اکهارت توله در کتابهایش گفته است انسان نیاز به رهبر و مرشد معنوی ندارد. ایا این حرف درست است؟ از جمله موضوعاتی که در کتابهای اکهارت توله مطرح شده، موضوع نقش مربّی در سلوک معنوی است. اکهارت از یک طرف نقش راهنما و مربی را در سلوک درونی مهم میشمارد و از طرف دیگر اذعان میکند که مربی معنوی، حرف جدیدی برای گفتن ندارد. توله تأکید میکند که انسانها نیازی به تغییر ندارند و لازم نیست چیز جدیدی بهدست آورند، بلکه فقط لازم است (متوجه) و (ملتفت) باشند؛ دقیقاً مانند کسی که گرسنه است و غذا هم کنار دستش قرار دارد، ولی متوجه نیست؛ چنین کسی باید فقط هشیار باشد. در مرام اکهارت حالِ سالک، مانند گرسنهای نیست که باید غذا تهیه کند، بلکه همچون کسی است که هیچ کمبودی ندارد و فقط باید (بداند که دارد). با همین نگرش است که وی تصحیح اندیشه، رفتاری تازه و اخلاق خاصی را لازم نمیشمارد. وی بارها میگوید: سالک معنوی به هیچ چیز غیر از درون خود نیاز ندارد؛ فقط باید بداند که چه گنجی در اختیار دارد و برای کشف این گنج به هیچ اقدام عملی نیاز ندارد1. سهم راهنمای معنوی در مکتب اکهارت، با همین نگاه تعیین میشود؛ بنابراین کار استاد معنوی از کاغذپاره هم ساختهاست؛ هر چیزی که انسان را متوجه غنای درونیاش کند، کار استاد را عهدهدار شده است: استاد معنوی حقیقی، به معنای عام کلمه، مطلبی ندارد که به شما بیاموزد. اطلاعات، باورها یا قواعد رفتاری تازهای ندارد که به شما بدهد یا بر شما بیفزاید.2 نکته مهم در این باب اینکه؛ آنچه اکهارت گفته، مخصوص مربّی نیست؛ بلکه گفتة وی این است که انسان اساساً به هیچ چیز خارج از وجود خودش نیاز ندارد؛ نه کتاب راهنما؛ نه دستور عملی؛ نه راهی که باید بپیماید؛ نه خصلت جدیدی که باید تحصیل کند و نه استادی که باید از او دستگیری نماید. درست است که قوای روحی انسان، سرمایهای عظیم است که با هیچ گنجی قابل قیاس نیست؛ اما آنچه باید دستخوش تغییر و تحوّل شود، نَفْس آدمی است. مقایسة (وضع کنونی) نفس با (وضع مطلوب) نشان میدهد که باور به ضرورت تغییر، هدفگذاری، داشتن برنامه و دیگر مؤلفههای لازم برای طیّ مسیر اجتنابناپذیرند. این سخن که (چون انسان مجهّز به استعدادهای روحانی شگرفی است، پس نیاز به هیچ چیز غیراز همین سرمایه ندارد) مغالطهای بیش نیست. اکهارت در سراسر کتابهایش به طرح برنامه میپردازد و مراقبههایی را برای استفاده از گنج درون لازم میداند. اگر قرار بود تنبّه و آگاهیبخشی کافی باشد، شایسته بود که اکهارت وقت خویش را در سمینارهای معنویاش هدر نمیداد؛ شش کتاب نمینوشت و در کتاب زمینی نو، طرح آخرالزمانی برای آیندة بشر پیشنهاد نمیداد و فقط به انعکاس یک خبر بسنده میکرد: (نفس شما گنجی بزرگ است)؛ که البته برای گزارش این خبر، یک کاغذ یادداشت هم کافی بود! محتوای کتابها و سخنرانیهای اکهارت بیش از انعکاسِ خبر بالاست و غیر از توضیح و تفسیر توانمندیهای روحی انسان، دربردارندة رفتارهای شایسته و باورهای بایسته است؛ بنابراین آنچه اکهارت در ابتدای کتابهایش به عنوان خشت اوّل قرار میدهد، به آن وفادار نمیماند و بنای اندیشه و رفتار خویش را بر آن استوار نمیسازد! ................................... 1. سکوت سخن میگوید، ص 9. 2. همان، مقدمه کتاب.
اکهارت توله در کتابهایش گفته است انسان نیاز به رهبر و مرشد معنوی ندارد. ایا این حرف درست است؟
اکهارت توله در کتابهایش گفته است انسان نیاز به رهبر و مرشد معنوی ندارد. ایا این حرف درست است؟
از جمله موضوعاتی که در کتابهای اکهارت توله مطرح شده، موضوع نقش مربّی در سلوک معنوی است. اکهارت از یک طرف نقش راهنما و مربی را در سلوک درونی مهم میشمارد و از طرف دیگر اذعان میکند که مربی معنوی، حرف جدیدی برای گفتن ندارد.
توله تأکید میکند که انسانها نیازی به تغییر ندارند و لازم نیست چیز جدیدی بهدست آورند، بلکه فقط لازم است (متوجه) و (ملتفت) باشند؛ دقیقاً مانند کسی که گرسنه است و غذا هم کنار دستش قرار دارد، ولی متوجه نیست؛ چنین کسی باید فقط هشیار باشد. در مرام اکهارت حالِ سالک، مانند گرسنهای نیست که باید غذا تهیه کند، بلکه همچون کسی است که هیچ کمبودی ندارد و فقط باید (بداند که دارد). با همین نگرش است که وی تصحیح اندیشه، رفتاری تازه و اخلاق خاصی را لازم نمیشمارد. وی بارها میگوید: سالک معنوی به هیچ چیز غیر از درون خود نیاز ندارد؛ فقط باید بداند که چه گنجی در اختیار دارد و برای کشف این گنج به هیچ اقدام عملی نیاز ندارد1.
سهم راهنمای معنوی در مکتب اکهارت، با همین نگاه تعیین میشود؛ بنابراین کار استاد معنوی از کاغذپاره هم ساختهاست؛ هر چیزی که انسان را متوجه غنای درونیاش کند، کار استاد را عهدهدار شده است:
استاد معنوی حقیقی، به معنای عام کلمه، مطلبی ندارد که به شما بیاموزد. اطلاعات، باورها یا قواعد رفتاری تازهای ندارد که به شما بدهد یا بر شما بیفزاید.2
نکته مهم در این باب اینکه؛ آنچه اکهارت گفته، مخصوص مربّی نیست؛ بلکه گفتة وی این است که انسان اساساً به هیچ چیز خارج از وجود خودش نیاز ندارد؛ نه کتاب راهنما؛ نه دستور عملی؛ نه راهی که باید بپیماید؛ نه خصلت جدیدی که باید تحصیل کند و نه استادی که باید از او دستگیری نماید.
درست است که قوای روحی انسان، سرمایهای عظیم است که با هیچ گنجی قابل قیاس نیست؛ اما آنچه باید دستخوش تغییر و تحوّل شود، نَفْس آدمی است. مقایسة (وضع کنونی) نفس با (وضع مطلوب) نشان میدهد که باور به ضرورت تغییر، هدفگذاری، داشتن برنامه و دیگر مؤلفههای لازم برای طیّ مسیر اجتنابناپذیرند. این سخن که (چون انسان مجهّز به استعدادهای روحانی شگرفی است، پس نیاز به هیچ چیز غیراز همین سرمایه ندارد) مغالطهای بیش نیست.
اکهارت در سراسر کتابهایش به طرح برنامه میپردازد و مراقبههایی را برای استفاده از گنج درون لازم میداند. اگر قرار بود تنبّه و آگاهیبخشی کافی باشد، شایسته بود که اکهارت وقت خویش را در سمینارهای معنویاش هدر نمیداد؛ شش کتاب نمینوشت و در کتاب زمینی نو، طرح آخرالزمانی برای آیندة بشر پیشنهاد نمیداد و فقط به انعکاس یک خبر بسنده میکرد: (نفس شما گنجی بزرگ است)؛ که البته برای گزارش این خبر، یک کاغذ یادداشت هم کافی بود!
محتوای کتابها و سخنرانیهای اکهارت بیش از انعکاسِ خبر بالاست و غیر از توضیح و تفسیر توانمندیهای روحی انسان، دربردارندة رفتارهای شایسته و باورهای بایسته است؛ بنابراین آنچه اکهارت در ابتدای کتابهایش به عنوان خشت اوّل قرار میدهد، به آن وفادار نمیماند و بنای اندیشه و رفتار خویش را بر آن استوار نمیسازد!
...................................
1. سکوت سخن میگوید، ص 9.
2. همان، مقدمه کتاب.
- [سایر] اکهارت توله در کتابهایش به شدت بر زندگی معنوی تأکید کرده است. وی در مواردی از خدا نام میبرد؛ آیا وی از نظر خداگرایی با ادیان الهی بخصوص با دین اسلام هم نظر است؟
- [سایر] اکهارت توله کیست؟ بخشش در اندیشه او چه مفهومی دارد؟
- [سایر] اکهارت توله پیرو کدام دین است؟ از نظر فکری از کدام مکاتب یا اشخاص تاثیر پذیرفته است؟
- [سایر] این جمله که اکهارت توله در کتابش گفته را تاییدش می کنید. (یک استاد معنوی حقیقی به معنای عام کلمه مطلبی ندارد که به شما بیاموزد. اطلاعات، باورها یا قواعد رفتارری تازه و هیچ چیز دیگری ندارد که به شما بدهد یا بر شما بیافزاید.) واقعا این طور است که مربی هیچ نقشی در زندگی انسان ندارد؟
- [سایر] نقش استاد اخلاق و مرشد در تکامل انسان چیست؟
- [سایر] آیا این حرف درست است که رهبر معظم انقلاب قبل از اعلام درست بودن انتخابات ریاست جمهوری امسال توسط شورای نگهبان به آقای احمد نژاد پیروزی ایشان را تبریک گفتند؟!
- [سایر] نقش رهبر در جامعه چیست؟ آیا این که گفته می شود اگر در کشور ما به کسی در جایی ظلم می شود، رهبر هم مقصر است درست است یا مقصر رییس جمهور است؟
- [سایر] میگویند امیه یهودی بوده است، آیا این حرف درست میباشد؟
- [سایر] زیبا بودن مسجد، از نظر روایات و اثرگذاری آن در روحیة معنوی انسان، چگونه است؟
- [سایر] آیااین حرف درست است که مادر امام سجاد حضرت شهربانو نبودند؟پس مادر بزرگوار ایشان چه کسی بود؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده، حرف بزند باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان اشتباهاً یا بخیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجده سهو به جا آورد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان اشتباها یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند باید دو سجده سهو به جا اورد
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده حرف بزند ، باید بنابر احتیاط دو سجده سهو بجا آورد .
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان سهوا یا به گمان این که نمازش تمام شده، حرف بزند، باید دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجدهی سهو به جا آورد.
- [آیت الله خوئی] اگر انسان اشتباهاً یا به خیال این که نمازش تمام شده حرف بزند، باید دو سجدة سهو بهجا آورد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر بعد از آن که انسان با زنی ازدواج کرد کسی بگوید آن زن شوهر داشته و زن بگوید نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود که زن شوهر داشته، باید حرف آن زن را قبول کرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از آن که انسان با زنی ازدواج کرد، کسی بگوید آن زن شوهر داشته و زن بگوید نداشتم، چنانچه شرعاً ثابت نشود که زن شوهر داشته، باید حرف زن را قبول کرد.