بخشش از دیدگاه اکهارت توله به چه معناست و چه تفاوتی با دیدگاه اسلامی دارد؟ یکی از مفاهیم مطرح شده در آثار اکهارت، کلمه (بخشش) است. در متون اسلامی، مفهوم بخشش در عرصه حیاتِ جمعی و تعامل با افراد در اجتماع وارد شده و به معنای صَرف نظر کردن از حقّ معنوی و مالی خود و یا سهیم نمودن دیگران در امکانات شخصی است. این گونه بخشش در متون دینی، در صورتی فضیلت اخلاقی محسوب میشود که با قصد خیر رساندن به دیگران و کسب رضایت خدا انجام شده باشد.(انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، 1376، ص 301) واژه بخشش در کلمات اکهارت به معنی چشم پوشی از داشتههای خویش و شریک کردن دیگران در داراییهای خود نیست، بلکه به معنی چشم پوشی از نگرانیها و گذشتن از خود است؛ به عبارت دیگر بخشش در نظام اندیشه اکهارت ، نه با سرگذشت دیگران پیوند میخورد، نه با انگیزة ورود به عالم معنا و کسب فضیلت اخلاقی انجام میشود؛ یعنی نه خدا در آن به چشم میخورد و نه رسالت اجتماعی در آن دیده میشود. در اندیشه اکهارت توله، آدمی فقط، باید به مطالبهگری بپردازد و البته مدیون و گناهکار دیدنِ خویش با اصالت لذت نمیسازد؛ به همین دلیل، آدمی که خودش را مدیون ببیند، غیر از اینکه جایگاه خود را پایین آورده، کامجویی و بهرهوری چندانی هم از مواهب موجود نمیبرد و هر کس که لب به شِکوه باز کند، خود را از کامیابی محروم کرده است. اکهارت این مطلب را این گونه بیان میکند: بخشش به این معناست که شِکوه و شکایت را کنار بگذاری و از شرّ اندوه خلاص شوی. بخشش هنگامی اتفاق میافتد که بفهمی شکوه و شکایت تو چیزی را عوض نمیکند، جز آنکه احساسی از یک خود دروغین را فربهتر کند. بخشش، یعنی مقاومت نکردن در برابر زندگی؛ یعنی اجازه دادن به زندگی که در تو زندگی کند. در مقابل بخشش، چه چیزی قرار دارد؟ درد و رنج، جریانی حقیر از انرژی حیاتی و در بسیاری از موارد بیماری جسمی.( نیروی حال، ص 186) نتیجه این که در کلمات اکهارت، (بخشش) در مقابل (کینه توزی) و یا (خساست) نیست، بلکه در مقابل (ندامت) است. بخششی که اکهارت به آن دعوت میکند، درحقیقت دعوت به سرپوش گذاشتن بر وجدان اخلاقی است؛ یعنی چراغی به نام (عذاب وجدان) که ممکن است سوسوی آن در نهایت، آدمی را به خالقش پیوند دهد و راه بستة انسان مدرن به عالم معنا را باز کند، در مکتب اکهارت، ضدّ ارزش است و مدفون کردن آن، ارزش معرفی میشود! اکهارت از دیگران میخواهد گله وشکایت را کنار بگذارند و انسانهای قانع و سر به راهی باشند و اجازه دهند که تمدن غرب به کار خود ادامه دهد. بهراستی معنویتی که با انکار مشکلات روانی انسان مدرن آغاز میشود، شناختش از نیازهای روحی آدمی چه میزان درست خواهد بود؟ فهمش از ساحتهای وجودی انسان چهقدر قابل اعتماد خواهد بود؟ در نهایت راهکارهایی که برای درمان پیشنهاد میدهد، چه میزان واقعبینانه و کارآمد خواهد بود؟
بخشش از دیدگاه اکهارت توله به چه معناست و چه تفاوتی با دیدگاه اسلامی دارد؟
بخشش از دیدگاه اکهارت توله به چه معناست و چه تفاوتی با دیدگاه اسلامی دارد؟
یکی از مفاهیم مطرح شده در آثار اکهارت، کلمه (بخشش) است. در متون اسلامی، مفهوم بخشش در عرصه حیاتِ جمعی و تعامل با افراد در اجتماع وارد شده و به معنای صَرف نظر کردن از حقّ معنوی و مالی خود و یا سهیم نمودن دیگران در امکانات شخصی است. این گونه بخشش در متون دینی، در صورتی فضیلت اخلاقی محسوب میشود که با قصد خیر رساندن به دیگران و کسب رضایت خدا انجام شده باشد.(انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، 1376، ص 301)
واژه بخشش در کلمات اکهارت به معنی چشم پوشی از داشتههای خویش و شریک کردن دیگران در داراییهای خود نیست، بلکه به معنی چشم پوشی از نگرانیها و گذشتن از خود است؛ به عبارت دیگر بخشش در نظام اندیشه اکهارت ، نه با سرگذشت دیگران پیوند میخورد، نه با انگیزة ورود به عالم معنا و کسب فضیلت اخلاقی انجام میشود؛ یعنی نه خدا در آن به چشم میخورد و نه رسالت اجتماعی در آن دیده میشود.
در اندیشه اکهارت توله، آدمی فقط، باید به مطالبهگری بپردازد و البته مدیون و گناهکار دیدنِ خویش با اصالت لذت نمیسازد؛ به همین دلیل، آدمی که خودش را مدیون ببیند، غیر از اینکه جایگاه خود را پایین آورده، کامجویی و بهرهوری چندانی هم از مواهب موجود نمیبرد و هر کس که لب به شِکوه باز کند، خود را از کامیابی محروم کرده است. اکهارت این مطلب را این گونه بیان میکند:
بخشش به این معناست که شِکوه و شکایت را کنار بگذاری و از شرّ اندوه خلاص شوی. بخشش هنگامی اتفاق میافتد که بفهمی شکوه و شکایت تو چیزی را عوض نمیکند، جز آنکه احساسی از یک خود دروغین را فربهتر کند. بخشش، یعنی مقاومت نکردن در برابر زندگی؛ یعنی اجازه دادن به زندگی که در تو زندگی کند. در مقابل بخشش، چه چیزی قرار دارد؟ درد و رنج، جریانی حقیر از انرژی حیاتی و در بسیاری از موارد بیماری جسمی.( نیروی حال، ص 186)
نتیجه این که در کلمات اکهارت، (بخشش) در مقابل (کینه توزی) و یا (خساست) نیست، بلکه در مقابل (ندامت) است. بخششی که اکهارت به آن دعوت میکند، درحقیقت دعوت به سرپوش گذاشتن بر وجدان اخلاقی است؛ یعنی چراغی به نام (عذاب وجدان) که ممکن است سوسوی آن در نهایت، آدمی را به خالقش پیوند دهد و راه بستة انسان مدرن به عالم معنا را باز کند، در مکتب اکهارت، ضدّ ارزش است و مدفون کردن آن، ارزش معرفی میشود!
اکهارت از دیگران میخواهد گله وشکایت را کنار بگذارند و انسانهای قانع و سر به راهی باشند و اجازه دهند که تمدن غرب به کار خود ادامه دهد. بهراستی معنویتی که با انکار مشکلات روانی انسان مدرن آغاز میشود، شناختش از نیازهای روحی آدمی چه میزان درست خواهد بود؟ فهمش از ساحتهای وجودی انسان چهقدر قابل اعتماد خواهد بود؟ در نهایت راهکارهایی که برای درمان پیشنهاد میدهد، چه میزان واقعبینانه و کارآمد خواهد بود؟
- [سایر] اکهارت توله کیست؟ بخشش در اندیشه او چه مفهومی دارد؟
- [سایر] اکهارت توله پیرو کدام دین است؟ از نظر فکری از کدام مکاتب یا اشخاص تاثیر پذیرفته است؟
- [سایر] اکهارت توله در کتابهایش گفته است انسان نیاز به رهبر و مرشد معنوی ندارد. ایا این حرف درست است؟
- [سایر] اکهارت توله در کتابهایش به شدت بر زندگی معنوی تأکید کرده است. وی در مواردی از خدا نام میبرد؛ آیا وی از نظر خداگرایی با ادیان الهی بخصوص با دین اسلام هم نظر است؟
- [سایر] آیا از دیدگاه فلاسفه ومنطق دانان تفاوتی بین جوهر وعرض وجود دارد (حتی یک تفاوت جزیی) یا هیچ تفاوتی ندارند؟
- [سایر] آیا از دیدگاه فلاسفه ومنطق دانان تفاوتی بین جوهر وعرض وجود دارد (حتی یک تفاوت جزیی) یا هیچ تفاوتی ندارند؟
- [سایر] این جمله که اکهارت توله در کتابش گفته را تاییدش می کنید. (یک استاد معنوی حقیقی به معنای عام کلمه مطلبی ندارد که به شما بیاموزد. اطلاعات، باورها یا قواعد رفتارری تازه و هیچ چیز دیگری ندارد که به شما بدهد یا بر شما بیافزاید.) واقعا این طور است که مربی هیچ نقشی در زندگی انسان ندارد؟
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری سحر و معجزه چه تفاوتی دارند؟
- [سایر] معنی حکومت اسلامی چیست؟ و چه تفاوتی با جمهوری اسلامی دارد؟
- [سایر] دیدگاه مذاهب اسلامی درباره لقب منجی چیست؟
- [آیت الله سیستانی] کسی که لباس ندارد ، اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد ، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقّت نداشته باشد ، باید قبول کند . بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست ، باید از کسی که لباس دارد ، طلب بخشش یا عاریه نماید .
- [امام خمینی] کسی که لباس ندارد، اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقت نداشته باشد، باید قبول کند. بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست، باید از کسی که لباس دارد طلب بخشش یا عاریه نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که لباس ندارد اگر دیگری باو ببخشد یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقّت نداشته باشد، باید قبول کند، بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست باید از کسی که لباس دارد، طلب بخشش یا عاریه نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که لباس ندارد؛ دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد؛ چنانچه قبول کردن آن برای او مشقت نداشته باشد باید قبول کند؛ بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست؛ باید از کسی که لباس دارد؛ طلب بخشش یا عاریه نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که لباس ندارد ، اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد ، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقت نداشته باشد ، باید قبول کند بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست ، باید از کسی که لباس دارد ، طلب بخشش یا عاریه نماید
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که لباس ندارد اگر دیگری لباس باو ببخشد یا عاریه دهد، چنان چه قبول کردن آن برای او مشقت نداشته باشد، باید قبول کند بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست، باید از کسی که لباس دارد، طلب بخشش یا عاریه نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که لباس ندارد اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقتی که معمولا تحمل نمی شود نداشته باشد باید قبول کند بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سختی که معمولا تحمل نمی شود ندارد باید از کسی که لباس دارد، طلب بخشش یا عاریه نماید.
- [آیت الله بروجردی] کسی که لباس ندارد اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردِن آن برای او مشقّت نداشته باشد باید قبول کند، بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست، باید از کسی که لباس دارد طلب بخشش یا عاریه نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که لباس ندارد، اگر دیگری لباس به او ببخشد، یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقت نداشته باشد، باید قبول کند. بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست، باید از کسی که لباس دارد طلب بخشش یا عاریه نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر به کسی که لباس ندارد لباس ببخشند یا عاریه دهند، چنانچه قبول کردن آن برای او مشقّت نداشته باشد، باید قبول کند، بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش برای او سخت نباشد، باید از کسی که لباس دارد، طلب بخشش یا عاریه نماید.