چرا از بین 124000 پیامبر فقط یک تن شهید شده و همگی به مرگ طبیعی فوت شده اند؟ و امامان(غیر از امام عصر(عج)) همگی به شهادت رسیدند؟
چرا از بین 124000 پیامبر فقط یک تن شهید شده و همگی به مرگ طبیعی فوت شده اند؟ و امامان(غیر از امام عصر(عج)) همگی به شهادت رسیدند؟ در رابطه با بخش اول پرسش ( چرا از بین 124000 پیامبر فقط یک تن شهیده و همگی به مرگ طبیعی فوت شده اند ؟) باید گفت که این سخن درست نیست که از پیامبران یک تن فقط به شهادت رسیده اند بلکه باید گفت جمع زیادی از پیامبران به شهادت رسیده اند، شاهدبر این مطلب: الف)آیات، از جمله:آیه 61 سوره بقره: ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ (این به خاطر آن بود که آنها آیات الهی را انکار می‌کردند و پیامبران را بناحق می‌کشتند) از آیه فوق استفاده می‌شود که بنی اسرائیل، به دو جهت گرفتار خواری و ذلت شدند: یکی برای کفر و سرپیچی از دستورات خدا، و انحراف از توحید به سوی شرک. دیگر اینکه مردان حق و فرستادگان خدا را می‌کشتند، ( توجه داشته باشید که آی ه در مورد کشتن انبیا به صورت جمع می باشد) این سنگدلی و قساوت و بی اعتنایی به قوانین الهی، بلکه تمام قوانین انسانی که حتی امروز نیز به روشنی در میان گروهی از یهود ادامه دارد، مایه آن ذلت و بدبختی شد. ب )روایاتی دلالت دارد که قوم بنی اسرائیل بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب 70 پیامبر را به قتل می رساندند، در یکی از این روایات می خوانیم ( ان بنی اسرائیل کانوا یقتلون ، بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس سبعین نبیاً، (بحارالاوار ، محمد باقر مجلسی، بیروت ، موسسه الوفا، ج 44 ص 364، باب 37) بنی اسرائیل این گونه بودند که بین فاصله طلوع صبح تا طلوع آفتاب هفتاد نفر از پیامبران را به قتل (شهادت) می رساندند) کانوا یقتلون می رساند که این عمل سیره مستمره آنها بوده و مدتی بر این کار مداومت داشتند. این روایت و امثال ان نشان ( همان ج 11 ص 52) می دهد که صدها نبی توسط بنی اسرائیل به شهادت رسیدند و سر بریده شدند. در رابطه با پیامبر اکرم (ص)نیز نقل شده که توسط زن یهودیه ای مسموم گردید( ر. ک انوار االبهیه، شیخ عباس قمی ، ص 17 و 16 کهل البهر ، ص 192 ، سوگنامه آل محمد ، ص 18 اما در مورد علت شهادت امامان می توان گفت: ضمن یادآوری زنده بودن و حضور روحانی و غیبت فیزیکی امام عصر(ع)،در خصوص علت به شهادت رسیدن سایر ائمه خاطر نشان می سازیم که علل و عوامل مختلفی در این مسأله دخیل بوده است از جمله: 1. روحیه استبدادگری، خفقان، ستمگری حکام و سلاطین و زورمندان و قدرت های حاکم بر کشورها و مبارزه ائمه(ع) براساس فرمان الهی و نیز به مقتضای فطرت و سرشت پاک انسانی که ظلم ستیز است. 2. هوا پرستی و غرائز نفسانی طغیانگر و شهوت پرست قدرتمندان و سرمایه داران و حکام و مبارزه ائمه(ع) با این روحیه و رفتار. 3. دفاع ائمه از محرومین و بسیج آنها برای احقاق حق خود. 4. دعوت ائمه به پاکسازی جامعه و رعایت عدالت و عفت و پاکدامنی نقطه مقابل آنچه که هدف و منش و مشی حکام و سلاطین بود. 5. محبوبیت ائمه به واسطه روحیه لطیف، رفتار الهی و انسانی داشتن در حالی که حکام به واسطه بی رحمی، ظلم و شقاوت منفور در بین مردم بودند و این تقابل آنها را به انتقام گیری دعوت می گردد خصوصا این که با محبوبیت امام، قدرت طلبی آنها به خطر می افتاد. توضیح بیشتر: حضرت علی(ع) در میان صحابه پیامبر(ص) دارای امتیازات و مقاماتی بود که هیچ کس آنها را نداشت و برای همین نتوانستند وجود او را تحمل کنند. پس از آن که آن حضرت به عنوان خلیفه انتخاب شد، بر ضد او قیام کردند و نتیجه این قیام ها به وجود آمدن جنگ جمل و صفین وجنگ نهروان بود. به طور طبیعی، در دل برخی از دشمنان علی(ع) کینه و عداوت خاصی پدید آمد و همین کینه و عداوت موجبات قتل حضرت علی(ع) را فراهم ساخت و آن حضرت به شهادت رسید. پس از علی(ع) امام حسن(ع) به جای آن حضرت نشست و آن حضرت با معاویه به نبرد پرداخت و همان کینه ها و عداوت هایی که علی(ع) را تحمل نکردند و آن حضرت را کشتند. پس از روی کار آمدن یزید، امام حسین(ع) را تحت فشار قرار دادند و از او خواستند که حکومت یزید را به رسمیت بشناسد و آن حضرت هم حکومت یزید را به رسمیت نشناخت و نه تنها آن را به رسمیت نشناخت بلکه آن را غیرقانونی و غیر مشروع معرفی کردند. حکومت یزید هم تصمیم گرفت این مانع را از سر راه حکومت جدید بردارد وبه همین منظورحضرت را کشتند. بنابراین به شهادت رسیدن حضرت علی(ع)، حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع) در پی علل و حوادثی بود که برای همه روشن بود و جای سؤالی را باقی نمی گذارد. آنچه می توان پرسید این است که امامان دیگر چرا به شهادت رسیده اند؟ درباره جواب این سؤال باید به چند مطلب توجه کرد. 1. به طور کلی اگر در کشوری پادشاه و خلیفه ای باشد و در کنار آن یک شخصیت ممتازی هم باشد و مردم آن شخصیت ممتاز را به عنوان یک شخصیت بزرگ و محبوب بپذیرند و دل و جانشان همواره متوجه او باشد، این پادشاه و این خلیفه نمی تواند او را بپذیرد و این پادشاه شخصیت عاقل وعادل و مؤمن هم که نیست چون اگر چنین بود به صحنه نمی آمد و با وجود آن شخصیت ممتاز و محبوب، پادشاه نمی شد. این پادشاه همواره در فکر از بین بردن آن شخصیت خواهد بود. به خصوص اگر آن شخصیت، این پادشاه را باطل و ظالم بداند و معرفی کند. داستان امامان ما در رابطه با خلفای جهان اسلام چنین بود. خلفا با توسل به ظلم و ستم بر سر کار آمدند و بر مردم مسلط شدند. امامان ما در میان مردم محبوبیت فوق العاده داشتند و همین امامان آن خلفا را باطل و ظالم معرفی می کردند و این خلفا نمی توانستند با امامان کنار بیایند و برای همین آنها را به هر نحوی که می توانستند از بین می بردند. بنابراین عامل اصلی درگیری خلفای زمانه با امامان این بود که آنان نمی توانستند اینان را تحمل کنند. شما به عنوان مثال حضرت امام هادی(ع) را در نظر بگیرید، حضرت امام هادی در مدینه بود، پیشنماز حرمین نامه ای به متوکل عباسی نوشت و در آن نامه یادآور شد که اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی هست علی بن محمد را از این دیار بیرون ببر که اکثر مردم را مطیع و منقاد خود ساخته است. افراد دیگری هم نامه هایی به این مضمون به متوکل نوشتند و عبدالله بن محمد که والی مدینه بود، نسبت به آن حضرت آزار و اذیت فراوانی روا داشت و همین والی نامه هایی به متوکل نوشته بود و خطر حضرت امام هادی را به اطلاع متوکل رسانده بود (منتهی الامال، ج 2، ص 672، چاپ هجرت). این می رساند که دل مردم با امام بوده و متوکل نمی توانسته این وضعیت را تحمل کند متوکل که انسان دیندار و عادل نبوده است. 2. امامان در برابر این خلفا می ایستادند و مبارزه می کردند و با آنان کنار نمی آمدند. گرچه قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی در دست خلفاء بود ولی از نظر فرهنگی، امامان از آنها بسیار بسیار قوی تر بودند و رهبری فرهنگی مردم با امامان بود. امامان ما به خاطر این مبارزات بود که همواره تحت فشار بودند و دشمن به هر طریقی که امکان داشت امامان را از صحنه خارج می کرد و آنها را دور از چشم مردم، مخفیانه مسموم می کردند. برای آشنایی با مبارزات امامان معصوم به این کتاب ها مراجعه کنید: - امامان شیعه جنبش های مکتبی، محمد تقی مدرسی، ترجمه حمید رضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوی - جهاد الشیعه فی العصر العباسی الاول، الدکتوره سمیره مختار اللیثی، شیخ عباس قمی درباره امام سجاد(ع) می گوید: (از اخبار معتبره که بر وجه عموم وارد شده، ظاهر می شود که آن حضرت را به زهر شهید کرده اند و ابن بابویه و جمعی را اعتقاد آن است که ولید بن عبدالملک آن حضرت را زهر داده و بعضی هشام بن عبدالملک گفته اند)(منتهی الامال، ج 2، ص 92، چاپ هجرت).درباره امام باقر(ع) می گوید: (و گفته شده که آن حضرت را ابراهیم بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده)(همان، ص 226). درباره امام صادق(ع) می گوید: (وفات کرد حضرت صادق در ماه شوال سنه 148 به سبب انگور زهرآلوده که منصور به آن حضرت خورانید)}(همان، ص 289). درباره امام رضا(ع) می گوید: (امام رضا فرمود: زود باشد که کشته شوم به زهر با ظلم و ستم و مدفون شوم در پهلوی هارون الرشید)(همان، ص 533). درباره امام جواد(ع) می گوید: (اشهر آن است که زوجه اش ام الفضل دختر مأمون به تحریک عمویش معتصم آن حضرت را مسموم کرد)(همان، ص 613). درباره امام هادی می گوید: (معتمد عباسی برادر معتز آن حضرت را مسموم کرد)(ص 683). درباره امام حسن عسکری(ع) می گوید: (ابن بابویه و دیگران گفته اند که معتمد آن حضرت را به زهر شهید نمود) (ص 733). از آنچه گذشت این مطالب به دست آمد: اولاً جمع زیادی از انبیاء نیز به شهادت رسیده اند ، ثانیاً چون امامان محدود بودند و عامل شهادت آنان این بوده است: 1. امامان معصوم انسان های کامل و محبوب دل مردم بودند و خلفا نمی توانستند وجود آنان را تحمل کنند چون دل مردم با آنان بود. حتی اگر امامان هیچ کاری نمی کردند و فقط در خانه می نشستند باز هم خلفای باطل اموی و عباسی نمی توانستند آنها را تحمل کنند. انسان پست و رذل نمی تواند انسان کامل را تحمل کند لذا آنان را حذف فیزیکی نمودند. 2. امامان ما به علاوه این که انسان های کامل و محبوب دل مردم بودند، با خلفا مبارزه می کردند و همین عامل باعث شهادت آنان شده است.
عنوان سوال:

چرا از بین 124000 پیامبر فقط یک تن شهید شده و همگی به مرگ طبیعی فوت شده اند؟ و امامان(غیر از امام عصر(عج)) همگی به شهادت رسیدند؟


پاسخ:

چرا از بین 124000 پیامبر فقط یک تن شهید شده و همگی به مرگ طبیعی فوت شده اند؟ و امامان(غیر از امام عصر(عج)) همگی به شهادت رسیدند؟

در رابطه با بخش اول پرسش ( چرا از بین 124000 پیامبر فقط یک تن شهیده و همگی به مرگ طبیعی فوت شده اند ؟)
باید گفت که این سخن درست نیست که از پیامبران یک تن فقط به شهادت رسیده اند بلکه باید گفت جمع زیادی از پیامبران به شهادت رسیده اند، شاهدبر این مطلب:
الف)آیات، از جمله:آیه 61 سوره بقره:
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ
(این به خاطر آن بود که آنها آیات الهی را انکار می‌کردند و پیامبران را بناحق می‌کشتند)
از آیه فوق استفاده می‌شود که بنی اسرائیل، به دو جهت گرفتار خواری و ذلت شدند:
یکی برای کفر و سرپیچی از دستورات خدا، و انحراف از توحید به سوی شرک.
دیگر اینکه مردان حق و فرستادگان خدا را می‌کشتند، ( توجه داشته باشید که آی ه در مورد کشتن انبیا به صورت جمع می باشد) این سنگدلی و قساوت و بی اعتنایی به قوانین الهی، بلکه تمام قوانین انسانی که حتی امروز نیز به روشنی در میان گروهی از یهود ادامه دارد، مایه آن ذلت و بدبختی شد.
ب )روایاتی دلالت دارد که قوم بنی اسرائیل بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب 70 پیامبر را به قتل می رساندند، در یکی از این روایات می خوانیم ( ان بنی اسرائیل کانوا یقتلون ، بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس سبعین نبیاً، (بحارالاوار ، محمد باقر مجلسی، بیروت ، موسسه الوفا، ج 44 ص 364، باب 37) بنی اسرائیل این گونه بودند که بین فاصله طلوع صبح تا طلوع آفتاب هفتاد نفر از پیامبران را به قتل (شهادت) می رساندند)
کانوا یقتلون می رساند که این عمل سیره مستمره آنها بوده و مدتی بر این کار مداومت داشتند. این روایت و امثال ان نشان ( همان ج 11 ص 52) می دهد که صدها نبی توسط بنی اسرائیل به شهادت رسیدند و سر بریده شدند. در رابطه با پیامبر اکرم (ص)نیز نقل شده که توسط زن یهودیه ای مسموم گردید( ر. ک انوار االبهیه، شیخ عباس قمی ، ص 17 و 16 کهل البهر ، ص 192 ، سوگنامه آل محمد ، ص 18

اما در مورد علت شهادت امامان می توان گفت:
ضمن یادآوری زنده بودن و حضور روحانی و غیبت فیزیکی امام عصر(ع)،در خصوص علت به شهادت رسیدن سایر ائمه خاطر نشان می سازیم که علل و عوامل مختلفی در این مسأله دخیل بوده است از جمله:
1. روحیه استبدادگری، خفقان، ستمگری حکام و سلاطین و زورمندان و قدرت های حاکم بر کشورها و مبارزه ائمه(ع) براساس فرمان الهی و نیز به مقتضای فطرت و سرشت پاک انسانی که ظلم ستیز است.
2. هوا پرستی و غرائز نفسانی طغیانگر و شهوت پرست قدرتمندان و سرمایه داران و حکام و مبارزه ائمه(ع) با این روحیه و رفتار.
3. دفاع ائمه از محرومین و بسیج آنها برای احقاق حق خود.
4. دعوت ائمه به پاکسازی جامعه و رعایت عدالت و عفت و پاکدامنی نقطه مقابل آنچه که هدف و منش و مشی حکام و سلاطین بود.
5. محبوبیت ائمه به واسطه روحیه لطیف، رفتار الهی و انسانی داشتن در حالی که حکام به واسطه بی رحمی، ظلم و شقاوت منفور در بین مردم بودند و این تقابل آنها را به انتقام گیری دعوت می گردد خصوصا این که با محبوبیت امام، قدرت طلبی آنها به خطر می افتاد.
توضیح بیشتر:
حضرت علی(ع) در میان صحابه پیامبر(ص) دارای امتیازات و مقاماتی بود که هیچ کس آنها را نداشت و برای همین نتوانستند وجود او را تحمل کنند. پس از آن که آن حضرت به عنوان خلیفه انتخاب شد، بر ضد او قیام کردند و نتیجه این قیام ها به وجود آمدن جنگ جمل و صفین وجنگ نهروان بود. به طور طبیعی، در دل برخی از دشمنان علی(ع) کینه و عداوت خاصی پدید آمد و همین کینه و عداوت موجبات قتل حضرت علی(ع) را فراهم ساخت و آن حضرت به شهادت رسید.
پس از علی(ع) امام حسن(ع) به جای آن حضرت نشست و آن حضرت با معاویه به نبرد پرداخت و همان کینه ها و عداوت هایی که علی(ع) را تحمل نکردند و آن حضرت را کشتند.
پس از روی کار آمدن یزید، امام حسین(ع) را تحت فشار قرار دادند و از او خواستند که حکومت یزید را به رسمیت بشناسد و آن حضرت هم حکومت یزید را به رسمیت نشناخت و نه تنها آن را به رسمیت نشناخت بلکه آن را غیرقانونی و غیر مشروع معرفی کردند. حکومت یزید هم تصمیم گرفت این مانع را از سر راه حکومت جدید بردارد وبه همین منظورحضرت را کشتند.
بنابراین به شهادت رسیدن حضرت علی(ع)، حضرت امام حسن(ع) و حضرت امام حسین(ع) در پی علل و حوادثی بود که برای همه روشن بود و جای سؤالی را باقی نمی گذارد.
آنچه می توان پرسید این است که امامان دیگر چرا به شهادت رسیده اند؟ درباره جواب این سؤال باید به چند مطلب توجه کرد.
1. به طور کلی اگر در کشوری پادشاه و خلیفه ای باشد و در کنار آن یک شخصیت ممتازی هم باشد و مردم آن شخصیت ممتاز را به عنوان یک شخصیت بزرگ و محبوب بپذیرند و دل و جانشان همواره متوجه او باشد، این پادشاه و این خلیفه نمی تواند او را بپذیرد و این پادشاه شخصیت عاقل وعادل و مؤمن هم که نیست چون اگر چنین بود به صحنه نمی آمد و با وجود آن شخصیت ممتاز و محبوب، پادشاه نمی شد. این پادشاه همواره در فکر از بین بردن آن شخصیت خواهد بود. به خصوص اگر آن شخصیت، این پادشاه را باطل و ظالم بداند و معرفی کند. داستان امامان ما در رابطه با خلفای جهان اسلام چنین بود. خلفا با توسل به ظلم و ستم بر سر کار آمدند و بر مردم مسلط شدند. امامان ما در میان مردم محبوبیت فوق العاده داشتند و همین امامان آن خلفا را باطل و ظالم معرفی می کردند و این خلفا نمی توانستند با امامان کنار بیایند و برای همین آنها را به هر نحوی که می توانستند از بین می بردند. بنابراین عامل اصلی درگیری خلفای زمانه با امامان این بود که آنان نمی توانستند اینان را تحمل کنند.
شما به عنوان مثال حضرت امام هادی(ع) را در نظر بگیرید، حضرت امام هادی در مدینه بود، پیشنماز حرمین نامه ای به متوکل عباسی نوشت و در آن نامه یادآور شد که اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی هست علی بن محمد را از این دیار بیرون ببر که اکثر مردم را مطیع و منقاد خود ساخته است. افراد دیگری هم نامه هایی به این مضمون به متوکل نوشتند و عبدالله بن محمد که والی مدینه بود، نسبت به آن حضرت آزار و اذیت فراوانی روا داشت و همین والی نامه هایی به متوکل نوشته بود و خطر حضرت امام هادی را به اطلاع متوکل رسانده بود (منتهی الامال، ج 2، ص 672، چاپ هجرت).
این می رساند که دل مردم با امام بوده و متوکل نمی توانسته این وضعیت را تحمل کند متوکل که انسان دیندار و عادل نبوده است.
2. امامان در برابر این خلفا می ایستادند و مبارزه می کردند و با آنان کنار نمی آمدند. گرچه قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی در دست خلفاء بود ولی از نظر فرهنگی، امامان از آنها بسیار بسیار قوی تر بودند و رهبری فرهنگی مردم با امامان بود. امامان ما به خاطر این مبارزات بود که همواره تحت فشار بودند و دشمن به هر طریقی که امکان داشت امامان را از صحنه خارج می کرد و آنها را دور از چشم مردم، مخفیانه مسموم می کردند. برای آشنایی با مبارزات امامان معصوم به این کتاب ها مراجعه کنید: - امامان شیعه جنبش های مکتبی، محمد تقی مدرسی، ترجمه حمید رضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوی - جهاد الشیعه فی العصر العباسی الاول، الدکتوره سمیره مختار اللیثی،
شیخ عباس قمی درباره امام سجاد(ع) می گوید: (از اخبار معتبره که بر وجه عموم وارد شده، ظاهر می شود که آن حضرت را به زهر شهید کرده اند و ابن بابویه و جمعی را اعتقاد آن است که ولید بن عبدالملک آن حضرت را زهر داده و بعضی هشام بن عبدالملک گفته اند)(منتهی الامال، ج 2، ص 92، چاپ هجرت).درباره امام باقر(ع) می گوید: (و گفته شده که آن حضرت را ابراهیم بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده)(همان، ص 226).
درباره امام صادق(ع) می گوید: (وفات کرد حضرت صادق در ماه شوال سنه 148 به سبب انگور زهرآلوده که منصور به آن حضرت خورانید)}(همان، ص 289).
درباره امام رضا(ع) می گوید: (امام رضا فرمود: زود باشد که کشته شوم به زهر با ظلم و ستم و مدفون شوم در پهلوی هارون الرشید)(همان، ص 533).
درباره امام جواد(ع) می گوید: (اشهر آن است که زوجه اش ام الفضل دختر مأمون به تحریک عمویش معتصم آن حضرت را مسموم کرد)(همان، ص 613).
درباره امام هادی می گوید: (معتمد عباسی برادر معتز آن حضرت را مسموم کرد)(ص 683).
درباره امام حسن عسکری(ع) می گوید: (ابن بابویه و دیگران گفته اند که معتمد آن حضرت را به زهر شهید نمود) (ص 733).
از آنچه گذشت این مطالب به دست آمد: اولاً جمع زیادی از انبیاء نیز به شهادت رسیده اند ، ثانیاً چون امامان محدود بودند و عامل شهادت آنان این بوده است:
1. امامان معصوم انسان های کامل و محبوب دل مردم بودند و خلفا نمی توانستند وجود آنان را تحمل کنند چون دل مردم با آنان بود. حتی اگر امامان هیچ کاری نمی کردند و فقط در خانه می نشستند باز هم خلفای باطل اموی و عباسی نمی توانستند آنها را تحمل کنند. انسان پست و رذل نمی تواند انسان کامل را تحمل کند لذا آنان را حذف فیزیکی نمودند.
2. امامان ما به علاوه این که انسان های کامل و محبوب دل مردم بودند، با خلفا مبارزه می کردند و همین عامل باعث شهادت آنان شده است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین