تیپولوژی ادیان جدید در ایران جنبش های ادیان جدید در ایران، اعم از اینکه به تشکیل فرقه منجر شده باشند یا به اصطلاح الیزابت آروک در دوره ( Formativeتکوینی) یا ( Dormantنهفتگی) باشند، به نه سنخ یا تیپ قابل تفکیکند: 1- سنخ روشنفکری: فروکاهش دین در مقام تئوری و نظر. 2- سنخ نبوتی: موسس مدعی پیام آوری و حامل پیام خاص برای انسان ها است. 3- گروه هایی که از سنن شرقی الهام گرفته اند (مثل اشو و فرقه راجنیش، ساتیا سایی بابا، ( SRF1)، مراقبه متعالی یا ( TM2) و کتب فنگ شویی( )3٫) 4- گروه هایی که آنها را ( religion -selfدین سلف- دین معطوف به خود) می خوانند. 5- گروه هایی که موفقیت های شخصی (اقتصادی یا غیراقتصادی، مدیریت، روابط عشقی و …) را غایت گرفته، کل زندگی را معطوف بدان می نمایند. عادت های میلیون دلاری برایان تریسی، عشق مورد نظر شما از هارویل هندریکس (هر دو از نشر آسیم) و برخی کتاب های فوق العاده پر فروش آنتونی رابینز از این دسته اند. 6- گروه هایی که از تعالیم باطنی و علوم غریبه مشتق شده اند (گروه هایی نظیر اکانکار (4) و در غرب نظیر بشاره (5)، گوردیجف (6)، اوسپنسکی (7٫)) 7- گروه هایی که بر موجودات فرازمینی، فرشتگان و ( ufologyبشقاب پرنده شناسی) متمرکز شده اند (در غرب، گروه هایی مانند جنبش رائل (8)، دروازه آسمان (9٫)) 8- علم گرایی: عرضه دین جدید یا معنویت در قالب یک علم تجربی. دکتر بهرام الهی و کتب او در این دسته جای می گیرند. 9- گروه هایی مبتنی بر تفسیر ویژه از متون یا مناسک دین سنتی. روشنفکران عمده و مطرح ایران نظیر عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، محسن کدیور، اکبر گنجی و …، در حال حاضر، بر فرو کاهش دین به معنویت مجتمع شده اند و با چرخشی آشکار از دین وحیانی دور شده اند (به درجات مختلف.) باز تعریف reductionist این روشنفکران از دین، در سطح بندی کارل دابلر (10)، “سکولاریسم در سطح دین” تلقی می شود. عمده خصوصیات این “دین معنوی” )spirituality(، تقلیل یا محو فقه، بخش مابعدالطبیعی دین و الهیات، تاکید بر پلورالیسم دینی، قرار دادن تجربه دینی به عنوان هسته و لب شریعت، نفی اتوریته از اولیای دین و نفی تعبد است. میزان تاثیر این حوزه روشنفکری بر پیدایش فرقه های جدید دینی، مسئله ای جامعه شناسی و مستلزم بررسی داده های آماری است. لیکن، نادیده گرفتن بالکلیه تاثیر آن، چیزی جز ساده سازی مطلب نخواهد بود. در سنخ نبوتی، می توان به فرقه “ایلیا” اشاره نمود. این نام مستعاری برای “م.رام الله” است که آن هم قاعدتا استعاری است. در ابتدای کتاب جریان هدایت الهی یا تعالیم حق، آمده است که “برخی از پیروان استاد، او را آواتار به معنی تجسم جریان حقیقت، روح مجسم حق و تجسم الهی نامیده اند. بنی سماء، لقبی است که از جانب ایشان به او داده شده. درباره تولدش حکایت شگفت انگیزی نقل می شود…. شخصیتش بسیار اسرارآمیز و چند پهلو است… نقش های ظاهری گوناگونی را در میان دوستان و بستگان خود و حتی گاهی در میان مریدان خود ایفا کرده که آن را عامل پنهان ماندن از نگاه غیر و راهی اساسی برای تعلیم و القای حضور خداوند می داند. آواتار از حلقه های متصل “ماها…” معلم اعظم حق و قطب الهی در زمین می باشد. از ماها در نقاط مختلف جهان، به نام های گوناگونی یاد می شود. او تنها معلم جهانی است و در راس نظام اساتید حق و معلمین راستین الهی در زمین قرار دارد… استاد رام الله یکی از اساتید پنجگانه حق در عصر کنونی است… مریدان نزدیک تر می گویند که روح خدا در او حلول کرده و جاری است…”. پیروان او بنا به گزارش این کتاب، به هزاران تن می رسد. انتشارات “تعالیم حق” یا “نشر تعالیم مقدس” یا “حم” (ظاهرا هر سه، نام یک انتشاراتی است) عمدتا به نشر نوشته های او یا شاگردان او می پردازد و محفل و پاتوقی برای اجتماع و فعالیت این دین جدید است. “موسسه فرهنگی اوامر یس” نیز ظاهرا متعلق به همین حوزه دینی است. وین دایر را که کتاب هایش فوق العاده پرفروش شده است، می توان در تیپ دوم از تیپ های نه گانه جای داد. او یک جا از “ماموریتی” سخن می گوید که در ژوئن سال 2000 بر عهده او گذاشته شده است تا اصول پیدا کردن راه حلی معنوی برای هر مشکل را ابتدا در زندگی خود آزمایش نماید (برای هر مشکلی راه حلی معنوی وجود دارد، نسل نواندیش، ص 13٫) او بنابر دعوی خویش، در تجربه ای معنوی، حضور نیروی شفابخش متعالی و سریعی را یافته است. نکته اصلی و مهمی که در سراسر این کتاب مشاهده می شود، جنبه کارکردی و استفاده ابزاری از معنویت است. در این متن، معنویت، اصالت نداشته و خود، هدف نیست، بلکه تنها یک ابزار جهت حل مشکلات است. از این گذشته، بنابر آموزه دیگر کتاب مزبور، معنویت، وضعیتی فیزیکی- روانشناختی یافته، گویی از مابعدالطبیعه، منفک می گردد. این خصوصیت با اخراج کانتی مابعدالطبیعه از حیز عقل سازگار بوده، موجب می شود “معنویت” وین دایری، در فضای روشنفکری شده پسا کانتی، بهتر جای گیرد. “ادیان معطوف به خود” )self religions( که گاهی “کیش های روان درمانی” و گاهی “جنبش نهفته بشری” خوانده می شوند، هدف خود را “تحول فردی” اعلام می کنند. از جمله، وارنر ارهارد، موسس جنبش دینی “تربیت میز گردی” (11)، صریحا هدف خود را تحول فردی و رشد قابلیت فرد اعلام نمود. کتاب های خوزه سیلوا همچون دستان شفابخش، کنترل ذهن و انسان شفابخش (شما یک شفادهنده هستید)، فروش زیادی در ایران داشته و دارد. کتب برایان تریسی که بسیار پرفروش اند همچون هدف، قورباغه را بخور! و … را نیز در همین راستا می توان ارزیابی نمود. کتاب های جادوی تجسم خلاق از شاکتی گواین (انتشارات پیام موفقیت) و رویابینی کنترل شده و ارتباط با رویاها (انتشارات حم) نیز در این دسته قابل گنجاندن هستند. گروه هایی مبتنی بر تعالیم باطنی و علوم غریبه، فراوان و متنوعند، از آموزش هاله بینی والتر ارنست باتلر (نشر فراروان) گرفته تا انرژی درمانی چوآ- کوک سویی (انتشارات تجسم خلاق) و مرکز شفای آرام (جمشید هاشمی) که دوره های کارگاهی هیپنوتیزم، خود هیپنوتیزم، یوگا، مدی تیشن، تله پاتی، چشم سوم، انرژی درمانی، انرژی چی، کارما، هاله بینی، عکس برداری از هاله، ذن و سطوح آلفای مغز برگزار می کند. همچنین پرانا اسرار شفای یوگایی (انتشارات تجسم خلاق)، پزشکی مکمل و درمان های موازی (بررسی مکتب های درمانی باطن گرا( )انتشارات حم) که در آن به روش ریکی، روش پولاریتی، روش هاله نورانی، شفا از راه دور، مغناطیس درمانی و شفا از طریق ارواح راهنما و … اشاره شده است و روح ریکی (نشر آسیم) نیز در همین گروه جای دارند. کتاب هایی نظیر نوردرمانی (شفا گرفتن از فرشتگان) اثر لایونا هافینز (نشر نسل نواندیش)، جزو تیپ هفتم از تیپ های نه گانه فوق است. تیپ نهم، کتبی نظیر تفسیرهای پل برانتون از کتب مقدس، ترجمه هما شهرام بخت (نشر حم)، گزینه کتاب مقدس اوپانیشاد (از آر.ب. شارما به ترجمه لیل فولادوند( )نشر تعالیم حق) و درمان با عرفان وین دایر (نشر شرکت سهامی انتشار) را شامل می شود. در فهرست فوق الذکر، اسامی و مراکز مهم دیگری نیز وجود دارند که مجال ذکر آن نیست. نویسنده: بهزاد حمیدیه
تیپولوژی ادیان جدید در ایران
جنبش های ادیان جدید در ایران، اعم از اینکه به تشکیل فرقه منجر شده باشند یا به اصطلاح الیزابت آروک در دوره ( Formativeتکوینی) یا ( Dormantنهفتگی) باشند، به نه سنخ یا تیپ قابل تفکیکند:
1- سنخ روشنفکری: فروکاهش دین در مقام تئوری و نظر.
2- سنخ نبوتی: موسس مدعی پیام آوری و حامل پیام خاص برای انسان ها است.
3- گروه هایی که از سنن شرقی الهام گرفته اند (مثل اشو و فرقه راجنیش، ساتیا سایی بابا، ( SRF1)، مراقبه متعالی یا ( TM2) و کتب فنگ شویی( )3٫)
4- گروه هایی که آنها را ( religion -selfدین سلف- دین معطوف به خود) می خوانند.
5- گروه هایی که موفقیت های شخصی (اقتصادی یا غیراقتصادی، مدیریت، روابط عشقی و …) را غایت گرفته، کل زندگی را معطوف بدان می نمایند. عادت های میلیون دلاری برایان تریسی، عشق مورد نظر شما از هارویل هندریکس (هر دو از نشر آسیم) و برخی کتاب های فوق العاده پر فروش آنتونی رابینز از این دسته اند.
6- گروه هایی که از تعالیم باطنی و علوم غریبه مشتق شده اند (گروه هایی نظیر اکانکار (4) و در غرب نظیر بشاره (5)، گوردیجف (6)، اوسپنسکی (7٫))
7- گروه هایی که بر موجودات فرازمینی، فرشتگان و ( ufologyبشقاب پرنده شناسی) متمرکز شده اند (در غرب، گروه هایی مانند جنبش رائل
(8)، دروازه آسمان (9٫))
8- علم گرایی: عرضه دین جدید یا معنویت در قالب یک علم تجربی. دکتر بهرام الهی و کتب او در این دسته جای می گیرند.
9- گروه هایی مبتنی بر تفسیر ویژه از متون یا مناسک دین سنتی. روشنفکران عمده و مطرح ایران نظیر عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، محسن کدیور، اکبر گنجی و …، در حال حاضر، بر فرو کاهش دین به معنویت مجتمع شده اند و با چرخشی آشکار از دین وحیانی دور شده اند (به درجات مختلف.) باز تعریف reductionist این روشنفکران از دین، در سطح بندی کارل دابلر
(10)، “سکولاریسم در سطح دین” تلقی می شود. عمده خصوصیات این “دین معنوی” )spirituality(، تقلیل یا محو فقه، بخش مابعدالطبیعی دین و الهیات، تاکید بر پلورالیسم دینی، قرار دادن تجربه دینی به عنوان هسته و لب شریعت، نفی اتوریته از اولیای دین و نفی تعبد است. میزان تاثیر این حوزه روشنفکری بر پیدایش فرقه های جدید دینی، مسئله ای جامعه شناسی و مستلزم بررسی داده های آماری است. لیکن، نادیده گرفتن بالکلیه تاثیر آن، چیزی جز ساده سازی مطلب نخواهد بود.
در سنخ نبوتی، می توان به فرقه “ایلیا” اشاره نمود. این نام مستعاری برای “م.رام الله” است که آن هم قاعدتا استعاری است.
در ابتدای کتاب جریان هدایت الهی یا تعالیم حق، آمده است که “برخی از پیروان استاد، او را آواتار به معنی تجسم جریان حقیقت، روح مجسم حق و تجسم الهی نامیده اند. بنی سماء، لقبی است که از جانب ایشان به او داده شده. درباره تولدش حکایت شگفت انگیزی نقل می شود…. شخصیتش بسیار اسرارآمیز و چند پهلو است… نقش های ظاهری گوناگونی را در میان دوستان و بستگان خود و حتی گاهی در میان مریدان خود ایفا کرده که آن را عامل پنهان ماندن از نگاه غیر و راهی اساسی برای تعلیم و القای حضور خداوند می داند. آواتار از حلقه های متصل “ماها…” معلم اعظم حق و قطب الهی در زمین می باشد. از ماها در نقاط مختلف جهان، به نام های گوناگونی یاد می شود.
او تنها معلم جهانی است و در راس نظام اساتید حق و معلمین راستین الهی در زمین قرار دارد… استاد رام الله یکی از اساتید پنجگانه حق در عصر کنونی است… مریدان نزدیک تر می گویند که روح خدا در او حلول کرده و جاری است…”.
پیروان او بنا به گزارش این کتاب، به هزاران تن می رسد. انتشارات “تعالیم حق” یا “نشر تعالیم مقدس” یا “حم” (ظاهرا هر سه، نام یک انتشاراتی است) عمدتا به نشر نوشته های او یا شاگردان او می پردازد و محفل و پاتوقی برای اجتماع و فعالیت این دین جدید است.
“موسسه فرهنگی اوامر یس” نیز ظاهرا متعلق به همین حوزه دینی است.
وین دایر را که کتاب هایش فوق العاده پرفروش شده است، می توان در تیپ دوم از تیپ های نه گانه جای داد. او یک جا از “ماموریتی” سخن می گوید که در ژوئن سال 2000 بر عهده او گذاشته شده است تا اصول پیدا کردن راه حلی معنوی برای هر مشکل را ابتدا در زندگی خود آزمایش نماید (برای هر مشکلی راه حلی معنوی وجود دارد، نسل نواندیش، ص 13٫) او بنابر دعوی خویش، در تجربه ای معنوی، حضور نیروی شفابخش متعالی و سریعی را یافته است.
نکته اصلی و مهمی که در سراسر این کتاب مشاهده می شود، جنبه کارکردی و استفاده ابزاری از معنویت است. در این متن، معنویت، اصالت نداشته و خود، هدف نیست، بلکه تنها یک ابزار جهت حل مشکلات است. از این گذشته، بنابر آموزه دیگر کتاب مزبور، معنویت، وضعیتی فیزیکی- روانشناختی یافته، گویی از مابعدالطبیعه، منفک می گردد.
این خصوصیت با اخراج کانتی مابعدالطبیعه از حیز عقل سازگار بوده، موجب می شود “معنویت” وین دایری، در فضای روشنفکری شده پسا کانتی، بهتر جای گیرد. “ادیان معطوف به خود” )self religions( که گاهی “کیش های روان درمانی” و گاهی “جنبش نهفته بشری” خوانده می شوند، هدف خود را “تحول فردی” اعلام می کنند. از جمله، وارنر ارهارد، موسس جنبش دینی “تربیت میز گردی” (11)، صریحا هدف خود را تحول فردی و رشد قابلیت فرد اعلام نمود.
کتاب های خوزه سیلوا همچون دستان شفابخش، کنترل ذهن و انسان شفابخش (شما یک شفادهنده هستید)، فروش زیادی در ایران داشته و دارد. کتب برایان تریسی که بسیار پرفروش اند همچون هدف، قورباغه را بخور! و … را نیز در همین راستا می توان ارزیابی نمود. کتاب های جادوی تجسم خلاق از شاکتی گواین (انتشارات پیام موفقیت) و رویابینی کنترل شده و ارتباط با رویاها (انتشارات حم) نیز در این دسته قابل گنجاندن هستند. گروه هایی مبتنی بر تعالیم باطنی و علوم غریبه، فراوان و متنوعند، از آموزش هاله بینی والتر ارنست باتلر (نشر فراروان) گرفته تا انرژی درمانی چوآ- کوک سویی (انتشارات تجسم خلاق) و مرکز شفای آرام (جمشید هاشمی) که دوره های کارگاهی هیپنوتیزم، خود هیپنوتیزم، یوگا، مدی تیشن، تله پاتی، چشم سوم، انرژی درمانی، انرژی چی، کارما، هاله بینی، عکس برداری از هاله، ذن و سطوح آلفای مغز برگزار می کند.
همچنین پرانا اسرار شفای یوگایی (انتشارات تجسم خلاق)، پزشکی مکمل و درمان های موازی (بررسی مکتب های درمانی باطن گرا( )انتشارات حم) که در آن به روش ریکی، روش پولاریتی، روش هاله نورانی، شفا از راه دور، مغناطیس درمانی و شفا از طریق ارواح راهنما و … اشاره شده است و روح ریکی (نشر آسیم) نیز در همین گروه جای دارند.
کتاب هایی نظیر نوردرمانی (شفا گرفتن از فرشتگان) اثر لایونا هافینز (نشر نسل نواندیش)، جزو تیپ هفتم از تیپ های نه گانه فوق است. تیپ نهم، کتبی نظیر تفسیرهای پل برانتون از کتب مقدس، ترجمه هما شهرام بخت (نشر حم)، گزینه کتاب مقدس اوپانیشاد (از آر.ب. شارما به ترجمه لیل فولادوند( )نشر تعالیم حق) و درمان با عرفان وین دایر (نشر شرکت سهامی انتشار) را شامل می شود. در فهرست فوق الذکر، اسامی و مراکز مهم دیگری نیز وجود دارند که مجال ذکر آن نیست.
نویسنده: بهزاد حمیدیه
- [سایر] فقط فرق ضاله در ایران اجازه فعالیت ندارند، فرق ضاله کدامند، مگر همه ادیان و فرق بجز تشیع ضال و مضل نیستند؟
- [سایر] مشرکان سه دسته بودند؛ یک دسته پیمان بسته و آنرا شکستند، دسته دوم پیمان داشته و نشکستند و دسته سوم پیمان نبستند. با توجه به آیات ابتدایی سوره توبه تکلیف دسته سوم چیست؟
- [سایر] در ادیان و فرهنگهای دیگر تمامی ادیان و فرهنگها بهجز اسلام؛ چه دیدگاهی در مورد مسئله زنا وجود دارد؟
- [سایر] به غیر از ادیان ابراهیمی کدامیک از دیگر ادیان اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم دارند؟
- [سایر] دیدگاه اسلام و قرآن درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ آیا اسلام پیروان دیگر ادیان را اهل دوزخ میداند؟
- [سایر] آیا ادیان ساخته بشراند؟
- [سایر] آیا نماز در زمان ادیان پیش از اسلام بوده است؟ و اگر وجود داشته شکل خواندن آن در ادیان مسیحی و یهودی و سایر ادیان آسمانی چگونه بوده است؟
- [سایر] به غیر از ادیان ابراهیمی کدامیک از دیگر ادیان اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم دارند؟
- [سایر] وهابیون چند دسته اند؟
- [سایر] دیدگاه ادیان مختلف در مورد جهنم چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] معمولاً پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته میشوند: اوّل:این که هنگام پرواز، بال زدن آنها بیشتر از بال نزدن آنها باشد، پس آن دسته که بال زدن آنها بیشتر است، حلالند و آن دسته که بیشتر بال را نگه میدارند، حرام میباشند. دوم:آن دسته که سنگدان یا چینهدان یا انگشت جدایی مانند شست انسان دارند حلال و آن دسته که اینها را ندارند حرام میباشند.
- [آیت الله اردبیلی] قاتل علاوه بر آن که خود ارث نمیبرد، مانع از ارث بردن دیگران نیز نمیشود، بنابر این اگر به عنوان مثال فرزندی پدر خود را عمدا و به ناحق بکشد و میّت فرزند دیگری نداشته باشد، خود قاتل ارث نمیبرد، ولی فرزندان او ارث میبرند و اگر کسی از دسته اوّل وجود نداشته باشد، دسته دوم ارث میبرند و اگر دسته دوم هم وجود نداشته باشد، دسته سوم ارث میبرند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر عدّهای از مسلمانان به دسته دیگر تجاوز نمایند، بر مسلمانان لازم است موجبات فیصله اختلافات و اصلاح بین آنان را فراهم سازند و اگر به هیچ وجه اصلاح ممکن نباشد، بر همه مسلمانان واجب است که با دسته متجاوز و باغی مقابله کنند تا از تجاوز دست بردارند و قتال با دسته متجاوز در ماههای حرام اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] زن و شوهر به تفصیلی که بعداً گفته میشود ، از یکدیگر ارث میبرند . ارث دسته اول
- [آیت الله سبحانی] کسانی که به واسطه خویشی ارث می برند، سه دسته هستند: دسته اول: پدر و مادر و اولاد میّت است و با نبودن اولاد، اولاد اولاد هر چه پائین روند هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر است، ارث می برد و تا یک نفر از این دسته هست، دسته دوم ارث نمی برند. دسته دوم: جدّ و جدّه (یعنی پدربزرگ و مادربزرگ) خواه پدری باشد یا مادری و هر چه بالا رود و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر، اولاد ایشان هر کدام به میّت نزدیکتر است ارث می برد و تا یک نفر از این دسته هست، دسته سوم ارث نمی برند. دسته سوم: عمو و عمّه و دائی و خاله هر چه بالا رود و اولاد آنان هر چه پائین روند و تا یک نفر از عموها و عمه ها و دائی ها و خاله های میّت زنده اند، اولاد آنان ارث نمی برند ولی اگر میّت عموی پدری و پسر عموی پدر و مادری داشته باشد و غیر از اینها وارثی نداشته باشد، ارث به پسر عموی پدر و مادری می رسد و عموی پدری ارث نمی برد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسانی که به واسطه خویشی ارث می برند سه دسته هستند: دسته اول - پدر و مادر و اولاد میت است و با نبودن اولاد؛ اولاد اولاد هرچه پائین روند؛ هر کدام آنان که به میت نزدیکتر است ارث می برد و تا یک نفر از این دسته هست دسته دوم ارث نمی برند. دسته دوم - جد یعنی پدر بزرگ و جده یعنی مادر بزرگ و خواهر و برادر است و با نبودن برادر و خواهر؛ اولاد ایشان هر کدام آنان که به میت نزدیکتر است ارث می برد و تا یک نفر از این دسته هست دسته سوم ارث نمی برند. دسته سوم - عمو و عمه و دائی و خاله و اولاد آنان است و تا یک نفر از عموها و عمه ها و دائی ها و خاله های میت زنده اند؛ اولاد آنان ارث نمی برند ولی اگر میت عموی پدری و پسر عموی پدر و مادری داشته باشد؛ ارث به پسر عموی پدر و مادری می رسد و عموی پدری ارث نمی برد.
- [آیت الله سیستانی] کسانی که بواسطه خویشی ارث میبرند سه دسته ، هستند : دسته اول : پدر و مادر و اولاد میّت است ، و با نبودن اولاد ، اولادِ اولاد هر چه پائین روند ، هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر است ارث میبرد ، و تا یک نفر از این دسته هست دسته دوم ارث نمیبرند . دسته دوم : جد یعنی پدر بزرگ ، و جدّه یعنی مادر بزرگ ، و خواهر و برادر است ، و با نبودن برادر و خواهر ، اولاد ایشان هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر است ارث میبرد ، و تا یک نفر از این دسته هست دسته سوم ارث نمیبرند . دسته سوم : عمو و عمه و دائی و خاله و اولاد آنان است ، و تا یک نفر از عموها وعمهها و دائیها و خالههای میّت زندهاند ، اولاد آنان ارث نمیبرند ، ولی اگر میّت یک عموی پدری و یک پسر عموی پدر و مادری داشته باشد ، و دائی و خاله نداشته باشد ، ارث به پسر عموی پدر و مادری میرسد ، و عموی پدری ارث نمیبرد ، لیکن اگر عمو یا پسر عمو متعدد باشد ، و یا اینکه همسر میت حیات داشته باشد ، این حکم خالی از اشکال نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] کسانی که به واسطة خویشی ارث می برند سه دسته هستند : دسته اوّل : پدر و مادر و اولاد میّت و با نبودن اولاد ، اولاد اولاد هرچه پائین روند هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر است ارث می برد و تا یک نفر از این دسته هست دستة دوّم ارث نمی برد . دستة دوّم : جد یعنی پدر بزرگ و پدراو هر چه بالا روند و جدّه یعنی مادر بزرگ و مادر او هر چه بالا رود پدری باشند یا مادری و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر ، اولاد ایشان هر کدام آنان که به میّت نزدیکتر است ارث می برد و تا یک نفر از این دسته هست دستة سوّم ارث نمی برند . دستة سوّم : عمو و عمّه و دائی و خاله و اولاد آنان هر چه پائین روند وتا یک نفر از عموها وعمّه ها ودائی ها وخاله های میّت زنده اند ، اولاد آنان ارث نمی برند ولی اگر میّت عموی پدری وپسر عموی پدر ومادری داشته باشد ، وغیر ازاینها وارثی نداشته باشد ، ارث به پسر عمو ی پدر ومادری می رسد وعموی پدری ارث نمی برد.
- [امام خمینی] کسانی که به واسطه خویشی ارث میبرند سه دسته هستند: دسته اول: پدر و مادر و اولاد میت است و با نبودن اولاد، اولاد اولاد هر چه پایین روند هر کدام آنان که به میت نزدیکتر است ارث میبرد و تا یک نفر از این دسته هست دسته دوم ارث نمیبرند. دسته دوم: جد یعنی پدر بزرگ و پدر او هر چه بالا رود و جدّه یعنی مادربزرگ و مادر او هر چه بالا رود پدری باشند یا مادری و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر، اولاد ایشان هر کدام آنان که به میت نزدیکتر است ارث میبرد و تا یک نفر از این دسته هست دسته سوم ارث نمیبرند. دسته سوم: عمو و عمه و دایی و خاله هر چه بالا روند و اولاد آنان هر چه پایین روند و تا یک نفر از عموها و عمهها و داییها و خالههای میت زندهاند، اولاد آنان ارث نمیبرند ولی اگر میت عموی پدری و پسر عموی پدر و مادری داشته باشد، و غیر از اینها وارثی نداشته باشد، ارث به پسر عموی پدر و مادری میرسد و عموی پدری ارث نمیبرد.
- [آیت الله سبحانی] زن و شوهر به تفصیلی که بعداً گفته می شود، از یکدیگر ارث می برند. ارث دسته اوّل