هیچ وقت حس نکرده بودم حسود هستم چون معمولا به هیچ یک از داشته های دیگران احساس حسودی نمی کردم. اما چند وقت است حس می کنم به پیشرفت معنوی یکی از دوستانم احساس حسادت می کنم این حس خیلی عذابم می دهد. چکار کنم؟ خوشحالیم باردیگر شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.البته ما هم با شما هم عقیده هستیم و الان هم اعتقاد داریم شما انسانی حسود نیستید.این نوع نگاه شما به امور معنوی دوستتان نشان از اعتقاد قلبی پاک شما می باشد و طبق سفارش بزرگان، انسان باید در امور معنوی همیشه به افراد بالاتر از خود نگاه نماید و تلاش نماید خود را در راستای آنها قرار دهد.لذا به خود تبریک بگویید و سعی نمایید بجای اینکه غصه بخورید که او چرا به این مقام رسیده است سعی نماید به چگونگی این مسیر فکر نمایید.بهترین راه هم صحبت و همنشینی با ایشان است و از او بخواهید در این مسیر الهی برای شما راهنما باشد.رابطه عاطفی مثبت بین خود و دوستتان ایجاد نمایید و زمینه روانی برای محبت و دوستی فراهم نمایید.بدین ترتیب این حس شما بسوی نیکی و اظهار لطف تغییر جهت خواهد داد و زمینه حسادت از بین رفته و آثار روانی نامطلوب آن نیز از بین می رود.خداوند در قران می فرماید وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ) نیکی و بدی یکسان نیستند،بدی را با نیکی پاسخده تا ببینی آنکه بین تو و او دشمنی است به دوستی صمیمی تبدیل می شود)فصلت 34.با توجه به این دستور قرآنی سعی نمایید در کنار هم برنامه ریزی دینی داشته باشید.مثلا با هم قرار بگذارید برای نماز صبح شما را هم با یک پیامک یا زنگ زدن بیدار نماید یا در کنار هم زیارت عاشورا و...را زمزمه نمایید.با این روش هم از این احساس خلاصی یافته و هم از وجود این احساس برای پیشرفت معنوی خود استفاده نموده اید و به جای اینکه خود را فردی حسود بدانید به حالات و مقامات معنوی دوستتان غبطه می خورید که بسیار مهم و تاثیر گذار در پیشرفت شما می باشد. لذا برای جلوگیری از رشد و ظهور حسادت در زمینه های دیگر لازم است توجه داشته باشید که بجای ملامت و سرزنش خود در پی حذف علتهای آن گامهای موثری بردارید. اگر در این زمینه نسبت به دوستتان این حس را دارید تلاش نمایید تا این ضعف را در خود از بین ببرید به این نکته همیشه توجه داشته باشید که هر کار خداوند از روی رحمت و حکمت است. دانستن اینکه هر کاری از روی حکمت است زمینه را برای قناعت و راضی بودن به آنچه که در دست دیگران است فراهم می نماید یعنی اگر من در این مقام و جایگاه نیستم شاید حکمتی در آن نهفته است که هنوز قابل درک برای من نیست. ما هم در کنار حرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیه برای شما انسانهای خواستار پاکی دعا می کنیم و منتظر مکاتبه بعدی و نظر شما نسبت به این مطالب هستیم تا در کنار یکدیگر به سمت وضعیت مطلوب حرکت نماییم. نویسنده: حامد محقق زاده
هیچ وقت حس نکرده بودم حسود هستم چون معمولا به هیچ یک از داشته های دیگران احساس حسودی نمی کردم. اما چند وقت است حس می کنم به پیشرفت معنوی یکی از دوستانم احساس حسادت می کنم این حس خیلی عذابم می دهد. چکار کنم؟
هیچ وقت حس نکرده بودم حسود هستم چون معمولا به هیچ یک از داشته های دیگران احساس حسودی نمی کردم. اما چند وقت است حس می کنم به پیشرفت معنوی یکی از دوستانم احساس حسادت می کنم این حس خیلی عذابم می دهد. چکار کنم؟
خوشحالیم باردیگر شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.البته ما هم با شما هم عقیده هستیم و الان هم اعتقاد داریم شما انسانی حسود نیستید.این نوع نگاه شما به امور معنوی دوستتان نشان از اعتقاد قلبی پاک شما می باشد و طبق سفارش بزرگان، انسان باید در امور معنوی همیشه به افراد بالاتر از خود نگاه نماید و تلاش نماید خود را در راستای آنها قرار دهد.لذا به خود تبریک بگویید و سعی نمایید بجای اینکه غصه بخورید که او چرا به این مقام رسیده است سعی نماید به چگونگی این مسیر فکر نمایید.بهترین راه هم صحبت و همنشینی با ایشان است و از او بخواهید در این مسیر الهی برای شما راهنما باشد.رابطه عاطفی مثبت بین خود و دوستتان ایجاد نمایید و زمینه روانی برای محبت و دوستی فراهم نمایید.بدین ترتیب این حس شما بسوی نیکی و اظهار لطف تغییر جهت خواهد داد و زمینه حسادت از بین رفته و آثار روانی نامطلوب آن نیز از بین می رود.خداوند در قران می فرماید وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ ) نیکی و بدی یکسان نیستند،بدی را با نیکی پاسخده تا ببینی آنکه بین تو و او دشمنی است به دوستی صمیمی تبدیل می شود)فصلت 34.با توجه به این دستور قرآنی سعی نمایید در کنار هم برنامه ریزی دینی داشته باشید.مثلا با هم قرار بگذارید برای نماز صبح شما را هم با یک پیامک یا زنگ زدن بیدار نماید یا در کنار هم زیارت عاشورا و...را زمزمه نمایید.با این روش هم از این احساس خلاصی یافته و هم از وجود این احساس برای پیشرفت معنوی خود استفاده نموده اید و به جای اینکه خود را فردی حسود بدانید به حالات و مقامات معنوی دوستتان غبطه می خورید که بسیار مهم و تاثیر گذار در پیشرفت شما می باشد.
لذا برای جلوگیری از رشد و ظهور حسادت در زمینه های دیگر لازم است توجه داشته باشید که بجای ملامت و سرزنش خود در پی حذف علتهای آن گامهای موثری بردارید. اگر در این زمینه نسبت به دوستتان این حس را دارید تلاش نمایید تا این ضعف را در خود از بین ببرید به این نکته همیشه توجه داشته باشید که هر کار خداوند از روی رحمت و حکمت است. دانستن اینکه هر کاری از روی حکمت است زمینه را برای قناعت و راضی بودن به آنچه که در دست دیگران است فراهم می نماید یعنی اگر من در این مقام و جایگاه نیستم شاید حکمتی در آن نهفته است که هنوز قابل درک برای من نیست. ما هم در کنار حرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیه برای شما انسانهای خواستار پاکی دعا می کنیم و منتظر مکاتبه بعدی و نظر شما نسبت به این مطالب هستیم تا در کنار یکدیگر به سمت وضعیت مطلوب حرکت نماییم.
نویسنده: حامد محقق زاده
- [سایر] برای درمان حسادت باید چیکار کرد و اینکه آیا راههای عملی برای خودسازی و جلوگیری از این حس وجود دارد؟ من میدونم خیلی بده و از نظر دینی هم کاری مذموم هستش ولی خوب نمی دونم که چطور می تونم از اون جلوگیری کنم چون ناخود آگاه به من دست می ده و عذابم میده.
- [سایر] 1-علت حسادت چیست ؟ چرا انسانی حسود می شود؟ 2-حال کسانی که به آن دچار هستند چطور می شود آن را درمان نمود؟ 3-آیا کسی که حسود است دیگران باعث شدند او حسود گردد؛ یعنی نوع برخورد آنها باعث شده در او این احساس به وجود آید؟ 4-نظر قرآن در موردحسودان چیست؟ و چطور باید با آنان برخورد نمود؟ 5-و حال اگر آن درمان شد برای اینکه به آن دوباره مبتلا نگردیم چه کار لازم است انجام دهیم؟ 6-آیا انسان حسود نسبت به همه افراد حسود است یا نه افراد خاصی؟ حال اگر جواب افراد خاص است مثلاً چه افرادی و چرا (آیا در مورد کسانی که خیلی دوستشان دارد....)؟(این سؤال را به این دلیل مطرح نمودم چون دیدم برخی از افراد نسبت به افراد خاصی حسود هستند) 7-برای اینکه به آن مبتلا نگردیم باید چه کار کرد؟ 8-آثار حسادت چیست؟ 9-ضررها و ضربه هایی که به شخص حسود وارد می گردد بیشتر از چه جنبه است (روحی و ...)و اگر ممکن است از همه جنبه ها برایم موضوع راباز کنید؟ 10-اگر کسی خود را در مورد حسادت نسبت به دیگران اصلاح نکند و همین روند را ادامه دهد چه ضررهایی به دیگران وارد می کند؟ 11-آیا ضرر و ضربه هایی که به خودش وارد می کند بیشتر است یا ضرر و ضربه هایی که به دیگران و یا جامعه وارد می کند؟ 12-آیا برای کسانی که خود را اصلاح نکنند عذابی در پیش است منظور در آخرت ؟ 13- آیا عذابی است حتی برای کسانی که این صفت بد را مبتلا هستند ولی خود از داشتن آن رنج می برند و به قول خود بی گناهند و دست خودشان نیست؟ 14-آیا به غیر از عذاب اخروی عذاب دنیوی هم دارد؟ 15-جایگاه شخص حسود در جامعه؟ 16-آیا هم نشینی با شخص حسود تأثیری در ما دارد؟یعنی این امکان هست ما هم حسود شویم؟ 17-حسودان بیشتر جوانان هستند یا نه همه قشر ها را شامل می شود در واقع منظورم این است که آیا داشتن این صفت بد در یک دوره سنی است یا نه داشتن آن در همه گروه های سنی یکسان است و محدود به سن نیست؟ 18-نظر روان شناسان نسبت به حسودان؟ 19-خود کلمه حسود (مثلاً در قرآن) به چه معنا است ؟ 20-نقطه مقابل حسادت چیست؟ شرح دهید؟
- [سایر] من احساس می کنم فردی هستم که کمبود اعتماد به نفس دارم و افسرده ام. زمانی این احساس من شروع شد که اثر حادثه ای بینی ام قوسی برداشت و خیلی نافرم شد. از آن موقع نمی خواهم زیاد بیرون بروم و دوست ندارم کسی مرا از نیم رخ ببیند. وقتی با دوستانم هستم این حس کمتر به من دست می دهد و وقتی با خانواده ام هستم برعکس است. دوست ندارم در جمع غریبه ها حضور پیدا کنم و حساسیت بیشترم روی پسرها هست. لطفا بگوئید چکار کنم؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید. من دچار مشکلی شدم که نمیدونم باید چکار کنم لطفا راهنماییم کنید. مرسی چند وقتی هست که در حین نگاه کردن به تلویزیون یا موقع خواب شب، به این فکر مردنم میفتم و احساس می کنم چیزی از عمرم نمونده و دچار ترس و استرس می شم، نمی دونم باید چکار کنم؟ یعنی کلا همه جوره از دنیا نا امید می شم و میگم دیگه واسه چی باید به زندگی ادامه داد و حتی قبل از کنکور ارشد امسالم هم همین حس رو نسبت به درس خوندن پیدا کرده بودم و با خودم می گفتم نهایتا هم کنکور قبول شم و درسم هم تموم شه خوب بعدش چی میشه، با اینکه من خودم خیلی دوست دارم به درسم ادامه بدم و کسی مجبورم نکرده برای ادامه تحصیل و ....... حالا نمیدونم چکار کنم؟!!!!! اصلا حس خوبی ندارم لطفا کمکم کنید.
- [سایر] من همیشه با این مسئله درگیرم که:هر وقت تو دوستام هستم احساس می کنم که می خواهند به من بی محلی کنند اما در تنهایی با هم خوبیم پس چرا باید در جمع اینجوری باشد و حس می کنم همش می خواهند بخ من بی محلی کنند و با این کار خیلی خوشهال می شوند لطفا مرا یاری کنید.
- [سایر] سلام حاجاقا. جامعه اسلامی ما به شما نیاز داره. من از دختری بخاطر حجاب و ایمان وسادگی و... خوشم اومد وبه خانوادم گفتم،قرار شده چندروزه دیگه برای خواستگاری اقدام کنیم. راستش،وقتی عاقلانه به آینده فکرمیکنم میبینم با این فرد پیشرفت معنوی و اجتماعی و حتی اقتصادی میکنم. فقط چیزیکه نگرانم کرده چهره وظاهر اوست. نه اینکه زشت باشه. خیلی معمولیه. میترسم از این نظر پشیمون شم. چون از نظر چهره وظاهر خیلی زیباترها هستند برای من، اما ازطرفی هم من مثل همه،زیبایی باطن برایم اهمیت بیشتری داره. بنظرشما به این حس اهمیت بدم یا نه؟ راه درست چیه جناب مرادی؟
- [سایر] با عرض سلام.چند وقتیه که وقتی به یک مسئله حساس می شوم،به آن بلا گرفتار می شوم.برای مثال چند بار به خودم می گم که نکنه بینیم زیاد بزرگ شه و هر روز به بینیم نگاه می کنم و احساس می کنم که داره بزرگ میشه و واقعا هم همینطورمیشه.یا مثلا می گم که نکنه یک وقت حس شنواییم ضعیف شه و بهش خیلی توجه می کنم و احساس می کنم که ضعیف شده و همینطور هم میشه...به نظر شما دلیلش چیه؟آیا فقط من اینطوریم؟؟؟؟؟لطفا کمکم کنید.14 ساله.اول دبیرستان
- [سایر] مدت زیادی است که به یکی از دوستانم که دختر است و هم جنس خودم، علاقه زیادی پیدا کردم؛ او هم مرا بسیار دوست دارد اما وابستگی من بیشتر است. من دختری مؤمن و نماز خوان هستم، اما او کاملاً از نظر اعتقادی با من فرق دارد، ولی من تا کنون خیلی سعی کردم بر او تأثیر بگذارم و او را بیشتر با خدا آشنا کنم. می خواستم بدونم علاقه شدید من به او اشکال دارد و گناه است؟ من احساس یک مادر را نسبت به او دارم. گاهی اوقات مرا بوس می کند و من حس خاصی پیدا می کنم به طوری که وقتی دیگران این کار را می کنند این حس را ندارم. آیا این امر نیز اشکال دارد؟ خواهش می کنم واضح پاسخ دهید. متشکرم.
- [سایر] سلام من دختری 23 ساله فرزند اول خانواده مجرد و دارای 2 خواهر هستم و کرمان زندگی می کنم . مادرم و پدرم هر دو کارمند هستند مشکلم این است که هر وقت در خیابان راه می روم احساس می کنم همه منو نگاه می کنند و همه مواظب رفتار من هستن و البته فکر می کنم همه از من خوششون می اید و از من تعریف می کنند هر وقت در خیابان راه می روم هل می ککنم و تپش قلب شدید می گیرم و دستانم یخ می کند البته نه در خیابان همه جا این حس رو دارم و احساس می کنم در جمع همه نگاه ها به طرف من است . البته اعتماد به نفس بدی ندارم می شه گفت اعتماد به نفسم تا حدی خوب است . تطفا کمکم کنید
- [سایر] برای آن که بتوانم با یک فرد مسیحی ازدواج کنم، وی به دین اسلام روی آورد. حال آن که وی به صورت ظاهری و تنها بخاطر ازدواج با من مسلمان شده بود، و در واقع از دین اسلام تبعیت نمی کرد. لازم به ذکر است که اکنون این شخص مانعی برای روحیات معنوی و مذهبی ام شده است. هر وقت که تنها باشم پر از معنویتم و آن گاه که وی با من است فاقد آن. می خواهم بدانم که آیا وی مانعی برای تقرب من به درگاه خداوند است؟ آیا می توانم از وی طلاق بگیرم؟ (چون –در خلال مدتی که وی دین را به سخره گرفته است- حس می کنم به نقطه ای رسیده ام که مرتکب گناه می شوم) لطفاً در اسرع وقت به سؤال این جانب پاسخ دهید. با تشکر