اکهارت توله کیست؟ بخشش در اندیشه او چه مفهومی دارد؟
یکی از کسانی که چند سالی است کتاب‌هایش در ایران ترجمه شده و به عنوان رهبر معنوی به نسل جوان معرفی شده، اکهارت توله است. اندیشه اکهارت توله از سال 1381 (10 سال پیش) در ایران مطرح شد و پاره‌ای از کتاب‌هایش چند ترجمه خوردند به گونه‌ای که مهمترین کتاب اکهارت توله، کتاب نیروی حال (The power of now: a guide to spiritual enlightenment,)، پانزده ترجمه به زبان فارسی دارد که بعضی از آن‌ها تجدید چاپ شده‌اند. همین طور کتاب زمینی نو (A new earth : awakening to your life's purpose) که سهم بزرگی در نشر اندیشه‌های اکهارت توله داشته ‌است شانزده ترجمه به زبان فارسی دارد. به گزارش (نیویورک تایمز) این کتاب پرفروش تاکنون به 33 زبان دنیا ترجمه شده است. طبق گزارش پاره‌ای از مراکز نظر سنجی، اکهارت توله در میان صد رهبر معنوی زندة جهان رتبه اوّل را دارد.( www.amazon.com/Eckhart-Tolle/e/B001H6GZ5K) اما این فرد به ظاهر معنوی اندیشه‌هایی آسیب‌زا دارد که برای افراد خداخواه تهدید محسوب می‌شود و در نتیجه برای بهداشت معنوی جامعه نوعی ویروس روحی قلمداد می‌گردد. ‌شناخت واژه‌ها در آثار اکهارت توله پاره‌ای از مفاهیم در نوشته‌‌های اکهارت توله وجود دارند که تفسیر وی از آن‌ها، با تفسیرهای دینی تفاوت دارند. کسی که قصد دارد تبیین دقیق این مفاهیم را در اندیشه اکهارت جویا شود، باید تعریف هر واژه را از متون و گفته‌های او جست‌وجو کند و معانی آن‌ها را از زبان خود او بشنود. اگرچه پیش‌داوری، یکی از موانع فهم صحیح اندیشة دیگران است، آن‌چه که از پیش‌داوری آسیب‌زاتر است، تحمیل کردن ذهنیت خویش بر واژه‌هایی است که نویسنده و گوینده از آن‌ها مراد دیگری دارد. تحمیلِ ذهنیت همیشه ناشی از تعصّب نیست؛ بلکه ممکن است ناشی از انگیزه خوب باشد. چنین تحمیلی غالباً در جایی اتفاق می‌افتد که نگاه خواننده متعالی است و از نویسنده هم انتظار عرضة پیامی غنی را دارد؛ به همین علت حتی اگر نگارنده تفسیری متعالی از مفاهیم عرضه نکرده باشد، باز خوانندة اثر، مفاهیم را چنان می‌فهمد که انتظار داشته‌، نه چنان که گوینده اراده کرده است. بسیاری از مفاهیمی که در متون دینی، معانی متعالی و الاهی دارند، در اندیشه اکهارت با رویکردی انسان‌محورانه معنا گشته‌اند. تعالی زدایی از مفاهیم معنوی یکی از مفاهیم مطرح شده در آثار اکهارت، کلمه (بخشش) است. در متون اسلامی، مفهوم بخشش در عرصه حیاتِ جمعی و تعامل با افراد در اجتماع وارد شده و به معنای صَرف نظر کردن از حقّ معنوی و مالی خود و یا سهیم نمودن دیگران در امکانات شخصی است. این گونه بخشش در متون دینی، در صورتی فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود که با قصد خیر رساندن به دیگران و کسب رضایت خدا انجام شده باشد.(انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، 1376، ص 301) واژه بخشش در کلمات اکهارت به معنی چشم پوشی از داشته‌های خویش و شریک کردن دیگران در دارایی‌های خود نیست، بلکه به معنی چشم پوشی از نگرانی‌ها و گذشتن از خود است؛ به عبارت دیگر بخشش در نظام اندیشه اکهارت ، نه با سرگذشت دیگران پیوند می‌خورد، نه با انگیزة ورود به عالم معنا و کسب فضیلت اخلاقی انجام می‌شود؛ یعنی نه خدا در آن به چشم می‌خورد و نه رسالت اجتماعی در آن دیده می‌شود. در اندیشه اکهارت توله، آدمی فقط، باید به مطالبه‌گری بپردازد و البته مدیون و گناهکار دیدنِ خویش با اصالت لذت نمی‌سازد؛ به همین دلیل، آدمی که خودش را مدیون ببیند، غیر از این‌که جایگاه خود را پایین آورده، کام‌جویی و بهره‌وری چندانی هم از مواهب موجود نمی‌برد و هر کس که لب به شِکوه باز کند، خود را از کامیابی محروم کرده ‌است. اکهارت این مطلب را این گونه بیان می‌کند: بخشش به این معناست که شِکوه و شکایت را کنار بگذاری و از شرّ اندوه خلاص شوی. بخشش هنگامی اتفاق می‌افتد که بفهمی شکوه و شکایت تو چیزی را عوض نمی‌کند، جز آن‌که احساسی از یک خود دروغین را فربه‌تر کند. بخشش، یعنی مقاومت نکردن در برابر زندگی؛ یعنی اجازه دادن به زندگی که در تو زندگی کند. در مقابل بخشش، چه چیزی قرار دارد؟ درد و رنج، جریانی حقیر از انرژی حیاتی و در بسیاری از موارد بیماری جسمی.( نیروی حال، ص 186) نتیجه این‌ که در کلمات اکهارت، (بخشش) در مقابل (کینه توزی) و یا (خساست) نیست، بلکه در مقابل (ندامت) است. بخششی که اکهارت به آن دعوت می‌کند، درحقیقت دعوت به سرپوش گذاشتن بر وجدان اخلاقی است؛ یعنی چراغی به نام (عذاب وجدان) که ممکن است سوسوی آن در نهایت، آدمی را به خالقش پیوند دهد و راه بستة انسان مدرن به عالم معنا را باز کند، در مکتب اکهارت، ضدّ ارزش است و مدفون کردن آن، ارزش معرفی می‌شود! اکهارت از دیگران می‌خواهد گله وشکایت را کنار بگذارند و انسان‌های قانع و سر به راهی باشند و اجازه دهند که تمدن غرب به کار خود ادامه دهد. به‌راستی معنویتی که با انکار مشکلات روانی انسان مدرن آغاز می‌شود، شناختش از نیازهای روحی آدمی چه میزان درست خواهد بود؟ فهمش از ساحت‌های وجودی انسان چه‌قدر قابل اعتماد خواهد بود؟ در نهایت راهکارهایی که برای درمان پیشنهاد می‌دهد، چه میزان واقع‌بینانه و کارآمد خواهد بود؟ جمع بندی: نباید فریب ظاهر کلمات را خورد. بعضی از واژه‌ها که در دین مقدس اسلام معنای متعالی دارند در آثار اکهارت توله تکرار شده‌اند. از این رو لازم است نظام فکری این افراد را رصد نمود و نگرش‌های بنیادین آن‌ها را شناخت. کلمه‌ای مانند بخشش که در متون اخلاقی اسلام کاملا توحید محورانه معنا می‌شوند و باعث ارتباط بیشتر انسان‌ها با خالق هستی می‌گردند در اندیشه‌های اکهارت‌توله انسان محورانه و زمینی بکار رفته‌اند و حتی باعث ندیدن مشکلات روانی بشر ماشینی در غرب شده و به استمرار نظام سلطه کمک می‌کند. حمزه شریفی دوست
عنوان سوال:

اکهارت توله کیست؟ بخشش در اندیشه او چه مفهومی دارد؟


پاسخ:

یکی از کسانی که چند سالی است کتاب‌هایش در ایران ترجمه شده و به عنوان رهبر معنوی به نسل جوان معرفی شده، اکهارت توله است. اندیشه اکهارت توله از سال 1381 (10 سال پیش) در ایران مطرح شد و پاره‌ای از کتاب‌هایش چند ترجمه خوردند به گونه‌ای که مهمترین کتاب اکهارت توله، کتاب نیروی حال (The power of now: a guide to spiritual enlightenment,)، پانزده ترجمه به زبان فارسی دارد که بعضی از آن‌ها تجدید چاپ شده‌اند.

همین طور کتاب زمینی نو (A new earth : awakening to your life's purpose) که سهم بزرگی در نشر اندیشه‌های اکهارت توله داشته ‌است شانزده ترجمه به زبان فارسی دارد. به گزارش (نیویورک تایمز) این کتاب پرفروش تاکنون به 33 زبان دنیا ترجمه شده است. طبق گزارش پاره‌ای از مراکز نظر سنجی، اکهارت توله در میان صد رهبر معنوی زندة جهان رتبه اوّل را دارد.( www.amazon.com/Eckhart-Tolle/e/B001H6GZ5K)

اما این فرد به ظاهر معنوی اندیشه‌هایی آسیب‌زا دارد که برای افراد خداخواه تهدید محسوب می‌شود و در نتیجه برای بهداشت معنوی جامعه نوعی ویروس روحی قلمداد می‌گردد.

‌شناخت واژه‌ها در آثار اکهارت توله

پاره‌ای از مفاهیم در نوشته‌‌های اکهارت توله وجود دارند که تفسیر وی از آن‌ها، با تفسیرهای دینی تفاوت دارند. کسی که قصد دارد تبیین دقیق این مفاهیم را در اندیشه اکهارت جویا شود، باید تعریف هر واژه را از متون و گفته‌های او جست‌وجو کند و معانی آن‌ها را از زبان خود او بشنود. اگرچه پیش‌داوری، یکی از موانع فهم صحیح اندیشة دیگران است، آن‌چه که از پیش‌داوری آسیب‌زاتر است، تحمیل کردن ذهنیت خویش بر واژه‌هایی است که نویسنده و گوینده از آن‌ها مراد دیگری دارد. تحمیلِ ذهنیت همیشه ناشی از تعصّب نیست؛ بلکه ممکن است ناشی از انگیزه خوب باشد. چنین تحمیلی غالباً در جایی اتفاق می‌افتد که نگاه خواننده متعالی است و از نویسنده هم انتظار عرضة پیامی غنی را دارد؛ به همین علت حتی اگر نگارنده تفسیری متعالی از مفاهیم عرضه نکرده باشد، باز خوانندة اثر، مفاهیم را چنان می‌فهمد که انتظار داشته‌، نه چنان که گوینده اراده کرده است. بسیاری از مفاهیمی که در متون دینی، معانی متعالی و الاهی دارند، در اندیشه اکهارت با رویکردی انسان‌محورانه معنا گشته‌اند.
تعالی زدایی از مفاهیم معنوی

یکی از مفاهیم مطرح شده در آثار اکهارت، کلمه (بخشش) است. در متون اسلامی، مفهوم بخشش در عرصه حیاتِ جمعی و تعامل با افراد در اجتماع وارد شده و به معنای صَرف نظر کردن از حقّ معنوی و مالی خود و یا سهیم نمودن دیگران در امکانات شخصی است. این گونه بخشش در متون دینی، در صورتی فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود که با قصد خیر رساندن به دیگران و کسب رضایت خدا انجام شده باشد.(انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، 1376، ص 301)

واژه بخشش در کلمات اکهارت به معنی چشم پوشی از داشته‌های خویش و شریک کردن دیگران در دارایی‌های خود نیست، بلکه به معنی چشم پوشی از نگرانی‌ها و گذشتن از خود است؛ به عبارت دیگر بخشش در نظام اندیشه اکهارت ، نه با سرگذشت دیگران پیوند می‌خورد، نه با انگیزة ورود به عالم معنا و کسب فضیلت اخلاقی انجام می‌شود؛ یعنی نه خدا در آن به چشم می‌خورد و نه رسالت اجتماعی در آن دیده می‌شود.

در اندیشه اکهارت توله، آدمی فقط، باید به مطالبه‌گری بپردازد و البته مدیون و گناهکار دیدنِ خویش با اصالت لذت نمی‌سازد؛ به همین دلیل، آدمی که خودش را مدیون ببیند، غیر از این‌که جایگاه خود را پایین آورده، کام‌جویی و بهره‌وری چندانی هم از مواهب موجود نمی‌برد و هر کس که لب به شِکوه باز کند، خود را از کامیابی محروم کرده ‌است. اکهارت این مطلب را این گونه بیان می‌کند:

بخشش به این معناست که شِکوه و شکایت را کنار بگذاری و از شرّ اندوه خلاص شوی. بخشش هنگامی اتفاق می‌افتد که بفهمی شکوه و شکایت تو چیزی را عوض نمی‌کند، جز آن‌که احساسی از یک خود دروغین را فربه‌تر کند. بخشش، یعنی مقاومت نکردن در برابر زندگی؛ یعنی اجازه دادن به زندگی که در تو زندگی کند. در مقابل بخشش، چه چیزی قرار دارد؟ درد و رنج، جریانی حقیر از انرژی حیاتی و در بسیاری از موارد بیماری جسمی.( نیروی حال، ص 186)
نتیجه این‌ که در کلمات اکهارت، (بخشش) در مقابل (کینه توزی) و یا (خساست) نیست، بلکه در مقابل (ندامت) است. بخششی که اکهارت به آن دعوت می‌کند، درحقیقت دعوت به سرپوش گذاشتن بر وجدان اخلاقی است؛ یعنی چراغی به نام (عذاب وجدان) که ممکن است سوسوی آن در نهایت، آدمی را به خالقش پیوند دهد و راه بستة انسان مدرن به عالم معنا را باز کند، در مکتب اکهارت، ضدّ ارزش است و مدفون کردن آن، ارزش معرفی می‌شود!

اکهارت از دیگران می‌خواهد گله وشکایت را کنار بگذارند و انسان‌های قانع و سر به راهی باشند و اجازه دهند که تمدن غرب به کار خود ادامه دهد. به‌راستی معنویتی که با انکار مشکلات روانی انسان مدرن آغاز می‌شود، شناختش از نیازهای روحی آدمی چه میزان درست خواهد بود؟ فهمش از ساحت‌های وجودی انسان چه‌قدر قابل اعتماد خواهد بود؟ در نهایت راهکارهایی که برای درمان پیشنهاد می‌دهد، چه میزان واقع‌بینانه و کارآمد خواهد بود؟

جمع بندی:

نباید فریب ظاهر کلمات را خورد. بعضی از واژه‌ها که در دین مقدس اسلام معنای متعالی دارند در آثار اکهارت توله تکرار شده‌اند. از این رو لازم است نظام فکری این افراد را رصد نمود و نگرش‌های بنیادین آن‌ها را شناخت. کلمه‌ای مانند بخشش که در متون اخلاقی اسلام کاملا توحید محورانه معنا می‌شوند و باعث ارتباط بیشتر انسان‌ها با خالق هستی می‌گردند در اندیشه‌های اکهارت‌توله انسان محورانه و زمینی بکار رفته‌اند و حتی باعث ندیدن مشکلات روانی بشر ماشینی در غرب شده و به استمرار نظام سلطه کمک می‌کند.

حمزه شریفی دوست





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین