عقیده به تثلیث در کتب عهد جدید چگونه بیان شده است؟ برخلاف عهد عتیق، عهد جدید حاوی مطالبی هم در بیان توحید و هم در اثبات الوهیت شخصیت های تثلیث است. برخی از عبارات عهد جدید در بیان توحید الهی چنین است: (عیسی (ع) او را جواب داد که اوّل همه ی احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما واحد است.) (مرقس 29:12 و یعقوب 19:2) (زیرا که خدا واحد است و سوای او دیگری نیست.) (مرقس 32:12) (و حیات جاودانی آن است که ترا خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی، بشناسند.) (یوحنا 3:17) (خدای دیگر جز یکی نیست.) (اول قرنتیان 4:8) در کنار این عبارت ها، آیاتی از عهد جدید برای اشاره به تثلیث مورد استفاده قرار گرفته است. برخی از این عبارت ها عیسی (ع) را پسر خدا معرفی می کنند: (آنگاه خطابی از آسمان رسید که این پسر حبیب من که از او خشنودم.) (متی 17:3) (پس اهل کشتی آمده او را پرستش کرده گفتند: فی الحقیقة تو پسر خدا هستی.) (متی 33:14) (شمعون پطرس در جواب گفت: تویی مسیح پسر خدای زنده.) (متی 16:16) (ارواح پلید چون او را دیدند پیش او به روی در افتادند و فریاد کشان می گفتند که تو پسر خدا هستی.) (مرقس 13:3) در برخی از عبارت ها از خداوند به عنوان پدر یاد شده است: (و الآن تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده به همان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.) (یوحنا 5:17) (من و پدر یک هستیم.) (یوحنا 30:10) (کسی که مرا دیده پدر را دیده است.) (یوحنا 9:14) برخی آیات هم به الوهیت عیسی مسیح (ع) تصریح یا اشاره کرده اند: (پس بیدار باشید زیرا که نمی دانید در کدام ساعت خداوند شما (مسیح) می آید.) (متی 42:24) (پس به او (عیسی) گفت، ای خداوند من و ای خدای من.) (یوحنا 28:20) (در پسر او عیسی هستیم. اوست خدای حق و حیات جاودانی.) (یوحنا 20:5) (ای خدا تخت تو تا ابدالآباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است.) (عبرانیان 8:1) (متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح.) (افسسیان 3:1 و پطرس 3:1) بعضی از آیات هم به الوهیت روح القدس اشاره کرده اند: (و او (روح القدس) همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد.) (یوحنا 26:14) (روح همه چیز حتی عمق های خدا را نیز تفحص می کند.) (اول قرنتیان 10:2) (و احدی جز به روح القدس عیسی را خداوند نمی تواند گفت.) (اول قرنتیان 3:12) (پس رفته همه امت ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم اب و ابن و روح القدس تعمید دهید.) (متی 19:28) توجه به آیات ذکر شده و دیگر آیات کتاب مقدس ما را به مطالبی رهنمون می سازد: 1 مواردی از عهد عتیق و عهد جدید مؤمنان و صالحان را فرزند خداوند، اولاد خداوند، تولد یافتگان از خداوند و یا پسر خداوند می خواند.(1) به همین دلیل، سلیمان (ع) چنین مورد ملاطفت خداوند قرار گرفته است: (او را برگزیدم تا پسر من باشد و من پدر او.)(2) در عهد جدید هم مؤمنان بدین گونه مورد التفات قرار گرفته اند: (و اما به آن کسانی که او را قبول کردند قول داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد.)(3) از برخی کلمات عیسی (ع) در اناجیل هم معلوم می شود که از پسر خدا بودن معنای مجازی آن را اراده کرده است: (پس عیسی با صدای بلند گفت: هر که به من ایمان بیاورد نه فقط به من بلکه به فرستنده ی من نیز ایمان آورده است. هر که مرا می بیند فرستنده ی مرا دیده است.)(4) برای روشن شدن این ادعا که در متن فوق، دیدن پدر در دیدن پسر معنای مجازی را می رساند و نباید بر اتحاد اشخاص تثلیث حمل شود، باید به کلام یوحنا (نویسنده ی متن فوق) در رساله ی اول وی توجه کنیم: (هیچ کس خدا را ندیده است اما اگر ما یکدیگر را دوست بداریم خدا در ما زندگی می کند و محبت او در ما به کمال می رسد ... و هر که اقرار کند که عیسی پسر خدا است خدا در وی ساکن است و او در خدا.)(5) از ملاحظه اناجیل چهارگانه(6) معلوم می شود که در هیچکدام از اناجیل همنوا، عیسی صراحتاً خداوند خوانده نشده است و عبارات موجود در این سه انجیل قابل تفسیر و تأویل است. حتی عبارت پدر، پسر و روح القدس در انجیل متّی نیز برای کسی که سابقه ی آشنایی ذهنی با تثلیث ندارد، مفهوم تثلیث را تداعی نمی کند. در مقابل، به نظر می رسد برخی عبارت های انجیل یوحنا غیر قابل تأویل بوده و در اثبات الوهیت عیسی (ع) صراحت دارند. اما باید توجه داشت که انجیل یوحنا آخرین انجیل نگارش یافته است که در حدود سال یکصد میلادی، یعنی بیش از سی سال پس از مرگ پولس، به رشته ی تحریر درآمده است. بنابراین، به راحتی می توان دریافت که نگارنده ی این انجیل تحت تأثیر افکار پولس که اندیشه ی الوهیت مسیح (ع) را در دین وارد کرد، قرار داشته است. به علاوه، توجیه و تفسیر برخی عبارت های این انجیل هم به گونه ای که با انکار الوهیت عیسی (ع) سازگار باشد دور از دسترس نیست. 2 شخصیت روح القدس در عهد جدید به خوبی مشخص نشده است. عبارت های ذکر شده در اثبات الوهیت وی نیز دلالت صریحی بر این مطلب ندارد و ظاهراً به دلیل روشن نبودن شخصیت اقنوم ثالث است که پس از اثبات الوهیت اقنوم ثانی در مجمع نیقیه، نظرها به طرف تبیین کردن شخصیت و الوهیت روح القدس جلب می شود. 3 با مراجعه و دقت در عبارت های کتاب مقدس معلوم می شود که عقیده ی پولس ساموستایی، سابلیوس و حتی آریوس کاملاً برگفته های کتاب مقدس، خصوصاً رساله های پولس، قابل انطباق نیست. انجیل یوحنا و رساله های پولس، عیسی (ع) را خداوند و شخصیتی در کنار پدر می دانند که به سه نظریه ی ذکر شده کاملاً قابل تطبیق نیست. اما نکته ی قابل توجه این است که در مشاجرات و مباحثات الهیاتی قرن چهارم، در مقابل مخالفان تثلیث، به کلمات صریح کتاب مقدس در اثبات الوهیت عیسی (ع) و یا اثبات تثلیث سه شخص حقیقی تمسک نشده است، بلکه به عبارت های قابل تأویل تمسک شده و طرف مقابل هم اقدام به تفسیر آیات بر طبق نظریه ی خود کرده است.(7) این مسئله احتمال تغییرات و اضافاتی در کتاب مقدس را پس از تأیید و تثبیت آموزه ی تثلیث در اذهان تقویت می کند. برخی موحدان مسیحی این مطلب را تقویت کرده اند. جان بیدل (متولد 1615) پدر یکتا پرستی در انگلستان در کتابی با نام 12 دلیل در ردّ الوهیت روح القدس گفت: (من معتقدم که خدای یگانه بزرگ ترین خدا و خالق آسمان ها و زمین و علت نخستین اشیا و هدف نهایی پرستش و ایمان ماست. در مورد حضرت عیسی (ع) معتقدم که او همنوع ما و همدردی است که می تواند ناتوانی های ما را احساس کند و بیشتر به ما کمک نماید. او فقط دارای طبیعت بشری است. روح القدس نیز فرشته ای است که به مقام الوهیت وابسته است. او با خدا ارتباط دارد و برای ابلاغ پیام های خداوند به پیامبران برگزیده شده است.)(8) 4 برخی از مسیحیان برای اثبات الوهیت مسیح (ع) به آیاتی از کتاب مقدس استناد کرده اند که صفاتی چون علم به وقایع آینده و تعلیم دادن ایمان داران را برای عیسی (ع) ذکر کرده اند. چنین استنتاجی از این کلمات در مقابل کسانی که مسیح (ع) را انسانی ممتاز و مورد عنایت الهی و دارای علم الهی و عنوان رسالت دانسته و روح القدس را تقویت کننده ی وی می دانند، فاقد ارزش است. چنانچه قرآن کریم که به عبودیت عیسی (ع) اصرار می ورزد چنین ویژگی های ممتازی را به او نسبت داده است. 5 در کنار عبارت هایی که بر ویژگی الوهی مسیح (ع) تأکید می کنند عباراتی در عهد جدید یافت می شود که ظاهراً با الوهیت میسح (ع) و روح القدس سازگار نیست: (و در حال الاغی با کره اش بسته خواهید یافت. آنها را بار کرده نزد من آورید و هرگاه کسی به شما سخنی گوید بگویید خداوند بدین ها احتیاج دارد.) (متی 2:21) (ولی از آن روز و از آن ساعت (زمان رجعت) غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.) (مرقس 32:13) (پسر از خود هیچ نمی تواند کرد مگر آنچه ببیند که پدر به عمل آرد.) (یوحنا 18:5) مسیحیت کلیسایی این اشکال را بدون پاسخ نگذاشته و معتقد است هر آیه ای در کتاب مقدس که حاکی از جهت نقصانی در مسیح باشد، این نقص مربوط به ذات انسانی اوست وبه کمالات الهی که از ذات الهی اش نشأت گرفته است ضرری نمی رساند.(9) (1) . تکوین 2:6؛ خروج 22:4؛ تثنیه 1:14؛ هوشع 10:1؛ متی 6:6؛ یوحنا 1:3 و ... (2) . اول تواریخ ایام 6:28. (3) . یوحنا 12:1. (4) . یوحنا 44:12. (5) . رساله ی اول یوحنا 12:4. (6) . تکوین 2:6؛ خروج 22:4؛ تثنیه 1:14؛ هوشع 10:1؛ متی 6:6؛ یوحنا 1:3 و ... (7) . احمد بهشتی، عیسی پیام آور اسلام، ص 127. (8) . همان، ص 172. (9) . محمد رضا زیبائی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 252 – 258.
عقیده به تثلیث در کتب عهد جدید چگونه بیان شده است؟
برخلاف عهد عتیق، عهد جدید حاوی مطالبی هم در بیان توحید و هم در اثبات الوهیت شخصیت های تثلیث است. برخی از عبارات عهد جدید در بیان توحید الهی چنین است:
(عیسی (ع) او را جواب داد که اوّل همه ی احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما واحد است.) (مرقس 29:12 و یعقوب 19:2) (زیرا که خدا واحد است و سوای او دیگری نیست.) (مرقس 32:12) (و حیات جاودانی آن است که ترا خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی، بشناسند.) (یوحنا 3:17) (خدای دیگر جز یکی نیست.) (اول قرنتیان 4:8)
در کنار این عبارت ها، آیاتی از عهد جدید برای اشاره به تثلیث مورد استفاده قرار گرفته است. برخی از این عبارت ها عیسی (ع) را پسر خدا معرفی می کنند:
(آنگاه خطابی از آسمان رسید که این پسر حبیب من که از او خشنودم.) (متی 17:3) (پس اهل کشتی آمده او را پرستش کرده گفتند: فی الحقیقة تو پسر خدا هستی.) (متی 33:14) (شمعون پطرس در جواب گفت: تویی مسیح پسر خدای زنده.) (متی 16:16) (ارواح پلید چون او را دیدند پیش او به روی در افتادند و فریاد کشان می گفتند که تو پسر خدا هستی.) (مرقس 13:3)
در برخی از عبارت ها از خداوند به عنوان پدر یاد شده است:
(و الآن تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده به همان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.) (یوحنا 5:17) (من و پدر یک هستیم.) (یوحنا 30:10) (کسی که مرا دیده پدر را دیده است.) (یوحنا 9:14)
برخی آیات هم به الوهیت عیسی مسیح (ع) تصریح یا اشاره کرده اند:
(پس بیدار باشید زیرا که نمی دانید در کدام ساعت خداوند شما (مسیح) می آید.) (متی 42:24) (پس به او (عیسی) گفت، ای خداوند من و ای خدای من.) (یوحنا 28:20) (در پسر او عیسی هستیم. اوست خدای حق و حیات جاودانی.) (یوحنا 20:5) (ای خدا تخت تو تا ابدالآباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است.) (عبرانیان 8:1) (متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح.) (افسسیان 3:1 و پطرس 3:1)
بعضی از آیات هم به الوهیت روح القدس اشاره کرده اند:
(و او (روح القدس) همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد.) (یوحنا 26:14) (روح همه چیز حتی عمق های خدا را نیز تفحص می کند.) (اول قرنتیان 10:2) (و احدی جز به روح القدس عیسی را خداوند نمی تواند گفت.) (اول قرنتیان 3:12) (پس رفته همه امت ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم اب و ابن و روح القدس تعمید دهید.) (متی 19:28)
توجه به آیات ذکر شده و دیگر آیات کتاب مقدس ما را به مطالبی رهنمون می سازد:
1 مواردی از عهد عتیق و عهد جدید مؤمنان و صالحان را فرزند خداوند، اولاد خداوند، تولد یافتگان از خداوند و یا پسر خداوند می خواند.(1) به همین دلیل، سلیمان (ع) چنین مورد ملاطفت خداوند قرار گرفته است: (او را برگزیدم تا پسر من باشد و من پدر او.)(2)
در عهد جدید هم مؤمنان بدین گونه مورد التفات قرار گرفته اند: (و اما به آن کسانی که او را قبول کردند قول داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد.)(3)
از برخی کلمات عیسی (ع) در اناجیل هم معلوم می شود که از پسر خدا بودن معنای مجازی آن را اراده کرده است: (پس عیسی با صدای بلند گفت: هر که به من ایمان بیاورد نه فقط به من بلکه به فرستنده ی من نیز ایمان آورده است. هر که مرا می بیند فرستنده ی مرا دیده است.)(4)
برای روشن شدن این ادعا که در متن فوق، دیدن پدر در دیدن پسر معنای مجازی را می رساند و نباید بر اتحاد اشخاص تثلیث حمل شود، باید به کلام یوحنا (نویسنده ی متن فوق) در رساله ی اول وی توجه کنیم: (هیچ کس خدا را ندیده است اما اگر ما یکدیگر را دوست بداریم خدا در ما زندگی می کند و محبت او در ما به کمال می رسد ... و هر که اقرار کند که عیسی پسر خدا است خدا در وی ساکن است و او در خدا.)(5)
از ملاحظه اناجیل چهارگانه(6) معلوم می شود که در هیچکدام از اناجیل همنوا، عیسی صراحتاً خداوند خوانده نشده است و عبارات موجود در این سه انجیل قابل تفسیر و تأویل است. حتی عبارت پدر، پسر و روح القدس در انجیل متّی نیز برای کسی که سابقه ی آشنایی ذهنی با تثلیث ندارد، مفهوم تثلیث را تداعی نمی کند. در مقابل، به نظر می رسد برخی عبارت های انجیل یوحنا غیر قابل تأویل بوده و در اثبات الوهیت عیسی (ع) صراحت دارند. اما باید توجه داشت که انجیل یوحنا آخرین انجیل نگارش یافته است که در حدود سال یکصد میلادی، یعنی بیش از سی سال پس از مرگ پولس، به رشته ی تحریر درآمده است. بنابراین، به راحتی می توان دریافت که نگارنده ی این انجیل تحت تأثیر افکار پولس که اندیشه ی الوهیت مسیح (ع) را در دین وارد کرد، قرار داشته است. به علاوه، توجیه و تفسیر برخی عبارت های این انجیل هم به گونه ای که با انکار الوهیت عیسی (ع) سازگار باشد دور از دسترس نیست.
2 شخصیت روح القدس در عهد جدید به خوبی مشخص نشده است. عبارت های ذکر شده در اثبات الوهیت وی نیز دلالت صریحی بر این مطلب ندارد و ظاهراً به دلیل روشن نبودن شخصیت اقنوم ثالث است که پس از اثبات الوهیت اقنوم ثانی در مجمع نیقیه، نظرها به طرف تبیین کردن شخصیت و الوهیت روح القدس جلب می شود.
3 با مراجعه و دقت در عبارت های کتاب مقدس معلوم می شود که عقیده ی پولس ساموستایی، سابلیوس و حتی آریوس کاملاً برگفته های کتاب مقدس، خصوصاً رساله های پولس، قابل انطباق نیست. انجیل یوحنا و رساله های پولس، عیسی (ع) را خداوند و شخصیتی در کنار پدر می دانند که به سه نظریه ی ذکر شده کاملاً قابل تطبیق نیست. اما نکته ی قابل توجه این است که در مشاجرات و مباحثات الهیاتی قرن چهارم، در مقابل مخالفان تثلیث، به کلمات صریح کتاب مقدس در اثبات الوهیت عیسی (ع) و یا اثبات تثلیث سه شخص حقیقی تمسک نشده است، بلکه به عبارت های قابل تأویل تمسک شده و طرف مقابل هم اقدام به تفسیر آیات بر طبق نظریه ی خود کرده است.(7) این مسئله احتمال تغییرات و اضافاتی در کتاب مقدس را پس از تأیید و تثبیت آموزه ی تثلیث در اذهان تقویت می کند. برخی موحدان مسیحی این مطلب را تقویت کرده اند. جان بیدل (متولد 1615) پدر یکتا پرستی در انگلستان در کتابی با نام 12 دلیل در ردّ الوهیت روح القدس گفت: (من معتقدم که خدای یگانه بزرگ ترین خدا و خالق آسمان ها و زمین و علت نخستین اشیا و هدف نهایی پرستش و ایمان ماست. در مورد حضرت عیسی (ع) معتقدم که او همنوع ما و همدردی است که می تواند ناتوانی های ما را احساس کند و بیشتر به ما کمک نماید. او فقط دارای طبیعت بشری است. روح القدس نیز فرشته ای است که به مقام الوهیت وابسته است. او با خدا ارتباط دارد و برای ابلاغ پیام های خداوند به پیامبران برگزیده شده است.)(8)
4 برخی از مسیحیان برای اثبات الوهیت مسیح (ع) به آیاتی از کتاب مقدس استناد کرده اند که صفاتی چون علم به وقایع آینده و تعلیم دادن ایمان داران را برای عیسی (ع) ذکر کرده اند. چنین استنتاجی از این کلمات در مقابل کسانی که مسیح (ع) را انسانی ممتاز و مورد عنایت الهی و دارای علم الهی و عنوان رسالت دانسته و روح القدس را تقویت کننده ی وی می دانند، فاقد ارزش است. چنانچه قرآن کریم که به عبودیت عیسی (ع) اصرار می ورزد چنین ویژگی های ممتازی را به او نسبت داده است.
5 در کنار عبارت هایی که بر ویژگی الوهی مسیح (ع) تأکید می کنند عباراتی در عهد جدید یافت می شود که ظاهراً با الوهیت میسح (ع) و روح القدس سازگار نیست: (و در حال الاغی با کره اش بسته خواهید یافت. آنها را بار کرده نزد من آورید و هرگاه کسی به شما سخنی گوید بگویید خداوند بدین ها احتیاج دارد.) (متی 2:21) (ولی از آن روز و از آن ساعت (زمان رجعت) غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.) (مرقس 32:13) (پسر از خود هیچ نمی تواند کرد مگر آنچه ببیند که پدر به عمل آرد.) (یوحنا 18:5)
مسیحیت کلیسایی این اشکال را بدون پاسخ نگذاشته و معتقد است هر آیه ای در کتاب مقدس که حاکی از جهت نقصانی در مسیح باشد، این نقص مربوط به ذات انسانی اوست وبه کمالات الهی که از ذات الهی اش نشأت گرفته است ضرری نمی رساند.(9)
(1) . تکوین 2:6؛ خروج 22:4؛ تثنیه 1:14؛ هوشع 10:1؛ متی 6:6؛ یوحنا 1:3 و ...
(2) . اول تواریخ ایام 6:28.
(3) . یوحنا 12:1.
(4) . یوحنا 44:12.
(5) . رساله ی اول یوحنا 12:4.
(6) . تکوین 2:6؛ خروج 22:4؛ تثنیه 1:14؛ هوشع 10:1؛ متی 6:6؛ یوحنا 1:3 و ...
(7) . احمد بهشتی، عیسی پیام آور اسلام، ص 127.
(8) . همان، ص 172.
(9) . محمد رضا زیبائی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص 252 – 258.
- [سایر] آیا عقیده ی به تثلیث در کتب عهد عتیق بیان شده است؟
- [سایر] تثلیث در مسیحیت را توضیح داده و پیشینه تثلیث در مسیحیت چیست؟ دلائل تحریف انجیل چیست؟
- [سایر] معنای تثلیث چیست؟
- [سایر] آیا تثلیث با قرآن تطبیق داده می شود. سوره هایی مثل توحید و کافرون با تثلیث مسیحیان تطبیقی دارد؟
- [سایر] منظور از تثلیث چیست؟
- [سایر] نظر قرآن درباره تثلیث چیست؟
- [سایر] درباره خردستیزی تثلیث توضیحاتی بدهید.
- [سایر] آیا تثلیث در کتاب مقدس وجود دارد؟
- [سایر] منظور از تثلیث در مسیحیت چیست؟
- [سایر] آیا تثلیث با حکم عقل سازگار است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] در عهد هم مثل نذر باید با خداوند عهد نماید و آن را انشاء کند و لازم نیست انشاء عهد با صیغه لفظی صورت گیرد بلکه میتواند آن را با نوشته یا با کار دیگری انجام دهد ولی در هر حال باید نام خداوند را - به هر زبانی هر چند عربی نباشد - بر زبان آورد و اگر عهد کند کاری را که خوب است به جا آورد یا کاری را که بد است ترک کند عمل به عهد لازم است، بلکه ظاهراً اگر کاری را عهد کرده که انجام و ترک آن از هر جهت یکسان است، باید به عهد خود وفا کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] عمل کردن به (عهد) مانند نذر واجب است به شرط این که صیغه عهد را بخواند، مثلاً بگوید: (با خدا عهد کردم که فلان کار خیر را انجام دهم) اما اگر صیغه نخواند، یا آن کار شرعاً مطلوب نباشد عهد او اعتباری ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] عمل کردن به (عهد) مانند نذر واجب است به شرط این که صیغه عهد را بخواند، مثلاً بگوید: (با خدا عهد کردم که فلان کار خیر را انجام دهم) اما اگر صیغه نخواند، یا آن کار شرعاً مطلوب نباشد عهد او اعتباری ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] عمل کردن به (عهد) مانند نذر واجب است به شرط این که صیغه عهد را بخواند، مثلاً بگوید: (با خدا عهد کردم که فلان کار خیر را انجام دهم) اما اگر صیغه نخواند، یا آن کار شرعاً مطلوب نباشد عهد او اعتباری ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود ، و نیز کاری را که عهد می کند انجام دهد ، باید انجام آن ، بهتر از ترکش باشد .
- [آیت الله سبحانی] در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود، و نیز کاری را که عهد می کند انجام دهد، باید نکردنش بهتر از انجام آن نباشد.
- [امام خمینی] در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود، و نیز کاری را که عهد میکند انجام دهد، باید نکردنش بهتر از انجام آن نباشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود و متعلق عهد نباید مرجوح باشد ولی اعتبار رجحان در متعلق ان چنانکه مشهور فرموده اند محل اشکال است
- [آیت الله مظاهری] هیچ فرقی بین نذر و عهد نیست مگر در تلفّظ، مثلاً اگر بگوید با خدا عهد میکنم که هر شب نماز شب بخوانم یا اگر مریض من خوب شد هزار تومان صدقه میدهم، به آن عهد میگویند و اگر بگوید با خدا نذر میکنم که هر شب نماز شب بخوانم یا با خدا نذر میکنم که اگر مسافر من سالم برگشت فلان کار خیر را انجام بدهم، به آن نذر میگویند و کلیه مسائلی که در نذر گفته شد در عهد نیز میآید.
- [آیت الله سیستانی] در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود ، مثلاً بگوید با خدا عهد کردم چنین کنم ، و لازم نیست کاری را که عهد میکند انجام دهد شرعاً بهتر باشد ، بلکه کافی است شرعاً از آن نهی نشده باشد ، و در نظر عقلا رجحان داشته باشد ، یا برای آن شخص مصلحتی در بر داشته باشد ، و اگر بعد از عهد طوری شد که آن عمل مصلحتی نداشت یا شرعاً مرجوح شد ، هر چند مکروه شده باشد لازم نیست به آن عمل کند .