وقتی می گوییم خدا این جهان را خلق کرده است فرض را بر این گذاشته ایم که این جهان قبلا نبوده است و خداوند بعدا آنرا خلق کرده است. ما از کجا می دانیم این جهان و یا شکل دیگری از آن قبلا نبوده است. این موضوع اول باید ثابت شود. در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود: 1. نخست بایستی واژه (ازلی) مورد تعریف و توضیح قرار بگیرد. موجود ازلی در مقابل موجود حادث است. حادث یعنی موجودی که مسبوق به عدم است و سابقه عدمی دارد. به بیان دیگر موجودی که نبود و سپس موجود شد. موجود ازلی یا قدیم موجودی است که سابقه عدمی ندارد و همواره موجود بوده است. 2. یک مفروض نادرستی در پرسش بیان شده و آن (تلازم مخلوق بودن و مسبوق به عدم بودن) است. به عبارت دیگر چنین فرض شده که اگر موجودی مخلوق بود دیگر ازلی نیست و اگر ازلی است دیگر مخلوق نیست. در حالی که به لحاظ فلسفی مخلوق بودن با ازلی بودن ناسازگار و منافی نیست. می شود موجودی در عین مخلوق بودن و وابستگی به علت تامه خود ،ازلی نیز باشد یعنی همواره موجود باشد وسابقه عدمی نداشته باشد. بر این اساس مانعی ندارد که این جهان یا جهانهای دیگری قبلا ، حتی از ازل موجود بوده ولی در عین حال مخلوق خداوند باشند. بنابراین برای اثبات مخلوقیت جهان اثبات حادث بودن زمانی آن لازم نیست و راههای دیگری برای آن وجد دارد. 3. از نظر فلسفه موجودات مخلوقاتبه دو بخش تقسیم می شوند: الف) مبدعات ، یعنی مخلوقاتی غیر زمانی که سابقه عدمی در زمان ندارند و همواره موجود بوده اند و به عبارت دیگر ازلی هستند مانند مجردات. ب) مصنوعات: مخلوقاتی که سابقه عدمی دارند و حادث زمانی می باشند. عالم ماده - یعنی جهان اجسام و جسمانیات - جزو مصنوعات شمرد می شوند کتاب (شرح نمط پنجم الاشارات و التنبیهات (صنع و ابداع)) : شیخ الرئیس بوعلی سینا، ترجمه و شرح دکتر احمد بهشتی، انتشارات دانشگاه تهران، ص 3 بنابر این از منظر فلاسفه اسلامی، همچون ابن سینا و ملاصدرا و ... - جهان هستی به دو بخش ازلی و غیر ازلی تقسیم می شود. بر خلاف دیدگاه برخی از متکلمین که معتقدند: تنها خداوند ازلی است و سایر موجودات هستی همگی حادث اند و سابقه عدمی دارند. ریشه و خاستگاه اساسی این نزاع به مسأله مهمی تحت عنوان ملاک نیاز مندی معلول به علت باز می گردد. فلاسفه معتقدند ملاک نیازمندی معلول به علت خود، امکان ذاتی می باشد. یعنی هر معلولی به خود ی خود و با قطع نظر از علت خویش حالت امکانی دارد، و نسبت به وجود و عدم علی السویه است. لذا چون ممکن است پس نیازمند به علتی است که او را از حالت استعداد و تساوی خارج کرده و به وجود آورد. بنابر این معلول چون ممکن است نیازمند به علت است. و این امکان (یعنی حالت فقر و نیاز به علت) وصف لاینفک معلول است و همواره با معلول ملازم و همراه است. لذا ممکن است موجودی از ازل موجود باشد ولی در عین حال مخلوق هم باشد؛ زیرا به لحاظ ذات خود ممکن الوجود و فقیر است. بنابر این در عین این که ازلی است همواره مخلوق هم هست. فلاسفه برای مدعای خود تمثیلی ذکر می کنند: اگر شما انگشتری در دست داشته باشید و دست شما به گونه ای بود که از ازل همواره حرکت می کرد، پس انگشتر شما نیز به تبع دست شما از ازل همواره حرکت می کرد. در عین این که حرکت انگشتر معلول و مخلوق حرکت دست می باشد لکن حرکت آن ازلی و قدیم است پس ازلی بودن منافاتی با مخلوق و معلول بودن ندارد. از دیگاه برخی متکلمین ملاک نیازمندی معلول به علت حدوث است. یعنی معلول در حادث شدن خود نیازمند به علت است وقتی که حادث شده محقق گردید دیگر نیازی به علت خود ندارند نیاز معلول به علت فقط در بدو پیدایش است ولی در استمرار پیدایش دیگر نیازی به علت ندارد. فلاسفه برای مدعای خویش ادله ای ذکر نموده و دیدگاه متکلمین را سخت به چالش کشیده و نقد های اساسی بر آن وارد نموده اند. برای توضیح مبسوط در این زمینه به منابع زیر مراجعه کنید: 1. کتاب (گوهر مراد) ملا عبدالرزاق لاهیجی، انتشارات کتابفروشی اسلامی، تهران، ص163، بخش حدوث عالم. 2. (آموزش فلسفه) آیت الله مصباح یزدی، ج2، ص30، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران 3. (صنع و ابداع) شرح و ترجمه نمط پنج اشارات، دکتر احمد بهشتی.
وقتی می گوییم خدا این جهان را خلق کرده است فرض را بر این گذاشته ایم که این جهان قبلا نبوده است و خداوند بعدا آنرا خلق کرده است. ما از کجا می دانیم این جهان و یا شکل دیگری از آن قبلا نبوده است. این موضوع اول باید ثابت شود.
وقتی می گوییم خدا این جهان را خلق کرده است فرض را بر این گذاشته ایم که این جهان قبلا نبوده است و خداوند بعدا آنرا خلق کرده است. ما از کجا می دانیم این جهان و یا شکل دیگری از آن قبلا نبوده است. این موضوع اول باید ثابت شود.
در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1. نخست بایستی واژه (ازلی) مورد تعریف و توضیح قرار بگیرد. موجود ازلی در مقابل موجود حادث است. حادث یعنی موجودی که مسبوق به عدم است و سابقه عدمی دارد. به بیان دیگر موجودی که نبود و سپس موجود شد. موجود ازلی یا قدیم موجودی است که سابقه عدمی ندارد و همواره موجود بوده است.
2. یک مفروض نادرستی در پرسش بیان شده و آن (تلازم مخلوق بودن و مسبوق به عدم بودن) است. به عبارت دیگر چنین فرض شده که اگر موجودی مخلوق بود دیگر ازلی نیست و اگر ازلی است دیگر مخلوق نیست. در حالی که به لحاظ فلسفی مخلوق بودن با ازلی بودن ناسازگار و منافی نیست. می شود موجودی در عین مخلوق بودن و وابستگی به علت تامه خود ،ازلی نیز باشد یعنی همواره موجود باشد وسابقه عدمی نداشته باشد. بر این اساس مانعی ندارد که این جهان یا جهانهای دیگری قبلا ، حتی از ازل موجود بوده ولی در عین حال مخلوق خداوند باشند. بنابراین برای اثبات مخلوقیت جهان اثبات حادث بودن زمانی آن لازم نیست و راههای دیگری برای آن وجد دارد.
3. از نظر فلسفه موجودات مخلوقاتبه دو بخش تقسیم می شوند:
الف) مبدعات ، یعنی مخلوقاتی غیر زمانی که سابقه عدمی در زمان ندارند و همواره موجود بوده اند و به عبارت دیگر ازلی هستند مانند مجردات.
ب) مصنوعات: مخلوقاتی که سابقه عدمی دارند و حادث زمانی می باشند. عالم ماده - یعنی جهان اجسام و جسمانیات - جزو مصنوعات شمرد می شوند کتاب (شرح نمط پنجم الاشارات و التنبیهات (صنع و ابداع)) : شیخ الرئیس بوعلی سینا، ترجمه و شرح دکتر احمد بهشتی، انتشارات دانشگاه تهران، ص 3
بنابر این از منظر فلاسفه اسلامی، همچون ابن سینا و ملاصدرا و ... - جهان هستی به دو بخش ازلی و غیر ازلی تقسیم می شود. بر خلاف دیدگاه برخی از متکلمین که معتقدند: تنها خداوند ازلی است و سایر موجودات هستی همگی حادث اند و سابقه عدمی دارند. ریشه و خاستگاه اساسی این نزاع به مسأله مهمی تحت عنوان ملاک نیاز مندی معلول به علت باز می گردد. فلاسفه معتقدند ملاک نیازمندی معلول به علت خود، امکان ذاتی می باشد. یعنی هر معلولی به خود ی خود و با قطع نظر از علت خویش حالت امکانی دارد، و نسبت به وجود و عدم علی السویه است.
لذا چون ممکن است پس نیازمند به علتی است که او را از حالت استعداد و تساوی خارج کرده و به وجود آورد. بنابر این معلول چون ممکن است نیازمند به علت است.
و این امکان (یعنی حالت فقر و نیاز به علت) وصف لاینفک معلول است و همواره با معلول ملازم و همراه است. لذا ممکن است موجودی از ازل موجود باشد ولی در عین حال مخلوق هم باشد؛ زیرا به لحاظ ذات خود ممکن الوجود و فقیر است. بنابر این در عین این که ازلی است همواره مخلوق هم هست. فلاسفه برای مدعای خود تمثیلی ذکر می کنند: اگر شما انگشتری در دست داشته باشید و دست شما به گونه ای بود که از ازل همواره حرکت می کرد، پس انگشتر شما نیز به تبع دست شما از ازل همواره حرکت می کرد.
در عین این که حرکت انگشتر معلول و مخلوق حرکت دست می باشد لکن حرکت آن ازلی و قدیم است پس ازلی بودن منافاتی با مخلوق و معلول بودن ندارد. از دیگاه برخی متکلمین ملاک نیازمندی معلول به علت حدوث است.
یعنی معلول در حادث شدن خود نیازمند به علت است وقتی که حادث شده محقق گردید دیگر نیازی به علت خود ندارند نیاز معلول به علت فقط در بدو پیدایش است ولی در استمرار پیدایش دیگر نیازی به علت ندارد. فلاسفه برای مدعای خویش ادله ای ذکر نموده و دیدگاه متکلمین را سخت به چالش کشیده و نقد های اساسی بر آن وارد نموده اند.
برای توضیح مبسوط در این زمینه به منابع زیر مراجعه کنید: 1. کتاب (گوهر مراد) ملا عبدالرزاق لاهیجی، انتشارات کتابفروشی اسلامی، تهران، ص163، بخش حدوث عالم. 2. (آموزش فلسفه) آیت الله مصباح یزدی، ج2، ص30، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران 3. (صنع و ابداع) شرح و ترجمه نمط پنج اشارات، دکتر احمد بهشتی.
- [سایر] فرض کنیم خداوند در روز X این جهان را خلق کرد در میلیاردها سال قبل از این روز چرا خداوند این جهان را خلق نکرده بود؟ (خداوند کجا بود؟) علاوه پیدایش هر چیزی در این جهان منشأ دارد مثلاً علت اینکه من به این دنیا آمده ام پدر و مادرم هست و آنطوری که ما می دانیم ما را خداوند آفریده است حال خود خداوند چه جوری به وجود آمده است؟ (آیا خداوند از اول وجود داشته؟ چه جوری؟ و آن اول کی بوده؟)
- [سایر] چرا خداوند این جهان را زود تر خلق نکرده بود؟ چه کسی خدا را خلق کرده است؟
- [سایر] با اینکه خدا بی نیاز است چرا جهان را خلق کرده است؟
- [سایر] این سخن چگونه رد میشود: خدا جهان را خلق کرده و آنرا رها ساخته، حال نمیدانیم خدا زنده هست یا نیست، اصلاً اهمیتی ندارد؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] پس از روز قیامت، آیا خداوند متعال جهان دیگری همراه با انسان های دیگر خلق می کند که در آن جا زندگی کنند و روز رستاخیز داشته با شند؟
- [سایر] آیا اگر خدا متعدد باشد ولی بر اثر علم به واقع و نزاهت از جاه طلبی جهان را خلق و اداره کنند باز هم فساد میشود؟
- [سایر] پس از روز قیامت، آیا خداوند متعال جهان دیگری همراه با انسان های دیگر خلق می کند که در آن جا زندگی کنند و روز رستاخیز داشته با شند؟