انحرافات در دین مسیحیت چگونه است؟
انحرافات در دین مسیحیت چگونه است؟ از دیدگاه اسلام، خداوند پیامبرانی را فرستاده است تا انسان ها را به سوی سعادت و نیک فرجامی رهنمون شده و آنها را به راه راست هدایت کنند. حضرت عیسی (ع) نیز پیامبری بود که همانند پیامبران پیش از خود مبعوث شده بود تا با تبلیغ پیام خدا، حجت الهی را به انجام رساند; از این رو در قرآن کریم در توصیف حضرت عیسی (ع) و نقش وی در ابلاغ دین، می خوانیم: (و به دنبال آنها (پیامبران پیشین) عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود، تصدیق داشت و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و نور بود.) (مائده/ 46) حضرت عیسی (ع) نیز جز رسالت الهی ادعایی نداشت و در معرفی خود می فرمود: (من بنده ی خدایم. او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.) (مریم/ 30) حضرت عیسی (ع) در آغاز بعثت خود یارانی را برگزید تا به نشر دین الهی کمک کنند و به آنان فرمود: (چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خداییم.) (صف/ 14) طبق نقل انجیل متی، تعداد این شاگردان دوازده نفر بود و (عیسی ایشان را به مأموریت فرستاد و چنین گفت: نزد غیر یهودیان و سامریان نروید، بلکه فقط نزد قوم اسرائیل که گوسفندان گم شده خدا هستند بروید و به ایشان خبر دهید که خداوند ملکوت خود را برقرار می سازد. در پی فرمان مذکور، حواریون با استعانت از خداوند نشر آموزه های عیسی (ع) را آغاز و آن حضرت را در تبلیغ دین یاری کردند و بعد از عروج وی نیز از مأموریتشان سر باز نزدند و در اورشلیم و شهرهای اطراف به دعوت مردم به دین مسیح ادامه دادند و اولین کلیسای مسیحی، یعنی (کلیسای رسولان) را بر اساس آموخته های خود از حضرت عیسی (ع)، بنیان نهادند. در آن زمان که شاگردان حضرت عیسی (ع) سرگرم سر و سامان دادن به امور تازه مسیحیان بودند، شخصی به نام (شاؤول) که نام یونانی (پولس) داشت، سرگرم اذیت و آزار مسیحیان بود و تعقیب و شکنجه آنان را جزو وظایف دینی و اعتقادی خود می شمرد; ولی ناگاه، با این ادعا که مکاشفه ای برایش رخ داده است، به مسیحیت گروید و تبلیغ این دین را سرلوحه کار خود قرار داد و، بدین ترتیب، بزرگترین تحول را در تاریخ مسیحیت به وجود آورد و آن را به دو برهه مسیحیت قدیم و مسیحیت جدید تقسیم کرد. این تحول به قدری مهم و سرنوشت ساز بود که برخی از دانشمندان مسیحی، پولس را دومین مؤسس مسیحیت لقب دانسته اند. موفقیت پولس در تأسیس مسیحیت جدید زمانی کامل شد که وی، بر خلاف ادعای انجیل متی که می گوید حضرت عیسی فقط برای هدایت یهودیان آمده بود، به میان اقوام غیر یهود رفت و آنان را به دین مسیحیت دعوت کرد و ادعا نمود که (خداوند به من فرمود: من تو را تعیین کردم تا برای اقوام غیر یهود، نور باشی و ایشان را از چهار گوشه ی دنیا به سوی من راهنمایی کنی.) و برای این که به تعداد هواداران خود بیفزاید، به نسخ و تحریف آموزه های حضرت عیسی (ع) پرداخت. ریشه انحرافات در مسیحیت با مطالعه سرگذشت ادیان الهی، حقیقتی جبران ناپذیر توجه انسان را به خود جلب و ذهن انسان را به ریشه انحرافات کتب مقدس ادیان مختلف هدایت می کند و آن حقیقت این که پیامبران الهی که در طول تاریخ زندگی خود با اتکال به قدرت خدا و پشتیبانی های او در راه برپایی حکومتی توحیدی و یکپارچه زحمت کشیده اند و با هدایت ها و تعالیم حیات بخششان، با کمال محبت و دوستی، غمخوار و مددکار مردم بودند، همواره مورد اعتماد و توجه و احترام اقشار محروم و ستمدیده جامعه قرار می گرفته اند. اما ریاست طلبان و سود جویان که همواره در پی آن بودند که افکار مردم را به دنبال خود بکشانند، با دستبرد به آنچه محبوب مردم بود، یعنی متون مقدس و راهنمایی های انبیاء (ع)، در صدد جهت دهی افکار و اندیشه های جامعه مسیحی به سوی خود بودند که در این کار تا حدود زیادی موفق شده و با تحریف این متون مقدس توانسته اند روح حقیقی کلمات نورانی به جای مانده از انبیاء (ع) را، از دسترس مردم خارج و بر آنان ریاست باطل نمایند. حکومت هواپرستان ریاست طلب در دین مسیحیت نیز این دسته از افراد ریاست طلب و خودخواه وقتی جای خالی حضرت عیسی (ع) را دیدند، هر کدام با استفاده از سستی و ضعف همان مردم محروم و مستضعف، برای تصاحب این موقعیت و منصب رفیع و به دست آوردن کرسی ریاست بر مردم، پا به میدان گذاشته و با چهره های موجه و مقدس، یکی پس از دیگری با نامهای مختلف که بیانگر اتصال آنان به آسمان باشد، آن چه را به زیان خود دیدند، تحریف (تغییر داده)، آن چه را به سود خود یافتند، بر جای گذاشتند. صاحب دایره المعارف کتاب مقدس در این باره می نویسد: (انجیل نویسان و یا مصححان کتاب مقدس هر وقت که ضرورتی ایجاب می کرد، بدون (هیچ) باک و حرجی به تفسیر و تنفیح آن اقدام می کردند.) و آن چنان که همین افراد، حضرت مسیح را تجسم خدا در میان خود دانستند و منکر نزول کتابی به نام انجیل به آن حضرت شدند و روح القدس را که به معنای روح خدا در بین خلق بود، هادی و دستگیر و تأیید کننده کارهای خود معرفی کردند و از احساس حلول روح القدس در خود به عنوان حاملان پیام عیسی به خلق خبر دادند و همه ترشحات و افکار فکری خود را الهامی از جانب خدا خواندند و سخن هر که را با منافع و مقاصد خود سازگار دیدند، صاحب الهام از جانب خدا دانسته و بقیه را تکذیب کردند و برای رفعت مقام خود در بین خلق، خدا را پدر و عیسی را پسر او در بین مردم قرار دادند و برای جذب بیشتر افراد بشر، جامع مسیحیت را به خاطر لطف حضرت مسیح به آن ها، از جمیع گناهان و معاصی پاک داشتند و خلاصه برای ادامه حکومت خود، تعالیم تحریف شده دین مسیح را نجات بخش عالم گیر اعلام کردند و بشارت عیسی به دین اسلام را، از کتاب مقدس حذف کردند و بسیاری از عقاید و جملات غلط و خرافی ضد و نقیض دیگر را به نام حقیقت، علم کرده و به اسم کتب مقدس به آنها رسمیت بخشیدند و به تعبیر قرآن بدون هیچ علم و هدایت و کتاب روشنگری، در مورد خدا و حقایق دینی اظهار نظر کردند (حج/ 8) و کار را به جایی رساندند که مسیحیت به سه فرقه کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان تقسیم شد. به طوری که هر کدام از دیگری تبری و دوری جست و عقاید و برنامه ها و کلیسای مخصوص برای خود تعریف کرد. نمونه هایی از تحریف ها در مسیحیت 1- انحراف از توحید اناجیل همنوا (متی، مرقس، لوقا) سعی در بیان سیره و موعظه های حضرت عیسی (ع) داشته، تأکیدی بر الوهیت آن حضرت ندارند; به عنوان مثال، انجیل متی عیسی (ع) را موسای جدید معرفی می کند که شریعت تازه ای آورده است; و اگر از او تعبیر به پسر خدا می کنند به دلیل سنتی است که از یهودیت به ارث برده اند. از دیدگاه اناجیل هم نوا، لقب پسرخدا، به عیسی (ع) اختصاص ندارد و تمام مؤمنان، فرزندان خداوند هستند; چنان که در انجیل متی به نقل از عیسی (ع) می گوید: (خوشا به حال آنان که برای برقراری صلح در میان مردم می کوشند; زیرا ایشان فرزندان خدا نامیده خواهند شد.) همچنین نقل می کند که آن حضرت به شاگردان خود تعلیم داد تا در دعاهای خویش خدا را پدر آسمانی بخوانند. لکن پولس از این امر سوء استفاده کرده، برای عیسی (ع) مقام الوهیت قائل شد و آن حضرت را هم ذات خداوند شمرد. وی در نامه ای به مسیحیان روم می نویسد: (عیسی، با زنده شدنش پس از مرگ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است.) و در جای دیگر اعلام کرد که مسیح چهره دیدنی خدای نادیدنی است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد و در واقع تمام هستی به وسیله عیسی مسیح به وجود آمد. بنابراین، وی نه تنها توحید ذاتی بلکه توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت را انکار کرد و تثلیثی را پایه گذاری کرد که در اوایل قرن چهارم در شورای نیقیه به عنوان اعتقاد مسیحیان تصویب شد و اعلام کردند که مسیح، پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق از یک ذات یا پدر.... لعنت باد بر کسانی که می گویند زمانی بود که او وجود نداشت و یا این که پیش از آن که وجود یابد، نبود، یا آن که از نیستی به وجود آمد، و بر کسانی که اقرار می کنند وی از ذات یا جنس دیگری است، یا آن که پسر خدا خلق شده یا قابل تغییر و تبدیل است. 2- تحریف مفهوم نبوت تلقی تمام ادیان از مسأله (نبوت) این است که خداوند انسان های برگزیده ای را برای هدایت مردم می فرستد و توسط آنان وحی را بر مردمان ابلاغ می کند و حضرت عیسی نیز یکی از همین پیامبران الهی بود که برای هدایت مردم و ابلاغ وحی الهی آمده بود; لکن پولس با طرح نظریه (گناه جبلی) ادعا نمود که حضرت عیسی، بر خلاف سایر پیامبران، موجودی قدیم، ازلی و دارای ذات الهی است که، این بار، خود برای هدایت انسان ها آمده و با (فداء) شدن عهد جدیدی را آغاز نموده است. در نامه ای به عبرانیان می خوانیم: (در زمان های گذشته، خدا به وسیله پیامبران، اراده و مشیت خود را به تدریج بر اجداد ما آشکار می فرمود. او از راه های گوناگون، گاه در خواب و رؤیا، گاه حتی روبرو با پیامبران سخن می گفت; اما در این ایام آخر او توسط فرزندش با ما سخن گفت... فرزند خدا، منعکس کننده جلال خدا و مظهر دقیق وجود اوست; او با کلام نیرومند خود تمام عالم هستی را اداره می کند; او به این جهان آمد تا جانش را فدا کند و ما را پاک ساخته، گذشته گناه آلود ما را محو نماید.) بنابراین، می توان نتیجه گرفت که پولس علاوه بر توحید که از ارکان دعوت حضرت عیسی (ع) بود، نبوت و مفهوم آن را نیز تحریف نمود و هدف از نبوت و تبلیغ دین را واژگونه نشان داد. 3- نسخ شریعت انجیل متی نقل می کند که عیسی (ع) می گفت: (گمان مبرید که آمده ام تا تورات موسی و نوشته های سایر انبیا را منسوخ کنم، من آمده ام تا آنها را تکمیل نمایم و به انجام رسانم... پس اگر کسی از کوچکترین حکم آن سرپیچی کند و به دیگران نیز تعلیم دهد که چنین کنند، او در ملکوت آسمان از همه کوچکتر خواهد بود....) اما پولس که برای مقابله با پیروان راستین حضرت عیسی (ع) به هواداران بیشتری نیاز داشت، برای افزودن به تعداد آنها، ضمن دعوت غیر یهودیان به آیین مسیحیت، آنان را از انجام تکالیف تورات معاف ساخته، دیگر مسیحیان را که معتقد بودند (تمام غیر یهودیانی که مسیحی شده اند باید ختنه شوند و تمام آداب و رسوم یهود را نگاه دارند.) وادار به قبول نسخ احکام تورات ساخت و بدین ترتیب، (اباحی گری) را جایگزین دین حضرت عیسی نمود. 4- اطاعت از حاکمان ظالم از گزارش های اناجیل می توان نتیجه گرفت که حضرت عیسی شخصیتی انقلابی و مبارز بود و برای اصلاح جامعه قیام کرده بود و به مردم می گفت: (گمان مبرید که آمده ام صلح و آرامش را در زمین برقرار سازم، من آمده ام تا شمشیر را برافرازم.) همچنین شاگردان خویش را به دفاع مسلحانه در مقابل ظالمان دعوت می کرد و می گفت: کسی که شمشیر ندارد، جامه خود را بفروشد و آن را بخرد. آن حضرت نه تنها از حاکمان و پادشاهان جور اطاعت و با آنان همراهی نمی کرد، بلکه در تحقیر (هیرودیس)، پادشاه منطقه جلیل، وی را (روباه) می نامید; اما پولس اطاعت از حاکمان جور را تبلیغ می کرد و اطاعت از آنان را اطاعت از خداوند می نامید; چنان که در نامه ای به مسیحیان روم، که حاکمانشان همگی بت پرست بودند و به آزار مسیحیان می پرداختند و حتی پطرس، بزرگ حواریون نیز به دست همین قیصرهای بت پرست به قتل رسید، می نویسد: (مطیع دولت و قوانین آن باشید; زیرا آن را خدا برقرار کرده است. در تمام نقاط جهان، همه ی دولت ها را خدا بر سر قدرت آورده است; پس هر که از قوانین کشور سرپیچی کند، در واقع از فرمان خدا سرپیچی کرده است و البته مجازات خواهد شد.) حضرت امام(ره) در پیام های خود از پیروان آن حضرت می خواستند با پیروی از تعالیم مسیح، مسائل تحریف شده و موهومی که به آن حضرت نسبت داده می شود را کنار نهند. بنیانگذار انقلاب اسلامی تاکید داشتند که مذهبی که اکنون به نام مسیحیت در جهان از آن یاد می شود، با ماموریتی که حضرت عیسی مامور ابلاغ آن بود و مردم را به سوی آن فرا می خواند، تناسبی ندارد. حضرت امام(ره) در پیامی به مناسبت شادباش سال نو مسیحی در تاریخ 2/10/57 به مسیحیان جهان می فرمایند:صلوات و سلام خدای بزرگ بر حضرت عیسی بن مریم، روح الله و پیامبر عظیم الشان که مردگان را احیا و خفتگان را بیدار فرمود. صلوات و سلام خدای بزرگ بر مادر عظیم الشانش، مریم عذرا و صدیقه حورا که با نفخه الهی، چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم نمود. درود بر روحانیون و احبار و رهبانان که با تعالیم عیسی مسیح، نفس سرکششان را به آرامی دعوت می کنند. درود بر ملت آزاده مسیح، آنان که از تعالیم آسمانی عیسی روح الله برخوردارند. من به اسم ملت مظلوم ایران، از شما ملت مسیح می خواهم که در روزهای متبرک خود به ملت ما که گرفتار سلطان ستمکارند، دعا کنید و فرج آنان را از خدای بزرگ بخواهید. رهبر مستضعفین عالم در این پیام برای رفع گرفتاری ملت ایران از ملت مسیح یاری می خواهد که این امر خود نشان از اعتقاد ایشان به این پیامبر بزرگ الهی بود. با وجود این، حضرت امام(ره) همیشه با انحراف های موجود در مسیحیت مخالفت می کرد. به عنوان نمونه می فرماید: اسلام مثل رهبانیت مسیح نیست، البته مذهب مسیح(را) حالا نسخش کردند و الا مذهب مسیح این نبوده است. امام خمینی(ره) در مناسبت های گوناگون، تحریف های پدید آمده در مسیحیت را نکوهش کرده و باور راسخ ایشان بر این بود که با پیروی از تعالیم اصیل عیسی مسیح، جهان دگرگون خواهد شد. مرجع بزرگ جهان اسلام می فرمودند: مکتب های الهی- توحیدی از اولی که در بین بشر بوده است، به واسطه کارشکنی های مستکبرین، آن طور که باید پیاده نشده است، به خصوص مذهب حضرت عیسی(ع) که به دست یک طایفه هایی افتاده است، یک تحریف هایی شده است و یک چیزهایی که سزاوار حضرت مسیح نیست، ذکر شده است و بدتر از او، سلاطینی که خودشان را به مذهب مسیح بسته اند و مسیحی نبوده اند. اگر تعلیمات انبیا، حضرت مسیح در مسیحیین، حضرت موسی در کلیمیین، حضرت رسول اکرم(ص) در مسلمین، آن طوری که آنها می خواستند تحقق پیدا می کرد، این گرفتاری هایی که الان برای همه بشر در همه جا هست، پیش نمی آمد. گفتنی است فلسفه برانگیختگی حضرت عیسی مسیح- همچون دیگر پیامبران بزرگ الهی-، مبارزه با طاغوت و تمامی مظاهر ظلم، ستم و تبعیض بوده که متاسفانه با تحریفاتی که در این دین پیش آمده، هم اکنون به عنوان ابزاری در دست سلطه گران و زیاده خواهان جهانی برای فریب مردم ساکن در مناطق غنی و ثروتمند و عمدتا فقیر جهان و در نتیجه تسلط بر جان، مال و آزادی آنها به کار برده می شود که اندیشمندانی چون حضرت امام(ره) در آگاهی بخشی به افکار عمومی، قدم های بزرگی را برداشته اند. مسیح در اناجیل ‌ چهره‌ای که اناجیل از مسیح ارائه داده‌ اند، با چهره مسیح در قرآن و حتی با چهره مسیحی که در فیلمهای هالیوودی به نمایش در می‌آید، تفاوتهای شگرفی دارد. بررسی چند نمونه از عملکرد و شخصیت حضرت عیسی‌ علیه‌ السلام در اناجیل: سازنده شراب ناب‌ نسبت دادن چنین کار ناپسندی به نبی خدا، آن هم به فرمان مادرش، جای بسی شگفتی است. این در حالی است که شراب در شریعت موسی حرام بوده و مسیح بارها پایبندی خود را به این شریعت اعلام داشته است. با این حال، عهد جدید روایت می‌کند که عیسی‌ علیه ‌السلام نه تنها مردم را از مصرف شراب بازنداشته، بلکه خود اقدام به ساختن آن نموده است. برخی از متدیّنان مسیحی هم هنگام یادآوری این معجزه، در جهت توجیه آن تلاش می‌نمودند و می‌گفتند که آن شراب، مست کننده نبوده است. در حالی که انجیل خلاف آن را گزارش می‌کند. معجزه ساخت شراب، تنها در باب دوم انجیل یوحنّا به عنوان نخستین معجزه مسیح آمده است که در پی روایت می‌شود: (دو روز بعد، مادر عیسی در یک جشن عروسی در دهکده (قانا) در جلیل مهمان بود. عیسی و شاگردان او نیز به عروسی دعوت شده بودند. هنگام جشن، شراب تمام شد. مادر عیسی با نگرانی نزد او آمد و گفت: (شرابشان تمام شده است). عیسی فرمود: (ای زن! مرا با تو چه کار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است.) با این حال مادر عیسی به خدمتکاران گفت: (هر دستوری به شما می‌دهد اطاعت کنید.) در آنجا شش خمره سنگی بود که فقط در مراسم مذهبی از آن استفاده می‌شد و گنجایش هر کدام حدود 100 لیتر بود. عیسی به خدمتکاران فرمود: (این خمره‌ ها را پر از آب کنید.) وقتی پر کردند، فرمود: (حالا کمی از آن را بردارید و نزد گرداننده مجلس ببرید!) وقتی گرداننده مجلس آن آب را که شراب شده بود چشید، داماد را صدا زد و گفت: (چه شراب خوبی! مثل اینکه با دیگران خیلی فرق دارید؛ چون معمولا در جشنها اول با شراب خوب از مهمان ها پذیرایی می‌کنند و بعد که همه سرشان گرم شد، شراب ارزان‌تر را می‌آورند؛ ولی شما شراب خوب را برای آخر نگه داشته اید.) او نمی‌دانست که شراب از کجا آمده است؛ ولی خدمتکاران می‌دانستند. این معجزه عیسی در دهکده قانای جلیل، اولین نشانه قدرت دگرگون کننده او بود و شاگردان ایمان آوردند که او واقعاً همان مسیح است.) (1) اگر مسیح چنین اقدامی نموده و شراب ناب را پیشکش اهل آن مجلس کرده است، جای پرسشی جدّی است که آیا او برای روشن کردن و رشد دادن عقلها آمده یا برای تخدیر و سست کردن آنها؟ پیامبران می‌بایست اوّلاً: شایستگی گرفتن وحی را داشته باشند، ثانیاً: مردم بتوانند به صحت گفتار آنان اطمینان کنند، ثالثاً: بشر را به سر منزل مقصود برسانند و هدایت کنند. و لازمه این امر، داشتن عصمت است، و آن حالتی نفسانی است که دارنده آن، از دست یازیدن به هر گونه زشتی و پستی دوری می‌کند. رفتار ناپسند با مادر اناجیل، از مسیح چهره‌ای بدرفتار نسبت به مادرش می‌سازند. او به گونه‌ ای غیر شایسته با مریم عذرا برخورد می‌کرد. در جریان معجزه ساخت شراب، هنگامی که مادرش از او خواست که به صاحب مجلس کمک کند، با آهنگی سرزنش آمیز به او می‌گوید: (از من چه می‌خواهی؟) وی، حتی مادرش را جزو مؤمنان به حساب نمی‌آورد و از جایگاه او در برابر شاگردانش می‌کاهد. در انجیل متی آمده است: (در همان حال که عیسی در آن خانه این سخنان را برای مردم بیان می‌کرد، مادر و برادرانش بیرون [از خانه‌] منتظر او ایستاده بودند. پس، یک نفر برای عیسی پیغام آورد و گفت: (مادر و برادرانت بیرون منتظر تو می‌باشند.) عیسی گفت: (مادر من کیست؟ برادرانم کیستند؟) سپس به شاگردانش اشاره کرد و گفت: (اینها هستند مادر و برادران من. هر که از پدر آسمانی من اطاعت کند، برادر، خواهر و مادر من است.) (2) چگونه می‌توان این رفتار ناشایست را توجیه کرد و آن را به پیامبر بزرگ خداوند، عیسی مسیح‌ علیه‌ السلام نسبت داد. در حالی که او خود، دیگران را به احترام به پدر و مادر فرا می‌خواند و می‌گوید: (یکی از احکام خدا این است که پدر و مادر خود را احترام کنید و هر که پدر و مادرخود را ناسزا گوید، کشته شود.) (3) بوسه زن بدکاره‌ لوقا می‌گوید: (روزی یکی از فریسیان عیسی را برای صرف غذا به خانه خود دعوت کرد. عیسی نیز دعوت او را پذیرفت و به خانه او رفت. وقتی سر سفره نشسته بودند، زنی بدکاره که شنیده بود عیسی در آن خانه است، شیشه‌ای نفیس و پر از عطر گرانبها برداشت و وارد شد و پشت سر عیسی، نزد پاهایش نشست و شروع به گریستن کرد. قطره ‌های اشک او روی پاهای عیسی می‌چکید و او با موهای سر خود آنها را پاک می‌کرد. پس پاهای عیسی را بوسید و روی آنها عطر ریخت. صاحب خانه، یعنی آن فریسی، وقتی این وضع را مشاهده نمود و آن زن را شناخت، با خود گفت: اگر این مرد فرستاده خدا بود، یقیناً متوجه می‌شد که این زن گناهکار و ناپاک است!) (4) کار عیسی، مورد پذیرش آن مرد فریسی نیز قرار نگرفت و او در باطن، اعلام نارضایتی کرد. در روایت یوحنّا از این رویداد، اعتراض یهودا نیز ذکر شده است که در پی می‌آید: (آن گاه مریم یک شیشه عطر سنبل خالص گران قیمت گرفت و آن را روی پاهای عیسی ریخت و با موهای سر خود، آنها را خشک کرد. خانه از بوی عطر پر شد؛ ولی یهودای اسخریوطی که یکی از شاگردان عیسی بود و بعد به او خیانت کرد، گفت: (این عطر گرانبها بود. بهتر بود آن را می‌فروختیم و پولش را به فقرا می‌دادیم. ... عیسی جواب داد: (کاری با او نداشته باشید! مریم بدن مرا برای دفن آماده کرد. به فقرا همیشه می‌توانید کمک کنید، ولی من همیشه با شما نیستم.) (5) ترس از مرگ و سرزنش خداوند عهد جدید می‌گوید: زمانی که مسیح بر دار بود، هنگامه واپسین نزدیک می‌گشت. ترس از مرگ، تمام وجود او را فرا گرفته بود؛ از همین رو، به خدا توسّل جسته، از او یاری خواست؛ اما هنگامی که پاسخی دریافت نداشت، با سرزنش خدا را خطاب کرد و گفت که چرا مرا تنها گذاشته‌ ای؟ متی، آن لحظات را این گونه به تصویر می‌کشد: (پطرس و دو پسر زبدی؛ یعنی یعقوب و یوحنّا را نیز با خود برد. در حالی که غم و اندوه، تمام وجود او را فرا گرفته بود، رو به ایشان کرد و فرمود: (من از شدّت حزن و غم، در آستانه مرگ می‌باشم. شما اینجا بمانید و با من بیدار باشید. سپس کمی دورتر رفت و بر زمین افتاد و چنین دعا کرد: پدر! اگر ممکن است، این جام رنج و عذاب را از مقابل من بردار؛ اما نه به خواهش من، بلکه به خواست تو. (6)) مسیح در آن شب، سه بار و با همین کلمات دعا کرد و از خداوند خواست که آن رنج را از او بردارد. پس از آنکه دستگیر شد و بر صلیب آویخته گشت و دانست که او را خواهند کشت، با بانگی بلند خداوند را به جهت یاری نکردنش سرزنش نمود. متی چنین ادامه می‌دهد: (نزدیک به ساعت سه، عیسی فریاد زده، گفت: (خدای من! خدای من! چرا مرا تنها گذاشته‌ ای؟)(7) در تفسیر این سخنان، سکوت بهترین مجال است؛ ولی مگر مرگ برای انسان مؤمن تنها یک انتقال نیست؟ آیا این امام علی‌علیه‌السلام نیست که می‌فرماید: (بیش از آنکه کودک به پستان مادرش انس دارد، فرزند ابوطالب با مرگ مأنوس است.) و چه زیبا است کلام الهی که می‌فرماید: (قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)؛(8) (بگو ای یهودیان! اگر گمان دارید که فقط شما دوستان خدا هستید نه دیگر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می‌گویید.) زیرا مؤمن از مرگ لذت می‌برد. به ویژه که مرگ؛ شهادت در راه خدا باشد؛ اما چگونه است که عیسی، پیام آور بزرگ خداوند، این گونه از مرگ واهمه داشته و دچار اضطراب و نگرانی می‌گردد؟(9) در واقع باید گفت که اناجیل چهره‌ای کاملاً متضاد و ناسازگار از مسیح‌ارائه می‌دهند و این قرآن است که به درستی، حقیقت را در مورد او آشکار می‌نماید. قرآن کریم، هر گونه بدی و زشتی را از ساحت پیامبر خداوند، مسیح‌علیه‌السلام دور نموده و او را نبی، مبارک، نیکوکار به مادر و بنده یگانه پرست و فروتن خداوند خوانده و نسبت هر گونه ادعای نادرست، همچون الوهیت، اتحاد و حلول را به او رد نموده است. همچنین عیسی مسیح‌ علیه‌ السلام در قرآن به مثابه پیامبری بزرگ و محترم که به آسمان برده شده و در پوشش عزّت خداوندی آرام گرفته است، مطرح می‌شود. قرآن او را روح و کلمه و تربیت شده خداوند و گنجینه اسرار و حکمت های الهی می‌داند. عهد جدید، چهره‌ای به کلی مخدوش و ناروا از مسیح ارائه می‌دهد. عیسی در عهد جدید، سازنده و نوشنده شراب ناب و بد رفتار نسبت به مادر شناسانده می‌شود. او کسی است که زنی بدکاره، پاهای او را می‌بوسد و عطر آگین می‌نماید و سرانجام، چون بردار می‌رود ملعون می‌باشد. بر او برچسب الوهیت و فرزندی خدا نیز زده می‌شود و همین طور اوصاف دیگری که هر خرد پاکیزه‌ای از پذیرش آن سرباز خواهد زد. این در حالی است که پیامبران می‌بایست اوّلاً: شایستگی گرفتن وحی را داشته باشند، ثانیاً: مردم بتوانند به صحت گفتار آنان اطمینان کنند، ثالثاً: بشر را به سر منزل مقصود برسانند و هدایت کنند. و لازمه این امر، داشتن عصمت است، و آن حالتی نفسانی است که دارنده آن، از دست یازیدن به هر گونه زشتی و پستی دوری می‌کند. منابع جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه 613 توماس میشل- کلام مسیحی- ترجمه حسین توفیقی- صفحه 54، 45 و. م. میلر- تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران- ترجمه علی نخستین- صفحه 244 دایره المعارف کتاب مقدس- جلد 4 صفحه 498 1) یوحنّا، 2: 1 - 11. 2) متی، 12: 46 - 50. 3) متی، 15: 4. 4) لوقا، 7: 36 - 39. 5) یوحنّا، 12: 8. 6) متی، 26: 37 - 39. 7) متی، 27: 46. 8) جمعه/6. 9) آنچه که گفته شد، گزارشی کوتاه از شخصیت مسیح در اناجیل بود. خواننده می‌تواند با مراجعه به عهد جدید، به موارد بیش‌تری دست یابد.
عنوان سوال:

انحرافات در دین مسیحیت چگونه است؟


پاسخ:

انحرافات در دین مسیحیت چگونه است؟

از دیدگاه اسلام، خداوند پیامبرانی را فرستاده است تا انسان ها را به سوی سعادت و نیک فرجامی رهنمون شده و آنها را به راه راست هدایت کنند. حضرت عیسی (ع) نیز پیامبری بود که همانند پیامبران پیش از خود مبعوث شده بود تا با تبلیغ پیام خدا، حجت الهی را به انجام رساند; از این رو در قرآن کریم در توصیف حضرت عیسی (ع) و نقش وی در ابلاغ دین، می خوانیم: (و به دنبال آنها (پیامبران پیشین) عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود، تصدیق داشت و انجیل را به او دادیم که در آن هدایت و نور بود.) (مائده/ 46)
حضرت عیسی (ع) نیز جز رسالت الهی ادعایی نداشت و در معرفی خود می فرمود: (من بنده ی خدایم. او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.) (مریم/ 30) حضرت عیسی (ع) در آغاز بعثت خود یارانی را برگزید تا به نشر دین الهی کمک کنند و به آنان فرمود: (چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟ حواریون گفتند: ما یاوران خداییم.) (صف/ 14) طبق نقل انجیل متی، تعداد این شاگردان دوازده نفر بود و (عیسی ایشان را به مأموریت فرستاد و چنین گفت: نزد غیر یهودیان و سامریان نروید، بلکه فقط نزد قوم اسرائیل که گوسفندان گم شده خدا هستند بروید و به ایشان خبر دهید که خداوند ملکوت خود را برقرار می سازد.
در پی فرمان مذکور، حواریون با استعانت از خداوند نشر آموزه های عیسی (ع) را آغاز و آن حضرت را در تبلیغ دین یاری کردند و بعد از عروج وی نیز از مأموریتشان سر باز نزدند و در اورشلیم و شهرهای اطراف به دعوت مردم به دین مسیح ادامه دادند و اولین کلیسای مسیحی، یعنی (کلیسای رسولان) را بر اساس آموخته های خود از حضرت عیسی (ع)، بنیان نهادند.
در آن زمان که شاگردان حضرت عیسی (ع) سرگرم سر و سامان دادن به امور تازه مسیحیان بودند، شخصی به نام (شاؤول) که نام یونانی (پولس) داشت، سرگرم اذیت و آزار مسیحیان بود و تعقیب و شکنجه آنان را جزو وظایف دینی و اعتقادی خود می شمرد; ولی ناگاه، با این ادعا که مکاشفه ای برایش رخ داده است، به مسیحیت گروید و تبلیغ این دین را سرلوحه کار خود قرار داد و، بدین ترتیب، بزرگترین تحول را در تاریخ مسیحیت به وجود آورد و آن را به دو برهه مسیحیت قدیم و مسیحیت جدید تقسیم کرد. این تحول به قدری مهم و سرنوشت ساز بود که برخی از دانشمندان مسیحی، پولس را دومین مؤسس مسیحیت لقب دانسته اند. موفقیت پولس در تأسیس مسیحیت جدید زمانی کامل شد که وی، بر خلاف ادعای انجیل متی که می گوید حضرت عیسی فقط برای هدایت یهودیان آمده بود، به میان اقوام غیر یهود رفت و آنان را به دین مسیحیت دعوت کرد و ادعا نمود که (خداوند به من فرمود: من تو را تعیین کردم تا برای اقوام غیر یهود، نور باشی و ایشان را از چهار گوشه ی دنیا به سوی من راهنمایی کنی.) و برای این که به تعداد هواداران خود بیفزاید، به نسخ و تحریف آموزه های حضرت عیسی (ع) پرداخت.
ریشه انحرافات در مسیحیت
با مطالعه سرگذشت ادیان الهی، حقیقتی جبران ناپذیر توجه انسان را به خود جلب و ذهن انسان را به ریشه انحرافات کتب مقدس ادیان مختلف هدایت می کند و آن حقیقت این که پیامبران الهی که در طول تاریخ زندگی خود با اتکال به قدرت خدا و پشتیبانی های او در راه برپایی حکومتی توحیدی و یکپارچه زحمت کشیده اند و با هدایت ها و تعالیم حیات بخششان، با کمال محبت و دوستی، غمخوار و مددکار مردم بودند، همواره مورد اعتماد و توجه و احترام اقشار محروم و ستمدیده جامعه قرار می گرفته اند. اما ریاست طلبان و سود جویان که همواره در پی آن بودند که افکار مردم را به دنبال خود بکشانند، با دستبرد به آنچه محبوب مردم بود، یعنی متون مقدس و راهنمایی های انبیاء (ع)، در صدد جهت دهی افکار و اندیشه های جامعه مسیحی به سوی خود بودند که در این کار تا حدود زیادی موفق شده و با تحریف این متون مقدس توانسته اند روح حقیقی کلمات نورانی به جای مانده از انبیاء (ع) را، از دسترس مردم خارج و بر آنان ریاست باطل نمایند.
حکومت هواپرستان ریاست طلب
در دین مسیحیت نیز این دسته از افراد ریاست طلب و خودخواه وقتی جای خالی حضرت عیسی (ع) را دیدند، هر کدام با استفاده از سستی و ضعف همان مردم محروم و مستضعف، برای تصاحب این موقعیت و منصب رفیع و به دست آوردن کرسی ریاست بر مردم، پا به میدان گذاشته و با چهره های موجه و مقدس، یکی پس از دیگری با نامهای مختلف که بیانگر اتصال آنان به آسمان باشد، آن چه را به زیان خود دیدند، تحریف (تغییر داده)، آن چه را به سود خود یافتند، بر جای گذاشتند. صاحب دایره المعارف کتاب مقدس در این باره می نویسد: (انجیل نویسان و یا مصححان کتاب مقدس هر وقت که ضرورتی ایجاب می کرد، بدون (هیچ) باک و حرجی به تفسیر و تنفیح آن اقدام می کردند.) و آن چنان که همین افراد، حضرت مسیح را تجسم خدا در میان خود دانستند و منکر نزول کتابی به نام انجیل به آن حضرت شدند و روح القدس را که به معنای روح خدا در بین خلق بود، هادی و دستگیر و تأیید کننده کارهای خود معرفی کردند و از احساس حلول روح القدس در خود به عنوان حاملان پیام عیسی به خلق خبر دادند و همه ترشحات و افکار فکری خود را الهامی از جانب خدا خواندند و سخن هر که را با منافع و مقاصد خود سازگار دیدند، صاحب الهام از جانب خدا دانسته و بقیه را تکذیب کردند و برای رفعت مقام خود در بین خلق، خدا را پدر و عیسی را پسر او در بین مردم قرار دادند و برای جذب بیشتر افراد بشر، جامع مسیحیت را به خاطر لطف حضرت مسیح به آن ها، از جمیع گناهان و معاصی پاک داشتند و خلاصه برای ادامه حکومت خود، تعالیم تحریف شده دین مسیح را نجات بخش عالم گیر اعلام کردند و بشارت عیسی به دین اسلام را، از کتاب مقدس حذف کردند و بسیاری از عقاید و جملات غلط و خرافی ضد و نقیض دیگر را به نام حقیقت، علم کرده و به اسم کتب مقدس به آنها رسمیت بخشیدند و به تعبیر قرآن بدون هیچ علم و هدایت و کتاب روشنگری، در مورد خدا و حقایق دینی اظهار نظر کردند (حج/ 8) و کار را به جایی رساندند که مسیحیت به سه فرقه کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان تقسیم شد. به طوری که هر کدام از دیگری تبری و دوری جست و عقاید و برنامه ها و کلیسای مخصوص برای خود تعریف کرد.
نمونه هایی از تحریف ها در مسیحیت
1- انحراف از توحید
اناجیل همنوا (متی، مرقس، لوقا) سعی در بیان سیره و موعظه های حضرت عیسی (ع) داشته، تأکیدی بر الوهیت آن حضرت ندارند; به عنوان مثال، انجیل متی عیسی (ع) را موسای جدید معرفی می کند که شریعت تازه ای آورده است; و اگر از او تعبیر به پسر خدا می کنند به دلیل سنتی است که از یهودیت به ارث برده اند. از دیدگاه اناجیل هم نوا، لقب پسرخدا، به عیسی (ع) اختصاص ندارد و تمام مؤمنان، فرزندان خداوند هستند; چنان که در انجیل متی به نقل از عیسی (ع) می گوید: (خوشا به حال آنان که برای برقراری صلح در میان مردم می کوشند; زیرا ایشان فرزندان خدا نامیده خواهند شد.)
همچنین نقل می کند که آن حضرت به شاگردان خود تعلیم داد تا در دعاهای خویش خدا را پدر آسمانی بخوانند. لکن پولس از این امر سوء استفاده کرده، برای عیسی (ع) مقام الوهیت قائل شد و آن حضرت را هم ذات خداوند شمرد. وی در نامه ای به مسیحیان روم می نویسد: (عیسی، با زنده شدنش پس از مرگ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است.) و در جای دیگر اعلام کرد که مسیح چهره دیدنی خدای نادیدنی است. او فرزند خداست و بر تمام موجودات برتری دارد و در واقع تمام هستی به وسیله عیسی مسیح به وجود آمد. بنابراین، وی نه تنها توحید ذاتی بلکه توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت را انکار کرد و تثلیثی را پایه گذاری کرد که در اوایل قرن چهارم در شورای نیقیه به عنوان اعتقاد مسیحیان تصویب شد و اعلام کردند که مسیح، پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق از یک ذات یا پدر.... لعنت باد بر کسانی که می گویند زمانی بود که او وجود نداشت و یا این که پیش از آن که وجود یابد، نبود، یا آن که از نیستی به وجود آمد، و بر کسانی که اقرار می کنند وی از ذات یا جنس دیگری است، یا آن که پسر خدا خلق شده یا قابل تغییر و تبدیل است.
2- تحریف مفهوم نبوت
تلقی تمام ادیان از مسأله (نبوت) این است که خداوند انسان های برگزیده ای را برای هدایت مردم می فرستد و توسط آنان وحی را بر مردمان ابلاغ می کند و حضرت عیسی نیز یکی از همین پیامبران الهی بود که برای هدایت مردم و ابلاغ وحی الهی آمده بود; لکن پولس با طرح نظریه (گناه جبلی) ادعا نمود که حضرت عیسی، بر خلاف سایر پیامبران، موجودی قدیم، ازلی و دارای ذات الهی است که، این بار، خود برای هدایت انسان ها آمده و با (فداء) شدن عهد جدیدی را آغاز نموده است. در نامه ای به عبرانیان می خوانیم: (در زمان های گذشته، خدا به وسیله پیامبران، اراده و مشیت خود را به تدریج بر اجداد ما آشکار می فرمود. او از راه های گوناگون، گاه در خواب و رؤیا، گاه حتی روبرو با پیامبران سخن می گفت; اما در این ایام آخر او توسط فرزندش با ما سخن گفت... فرزند خدا، منعکس کننده جلال خدا و مظهر دقیق وجود اوست; او با کلام نیرومند خود تمام عالم هستی را اداره می کند; او به این جهان آمد تا جانش را فدا کند و ما را پاک ساخته، گذشته گناه آلود ما را محو نماید.)
بنابراین، می توان نتیجه گرفت که پولس علاوه بر توحید که از ارکان دعوت حضرت عیسی (ع) بود، نبوت و مفهوم آن را نیز تحریف نمود و هدف از نبوت و تبلیغ دین را واژگونه نشان داد.
3- نسخ شریعت
انجیل متی نقل می کند که عیسی (ع) می گفت: (گمان مبرید که آمده ام تا تورات موسی و نوشته های سایر انبیا را منسوخ کنم، من آمده ام تا آنها را تکمیل نمایم و به انجام رسانم... پس اگر کسی از کوچکترین حکم آن سرپیچی کند و به دیگران نیز تعلیم دهد که چنین کنند، او در ملکوت آسمان از همه کوچکتر خواهد بود....) اما پولس که برای مقابله با پیروان راستین حضرت عیسی (ع) به هواداران بیشتری نیاز داشت، برای افزودن به تعداد آنها، ضمن دعوت غیر یهودیان به آیین مسیحیت، آنان را از انجام تکالیف تورات معاف ساخته، دیگر مسیحیان را که معتقد بودند (تمام غیر یهودیانی که مسیحی شده اند باید ختنه شوند و تمام آداب و رسوم یهود را نگاه دارند.) وادار به قبول نسخ احکام تورات ساخت و بدین ترتیب، (اباحی گری) را جایگزین دین حضرت عیسی نمود.
4- اطاعت از حاکمان ظالم
از گزارش های اناجیل می توان نتیجه گرفت که حضرت عیسی شخصیتی انقلابی و مبارز بود و برای اصلاح جامعه قیام کرده بود و به مردم می گفت: (گمان مبرید که آمده ام صلح و آرامش را در زمین برقرار سازم، من آمده ام تا شمشیر را برافرازم.) همچنین شاگردان خویش را به دفاع مسلحانه در مقابل ظالمان دعوت می کرد و می گفت: کسی که شمشیر ندارد، جامه خود را بفروشد و آن را بخرد. آن حضرت نه تنها از حاکمان و پادشاهان جور اطاعت و با آنان همراهی نمی کرد، بلکه در تحقیر (هیرودیس)، پادشاه منطقه جلیل، وی را (روباه) می نامید; اما پولس اطاعت از حاکمان جور را تبلیغ می کرد و اطاعت از آنان را اطاعت از خداوند می نامید; چنان که در نامه ای به مسیحیان روم، که حاکمانشان همگی بت پرست بودند و به آزار مسیحیان می پرداختند و حتی پطرس، بزرگ حواریون نیز به دست همین قیصرهای بت پرست به قتل رسید، می نویسد: (مطیع دولت و قوانین آن باشید; زیرا آن را خدا برقرار کرده است. در تمام نقاط جهان، همه ی دولت ها را خدا بر سر قدرت آورده است; پس هر که از قوانین کشور سرپیچی کند، در واقع از فرمان خدا سرپیچی کرده است و البته مجازات خواهد شد.)
حضرت امام(ره) در پیام های خود از پیروان آن حضرت می خواستند با پیروی از تعالیم مسیح، مسائل تحریف شده و موهومی که به آن حضرت نسبت داده می شود را کنار نهند.
بنیانگذار انقلاب اسلامی تاکید داشتند که مذهبی که اکنون به نام مسیحیت در جهان از آن یاد می شود، با ماموریتی که حضرت عیسی مامور ابلاغ آن بود و مردم را به سوی آن فرا می خواند، تناسبی ندارد.
حضرت امام(ره) در پیامی به مناسبت شادباش سال نو مسیحی در تاریخ 2/10/57 به مسیحیان جهان می فرمایند:صلوات و سلام خدای بزرگ بر حضرت عیسی بن مریم، روح الله و پیامبر عظیم الشان که مردگان را احیا و خفتگان را بیدار فرمود. صلوات و سلام خدای بزرگ بر مادر عظیم الشانش، مریم عذرا و صدیقه حورا که با نفخه الهی، چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم نمود. درود بر روحانیون و احبار و رهبانان که با تعالیم عیسی مسیح، نفس سرکششان را به آرامی دعوت می کنند. درود بر ملت آزاده مسیح، آنان که از تعالیم آسمانی عیسی روح الله برخوردارند. من به اسم ملت مظلوم ایران، از شما ملت مسیح می خواهم که در روزهای متبرک خود به ملت ما که گرفتار سلطان ستمکارند، دعا کنید و فرج آنان را از خدای بزرگ بخواهید.
رهبر مستضعفین عالم در این پیام برای رفع گرفتاری ملت ایران از ملت مسیح یاری می خواهد که این امر خود نشان از اعتقاد ایشان به این پیامبر بزرگ الهی بود.
با وجود این، حضرت امام(ره) همیشه با انحراف های موجود در مسیحیت مخالفت می کرد. به عنوان نمونه می فرماید: اسلام مثل رهبانیت مسیح نیست، البته مذهب مسیح(را) حالا نسخش کردند و الا مذهب مسیح این نبوده است.
امام خمینی(ره) در مناسبت های گوناگون، تحریف های پدید آمده در مسیحیت را نکوهش کرده و باور راسخ ایشان بر این بود که با پیروی از تعالیم اصیل عیسی مسیح، جهان دگرگون خواهد شد.
مرجع بزرگ جهان اسلام می فرمودند: مکتب های الهی- توحیدی از اولی که در بین بشر بوده است، به واسطه کارشکنی های مستکبرین، آن طور که باید پیاده نشده است، به خصوص مذهب حضرت عیسی(ع) که به دست یک طایفه هایی افتاده است، یک تحریف هایی شده است و یک چیزهایی که سزاوار حضرت مسیح نیست، ذکر شده است و بدتر از او، سلاطینی که خودشان را به مذهب مسیح بسته اند و مسیحی نبوده اند. اگر تعلیمات انبیا، حضرت مسیح در مسیحیین، حضرت موسی در کلیمیین، حضرت رسول اکرم(ص) در مسلمین، آن طوری که آنها می خواستند تحقق پیدا می کرد، این گرفتاری هایی که الان برای همه بشر در همه جا هست، پیش نمی آمد.
گفتنی است فلسفه برانگیختگی حضرت عیسی مسیح- همچون دیگر پیامبران بزرگ الهی-، مبارزه با طاغوت و تمامی مظاهر ظلم، ستم و تبعیض بوده که متاسفانه با تحریفاتی که در این دین پیش آمده، هم اکنون به عنوان ابزاری در دست سلطه گران و زیاده خواهان جهانی برای فریب مردم ساکن در مناطق غنی و ثروتمند و عمدتا فقیر جهان و در نتیجه تسلط بر جان، مال و آزادی آنها به کار برده می شود که اندیشمندانی چون حضرت امام(ره) در آگاهی بخشی به افکار عمومی، قدم های بزرگی را برداشته اند.
مسیح در اناجیل ‌
چهره‌ای که اناجیل از مسیح ارائه داده‌ اند، با چهره مسیح در قرآن و حتی با چهره مسیحی که در فیلمهای هالیوودی به نمایش در می‌آید، تفاوتهای شگرفی دارد. بررسی چند نمونه از عملکرد و شخصیت حضرت عیسی‌ علیه‌ السلام در اناجیل:
سازنده شراب ناب‌
نسبت دادن چنین کار ناپسندی به نبی خدا، آن هم به فرمان مادرش، جای بسی شگفتی است. این در حالی است که شراب در شریعت موسی حرام بوده و مسیح بارها پایبندی خود را به این شریعت اعلام داشته است. با این حال، عهد جدید روایت می‌کند که عیسی‌ علیه ‌السلام نه تنها مردم را از مصرف شراب بازنداشته، بلکه خود اقدام به ساختن آن نموده است. برخی از متدیّنان مسیحی هم هنگام یادآوری این معجزه، در جهت توجیه آن تلاش می‌نمودند و می‌گفتند که آن شراب، مست کننده نبوده است. در حالی که انجیل خلاف آن را گزارش می‌کند.
معجزه ساخت شراب، تنها در باب دوم انجیل یوحنّا به عنوان نخستین معجزه مسیح آمده است که در پی روایت می‌شود:
(دو روز بعد، مادر عیسی در یک جشن عروسی در دهکده (قانا) در جلیل مهمان بود. عیسی و شاگردان او نیز به عروسی دعوت شده بودند. هنگام جشن، شراب تمام شد. مادر عیسی با نگرانی نزد او آمد و گفت: (شرابشان تمام شده است). عیسی فرمود: (ای زن! مرا با تو چه کار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است.) با این حال مادر عیسی به خدمتکاران گفت: (هر دستوری به شما می‌دهد اطاعت کنید.) در آنجا شش خمره سنگی بود که فقط در مراسم مذهبی از آن استفاده می‌شد و گنجایش هر کدام حدود 100 لیتر بود. عیسی به خدمتکاران فرمود: (این خمره‌ ها را پر از آب کنید.) وقتی پر کردند، فرمود: (حالا کمی از آن را بردارید و نزد گرداننده مجلس ببرید!) وقتی گرداننده مجلس آن آب را که شراب شده بود چشید، داماد را صدا زد و گفت: (چه شراب خوبی! مثل اینکه با دیگران خیلی فرق دارید؛ چون معمولا در جشنها اول با شراب خوب از مهمان ها پذیرایی می‌کنند و بعد که همه سرشان گرم شد، شراب ارزان‌تر را می‌آورند؛ ولی شما شراب خوب را برای آخر نگه داشته اید.) او نمی‌دانست که شراب از کجا آمده است؛ ولی خدمتکاران می‌دانستند. این معجزه عیسی در دهکده قانای جلیل، اولین نشانه قدرت دگرگون کننده او بود و شاگردان ایمان آوردند که او واقعاً همان مسیح است.) (1)
اگر مسیح چنین اقدامی نموده و شراب ناب را پیشکش اهل آن مجلس کرده است، جای پرسشی جدّی است که آیا او برای روشن کردن و رشد دادن عقلها آمده یا برای تخدیر و سست کردن آنها؟
پیامبران می‌بایست اوّلاً: شایستگی گرفتن وحی را داشته باشند، ثانیاً: مردم بتوانند به صحت گفتار آنان اطمینان کنند، ثالثاً: بشر را به سر منزل مقصود برسانند و هدایت کنند. و لازمه این امر، داشتن عصمت است، و آن حالتی نفسانی است که دارنده آن، از دست یازیدن به هر گونه زشتی و پستی دوری می‌کند.
رفتار ناپسند با مادر
اناجیل، از مسیح چهره‌ای بدرفتار نسبت به مادرش می‌سازند. او به گونه‌ ای غیر شایسته با مریم عذرا برخورد می‌کرد. در جریان معجزه ساخت شراب، هنگامی که مادرش از او خواست که به صاحب مجلس کمک کند، با آهنگی سرزنش آمیز به او می‌گوید: (از من چه می‌خواهی؟) وی، حتی مادرش را جزو مؤمنان به حساب نمی‌آورد و از جایگاه او در برابر شاگردانش می‌کاهد. در انجیل متی آمده است:
(در همان حال که عیسی در آن خانه این سخنان را برای مردم بیان می‌کرد، مادر و برادرانش بیرون [از خانه‌] منتظر او ایستاده بودند. پس، یک نفر برای عیسی پیغام آورد و گفت: (مادر و برادرانت بیرون منتظر تو می‌باشند.) عیسی گفت: (مادر من کیست؟ برادرانم کیستند؟) سپس به شاگردانش اشاره کرد و گفت: (اینها هستند مادر و برادران من. هر که از پدر آسمانی من اطاعت کند، برادر، خواهر و مادر من است.) (2)
چگونه می‌توان این رفتار ناشایست را توجیه کرد و آن را به پیامبر بزرگ خداوند، عیسی مسیح‌ علیه‌ السلام نسبت داد. در حالی که او خود، دیگران را به احترام به پدر و مادر فرا می‌خواند و می‌گوید: (یکی از احکام خدا این است که پدر و مادر خود را احترام کنید و هر که پدر و مادرخود را ناسزا گوید، کشته شود.) (3)
بوسه زن بدکاره‌
لوقا می‌گوید: (روزی یکی از فریسیان عیسی را برای صرف غذا به خانه خود دعوت کرد. عیسی نیز دعوت او را پذیرفت و به خانه او رفت. وقتی سر سفره نشسته بودند، زنی بدکاره که شنیده بود عیسی در آن خانه است، شیشه‌ای نفیس و پر از عطر گرانبها برداشت و وارد شد و پشت سر عیسی، نزد پاهایش نشست و شروع به گریستن کرد. قطره ‌های اشک او روی پاهای عیسی می‌چکید و او با موهای سر خود آنها را پاک می‌کرد. پس پاهای عیسی را بوسید و روی آنها عطر ریخت. صاحب خانه، یعنی آن فریسی، وقتی این وضع را مشاهده نمود و آن زن را شناخت، با خود گفت: اگر این مرد فرستاده خدا بود، یقیناً متوجه می‌شد که این زن گناهکار و ناپاک است!) (4)
کار عیسی، مورد پذیرش آن مرد فریسی نیز قرار نگرفت و او در باطن، اعلام نارضایتی کرد. در روایت یوحنّا از این رویداد، اعتراض یهودا نیز ذکر شده است که در پی می‌آید:
(آن گاه مریم یک شیشه عطر سنبل خالص گران قیمت گرفت و آن را روی پاهای عیسی ریخت و با موهای سر خود، آنها را خشک کرد. خانه از بوی عطر پر شد؛ ولی یهودای اسخریوطی که یکی از شاگردان عیسی بود و بعد به او خیانت کرد، گفت: (این عطر گرانبها بود. بهتر بود آن را می‌فروختیم و پولش را به فقرا می‌دادیم. ... عیسی جواب داد: (کاری با او نداشته باشید! مریم بدن مرا برای دفن آماده کرد. به فقرا همیشه می‌توانید کمک کنید، ولی من همیشه با شما نیستم.) (5)
ترس از مرگ و سرزنش خداوند
عهد جدید می‌گوید: زمانی که مسیح بر دار بود، هنگامه واپسین نزدیک می‌گشت. ترس از مرگ، تمام وجود او را فرا گرفته بود؛ از همین رو، به خدا توسّل جسته، از او یاری خواست؛ اما هنگامی که پاسخی دریافت نداشت، با سرزنش خدا را خطاب کرد و گفت که چرا مرا تنها گذاشته‌ ای؟ متی، آن لحظات را این گونه به تصویر می‌کشد:
(پطرس و دو پسر زبدی؛ یعنی یعقوب و یوحنّا را نیز با خود برد. در حالی که غم و اندوه، تمام وجود او را فرا گرفته بود، رو به ایشان کرد و فرمود: (من از شدّت حزن و غم، در آستانه مرگ می‌باشم. شما اینجا بمانید و با من بیدار باشید. سپس کمی دورتر رفت و بر زمین افتاد و چنین دعا کرد: پدر! اگر ممکن است، این جام رنج و عذاب را از مقابل من بردار؛ اما نه به خواهش من، بلکه به خواست تو. (6)) مسیح در آن شب، سه بار و با همین کلمات دعا کرد و از خداوند خواست که آن رنج را از او بردارد. پس از آنکه دستگیر شد و بر صلیب آویخته گشت و دانست که او را خواهند کشت، با بانگی بلند خداوند را به جهت یاری نکردنش سرزنش نمود.
متی چنین ادامه می‌دهد: (نزدیک به ساعت سه، عیسی فریاد زده، گفت: (خدای من! خدای من! چرا مرا تنها گذاشته‌ ای؟)(7)
در تفسیر این سخنان، سکوت بهترین مجال است؛ ولی مگر مرگ برای انسان مؤمن تنها یک انتقال نیست؟ آیا این امام علی‌علیه‌السلام نیست که می‌فرماید: (بیش از آنکه کودک به پستان مادرش انس دارد، فرزند ابوطالب با مرگ مأنوس است.) و چه زیبا است کلام الهی که می‌فرماید: (قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)؛(8) (بگو ای یهودیان! اگر گمان دارید که فقط شما دوستان خدا هستید نه دیگر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می‌گویید.) زیرا مؤمن از مرگ لذت می‌برد. به ویژه که مرگ؛ شهادت در راه خدا باشد؛ اما چگونه است که عیسی، پیام آور بزرگ خداوند، این گونه از مرگ واهمه داشته و دچار اضطراب و نگرانی می‌گردد؟(9)
در واقع باید گفت که اناجیل چهره‌ای کاملاً متضاد و ناسازگار از مسیح‌ارائه می‌دهند و این قرآن است که به درستی، حقیقت را در مورد او آشکار می‌نماید. قرآن کریم، هر گونه بدی و زشتی را از ساحت پیامبر خداوند، مسیح‌علیه‌السلام دور نموده و او را نبی، مبارک، نیکوکار به مادر و بنده یگانه پرست و فروتن خداوند خوانده و نسبت هر گونه ادعای نادرست، همچون الوهیت، اتحاد و حلول را به او رد نموده است. همچنین عیسی مسیح‌ علیه‌ السلام در قرآن به مثابه پیامبری بزرگ و محترم که به آسمان برده شده و در پوشش عزّت خداوندی آرام گرفته است، مطرح می‌شود. قرآن او را روح و کلمه و تربیت شده خداوند و گنجینه اسرار و حکمت های الهی می‌داند.
عهد جدید، چهره‌ای به کلی مخدوش و ناروا از مسیح ارائه می‌دهد. عیسی در عهد جدید، سازنده و نوشنده شراب ناب و بد رفتار نسبت به مادر شناسانده می‌شود. او کسی است که زنی بدکاره، پاهای او را می‌بوسد و عطر آگین می‌نماید و سرانجام، چون بردار می‌رود ملعون می‌باشد. بر او برچسب الوهیت و فرزندی خدا نیز زده می‌شود و همین طور اوصاف دیگری که هر خرد پاکیزه‌ای از پذیرش آن سرباز خواهد زد.
این در حالی است که پیامبران می‌بایست اوّلاً: شایستگی گرفتن وحی را داشته باشند، ثانیاً: مردم بتوانند به صحت گفتار آنان اطمینان کنند، ثالثاً: بشر را به سر منزل مقصود برسانند و هدایت کنند. و لازمه این امر، داشتن عصمت است، و آن حالتی نفسانی است که دارنده آن، از دست یازیدن به هر گونه زشتی و پستی دوری می‌کند.
منابع
جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه 613
توماس میشل- کلام مسیحی- ترجمه حسین توفیقی- صفحه 54، 45
و. م. میلر- تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران- ترجمه علی نخستین- صفحه 244
دایره المعارف کتاب مقدس- جلد 4 صفحه 498
1) یوحنّا، 2: 1 - 11.
2) متی، 12: 46 - 50.
3) متی، 15: 4.
4) لوقا، 7: 36 - 39.
5) یوحنّا، 12: 8.
6) متی، 26: 37 - 39.
7) متی، 27: 46.
8) جمعه/6.
9) آنچه که گفته شد، گزارشی کوتاه از شخصیت مسیح در اناجیل بود. خواننده می‌تواند با مراجعه به عهد جدید، به موارد بیش‌تری دست یابد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین