اهمّیّت عبادت بدان که فراغت برای عبادت به فراغت وقت و فراغت قلب برای آن حاصل شود ، و این امر در باب عبادات از مهمّات است که حضور قلب بدون آن تحقّق پیدا نکند، و عبادت بی حضور قلب (قیمتی ندارد و آن چه باعث حضور قلب شود) دو امر است : یکی فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن اهمّیّت عبادت را به قلب و مقصود از فراغت وقت آن است در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معیّن کند که در آن وقت خود را موظّف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد. انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمّه ای است که از کارهای دیگر اهمّیّتش بیش تر، بلکه طرف نسبت با آن ها نیست، البتّه اوقات آن را حفظ می کند و برای آن وقتی موظّف می کند و ما پس از این به قدر مقدور شمّه ای از آن را بیان می کنیم . در هر حال انسان متعبّد باید اوقات عبادتش موظّف باشد. البتّه اوقات نماز را که مهم ترین عبادات است باید حفظ کند و آن ها را در اوقات فضیلت به جا آورد و در آن اوقات برای خود شغل دیگری قرار ندهد، و همان طور که برای کسب مال و منال و برای مباحثه و مطالعه ، وقت موظّف قرار می دهد، برای این عبادات نیز قرار دهد که در آن وقت فارغ از امور دیگر باشد تا حضور قلب که مغز و لُبّ عبادات است برای او میسور باشد. ولی اگر مثل نویسنده ، نماز را با تکلّف به جا آورد و قیام به عبودیّت معبود را از امور زائده بداند، البتّه آن را تا آخِر وقت امکان تأخیر می اندازد و در وقت اتیان آن نیز به واسطه ی آن که کارهای مهمّی به نظر و گمان خود، مزاحم با آن می بیند، سر(در اصل : یا سر و دست) و دست شکسته اتیان می کند. البتّه چنین عبادتی نورانیت ندارد سهل است ، مورد غضب الهی است و چنین شخصی مُستَخِفِّ به صلاه و مُتهاون در امر آن است . به خدای تعالی پناه می برم از خفیف شمردن نماز و مبادلات نکردن به امر آن . و از فراغت وقت مهم تر، فراغت قلب است . بلکه فراغت وقت نیز مقدّمه ای برای این فراغت است و آن، چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت ، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجّه قلب را از امور متفرّقه و خواطر متشتّته منصرف نماید و دل را یکسره خالی و خالص برای توجّه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، تفرّغ برای او و عبادت او حاصل نشود. ولی بدبختی آن است که ما تمام افکار متشتّته و اندیشه های متفرّقه را ذخیره می کنیم برای وقت عبادت . همین که تکبیره الاحرام نماز را می گوییم گویی درِ دکان را باز کردیم یا دفتر محاسبات را گشودیم یا کتاب مطالعه مفتوح شده ، یک وقت به خود می آییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم . حقیقتاً این عبادت فضاحت آور است و این مناجات شرم انگیز است . عزیزم ! تو مناجات با حق را مثل تکلّم با یک نفر بندگان ناچیز حساب کن . چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان سهل است با یک نفر از بیگانگان ، اشتغال به صحبت داشته باشی مادام که با او مذاکره می کنی ، از غیر غافلی ، و با تمام توجّه به او مشغولی ، ولی در اشتغال به مکالمه و مناجات با ولی النّعم و پروردگار عالمیان به کلّی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجّهی ؟ آیا قدر بندگان از ذات مقدّس حق افزون است ؟ یا تکلّم با آن ها ارزشش از مناجات با قاضی الحاجات بیش تر است ؟ آری من و (شما) مناجات با حق را نمی دانیم چیست . تکالیف الهیّه را سربار امور می دانیم . البتّه امری که تحمیل بر شخص شد و سربار زندگانی گردید در نظر اهمّیّت نخواهد داشت . باید سرچشمه را اصلاح کرد و ایمان به خداوند و فرمایشات انبیا پیدا کرد تا کار اصلاح شود. همه بدبختی ها از ضعف ایمان و سستی یقین است . ایمان سیّد بن طاوس - رضی الله عنه - او را به جایی می رساند که روز اوّل تکلیفش را عید می گیرد برای آن که حق تعالی اجازه ی ورود مناجات به او مرحمت کرده و او را مخلع به خلعت تکلیف فرموده . حقیقتاً تصوّر کن این چه قلبی است که این قدر نورانیّت و صفا دارد! اگر عمل این سیّد جلیل برای تو حجّت نیست ، کار سیّد الموحّدین و اولاد معصومین او که برای تو حجّت است . نظر کن در حال آن بزرگواران و کیفیّت عبادات و مناجات های آن ها. بعضی از آن ها در وقت نماز رنگ مبارک شان تغییر می کرد و پشت مبارک شان می لرزید از خوف آن که مبادا در امر الهی لغزشی شود با آن که معصوم بودند و از حضرت مولی معروف است که تیری به پای مبارکش رفته بود که طاقت بیرون آوردن نداشت ، در وقت اشتغال به نماز بیرون آوردند و اصلاً ملتفت نشد. عزیزم ! این مطلب از امور ممتنه نیست . نظیر آن در امور عادیه برای مردم بسیار اتّفاق می افتد. انسان در حال غلبه ی غضب و غلبه ی محبّت گاهی از هر امری غافل می شود. ... وقتی که نفس توجّه تام به یک امری پیدا کرد از ملک بدن غافل می شود و احساسات از کار می افتد و همّش همّ واحد می شود. ما خود در جنگ و جدال مباحثات - نعوذ بالله منها - دیدیم که اگر در مجلس هر امری واقع شود از آن به کلّی غافل هستیم . ولی افسوس که ما به هر امری توجّه تام داریم جز به عبادت پروردگار، و از این جهت استبعاد می کنیم. در هر صورت فراغت قلب از غیر، از امور مهمّه است که انسان باید با هر قِیمت هست تحصیل آن را بکند، و طریق تحصیل آن نیز ممکن و سهل است . با قدری مواظبت و مراقبت تحصیل می توان کرد. باید انسان مدّتی اختیار طایر خیال را به دست گیرد و هر وقت خواست از شاخه ای به شاخه ای پرواز کند آن را حفظ کند. پس از مدّتی مراقبت، رام و آرام شود، توجّه آن از امور متشتّته منصرف شود و خیر عادت او گردد - والخیر عاده - و فارغ البال اشتغال به توجّه به حق و عبادت او پیدا کند. و از همه ی این امور مهم تر که باید دیگر امور را مقدّمه ی او دانست؛ حضور قلب است که روح عبادت و حقیقت آن بسته به آن است ، و بدون آن هیچ قیمتی برای عبادات نیست و قبول درگاه حق تعالی نشود. ( امام خمینی رحمه الله ، چهل حدیث، ص 358 – 361 ) برگرفته از پایگاه : پاسخگو برخی از عبارات و کلمات این نوشتار با ادبیات ساده و روان تری نوشته شده است و با متن اصلی اندکی تفاوت دارد .
اهمّیّت عبادت
بدان که فراغت برای عبادت به فراغت وقت و فراغت قلب برای آن حاصل شود ، و این امر در باب عبادات از مهمّات است که حضور قلب بدون آن تحقّق پیدا نکند، و عبادت بی حضور قلب (قیمتی ندارد و آن چه باعث حضور قلب شود) دو امر است : یکی فراغت وقت و قلب و دیگر فهماندن اهمّیّت عبادت را به قلب و مقصود از فراغت وقت آن است در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معیّن کند که در آن وقت خود را موظّف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد.
انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمّه ای است که از کارهای دیگر اهمّیّتش بیش تر، بلکه طرف نسبت با آن ها نیست، البتّه اوقات آن را حفظ می کند و برای آن وقتی موظّف می کند و ما پس از این به قدر مقدور شمّه ای از آن را بیان می کنیم .
در هر حال انسان متعبّد باید اوقات عبادتش موظّف باشد. البتّه اوقات نماز را که مهم ترین عبادات است باید حفظ کند و آن ها را در اوقات فضیلت به جا آورد و در آن اوقات برای خود شغل دیگری قرار ندهد، و همان طور که برای کسب مال و منال و برای مباحثه و مطالعه ، وقت موظّف قرار می دهد، برای این عبادات نیز قرار دهد که در آن وقت فارغ از امور دیگر باشد تا حضور قلب که مغز و لُبّ عبادات است برای او میسور باشد. ولی اگر مثل نویسنده ، نماز را با تکلّف به جا آورد و قیام به عبودیّت معبود را از امور زائده بداند، البتّه آن را تا آخِر وقت امکان تأخیر می اندازد و در وقت اتیان آن نیز به واسطه ی آن که کارهای مهمّی به نظر و گمان خود، مزاحم با آن می بیند، سر(در اصل : یا سر و دست) و دست شکسته اتیان می کند. البتّه چنین عبادتی نورانیت ندارد سهل است ، مورد غضب الهی است و چنین شخصی مُستَخِفِّ به صلاه و مُتهاون در امر آن است .
به خدای تعالی پناه می برم از خفیف شمردن نماز و مبادلات نکردن به امر آن .
و از فراغت وقت مهم تر، فراغت قلب است . بلکه فراغت وقت نیز مقدّمه ای برای این فراغت است و آن، چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت ، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجّه قلب را از امور متفرّقه و خواطر متشتّته منصرف نماید و دل را یکسره خالی و خالص برای توجّه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، تفرّغ برای او و عبادت او حاصل نشود. ولی بدبختی آن است که ما تمام افکار متشتّته و اندیشه های متفرّقه را ذخیره می کنیم برای وقت عبادت . همین که تکبیره الاحرام نماز را می گوییم گویی درِ دکان را باز کردیم یا دفتر محاسبات را گشودیم یا کتاب مطالعه مفتوح شده ، یک وقت به خود می آییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم . حقیقتاً این عبادت فضاحت آور است و این مناجات شرم انگیز است .
عزیزم ! تو مناجات با حق را مثل تکلّم با یک نفر بندگان ناچیز حساب کن . چه شده است که اگر با یک نفر از دوستان سهل است با یک نفر از بیگانگان ، اشتغال به صحبت داشته باشی مادام که با او مذاکره می کنی ، از غیر غافلی ، و با تمام توجّه به او مشغولی ، ولی در اشتغال به مکالمه و مناجات با ولی النّعم و پروردگار عالمیان به کلّی از او منصرف و غافلی و به دیگر امور متوجّهی ؟ آیا قدر بندگان از ذات مقدّس حق افزون است ؟ یا تکلّم با آن ها ارزشش از مناجات با قاضی الحاجات بیش تر است ؟ آری من و (شما) مناجات با حق را نمی دانیم چیست . تکالیف الهیّه را سربار امور می دانیم . البتّه امری که تحمیل بر شخص شد و سربار زندگانی گردید در نظر اهمّیّت نخواهد داشت . باید سرچشمه را اصلاح کرد و ایمان به خداوند و فرمایشات انبیا پیدا کرد تا کار اصلاح شود. همه بدبختی ها از ضعف ایمان و سستی یقین است .
ایمان سیّد بن طاوس - رضی الله عنه - او را به جایی می رساند که روز اوّل تکلیفش را عید می گیرد برای آن که حق تعالی اجازه ی ورود مناجات به او مرحمت کرده و او را مخلع به خلعت تکلیف فرموده . حقیقتاً تصوّر کن این چه قلبی است که این قدر نورانیّت و صفا دارد! اگر عمل این سیّد جلیل برای تو حجّت نیست ، کار سیّد الموحّدین و اولاد معصومین او که برای تو حجّت است . نظر کن در حال آن بزرگواران و کیفیّت عبادات و مناجات های آن ها. بعضی از آن ها در وقت نماز رنگ مبارک شان تغییر می کرد و پشت مبارک شان می لرزید از خوف آن که مبادا در امر الهی لغزشی شود با آن که معصوم بودند و از حضرت مولی معروف است که تیری به پای مبارکش رفته بود که طاقت بیرون آوردن نداشت ، در وقت اشتغال به نماز بیرون آوردند و اصلاً ملتفت نشد.
عزیزم ! این مطلب از امور ممتنه نیست . نظیر آن در امور عادیه برای مردم بسیار اتّفاق می افتد. انسان در حال غلبه ی غضب و غلبه ی محبّت گاهی از هر امری غافل می شود. ... وقتی که نفس توجّه تام به یک امری پیدا کرد از ملک بدن غافل می شود و احساسات از کار می افتد و همّش همّ واحد می شود. ما خود در جنگ و جدال مباحثات - نعوذ بالله منها - دیدیم که اگر در مجلس هر امری واقع شود از آن به کلّی غافل هستیم . ولی افسوس که ما به هر امری توجّه تام داریم جز به عبادت پروردگار، و از این جهت استبعاد می کنیم.
در هر صورت فراغت قلب از غیر، از امور مهمّه است که انسان باید با هر قِیمت هست تحصیل آن را بکند، و طریق تحصیل آن نیز ممکن و سهل است . با قدری مواظبت و مراقبت تحصیل می توان کرد. باید انسان مدّتی اختیار طایر خیال را به دست گیرد و هر وقت خواست از شاخه ای به شاخه ای پرواز کند آن را حفظ کند. پس از مدّتی مراقبت، رام و آرام شود، توجّه آن از امور متشتّته منصرف شود و خیر عادت او گردد - والخیر عاده - و فارغ البال اشتغال به توجّه به حق و عبادت او پیدا کند.
و از همه ی این امور مهم تر که باید دیگر امور را مقدّمه ی او دانست؛ حضور قلب است که روح عبادت و حقیقت آن بسته به آن است ، و بدون آن هیچ قیمتی برای عبادات نیست و قبول درگاه حق تعالی نشود. ( امام خمینی رحمه الله ، چهل حدیث، ص 358 – 361 )
برگرفته از پایگاه : پاسخگو
برخی از عبارات و کلمات این نوشتار با ادبیات ساده و روان تری نوشته شده است و با متن اصلی اندکی تفاوت دارد .
- [سایر] جایگاه دانشگاه از دیدگاه امام خمینی (ره) ؟
- [سایر] دیدگاه عالمان دینی در مورد امام خمینی ره چیست؟
- [سایر] مراتب اهل سلوک از دیدگاه امام خمینی ره چیست؟
- [سایر] دیدگاه امام خمینی (ره) نسبت به اقتصاد چگونه بود؟
- [سایر] نقش زن از دیدگاه امام خمینی (ره)؟
- [سایر] از دیدگاه امام خمینی ره راه درمان مفاسد اخلاقی چیست؟
- [سایر] دیدگاه امام خمینی ره در مورد تکبر چیست؟
- [سایر] از دیدگاه امام خمینی ره نشانه فقیه چیست؟
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری ویژگی های مهم امام خمینی(ره) چیست؟
- [سایر] مبانی فکری حکومت اسلامی از دیدگاه امام خمینی ره چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله اردبیلی] (اِعتکاف) آن است که انسان به قصد عبادت کردن در مسجد بماند؛ بلکه اگر تنها با ماندن در مسجد نیز قصد عبادت کند، کافی است، هرچند عبادت دیگری انجام ندهد. اعتکاف عمل مستحبّی است که درباره آن بسیار سفارش شده است. روایت شده است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: (اعتکاف ده روز در ماه رمضان معادل دو حجّ و دو عمره است)(1) و نیز روایت شده که خود آن حضرت دهه آخر ماه رمضان در مسجد اعتکاف میکردند(2).
- [آیت الله خوئی] مسافر میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. و نیز مسافر میتواند در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام نماز را تمام بخواند. اگرچه دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند.
- [آیت الله سبحانی] مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و تمام افضل و شکسته احوط است. ولی اگر بخواهد در جائی که اول، جزء این مساجد نبوده و بعد از زمان ائمه(علیهم السلام) به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، باید شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در شعاع 25 ذراع(تقریباً 11متر) از ضریح مقدس نماز را تمام بخواند.
- [امام خمینی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزو این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند احتیاط مستحب آن است که شکسته بخواند اگر چه اقوی، صحت تمام است و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سید الشهدا علیه السلام بلکه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل کردن برای وارد شدن در مکانهای مقدس به امید ثواب پروردگار مستحب است، از جمله برای داخل شدن در مکه و مدینه، یا برای داخل شدن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و همچنین حرم امامان(علیهم السلام) و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است و اگر کسی می خواهد در یک روز داخل مکه شود و به مسجد الحرام رود، یا داخل شهر مدینه شود و به مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)برود، یک غسل به نیت همه کفایت می کند. همچنین مستحب است غسل برای زیارت پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) یا امامان از دور یا نزدیک و برای نشاط عبادت و رفتن به سفر به قصد رجاء.
- [آیت الله مظاهری] پیش از داخل شدن در حرم مکّه، شهر مکّه، مسجد الحرام، کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم و حرم امامانعلیهم السلام، مستحب است انسان غسل کند، و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است، و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکّه و مسجدالحرام و کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم شود، یک غسل برای همه کفایت میکند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسئله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل مینماید مثلاً بخوابد، غسل او تا یک شبانه روز باطل نمیشود ولی برای نماز و مانند آن باید وضو بگیرد. _______ 1) شهادت میدهم بر اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست، و بر اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیامبر اوست. خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از توبه کنندگان و پاکان قرار ده.
- [آیت الله سبحانی] پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجدالحرام، خانه کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبر و حرم امامان (علیهم السلام) (که غسل در زیارت آنها وارد شده) مستحب است انسان غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود، یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) شود، یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام)مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسل هایی را که در این مسأله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل می کند مثلا بخوابد; غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند . ولی اگر بخواهد در جائی که اول جزء مسجد کوفه نبوده و بعد به این مسجد ا ضافه شده نماز بخواند ، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حائز حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) نماز را تمام بخواند ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند شکسته بجا آورد .