زمانی که به ایزد منان فکر می کنم دچار تردید و خدای ناخواسته شک می شوم، چطور می توانم از این حالت بیرون بیایم؟
زمانی که به ایزد منان فکر می کنم دچار تردید و خدای ناخواسته شک می شوم، چطور می توانم از این حالت بیرون بیایم؟ درابتدا باید دانست پیدایش شک و شبهه ها از اولین گامهایی است که انسان در راه تحقیق و رسیدن به علم و یقین برمی دارد ، دوران شک دورانی است که بسیاری از سؤالات در ذهن آدمی مطرح می شود و به واسطه ایشان حرکتی به سوی دانستن پاسخ هایی مربوط به آن سؤالات ایجاد می شود که البته هر چه سؤالات بهتر و روشن تر باشد مسیر حرکت برای دانستن ، مشخص تر می شود . از طرف دیگر باید دانست که همانطور که ایمان بر عمل انسان تاثیر دارد ٰ، عمل هم موجب ریشه دار شدن ایمان می شود (دقت کنید ) لذا نباید از تاثیر اعمال نیک بر تقویت ایمان غافل بود وباید از این ابزار در جلوگیری از تاثیرات سوء شک بیشترین استفاده را نمود . سفارشی که در اینجا لازم است این است که در دوران تحقیق انسان باید بکوشد که اعمال عبادی خویش را به هیچ وجه ترک نکند و رابطه خود را با مجالس و محافل دینی تقویت کند ، چون اعمال عبادی حلقه واسطه ای است که شخص را در قدمی که برداشته است یاری می رساند و روشن کننده راهش می باشد و رابطه محافل و شخصیتهای دینی در پالایش روح و بازداری او از کجروی نقش موثر دارد. در سیره بزرگانی مثل ابن سینا و ملاصدرا امده است که وقتی به یک معضل علمی میرسیدند بعد از وضو دو رکعت نماز می خواندند و با توسل به معصومین از خداوند می خواستند حل مشکل را به انها بنمایاند. درتاریخ امده است روزی یک عرب بدوی آمد خدمت رسول خدا عرض‌ کرد : یا رسول الله ! هلکت. تباه شدم. پیغمبر اکرم فورا متوجه شد؛ فرمود فهمیدم چه می‌خواهی بگویی .لابد می‌گویی شیطان آمد به تو گفت : من خلقک ؟ تو هم در جوابش گفتی که مرا خدا آفریده است شیطان گفت : من خلقه ؟ خدا را کی آفریده است ؟ تو نتوانستی جواب بدهی. گفت یا رسول الله همین طور‌ است پیغمبر فرمود : ( ذلک محض الایمان ). فرمود چرا فکر کردی که هلاک شدی ؟ ! این عین ایمان است . شما جوان عزیز بدانید این حالت که با ایجاد شک به فکر حفظ ایمان خود هستید ، بهترین علامت بر قوت ایمان شماست و لذا باید خدا رابراین نعمت شکر گزار باشید . استاد مطهری درباره شک در اعتقادات میگوید : این تازه اول مطلب است که چنین فکری در روح تو پیدا شد ، این‌ شک که پیدا شد ، باید برای رفع آن تلاش کنی . شک منزل بدی است ولی معبر خوب و لازمی است . شک ان وقت بد است که تو در همین منزل بمانی.( اشنایی با علوم اسلامی ج 3 ص123) بایدیاداور شد دین مقدس اسلام پشتوانه عمیق عقلانی و معرفتی دارد و در پاسخ گویی به هیچ کدام از شبهات و سوالاتی که سر راه انسان پیدا میشود ناتوان نخواهد بود و این هنر شماست که سنجیده و با مشورت بتوانید به پاسخهای مناسب دست پیدا کنید . در پایان توصیه می کنیم یکی از بهترین منابعی که میتواند شما را زودتر به استقرار فکری و ذهنی برساند اثار استاد مطهری است . که البته جامعیت کتب ایشان هم شما را در یافتن پاسخ های مختلف و متعدد یاری میکند . چند منبع جهت مطالعه : 1- حکمتها و اندرزها - استاد مطهری 2- دکتر و پیر - شهید هاشمی نژاد باید متوجّه بود که هر پدیده ای در عالم هستی علّتی و حکمتی دارد ؛ که شک در اعتقادات نیز از این امر مستثنی نیست. گاه شک در اعتقادات می تواند نعمتی از جانب خدای حکیم باشد که بنده ی خود را از این طریق به سوی یقینهای بالاتری سوق می دهد و او را از یقین تقلیدی به سوی یقین تحقیقی رهنمون می شود. لذا شک از هر سنخی که باشد می تواند باعث رشد و ترقّی انسان شود به شرط آنکه انسان از شک خود نتیجه نگیرد. برخی افراد به محض اینکه در چیزی شک می کنند حکم می کنند که آن چیز وجود ندارد یا باطل است ؛ درحالی که شک نه یقین است و نه انکار ، بلکه در بین این دو قرار دارد ؛ لذا شخص شاکّ تا دلیلی بر اثبات یا ردّ هر کدام از دو طرف مساله نداشته باشد منطقاً نمی تواند یکی را بر دیگری ترجیح دهد. امّا علّت شک در اعتقادات معمولاً سه چیز است؛ در برخی افراد ، علّت شک ، شرایط فیزیولوژیکی بدن است ؛ تغییرات زیاد هورمونی که در دوران نوجوانی و جوانی در بدن رخ می دهد معمولاً عوارضی چون شکّاکیّت ، اضطراب و واسواس عملی یا فکری را در پی دارد که این عوارض معمولاً تا بیست و پنج سالگی و بخصوص بعد از ازدواج از بین می روند ؛ مگر اینکه شخص با بها دادن بیش از اندازه به این امور مانع از زوال طبیعی آنها شود و آن را از یک روند طبیعی موقّت به یک عادت ذهنی مزاحم تبدیل نماید. همچنین در برخی افراد ، این تغییرات هورمونی با تأخیر همراه بوده ممکن است تا سنین بالاتر نیز برسد. بنا بر این ، لازم است که حضرت عالی ، این عامل را در مورد خود بررسی نمایید. اگر منشاء شکهای شما این عامل باشد راه برطرف نمودن آن ، بی اعتنایی نمودن به شکّ است ؛ البته می توانید از این گونه شکّها استفاده ی مثبت کرده اعتقادات خود را تحقیقی کنید و به جای اینکه با انفعال در برابر چنین شکّهایی آن را به عادتی مزاحم تبدیل نمایید می توانید با پیش گرفتن راه تحقق شک را زائل نموده و در این روند ، روحیّه ی تحقیق را عادت ذهنی خود نمایید که عادتی است بسیار مثبت و سازنده ؛ و چه بسا شکهای ناشی از تغییر ساختار شیمیایی بدن نیز تدبیری است از جانب خداوند متعال تا همگان به سمت تفکّر و تحقیق کشیده شوند و اعتقادات خود را مدلّل نمایند. علّت دوم شک در اعتقادات ، تمایل پنهانی نفس به بهره برداری هر چه بیشتر از امور دنیوی است که با اعتقاد به خدا و نبوّت و قیامت و دیگر امور دینی در تضادّ است ؛ لذا نفس سعی می کند با ایجاد شک در این گونه اعتقادات ، راه خود را باز نماید. امّا از آنجا که فریب نفس بسیار مخفیانه است ، انسان اکثر اوقات متوجّه ترفندهای آن نمی شود. حتّی گاه اینگونه امیال نفسانی ، چنان خود را استتار می کنند که شخص ، شک نفسانی خود را ناشی از حسّ حقیقت جویی می پندارد. در چنین شکهایی انسان معمولاً با انواع مغالطات از براهین عقلی فرار می کند و انتظار دارد که خدا برای او معجزه یا نشانه ای آشکار نشان دهد ؛ که البته برای برخی افراد این گونه امور نیز کارساز نیست ؛ تاریخ گواه است که افراد فراوانی با این که خود خواستار معجزه از انبیاء بودند ولی وقتی معجزه را می دیدند باز تحت تاثیر شکّ نفسانی زیر بار روشنترین معجزات نیز نمی رفتند.برای اینکه معلوم شود شک انسان از این عامل ریشه گرفته است یا نه ، باید منصفانه امیال و اعمال و خواستهای درونی خود را کاوید ؛ اگر در این کاوش دقیق ، انسان متوجّه شد که امیالی در او وجود دارند که خداباوری و دین باوری مانع از بروز آنهاست باید شک خود را منتسب به نفس امّاره کرده با آن به مبارزه برخیزد. این دو گونه از شک ، در حقیقت شکّ علمی نیستند بلکه شکّ روانشناسانه و اخلاقی اند. امّا عامل سوم شک در اعتقادات ، حسّ کنجکاوی و حقیقت جویی قوی همراه با نداشتن یقین عقلی محکم و استوار است. برای وجود خدا و حقّانیّت نبوّت و امامت و قرآن و معاد و فروعات آنها ، براهین عقلی متعدّدی ، در سطوح مختلف اقامه شده است. لذا باید تلاش نمود که این امور را با براهینی هرچه محکمتر اثبات نمود ، به گونه ای که شک در آن راه نیابد. برای این منظور روشن است که باید وقت گذاشت و کتابهایی چون کتب شهید مطهری را مطالعه نمود ؛ بخصوص کتاب (مقدّمه ای بر جهان بینی اسلامی) ایشان. اگر اعتقادات انسان از راه برهان عقلیِ محکم باشد در آن صورت از عهده ی دو عامل پیش گفته نیز راحتتر می تواند برآید. امّا با ضعف در این حیطه ، دو عامل قبلی و به خصوص عامل نفسانی که به نوعی در اکثر انسانها و بلکه غیر از اولیای الهی در همه وجود دارد ، می توانند بسیار خطرناک باشند.
عنوان سوال:

زمانی که به ایزد منان فکر می کنم دچار تردید و خدای ناخواسته شک می شوم، چطور می توانم از این حالت بیرون بیایم؟


پاسخ:

زمانی که به ایزد منان فکر می کنم دچار تردید و خدای ناخواسته شک می شوم، چطور می توانم از این حالت بیرون بیایم؟

درابتدا باید دانست پیدایش شک و شبهه ها از اولین گامهایی است که انسان در راه تحقیق و رسیدن به علم و یقین برمی دارد ، دوران شک دورانی است که بسیاری از سؤالات در ذهن آدمی مطرح می شود و به واسطه ایشان حرکتی به سوی دانستن پاسخ هایی مربوط به آن سؤالات ایجاد می شود که البته هر چه سؤالات بهتر و روشن تر باشد مسیر حرکت برای دانستن ، مشخص تر می شود .
از طرف دیگر باید دانست که همانطور که ایمان بر عمل انسان تاثیر دارد ٰ، عمل هم موجب ریشه دار شدن ایمان می شود (دقت کنید ) لذا نباید از تاثیر اعمال نیک بر تقویت ایمان غافل بود وباید از این ابزار در جلوگیری از تاثیرات سوء شک بیشترین استفاده را نمود .
سفارشی که در اینجا لازم است این است که در دوران تحقیق انسان باید بکوشد که اعمال عبادی خویش را به هیچ وجه ترک نکند و رابطه خود را با مجالس و محافل دینی تقویت کند ، چون اعمال عبادی حلقه واسطه ای است که شخص را در قدمی که برداشته است یاری می رساند و روشن کننده راهش می باشد و رابطه محافل و شخصیتهای دینی در پالایش روح و بازداری او از کجروی نقش موثر دارد.
در سیره بزرگانی مثل ابن سینا و ملاصدرا امده است که وقتی به یک معضل علمی میرسیدند بعد از وضو دو رکعت نماز می خواندند و با توسل به معصومین از خداوند می خواستند حل مشکل را به انها بنمایاند. درتاریخ امده است روزی یک عرب بدوی آمد خدمت رسول خدا عرض‌ کرد : یا رسول الله ! هلکت. تباه شدم. پیغمبر اکرم فورا متوجه شد؛ فرمود فهمیدم چه می‌خواهی بگویی .لابد می‌گویی شیطان آمد به تو گفت : من خلقک ؟ تو هم در جوابش گفتی که مرا خدا آفریده است شیطان گفت : من خلقه ؟ خدا را کی آفریده است ؟ تو نتوانستی جواب بدهی. گفت یا رسول الله همین طور‌ است پیغمبر فرمود : ( ذلک محض الایمان ). فرمود چرا فکر کردی که هلاک شدی ؟ ! این عین ایمان است .
شما جوان عزیز بدانید این حالت که با ایجاد شک به فکر حفظ ایمان خود هستید ، بهترین علامت بر قوت ایمان شماست و لذا باید خدا رابراین نعمت شکر گزار باشید .
استاد مطهری درباره شک در اعتقادات میگوید : این تازه اول مطلب است که چنین فکری در روح تو پیدا شد ، این‌ شک که پیدا شد ، باید برای رفع آن تلاش کنی . شک منزل بدی است ولی معبر خوب و لازمی است . شک ان وقت بد است که تو در همین منزل بمانی.( اشنایی با علوم اسلامی ج 3 ص123) بایدیاداور شد دین مقدس اسلام پشتوانه عمیق عقلانی و معرفتی دارد و در پاسخ گویی به هیچ کدام از شبهات و سوالاتی که سر راه انسان پیدا میشود ناتوان نخواهد بود و این هنر شماست که سنجیده و با مشورت بتوانید به پاسخهای مناسب دست پیدا کنید .
در پایان توصیه می کنیم یکی از بهترین منابعی که میتواند شما را زودتر به استقرار فکری و ذهنی برساند اثار استاد مطهری است . که البته جامعیت کتب ایشان هم شما را در یافتن پاسخ های مختلف و متعدد یاری میکند .
چند منبع جهت مطالعه :
1- حکمتها و اندرزها - استاد مطهری
2- دکتر و پیر - شهید هاشمی نژاد
باید متوجّه بود که هر پدیده ای در عالم هستی علّتی و حکمتی دارد ؛ که شک در اعتقادات نیز از این امر مستثنی نیست. گاه شک در اعتقادات می تواند نعمتی از جانب خدای حکیم باشد که بنده ی خود را از این طریق به سوی یقینهای بالاتری سوق می دهد و او را از یقین تقلیدی به سوی یقین تحقیقی رهنمون می شود. لذا شک از هر سنخی که باشد می تواند باعث رشد و ترقّی انسان شود به شرط آنکه انسان از شک خود نتیجه نگیرد. برخی افراد به محض اینکه در چیزی شک می کنند حکم می کنند که آن چیز وجود ندارد یا باطل است ؛ درحالی که شک نه یقین است و نه انکار ، بلکه در بین این دو قرار دارد ؛ لذا شخص شاکّ تا دلیلی بر اثبات یا ردّ هر کدام از دو طرف مساله نداشته باشد منطقاً نمی تواند یکی را بر دیگری ترجیح دهد.
امّا علّت شک در اعتقادات معمولاً سه چیز است؛ در برخی افراد ، علّت شک ، شرایط فیزیولوژیکی بدن است ؛ تغییرات زیاد هورمونی که در دوران نوجوانی و جوانی در بدن رخ می دهد معمولاً عوارضی چون شکّاکیّت ، اضطراب و واسواس عملی یا فکری را در پی دارد که این عوارض معمولاً تا بیست و پنج سالگی و بخصوص بعد از ازدواج از بین می روند ؛ مگر اینکه شخص با بها دادن بیش از اندازه به این امور مانع از زوال طبیعی آنها شود و آن را از یک روند طبیعی موقّت به یک عادت ذهنی مزاحم تبدیل نماید. همچنین در برخی افراد ، این تغییرات هورمونی با تأخیر همراه بوده ممکن است تا سنین بالاتر نیز برسد. بنا بر این ، لازم است که حضرت عالی ، این عامل را در مورد خود بررسی نمایید. اگر منشاء شکهای شما این عامل باشد راه برطرف نمودن آن ، بی اعتنایی نمودن به شکّ است ؛ البته می توانید از این گونه شکّها استفاده ی مثبت کرده اعتقادات خود را تحقیقی کنید و به جای اینکه با انفعال در برابر چنین شکّهایی آن را به عادتی مزاحم تبدیل نمایید می توانید با پیش گرفتن راه تحقق شک را زائل نموده و در این روند ، روحیّه ی تحقیق را عادت ذهنی خود نمایید که عادتی است بسیار مثبت و سازنده ؛ و چه بسا شکهای ناشی از تغییر ساختار شیمیایی بدن نیز تدبیری است از جانب خداوند متعال تا همگان به سمت تفکّر و تحقیق کشیده شوند و اعتقادات خود را مدلّل نمایند.
علّت دوم شک در اعتقادات ، تمایل پنهانی نفس به بهره برداری هر چه بیشتر از امور دنیوی است که با اعتقاد به خدا و نبوّت و قیامت و دیگر امور دینی در تضادّ است ؛ لذا نفس سعی می کند با ایجاد شک در این گونه اعتقادات ، راه خود را باز نماید. امّا از آنجا که فریب نفس بسیار مخفیانه است ، انسان اکثر اوقات متوجّه ترفندهای آن نمی شود. حتّی گاه اینگونه امیال نفسانی ، چنان خود را استتار می کنند که شخص ، شک نفسانی خود را ناشی از حسّ حقیقت جویی می پندارد. در چنین شکهایی انسان معمولاً با انواع مغالطات از براهین عقلی فرار می کند و انتظار دارد که خدا برای او معجزه یا نشانه ای آشکار نشان دهد ؛ که البته برای برخی افراد این گونه امور نیز کارساز نیست ؛ تاریخ گواه است که افراد فراوانی با این که خود خواستار معجزه از انبیاء بودند ولی وقتی معجزه را می دیدند باز تحت تاثیر شکّ نفسانی زیر بار روشنترین معجزات نیز نمی رفتند.برای اینکه معلوم شود شک انسان از این عامل ریشه گرفته است یا نه ، باید منصفانه امیال و اعمال و خواستهای درونی خود را کاوید ؛ اگر در این کاوش دقیق ، انسان متوجّه شد که امیالی در او وجود دارند که خداباوری و دین باوری مانع از بروز آنهاست باید شک خود را منتسب به نفس امّاره کرده با آن به مبارزه برخیزد.
این دو گونه از شک ، در حقیقت شکّ علمی نیستند بلکه شکّ روانشناسانه و اخلاقی اند. امّا عامل سوم شک در اعتقادات ، حسّ کنجکاوی و حقیقت جویی قوی همراه با نداشتن یقین عقلی محکم و استوار است. برای وجود خدا و حقّانیّت نبوّت و امامت و قرآن و معاد و فروعات آنها ، براهین عقلی متعدّدی ، در سطوح مختلف اقامه شده است. لذا باید تلاش نمود که این امور را با براهینی هرچه محکمتر اثبات نمود ، به گونه ای که شک در آن راه نیابد. برای این منظور روشن است که باید وقت گذاشت و کتابهایی چون کتب شهید مطهری را مطالعه نمود ؛ بخصوص کتاب (مقدّمه ای بر جهان بینی اسلامی) ایشان. اگر اعتقادات انسان از راه برهان عقلیِ محکم باشد در آن صورت از عهده ی دو عامل پیش گفته نیز راحتتر می تواند برآید. امّا با ضعف در این حیطه ، دو عامل قبلی و به خصوص عامل نفسانی که به نوعی در اکثر انسانها و بلکه غیر از اولیای الهی در همه وجود دارد ، می توانند بسیار خطرناک باشند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین