با سلام.اختلال سلوک چیست؟ می خواستم در مورد اختلال سلوک بدانم. ممنون با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید. روانشناسان اختلال سلوک (Conduct Disorder) را یک رشته رفتارهای پایدار میدانند که با زمان تکامل می یابد و بیش از همه با پرخاشگری و نقض حقوق دیگران مشخص می شود. اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال نقص توجه ( فزون کنشی)، افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن چندین عامل روانی اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی اقتصادی، روش تربیتی خشن با رویکرد تنبیهی، اختلافات خانوادگی، فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی با آن ارتباط دارد. اختلال سلوک طیف وسیعی از رفتارهای ضد اجتماعی چون اعمال پرخاشگرانه ، سرقت، خرابکاری ، حریق عمدی، دروغگویی ، ولگردی و فرار را در بر می گیرد. ویژگی مشترک اینها زیر پا گذاشتن مقررات و انتقادات اجتماعی است . معمولا کودکانی که دچار مشکلات سلوک هستند، گستره ای از رفتارهای خلاف قانون، از جیغ زدن، ناسزا گفتن، قشقرق به راه انداختن گرفته تا تخریب شدید، دزدی و تجاوز را از خود نشان میدهند. عمده ترین نمود اختلال سلوک تجاوز به حقوق دیگران و عدم توجه به هنجارهای اجتماعی متناسب با سن افراد است و ویژگی غالب آن پرخاشگری و عدم اطاعت است که افراد از خود نشان میدهند تشخیص و ویژگیهای بالینی : ویژگی اصلی اختلال سلوک ، الگوی تکراری و مزمن سلوک است که در آن حقوق بنیادی دیگران و موازین و اصول اجتماعی متناسب با سن فرد زیر پا گذاشته می شود. ابعاد اختلال سلوک فراتر از شیطنت ها و بازی های معمولی کودکان و نوجوانان است . این افراد معمولاً در مدرسه، خانه، با همسالان و در جامعه ، پرخاشگری جسمی و روانی دارند، اموال دیگران را تخریب می کنند، و به حیوانات نیز صدمه می زنند. دروغگویی ، دزدی، آتش زدن اموال مدرسه ، خانه و ... فرار از منزل ، پیشقدم شدن در منازعه و رفتارهای جنسی خشونت آمیز یکی از رفتارهای معمولی در کودکان و نوجوانان با اختلال سلوک است . اگر این رفتارها پس از 18 سالگی نیز ادامه پیدا کند، تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی در مورد آنان به کار می رود. کودکان مبتلا به اختلال سلوک احتمالاً از کمبودهای تحصیلی رنج می برند که مخصوصاً در مهارت های خاص از جمله خواندن منعکس می شوند. چنین کودکانی اغلب به نظر معلمانشان بی علاقه به مدرسه ، فاقد اشتیاق به کار و ادامه تحصیل هستند. افراد دارای اختلال سلوک بیشتر از همسالان بدون اختلال خود از ویژگیهای شناختی ادراکی نظیر خشمگینی ، بدبینی ، تحریک پذیری در مقابل دیگران استفاده می کنند. مهم ترین ویژگی اختلال سلوک، الگوی پایدار و مقاوم رفتارهایی است که در آن حقوق دیگران ، هنجارها و قوانین اجتماعی متناسب با سن نادیده گرفته می شود. نوجوانان با اختلال سلوک میل دارند فعالیت جنسی را خیلی زود شروع کنند، به همین دلیل نیز دختران با اختلال فوق در معرض حاملگی دوران نوجوانی، اعمال جنسی جدی و خطرناک و بیماری های مقاربتی هستند. افسردگی و مصرف مواد و اختلال سلوک، قوی ترین عوامل خطرساز برای خودکشی در پسران است. ویژگی افراد مبتلا به اختلال سلوک را می توان در چهار دسته قرار داد : 1- پرخاشگری که منجر به آسیب بدنی به سایر افراد یا حیوانات می شود یا تهدیدی برای آنان محسوب می شود 2- آسیب به اموال و وسایل 3- تقلب و سرقت 4- سرپیچی از قوانین و مقررات. که وجود حداقل سه مورد از این رفتارها طی 12 ماه گذشته یا حداقل یک مورد در 6 ماه گذشته برای تشخیص اختلال سلوک لازم است. همه گیر شناسی ( شیوع) : اختلال سلوک در بین پسرها شایع تر از دخترهاست ، و نسبت آن از 4 به 1 تا 12 فرق می کند. در کودکان پیش از بلوغ، میزان شیوع اختلال سلوک 9/1 تا 8 درصد پسران و 0 تا 9/1% در دختران می باشد. در میان نوجوانان ، میزان شیوع 4/3 تا 4/10 درصد در پسران و 8/0 تا 8 درصد در دختران گزارش شده است. تفاوت جنس به دلیل افزایش میزان شیوع در دخترها، در دوران نوجوانی کاهش می یابد. این ناظر بر این است که اختلال سلوک در دخترها یا دیرتر شروع می شود یا علائم آن فقط در نوجوانی قابل ردیابی است. سنین ابتلاء به اختلال فوق : به طور کلی دو نقطه اوج برای اختلال پرخاشگری (مولفه شایع اختلال سلوک) شناخته شده است. 1- در سال های پیش دبستانی و همراه با افول در دوران دبستان، 2- در اوایل نوجوانی و همراه با افول بعد از 15 سالگی . اختلال سلوک بعد از 16 سالگی به ندرت شروع می شود. سبب شناسی : به طور کلی عامل واحدی را نمی توان برای اختلال سلوک ذکر کرد. ولی عوامل اصلی را می توان در مولفه های زیر دسته بندی کرد: 1 عوامل مربوط به والدین : مشاجرات بین والدین را در بیشتر منابع، یکی از عوامل خانوادگی اصلی در پیدایش اختلال سلوک ذکر کرده اند. کودک آزاری و بی توجهی به اطفال نیز سهمی مهم در این امر داراست. بی توجهی والدین نسبت به مراقبت از فرزندان ، گرایش به خشونت و بدرفتاری (به دلیل آنکه بسیاری از این والدین خود قربانی نوع تربیت والدین خود بوده اند) نیز از علل دیگر است. ضمن اینکه فرضیه های روان پویایی به این نکته اشاره دارند که کودکان به طور ناخودآگاه به کنش نمایی امیال ضد اجتماعی والدین خود اقدام می کنند. 2 عوامل اجتماعی فرهنگی : بیکاری والدین ، فقدان گروه های اجتماعی حمایت کننده، فقر اجتماعی اقتصادی، از جمله پیش بینی کننده های اختلال سلوک هستند. همچنین میزان شیوع بالای مصرف مواد (مصرف دارو و الکل) هر چند سهمی از شروع اختلال سلوک ندارند، اما احتمالاً رهایی از اختلال سلوک را دشوار می سازد. 3 عوامل عصبی زیست شناختی : مطالعات در باب فرزند خوانده ها و دو قلوها ناظر بر وجود مولفه های ژنتیکی در پرخاشگری است. هر چند که در رابطه با بزهکاری همواره چنین نیست. خطر اختلال سلوک در میان فرزندان والدینی که مبتلا به اختلال سلوک ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات مربوط به مصرف مواد هستند، افزایش یافته است. روان شناسان فرض نموده اند که غلبة نسبی سیستم بازدارنده در اختلال سلوک مخدر است ، که ممکن است ناشی از اختلال کارکرد در سیستم هیپوکامپی باشد. این سیستم به کورتکس پرده فرونتال متصل است و توسط تارهای نورآدر نوژیک لوکوس سرلئوس و مسیر سرتونرژیک که از هسته های سجافی منشأ می گیرند، تعدیل می شود. نواقص احتمالی در سیستم های سرتونرژیک و آدرنرژیک توسط گزارش هایی که دربارة کاهش هیدروکسی ایندوکوستیک، اسید مایع مغزی نخاعی، سوخت و ساز اصلی سروتونین و کاهش دو پامین بتاهیدروکسیلاز پلاسما (آنزیمی که دو پامین را به نورآدرنالین تبدیل می کند) در کودکان پرخاشگر مبتلا به اختلال سلوک منتشر شدند، حمایت می شوند. با این حال همة عوامل بیولوژیک از ارزش پیش بینی کمابیش مثبت ضعیفی برخوردارند. 4 عوامل دیگر : نظریه های یادگیری نیز اهمیت فقدان قوانین روشن و پایدار در خانه، الگوهای پرخاشگرانه و نقش های ضد اجتماعی را در میان بزرگسالان و همسالان در رشد اختلال سلوک مورد تأکید قرار داده اند، که بیشتر آنها نسبت به تأثیرات محیطی است. درمان : معالجة اختلال سلوک به دلیل ثبات اختلال و پیش آگهی ضعیف آن باید یک تلاش دائمی باشد. برای درمان رفتار ضد اجتماعی از روش های مختلفی استفاده شده است که شامل اشکال مختلف درمان فردی و گروهی ، رفتار درمانی، درمان آسایشگاهی، دارو درمانی، جراحی روانی و انواعی از درمان های ابتکاری اجتماعی است. در حال حاضر هیچ درمانی حاکی از بهبود اختلال سلوک و تغییر پیش آگهی ضعیف آن نبوده است. البته این نکته را باید مورد توجه قرار داد که فقدان درمان های موثر ناشی از کمبود تلاش و تحقیق در این زمینه نیست. بیشتر درمان ها از طریق تغییر جنبة خاصی از کارکرد یا فرایندهای درونی کودک، به فرد توجه دارند. رویکردهای گوناگون که به تغییر فردی اهمیت می دهند شامل درمان فردی و گروهی ، درمان های شناختی و رفتاری و دارو درمانی است. تکنیک های دیگری همچون خانواده درمانی و آموزش تدبیر والدین از نوع درمان های معطوف به والدین اند. تکنیک های اجتماعی فکر اغلب بر درمان های دیگر نظیر روان درمانی و رفتار درمانی متکی هستند. درون یک طبقة مفروض درمان، انواع مختلفی را می توان شناسایی کرد. برای نمونه روان درمانی های فردی درمان هایی مثل روان پویشی، درمان های غیر رهنمودی و بازی درمانی را شامل می شود. به همین گونه درمان رفتاری می تواند دامنه ای از تکنیک هایی همچون آموزش مهارت های اجتماعی، کنترل وابستگی و اقتصاد ژتونی را در بر گیرد. به عنوان مثال رفتار درمانی متضمن آموزش مدیریت والدین و هماهنگی نزدیک میان مدرسه ، خانواده و درمانگر می باشد. این رویکرد در حد دلخواه و آرمانی هم در خانه و هم در مدرسه باید اجرا شود. نخست معلمین و والدین در مورد نحوة مشاهده ، تعریف و ثبت و گزارش رفتارها و بعد نحوه مداخله با استفاده از تقویت کردن رفتارهای مثبت و عدم ترغیب رفتارهای منفی وهمراه با محرومیت، از دست رفتن امتیازات کسب شده قبلی و سایر اشکال تنبیه مشروط، آموزش می بینند. موفق باشید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. نویسنده : غلامرضا مهرانفر
با سلام.اختلال سلوک چیست؟ می خواستم در مورد اختلال سلوک بدانم. ممنون
با سلام.اختلال سلوک چیست؟ می خواستم در مورد اختلال سلوک بدانم. ممنون
با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید.
روانشناسان اختلال سلوک (Conduct Disorder) را یک رشته رفتارهای پایدار میدانند که با زمان تکامل می یابد و بیش از همه با پرخاشگری و نقض حقوق دیگران مشخص می شود. اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال نقص توجه ( فزون کنشی)، افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن چندین عامل روانی اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی اقتصادی، روش تربیتی خشن با رویکرد تنبیهی، اختلافات خانوادگی، فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی با آن ارتباط دارد. اختلال سلوک طیف وسیعی از رفتارهای ضد اجتماعی چون اعمال پرخاشگرانه ، سرقت، خرابکاری ، حریق عمدی، دروغگویی ، ولگردی و فرار را در بر می گیرد. ویژگی مشترک اینها زیر پا گذاشتن مقررات و انتقادات اجتماعی است .
معمولا کودکانی که دچار مشکلات سلوک هستند، گستره ای از رفتارهای خلاف قانون، از جیغ زدن، ناسزا گفتن، قشقرق به راه انداختن گرفته تا تخریب شدید، دزدی و تجاوز را از خود نشان میدهند. عمده ترین نمود اختلال سلوک تجاوز به حقوق دیگران و عدم توجه به هنجارهای اجتماعی متناسب با سن افراد است و ویژگی غالب آن پرخاشگری و عدم اطاعت است که افراد از خود نشان میدهند
تشخیص و ویژگیهای بالینی :
ویژگی اصلی اختلال سلوک ، الگوی تکراری و مزمن سلوک است که در آن حقوق بنیادی دیگران و موازین و اصول اجتماعی متناسب با سن فرد زیر پا گذاشته می شود. ابعاد اختلال سلوک فراتر از شیطنت ها و بازی های معمولی کودکان و نوجوانان است . این افراد معمولاً در مدرسه، خانه، با همسالان و در جامعه ، پرخاشگری جسمی و روانی دارند، اموال دیگران را تخریب می کنند، و به حیوانات نیز صدمه می زنند. دروغگویی ، دزدی، آتش زدن اموال مدرسه ، خانه و ... فرار از منزل ، پیشقدم شدن در منازعه و رفتارهای جنسی خشونت آمیز یکی از رفتارهای معمولی در کودکان و نوجوانان با اختلال سلوک است . اگر این رفتارها پس از 18 سالگی نیز ادامه پیدا کند، تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی در مورد آنان به کار می رود.
کودکان مبتلا به اختلال سلوک احتمالاً از کمبودهای تحصیلی رنج می برند که مخصوصاً در مهارت های خاص از جمله خواندن منعکس می شوند. چنین کودکانی اغلب به نظر معلمانشان بی علاقه به مدرسه ، فاقد اشتیاق به کار و ادامه تحصیل هستند.
افراد دارای اختلال سلوک بیشتر از همسالان بدون اختلال خود از ویژگیهای شناختی ادراکی نظیر خشمگینی ، بدبینی ، تحریک پذیری در مقابل دیگران استفاده می کنند. مهم ترین ویژگی اختلال سلوک، الگوی پایدار و مقاوم رفتارهایی است که در آن حقوق دیگران ، هنجارها و قوانین اجتماعی متناسب با سن نادیده گرفته می شود.
نوجوانان با اختلال سلوک میل دارند فعالیت جنسی را خیلی زود شروع کنند، به همین دلیل نیز دختران با اختلال فوق در معرض حاملگی دوران نوجوانی، اعمال جنسی جدی و خطرناک و بیماری های مقاربتی هستند. افسردگی و مصرف مواد و اختلال سلوک، قوی ترین عوامل خطرساز برای خودکشی در پسران است.
ویژگی افراد مبتلا به اختلال سلوک را می توان در چهار دسته قرار داد :
1- پرخاشگری که منجر به آسیب بدنی به سایر افراد یا حیوانات می شود یا تهدیدی برای آنان محسوب می شود
2- آسیب به اموال و وسایل
3- تقلب و سرقت
4- سرپیچی از قوانین و مقررات.
که وجود حداقل سه مورد از این رفتارها طی 12 ماه گذشته یا حداقل یک مورد در 6 ماه گذشته برای تشخیص اختلال سلوک لازم است.
همه گیر شناسی ( شیوع) :
اختلال سلوک در بین پسرها شایع تر از دخترهاست ، و نسبت آن از 4 به 1 تا 12 فرق می کند. در کودکان پیش از بلوغ، میزان شیوع اختلال سلوک 9/1 تا 8 درصد پسران و 0 تا 9/1% در دختران می باشد. در میان نوجوانان ، میزان شیوع 4/3 تا 4/10 درصد در پسران و 8/0 تا 8 درصد در دختران گزارش شده است. تفاوت جنس به دلیل افزایش میزان شیوع در دخترها، در دوران نوجوانی کاهش می یابد. این ناظر بر این است که اختلال سلوک در دخترها یا دیرتر شروع می شود یا علائم آن فقط در نوجوانی قابل ردیابی است.
سنین ابتلاء به اختلال فوق :
به طور کلی دو نقطه اوج برای اختلال پرخاشگری (مولفه شایع اختلال سلوک) شناخته شده است. 1- در سال های پیش دبستانی و همراه با افول در دوران دبستان، 2- در اوایل نوجوانی و همراه با افول بعد از 15 سالگی . اختلال سلوک بعد از 16 سالگی به ندرت شروع می شود.
سبب شناسی :
به طور کلی عامل واحدی را نمی توان برای اختلال سلوک ذکر کرد. ولی عوامل اصلی را می توان در مولفه های زیر دسته بندی کرد:
1 عوامل مربوط به والدین :
مشاجرات بین والدین را در بیشتر منابع، یکی از عوامل خانوادگی اصلی در پیدایش اختلال سلوک ذکر کرده اند. کودک آزاری و بی توجهی به اطفال نیز سهمی مهم در این امر داراست. بی توجهی والدین نسبت به مراقبت از فرزندان ، گرایش به خشونت و بدرفتاری (به دلیل آنکه بسیاری از این والدین خود قربانی نوع تربیت والدین خود بوده اند) نیز از علل دیگر است. ضمن اینکه فرضیه های روان پویایی به این نکته اشاره دارند که کودکان به طور ناخودآگاه به کنش نمایی امیال ضد اجتماعی والدین خود اقدام می کنند.
2 عوامل اجتماعی فرهنگی :
بیکاری والدین ، فقدان گروه های اجتماعی حمایت کننده، فقر اجتماعی اقتصادی، از جمله پیش بینی کننده های اختلال سلوک هستند. همچنین میزان شیوع بالای مصرف مواد (مصرف دارو و الکل) هر چند سهمی از شروع اختلال سلوک ندارند، اما احتمالاً رهایی از اختلال سلوک را دشوار می سازد.
3 عوامل عصبی زیست شناختی :
مطالعات در باب فرزند خوانده ها و دو قلوها ناظر بر وجود مولفه های ژنتیکی در پرخاشگری است. هر چند که در رابطه با بزهکاری همواره چنین نیست. خطر اختلال سلوک در میان فرزندان والدینی که مبتلا به اختلال سلوک ، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلالات مربوط به مصرف مواد هستند، افزایش یافته است.
روان شناسان فرض نموده اند که غلبة نسبی سیستم بازدارنده در اختلال سلوک مخدر است ، که ممکن است ناشی از اختلال کارکرد در سیستم هیپوکامپی باشد. این سیستم به کورتکس پرده فرونتال متصل است و توسط تارهای نورآدر نوژیک لوکوس سرلئوس و مسیر سرتونرژیک که از هسته های سجافی منشأ می گیرند، تعدیل می شود. نواقص احتمالی در سیستم های سرتونرژیک و آدرنرژیک توسط گزارش هایی که دربارة کاهش هیدروکسی ایندوکوستیک، اسید مایع مغزی نخاعی، سوخت و ساز اصلی سروتونین و کاهش دو پامین بتاهیدروکسیلاز پلاسما (آنزیمی که دو پامین را به نورآدرنالین تبدیل می کند) در کودکان پرخاشگر مبتلا به اختلال سلوک منتشر شدند، حمایت می شوند. با این حال همة عوامل بیولوژیک از ارزش پیش بینی کمابیش مثبت ضعیفی برخوردارند.
4 عوامل دیگر :
نظریه های یادگیری نیز اهمیت فقدان قوانین روشن و پایدار در خانه، الگوهای پرخاشگرانه و نقش های ضد اجتماعی را در میان بزرگسالان و همسالان در رشد اختلال سلوک مورد تأکید قرار داده اند، که بیشتر آنها نسبت به تأثیرات محیطی است.
درمان :
معالجة اختلال سلوک به دلیل ثبات اختلال و پیش آگهی ضعیف آن باید یک تلاش دائمی باشد. برای درمان رفتار ضد اجتماعی از روش های مختلفی استفاده شده است که شامل اشکال مختلف درمان فردی و گروهی ، رفتار درمانی، درمان آسایشگاهی، دارو درمانی، جراحی روانی و انواعی از درمان های ابتکاری اجتماعی است. در حال حاضر هیچ درمانی حاکی از بهبود اختلال سلوک و تغییر پیش آگهی ضعیف آن نبوده است. البته این نکته را باید مورد توجه قرار داد که فقدان درمان های موثر ناشی از کمبود تلاش و تحقیق در این زمینه نیست. بیشتر درمان ها از طریق تغییر جنبة خاصی از کارکرد یا فرایندهای درونی کودک، به فرد توجه دارند.
رویکردهای گوناگون که به تغییر فردی اهمیت می دهند شامل درمان فردی و گروهی ، درمان های شناختی و رفتاری و دارو درمانی است. تکنیک های دیگری همچون خانواده درمانی و آموزش تدبیر والدین از نوع درمان های معطوف به والدین اند. تکنیک های اجتماعی فکر اغلب بر درمان های دیگر نظیر روان درمانی و رفتار درمانی متکی هستند.
درون یک طبقة مفروض درمان، انواع مختلفی را می توان شناسایی کرد. برای نمونه روان درمانی های فردی درمان هایی مثل روان پویشی، درمان های غیر رهنمودی و بازی درمانی را شامل می شود. به همین گونه درمان رفتاری می تواند دامنه ای از تکنیک هایی همچون آموزش مهارت های اجتماعی، کنترل وابستگی و اقتصاد ژتونی را در بر گیرد.
به عنوان مثال رفتار درمانی متضمن آموزش مدیریت والدین و هماهنگی نزدیک میان مدرسه ، خانواده و درمانگر می باشد. این رویکرد در حد دلخواه و آرمانی هم در خانه و هم در مدرسه باید اجرا شود. نخست معلمین و والدین در مورد نحوة مشاهده ، تعریف و ثبت و گزارش رفتارها و بعد نحوه مداخله با استفاده از تقویت کردن رفتارهای مثبت و عدم ترغیب رفتارهای منفی وهمراه با محرومیت، از دست رفتن امتیازات کسب شده قبلی و سایر اشکال تنبیه مشروط، آموزش می بینند.
موفق باشید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نویسنده : غلامرضا مهرانفر
- [سایر] می خواستم بدانم که آیا خانم ها هم می توانند در مسیر سیر و سلوک به مراحل بالا قدم بگذارند؟
- [سایر] عامل بروز اختلال هراس چیست وبرای مبارزه با این اختلال چه کنیم؟
- [سایر] منظور از اختلال شخصیت چیست و چه نشانه هایی دارد و به چه کسانی میگویند که دارای اختلال شخصیت هستند؟
- [سایر] اختلال هراس چیست؟
- [سایر] اختلال خلقی فصلی چیست؟
- [سایر] من تازه به دانشگاه ورود پیدا کرده ام و می خواهم بدانم شکل صحیح ارتباط با جنس مخالف در دانشگاه چگونه باید باشد؟ ممنون.
- [سایر] چرا برخی افراد دچار اختلال روانی میشوند؟
- [سایر] آداب معاشرت و سلوک در تلمود چیست بیان کنید؟
- [سایر] مراتب اهل سلوک از دیدگاه امام خمینی ره چیست؟
- [سایر] در مورد مراقبه در سیر و سلوک توضیح دهید؟
- [آیت الله اردبیلی] نیکویی رفتار، منش و حسن سلوک مسلمانان خصوصا عالمان، فرهیختگان و سرشناسان از بهترین وسایل امر به معروف و نهی از منکر است و بر همه واجب است با روش و منش پسندیده خود عملاً جامعه اسلامی را به انجام معروف و ترک منکر رهنمون بسازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 48 خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] حجّ زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالیست که دستور دادهاند در آنجا به جا آورده شود و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد یک مرتبه واجب میشود: اوّل: آن که بالغ باشد. دوم: آن که عاقل باشد. سوم: به واسطه رفتن به حجّ مجبور نشود که کار حرامی را (که اهمیتش در شرع به اندازه حجّ یا بیشتر از حجّ است) انجام دهد، یا عمل واجبی را (که به اندازه حجّ یا مهمتر از حجّ است) ترک نماید؛ بلی در صورتی که عمل واجب را ترک کند، یا عمل حرام را مرتکب شود، با داشتن شرایط دیگر حجّ بر او واجب است. چهارم: آن که مستطیع باشد؛ و مستطیع بودن به چند چیز است: اوّل: آن که توشه راه و مرکب سواری یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند داشته باشد. دوم: توانایی بدنی داشته باشد؛ یعنی از نظر شرایط جسمی توانایی آن را داشته باشد که مکّه رود و حجّ را به جا آورد. سوم: در راه مانعی از رفتن نباشد، پس اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه، خطر جانی باشد یا آبروی وی در خطر افتد یا مالی را که بردن آن مشقّت شدید برای او ایجاد میکند ببرند، حجّ بر او واجب نیست ولی اگر بتواند از راه دیگری برود - اگر چه دورتر باشد - در صورتی که مشقّت شدید نداشته باشد، حجّ بر او واجب است. چهارم: به مقدار به جا آوردن حجّ وقت داشته باشد. پنجم: انجام حجّ موجب اختلال در تأمین اقتصادی زندگی خود یا کسانی که شرعاً یا عرفاً خرجی آنها بر او واجب است، نگردد. ششم: انجام حجّ موجب اختلال در سائر جهات زندگی او نگردد؛ مثلاً کسی که میترسد با رفتن حجّ زندگی او به جدایی کشیده شود، حجّ بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] جنسی را که می فروشند و چیزی را که عوض آن می گیرند چند شرط دارد: 1 باید مقدار آن معلوم باشد، به وسیله وزن، یا پیمانه، یا شماره و عدد. 2 توانایی بر تحویل آن را داشته باشند، بنابراین فروختن حیوانی که فرار کرده، صحیح نیست، حتی اگر چیزی را به آن ضمیمه کنند(بنابر احتیاط). 3 صفات و خصوصیاتی را که در آنهاست و در ارزش جنس و میل مردم به معامله اثر دارد معین نمایند. 4 شخص دیگری در جنس یا عوض آن حقی نداشته باشد، بنابر این مالی را که نزد کسی گرو گذاشته اند بدون اجازه او نمی توان فروخت و نیز خریدار می تواند به جای پول، منفعت ملک خود را بدهد، مثلاً فرشی از کسی بخرد و در عوض آن منافع یک ساله خانه خود را به او واگذار کند. خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.