لطفاً تفاوت و مرز میان (تکبر، خودپسندی و خودستائی) با (عزت نفس و اعتماد به نفس) را بیان کنید، چرا که گاهی نمی‌توانم تشخیص دهم عمل من از روی تکبر بوده است یا از روی عزت نفس؟
لطفاً تفاوت و مرز میان (تکبر، خودپسندی و خودستائی) با (عزت نفس و اعتماد به نفس) را بیان کنید، چرا که گاهی نمی‌توانم تشخیص دهم عمل من از روی تکبر بوده است یا از روی عزت نفس؟ پاسخ:قبل از بیان تفاوت میان تکبر و عزت نفس و اعتماد به نفس، باید ابتدا، معنا و مفهوم این اصطلاحات روشن شود، آنگاه به تفاوت آنها با یکدیگر بپردازیم. تکبر؛ یعنی آدمی، خود را نسبت به دیگران - به جهت کمالی که در خود می‌بیند بزرگ شمارد؛ خواه آن کمال را داشته باشد یا نه و خواه آن صفتی را که دارد و به آن می‌بالد فی‌الواقع هم کمال باشد یا نه (ملا احمد نراقی، معراج السعاده، انتشارات حکمت، 1366، ص 278 ؛ دستغیب شیرازی، گناهان کبیره، ص 114.) مانند تکبر شیطان نسبت به انسان، آنجا که در پاسخ خداوند که فرمود چرا به آدم سجده نکردی - گفت: من از آتش خلق شده‌ام و آدم از خاک آفریده شده است‌. (اعراف (7) آیه 12) خودپسندی؛ یعنی، آدمی خود را به جهت کمالی که در خود می‌بیند بزرگ شمارد، خواه آن کمال در واقع وجود داشته باشد یا نه، منتها در اینجا دیگر پای غیر در میان نیست، برخلاف تکبر که خود را نسبت به دیگران بزرگ می‌بیند. اعتماد به نفس؛ یعنی، علاوه بر اینکه انسان خودش را مثبت ارزیابی می‌کند، به این باور هم رسیده که توان کافی برای انجام کارهایش دارد و می‌تواند از توانمندی‌های خود، به خوبی در جهت نیل به اهدافش استفاده کند. به عبارت دیگر خود را باور کرده و توانمندی‌هایش را به صورت واقع بینانه ارزیابی می‌کند و در هر شرایطی، می‌تواند از این توانمندی‌ها به خوبی استفاده کند و هیچ‌گاه شکست‌ها موجب تغییر این باورها نسبت به خودش نمی‌شود؛ بلکه شکست‌ها را به خوبی تحلیل و سپس به عنوان سکوی پرش برای دستیابی به اهداف خود از آن استفاده می‌کند. با دقت در معنا و مفهوم اصطلاحات فوق، به خوبی تفاوت آنها روشن می‌شود. اگر انسان، خود را دارای کمالی می‌داند و تصور مثبتی از خود دارد، برای اینکه دچار غرور نشود، باید راه تواضع را در پیش گیرد و هیچ گاه به خود نبالد که من دارای چنین کمالی هستم!! بلکه از آن توانمندی یا آن صفت کمال، در راه صحیح استفاده کند. بنابراین تکبر و غرور، در مقابل تواضع است و راه درمان آن نیز فروتنی کردن در مقابل دیگران است. همواره در سلام کردن بر دیگران پیشی بگیرید و توقع نداشته باشید دیگران به شما سلام کنند. احترام به انسان‌های دیگر - هر چند از نظر سنی و یا علمی از شما پایین‌تر باشند - موجب می‌شود دندان تکبر از شما کنده شود و شاخ غرور بشکند. فکر کردن به نقص‌ها و عیوبی که دارید، از حرارت غرور می‌کاهد و شعله‌های تکبر را خاموش می‌کند. اما عزت نفس در مقابل، سبکی و رذالت است. عزت نفس امری پسندیده و مطلوب است و مؤمن باید برای تقویت آن کوشا باشد. به طوری که با حفظ عزت نفس بتواند؛ در مقابل گناه، خود را حفظ کند و در تأمین نیازهای خود هیچ‌گاه در مقابل متمکنین و پولداران، خود را خوار و ذلیل نکند و مناعت طبع را پیشه خود سازد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: الف. مهدی نراقی، جامع السعادت ؛ ب. شهید دستغیب، گناهان کبیره. نویسنده:ابوالقاسم بشیری
عنوان سوال:

لطفاً تفاوت و مرز میان (تکبر، خودپسندی و خودستائی) با (عزت نفس و اعتماد به نفس) را بیان کنید، چرا که گاهی نمی‌توانم تشخیص دهم عمل من از روی تکبر بوده است یا از روی عزت نفس؟


پاسخ:

لطفاً تفاوت و مرز میان (تکبر، خودپسندی و خودستائی) با (عزت نفس و اعتماد به نفس) را بیان کنید، چرا که گاهی نمی‌توانم تشخیص دهم عمل من از روی تکبر بوده است یا از روی عزت نفس؟

پاسخ:قبل از بیان تفاوت میان تکبر و عزت نفس و اعتماد به نفس، باید ابتدا، معنا و مفهوم این اصطلاحات روشن شود، آنگاه به تفاوت آنها با یکدیگر بپردازیم.
تکبر؛ یعنی آدمی، خود را نسبت به دیگران - به جهت کمالی که در خود می‌بیند بزرگ شمارد؛ خواه آن کمال را داشته باشد یا نه و خواه آن صفتی را که دارد و به آن می‌بالد فی‌الواقع هم کمال باشد یا نه (ملا احمد نراقی، معراج السعاده، انتشارات حکمت، 1366، ص 278 ؛ دستغیب شیرازی، گناهان کبیره، ص 114.) مانند تکبر شیطان نسبت به انسان، آنجا که در پاسخ خداوند که فرمود چرا به آدم سجده نکردی - گفت: من از آتش خلق شده‌ام و آدم از خاک آفریده شده است‌. (اعراف (7) آیه 12)
خودپسندی؛ یعنی، آدمی خود را به جهت کمالی که در خود می‌بیند بزرگ شمارد، خواه آن کمال در واقع وجود داشته باشد یا نه، منتها در اینجا دیگر پای غیر در میان نیست، برخلاف تکبر که خود را نسبت به دیگران بزرگ می‌بیند.
اعتماد به نفس؛ یعنی، علاوه بر اینکه انسان خودش را مثبت ارزیابی می‌کند، به این باور هم رسیده که توان کافی برای انجام کارهایش دارد و می‌تواند از توانمندی‌های خود، به خوبی در جهت نیل به اهدافش استفاده کند.
به عبارت دیگر خود را باور کرده و توانمندی‌هایش را به صورت واقع بینانه ارزیابی می‌کند و در هر شرایطی، می‌تواند از این توانمندی‌ها به خوبی استفاده کند و هیچ‌گاه شکست‌ها موجب تغییر این باورها نسبت به خودش نمی‌شود؛ بلکه شکست‌ها را به خوبی تحلیل و سپس به عنوان سکوی پرش برای دستیابی به اهداف خود از آن استفاده می‌کند.
با دقت در معنا و مفهوم اصطلاحات فوق، به خوبی تفاوت آنها روشن می‌شود. اگر انسان، خود را دارای کمالی می‌داند و تصور مثبتی از خود دارد، برای اینکه دچار غرور نشود، باید راه تواضع را در پیش گیرد و هیچ گاه به خود نبالد که من دارای چنین کمالی هستم!! بلکه از آن توانمندی یا آن صفت کمال، در راه صحیح استفاده کند.
بنابراین تکبر و غرور، در مقابل تواضع است و راه درمان آن نیز فروتنی کردن در مقابل دیگران است. همواره در سلام کردن بر دیگران پیشی بگیرید و توقع نداشته باشید دیگران به شما سلام کنند. احترام به انسان‌های دیگر - هر چند از نظر سنی و یا علمی از شما پایین‌تر باشند - موجب می‌شود دندان تکبر از شما کنده شود و شاخ غرور بشکند. فکر کردن به نقص‌ها و عیوبی که دارید، از حرارت غرور می‌کاهد و شعله‌های تکبر را خاموش می‌کند. اما عزت نفس در مقابل، سبکی و رذالت است. عزت نفس امری پسندیده و مطلوب است و مؤمن باید برای تقویت آن کوشا باشد. به طوری که با حفظ عزت نفس بتواند؛ در مقابل گناه، خود را حفظ کند و در تأمین نیازهای خود هیچ‌گاه در مقابل متمکنین و پولداران، خود را خوار و ذلیل نکند و مناعت طبع را پیشه خود سازد.
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
الف. مهدی نراقی، جامع السعادت ؛
ب. شهید دستغیب، گناهان کبیره.
نویسنده:ابوالقاسم بشیری





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین