من خیلی زود عصبانی میشوم و نزدیکانم از من رنجیده خاطر هستند. نمیدانم باید چه کار کنم، لطفاً راهنماییم کنید؟ در ابتدا به دو نکته توجّه داشته باشید: الف. عصبانیت - تا زمانی که کنترل آن از اختیار خارج نشود- یک احساس کاملاً طبیعی و حاکی از سلامتی است که خداوند در انسان نهاده و دارای حکمتهایی از جمله دفاع و دفع خطرها میباشد. ب. (خشم به طور معمول نسبت به دوستان و افرادی که مورد علاقه ما هستند، تجربه میشود).[1] برای کنترل این احساس سه شیوه اصلی وجود دارد. که عبارتند از: بیان کردن: شما میتوانید از سالمترین روش (ابراز جرأتمندانه نه پرخاشگرانه) برای بروز عصبانیت خود استفاده نمایید. برای انجام این کار کافی است یاد بگیرید که چگونه نیازهای خودتان را بهطور واضح و آشکار بدون اینکه به دیگران لطمهای برسانید، بیان نموده و چگونه آنها را برآورده سازید. جرأتمندی، به معنی پررو یا پرتوقّع بودن نیست؛ بلکه بدین معناست که از طریق بیان افکار و احساسات خود به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب در عین احترام به دیگران از حقوق خود دفاع نمایید. فرو نشاندن: در این روش هدف، جلوگیری و فرو نشاندن عصبانیت و تغییر آن به رفتاری سازندهتر است. این بیشتر زمانی اتفاق میافتد که عصبانیت خود را پنهان کرده، به آن فکر نکرده و به چیز مثبتی میاندیشید. افرادی که همواره دیگران را سرزنش کرده، از همه چیز انتقاد داشته و اظهار نظرهای بدبینانه میکنند، از این قبیلاند که یاد نگرفتهاند چگونه عصبانیت خود را به شیوهای سازنده، فرو نشانند. حفظ آرامش: در این روش فرد از درون، خود را آرام میکند. این به معنی فقط کنترل رفتار خارجی نیست؛ بلکه کنترل واکنشهای درونی، انجام کارهایی برای کم شدن تعداد ضربان قلب، خونسرد شدن و فرو نشاندن احساسها را نیز شامل میشود. قبل از هر گونه اقدام اصلاحی، ضروری است که علّت عصبانیت شما شناخته شود؛ زیرا ممکن است عصبانیت شما معلول عوامل مختلفی نظیر کمظرفیتی و کمحوصلگی، خود کمبینی و عدم اعتماد به نفس، حساسیتهای افراطی، منفی بافی و سوءظن به دیگران، صفاتی همچون حسادت، کبر، غرور و...، الگوبرداری از رفتارهای خشونتآمیز اطرافیان و... باشد. در ادامه فارغ از اینکه دلیل عصبانیت شما چیست، به راهکارهایی جهت مدیرّیت و کنترل عصبانیت، اشاره میشود: قدم اوّل در مسیر ترک موفّقآمیز رفتارهای نامطلوب این است که فرد باید مسؤولیت اعمال و رفتارش را خودش بپذیرد؛ زیرا نفس سرکش انسان برای خشمگین شدن، دلیل طبیعی پیدا کرده و به آن رفتار نامطلوب، مجوّز میدهد؛ برای همین همیشه خود و رفتارتان را درست و صحیح تلقی نکنید؛ بلکه احتمال خطا در کارهای خود را منتفی ندانسته، برای رفتارهای خلاف انتظار دیگران در قبال شما توجیه مناسبی بیابید. باور کنید که میتوانید عصبانیبت خود را کنار بگذارید، پس زود ناامید نشده و به خود فرصت تغییر دهید. همانطور که یادگیری یک رفتار زمانبر است از یاد بردن و حذف آن نیز زمانبر است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: (مَن عَمِلَ عَمَلاً مِن أعمالِ الخَیرِ فَلْیَدُمْ عَلَیهِ سَنَةً و لایَقطَعْهُ دُونَها؛[2] هر کس عمل نیکی را شروع کند، تا یک سال آن را ادامه دهد وکمتر از یک سال قطعش نکند). خشم نشانههای اولیه و هشدار دهندهای دارد که آگاهی از آنها گامی بسیار اساسی در اداره آن میباشد. پس با شناخت این نشانهها نظیر عدم کنترل کلامی و رفتاری، لرزش دست و پاها، تپش قلب شدید، احساس فشار در سر و... فرصت کافی در ابراز واکنش مناسب را برای خود فراهم سازید. موقعیتها و اشخاصی را که باعث میشوند در برابر آنها کمصبر شده و عنان اختیارتان از کف رود، لیست نموده و کلمات، رفتارها و... که شما را ناراحت میکند را شناسایی نمایید. اینجاست که میتوان مستقیماً برای رهایی از چنین آسیبی برنامه مؤثری ریخت. همه موقعیتهایی را که لیست کردهاید بهعنوان هدف تغییر رفتار خود انتخاب نموده و بهجای تمرکز بر همه آنها، سعی کنید گام به گام به جلو بروید. مثلاً با خود عهد ببندید امروز و در حین رانندگی و... نمیخواهم به هیچ قیمتی عصبانی شوم. برای عدم موفقیت خود، جریمه در نظر بگیرید. به این صورت که نذر نموده و یا با خود عهد ببندید که اگر امروز نتوانستم جلوی خشم خود را بگیرم، فردا را روزه باشم و یا اینکه فلان مقدار صدقه دهم. گاهی اگر در مورد ترک عملی که با خود عهد بستهاید، موفق نبودید، دلسرد نشوید، همین که مثلاً نرخ رفتار نامطلوب از 10 مورد به 9 مورد در یک روز کاهش یابد یعنی اینکه شما پیروز شدهاید؛ زیرا به هدف نزدیکتر شدهاید. شکستی نیست مگر، دست کشیدن از تلاش. هرگاه متوجه علائم خشم در خود شدید، مکثی کرده و نفس عمیقی یعنی از پرده دیافراگم بکشید؛ زیرا تنفس سطحی شما را آرام نخواهد کرد. تجسم کنید که نفس از شکمتان بالا میآید. این وقفه چند ثانیهای و نفس عمیق میتواند اثر پایداری بر شما بگذارد. لحظه عصبانیت به هیچ وجه در مورد چیزی تصمیم نگیرید؛ زیرا نتیجه بسیاری از تصمیمگیریهایی که بر اساس شتاب و عجله است، میتواند کاملاً غلط باشد. اگر در یک بحث پر هیجان حضور دارید، اولین کار شایسته این است که سرعت پاسخ دادن خود را کم کرده و به پاسخهایی که میخواهید بدهید خوب فکر کنید. هر چیزی که به فکرتان میرسد را به زبان نیاورید، بلکه صبر کنید و در مورد آنچه که میخواهید بگویید خوب فکر کنید. لحظه عصبانیت اگر ایستاده اید، بنشینید و اگر نشسته اید، برخیزید. امام باقر(علیه السلام) میفرمایند: (أَیُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْیَجْلِسْ فَإِنَّهُ سَیَذْهَبُ عَنْهُ رِجْزُ الشَّیْطَانِ وَ إِنْ کَانَ جَالِساً فَلْیَقُمْ؛[3] هر کس خشمگین شود، اگر ایستاده است بنشیند؛ در این صورت، وسوسه شیطان از او دور میشود و اگر نشسته است برخیزد ...) اگر آب خنکی در دسترس شماست، مقداری از آن میل نموده، دست و صورتتان را با آن شستوشو دهید تا فشارهای درونی خود را کنترل کنید. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه میفرمایند: (إِذَا غَضِبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَوَضَّأْ وَ لْیَغْتَسِلْ فَإِنَّ الْغَضَبَ مِنَ النَّار)[4] اگر امکان دارد، یک دوش آب ولرم گرفته و یا چند لحظه دراز کشیده، چشمان خود را بسته و همه ماهیچه های خود را شل کنید تا عضلاتتان آرامش یابند. سعی کنید در این حالت فکر خود را از آنچه موجب عصبانیّت شما شده است، منصرف نموده و روی عضلات بدنتان تمرکز کنید. هنگام مواجهه با اموری که موجب عصبانیّت میشوند، برای مدّتی (حدود 10 تا 15 دقیقه)، راه دریافت های حسی خود را سد کنید. بهعنوان مثال جلوی گوش خود را گرفته، چشمان را بسته و سر خود را پایین اندازید تا دریافت های حسی خود را تحت کنترل در آورید که تحریک نشوید. از آثار ذکرهای مانند (لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه)، (أستَغفرُاللَّهَ رَبّی وَ أتُوبُ إلَیه) و (أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم) غفلت نورزید؛ زیرا پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: (أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ ابْنَ آدَمَ اذْکُرْنِی عِنْدَ غَضَبِکَ أَذْکُرْکَ عِنْدَ غَضَبِی فَلَا أَمْحَقُکَ فِیمَنْ أَمْحَق ؛[5] ای پسر آدم! هنگام خشم به یاد من باش، تا من نیز در هنگام خشم به یاد تو باشم و تو را با دیگران هلاک نگردانم) بنابراین یاد خدا علاوه بر اینکه آتش خشم را خاموش می کند و موجب آرامش فرد عصبانی میشود، آثار مثبتی را نیز در قیامت نصیبش میکند. همواره فضای ذهنی و روانی خود را برای شنیدن و دریافت رفتارهای نابجای دیگران آماده سازید. در واقع همیشه این انتظار را داشته باشید که دیگران با شما به بدترین شکل برخورد کنند. اگر مدّتی بدین منوال عمل کنید، به تدریج صفت حلم در شما به وجود آمده و برای تحمّل ناملایمات آمادهتر میشوید. از شخصیت قائل شدن بیش از اندازه برای خود، پرهیز نموده و در روابط خود با دیگران هنجارها را رعایت کنید؛ از اینرو در مقابل دیگران رفتارهای متواضعانهای مانند زودتر سلام کردن، همنشینی مناسب با افراد پایین تر، مصافحه و احوال پرسی، ابراز ارادت به کوچک ترها و... را در پیش بگیرید. به نظرات و عقاید دیگران احترام گذارده و هرگز نقاط ضعف و احساساتشان را تحریک نکنید. با افراد حلیم، صبور، غیرعصبی و خوشمشرب بیشتر معاشرت کرده و از دوستی و همنشینی با افراد تند مزاج بپرهیزید. امام علی(علیه السلام) میفرمایند: (جَلِیسُ الْخَیْرِ نِعْمَةٌ؛ همنشین خوب نعمتی است، زیرا که نمی شود که خوبی او در همنشین اثر نکند)[6] همچنین فرمودند: (جَلِیسُ الشَّرِّ نَقِمَةٌ؛ همنشین بد عذابی است؛ زیرا که نمی شود که بدی او در همنشین سرایت نکند)[7] در برخی مواقع حالت فرد بردبار را به خود بگیرید. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میفرماید: ( إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ ؛[8] اگر بردبار نیستی، وانمود کن که بردباری؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و بزودی یکی از آنان نشود) با زشت دانستن رفتارهای خشونتآمیز، بهتر میتوان خشونت خود را کنترل کرد؛ بدین منظور از مطالعه احادیثی که در مذمّت غضب وارد شده غفلت ننمایید. خشم، فرصتطلب است و در بدنی که خسته، فرسوده و بیمار است به آسانی جان میگیرد. در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم باید به خواب منظم، غذای خوب، لذّت از اوقات فراغت، تفریح، عبادت و معنویت خود اهمیت بیشتری دهید. یکی از دلایل اصلی پرخاشگری فقدان مهارتهای اجتماعی اولیه است؛ بهگونهای که فرد به دلیل آنکه رفتار صحیح را نمیشناسد برای رسیدن به خواستههای خود و یا دفاع از حق خود بر خشونت تکیه میکند. سعی کنید از طریق آموزش مهارتهای اجتماعی، مشاهده رفتار اجتماعی دیگران و مطالعه زندگی افراد شایسته، یاد بگیرید که چگونه باید در موقعیتهای اجتماعی مختلف به تحریکهای دیگران پاسخ دهید که آرامشتان از دست نرود. روحیه عفو و گذشت را در خود تقویت کنید. به قدرت خداوند بر شما و انتظاری که از او در قبال خطاهایتان دارید فکر کنید. وقتی شما کسی را میبخشید، به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان داده و به خودتان شانس یک زندگی تازه که در آن تنفّرهای کهنه و مزمن جایی ندارند، میدهید؛ بنابراین، عفو هدیه به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودتان است. پی نوشت ها ______________ [1]. کریس. ال. کلینکه، مهارتهای زندگی، ترجمه شهرام محمد خانی، ص240. [2]. محمّد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 148، ح 14421. [3]. محمّدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 70، ج269، ح9. [4]. همان، ص272، ح23. [5]. همان، ج 72، ص 321، ح50. [6]. جمال الدین خوانساری، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم ، ج 3، ص 356، ش4719. [7]. همان، ش4720. [8]. محمّد باقر مجلسی ، بحارالأنوار، ج 68، ص 405، ح16.
من خیلی زود عصبانی میشوم و نزدیکانم از من رنجیده خاطر هستند. نمیدانم باید چه کار کنم، لطفاً راهنماییم کنید؟
من خیلی زود عصبانی میشوم و نزدیکانم از من رنجیده خاطر هستند. نمیدانم باید چه کار کنم، لطفاً راهنماییم کنید؟
در ابتدا به دو نکته توجّه داشته باشید:
الف. عصبانیت - تا زمانی که کنترل آن از اختیار خارج نشود- یک احساس کاملاً طبیعی و حاکی از سلامتی است که خداوند در انسان نهاده و دارای حکمتهایی از جمله دفاع و دفع خطرها میباشد.
ب. (خشم به طور معمول نسبت به دوستان و افرادی که مورد علاقه ما هستند، تجربه میشود).[1]
برای کنترل این احساس سه شیوه اصلی وجود دارد. که عبارتند از:
بیان کردن: شما میتوانید از سالمترین روش (ابراز جرأتمندانه نه پرخاشگرانه) برای بروز عصبانیت خود استفاده نمایید. برای انجام این کار کافی است یاد بگیرید که چگونه نیازهای خودتان را بهطور واضح و آشکار بدون اینکه به دیگران لطمهای برسانید، بیان نموده و چگونه آنها را برآورده سازید. جرأتمندی، به معنی پررو یا پرتوقّع بودن نیست؛ بلکه بدین معناست که از طریق بیان افکار و احساسات خود به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب در عین احترام به دیگران از حقوق خود دفاع نمایید.
فرو نشاندن: در این روش هدف، جلوگیری و فرو نشاندن عصبانیت و تغییر آن به رفتاری سازندهتر است. این بیشتر زمانی اتفاق میافتد که عصبانیت خود را پنهان کرده، به آن فکر نکرده و به چیز مثبتی میاندیشید.
افرادی که همواره دیگران را سرزنش کرده، از همه چیز انتقاد داشته و اظهار نظرهای بدبینانه میکنند، از این قبیلاند که یاد نگرفتهاند چگونه عصبانیت خود را به شیوهای سازنده، فرو نشانند.
حفظ آرامش: در این روش فرد از درون، خود را آرام میکند. این به معنی فقط کنترل رفتار خارجی نیست؛ بلکه کنترل واکنشهای درونی، انجام کارهایی برای کم شدن تعداد ضربان قلب، خونسرد شدن و فرو نشاندن احساسها را نیز شامل میشود.
قبل از هر گونه اقدام اصلاحی، ضروری است که علّت عصبانیت شما شناخته شود؛ زیرا ممکن است عصبانیت شما معلول عوامل مختلفی نظیر کمظرفیتی و کمحوصلگی، خود کمبینی و عدم اعتماد به نفس، حساسیتهای افراطی، منفی بافی و سوءظن به دیگران، صفاتی همچون حسادت، کبر، غرور و...، الگوبرداری از رفتارهای خشونتآمیز اطرافیان و... باشد.
در ادامه فارغ از اینکه دلیل عصبانیت شما چیست، به راهکارهایی جهت مدیرّیت و کنترل عصبانیت، اشاره میشود:
قدم اوّل در مسیر ترک موفّقآمیز رفتارهای نامطلوب این است که فرد باید مسؤولیت اعمال و رفتارش را خودش بپذیرد؛ زیرا نفس سرکش انسان برای خشمگین شدن، دلیل طبیعی پیدا کرده و به آن رفتار نامطلوب، مجوّز میدهد؛ برای همین همیشه خود و رفتارتان را درست و صحیح تلقی نکنید؛ بلکه احتمال خطا در کارهای خود را منتفی ندانسته، برای رفتارهای خلاف انتظار دیگران در قبال شما توجیه مناسبی بیابید.
باور کنید که میتوانید عصبانیبت خود را کنار بگذارید، پس زود ناامید نشده و به خود فرصت تغییر دهید. همانطور که یادگیری یک رفتار زمانبر است از یاد بردن و حذف آن نیز زمانبر است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
(مَن عَمِلَ عَمَلاً مِن أعمالِ الخَیرِ فَلْیَدُمْ عَلَیهِ سَنَةً و لایَقطَعْهُ دُونَها؛[2] هر کس عمل نیکی را شروع کند، تا یک سال آن را ادامه دهد وکمتر از یک سال قطعش نکند).
خشم نشانههای اولیه و هشدار دهندهای دارد که آگاهی از آنها گامی بسیار اساسی در اداره آن میباشد. پس با شناخت این نشانهها نظیر عدم کنترل کلامی و رفتاری، لرزش دست و پاها، تپش قلب شدید، احساس فشار در سر و... فرصت کافی در ابراز واکنش مناسب را برای خود فراهم سازید.
موقعیتها و اشخاصی را که باعث میشوند در برابر آنها کمصبر شده و عنان اختیارتان از کف رود، لیست نموده و کلمات، رفتارها و... که شما را ناراحت میکند را شناسایی نمایید. اینجاست که میتوان مستقیماً برای رهایی از چنین آسیبی برنامه مؤثری ریخت.
همه موقعیتهایی را که لیست کردهاید بهعنوان هدف تغییر رفتار خود انتخاب نموده و بهجای تمرکز بر همه آنها، سعی کنید گام به گام به جلو بروید. مثلاً با خود عهد ببندید امروز و در حین رانندگی و... نمیخواهم به هیچ قیمتی عصبانی شوم.
برای عدم موفقیت خود، جریمه در نظر بگیرید. به این صورت که نذر نموده و یا با خود عهد ببندید که اگر امروز نتوانستم جلوی خشم خود را بگیرم، فردا را روزه باشم و یا اینکه فلان مقدار صدقه دهم.
گاهی اگر در مورد ترک عملی که با خود عهد بستهاید، موفق نبودید، دلسرد نشوید، همین که مثلاً نرخ رفتار نامطلوب از 10 مورد به 9 مورد در یک روز کاهش یابد یعنی اینکه شما پیروز شدهاید؛ زیرا به هدف نزدیکتر شدهاید. شکستی نیست مگر، دست کشیدن از تلاش.
هرگاه متوجه علائم خشم در خود شدید، مکثی کرده و نفس عمیقی یعنی از پرده دیافراگم بکشید؛ زیرا تنفس سطحی شما را آرام نخواهد کرد. تجسم کنید که نفس از شکمتان بالا میآید. این وقفه چند ثانیهای و نفس عمیق میتواند اثر پایداری بر شما بگذارد.
لحظه عصبانیت به هیچ وجه در مورد چیزی تصمیم نگیرید؛ زیرا نتیجه بسیاری از تصمیمگیریهایی که بر اساس شتاب و عجله است، میتواند کاملاً غلط باشد. اگر در یک بحث پر هیجان حضور دارید، اولین کار شایسته این است که سرعت پاسخ دادن خود را کم کرده و به پاسخهایی که میخواهید بدهید خوب فکر کنید. هر چیزی که به فکرتان میرسد را به زبان نیاورید، بلکه صبر کنید و در مورد آنچه که میخواهید بگویید خوب فکر کنید.
لحظه عصبانیت اگر ایستاده اید، بنشینید و اگر نشسته اید، برخیزید. امام باقر(علیه السلام) میفرمایند:
(أَیُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْیَجْلِسْ فَإِنَّهُ سَیَذْهَبُ عَنْهُ رِجْزُ الشَّیْطَانِ وَ إِنْ کَانَ جَالِساً فَلْیَقُمْ؛[3] هر کس خشمگین شود، اگر ایستاده است بنشیند؛ در این صورت، وسوسه شیطان از او دور میشود و اگر نشسته است برخیزد ...)
اگر آب خنکی در دسترس شماست، مقداری از آن میل نموده، دست و صورتتان را با آن شستوشو دهید تا فشارهای درونی خود را کنترل کنید. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه میفرمایند:
(إِذَا غَضِبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَوَضَّأْ وَ لْیَغْتَسِلْ فَإِنَّ الْغَضَبَ مِنَ النَّار)[4]
اگر امکان دارد، یک دوش آب ولرم گرفته و یا چند لحظه دراز کشیده، چشمان خود را بسته و همه ماهیچه های خود را شل کنید تا عضلاتتان آرامش یابند. سعی کنید در این حالت فکر خود را از آنچه موجب عصبانیّت شما شده است، منصرف نموده و روی عضلات بدنتان تمرکز کنید.
هنگام مواجهه با اموری که موجب عصبانیّت میشوند، برای مدّتی (حدود 10 تا 15 دقیقه)، راه دریافت های حسی خود را سد کنید. بهعنوان مثال جلوی گوش خود را گرفته، چشمان را بسته و سر خود را پایین اندازید تا دریافت های حسی خود را تحت کنترل در آورید که تحریک نشوید.
از آثار ذکرهای مانند (لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه)، (أستَغفرُاللَّهَ رَبّی وَ أتُوبُ إلَیه) و (أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم) غفلت نورزید؛ زیرا پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
(أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ ابْنَ آدَمَ اذْکُرْنِی عِنْدَ غَضَبِکَ أَذْکُرْکَ عِنْدَ غَضَبِی فَلَا أَمْحَقُکَ فِیمَنْ أَمْحَق ؛[5] ای پسر آدم! هنگام خشم به یاد من باش، تا من نیز در هنگام خشم به یاد تو باشم و تو را با دیگران هلاک نگردانم)
بنابراین یاد خدا علاوه بر اینکه آتش خشم را خاموش می کند و موجب آرامش فرد عصبانی میشود، آثار مثبتی را نیز در قیامت نصیبش میکند.
همواره فضای ذهنی و روانی خود را برای شنیدن و دریافت رفتارهای نابجای دیگران آماده سازید. در واقع همیشه این انتظار را داشته باشید که دیگران با شما به بدترین شکل برخورد کنند. اگر مدّتی بدین منوال عمل کنید، به تدریج صفت حلم در شما به وجود آمده و برای تحمّل ناملایمات آمادهتر میشوید.
از شخصیت قائل شدن بیش از اندازه برای خود، پرهیز نموده و در روابط خود با دیگران هنجارها را رعایت کنید؛ از اینرو در مقابل دیگران رفتارهای متواضعانهای مانند زودتر سلام کردن، همنشینی مناسب با افراد پایین تر، مصافحه و احوال پرسی، ابراز ارادت به کوچک ترها و... را در پیش بگیرید.
به نظرات و عقاید دیگران احترام گذارده و هرگز نقاط ضعف و احساساتشان را تحریک نکنید.
با افراد حلیم، صبور، غیرعصبی و خوشمشرب بیشتر معاشرت کرده و از دوستی و همنشینی با افراد تند مزاج بپرهیزید. امام علی(علیه السلام) میفرمایند:
(جَلِیسُ الْخَیْرِ نِعْمَةٌ؛ همنشین خوب نعمتی است، زیرا که نمی شود که خوبی او در همنشین اثر نکند)[6]
همچنین فرمودند:
(جَلِیسُ الشَّرِّ نَقِمَةٌ؛ همنشین بد عذابی است؛ زیرا که نمی شود که بدی او در همنشین سرایت نکند)[7]
در برخی مواقع حالت فرد بردبار را به خود بگیرید. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میفرماید:
( إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ ؛[8] اگر بردبار نیستی، وانمود کن که بردباری؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و بزودی یکی از آنان نشود)
با زشت دانستن رفتارهای خشونتآمیز، بهتر میتوان خشونت خود را کنترل کرد؛ بدین منظور از مطالعه احادیثی که در مذمّت غضب وارد شده غفلت ننمایید.
خشم، فرصتطلب است و در بدنی که خسته، فرسوده و بیمار است به آسانی جان میگیرد. در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم باید به خواب منظم، غذای خوب، لذّت از اوقات فراغت، تفریح، عبادت و معنویت خود اهمیت بیشتری دهید.
یکی از دلایل اصلی پرخاشگری فقدان مهارتهای اجتماعی اولیه است؛ بهگونهای که فرد به دلیل آنکه رفتار صحیح را نمیشناسد برای رسیدن به خواستههای خود و یا دفاع از حق خود بر خشونت تکیه میکند. سعی کنید از طریق آموزش مهارتهای اجتماعی، مشاهده رفتار اجتماعی دیگران و مطالعه زندگی افراد شایسته، یاد بگیرید که چگونه باید در موقعیتهای اجتماعی مختلف به تحریکهای دیگران پاسخ دهید که آرامشتان از دست نرود.
روحیه عفو و گذشت را در خود تقویت کنید. به قدرت خداوند بر شما و انتظاری که از او در قبال خطاهایتان دارید فکر کنید. وقتی شما کسی را میبخشید، به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان داده و به خودتان شانس یک زندگی تازه که در آن تنفّرهای کهنه و مزمن جایی ندارند، میدهید؛ بنابراین، عفو هدیه به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودتان است.
پی نوشت ها
______________
[1]. کریس. ال. کلینکه، مهارتهای زندگی، ترجمه شهرام محمد خانی، ص240.
[2]. محمّد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 148، ح 14421.
[3]. محمّدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 70، ج269، ح9.
[4]. همان، ص272، ح23.
[5]. همان، ج 72، ص 321، ح50.
[6]. جمال الدین خوانساری، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم ، ج 3، ص 356، ش4719.
[7]. همان، ش4720.
[8]. محمّد باقر مجلسی ، بحارالأنوار، ج 68، ص 405، ح16.
- [سایر] توی انجمن اسلامی، جلسات با جوی صمیمی و تقریباً دوستانه ولی محترمانه برگزار میشود، ولی من خیلی آدم با ظرفیتی نیستم! زود جوگیر میشوم و بعضی وقتها کنترلم از دست میرود و شاید از مرزهای حیا میگذرم؛ به خاطر همین نمیدانم شرکت در این جلسات برایم مفید است یا نه؟
- [سایر] من بمرگ خیلی فکر میکنم هم مرگ خودم هم نزدیکانم و ازداخل قبر رفتن می ترسم و به همین خاطر زندگی واسم معنا نداره وگاهی باخودم میگم جهان دومی نیس آدم بامرگ هیچ میشه من چه کنم؟
- [سایر] اگر به هنگام تربیت و یاد دهی انضباط بچه ها عصبانی شدند چه کار باید بکنم؟
- [آیت الله مظاهری] اینجانب به خاطر بیماری که دارم، هر وقت روزه میگیرم به ضعف غیر قابل تحملی مبتلا میشوم و حتی گاهی از حال میروم، ولی در عین حال راضی نمیشوم روزهام را بخورم. آیا گرفتن روزه با این حال، صحیح است؟ و آیا برای روزه بریء الذمّه میشوم؟
- [سایر] من دختری هستم خیلی غمگین، با اینکه همه چیز در زندگی برایم مهیا است باز هم افسردهام. احساس میکنم دخترهای دیگر از من خیلی سرتر هستند و از اینکه من این زیبایی را ندارم، دلگیر میشوم. نسبت به دیگر دخترهای فامیل، لاغرتر هستم و به قول خودشان مؤمنتر. ولی اشتباه میکنند! مسئله دیگر، خواستگارهایم میباشند، نمیدانم چرا وقتی برایم خواستگار میآید، خوشحال نمیشوم! فکر میکنم به خاطر این است که بعد از دیدن میگویند: لاغر یا زشت یا خشک مقدس است. من نمیدانم چه گناهی کردهام که این همه باید حرف بشنوم، خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند بارها و بارها این حرف را به خودم گفتهام که اینها چی هست! که انسان بخواهد خودش را ناراحت کند ؛ ولی نمیدانم این دل صاحب مرده چرا راضی نمیشود. لطفاً شما مرا راهنمایی کنید؟
- [سایر] من به شدت عصبی هستم و اصلا نمیتونم عصبانیتمو کنترل کنم یک مسئله کوچک به شدت میتونه منو عصبانی کنه تمام راه هایی که برای آرامش هست هم رفتم اما بی فایده بوده لطفا راهنماییم کنید.
- [سایر] من به دلیل رعایت مسائل بهداشتی و ترس از بیماری فرزند خردسالم، مانع از خاک بازی و آب بازی او میشوم. آیا این کار را تأیید میکنید؟
- [سایر] به پسری علاقه دارم ولی نمیدانم او هم به من علاقه دارد یا نه. و بخاطر وی خواستگارهای خودم را رد کرد. آیا کار درستی است؟
- [سایر] به نام حق شرمنده که از خوندن سوالهای ما عصبانی می شوید اما یک سوال از خدمتتون داشتم آیا نوشتن حدیث ویا سخنی از امامان در سایت ایرادی داره که حذفش میکنید ؟ من فقط به خاطر اینکه دوستان سایت شاید به خاطر مشغله کاری که دارن کمتر بتونن این سخنان را بخوانند و حداقل با خوندن مطالب سایت از این سخنان هم بهره ببرن این کار را کردم ، 3 سوال دیگرم هم که جواب ندادین
- [آیت الله مظاهری] دانشآموز دبیرستانی هستم و همیشه سعی میکنم خودم را به خدا نزدیکتر کنم. وقتی شرایط معنویام خوب میشود، نمیدانم شیطان از کجا میآید و مرا وسوسه میکند و باعث افزایش شهوتم میشود و مجبور به دیدن فیلم و عکسهای مبتذل در اینترنت میشوم. هرچهقدر از راههایی که برای مقابله با شیطان وجود دارد، از قبیل ذکرها و دعاها استفاده میکنم؛ ولی پاسخگو نیست و مثل اینکه شیطان زمام را از من گرفته است و مرتکب گناه میشوم. از این شرایط خیلی ناراحت هستم. چگونه این موجود لعین را از خود دور کنم؟
- [آیت الله سیستانی] - اگر معتکف به خاطر کار ضروری از مسجد خارج شود ولی مدّت خروجش طولانی گردد، به گونهای که صورت اعتکاف از بین برود، اعتکافش باطل است، هرچند خروجش از روی اکراه یا اجبار یا اضطرار و یا فراموشی باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مانعی ندارد که در قرارداد شرکت شرط کنند کسی که کار می کند بیشتر منفعت ببرد، یا بعکس شرط کنند کسی که کار نمی کند یا کمتر کار می کند بیشتر منفعت ببرد (به خاطر ارفاق یا علت دیگر) اما اگر قرار بگذارند تمام منافع را یک نفر ببرد صحیح نیست، ولی اگر قرار بگذارند تمام ضرر یا قسمت بیشتر آن را یکی بدهد صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] کسی که به گناهکار به خاطر گناهش احترام کند، یا به نیکوکار به خاطر کار نیکش بیاعتنایی کند، نظیر کاسبی که زنهای بدحجاب را بر زنهای باحجاب مقدّم بدارد، و یا به بدحجابها احترام کند و به زنهای باحجاب بیاحترامی نماید، اگر ملتزم به لوازم آن باشد کفر است، و اگر ملتزم نباشد گناهش بسیار بزرگ است، و اگر توبه نکند عذاب دردناکی هم در دنیا و هم در آخرت دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر چیزی ازسرمایه به خاطر کسب و کار از بین برود بطوری که جزء ضرر معامله حساب شود، می تواند مقدار آن را از منافع بردارد، ولی اگر به واسطه حوادث دیگری از بین برود (مانند سرقت وامثال آن) نمی تواند آن را از منافع کم کند، مگر این که با سرمایه باقیمانده نتواند کسبی که سزاوار شأن اوست انجام دهد.
- [آیت الله بروجردی] قسم چند شرط دارد:اوّل:کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچّه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کردهاند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بیقصد قسم بخورد.دوم:کاری را که قسم میخورد انجام دهد باید حرام و مکروه نباشد و کاری که قسم میخورد ترک کند باید واجب و مستحب نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد.سوم:به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود، مانند خدا و الله و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند، ولی به قدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق در نظر میآید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است.چهارم:قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست، ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد، صحیح است.پنجم:عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز میشود، قسم او به هم میخورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر به قدری مشقّت پیدا کند که نشود آن را تحمّل کرد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] قسم چند شرط دارد: اول کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد قسم بخورد؛ پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد. دوم کاری را که برای آن قسم می خورد باید حرام یا مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند؛ باید واجب یا مستحب نباشد و اگر قسم بخورد کار مباحی را به جا آورد؛ باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن بهتر از ترکش نباشد. سوم به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند خدا و اللّه. و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید؛ ذات مقدس حق در نظر می آید؛ مثل آنکه به خالق و رازق قسم بخورد؛ صحیح است؛ بلکه احتیاط وجوبی در غیر این صورت نیز عمل به قسم است. چهارم قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست؛ ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. پنجم عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعدا از عمل به آن عاجز شود؛ از وقتی که عاجز می شود قسم او به هم می خورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهد به قدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمل کرد.
- [امام خمینی] قسم چند شرط دارد: اول: کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر میخواهد راجع به مال خودش قسم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کردهاند، درست نیست، و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بیقصد قسم بخورد. دوم: کاری را که قسم میخورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب و مستحب نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. سوم: به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود مانند (خدا) و (اللَّه) و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند ولی بقدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق در نظر میآید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است.بلکه اگر به لفظی قسم بخورد که بدون قرینه، خدا به نظر نمیآید ولی او قصد خدا را کند بنا بر احتیاط باید به آن قسم عمل نماید. چهارم: قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. پنجم: عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قسم معین کرده عاجز شود یا برایش مشقت داشته باشد قسم او از وقتی که عاجز شده به هم میخورد.
- [آیت الله خوئی] قسم چند شرط دارد: (اول): کسی که قسم میخورد باید بالغ و عاقل باشد، و از روی قصد قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کردهاند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بیقصد قسم بخورد. (دوم): کاری را که برای انجام آن قسم میخورد، باید حرام یا مکروه نباشد و کاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب و مستحب نباشد، و اگر قسم بخورد که کار مباحی را بهجا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن بهتر از ترکش نباشد. (سوم): به یکی از اسامی خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود، مثل (خدا) و (الله) و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند، ولی به قدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق در نظر میآید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد، صحیح است، بلکه احتیاط وجوبی در غیر این صورت هم عمل به قسم نماید. (چهارم): قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. (پنجم): عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود از وقتی که عاجز میشود قسم او به هم میخورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهدی به قدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمل کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی با شرایط زیر قسم یاد کند باید به قسم خود عمل نماید و گرنه کفاره دارد: 1 کسی که قسم یاد می کند باید بالغ و عاقل باشد و اگر درباره مال خود قسم می خورد باید سفیه نباشد، همچنین حاکم شرع او را از تصرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، بنابراین قسم خوردن بچه و دیوانه و کسی که مجبورش کرده اند درست نیست، همچنین اگر در حال عصبانی بودن بدون اراده و قصد قسم بخورد. 2 کاری را که برای انجام آن قسم می خورد باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قسم بر ترک آن می خورد واجب و مستحب نباشد و اگر برای انجام کار مباحی قسم می خورد باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، همچنین اگر قسم برای ترک کار مباحی می خورد باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. 3 به یکی از نامهای خداوند قسم یاد کند خواه نامی باشد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود، مانند (خدا) و (الله) یا نامی که به غیر او نیز گفته می شود، ولی از قرائن معلوم است که مقصودش خداست، بلکه اگر به نامهایی قسم یاد کند که بدون قرینه خدا به نظر نمی آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط واجب باید به آن قسم عمل کند. 4 قسم را باید به زبان بیاورد، بنابراین اگر در قلبش بگذراند کافی نیست و در کتابت و نوشتن احتیاط، عمل به آن است، ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. 5 عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد ولی بعداً عاجز شود یا مشقت شدید داشته باشد از همان وقت که چنین شده قسم او به هم می خورد.
- [آیت الله نوری همدانی] قَسَم چند شرط دارد : اوّل : کسی که قَسَم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر می خواهد راجع به مال خودش قَسَم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصّرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قَسَم بخورد پس قَسَم خوردن بچّه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند ، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قَسَم بخورد . دوّم : کاری را که قَسَم می خورد انجام دهد ، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قَسَم می خورد ترک کند ، باید واجب و مستحبّ نباشد و اگر قَسَم بخورد که کار مباحی را بجا آورد ، باید ترک آن را نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قَسَم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد . سوّم : به یکی از اسمهای خداوند عالم قَسَم بخورد که به غیر ذات مقدّس او گفته نمی شود مانند ( خدا ) و ( اَلله ) و نیز اگر به اسمی قَسَم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ؛ ذات مقدّس حقّ در نظر می آید ، مثل آنکه به خالق و رازق قَسَم بخورد صحیح است بلکه اگر به لفظی قَسَم بخورد که بدون قرینه ، خدا به نظر نم آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قَسَم نماید . چهارم : قَسَم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قَسَم بخورد است . پنجم : عمل کردن به قَسَم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قَسَم می خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قَسَم معیّن کرده عاجز شود یا برایش مشقّت داشته باشد قَسَم او از وقتی که عاجز شده بهم مس خورد .