از دیدگاه امام خمینی ره عبادت چه اهمیتی دارد؟
اهمّیّت عبادت بدان که فراغت برای عبادت به فراغت وقت و فراغت قلب برای آن حاصل شود ، و این امر در باب عبادات از مهمّات است که حضور قلب بدون آن تحقّق پیدا نکند، و عبادت بی حضور قلب (قیمتی ندارد و آن چه باعث حضور قلب شود) دو امر است : یکی فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن اهمّیّت عبادت را به قلب و مقصود از فراغت وقت آن است در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معیّن کند که در آن وقت خود را موظّف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمّه ای است که از کارهای دیگر اهمّیّتش بیش تر، بلکه طرف نسبت با آن ها نیست، البتّه اوقات آن را حفظ می کند و برای آن وقتی موظّف می کند و ما پس از این به قدر مقدور شمّه ای از آن را بیان می کنیم . در هر حال انسان متعبّد باید اوقات عبادتش موظّف باشد. البتّه اوقات نماز را که مهم ترین عبادات است باید حفظ کند و آن ها را در اوقات فضیلت به جا آورد و در آن اوقات برای خود شغل دیگری قرار ندهد، و همان طور که برای کسب مال و منال و برای مباحثه و مطالعه ، وقت موظّف قرار می دهد، برای این عبادات نیز قرار دهد که در آن وقت فارغ از امور دیگر باشد تا حضور قلب که مغز و لُبّ عبادات است برای او میسور باشد. ولی اگر مثل نویسنده ، نماز را با تکلّف به جا آورد و قیام به عبودیّت معبود را از امور زائده بداند، البتّه آن را تا آخِر وقت امکان تأخیر می اندازد و در وقت اتیان آن نیز به واسطه ی آن که کارهای مهمّی به نظر و گمان خود، مزاحم با آن می بیند، سر(در اصل : یا سر و دست) و دست شکسته اتیان می کند. البتّه چنین عبادتی نورانیت ندارد سهل است ، مورد غضب الهی است و چنین شخصی مُستَخِفِّ به صلاه و مُتهاون در امر آن است . به خدای تعالی پناه می برم از خفیف شمردن نماز و مبادلات نکردن به امر آن . و از فراغت وقت مهم تر، فراغت قلب است . بلکه فراغت وقت نیز مقدّمه ای برای این فراغت است و آن، چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت ، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجّه قلب را از امور متفرّقه و خواطر متشتّته منصرف نماید و دل را یکسره خالی و خالص برای توجّه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، تفرّغ برای او و عبادت او حاصل نشود. ولی بدبختی آن است که ما تمام افکار متشتّته و اندیشه های متفرّقه را ذخیره می کنیم برای وقت عبادت . همین که تکبیره الاحرام نماز را می گوییم گویی درِ دکان را باز کردیم یا دفتر محاسبات را گشودیم یا کتاب مطالعه مفتوح شده ، یک وقت به خود می آییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم . حقیقتاً این عبادت فضاحت آور است و این مناجات شرم انگیز است . عزیزم ! تو مناجات با حق را مثل تکلّم با یک نفر بندگان ناچیز حساب کن . چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان سهل است با یک نفر از بیگانگان ، اشتغال به صحبت داشته باشی مادام که با او مذاکره می کنی ، از غیر غافلی ، و با تمام توجّه به او مشغولی ، ولی در اشتغال به مکالمه و مناجات با ولی النّعم و پروردگار عالمیان به کلّی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجّهی ؟ آیا قدر بندگان از ذات مقدّس حق افزون است ؟ یا تکلّم با آن ها ارزشش از مناجات با قاضی الحاجات بیش تر است ؟ آری من و (شما) مناجات با حق را نمی دانیم چیست . تکالیف الهیّه را سربار امور می دانیم . البتّه امری که تحمیل بر شخص شد و سربار زندگانی گردید در نظر اهمّیّت نخواهد داشت . باید سرچشمه را اصلاح کرد و ایمان به خداوند و فرمایشات انبیا پیدا کرد تا کار اصلاح شود. همه بدبختی ها از ضعف ایمان و سستی یقین است . ایمان سیّد بن طاوس - رضی الله عنه - او را به جایی می رساند که روز اوّل تکلیفش را عید می گیرد برای آن که حق تعالی اجازه ی ورود مناجات به او مرحمت کرده و او را مخلع به خلعت تکلیف فرموده . حقیقتاً تصوّر کن این چه قلبی است که این قدر نورانیّت و صفا دارد! اگر عمل این سیّد جلیل برای تو حجّت نیست ، کار سیّد الموحّدین و اولاد معصومین او که برای تو حجّت است . نظر کن در حال آن بزرگواران و کیفیّت عبادات و مناجات های آن ها. بعضی از آن ها در وقت نماز رنگ مبارک شان تغییر می کرد و پشت مبارک شان می لرزید از خوف آن که مبادا در امر الهی لغزشی شود با آن که معصوم بودند و از حضرت مولی معروف است که تیری به پای مبارکش رفته بود که طاقت بیرون آوردن نداشت ، در وقت اشتغال به نماز بیرون آوردند و اصلاً ملتفت نشد. عزیزم ! این مطلب از امور ممتنه نیست . نظیر آن در امور عادیه برای مردم بسیار اتّفاق می افتد. انسان در حال غلبه ی غضب و غلبه ی محبّت گاهی از هر امری غافل می شود. ... وقتی که نفس توجّه تام به یک امری پیدا کرد از ملک بدن غافل می شود و احساسات از کار می افتد و همّش همّ واحد می شود. ما خود در جنگ و جدال مباحثات - نعوذ بالله منها - دیدیم که اگر در مجلس هر امری واقع شود از آن به کلّی غافل هستیم . ولی افسوس که ما به هر امری توجّه تام داریم جز به عبادت پروردگار، و از این جهت استبعاد می کنیم. در هر صورت فراغت قلب از غیر، از امور مهمّه است که انسان باید با هر قِیمت هست تحصیل آن را بکند، و طریق تحصیل آن نیز ممکن و سهل است . با قدری مواظبت و مراقبت تحصیل می توان کرد. باید انسان مدّتی اختیار طایر خیال را به دست گیرد و هر وقت خواست از شاخه ای به شاخه ای پرواز کند آن را حفظ کند. پس از مدّتی مراقبت، رام و آرام شود، توجّه آن از امور متشتّته منصرف شود و خیر عادت او گردد - والخیر عاده - و فارغ البال اشتغال به توجّه به حق و عبادت او پیدا کند. و از همه ی این امور مهم تر که باید دیگر امور را مقدّمه ی او دانست؛ حضور قلب است که روح عبادت و حقیقت آن بسته به آن است ، و بدون آن هیچ قیمتی برای عبادات نیست و قبول درگاه حق تعالی نشود. ( امام خمینی رحمه الله ، چهل حدیث، ص 358 – 361 ) برگرفته از پایگاه : پاسخگو برخی از عبارات و کلمات این نوشتار با ادبیات ساده و روان تری نوشته شده است و با متن اصلی اندکی تفاوت دارد .
عنوان سوال:

از دیدگاه امام خمینی ره عبادت چه اهمیتی دارد؟


پاسخ:

اهمّیّت عبادت

بدان که فراغت برای عبادت به فراغت وقت و فراغت قلب برای آن حاصل شود ، و این امر در باب عبادات از مهمّات است که حضور قلب بدون آن تحقّق پیدا نکند، و عبادت بی حضور قلب (قیمتی ندارد و آن چه باعث حضور قلب شود) دو امر است : یکی فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن اهمّیّت عبادت را به قلب و مقصود از فراغت وقت آن است در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معیّن کند که در آن وقت خود را موظّف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد.
انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمّه ای است که از کارهای دیگر اهمّیّتش بیش تر، بلکه طرف نسبت با آن ها نیست، البتّه اوقات آن را حفظ می کند و برای آن وقتی موظّف می کند و ما پس از این به قدر مقدور شمّه ای از آن را بیان می کنیم .
در هر حال انسان متعبّد باید اوقات عبادتش موظّف باشد. البتّه اوقات نماز را که مهم ترین عبادات است باید حفظ کند و آن ها را در اوقات فضیلت به جا آورد و در آن اوقات برای خود شغل دیگری قرار ندهد، و همان طور که برای کسب مال و منال و برای مباحثه و مطالعه ، وقت موظّف قرار می دهد، برای این عبادات نیز قرار دهد که در آن وقت فارغ از امور دیگر باشد تا حضور قلب که مغز و لُبّ عبادات است برای او میسور باشد. ولی اگر مثل نویسنده ، نماز را با تکلّف به جا آورد و قیام به عبودیّت معبود را از امور زائده بداند، البتّه آن را تا آخِر وقت امکان تأخیر می اندازد و در وقت اتیان آن نیز به واسطه ی آن که کارهای مهمّی به نظر و گمان خود، مزاحم با آن می بیند، سر(در اصل : یا سر و دست) و دست شکسته اتیان می کند. البتّه چنین عبادتی نورانیت ندارد سهل است ، مورد غضب الهی است و چنین شخصی مُستَخِفِّ به صلاه و مُتهاون در امر آن است .
به خدای تعالی پناه می برم از خفیف شمردن نماز و مبادلات نکردن به امر آن .
و از فراغت وقت مهم تر، فراغت قلب است . بلکه فراغت وقت نیز مقدّمه ای برای این فراغت است و آن، چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت ، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجّه قلب را از امور متفرّقه و خواطر متشتّته منصرف نماید و دل را یکسره خالی و خالص برای توجّه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، تفرّغ برای او و عبادت او حاصل نشود. ولی بدبختی آن است که ما تمام افکار متشتّته و اندیشه های متفرّقه را ذخیره می کنیم برای وقت عبادت . همین که تکبیره الاحرام نماز را می گوییم گویی درِ دکان را باز کردیم یا دفتر محاسبات را گشودیم یا کتاب مطالعه مفتوح شده ، یک وقت به خود می آییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم . حقیقتاً این عبادت فضاحت آور است و این مناجات شرم انگیز است .
عزیزم ! تو مناجات با حق را مثل تکلّم با یک نفر بندگان ناچیز حساب کن . چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان سهل است با یک نفر از بیگانگان ، اشتغال به صحبت داشته باشی مادام که با او مذاکره می کنی ، از غیر غافلی ، و با تمام توجّه به او مشغولی ، ولی در اشتغال به مکالمه و مناجات با ولی النّعم و پروردگار عالمیان به کلّی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجّهی ؟ آیا قدر بندگان از ذات مقدّس حق افزون است ؟ یا تکلّم با آن ها ارزشش از مناجات با قاضی الحاجات بیش تر است ؟ آری من و (شما) مناجات با حق را نمی دانیم چیست . تکالیف الهیّه را سربار امور می دانیم . البتّه امری که تحمیل بر شخص شد و سربار زندگانی گردید در نظر اهمّیّت نخواهد داشت . باید سرچشمه را اصلاح کرد و ایمان به خداوند و فرمایشات انبیا پیدا کرد تا کار اصلاح شود. همه بدبختی ها از ضعف ایمان و سستی یقین است .
ایمان سیّد بن طاوس - رضی الله عنه - او را به جایی می رساند که روز اوّل تکلیفش را عید می گیرد برای آن که حق تعالی اجازه ی ورود مناجات به او مرحمت کرده و او را مخلع به خلعت تکلیف فرموده . حقیقتاً تصوّر کن این چه قلبی است که این قدر نورانیّت و صفا دارد! اگر عمل این سیّد جلیل برای تو حجّت نیست ، کار سیّد الموحّدین و اولاد معصومین او که برای تو حجّت است . نظر کن در حال آن بزرگواران و کیفیّت عبادات و مناجات های آن ها. بعضی از آن ها در وقت نماز رنگ مبارک شان تغییر می کرد و پشت مبارک شان می لرزید از خوف آن که مبادا در امر الهی لغزشی شود با آن که معصوم بودند و از حضرت مولی معروف است که تیری به پای مبارکش رفته بود که طاقت بیرون آوردن نداشت ، در وقت اشتغال به نماز بیرون آوردند و اصلاً ملتفت نشد.
عزیزم ! این مطلب از امور ممتنه نیست . نظیر آن در امور عادیه برای مردم بسیار اتّفاق می افتد. انسان در حال غلبه ی غضب و غلبه ی محبّت گاهی از هر امری غافل می شود. ... وقتی که نفس توجّه تام به یک امری پیدا کرد از ملک بدن غافل می شود و احساسات از کار می افتد و همّش همّ واحد می شود. ما خود در جنگ و جدال مباحثات - نعوذ بالله منها - دیدیم که اگر در مجلس هر امری واقع شود از آن به کلّی غافل هستیم . ولی افسوس که ما به هر امری توجّه تام داریم جز به عبادت پروردگار، و از این جهت استبعاد می کنیم.
در هر صورت فراغت قلب از غیر، از امور مهمّه است که انسان باید با هر قِیمت هست تحصیل آن را بکند، و طریق تحصیل آن نیز ممکن و سهل است . با قدری مواظبت و مراقبت تحصیل می توان کرد. باید انسان مدّتی اختیار طایر خیال را به دست گیرد و هر وقت خواست از شاخه ای به شاخه ای پرواز کند آن را حفظ کند. پس از مدّتی مراقبت، رام و آرام شود، توجّه آن از امور متشتّته منصرف شود و خیر عادت او گردد - والخیر عاده - و فارغ البال اشتغال به توجّه به حق و عبادت او پیدا کند.
و از همه ی این امور مهم تر که باید دیگر امور را مقدّمه ی او دانست؛ حضور قلب است که روح عبادت و حقیقت آن بسته به آن است ، و بدون آن هیچ قیمتی برای عبادات نیست و قبول درگاه حق تعالی نشود. ( امام خمینی رحمه الله ، چهل حدیث، ص 358 – 361 )

برگرفته از پایگاه : پاسخگو
برخی از عبارات و کلمات این نوشتار با ادبیات ساده و روان تری نوشته شده است و با متن اصلی اندکی تفاوت دارد .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین