارتاح، واقع در جنوب طولکرم و دیگری درشهر نابلس. مسجد (الحسین بن علی) واقع در نوار غزه و الخلیل! حداقل 2 مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد: 1- یکی در حی الصبرةواقع در نوار غزه. 2- مسجد (حسین بن علی) دیگر، در خیابان (عین سارة) شهر الخلیل واقع شده است.
نگاه شافعی درباره اهل بیت(ع) :در میان رهبران مذاهب اسلامی امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهل بیت علیهالسلام به ویژه علی علیهالسلام و حسین علیهالسلام ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین علیهالسلام ارادت ویژه دارند. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابیطالب علیهالسلام شده است. شافعی همچنان که درباره علی علیهالسلام اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد میباشد، اشعار بسیاری در فضائل اهل بیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ نکرد و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند ابا نکرد . او معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد.
ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت پیامبر چنان بود که بر خی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی علیهالسلام را باید علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در دوستی علی و فاطمه و فرزندان آن دو میداند و یا ناصبیگری را در دوستی ابوبکر و عمر علیهالسلام. به اعتقاد او جریان رافضیگری و ناصبیگری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی علیهالسلام دنبال میکردند نادرست است. یعنی انسان مومن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهل بیت را آشکار کند. تقسیم بندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیم بندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم میکنند قطعاً مجرم و گناهکارند زیرا محبت علی و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است.( ر.ک : سیمای علی از منظر اهل سنت، 176)
از سوی دیگر بسیاری از مردم مسلمان فلسطین شیعه می باشند که همواره ارتباط خود با لبنان به عنوان یکی از مراکز مهم شیعی را حفظ کردند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این ارتباط تنگ تر شد.جهاد اسلامی به عنوان شیعی ترین جنبش فلسطینی پیوند مستحکمی را با حزب الله و ایران برقرار کرد و به همین واسطه نقش مهمی را در گسترش شیعه در این کشور داشت.شهید فتحی شقاقی دبیر کل پیشین این جنبش و حامی جدی انقلاب اسلامی بارها اعلام کرد که از دهه هفتاد بود که با اسلام انقلابی از طریق آثار امام خمینی و آیت الله سید محمد باقر صدر آشنا شدیم.علاوه بر جهاد اسلامی، جنبش های ملی و دینی دیگری با صبغه شیعی در فلسطین شکل گرفت که بیشتر کارکرد فرهنگی و اجتماعی دارند.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکلی تحت عنوان اتحاد الشباب الاسلامی(اتحادیه جوانان اسلام) در بیت الحم پا گرفت که جمعیتی خیریه با رویکردی تبلیغی بود. این گروه اقدام به تاسیس درمانگاه خیریه الاحسان، درمانگاه السبیل، مرکز جراجی نقاءالدوحه، مدرسه النقاء و مرکز زنان کردند و مضاف بر آن دوره های آموزشی قرآن را در مساجد و موسسات براه انداختند که نقش مهمی در گسترش تشیع داشت. گروه فعال دیگر در این زمنیه الحرکه الاسلامیه الوطنی(جنبش اسلامی ملی) است که مدتی پیش با شیعه شدن محمد ابوسمره رئیس و دیگر اعضا خود به حرکت جهاد اسلامی پیوستند.جنببش مذکور موسسه ای را تحت عنوان مرکز مطالعات و تحقیقات قدس برای فعالیت تبلیغی خود راه اندازی کرده است.مرکز شیعی دیگر در بیت الحم توسط محمد الشحاده یک از یاران جنبش جهاد اسلامی اداره می شود که به سهم خود در گسترش شیعه نقش داشته است.یکی دیگر از موسسات پرکار در این زمینه جمعیت الجعفریه است که در حوالی دبوریق تاسیس شده و زیر نظر استاد اشرف امونه اداره می شود.هیات های متعددی زیر نطر این موسسه مشغول فعالیت هستند که حسینیه الرسول الاعظم، مکتب الزهرا و مجله السبیل از آن جمله هستند.( مجله الثقافی، گفتگو با صلاح نوری عبود پژوهشگر دانشگاه کربلا، ( به تازگی موسسه ای با عنوان شورا یا مجلس عالی شیعیان فلسطین تاسیس شده که سرپرستی آن را محمد غوانمه به عهده دارد. وی از اعضای سابق جنبش جهاد اسلامی بود. ( منبع : تشیع در فلسطین ، پایگاه اطلاع رسانی جهان تشیع )
دوم. بررسی دلایل حمایت از مردم مسلمان غزه :
در کنار واقعیتهای مذکور توجه به سایر مسؤولیتهای دولت و نظام اسلامی لازم می باشد است، زیرا حیطه و گسترهی وظایف و مسؤولیتهای دولتها و نیازها و اهداف ملت ها فقط در درون مرزهای آن کشور محدود نمیشود، بلکه دولتها جهت دستیابی به اهداف خود در سطح داخلی و بینالمللی، از قبیل: تأمین امنیت و منافع ملی و تحقق آرمانهای ایدئولوژیک مثلاً یکی از اهداف سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، بسط و گسترش ایدئولوژی لیبرال، سرمایهداری به عنوان تنها مدل نظام سیاسی، در سطح جهان میباشد ، ناچارند تا محدودهی عملکرد و اقدامات خود را به بیرون از مرزهای بینالمللی گسترش داده ودر عرصهی معادلات و رقابتهای بینالملل شرکت فعال داشته باشند. امروزه به دلیل گسترش ارتباطات و تکنولوژی، جهانیشدن اقتصاد و... که مرزهای ملی کشورها را درنوردیده است دیگر نمیتوان حیطه عملکرد و وظایف دولتها را در محدودهی مرزهای آن کشور، تعریف نمود، بلکه برعکس دولتی از توانایی بیشتر در سامان دادن به مسائل داخلی و تأمین امنیت و رفاه در سطح جامعه و تعقیب آرمانهای ایدئولوژیک خود، بهرهمندتر است که به صورت فعال در مناسبات معادلات و رقابتهای بینالمللی حضور داشته و در چارچوب اصول سیاست خارجی خویش، نقش مؤثری را در تأثیرگذاری بر تحولات منطقهای و بینالمللی پیرامون، به خود اختصاص داده و از موقعیتها و فرصتهای بینالملل به بهترین نحو جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود استفاده نماید. عوامل متعددی در شکلگیری سیاست خارجی کشورها مؤثر میباشند که مهمترین آنها عبارتند از جهت اطلاع بیشتر ر.ک: اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، عبدالعلی قوام، انتشارات سمت، ص 135 : 1- ارزشها و اعتقادات، 2- زمینههای تاریخی و فرهنگی، 3- ساختار نظام بینالملل، 4- مشکلات و نیازهای داخلی. دولتها جهت تحقق اهداف سیاست خارجی خود، از ابزارها و تکنیکهای گوناگونی بهره میگیرند؛ ابزارهایی نظیر دیپلماسی، حربههای اقتصادی، نظامی و فرهنگی. استفاده صحیح و به موقع از این تکنیکها در میزان موفقیت واحدهای سیاسی بسیار مؤثر است همان، ص 206 . در سطح بینالملل سیاست خارجی کشور موفقتر و از توانایی بیشتری در پیشبرد اهداف بینالمللی و تأمین منافع ملی خود برخوردارتر است که از توانایی بیشتری در کاربرد تمامی این ابزارها برخوردار بوده و در موقع نیاز جهت دسترسی به اهداف خود، از آنان بهره بگیرد. به عنوان نمونه امروز، با استفاده از ابزار اقتصادی نظیر اعطای وام، مشارکت در سرمایهگذاری یا بازسازی کشور میتوان زمینههای مناسبی را جهت تأثیرگذاری در تحولات داخلی آن کشور، فراهم نمودن بازار کار و عرضهی کالاهای تولیدی در خارج و... ، به وجود آورده و در نتیجه بخشی از اهداف کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت سیاسی خارجی خویش را تحقق بخشید. براساس مطالب فوق درخصوص نحوه عملکرد جمهوری اسلامی در قبال در قبال مردم مظلوم غزه و فلسطین باید گفت که: اصول و اهداف سیاست خارجی کشور ما نیز مانند سایر کشورها براساس عوامل متعددی؛ از قبیل: ارزشها و اعتقادات، تأمین امنیت منافع ملی و نیازهای داخلی و... شکل گرفته است. مضافا این که نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل اصول و مبانی مکتبی خویش، اهمیت ویژهای برای دفاع از سایر مسلمانان و مستضعفان جهان قائل است و در سیاست خارجی خود این موضوع را نیز تعقیب مینماید( توضیح آن که: براساس اصول و آموزههای دینی، جامعه اسلامی پیکره واحدی است؛ چنان که قرآن میفرماید: (ان هذه امتکم امةً واحدةً و انا ربکم فاعبدون) (سوره مؤمنون، آیه 52) بر اساس این آیه، همبستگی عمیقی بین همه مسلمانان دنیا، صرف نظر از هرگونه مرزبندی و جغرافیایی به جهت وحدت کلمه و اعتقاد به تعالیم الهی، وجود دارد، همدردی، همدلی و همنوایی، یکی از خصایص بارز و برجسته امت اسلامی است که دلهای آنان را به یکدیگر نزدیک میکند. پیامبر گرامی اسلام در بیان این واقعیت میفرمایند: (حکایت مؤمنان در دوستی و مهربانی چون اعضای یک پیکر است؛ وقتی یکی از آنها رنجور میشود، دیگران به مراقبت و حمایت از او همداستان میشوند)، (نهجالفصاحه، ش 2712(. نظام جمهوری اسلامی ایران در دستیابی به اهداف خود در سطح بینالملل براساس توانایی و امکانات خویش و اجازه شرایط بینالملل از تمامی ابزارهای سیاست خارجی نظیر دیپلماسی، تکنیکهای اقتصادی و فرهنگی و... در چارچوب اصول مکتبی و مقررات بینالمللی استفاده مینماید. به عنوان نمونه فلسطین یکی از کشورهایی است که از جهات مختلف موضوع سیاست خارجی ما قرار گرفته است: این جهات عبارتند از: 1- مسلمان بودن مردم آن کشور و وضعیت بسیار وخیم اوضاع اقتصادی و امنیتی آن کشور؛ که خود فینفسه براساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی باعث همدلی و همکاری دولت اسلامی میشود. 2- دستاوردها و ثمرات مختلفی که حمایت نظام اسلامی ایران در راستای تعقیب و تحقق ابعاد مختلف سیاست خارجی ما از تبلیغ و ترویج اسلام اصیل و ارزشهای آن به عنوان یک وظیفه اسلامی گرفته ، تا توجه به وحدت اسلامی ، تحقق منافع و امنیت ملی و مقابله با استکبار جهانی با توجه به این موضوع مهم که امروز غزه و لبنان خط اول مواجهه دنیای کفر جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل با جهان اسلام است و هرگونه غفلتی در این زمینه آثار زیانبار و غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. 3- بخشی از این کمکها (مانند مواد غذایی، دارو، پوشاک و... ) در شرایط فعلی، حیاتی بوده و از مسؤولیتهای فراملی دولت اسلامی محسوب میشود. 4- با توجه به نیازهای ضروری و حیاتی مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمکهایی محدود بوده و تأثیر منفی در روند آبادانی و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی ما بر جای نمیگذارد. به علاوه نتایج مثبتی را در کوتاه مدت و طولانی مدت، در سطح منطقهای و بینالملل، برای کشورمان به ارمغان میآورد. 5- فشارها و مشکلات جامعه هراندازه زیاد باشد دربرابر وضعیت پیش آمده برای برادران و خواهران آواره فلسطینی و... اصلا قابل قیاس نیست. 6- مسلمین امت واحده و دارای سرنوشت مشترکی هستند. استعمارگران همواره درپی جداسازی وتفرقه میان ملت های مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را بر جهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر مادست از یاری برادران مظلوم مسلمان خود برداریم درواقع به پارهسازی امت واحد اسلامی که هدف دشمنان است کمک کردهایم. 7- همان طور که درروایت است کمکهای فردی موجب افزایش نعمت و برکات الهی است کمک های اجتماعی نیز چنین است. 8- امروزه درتمام جهان سرمایههایی برای کمک به جوامع محروم اختصاص داده میشود و دراین حرکت انسان دوستانه مسلمانان و جمهوری اسلامی باید جلودار باشند. 9- انجام حمایتهای اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی در حد وسع و توان از ملتهای مسلمان دیگر خصوصا فلسطین، نه تنها با منافع ملی ما تعارض ندارد بلکه در راستای تأمین منافع ملی ایران به حساب میآید؛ زیرا: اولاً، منافع ملی یک کشور فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود. لذا دولتها به میزان هزینههایی که در کشورهای دیگر مبذول میدارند، از توان و قدرت تصمیمگیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقهای برخوردار میباشند. ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیلدهنده منافع ملی میباشد، نیازمند صرف چنین هزینهها و کمک به ملتهایی که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند میباشد. آیندهنگری و تأمین منافع بلندمدت خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی میباشد، زیرا آرمانها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی هرگز به فلسطین محدود نبوده بلکه آرزوی سیطره بر جهان اسلام و خصوصا امالقرای آن یعنی جمهوری اسلامی ایران را در سر میپروراند. 10- این اعانات یکپارچگی ما را بهتر حفظ میکند و قدرت جمعی ما را بر دشمنان افزون میسازد و برای مصونیت خود ما از خطرات دشمن مفید است. 11- ارسال این قبیل کمکها مختص ایران نیست بلکه کشورهای بزرگ جهان مانند آمریکا، علیرغم وجود بسیاری مشکلات داخلی، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود کمکهای بسیار زیادی را به اسرائیل که واقعا هیچ بهرهای برای ملت آمریکا ندارد ارسال مینمایند، حال آیا رواست که کشورهای اسلامی از انجام کمترین وظایف دینی و انسانی خود در قبال مشکلات مردم فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند؟ اما از طرف دیگر با توجه به واقعیاتی از قبیل وجود مرزبندیهای بینالملل، حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی ایران، ارائه الگویی نمونه بر اساس اصول و ارزشهای اسلامی و ...؛ توجه به نیازهای داخلی نیز حائز اهمیت میباشد. حال اگر زمانی بین نیازهای داخل و خارج، تزاحم به وجود آمد، رعایت اصول زیر، ضروری مینماید: الف) بر اساس آیات و روایات متعدد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام اسلامی، دارای یک سری مسؤولیتهایی فراملّی، نسبت به سایر مسلمانان است. این مسؤولیتها در مورد تزاحم بین نیازهای داخلی و خارجی، حتما باید مراعات شود. مثلاً اگر در کشورهای دیگر، مسلمانانی نیازمند به ضروریترین نیازهای حیاتی (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و...) باشند؛ بدون شک نمیتوان نیازمندیهای غیرحیاتی و کماهمیتتر داخلی را اولویت داد؛ چون مسأله زندگی و حفظ جان مسلمانان در میان است. ب ) ملاک تقدم نیازهای داخل یا خارج در امور غیرمتیقن مسؤولیتهای فراملی، رعایت اصل اهم و مهم است. به بیان دیگر، حاکم اسلامی با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان رشتههای مختلف و با درک شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهای داخلی است یا نیازهای خارجی دولت اسلامی. در هر حالت، باید قدر متیقن مسؤولیتهای برون مرزی و کمکهای حیاتی را سر لوحه سیاست خارجی خود قرار دهد. در غیر آن موارد، چه بسا در مواردی، بر اساس نظرات کارشناسی و تخصصی ثابت شود که وظیفهای برون مرزی بر نیازهای داخل اولویت دارد (مانند حمایت ایران از حزبالله لبنان و مردم مسلمان غزه در مقابل رژیم غاصب اسرائیل) و در مواردی نیز ممکن است مسائل داخلی اولویت دارد مانند تقدم دفاع از مرزهای کشور در برابر حمله عراق آن هم در زمانی که برخی در اندیشه آزادسازی ارتفاعات جولان از اشغال اسرائیل بودند. مسلما اگر مردم ما با واقعیات و الزامات جهانی، روشهای پیشبرد اهداف سیاست خارجی و تأمین امنیت و منافع ملی و... آشنایی کامل داشته باشند و در جریان امور قرار بگیرند، مثبت بودن اعطاء چنین کمکها و سرمایهگذاریها را تصدیق مینمایند. نظام جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا، بیشترین سعی و توان خود را در جهت محرومیتزدایی و مبارزه با فقر و مظاهر آن داشته و سیاستهای متعددی را به منظور تأمین اجتماعی، حقوق کار و اشتغال، به کار انداختن انفال و ثروتهای عمومی، توزیع عادلانه منابع طبیعی کشور، استرداد ثروتهای نامشروع و... دنبال کرده و نتایج درخشانی گرفته است. اما به دلایل متعددی از قبیل وضعیت نابسامان ساختار اقتصادی کشور، وابستگی به نفت، رشد سریع جمعیت، وقوع جنگ تحمیلی، محاصرههای اقتصادی، کمتوجهیها به اجرای کامل عدالت اجتماعی، عدم نظارت دقیق بر مصرف بودجهها و هزینههای عمومی و سیاستزدگی و گرایشات جناحی هنوز ما در برخی موارد شاهد وجود مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی هستیم. در هر صورت وجود این قبیل مشکلات و معضلات، نمیتواند توجیه کننده کنارهگیری و بیتوجهی ایران، از وضعیت نابسامان سایر مسلمان و اهداف سیاست خارجی خود باشد. بلکه همراه با انجام وظیفه برونمرزی خود باید به حل مشکلات درون نیز بپردازیم. در ادامه جهت بررسی و تحلیل بیشتر موضوع مقاله ای تحت عنوان (مقاومت اسلامی ، وظایف ایدئولوژیک و منافع ملی ، علیرضا محمدی ) ارائه می گردد :
پیشگفتار
نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس مبانی مکتبی و اصول قانون اساسی از ابتدای شکل گیری خود علی رغم مشکلات داخلی و خارجی متعدد ، تاکید زیادی بر حمایت مادی و معنوی از جریان مقاومت اسلامی و نهضت های آزادی بخش داشته و در این راه هزینه هایی را نیز پرداخته است. با توجه به پیروزی های درخشان مقاومت اسلامی لبنان و غزه و نزدیک شدن به سالروز انقلاب اسلامی ، فرصت مناسبی را فراهم می نماید تا از منظری ژرف به تحلیل چرایی و مبانی فکری(وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی) در حوزه سیاست خارجی پرداخته و نحوه ارتباط آن را با (منافع ملی کشورمان) مورد ارزیابی قرار دهیم.
مبانی فقهی دفاع از سرزمینهای اسلامی
وجوب دفاع از سرزمینهای اسلامی از ضروریات فقه اسلام است ؛ بر اساس آیات ، روایات و ادله عقلی متعدد جامعه اسلامی پیکره واحدی است و مسلمین نمیتوانند در قبال تهاجم بیگانگان به سایر مسلمانان بیتفاوت باشند. چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم با صراحت به حمایت و دفاع از ستمدیدگانی که مورد ظلم قرار گرفته و از وطن و کاشانه خویش اخراج و آواره شده اند ، فرمان می دهد: (قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین واقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنة اشدّ من القتل ولاتقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاءالکافرین)[1] و (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)[2] و همچنین ( وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً)[3] ؛ (چرا در راه خدا و برای رهایی مردان و زنان و کودکانی که [به دست ستمگران تضعیف شدهاند ]پیکار نمیکنید؟! همان افراد [ستمدیدهای ]که میگویند: پروردگار ما را از این شهر (مکّه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده واز جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما).
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز میفرماید: (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم)[4] و (من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم؛ هر کس فریاد استغاثه هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یاری می طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست.)[5] در صحیح بخاری نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: (همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمی کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمی کنند و به خود وا نمی گذارند). [6] در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایت شده است که: (که هر کس نزد او مؤمنی خوار شود ولی او را یاری نکند، در حالی که قادر بر نصرت او باشد، خداوند عزو جل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد نمود).[7]
دستور نورانی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام)مبنی بر این که ((کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً؛ همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید)[8] نیز بر این نکته مهم دلالت دارد که در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفهای همگانی است؛همه باید یکپارچه، در برابر عوامل تهدید و ارعاب بایستند و از مظلوم دفاع کنند و خصم ظالم باشند.
بر این اساس دفاع تنها بر کسانی واجب نیست که از سوی دشمن مورد هجوم قرار گرفتهاند، بلکه همه مسلمانان وظیفه دارند در مقام دفاع از مسلمانانی که در بخشی از سرزمینهای اسلامی مورد تجاوز قرار گرفتهاند، دفاع کنند و با جان و مال خود در راه خدا جهاد نموده و در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی حمایت های لازم را به عمل آورند. این موضوع مورد اتفاق فقها و اندیشمندان شیعه و سنّی می باشد:
ابوالصلاح حلبی در این زمینه مینویسد: (اگراز بعضی از کافران یا محاربان بر سرزمینهای اسلامی خطری متوجه شود بر اهل هرمنطقهای جنگ با کسانی که در نزدیکی آنها هستند و دفاع از دارالایمان واجب است و برکسانی که در مناطق دوردست زندگی میکنند، واجب است به نزدیکترین مرزهای نبرد باکفار کوچ کنند البته مشروط بر اینکه مناطق درگیر با کفار نیازمند یاری آنها باشند تا بدین وسیله هر منطقهای از سرزمینهای اسلامی از وجود مجاهدان و مدافعان از حریم اسلام و مسلمین برخوردار شوند و دراین صورت کوچ بر دیگران که در مناطق دور زندگی میکنند ساقط شود.)[9] شهید ثانی نیز با صراحت اعلام میکند که (جهاد دفاعی تنها بر مسلمانانی واجب نیست که مورد هجوم دشمناند بلکه بر هر کسی که خبر از وضعیت مسلمین دارد، واجب است.)[10] وکاشف الغطاء[11] نیز آن را بر همگان واجب کفایی شمرده، یعنی مادامی که مسلمین به مقدار نیاز به دفاع برنخاسته باشند، تکلیف از هیچکس ساقط نمیشود.[12] از دیدگاه آیة اللّه شیخ محمد مهدی شمس الدین: (از مسلّمات دینی، حرمت بی مبالاتی به تجاوز کفار بر مسلمین و احساس بی تفاوتی دراین مسأله است.) [13] (دکتر صبحی محمصانی) نیز در ضمن شمارش موارد جهاد دفاعی، یکی از اقسام آن را دفع تجاوز متجاوزان و ستمگران و کسانی که مسلمانان را از خانه هایشان آواره ساخته و از وطنشان اخراج کرده اند، آن گونه که برای امت فلسطین در قرن بیستم پیش آمد، دانسته و می افزاید: (جهاد در این وضعیت نه تنها جایز و مشروع است، بلکه از واجب ترین فرایض دینی و ملّی و اجتماعی است و از مقوّمات و استوانه های کرامت واحترام وطن و ساکنان در آن است.)[14] و (عمر احمد الفرجانی) نیز چنین می نگارد :(اسلام قلمرو مکانی خاصی را برای دفاع از مظلوم معین نکرده است، هر جا که ظلمی رخ بدهد، حتی در داخل کشورهای غیر اسلامی، جهاد برای رفع ظلم از مسلمین یا غیر مسلمین، مشروع است.)[15] (شیخ ناصرالدین البانی) نیز با صحه گذاشتن بر جهاد دفاعی علیه دشمنی که به برخی از سرزمین های مسلمانان حمله نموده است، مصداق بارز آن را اسرائیل غاصب دانسته، می گوید: (تمام مسلمانان در قضیه فلسطین گناه کارند تا آن زمان که اشغالگران صهیونیست را از سرزمین فلسطین بیرون برانند.[16]
استاد شهید مطهری نیز در این زمینه می فرماید: (هرگاه گروهی با ما نخواهد بجنگد ولی مرتکب یک ظلم فاحش نسبت به یک عده افراد انسان ها شده است، و ما قدرت داریم آن انسان های دیگر را که تحت تجاوز قرار گرفته اند نجات دهیم، اگر نجات ندهیم در واقع به ظلم این ظالم نسبت به آن مظلوم کمک کرده ایم. ما در جایی که هستیم، کسی به ما تجاوزی نکرده، ولی یک عده از مردم دیگر که ممکن است مسلمان باشند و ممکن است مسلمان هم نباشند، اگر مسلمان باشند مثل جریان فلسطینی ها که اسرائیلی ها آن ها را از خانه هایشان آواره کرده اند، اموالشان را برده اند، انواع ظلم ها را نسبت به آن ها مرتکب شده اند، ولی فعلاً به ما کاری ندارند، آیا برای ما جایز است که به کمک این مظلوم های مسلمان بشتابیم برای نجات دادن آن ها؟ بله، این هم جایز است، بلکه واجب است، این هم یک امر ابتدایی نیست. این هم، به کمک مظلوم شتافتن است، برای نجات دادن از دست ظلم بالخصوص که آن مظلوم مسلمان باشد.)[17]
در تجاوز اسرائیل به کشورهای اسلامی حضرات آیات سید محسن حکیم، سید هادی میلانی، شهاب الدین مرعشی نجفی، سید ابوالقاسم خویی، علی موسوی بهبهانی، بهاءالدین محلاتی، سید عبدالله شیرازی،و بسیاری دیگر از علما با صدور اعلامیههایی از عموم مسلمانان خواستند تا به یاری مسلمانان مظلوم فلسطین و کشورهای مورد تجاوز بشتابند. در بخشی از اطلاعیهها آیةالله شیخ بهاءالدین محلاتی آمده است: (بر همه مسلمانان جهان واجب است که از هرگونه مساعدت مادی و معنوی نسبت به اعراب مسلمان دریغ ندارند و هر نوع معامله و ارتباطی که منشأ تقویت اسرائیل بشود یا در آمادگی آنها برای مبارزه و پیکار با کشورهای عربی دخالت داشته باشد، حرام و در حکم مبارزه با اسلام است.)[18]
حضرت امام خمینی در نهم اسفند سال 1366 در جمع اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان فرمودند: (همه شیاطین مجتمعاند که نگذارند اسلام رشد کند و ما باید این معنا را در نظر داشته باشیم که باتمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خدا جهاد کنیم. دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد اسلامی و دفاع از همه حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم و خصوصاً در این شرایطی که فرزندان واقعی فلسطین اسلامی و لبنان یعنی حزب الله و مسلمانان انقلابی سرزمین غصب شده و لبنان با نثار خون و جان خود فریاد (یا للمسلمین) سر میدهند، با تمام قدرت معنوی ومادی در مقابل اسرائیل و متجاوزین بایستیم و در مقابل آن همه سفاکیها و ددمنشیها مقاومت وپایمردی کنیم و به یاری آنان بشتابیم و سازشکاران را شناسایی و به مردم معرفیکنیم.)[19]
نمونه های متعدد فوق همگی بیانگر لزوم حمایت از جریان مقاومت اسلامی در مقابل تجاوز بیگانگان است که آن را به عنوان بخشی از وظایف مسلم دولت های اسلامی ترسیم می نماید.
منافع ملی و امنیت ملی
یکی از موضوعات اساسی که در بررسی نحوه تعامل و تاثیرگذاری وظایف ایدئولوژیک دولت اسلامی در قبال مقاومت اسلامی با منافع و امنیت ملی کشورمان ، نقش اساسی دارد ؛ شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آن در جهان کنونی است:
یکم . مفهوم منافع ملی
در مورد مفهوم منافع ملّی (National interest) تعاریف و نظریه های گوناگونی وجود دارد که در یک جمع بندی میتوان گفت: ( منافع ملّی هدفهای عام و ماندگاری است که یک ملّت برای دستیابی به آنها تلاش میکند)[20] طبق این تعریف، منافع ملّی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملّی و تمامیّت ارضی و اهداف صرفا مادی و منحصر درمرزهای جغرافیایی نیست بلکه حیطه وسیعی که شامل دستیابی به اهداف ایدئولوژیک ، انرژی، منابع مواد خام، فنّاوری جدید، توسعه اقتصادی، منطقه نفوذ و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها ، دفاع از هویت فرهنگی خویش و... را نیز شامل می شود.[21]
دوم . جهانی شدن منافع ملی
در دوران جدید و روند فزاینده جهانی شدن در ابعاد مختلف اقتصادی ، فرهنگی ، اطلاعاتی و...، ساختار نظام بین الملل، قواعد و فرآیندهای بین المللی دستخوش تحولات اساسی شده و مفهوم منافع ملی صرفا در برگیرنده مرزهای ملی نیست ، بلکه دولتها ناگزیرند جهت تامین منافع ملی خویش بیش از گذشته به محیط عملیاتی و متغیرهای مربوط به بستر جهانی شدن توجه نمایند . [22]
سوم . ارزشها و منافع ملی
در کشور ما به خاطر وجود نظام سیاسی خاص مبتنی بر آموزههای دینی، منافع دینی با منافع ملّی پیوندی تنگاتنگ دارند و اصولاً نمیتوان این دو را از هم تفکیک کرد. اینگونه نیست که منافع ملّی فقط منافعی مادی و دنیایی باشند و در حوزه کاری سیاستمداران بگنجد؛ منافع ملّی ما را علاوه بر مسائل سیاسی و بینالمللی، موارد معنویای چون: ارزشها، باورها و عقاید ملت را نیز، شامل می شود. تلاش برای کسب استقلال سیاسی و فرهنگی در جریان انقلاب و پس از آن را میتوان حوزه تعامل منافع ملّی و منافع دینی دانست.[23]
به صورت طبیعی بسیاری از اهداف ملت ها خصوصا اهداف ایدئولوژیکی نظامهایی نظیر سوسیالیسم ، لیبرالیسم و اسلامی در مرزهای خاصی محدود نمی شود[24] و از این رو دایره منافع ملی آنان فراتر از مرزهای جغرافیایی تعریف می گردد.
چهارم . منافع ملی جمهوری اسلامی ایران
از دیدگاه برخی متفکران روابط بین الملل در صورت بندی منافع ملی باید متغیر های متعددی در نظر گرفته شود : ( ویژگی ها ، شخصیت و آرمانهای تصمیم گیران ، انواع فلسفه های حاکم بر ساختارها و فرایندهای حکومتی ، آداب و رسوم و قالب های فرهنگی جوامع مختلف ، محل ژئوپلوتیک و توانائیهای کشورهای گوناگون و ...)[25] براین اساس در یک جمع بندی می توان محورهای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را این چنین بر شمرد:
1. اسلامیت نظام 2. جمهوریت نظام 3. تمامیت ارضی 4. حاکمیت ملی 5. وحدت ملی
6. معیشت ضروری مردم. 7. نظم و امنیت عمومی جامعه 8 . کیان اسلام و تشیع در جهان
9 . استقلال سیاسی 10 . پرستیژ و افتخارات ملی 11. تعمیم عدالت و رفاه 12 . صلح و امنیت بین المللی 13. حفظ محیط زیست.[26]
پنجم .امنیت ملی
امنیت ملی(National Security) ، ( مصونیت نسبی یا مطلق یک کشور از حمله مسلحانه یا خرابکارانه سیاسی یا اقتصادی احتمالی همراه با وارد کردن ضربه کاری و مرگبار در صورت مورد حمله قرار گرفتن.)[27] در بررسی تعاریف و نظریه های مختلفی که پیرامون امنیت ملی وجود دارد؛ میتوان نتیجه گرفت که امنیت ملی به پروسههای زیر اطلاق میشود:
1- حفظ تمامیت ارضی، حفظ جان مردم، بقاء و ادامه سیستم اجتماعی و حاکمیت کشور (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی) 2- حفظ و ارتقاء منابع حیاتی کشور. 3- فقدان تهدید جدی از خارج نسبت به منافع ملی و حیاتی کشور.[28]
ششم . تامین امنیت ملی
نکته مهمی که در تامین و چگونگی تامین امنیت ملی در جهان کنونی نیازمند توجه جدی است اینکه در یک تقسیم بندی جنگ ها به دو دسته (جنگهای قلعهای) و (جنگهای میدانی) تقسیم می شوند؛ تمدن غرب با استفاده از عقلانیت یونانی و تجارب تاریخی درماجراهایی نظیر (افسانه هومر) و ماجرای خدعه (اسب تروا) آموخته است که استراتژی دفاعی جنگ قلعه ای ناکارآمد و بسیار آسیب پذیر می باشد ؛ شکست قلعهنشین در یک جنگ قلعهای یعنی از دست دادن همه داراییها وهتک شدن همه حرمتها در حالی که شکست در یک جنگِ میدانی ، حداکثر یعنی یک خسران مادی که قابل جبران می باشد. از این روغربیان پس از فهم تاریخی تمایز جنگ میدانی و جنگ قلعهای ، در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با همین ترفند به سمت استعمار ممالک دوردست تغییر جهت دادند؛ یعنی جنگهای میدانی، در میدانهایی هر چه دورتر. بر این اساس استعمار یعنی جابهجایی مرزهای امنیتی، اقتصادی و حکومتی از مرزهای جغرافیایی که نهایت صرفه و بهره برداری را برای استعمار گران داشت ؛ یعنی عملا جنگ را در میدانی خارج از خانه طراحی و تعقیب نمودند نه در قلعه.
از چنین دیدگاهی است که امروزه آمریکا امنیت داخلی و منافع ملی خود را در خارج از مرزهای جغرافیایی خویش تعریف کرده و جنگ را از قارهای به قاره دیگر میکشاند و ویتنام ، فلسطین ، افغانستان ، عراق و لبنان را میدانی برای جنگ در راستای تامین امنیت و منافع ملی خویش میسازد . اما هیچگاه حاضر نخواهد شد با کوبا وارد درگیریِ نظامی شود و عملا قلعهاش را در معرض حمله قرار دهد.[29] اما در عوض رژیم صهیونیستی رقم هنگفتی بالغ بر سه میلیارد دلار در سال به عنوان کمک خارجی از آمریکا دریافت میکند. از این گذشته آمریکا 20 درصد از یارانه مورد نیاز ارتش رژیم صهیونیستی را نیز تأمین میکند در واقع اسرائیل در قبال تحمل بسیاری از تهدیدات علیه امریکا و انگلیس و در خطر افتادن امنیت شهروندانش به عوض شهروندان انگلیسی و امریکایی طلب مزد میکند.[30]
هفتم . دستاورد مقاومت در تامین منافع و امنیت ملی
اکنون با توجه به مطالب فوق که پیرامون شناخت صحیح مفهوم منافع ملی و امنیت ملی و چگونگی تامین آنها گذشت ؛ درباره نقش مقاومت اسلامی در تامین منافع و امنیت ملی کشورمان گفتنی است ؛ هرچند نگاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خویش در قبال مقاومت اسلامی و نهضت های آزادیبخش نگاهی کاملا انسان دوستانه و در راستای انجام وظایف ایدئولوژیکی و مکتبی است ؛ اما این موضوع هیچ گونه امتناعی از تامین امنیت و منافع ملی کشورمان و همچنین سایر کشورهای اسلامی و منطقه در قبال این حمایت ها توسط مقاوت اسلامی ندارد . به عبارت دیگر نه تنها میان وظایف ایدئولوژیکی دولت اسلامی با منافع ملی کشورمان تعارضی نیست ؛ بلکه این دو می توانند در تعامل و هماهنگی با یکدیگر عمل نمایند. ایران، از سالها پیش با یک نگاه استراتژیک، در حین جنگ عراق، به این حقیقت دست پیدا کرد که حرکت به سمت جنگ میدانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. پس در حمایت غیرقابل انکار معنوی ایران از مبارزان حزبالله جنوب لبنان و مقاومت اسلامی ، تامین منافع ملی نیز می تواند ملحوظ باشد؛ اگر ایالاتِ متحده نسبت به ایران کوچکترین تعرضی بنماید ، میدانهای دیگری در عالم، به آتش کشیده خواهند شد.[31] و این دقیقا یکی از جنبه های مهم بازدارندگی ایالات متحده آمریکا از حمله نظامی به ایران است ؛ موضوعی که بارها به صراحت توسط سیاستمداران و کارشناسان مسائل نظامی آمریکا و اسرائیل مطرح و آن را به عنوان مانع بزرگ در حمله به تاسیسات هسته ای ایران برشمرده اند. پس حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین حتا با دیدِ منفعتگرایانه نیز قابل توجیه است.
بر این اساس منافع ملی و امنیت ملی یک کشور و تامین آنها، فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود. لذا دولتها به میزان هزینههایی که در کشورهای دیگر مبذول میدارند، از توان و قدرت تصمیمگیری و تأثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقهای برخوردار میباشند. در واقع حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور - که از عناصر کلیدی و حیاتی تشکیلدهنده منافع ملی است - نیازمند صرف چنین هزینهها و کمک به ملتهایی است که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند. واقعیت آن است که مردم مظلوم و مبارز فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان، از منافع و امنیت ملی ما نیز دفاع میکنند و ما کمترین وظیفه خود (تدارکات و پشتیبانی) را انجام میدهیم.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ابتکار عمل مسئولان نظام در مسائل جهانی و به ویژه مسائل منطقه ای می فرمایند:( در عرصه خارجی، کشور از موقعیتی کم نظیر و تحرک و نشاط خوبی برخورداراست و حوادث منطقه ای مانند پیروزی حزب الله و حماس نیز به لطف پروردگار و امدادهای الهی، موقعیت نظام اسلامی را تحکیم بخشیده است... مخالفان اسلام و مسلمین، هنوز مبهوت این حادثه مهم هستند و از فهم و درک دلایل آن عاجزند، اما این گونه حوادث بزرگ که در شعاع حرکت انقلاب اسلامی رخ می دهد، در عمل به تقویت موقعیت نظام منجر شده و اعتبار، نفوذ و جاذبه شعارهای انقلاب اسلامی را برای همه اثبات کرده است.)[32]
و آخرین نکته ای که لازم است در پایان یادآوری نمائیم توجه به شبهات مسمومی است که در صددند با تکیه بر عقاید مذهبی ، میان فرقه های مختلف جهان اسلام تفرقه ایجاد نمایند و این در حالی است که قرآن کریم مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون)[33] و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم)[34] و امام الصادق(ع) مسلمانان را با یکدیگر برادر می داند : (المسلم اخ المسلم)[35] و در حدیث از ایشان آمده است که فرمود: (من صلّی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله)[36]، یعنی؛ کسی که پشتسر آنان نماز بخواند، مانند آن است که پشتسر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خوانده است. اساساً وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم)[37] آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند.
و این در حالی است که سیره عملی پیشوایان ما نیز بر وحدت و اتحاد اسلامی تأکید دارد چنانکه حضرت امیر(ع) به خاطر باقی ماندن اصل اسلام، بیست و پنج سال سکوت کرد و حتی در بسیاری موارد برای رعایت مصلحت اسلام و جامعه اسلامی به خلفای سه گانه کمک فکری و مشورت می دهد، در نماز جماعت آنان حاضر می شود. حتی بالاتر از این امام علی (ع) در جریان حمله به شهر انبار که اموال مسلمین و غیرمسلمین غارت شده بود و خلخال از پای زن یهودی کشیده بودند،فریاد بر می آورد و میفرماید:( اگر برای این حادثه تلخ ، مسلمانی از روی تأسّف بمیرد ، ملامت نخواهد شد ، و از نظر من سزاوار است .)[38] امام صادقعلیهالسلام شخصاً با ابوحنیفه مینشست و در عقاید و احکام با وی مناظره میکرد.
بر این اساس در شرایطی که دشمنان اسلام تمام تلاش خویش را برای مبارزه و مقابله با اسلام به کار بسته و از هیچ گونه جنایتی دریغ نمی ورزند ، تأکید بر مسائل اختلافی و تفرقه میان صفوف مسلمانان منطقی نیست. در زمانی که مسلمانان می توانند با توجه به جمعیت بیش از یک میلیارد نفر و منابع و امکاناتی که در اختیار دارند به عنوان یک قدرت تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح باشند و به مقابله با اسرائیل و آمریکا و توطئه های شوم آنان برای جهان اسلام برخیزند ، پرداختن به اختلافات و مسائل تفرقه انگیز نتیجه ای جز به هدر رفتن سرمایه ها و استفاده دشمن از این اختلافات، نخواهد داشت. مقام معظم رهبری فرمودند: (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد)[39]
نتیجه
حمایت مادی و معنوی از هستههای مقاومت و نهضتهای آزادی بخش در سراسر جهان اسلام، علاوه بر آنکه به عنوان وظیفه ایدئولوژیکی دولت اسلامی است ؛ نقش بسیار زیادی در تامین منافع و امنیت ملی و گسترش حوزه های نفوذ کشورمان در ابعاد مختلف دارد و به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای قدرت برای جمهوری اسلامی است که موجب بازدارندگی ابر قدرتها از عملی کردن نیات امپریالیستی آنان در قبال منطقه و کشورمان میگردد و کمک به این مردم مبارز، به معنای استحکام بخشیدن به سنگرهای دفاعی خود است. آیندهنگری و
- [سایر] علت حمایت جمهوری اسلامی از فلسطین چیست؟رهبر انقلاب در خصوص حمایت از فلسطین میفرمایند: (وظیفهی ماست که این کشور را از سلطه و چنگ قدرت غاصب و پشتیبانهای بینالمللیاش در بیاوریم و به دست مردم فلسطین بسپاریم)، اما به راستی چرا این وظیفه بر عهدهی ایران قرار گرفته است؟ اصول اعتقادی- سیاسی اسلام که حمایت از مردم فلسطین و دشمنی با رژیم صهیونیستی را به یکی از اعتقادات ما تبدیل میکند، چه چیزی است؟
- [سایر] چرا ایران از مسلمانان فلسطین دفاع می کند ولی از مسلمانان چچن حمایت نمی کند؟
- [سایر] با توجه به ناصبی بودن مردم فلسطین، با سند بفرمایید، آیا کمک به آنها صحیح می باشد؟
- [سایر] سلام. علت حمایت شهید چمران از مردم لبنان و فلسطین در قبل و بعد از پیروزی انقلاب چه بود؟
- [سایر] چرا ما باید از ملت فلسطین پشتیبانی کنیم؟ آیا از جهت دینی این امر پذیرفته شده است؟
- [سایر] میان پلورالیسم دینی و سیاسی چه نسبتی وجود دارد؟
- [سایر] آیا پیشوایی دینی از رهبری سیاسی جدا است؟
- [سایر] آیارهبری دینی آیتالله بروجردی به دور از فعالیتهای سیاسی بود وایشان به مسائل سیاسی و اجتماعی مستقیماً ورود نمینمودند؟
- [سایر] ضرورت وجود حکومت دینی در عصر غیبت در فلسفه سیاسی چیست؟
- [سایر] آیا رهبر در نظام اسلامی، ولایت دینی دارد یا زعیم سیاسی است؟
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله سیستانی] أمر به معروف و نهی از منکر ، در صورتی واجب میشود که انجام دادن معروف و انجام دادن منکر حرام باشد ، و در این صورت امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائی است ، و اگر بعضی از افراد به این وظیفه عمل کند ، از دیگران ساقط میشود ، ولی بر همه لازم است که اگر با فعل حرام و ترک واجبی مواجه شدند بی تفاوت نباشند ، و انزجار خود را با گفتار و کردار ابراز نمایند و این مقدار واجب عینی است . و از حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام چنین آمده است که : (أمرنا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم أن نلقی أهل المعاصی بوجوه مکفهرّة) . (رسول أکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به ما دستور داد که با گنهکاران با صورتی درهم کشیده مواجه شویم) . در صورتی که انجام دادن معروف مستحب است نه واجب و انجام دادن منکر مکروه است نه حرام امر به معروف و نهی از منکر ، نیز مستحب است . و در أمر به معروف و نهی از منکر باید حیثیّت و شخصیّت خلافکار در نظر گرفته شود ، که به او اذیّت و اهانت نگردد ، همچنین نباید خیلی سخت و دشوار گرفت که سبب انزجار او از دین و برنامههای دینی شود .
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.
- [آیت الله سیستانی] سفتهها دو گونه است: 1 آنچه گویای بدهی واقعی است، به این صورت که امضاکننده آن بدهکار کسی است که سفته به نام او صادر شده است. 2 آنچه گویای بدهی واقعی نیست. در مورد اوّل، جایز است که طلبکار طلب مدتدار خود را که در ذمه بدهکار ثابت است، نقداً به مبلغی کمتر بفروشد، مانند آن که طلبش صد تومان باشد، و آن را به نود تومان نقداً بفروشد (البته، فروش مدتدار آن جایز نیست، زیرا فروش دین به دین است) و پس از آن بانک یا دیگری میتواند از بدهکار (امضاکننده سفته) در زمان استحقاق، قیمت آن را مطالبه نماید. اما در مورد دوّم، برای طلبکار صوری، فروش سفته جایز نیست، زیرا واقعاً دَینی وجود ندارد و ذمه امضاکننده آن مشغول نیست و صرفاً برای تنزیل صادر شده است. لذا به سفته دوستانه معروف است. با این حال، میتوان تنزیل آن را به شکل دیگری مشروع دانست، به این صورت که امضاکننده سفته، استفادهکننده را وکیل میکند تا مقدار سفته را در ذمه امضاکننده بفروشد به پولی دیگر و به قیمتی کمتر از ارزش آن. مثلاً اگر سفته (50) دینار عراقی باشد و ارزش واقعی آن (1100) تومان باشد استفادهکننده به وکالت از امضاکننده (50) دینار در ذمه او میفروشد به (1000) تومان. پس از این معامله، ذمه امضاکننده سفته به (50) دینار مشغول میشود و استفادهکننده هزار تومانی که ملک امضاء کننده است دریافت میکند. سپس استفادهکننده هزار تومان را به وکالت از امضاکننده به خودش میفروشد در مقابل 50 دینار در ذمه خودش، در نتیجه ذمه او برای امضاکننده به مقدار همان پنجاه دینار که امضاکننده بدهکار بانک است بدهکار میشود. لکن این راه فایده کمی دارد، چون فقط در جایی مفید است که تنزیل با پول خارجی صورت بگیرد، اما در مورد پول رایج کشور، اثری ندارد، زیرا تصحیح آن با بیع با توجه به اشکالی که در بیع معدود با تفاضل گذشت ممکن نیست. اما تنزیل قیمت سفته صوری نزد بانک به نحو قرض، به این صورت که قرض گیرنده و استفادهکننده از سفته مبلغی کمتر از قیمت اسمی سفته از بانک قرض کند و بانک را به امضاکننده سفته که بدهکار نیست، برای وصول تمام قیمت آن حواله دهد، ربا و حرام است؛ زیرا شرط بانک کاستن مقداری از مبلغ سفته را در حقیقت شرط دریافت مازاد و حرام است، اگرچه این مازاد به ازای مهلت دادن نباشد، بلکه به عنوان انجام پارهای عملیات بانکی، مانند ثبت بدهی و تحصیل آن باشد، چونکه قرض دهنده حق ندارد بر قرض گیرنده شرطی بگذارد که در آن نفع مالی برای او داشته باشد. حکم فوق در مورد بانکهای خصوصی است، اما در مورد بانکهای دولتی یا مشترک، میتوان برای رهایی از مشکل ربا، بدین گونه عمل کرد که استفادهکننده، در تنزیل سفته قصد فروش و قرض نداشته باشد، بلکه مقصودش دستیابی به مال مجهولالمالک باشد. در این صورت میتوان با اجازه حاکم شرع آن را گرفت و سپس در آن تصرف کرد و هرگاه در پایان مدت، بانک به امضاکننده سفته رجوع کرد و او را به پرداخت قیمت آن وادار نمود، امضاکننده نیز میتواند برای دریافت بَدَل آنچه پرداخته است به استفادهکننده رجوع نماید، اگر به خواست او آن را امضا کرده باشد. 1. گاه ادّعا میشود که بیع با قرض از جهت دیگری نیز اختلاف دارد، به این صورت که در بیع باید میان عوض و معوّض اختلافی باشد، و بدون آن بیع تحقق پیدا نمیکند، حال آنکه در قرض چنین اختلافی لازم نیست. در نتیجه اگر کسی صد دینار را به صد و ده دینار در ذمه مشتری بفروشد، باید میان آن دو اختلافی باشد، به این صورت که فرضاً یکی دینار عراقی و دیگری دینار اردنی باشد، و اگر هر دو دینار عراقی از یک نوع و یک چاپ باشند، قرضی است به صورت بیع؛ زیرا عوض و معوض اختلافی ندارند، و چون یک طرف زیادتی دارد ربا و حرام است. لکن این گفته روشن نیست، زیرا برای تحقق اختلاف میان عوضین کافی است در ظرف انشاء بیع، این دو متفاوت باشند، مثلاً معوّض عین شخصی، و عوض کلّی در ذمه باشد، مضافاً بر آن، لازمه این نظر صحت بیع بیست کیلو گندم، به معادل آن به صورت نسیه است، با این ادّعا که قرض غیر ربوی است، گر چه به صورت بیع است. حال آنکه همانطور که خود گوینده نیز بدان معترف است این مورد از قبیل بیع یکی از مثلین با مازاد حکمی است که ربا و حرام است.