در مورد جسمانی بودن معاد لطفا توضیح دهید؟ با استفاده از صراحت آیات قرآن و احادیث معصومان به خوبی می توان دریافت که برخی لذت ها و دردها در قیامت همراهی جسم و روح را می طلبد. مانند: تکیه بهشتیان در مقابل یکدیگر (متکئین علیها متقابلین)؛ (واقعه، آیه 16) و همچنین برخی از عذاب های جهنمی بر جسم اثر دارد (کلما نضجت جلودهم بدلنا هم جلودا غیرها؛ هر چه پوستشان بریان گردد پوست های دیگری بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند) (نساء، آیه 56). لذا به آسانی می توان گفت معاد جسمانی است و ما معتقدیم انسان - که مجموعهای از روح و جسم است - مجموعا محشور خواهد شد و این طور نیست که روح تنها محشور و مؤاخذ گردد و انسان در قیامت، روح بدون جسم باشد. همچنین درست است که حقیقت انسان روح و نفس او؛ یعنی،جنبههای تجردی او است و نه حیثیت مادی او؛ ولی در عین حال این نکته بسیار مهم را نباید فراموش کرد که انسان، در هر صورت، ترکیبی از جسم و روح است و ترکیب او هم، یک ترکیب مخلوطی یا اعتباری (مانند ترکیب نخود و لوبیا) نیست که هر یک وجود مستقلّی داشته باشند. ترکیب انسان از جسم و روح، یک ترکیب حقیقی است؛ ترکیبی که حقیقت واحدی را تشکیل میدهند. انسان، یک موجود واحد است که باطن او جنبههای تجردی و روحانی او و ظاهر او، همین بدن مادی و جسمانی او است. در قیامت هم همین انسان، مورد محاسبه و معاقبه واقع خواهد شد. ازاینرو نمیتوان گفت که تنها روح او باید عذاب شود و یا جسم او.کسی هم که در دنیا زندگی کرده دستش به گناهی آلوده شده است، همین انسان است. هم چنین نمیتوان گفت که روح او گناه کرده است و نه جسم او. اگر روح و جسم در انسان، تفکیک شود، دیگر حقیقتی به نام انسان - که صاحب اراده و اختیار و تکلیف و مسؤولیت باشد - وجود نخواهد داشت. انسان دارای جسم و روح و زندگی است که مختار، مکلف و مسؤول است و در آخرت مورد محاسبه و پاداش و جزا واقع خواهد شد. موضوع تمامی قضایایی که در قرآن کریم و روایات اسلامی وجود دارد و راجع به تکالیف شرعی انسان است و به او وعده بهشت یا وعده جهنم داده شده است، انسان است، نه روح تنها و یا جسم فقط. حال اگر گفته میشود: حقیقت انسان روح او است و نه جسم او؛ به این دلیل است که رابطه جسم و روح، رابطه ظاهر و باطن است. روح از این جهت که باطن انسان است، از وجود حقیقیتری نسبت به جسم - که ظاهر او است - برخوردار میباشد؛ مانند حق تعالی که رابطهاش با جهان مظهری، همان رابطه باطن و ظاهر است. از این رو گفته میشود که حقیقت هستی، او است و غیر او، هر چه هست همه مظاهر و افعال و آثار او میباشند. برای مطالعه بیشتر ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، ص 291؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 307.
در مورد جسمانی بودن معاد لطفا توضیح دهید؟
با استفاده از صراحت آیات قرآن و احادیث معصومان به خوبی می توان دریافت که برخی لذت ها و دردها در قیامت همراهی جسم و روح را می طلبد. مانند: تکیه بهشتیان در مقابل یکدیگر (متکئین علیها متقابلین)؛ (واقعه، آیه 16) و همچنین برخی از عذاب های جهنمی بر جسم اثر دارد (کلما نضجت جلودهم بدلنا هم جلودا غیرها؛ هر چه پوستشان بریان گردد پوست های دیگری بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند) (نساء، آیه 56).
لذا به آسانی می توان گفت معاد جسمانی است و ما معتقدیم انسان - که مجموعهای از روح و جسم است - مجموعا محشور خواهد شد و این طور نیست که روح تنها محشور و مؤاخذ گردد و انسان در قیامت، روح بدون جسم باشد. همچنین درست است که حقیقت انسان روح و نفس او؛ یعنی،جنبههای تجردی او است و نه حیثیت مادی او؛ ولی در عین حال این نکته بسیار مهم را نباید فراموش کرد که انسان، در هر صورت، ترکیبی از جسم و روح است و ترکیب او هم، یک ترکیب مخلوطی یا اعتباری (مانند ترکیب نخود و لوبیا) نیست که هر یک وجود مستقلّی داشته باشند. ترکیب انسان از جسم و روح، یک ترکیب حقیقی است؛ ترکیبی که حقیقت واحدی را تشکیل میدهند. انسان، یک موجود واحد است که باطن او جنبههای تجردی و روحانی او و ظاهر او، همین بدن مادی و جسمانی او است.
در قیامت هم همین انسان، مورد محاسبه و معاقبه واقع خواهد شد. ازاینرو نمیتوان گفت که تنها روح او باید عذاب شود و یا جسم او.کسی هم که در دنیا زندگی کرده دستش به گناهی آلوده شده است، همین انسان است. هم چنین نمیتوان گفت که روح او گناه کرده است و نه جسم او. اگر روح و جسم در انسان، تفکیک شود، دیگر حقیقتی به نام انسان - که صاحب اراده و اختیار و تکلیف و مسؤولیت باشد - وجود نخواهد داشت. انسان دارای جسم و روح و زندگی است که مختار، مکلف و مسؤول است و در آخرت مورد محاسبه و پاداش و جزا واقع خواهد شد. موضوع تمامی قضایایی که در قرآن کریم و روایات اسلامی وجود دارد و راجع به تکالیف شرعی انسان است و به او وعده بهشت یا وعده جهنم داده شده است، انسان است، نه روح تنها و یا جسم فقط.
حال اگر گفته میشود: حقیقت انسان روح او است و نه جسم او؛ به این دلیل است که رابطه جسم و روح، رابطه ظاهر و باطن است. روح از این جهت که باطن انسان است، از وجود حقیقیتری نسبت به جسم - که ظاهر او است - برخوردار میباشد؛ مانند حق تعالی که رابطهاش با جهان مظهری، همان رابطه باطن و ظاهر است. از این رو گفته میشود که حقیقت هستی، او است و غیر او، هر چه هست همه مظاهر و افعال و آثار او میباشند.
برای مطالعه بیشتر ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، ص 291؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 307.
- [سایر] معاد جسمانی است یا روحانی؟
- [سایر] نظر مشروح قرآن درباره ی معاد جسمانی - روحانی چیست؟ آیا در قرآن برای معاد جسمانی - روحانی مصداق و نمونه ای ذکر شده است؟
- [سایر] آیا معاد جسمانی است یا روحانی؟
- [سایر] شواهد ودلایل عقلی معاد جسمانی چیست؟
- [سایر] به چه دلیل معاد، جسمانی - روحانی است؟
- [سایر] قرآن و معاد جسمانی و روحانی؟
- [سایر] با توجه به معاد جسمانی، دفع فضولات چگونه خواهد بود؟
- [سایر] آیا معاد جسمانی و روحانی دلیل عقلی دارد یا خیر؟
- [سایر] منظور از شبهه آل و ماکول در معاد جسمانی چیست؟
- [سایر] در مورد جسمانی بودن معاد لطفا توضیح دهید؟
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند، پیش از آن که نه سال دختر تمام شود، نباید با او نزدیکی کند، و اگر نه سال او تمام شد و استعداد جسمانی برای نزدیکی نداشته باشد نباید با او نزدیکی نماید و اگر نزدیکی انجام داد و او را (افضا) نمود هیچ وقت نباید با او نزدیکی کند. صفحه 453
- [آیت الله سبحانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم; به انکار خدا یا پیغمبر برگردد، مرتد است.
- [آیت الله خوئی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقههائی بوده باشد که در مسألة (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه درصورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد میشود، و احکامی که در مسائل آینده ذکر میشود بر او مترتب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که ضروری دین اسلام یعنی چیزی را که همه مسلمانان می دانند (مانند معاد روز قیامت و واجب بودن نماز و روزه و امثال آن) را منکر شود، چنانچه ضروری بودن آن را بداند، کافر است و اگر در ضروری بودن آن شک دارد کافر نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که از او اجتناب شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی دختر نابالغی را با اجازه ولی او برای خود عقد کند پیش از آن که نه سال دختر تمام شود نزدیکی کردن با او حرام است و بعد از نه سال نیز اگر استعداد جسمانی ندارد اشکال دارد، ولی در هر حال اگر نزدیکی کند و او را افضا نماید آن زن بر او حرام نمی شود مخصوصاً اگر از طریق جراحی یا درمان خوب شود و به حال اصلی بازگردد، بنابراین در مسأله نزدیکی با زن علاوه بر تمام شدن سن نه سال، لازم است رشد جسمانی برای نزدیکی نیز داشته باشد و اگر بیم افضا و ناقص شدن زن باشد نزدیکی با او اشکال دارد هرچند به سن بلوغ رسیده باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه شخص مستطیع حج به جا نیاورد سپس توانایی جسمانی را از دست بدهد، بطوری که نا امید باشد از این که خودش حج را به جا آورد، باید شخص دیگری را از طرف خود به حج بفرستد، اما هرگاه کسی قدرت مالی پیدا کند ولی بر اثر پیری یا بیماری، توانایی نداشته باشد، حج بر او واجب نیست، ولی احتیاط مستحب این است که اجیر بگیرد.
- [آیت الله سبحانی] فردی که به حد تکلیف رسیده ولی معترف به وجود خدا و یا وحدانیّت و یا نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) یا معاد(روز قیامت) نباشد بنابر احتیاط واجب نجس است. و همچنین اگر کسی یکی از احکام ضروری اسلام (مانند وجوب نماز و روزه و حج) را انکار کند و در نظر او ملازم با انکار یکی از امور یادشده باشد، نیز نجس می باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.