من خیلی درس میخوانم، حتّی بعضی مواقع صفحههای دفترم نیز هنگام امتحان یادم میآید؛ ولی جوابها را فراموش میکنم به من بگویید چه کنم تا در امتحاناتم موفق باشم و اضطراب از من دور شود؟ پاسخ : از سؤال شما چنین فهمیده میشود که اضطراب امتحان، شما را رنج میدهد. این نوع اضطراب فرد را در خصوص تواناییهایش دچار تردید میسازد و توان او را برای مقابله با موقعیت امتحان کاهش میدهد. فردی که اضطراب امتحان دارد، ممکن است درس را بداند؛ امّا شدت اضطراب، وی را از آشکار ساختن معلوماتش باز دارد. این اضطراب میتواند دو علت عمده داشته باشد: آشکار و پنهان. 1. علت آشکار؛ علت آشکار اضطراب امتحان، هراس از تحقیر و آبروریزی است. فرد احساس میکند اگر موفق نشود، در برابر دوستان یا خانوادهاش تحقیر میشود و آبرویش میرود. در واقع احساس میکند عزت نفس و غرورش با موفقیت ارتباط دارد و اگر امتحان را خراب کند، از احترام دیگران محروم میشود یا از دانشگاه اخراج میگردد. 2. علت پنهان؛ گاه انسان بدان سبب که خود را به حرکت در مسیر طراحی شده، به وسیله دیگران ناگزیر میبیند، دچار اضطراب میشود. برخی از پژوهشگران عواملی مانند فقدان مهارتهای مطالعه را سبب اضطراب میدانند و میگویند: (چون فرد نمیداند چگونه و به چه روشی مطالعه کند، مطالب را خوب دریافت نکرده، هنگام امتحان مضطرب میشود). در این صورت، باید به مهارتهای مطالعه توجّه کافی مبذول شود و مطالب علمی و درسی با برنامهریزی صحیح و بهرهگیری از روشهای صحیح مطالعه شود تا هنگام امتحان مشکلی پیش نیاید. روشهای کاهش اضطراب امتحان: 1. یاد خدا؛ با وضو در جلسه امتحان حاضر شوید، نام خدا را با توجّه کامل بر زبان جاری کنید و از او یاری جویید. 2. روی آوردن به خودگویی مثبت؛ برخی افراد در خلال موقعیتهای اضطراب (نظیر امتحان)، در حالت خودگویی منفی فرو میروند و عباراتی چون (با هیچ چیز درست نخواهد شد) و (من در این امتحان موفق نمیشوم) را بر زبان میرانند! این خودگوییها به افزایش سطح اضطراب و کاهش کارآمدی فرد میانجامد. بنابراین، فرد باید به جای خودگوییهای منفی، به خودگوییهای مثبت روی آورد؛ مانند (گام به گام پیش میروم)؛ (میتوانم بر این موقعیت امتحان مسلط شوم). 3. فرمان به خویشتن؛ هنگام امتحان به خود بگویید: اضطراب قبل از امتحان، پدیدهای طبیعی است و هر کس ممکن است دچار آن شود. این اضطراب سبب نمیگردد امتحانم را خراب کنم و حتّی باعث میشود خود را بیشتر و بهتر آماده سازم. 4. بیان اغراقآمیز اضطراب؛ اندکی قبل از امتحان احساس اضطراب خود را به طور اغراقآمیز بیان کنید؛ مثلاً بگویید: قلبم از شدت تپش میخواهد بیرون بزند. حتّی به دوستانتان بگویید: (بچهها این قدر ترسیدهام که گویا قلبم از سینه بیرون زده است). سعی کنید این احساس خود را پنهان نسازید. هر قدر این احساس در شما بماند، شدتش بیشتر میشود. آشکار کردن این احساس، باعث میشود دوستانتان تذکر دهند: جای نگرانی نیست، ما هیچ احساس بدی نداریم. تو بیجهت چنین احساسی پیدا کردهای. همین گفت و گوها و آشنایی با موقعیتهای دوستانتان، اضطراب را کاهش میدهد. 5. زودتر در محل آزمون حضور یافتن؛ ساعتی قبل از امتحان در محل حاضر شوید؛ ولی از مطالعه و بحث درباره امتحان بپرهیزید. 6. پدید آوردن آرامش فیزیکی؛ وقتی روی صندلی آزمون نشستید، دقایقی پیش از شروع امتحان - بیآنکه توجّه کسی را جلب کنید - چند نفس عمیق بکشید. سپس همه عضلات بدن را یکباره منقبض سازید، چند ثانیه صبر کنید و آن گاه همه را رها کرده، به آرامشی که از نوک پنجههای پا به طرف بالا میآید توجّه کنید. در این هنگام، آرامش را به تمام نقاط بدنتان ببرید و آرام و آرامتر شوید. دوباره چند نفس عمیق بکشید و به خود چنین تلقین کنید: (راحتم، خیلی راحتم، آمادهام به خوبی امتحان دهم). 7. پدید آوردن آرامش روانی؛ هنگام امتحان، وقتی جای مناسب یافتید و نشستید، چشمهایتان را ببنیدید و منظره زیبایی را که قبلاً دیدهاید (رودخانه آرام، کوهستان پر برف، چمنزار زیبا و...)، در ذهن مجسم کنید. خود را در آن محل زیبا ببینید و آرامشی را که میتوانید در آن مکان داشته باشید، احساس کنید. پس از چند ثانیه، چشمهایتان را باز کنید و با این احساس آرامش به استقبال امتحان بروید. 8. پاسخ گزینشی به پرسشها؛ قبل از پاسخ دادن به پرسشها، به اجمال در آنها بنگرید. نخست به پرسشهایی که پاسخش را کاملاً میدانید، پاسخ دهید و سپس سراغ دیگر سؤالها بروید. امیدواریم با توجّه به آنچه درباره اضطراب و (اضطراب امتحان) بیان شد و اهتمام کامل و دقیق به راهکارهای ارائه شده، اضطراب امتحان را به حداقل ممکن کاهش دهید. البتّه این هدف به تدریج به دست میآید. بیتردید با اجرای پیوسته نکات کاربردی یاد شده، به موفقیت کامل دست خواهید یافت.
من خیلی درس میخوانم، حتّی بعضی مواقع صفحههای دفترم نیز هنگام امتحان یادم میآید؛ ولی جوابها را فراموش میکنم به من بگویید چه کنم تا در امتحاناتم موفق باشم و اضطراب از من دور شود؟
من خیلی درس میخوانم، حتّی بعضی مواقع صفحههای دفترم نیز هنگام امتحان یادم میآید؛ ولی جوابها را فراموش میکنم به من بگویید چه کنم تا در امتحاناتم موفق باشم و اضطراب از من دور شود؟
پاسخ :
از سؤال شما چنین فهمیده میشود که اضطراب امتحان، شما را رنج میدهد. این نوع اضطراب فرد را در خصوص تواناییهایش دچار تردید میسازد و توان او را برای مقابله با موقعیت امتحان کاهش میدهد. فردی که اضطراب امتحان دارد، ممکن است درس را بداند؛ امّا شدت اضطراب، وی را از آشکار ساختن معلوماتش باز دارد. این اضطراب میتواند دو علت عمده داشته باشد: آشکار و پنهان.
1. علت آشکار؛ علت آشکار اضطراب امتحان، هراس از تحقیر و آبروریزی است. فرد احساس میکند اگر موفق نشود، در برابر دوستان یا خانوادهاش تحقیر میشود و آبرویش میرود. در واقع احساس میکند عزت نفس و غرورش با موفقیت ارتباط دارد و اگر امتحان را خراب کند، از احترام دیگران محروم میشود یا از دانشگاه اخراج میگردد.
2. علت پنهان؛ گاه انسان بدان سبب که خود را به حرکت در مسیر طراحی شده، به وسیله دیگران ناگزیر میبیند، دچار اضطراب میشود.
برخی از پژوهشگران عواملی مانند فقدان مهارتهای مطالعه را سبب اضطراب میدانند و میگویند: (چون فرد نمیداند چگونه و به چه روشی مطالعه کند، مطالب را خوب دریافت نکرده، هنگام امتحان مضطرب میشود). در این صورت، باید به مهارتهای مطالعه توجّه کافی مبذول شود و مطالب علمی و درسی با برنامهریزی صحیح و بهرهگیری از روشهای صحیح مطالعه شود تا هنگام امتحان مشکلی پیش نیاید.
روشهای کاهش اضطراب امتحان:
1. یاد خدا؛ با وضو در جلسه امتحان حاضر شوید، نام خدا را با توجّه کامل بر زبان جاری کنید و از او یاری جویید.
2. روی آوردن به خودگویی مثبت؛ برخی افراد در خلال موقعیتهای اضطراب (نظیر امتحان)، در حالت خودگویی منفی فرو میروند و عباراتی چون (با هیچ چیز درست نخواهد شد) و (من در این امتحان موفق نمیشوم) را بر زبان میرانند! این خودگوییها به افزایش سطح اضطراب و کاهش کارآمدی فرد میانجامد. بنابراین، فرد باید به جای خودگوییهای منفی، به خودگوییهای مثبت روی آورد؛ مانند (گام به گام پیش میروم)؛ (میتوانم بر این موقعیت امتحان مسلط شوم).
3. فرمان به خویشتن؛ هنگام امتحان به خود بگویید: اضطراب قبل از امتحان، پدیدهای طبیعی است و هر کس ممکن است دچار آن شود. این اضطراب سبب نمیگردد امتحانم را خراب کنم و حتّی باعث میشود خود را بیشتر و بهتر آماده سازم.
4. بیان اغراقآمیز اضطراب؛ اندکی قبل از امتحان احساس اضطراب خود را به طور اغراقآمیز بیان کنید؛ مثلاً بگویید: قلبم از شدت تپش میخواهد بیرون بزند. حتّی به دوستانتان بگویید: (بچهها این قدر ترسیدهام که گویا قلبم از سینه بیرون زده است). سعی کنید این احساس خود را پنهان نسازید. هر قدر این احساس در شما بماند، شدتش بیشتر میشود. آشکار کردن این احساس، باعث میشود دوستانتان تذکر دهند: جای نگرانی نیست، ما هیچ احساس بدی نداریم. تو بیجهت چنین احساسی پیدا کردهای. همین گفت و گوها و آشنایی با موقعیتهای دوستانتان، اضطراب را کاهش میدهد.
5. زودتر در محل آزمون حضور یافتن؛ ساعتی قبل از امتحان در محل حاضر شوید؛ ولی از مطالعه و بحث درباره امتحان بپرهیزید.
6. پدید آوردن آرامش فیزیکی؛ وقتی روی صندلی آزمون نشستید، دقایقی پیش از شروع امتحان - بیآنکه توجّه کسی را جلب کنید - چند نفس عمیق بکشید. سپس همه عضلات بدن را یکباره منقبض سازید، چند ثانیه صبر کنید و آن گاه همه را رها کرده، به آرامشی که از نوک پنجههای پا به طرف بالا میآید توجّه کنید. در این هنگام، آرامش را به تمام نقاط بدنتان ببرید و آرام و آرامتر شوید. دوباره چند نفس عمیق بکشید و به خود چنین تلقین کنید: (راحتم، خیلی راحتم، آمادهام به خوبی امتحان دهم).
7. پدید آوردن آرامش روانی؛ هنگام امتحان، وقتی جای مناسب یافتید و نشستید، چشمهایتان را ببنیدید و منظره زیبایی را که قبلاً دیدهاید (رودخانه آرام، کوهستان پر برف، چمنزار زیبا و...)، در ذهن مجسم کنید. خود را در آن محل زیبا ببینید و آرامشی را که میتوانید در آن مکان داشته باشید، احساس کنید. پس از چند ثانیه، چشمهایتان را باز کنید و با این احساس آرامش به استقبال امتحان بروید.
8. پاسخ گزینشی به پرسشها؛ قبل از پاسخ دادن به پرسشها، به اجمال در آنها بنگرید. نخست به پرسشهایی که پاسخش را کاملاً میدانید، پاسخ دهید و سپس سراغ دیگر سؤالها بروید.
امیدواریم با توجّه به آنچه درباره اضطراب و (اضطراب امتحان) بیان شد و اهتمام کامل و دقیق به راهکارهای ارائه شده، اضطراب امتحان را به حداقل ممکن کاهش دهید. البتّه این هدف به تدریج به دست میآید.
بیتردید با اجرای پیوسته نکات کاربردی یاد شده، به موفقیت کامل دست خواهید یافت.
- [سایر] من خیلی درس میخوانم، حتّی بعضی مواقع صفحههای دفترم نیز هنگام امتحان یادم میآید؛ ولی جوابها را فراموش میکنم. هنگام امتحان چنان نگران میشوم و در دلهره فرو میروم که هیچ کاری نمیتوانم بکنم! به من بگویید چه کنم تا در امتحاناتم موفق باشم و این اضطراب از من دور شود؟
- [سایر] من خیلی درس می خوانم، حتّی بعضی مواقع صفحه های دفترم نیز هنگام امتحان یادم می آید؛ ولی جواب ها را فراموش می کنم. هنگام امتحان چنان نگران می شوم و در دلهره فرو می روم که هیچ کاری نمی توانم بکنم! به من بگویید چه کنم تا در امتحاناتم موفق باشم و اضطراب از من دور شود؟
- [سایر] بیشتر وقت ها که درس میخوانم و مطالعه میکنم مطالب در ذهن من نمیماند و خیلی زود فراموش میشود. این مسأله گاهی اوقات من را از مطالعه دلسرد میکند، نمیدانم چرا؟ آیا راهکاری برای افزایش حافظه هست؟
- [آیت الله مظاهری] من وقتی روزه میگیرم دچار ضعف میشوم و در اوقات عادی مشکلی ندارم، ولی اگر امتحان داشته باشم، نمیتوانم به خوبی درس بخوانم و در ماه مبارک رمضان گذشته امتحان داشتم و چون درسها را تا آن زمان مطالعه نکرده بودم، دچار این اضطراب شدم که شاید با گرفتن روزه نتوانم در امتحان موفّق شوم. به همین جهت روزه نگرفتم. البتّه با تمام شدن امتحانات، باقیمانده ماه مبارک را روزه گرفتم. در این صورت، حکم روزههایی را که برای امتحان نگرفتم، چیست؟ و از نظر قضا و کفاره چه وظیفهای دارم؟
- [سایر] سلام ،من در حل حاضر در حل نوشتن تز فوق لیسانسم هستم، در آلمان درس میخونم، وقتی اینجا آمدم مدرکِ لیسانسِ من موردِ قبول نبود و باید از اول میخواندم، و یکسال هم زبانِ آلمانی ، خلاصه غیر از 4 سال که ایران درس خواندم الان 8 سالِ که اینجا دارم درس میخوانم، احساسِ خیلی بعدی دارم ،خیلی ناامیدم، در تمام طولِ تحصیل باید هزینه زندگیم و در میاوردم، از کارگری گرفته تا الان که در دانشگاه کار میکنم، کلا نمیتونم در موردِ خودم خودم قضاوت کنم ،گاهی فکر میکنم کم کاری کردم و باید بیشتر درس میخوندم و موفق نیستم، و نمیدونم که باید دکترا بکنم یا نه چون اون هم 5سال طول میکشه ، گاهی فکر میکنم که اصلا تو این رشته استعداد نداشتم و گار نه باید همهٔ نمرههام 1 میشد! سوالام اینِ که چه جوری هر کس میتونِ در موردِ خودش قضاوت کنِ و بفهمه که در زندگی به اندازه که میشدِ تلاش کرده؟
- [سایر] باسلام من کلاس دوم راهنمایی هستم و وضعیت درسی من درحد عالی است. اما مشکلی در رابطه بادرس خواندن دارم که به نظرم حل نشدنی است.هر وقت که میخواهم برای امتحان درس بخوانم اضطراب امتحان به سراغم میاید که بعضی مواقع حتی مرا به گریه دچار میکند هرچه قدر هم تلاش میکنم تابه چیز دیگری به غیر از درسم فکر نکنم نمیشود. وقتی یک سوال رادو سه بار می خوانم ومطمئن میشوم که ان سوال رابلدم کتاب را میبندم وان سوال رااز خودم میپرسم اما باز هم جواب دادن به همان سوال برایم مشکل است.
- [سایر] دختری دارم 11ساله که در کلاس پنجم درس می خواند بسیار باهوش و موفق است، اما قبل از امتحان بسیار اضطراب دارد. همینطور وسواس روی انجام زود و به موقع تکالیفش به طوری که تا تکالیفش تمام نشود هیچ کاری انجام نمی دهد حتی خوردن ،گاهی ضعف گرفته و عصبانی می شود و وقتی مجبورش می کنم چیزی بخورد ارام می شود،سوالم این است برای کم شدن اظطراب وارامش چه نوع خوراکی هایی مفید است، و برای کم شدن وسواس او چه می توان کرد؟
- [سایر] سلام و خسته نباشید سوال من در رابطه باپسر 11 ساله ام هست من دو پسر دارم که مشکل من باپسر بزرگترم که 11 ساله هست میباشد پسر من از سن شش ماهگی در اتاق جدا میخوابید و هیچوقت احساس ترس یا نامنی نمیکرد ولی الان نزدیک یکسال هست که حاضر نیست در اتاق خود بخوابد حتی با وجود برادر 4 اله اش باز نیمه های شب میبینم که امده کنار من وپدرش خوابیده و حتی زمانی که خاله اش که 18 سال سن دارد در اتاق او میخوابید (نزدیک 3 ماه مهمان ما بود) بازم در نیمه های شب به اتاق ما میامد و این مسله خیلی برای ما نگران کننده شده است و مسله دوم که او بسیار دچار اظطراب میشود امتحان دارد یا کلاس زبان یا موسیقی میرود بیشتر مواقع دچار استرس میباشد و این مسله باعث میشود مدام به دستشویی برود وعلت رو من نمیفهم البته بگوییم او خیلی بچه با استعدادی هست و به زبان انگلیسی مثل زبان مادری تسلط کامل دارد و در درس و زن ویلون هم بسیار موفق میباشد ممنون میشوم مرا راهنمایی کنید
- [سایر] سلام و عرض خسته نباشید ، خانوم عطاریان من یه مشکل بزرگی دارم و اون اینه که حدود یه سال دچار وسواس فکری هستم و اینجوری هست که توی نمازام یه فکرای توهین به مقدسات تو ذهنم میاد که گاهی وقتا میتونم کنترلش کنم ولی بیشتر وقتا نمیتونم ، هم به مشاوره هم به دکتر روان پزشک مراجعه کردم برام قرص فلوکستین و هالوپریدول دادن حدود سه ماهه دارم میخورم ولی خیلی فرقی تو خودم حس نکردم جز اینکه این قرصا باعث شده نتونم درس بخونم بخاطر بی حال شدن و عدم تمرکز ، البته فکرام تا حدودی کمتر شده و گاهی حس میکنم میتونم کنترلش کنم ، حالا سوال اصلی من از شما اینه که من که هم راه دارویی رو امتحان کردم هم روانشناسی رو ، و با توجه به اینکه این فکرا فقط موقع نماز برام پیش میاد خاستم بپرسم نمیشه مثلن یه مدت طولانی نماز نخونم تا اصلن این افکار رو فراموش کنم؟ البته این سوال رو با مسئولیت خودم میگم ، آخه نمازی که باید مایه ی آرامشم باشه شده جایی برای استرس و اضطراب ، مثلن اگه یکی دو ماه نخونم و بعدش قضایی اش رو بجا بیارم کم کم ، احتمال اینکه بیماریم بهبود پیدا کنه هست خودم که اینتوری فکر میکنم ، ممنون میشم راهنماییم کنید ، با تشکر
- [سایر] سلام استاد بزرگوار وپدر مهربانم ایام نورانی ماه رضوی و ولادت اما رضا را به شما تبریک میگم میدونم شما مشغله ی زیادی دارید واین از بزرگواری ومهربانی شماست که وقت خودتون را در اختیار مردم وبخصوص جوانها میگذارید قبلا هم تو کلاس اشاره کرده بودید که به دلیل کار زیادموقع خوندن پیامها خیلی خسته هستید برای همین همیشه سعی میکردم موضوع مورد نظرم رو در سایت جستجو کنم والبته جوابم رو میگرفتم چون شما همیشه به پیامها جامع جواب میدهید اما اینبار مسائلی برام پیش اومده که احساس درماندگی میکنم و نیازمند راهنمایی شما هستم: 1-25 سال دارم لیسانس زیست شناسی-بیکار وخیلی خیلی علاقه مندم به ادامه تحصیل 2-مادرم تو زندگیش رنج زیادی کشیده واز زمانی که یادم میاد دائما به من میگفت نباید ازدواج کنم وفقط به درس فکر کنم شاید به این دلیل همیشه یه حالت ترس واضطراب نسبت به ازدواج داشتم وتا به حالا خواستگاری به منزلمون نیمده 3-سال گذشته مادرم به سرطان مبتلا شد وبعد از اتمام درمانش یعنی خرداد امسال به طور جدی تصمیم گرفتیم به خاطر روحیه ی مادرم به ... نقل مکان کنیم چون اقوام مادرم ساکن اینجا هستند 4-فرهنگ وآداب ورسوم این شهر خیلی متفاوت با فرهنگیه که من درتهران با اون بزرگ شدم اینجا درابتدای کار مادرها به خواستگاری می آیند(البته صد در صد بدون گل وشیرینی )ارزش دختر هم اینجا به جهیزیه ومهریه ی بالاست درواقع مواردی رو که شما در یادداشت الو هند جگر خوار ذکر کردید من به عینه وشدیدتر اینجا دیدم به علاوه اینجا تحصیل برای دختر خانمها اصلا مهم نیست 5-من به حضرت امام وحضرت آقا خیلی ارادت دارم اما متاسفانه اینجا از سوی فامیل ، این اعتقادم به سخره گرفته میشه واکثرا حالت تهاجمی میگیرند و توهین میکنند بیشتر مواقع سعی میکنم با روشهایی که شما گفتید بحث رو عوض کنم اما گاهی زیر بار نمیرند ومجبورم سکوت کنم با شرکت در کلاس مجردها نگاهم کلا به ازدواج تغییر کرد و تصویر خوب وروشنی از ازدواج در ذهنم ترسیم شد اما اینجا طرز فکرها خیلی متفاوته، از طرفی هنوز نتوستم با زندگی کردن تو این شهر که برای من غریبه ودوری از تهران ودوستانم خیلی خوب کنار بیام حالا موندم چی کار کنم شرمنده پیامم طولانی شد ممنون میشم اگر من رو راهنمایی کنید یکشنبه ها که میرسه خیلی دلتنگ کلاس مجردها میشم من دور سوم ثبت نام کردم وبدلیل نقل مکان ،حضورم در کلاس کوتاه بود اما خدا را به خاطرتمام لحظاتش شکر میکنم همیشه به یادتون هستم ودعاگو انشالله که خودتون و خانواده ی گلتون همیشه سلامت باشید وزندگیتون همیشه پر از خیر وبرکت باشه التماس دعا یاعلی