اشو به دین چگونه نگاه می کند و دین نزد او چه جایگاهی دارد لطفا بیان فرمایید؟ نگاه اشو به (ادیان) از حوزه های قابل کنکاش در آثار اشو هست. نکته اساسی این است که تلقی وی از دین هر چند این گونه تلقی سابقه دار و البته مخدوش است (نگاه زمینی) به دین است. اشو دین را نه به عنوان (راه واقعی) جهت سعادت بشر که به عنوان (پدیده ای ساخته دست بشر) می داند. وی اصولاً تلقی وحیانی نسبت به دین ندارد و این مطلب که خداوند سامانه هدایت بشر را در عرصه دین و دیانت کار گذاشته باشد به شدت انکار می کند. بالاترین مطلبی که می توان از خوش بینی اشو نسبت به ادیان ادعا نمود این است که وی بعضی از بزرگان ادیان دین به معنی عام را انسان های عارف و روشن ضمیر می داند، انسان¬هایی که صاحب تجربه معنوی و غیبی اند. پایه گذاران ادیان مشهور که مشمول این خوش بینی اند محمد(ص) ، عیسی(ع)، بودا و زرتشت اند. از گفته های اشو در مورد (خدا)، (دین) و (پیامبر) بر می آید که عناصر دین از منظر اشو اگر گفتارهای اشو به صورت (نظام معنوی) تصویر شوند با هم دیگر کاملاً هم خوانی و تناسب دارند، چون خدایی که اشو می پذیرد صلاحیت اینکه (غایت اصیل هستی) واقع شود ندارد (گفته شد از نگاه وی خدا خالق همه چیز نیست) و این خدا از این نظر که تامین کننده سرور و شادمانگی است از نظر اشو اهمیت پیدا می کند و به همین جهت شاد بودن را عین دین داری می¬داند 1 و منطقاً چنین خدایی نمی¬تواند (برنامه¬)ای به نام دین، برای زندگی بشریت طراحی نماید. نتیجه منطقی چنین برداشتی از خدا، این است که هیچ پیامبری ادعای (مکتب دار بودن) نکرده است و پیامبران حداکثر افرادی دارای تجربه معنوی¬اند نه بنیان گذاران شریعت و داعیه داران هدایت بشر. اشو بعد از پذیرش حسی به نام ( نیاز به شادمانی) می¬گوید: (این احساس هنوز در جایی در ژرفای وجود تو در تکاپوست. هم چنان تو را می¬خواند تا دوباره پیدایش کنی. تمام ادیان از این میل و احساس بوجود آمده¬اند و گرنه هیچ دلیلی بر وجود دین نبود، زیرا دین هیچ هدف عملی را بر آورده نمی کند. به همین دلیل از نظر انسانی که عمل گراست دین چیزی بیهوده جلوه می کند. هیچ فایده ای ندارد، تلف کردن وقت است)2 از بیان بالا به وضوح بر می آید که وی پیدایش دین را نه جعل شارع که مربوط به یک میل و احساس می داند. در نگاه قرآن خداوند جاعل و باعث دین است و رسولان الهی تنها، وظیفه ابلاغ این رسالت را بعهده دارند و در جعل دستورات شریعت سهمی ندارند. دینی که حتی پیامبرانش هم فقط مُبلّغ و پیغام براند 3 کجا و دین برآمده از میل و احساس بشر کجا؟ اگر در مقام دفاع از اشو بگوئیم منظور وی این است که ادیان برای رشد این میل آمده اند که البته این قو ل با دیگر گفته های اشو در ستیز است باز (عدم جامعیت دین) و (نفی رسالت اجتماعی دین) از این جملات استفاده می شود. از دید اشو، دین چون نظام وحیانی و الهی نیست بنابراین تصور اینکه دین متکی بر باور باشد غیر منطقی است. (دین بر باورها متکی نیست. دین ریشه در تجربه دارد).4 ذکر این نکته ضروری است که آن چه در کلمات اشو به عنوان دین مورد بحث قرار گرفته بیشتر ناظر به مسیحیت ،یهودیت و بودیسم است، به همین جهت پاره ای از تعالیم این ادیان را نسبت به مابقی ادیان از جمله اسلام تسری می دهد. به خوبی پیداست که دین از نظر اشو به همان سیر درونی افراد و سلوک باطنی منحصر می شود، از همین منظر است که وی دین را در مقابل علم می داند. (علم زمانی کامل می شود که دین را به عنوان هدف نهایی بپذیرد. و دین هم به تنهایی کامل نیست، زیرا تو نمی توانی فقط در دنیای درون سیر کنی، تو به خوراک، پوشاک و چیزهای زیادی نیاز داری که فقط علم می تواند به تو بدهد.)5 بنابراین دین در کلمات اشو مسئله ای شخصی و فردی است که فقط با درون و روان انسان ها سروکار دارد و اگر این تجربه شخصی و درونی بخواهد تبدیل به آیین عمومی شود اصولاً دین نیست. (تاکید می کنم که فقط فرد است که می تواند دین دار باشد. دین همین که به یک کلیسا و کیش و آیین تبدیل شود دیگر دین نیست، پوششی به نام دین است.)6 دنیا گریزی و رهبانیت که در ادیانی مثل مسیحیت مورد سفارش واقع شده، از منظر اشو عیبی است که تمام ادیان به آن مبتلا هستند. بنابراین از آنجا که خدا خود خالق زندگی است ادیان که روی گردانی از زندگی را توصیه می کنند دچار تناقض اند و خدا که خالق زندگی است نمی تواند ضد آن باشد.7 منابع: 1.اشو دل به دریا بزن، ص 46 2.اشو، مراقبه هنر شور و سرمستی، ص 18 3.و ما علیک الا البلاغ 4.اشو، پرداز، در تنهایی ص 109 5.همان ص 72 6.اشو، من درس شهامت می¬دهم، ص 90 7.اشو، مراقبه هنر شور و سرمستی ص 86
اشو به دین چگونه نگاه می کند و دین نزد او چه جایگاهی دارد لطفا بیان فرمایید؟
اشو به دین چگونه نگاه می کند و دین نزد او چه جایگاهی دارد لطفا بیان فرمایید؟
نگاه اشو به (ادیان) از حوزه های قابل کنکاش در آثار اشو هست.
نکته اساسی این است که تلقی وی از دین هر چند این گونه تلقی سابقه دار و البته مخدوش است (نگاه زمینی) به دین است. اشو دین را نه به عنوان (راه واقعی) جهت سعادت بشر که به عنوان (پدیده ای ساخته دست بشر) می داند. وی اصولاً تلقی وحیانی نسبت به دین ندارد و این مطلب که خداوند سامانه هدایت بشر را در عرصه دین و دیانت کار گذاشته باشد به شدت انکار می کند.
بالاترین مطلبی که می توان از خوش بینی اشو نسبت به ادیان ادعا نمود این است که وی بعضی از بزرگان ادیان دین به معنی عام را انسان های عارف و روشن ضمیر می داند، انسان¬هایی که صاحب تجربه معنوی و غیبی اند. پایه گذاران ادیان مشهور که مشمول این خوش بینی اند محمد(ص) ، عیسی(ع)، بودا و زرتشت اند.
از گفته های اشو در مورد (خدا)، (دین) و (پیامبر) بر می آید که عناصر دین از منظر اشو اگر گفتارهای اشو به صورت (نظام معنوی) تصویر شوند با هم دیگر کاملاً هم خوانی و تناسب دارند، چون خدایی که اشو می پذیرد صلاحیت اینکه (غایت اصیل هستی) واقع شود ندارد (گفته شد از نگاه وی خدا خالق همه چیز نیست) و این خدا از این نظر که تامین کننده سرور و شادمانگی است از نظر اشو اهمیت پیدا می کند و به همین جهت شاد بودن را عین دین داری می¬داند 1 و منطقاً چنین خدایی نمی¬تواند (برنامه¬)ای به نام دین، برای زندگی بشریت طراحی نماید. نتیجه منطقی چنین برداشتی از خدا، این است که هیچ پیامبری ادعای (مکتب دار بودن) نکرده است و پیامبران حداکثر افرادی دارای تجربه معنوی¬اند نه بنیان گذاران شریعت و داعیه داران هدایت بشر.
اشو بعد از پذیرش حسی به نام ( نیاز به شادمانی) می¬گوید: (این احساس هنوز در جایی در ژرفای وجود تو در تکاپوست. هم چنان تو را می¬خواند تا دوباره پیدایش کنی. تمام ادیان از این میل و احساس بوجود آمده¬اند و گرنه هیچ دلیلی بر وجود دین نبود، زیرا دین هیچ هدف عملی را بر آورده نمی کند. به همین دلیل از نظر انسانی که عمل گراست دین چیزی بیهوده جلوه می کند. هیچ فایده ای ندارد، تلف کردن وقت است)2 از بیان بالا به وضوح بر می آید که وی پیدایش دین را نه جعل شارع که مربوط به یک میل و احساس می داند. در نگاه قرآن خداوند جاعل و باعث دین است و رسولان الهی تنها، وظیفه ابلاغ این رسالت را بعهده دارند و در جعل دستورات شریعت سهمی ندارند. دینی که حتی پیامبرانش هم فقط مُبلّغ و پیغام براند 3 کجا و دین برآمده از میل و احساس بشر کجا؟ اگر در مقام دفاع از اشو بگوئیم منظور وی این است که ادیان برای رشد این میل آمده اند که البته این قو ل با دیگر گفته های اشو در ستیز است باز (عدم جامعیت دین) و (نفی رسالت اجتماعی دین) از این جملات استفاده می شود.
از دید اشو، دین چون نظام وحیانی و الهی نیست بنابراین تصور اینکه دین متکی بر باور باشد غیر منطقی است. (دین بر باورها متکی نیست. دین ریشه در تجربه دارد).4
ذکر این نکته ضروری است که آن چه در کلمات اشو به عنوان دین مورد بحث قرار گرفته بیشتر ناظر به مسیحیت ،یهودیت و بودیسم است، به همین جهت پاره ای از تعالیم این ادیان را نسبت به مابقی ادیان از جمله اسلام تسری می دهد. به خوبی پیداست که دین از نظر اشو به همان سیر درونی افراد و سلوک باطنی منحصر می شود، از همین منظر است که وی دین را در مقابل علم می داند. (علم زمانی کامل می شود که دین را به عنوان هدف نهایی بپذیرد. و دین هم به تنهایی کامل نیست، زیرا تو نمی توانی فقط در دنیای درون سیر کنی، تو به خوراک، پوشاک و چیزهای زیادی نیاز داری که فقط علم می تواند به تو بدهد.)5
بنابراین دین در کلمات اشو مسئله ای شخصی و فردی است که فقط با درون و روان انسان ها سروکار دارد و اگر این تجربه شخصی و درونی بخواهد تبدیل به آیین عمومی شود اصولاً دین نیست.
(تاکید می کنم که فقط فرد است که می تواند دین دار باشد. دین همین که به یک کلیسا و کیش و آیین تبدیل شود دیگر دین نیست، پوششی به نام دین است.)6
دنیا گریزی و رهبانیت که در ادیانی مثل مسیحیت مورد سفارش واقع شده، از منظر اشو عیبی است که تمام ادیان به آن مبتلا هستند. بنابراین از آنجا که خدا خود خالق زندگی است ادیان که روی گردانی از زندگی را توصیه می کنند دچار تناقض اند و خدا که خالق زندگی است نمی تواند ضد آن باشد.7
منابع:
1.اشو دل به دریا بزن، ص 46
2.اشو، مراقبه هنر شور و سرمستی، ص 18
3.و ما علیک الا البلاغ
4.اشو، پرداز، در تنهایی ص 109
5.همان ص 72
6.اشو، من درس شهامت می¬دهم، ص 90
7.اشو، مراقبه هنر شور و سرمستی ص 86
- [سایر] مراقبه از منظر اشو چه جایگاهی دارد لطفا بیان فرمایید؟
- [سایر] بهشت و جهنم در آثار اشو چه جایگاهی دارد لطفا بیان فرمایید؟
- [سایر] لطفا در مورد زندگی و شخصیت اشو اگر مطلبی دارید برایم ارسال فرمایید؟
- [سایر] لطفا در مورد زندگی و شخصیت اشو اگر مطلبی دارید برایم ارسال فرمایید؟
- [سایر] خودشناسی در دین چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] عرفان اشو را چگونه عرفانی است، در مورد عرفان اُشو توضیح دهید؟
- [سایر] کار در نگاه دین چه جایگاهی را به خود اختصاص داده است؟
- [سایر] درباره اشو توضیح دهید؟
- [سایر] به کار گیری نمادهای مادی در دین الهی و برای پرستش خدای غیر مادی چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] اشو درباره خدا چه دیدگاهی دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] ابراء ذمّه میت از دَین صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] برای یاد دادن واجبات یا مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی که بدهکار است و زراعتی نیز دارد فوت کند و ورثه پیش از آن که زکات زراعت واجب شود دین او را از اموال دیگری بدهند، هرکدام از ورثه سهمش به اندازه زکات برسد باید زکات را بدهد اما اگر دین او را قبل از واجب شدن زکات نپردازند، چنانچه مال میت فقط به اندازه دین است زکات واجب نمی شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] بر هر مسلمانی واجب است از بدعت گذاران در دین و کسانی که موجب افساد در دین و تزلزل عقاید حقه هستند اظهار برایت و بیزاری کند و دیگران را از فتنه و فساد انان بر حذر دارد
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مرتدّ از لحاظ نجس و پاکی حکم گروهی را دارد که به دین آنها در آمده است بنابراین اگر مشرک شده باشد نجس و اگر به دین یهودی و نصرانی گرویده باشد محکوم به طهارت است.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی نمی تواند برای یاد دادن واجبات نماز، مزد بگیرد (بنابراحتیاط واجب) اما برای مستحبات مانعی ندارد، مگر این که از شعائر دین باشد یا حفظ احکام الهی منوط به تعلیم آن گردد.